newspart/index2
نگارنده، عبدالعلی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
پرورش شاعرانی بزرگ در انجمن‌های شعر مشهد

ما بهترین شاعرها را در مشهد داشتیم. انصافاً در یک دوره‌ای شعرای مشهد ما در کشور بهترین بودند. ما همه را از نزدیک می‌شناختیم؛ شعرای مشهد جزو بهترین‌ها بودند؛ هم قصیده‌سراهاشان، هم غزل‌سراهاشان. در مشهد از اول تا آخر، در آن دوره‌ای که این افراد روی کار آمدند و پرورش پیدا کردند، سه تا انجمن وجود داشت؛ یکی‌اش انجمن مرحوم نگارنده بود که توی خانه‌ی خود او تشکیل میشد. ایشان اجاره‌نشین هم بود و هر چند وقت یک بار خانه‌اش عوض میشد؛ لذا این‌هایی که می‌خواستند شرکت کنند بروند توی آن خانه‌ی جدید، باید آدرس جدید می‌گرفتند. بنده آن وقت قم بودم. هر وقت مشهد می‌آمدم، حتماً به آن جلسه می‌رفتم؛ تا بعد که از قم برگشتم. این یک انجمن بود؛ ده نفر، پانزده نفر در آن شرکت می‌کردند. یک سماوری هم آنجا روشن بود، که چایی‌اش را خود مرحوم نگارنده می‌ریخت. این آقای شفیعی کدکنی، میرزازاده، قهرمان، قدسی، اینها همه پرورش‌یافته‌ی همین جلسه‌اند. اینها اوّلش اینجور نبودند. مرحوم صاحب‌کار - سُهی - اوّلی که توی آن جلسه آمد، یک طلبه‌ای بود؛ خب، ذوق شعری داشت و غزل میگفت؛ اما چند سال قبل وقتی که فوت شد، قطعاً یکی از اساتید برجسته‌ی شعر سبک هندی در کشور ما بود. او از اول اینطور نبود؛ در آن جلسه این شد. حتّی آقای قهرمان که واقعاً شاعر ممتاز و برجسته‌ای است، اوایلی که در آن جلسه شرکت می‌کرد - سالهای 37 و 38 - اینجور نبود؛ لیکن ایشان و دیگران بعد توی این جلسه پرورش پیدا کردند. یک جلسه‌ی دیگر بود که روزهای جمعه در منزل مرحوم فرّخ تشکیل می‌شد و ده پانزده نفر، بیست نفر در آن شرکت می‌کردند. یک جلسه هم که بعدها این اواخر آقای قهرمان توی خانه‌اش تشکیل داد. چندی پیش که من مشهد بودم، ایشان آمده بود آنجا، میگفت هنوز هم جلسه توی خانه‌ی ما هست و تشکیل می‌شود. پس بنابراین انجمن ادبی این است. در این انجمن، شاعر ورز میخورد و نقطه‌ضعف‌هایی که هیچ شاعری از آن خالی نیست، به‌تدریج برطرف می‌شود و شعرش پخته می‌شود.1389/06/03
لینک ثابت
نگارنده، عبدالعلی

ما در مشهد یک انجمن ادبی داشتیم که در منزل مرحوم نگارنده(287) تشکیل می‌شد. عبدالعلی نگارنده، سرگرد بازنشسته و پیرمرد خیلی نازنینی بود. چیزی که به او نمی‌آمد، این بود که یک روز سرگرد بوده باشد! همیشه من تعجب می‌کردم و می‌گفتم شما که سرگرد بودی، چه‌کار می‌کردی؟! مرد بسیار لطیفی بود. خانه‌ی او مرکز انجمن ادبی فردوسی بود، که من هم هر وقت از قم به مشهد می‌آمدم، حتماً در آن شرکت می‌کردم. یکی از کارهایی که آن‌جا انجام می‌گرفت، این بود که وقتی کسی غزلی یا قصیده‌یی می‌خواند، آن را ویراستاری طولی می‌کردند؛ یعنی می‌گفتند که جای این بیت این‌جا نیست؛ جایش قبل از این بیت قبلی است. این، نکته‌ی مهمی است.1370/09/18
لینک ثابت
حضور رهبری در انجمن ادبی در مشهد

در باب ویراستارى، من معتقد به همان معناى وسیع علمى ویراستارى هستم. ویراستارى در معناى متداول رایجش، به معناى درست کردن متن از اغلاط است؛ یعنى نوعى پیراستن است - ویراستن، یعنى پیراستن - در حالى که در معناى اصلى و علمى ویراستارى، ویراستن، پیراستن نیست؛ آماده کردن و قابل عرضه کردن است؛ و این چیز بسیار وسیعى است. در باب کتابها هم همین‌گونه است؛ در باب مطالبى هم که در رادیو و تلویزیون خوانده مى‌شود، همین‌طور است. اى بسا مطلبى که از لحاظ لفظ هم ایرادى ندارد، لیکن از لحاظ نسق و ترتیب طولى ایراد دارد.
ما در مشهد یک انجمن ادبى داشتیم که در منزل مرحوم نگارنده تشکیل مى‌شد. عبدالعلى نگارنده، سرگرد بازنشسته و پیرمرد خیلى نازنینى بود. چیزى که به او نمى‌آمد، این بود که یک روز سرگرد بوده باشد! همیشه من تعجب مى‌کردم و مى‌گفتم شما که سرگرد بودى، چه‌کار مى‌کردى؟! مرد بسیار لطیفى بود. خانه‌ى او مرکز انجمن ادبى فردوسى بود، که من هم هر وقت از قم به مشهد مى‌آمدم، حتماً در آن شرکت مى‌کردم. یکى از کارهایى که آن‌جا انجام مى‌گرفت، این بود که وقتى کسى غزلى یا قصیده‌یى مى‌خواند، آن را ویراستارى طولى مى‌کردند؛ یعنى مى‌گفتند که جاى این بیت این‌جا نیست؛ جایش قبل از این بیت قبلى است. این، نکته‌ى مهمى است.1370/09/18

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی