کمال عزیز ما در شمار بازماندگان معدود از خیل سخنسرایانی است که در میانهی سالهای دههی 30 تا دههی پنجاه شمسی، مشهد را مرکز پررونق و توجه برانگیز شعر و ادب فارسی و مایهی تحسین نام آوران فرهنگ و ادب کشور ساخته و آن را در سیاههی شهرهای شاعر خیز ایران، در جایگاه برتر نشانده بودند. به خاطر آن جمع پر استعداد و خوش قریحه و فاضل و برخوردار از شجاعت ادبی بود که مشهد در تاریخ معاصر شعر فارسی به کثرت شاعران با کیفیّت، اشتهار یافت، و به گرمی دل و محول آنان بود که سه انجمن ادبی آن (1) شهرهی آفاق گشت. از قدسی و نگارنده و آگاهی تا فرخ و گلشن و نوید و تا فیّاض و یوسفی و رجایی و شاعران و ادیبان دیگری که بحمداللَّه برخی از آنان تا امروز میدرخشند، هر یک سهمی در بنای این تاریخ درخشان داشته و نقشی گزاردهاند.1372/07/14
لینک ثابت
جلسه شعرخوانی در خانه مرحوم فرخ در مشهد
خیلی اهمیت دارد که در قرائت دعاها، قطع و وصل جملات، صحیح و بجا باشد؛ تا آن کس که معنای دعا را میفهمد، حالش خراب نشود! مثلاً خوانده میشود: «بأبی انتم و امّی طبتم، و طابت الأرض الّذی فیها دفنتم»؛ در صورتی که باید گفته شود: «بأبی انتم و امّی، طبتم و طابت الأرض الّذی فیها دفنتم». این دعاها عبارات زیبایی است که اگر در قطع و وصل آن دقت نشود، واقعاً به زیبایی آن لطمه میخورد.
من یادم میآید که یکوقت در مشهد منزل مرحوم فرخ جلسهای در روزهای جمعه تشکیل میشد و ما هم گاهی در آن شرکت میکردیم. در یکی از آن جلسات، یک نفر هندی که از اساتید زبان فارسی بود شرکت کرده بود. در آن جلسه تعریف کردند که ایشان از هند آمدهاند و استاد زبان فارسیاند و بر دیوان حافظ مسلط هستند؛ طرف هم به رویش بالا رفت و شروع به خواندن یک غزل از حافظ کرد؛ اما به قدری آن غزل را بد خواند که بیاختیار همه خندهشان گرفت! حالا وقتی من میبینم که بعضی از آقایان دعاها را اینطوری میخوانند، به یاد آن جلسه و آن غزل حافظ میافتم که آن استاد هندی خوانده بود!1370/12/13
لینک ثابت