این اجتماع باشکوه و بزرگ، یکی از معدود اجتماعاتی است که در کشور اسلامی ما به معنای حقیقی کلمه برای تجلیل از بانوان فداکار میهن عزیزمان تشکیل شده است. تشکیل این مجلس و این دیدار باعظمتِ بانوان اهواز و خوزستان، اوّلاً بهخاطر این است که مقام والای زن ایرانی، مخصوصاً در این منطقهی خونبار مورد احترام و اهتمام ویژهای قرار گرفته باشد. ثانیاً دربارهی مسألهی زن ایرانی و زن مسلمان، در اجتماعی که از خود بانوان تشکیل شده است، مطالب لازم و مهمی مطرح شود، تا در تصحیح بینش عمومی ملت عظیمالشّأن ایران و همهی مسلمانان جهان نسبت به زن مسلمان و دیدگاه اسلام دربارهی زن، مؤثّر واقع شود. ثالثاً این اجتماع، نشان دهندهی استقلال زن ایرانی و حضورش در میدان سیاست و میدان مسائل انقلابی است و این، نمایش قدرت ملت ایران، مخصوصاً بانوان در مقابل چشم جهانیان است.1392/02/21
لینک ثابت
اشتغال بانوان از جملهی چیزهائی است که ما با آن موافقیم. بنده با انواع مشارکتهای اجتماعی موافقم؛ حالا چه از نوع اشتغال اقتصادی باشد، چه از نوع اشتغالات سیاسی و اجتماعی و فعالیتهای خیرخواهانه و از این قبیل باشد؛ اینها هم خوب است. زنها نصف جامعهاند و خیلی خوب است که اگر ما بتوانیم از این نیمِ جامعه در زمینهی اینگونه مسائل استفاده کنیم؛ منتها دو سه تا اصل را باید ندیده نگرفت. یک اصل این است که این کار اساسی را - که کارِ خانه و خانواده و همسر و کدبانوئی و مادری است - تحتالشعاع قرار ندهد. میشود هم. به نظرم میرسد مواردی داشتیم که خانمهائی اینطور عمل میکردند. البته یک قدری به آنها سخت میگذرد؛ هم درس خواندند، هم درس دادند، هم خانهداری کردند، بچه آوردند، بزرگ کردند، تربیت کردند. پس ما با آن اشتغال و مشارکتی کاملاً موافق هستیم که به این قضیهی اصلی ضربه و صدمه نزند؛ چون این جایگزین ندارد. شما اگر بچهی خودتان را در خانه تربیت نکردید، یا اگر بچه نیاوردید، یا اگر تارهای فوقالعاده ظریف عواطف او را - که از نخهای ابریشم ظریفتر است - با سرانگشتان خودتان باز نکردید تا دچار عقدهی [عاطفی] نشود، هیچ کس دیگر نمیتواند این کار را بکند؛ نه پدرش، و نه به طریق اولی دیگران؛ فقط کار مادر است. این کارها، کار مادر است؛ اما آن شغلی که شما بیرون دارید، اگر شما نکردید، ده نفر دیگر آنجا ایستادهاند و آن کار را انجام خواهند داد. بنابراین اولویت با این کاری است که بدیل ندارد؛ تعیّن با این است.
آن وقت همین جا وظیفهای بر دوش دولت است. باید به آن خانمهائی که حالا به هر دلیلی، به هر جهتی، با هر ضرورتی، کار تماموقت یا نیمهوقت را قبول کردهاند، کمک بشود تا بتوانند به مسئلهی مادری برسند، به مسئلهی خانهداری برسند. با مرخصیها، با زمان بازنشستگی، با مدت کار روزانه، به نحوی بایستی دولت کمک کند تا این خانمی که حالا به هر دلیلی آمده اینجا شاغل شده، بتواند به آن قضیه هم برسد.
دومین مسئله، مسئلهی محرم و نامحرم است. مسئلهی محرم و نامحرم در اسلام جدی است. البته بخش عمدهای از این قضیهی محرم و نامحرم باز برمیگردد به خانواده. یعنی چشم پاک و دل بیوسوسه و ریب برای هر یک از زوجین موجب میشود که محیط خانواده از طرف او تقویت و گرم شود؛ مثل یک کانون گرمابخشی، محیط را گرم میکند. اگر آن طرف مقابل هم همین چشم پاک و دل خالی از وسوسه را داشت، طبعاً این دوجانبه خواهد شد و محیط میشود محیط کانون خانوادگىِ گرم و بامحبت. اگر چنانچه نه، چشم خائن، دست خائن، زبان دو وجه، دل بیمحبت و بیاعتقاد به همسر و همسری وجود داشت، ولو ظاهرسازیهائی هم باشد، محیط خانواده سرد میشود.
در مقالات دوستان خواندم که همین بیرون رفتنها و همین اشتغالات و اینها موجب میشود که گاهی سوءظنهای بیجا به وجود بیاید. لیکن فرقی نمیکند؛ بالاخره اگر سوءظن پیدا شد، چه سوءظن، مستند درستی داشته باشد، چه نداشته باشد، اثر خودش را میبخشد؛ مثل گلولهای است که از این لوله بیرون میآید؛ اگر توی سینهی کسی خورد، میکُشد؛ چه این شخص عامد باشد، چه اشتباهاً دستش رفته باشد روی ماشه. گلوله فرقی نمیگذارد. گلوله نخواهد گفت چون کسی که من را شلیک کرد، عامد نبود، پس من سینهی این طرف مقابل را ندرم؛ نه، گلوله میدرد. این سوءظن کار خودش را میکند؛ چه منشأ درستی داشته باشد، چه ناشی از وسواس و مثلاً تصورات و توهماتِ بیجا باشد.1390/10/14
لینک ثابت
یک مطلب را من اینجا عرض بکنم. مسئلهی زن و خانواده، با همهی کاری که شده است - شما کردهاید، دیگران کردهاند - همچنان یک مسئلهی مهم و قابل بحث و قابل توسّع در اندیشهورزی است. این موضوعِ یکی از نشستهای اندیشههای راهبردی است که انشاءاللَّه در آینده آن را خواهیم داشت. نشستهای اندیشههای راهبردی که تاکنون دو نشست آن انجام گرفته و کارهای آن از لحاظ فکری و انشاءاللَّه بعداً برنامهریزی و عمل دنبال خواهد شد، متکفل بررسی اساسیترین و راهبردیترین مسائل فکری جامعه است. یکی از این مسائل، مسئلهی زن و خانواده است که در فهرست این مسائل پیشبینی شده و در آینده برگزار خواهد شد. من همین جا از بانوان محترم، اندیشهورزان زن - که امروز نمونههائی از آن را بحمداللَّه اینجا دیدیم - درخواست میکنم که در این کار مشارکت جدی بکنید؛ بحث کنید، فکر کنید، مطالعه کنید؛ فصول مربوط به مسئلهی زن را به طور جداگانه، به طور تخصصی، به شکل علمی، با تکیهی به منابع اسلامی و فکر ناب انقلابی - که خوشبختانه در شما هست - در نشستِ مربوط به این موضوع بررسی کنید؛ مطرح بشود، بحث بشود و انشاءاللَّه برای برنامهریزی و عمل دنبالگیری شود.1390/03/01
لینک ثابت
آنچه که من میخواهم در پایان عرایضم عرض کنم، این است که عمدهی کار را خود بانوان باید انجام بدهند. شما هستید که میتوانید فکر کنید، اندیشهورزی کنید، مطالعه کنید، معضلات را در مقام نظر و اندیشه حل کنید و در مقام عمل راهکار اجرائی ارائه بدهید. این، کار را بسیار آسان و نزدیک خواهد کرد. البته در این جلسه بانوان محترم پیشنهادهائی هم دادند؛ بعضی از اینها کاملاً عملی است و دم دست است و میشود اجرا کرد، اقدام کرد، برای بعضی هم میتوان زمینهسازی کرد.
به هر حال امیدواریم انشاءاللَّه جامعهی زنان کشورمان جزو موفقترین جوامع باشند و دختران جوان ما انشاءاللَّه بتوانند در این زمینهای که شما به وجود آوردید، گامهای بلندتری بردارند و روزبهروز انشاءاللَّه به اهداف عالیهی اسلامی نزدیکتر شویم. انشاءاللَّه این جلسه هم برکات خودش را در این عرصه باقی خواهد گذاشت.1390/03/01
لینک ثابت
پدیدهی خواهران طلبه ؛ خیلی پدیدهی عظیم و مبارکی است. هزاران عالم، پژوهشگر، فقیه و فیلسوف در حوزههای علمیهی خواهران تربیت شوند؛ این چه حرکت عظیمی خواهد بود. ببینید نگاه دنیای مادی نسبت به پدیدهی زن و جنس زن چه نگاه بدی است، چه نگاه تحقیرآمیزی است، چه نگاه منحرفانهای است. حضور دانشمندان اسلامی زن در عرصههای مختلف - مثل حضور دانشمندان فرزانه و فهمیدهی دانشگاهی زن که متدین و متشرع هستند - اثرات بسیار عظیمی را در دنیا میگذارد؛ برای انقلاب آبروست. بانوان باید خوب درس بخوانند. البته هدف نهائی درسخواندن بانوان، تنها مجتهد شدن یا فیلسوف شدن نیست - ممکن است عدهای علاقهاش را داشته باشند، استعدادش را داشته باشند، وقتش را داشته باشند، عدهای هم نه - آشنائی با معارف اسلامی و قرآنی است که میتواند برای خود آنها و برای دیگران مورد استفاده قرار بگیرد.1389/07/29
لینک ثابت
من از همهی خانمهای محترم، بانوان گرامی که در بخشهای مختلف کشور در کار قرآنی فعالند، صمیمانه تشکر میکنم. و حضور شماها در عرصهی کار قرآنی، به جامعهی زن کشور الهام خواهد داد و زنان کشور ما - یعنی نیمی از جمعیت - را انشاءالله به قرآن متمایل خواهد کرد. و اگر زنها با قرآن مأنوس بشوند، بسیاری از مشکلات جامعه حل خواهد شد؛ چون انسانهای نسل بعد در دامن زن پرورش پیدا میکند و زنِ آشنای با قرآن و مأنوس با قرآن و متفاهم با مفاهیم قرآن، خیلی میتواند در تربیت فرزند تأثیراتی داشته باشد و امیدواریم انشاءالله به برکت این حرکت عظیم شماها، فردای جامعهی ما بمراتب از امروز قرآنیتر باشد.1388/07/28
لینک ثابت
شما زنان نخبهی کشورید؛ چه آنهائی که در اول کار و اول راه هستید - یا دانشجوئید، یا در دورههای اول کار هستید - چه آنهائی که چندین سال کار کردید، زحمت کشیدید. بدانید امروز زنان کشور ما مسئولیتشان سنگین است. مسئولیت مضاعفی که امروز شما دارید، همین است که نگاه غلط به مسألهی زن و مرد را تصحیح کنید. نگاهی که امروز دنیای غرب سعی میکند در مسألهی زن و مرد القاء کند، نگاه غلطی است، نگاه باطلی است؛ این به پایمال شدن ارزشهای بسیاری در جوامع بشری منتهی خواهد شد، که الان دارد گوشههائی از آن نشان داده میشود، دیده میشود، و در جوامع ما به طریق اولی. این نگاه را باید تصحیح کنید. البته این را هم عرض بکنیم؛ شعارها و بافتههای ذهنی غربیها در مورد زن، هیچ نتوانسته جلوی ظلمی را که در خانواده و بیرون خانواده در طول تاریخ به زنها میشده - که هنوز هم میشود - بگیرد. اگر فرض کنیم بشود در جامعهای از مظلومیت زنان - که این مظلومیت هم یک علل طبیعی و قهری دارد - جلوگیری کرد، فقط در سایهی اخلاق و قانون و تهذیب و تهذب مردان است. اما امروز در غرب مطلقاً از این خبری نیست. آزار زنان، فشارهای گوناگون جسمانی و آزارهای روحی بر زنان در غرب، آمارهائی که الان دارند میدهند، بمراتب از کشور خود ما و از جاهائی که ما اطلاع داریم، بیشتر است. بنابراین جلوی آن مشکل را هم نتوانستند بگیرند، از این طرف هم این همه ضایعه ایجاد کردند.
ما باید در مورد مسألهی زن نگاه جامع داشته باشیم، و این نگاه جامع در اسلام هست. مسألهی ارزشگذاری به اصالت زن، زن بودن، برای زن یک ارزش والاست؛ یک اصل است. به هیچ وجه تشبه به مردان برای زن ارزش به حساب نمیآید؛ همچنان که برای مردها تشبه به زنان ارزش به حساب نمیآید. هر کدام نقشی دارند، هر کدام جائی دارند، جایگاهی دارند و طبیعتی دارند و مقصودی از وضعیت خاص آنها در آفرینش حکیمانهی الهی مورد نظر بوده که این مقصود باید برآورده شود؛ این مسأله مهم است.
امروز شما خانمها میتوانید در این زمینه نقش ایفاء کنید؛ هم تحقیق کنید، هم بنویسید، هم ترویج کنید، هم عملاً نشان بدهید. البته این را من بارها گفتهام، الان هم میگویم؛ در جوامع ما هم - یعنی جوامع اسلامی و جامعهی ایرانىِ خود ما - متأسفانه مثل جوامع غربی یک بیعدالتی در ارتباطات خانوادگی زن و مرد وجود داشته؛ عمده هم مربوط به داخل خانواده است؛ این باید جلویش گرفته شود. یک مقداری با نصیحت امکانپذیر است؛ یک مقداریاش هم با نصیحت ممکن نیست، با ضرب و زور قانون باید جلویش گرفته شود. زنان، مظلوم واقع میشوند. مرد چون از لحاظ جسمانی و برخی از خصوصیات دیگر توانائیهای بیشتری دارد، در مواردی از این توانائیها سوء استفاده میکند و زورگوئی میکند؛ این باید جلویش گرفته شود. این کار با قانون امکانپذیر است؛ البته همانطور که عرض کردیم، با تهذیب و اخلاق مردان هم امکانپذیر است.
تصویر کیفیت برخورد زن و مرد در اخلاق اسلامی و قانون اسلامی هم به نظر ما بایستی بیشتر رویش کار شود. بعضی متدین هم هستند، اما چون با مفاهیم اسلامی درست آشنا نیستند و اخلاقیات مرتبط با روابط زن و مرد را در اسلام درست نمیدانند، تدینشان موجب نمیشود که از غلظتشان کم شود، از تحکم و زورگوئیشان بکاهد؛ نه، هم متدینند، هم آن تحکمها و زورگوئیها را دارند؛ این هم باید اصلاح شود. اخلاق اسلامی در روابط زن و مرد - بخصوص در داخل خانواده - باید مورد توجه قرار بگیرد. البته مسألهی حجاب خیلی مهم است. من مسألهی حجاب را واقعاً مهم میدانم. اهمیت مسألهی حجاب در جاهای باواسطهای خودش را نشان میدهد؛ از جمله در مسألهی خانواده خودش را نشان میدهد.1386/04/13
لینک ثابت
خیلی خوشحالم که یک بار دیگر با شما کوهنوردان عزیز ملاقات میکنم. اهمیت فوقالعادهیی که دیدار این دفعه دارد، این است که در جمع شما ورزشکاران سرافراز، خانمهای فاتح قله اورست هم حضور دارند. واقعاً انسان احساس افتخار میکند از اینکه زنان جوانِ باایمان ما یک چنین حرکت عظیم و ارزشمندی را میتوانند به وجود بیاورند و مایهی افتخار برای جامعهی ایرانی بشوند.
من خبر را که شنیدم، لذت بردم؛ وقتی هم که عکسهای صعود خانمها را دیدم که در ارتفاع ظاهراً هشت هزار و هشتصد و خردهیی ایستاده بودند و پرچم «یا فاطمةالزهراء» را دستشان گرفته بودند، واقعاً بیشتر احساس افتخار کردم. حقاً عظمت این کار خیلی زیاد است. مطمئناً بسیاری از مستمعان و بینندگان این برنامهها نمیتوانند حس کنند که چقدر اراده و نشاط جسمی و روحی لازم است تا یک انسان را در آن هوای نامساعد، در آن فشار شدید، با آن همه موانع و بدون هیچ تماشاچی، به آنجا برساند. در میدان فوتبال یا والیبال یا بسکتبال یا ورزشهایی که جلوی چشم مردم انجام میگیرد، این همه تماشاچی ایستادهاند، کف میزنند، تشویق میکنند، نگاه میکنند؛ اما در غربت کوهستان، آن هم در آن نقطهی دور از دسترس، آن هم بین این درهها و برجهای یخ و آن هوای نامساعد، زن شجاع و باارادهیی حرکت میکند و قصدش این است که این قدرت و نیروی پنهان در جسم و وجود و روح خودش را استخراج کند و به معرض بروز و ظهور برساند؛ خیلی عظمت دارد؛ خیلی کار بزرگی است. من تجلیل از شماها را وظیفهی خودم میدانم و حقاً و انصافاً باید عظمت این کار به مردم نشان داده بشود. این کار از دو، سه نظر اهمیت دارد:
یکی، همین بُعدی است که فرمودند؛ بُعد تبلیغی و نمایشی عظیم این کار در سطح جهان. این، یک نمایش عظیمی است. نمایش فقط به معنای بازی کردن نیست؛ نمایش یعنی مکنونات یک ملت را، انسان جلوی چشم مردم دنیا قرار بدهد تا آن را به چشم ببینند. با حرف، با زبان، خیلی ادعاها میشود کرد. اگر یک ملتی بتواند آنچه را که میگوید - اگر میگوید شجاعم، اگر میگوید به فرهنگ خود مطمئن و دلگرمم، اگر میگوید قدرت تربیت انسانهای بزرگ را دارم، اگر میگوید در من عزم و اراده موج میزند؛ اینها را همهی ملتها میتوانند بگویند - در یک میدانی نشان بدهد و جلوی چشم مردم دنیا بگیرد، ارزش این کار از دهها کتابی که در فضیلت این ملت نوشته بشود، بیشتر است. حالا ما بگوییم بانوی مسلمان ایرانی چنین و چنان است؛ این حرف است؛ میتواند مخاطب ما را قانع بکند، میتواند قانع نکند؛ اما وقتی بانوی مسلمان ما در یک چنین میدانی یا در میدانهای بزرگ مشابهاش - همانطور که ذکر کردند، در میدان نبرد، در میدان حماسه و ایثار، در میدان سیاست، در میدان مدیریتهای کلان کشور یا در میدان علم - خودش را نشان داد، این کار از دهها کتاب، از صدها ورق، از هزارها سطر نوشته ارزشش بیشتر است. این، تجسم واقعیت است؛ این، تبلور آن چیزی است که وجود دارد؛ چشمشان را که نمیتوانند منکر بشوند. کاری که میتوانند بکنند، این است که در تبلیغات آن را منعکس نکنند؛ کما اینکه نمیکنند و نکردهاند؛ اما ما خودمان باید در تبلیغاتمان این را منعکس کنیم. شما آقایان مسؤولان این فدراسیون و مسؤولان سازمان تربیت بدنی تلاش کنید که صدا و سیما حق این قضیه را بدرستی ادا کند؛ همچنانی که در مورد برخی از ورزشهای دیگر حق آن ورزش بدرستی ادا میشود.
یک بُعد دیگر این کار، جنبهی معنوی و روانی قضیه است. همچنان که عروج و صعود به قلههای بزرگ از سوی نخبگان، افراد متوسط را به دامنهها میکشاند - من بارها این را گفتهام - و لذا احترام به قهرمان، شخصپرستی نیست، تشویق انسانهاست برای حرکت به این سمت - که فوایدی برای کشور دارد - در زمینههای معنوی هم همینطور است؛ یعنی وقتی ما اراده و عزم یک جوان مسلمان یا یک بانوی مسلمان را تجسم میدهیم و نشان میدهیم که چه عزم راسخی او را به این عرصه کشانده، این، تقویت اراده را در سطوح متوسط جامعه زمینهسازی میکند. البته در این کار، فضایل اخلاقی دیگری هم وجود دارد: کار دستهجمعی، توکل، اعتماد به نفس؛ همهی اینها خصوصیاتی است که آمیختهیی از همهی این خصوصیات در وجود یک ورزشکار که چنین کارهای بزرگی را انجام میدهد، نشان داده میشود؛ یعنی در واقع یک مجموعهی در هم تنیدهیی از احساسات درست، از خُلقیات والا در یک ورزشکاری که به یک چنین ورزش بزرگی و کار بزرگی دست میزند، هست.1384/08/30
لینک ثابت
از جنابعالی تشکّر میکنم که با حضور گرم و صمیمیتان در جمع ما، یک خاطره زیبا از دهه فجرِ امسال برایمان ایجاد کردید. رهبر عزیزم! هر زمان که از انقلاب و برکات آن صحبت به میان میآید، به تغییر و تحوّل نقش اجتماعی زنان اشاره میشود؛ اما از آنجا که ما در دوران قبل از انقلاب نبودیم، نمیتوانیم مقایسهای بین این دورهها برقرار کنیم. در نتیجه برایمان ملموس نیست که در آن زمان چه وضعیتی حاکم بود و چه چیزی باعث آن دگرگونی در روحیه خانمها و متقابلاً دید جامعه نسبت به مسؤولیتپذیری خانمها شد. از طرف دیگر با گذشت این زمان، هنوز هم شاید خانوادههایی وجود داشته باشند - بخصوص در بعضی از مناطق - که نسبت به پذیرش این مسأله تردید دارند. به نظر شما چطور میتوان بین این رضایت خانواده و آن تکلیف شرعی که امام مطرح میکردند - که بر عهده زنان است در عرصههای اجتماعی شرکت کنند - تعادل برقرار کرد؟...
نقش زنان در انقلاب زیاد بوده است. پس از پیروزی انقلاب تا امروز هم واقعاً بانوان کشور در همه صحنهها خیلی نقش داشتند و این حادثه خیلی بزرگ و شگفتآوری است. تصوّر من این است که بانوان در دوره پیش از انقلاب و در دوره آن رژیم، مورد ستم سیاسی و فرهنگی بودند؛ بیش از آنچه که در بعضی از خانوادهها ممکن بود مورد ستم قرار گیرند. به جای نقش آفرینی، آنها را به بیکارگی و به ابتذال سوق میدادند. انقلاب حقیقتاً میدانی باز کرد و خانمها بیش از آقایان در این قضیه فعالیت و حماسه خلق کردند.
در پاسخ به این سؤال که دختران با خانوادههایشان احیاناً ممکن است در این زمینهها مسألهای داشته باشند، من تصوّرم این است که الان هم عمده خانوادههای ایرانی - حالا نمیتوانم ادّعای عمومیت کنم - کسانی هستند که با مسائل کشور و مسائل انقلاب آشنایند، به آن علاقهمندند، به آن عشق میورزند و اگر فرزندانشان بخواهند در فعّالیتهایی که آنها را در این تلاش عمومی سهیم میکند، به نحوی شرکت کنند، خانوادهها از آن استقبال خواهند کرد. ممکن است یک خانواده تشخیصشان این باشد که این دختر خانم اگر مثلاً درس بخواند، برای آینده کشور مفیدتر است؛ لذاست که روی درس خواندن او تکیه میکنند. بعد میبینند فلان فعالیت اجتماعی با درس خواندن او منافات دارد، لذا از آن جلوگیری میکنند، یا نصیحت میکنند که در آن وارد نشود، یا به هر حال نوعی ممانعت ایجاد میکنند. من گمان میکنم آنچه وجود دارد - اگر وجود داشته باشد - از این قبیل است. والاّ خانوادهها با فعّالیت فرزندانشان قاعدتاً نباید مخالف باشند.
فعالیتهای گوناگون در جوانان شخصیت میآفریند؛ شخصیت آنها را استحکام میبخشد و آینده آنها را تضمین و روشنتر میکند. توصیه من به خانوادهها این است که کمک کنند تا فرزندانشان در فعّالیتهای مناسب شرکت کنند. به دختر خانمها هم سفارش میکنم که خواست خانواده را یکسره به عنوان یک شیء مزاحم تلقّی نکنند. شما مثل فرزند من هستید و من نصیحتی که به شما میکنم، از موضع یک پدر است. شما این را از من بپذیرید که اغلب اوقات تشخیص پدرها و مادرها در این که چه چیزی برای این جوان یا نوجوان مصلحت است و چه چیزی مصلحت نیست، از تشخیص خود آنها بهتر و روشنتر است. بدانید که آنها دلسوزند.
البته با پدر و مادرِ خودتان بحث کنید. من توصیه میکنم که پدرها و مادرها میدان بدهند تا فرزندانشان با آنها بحث کنند. پدرها و مادرها هم به خواست فرزندان و استدلالهای آنها احترام بگذارند و اگر دیدند استدلالی دارند که آن استدلال قابل قبول است، از آنها بپذیرند. من خیال میکنم که این طریق، راه حلّ مناسبی باشد.
من به جوانان توصیه میکنم که در فعّالیتهای اجتماعی حضور داشته باشند؛ منتها مواظب باشند که این فعّالیت اجتماعی، آنها را از درس خواندن دور نکند. در فعّالیتهای اجتماعی هم آن چیزهایی که جنبههای دینی آن واضحتر است، آنها را مرجّح بدارند. این یک نکته بسیار مهمّی است. آنجایی که میبینید جنبه دینی و معنوی آن فعّالیت اجتماعی واضح است، یقیناً بیضررتر و یا کمضررتر است؛ علاوه بر این که فواید تلاش و فعّالیت اجتماعی و شرکت در فعّالیت دستجمعی را هم دارد. مثلاً فرض کنید دو اردو وجود دارد که شما مخیّرید به این اردو بروید یا به آن اردو. این اردو مربوط به جمعی است که جنبههای دینی بیشتری دارند، اما آن یکی کمتر. آن اردویی را ترجیح دهید که جنبههای دینی بیشتری دارد. البته ممکن است همیشه دَوَران امر اینگونه واضح نباشد؛ مسلّماً تشخیص دقیق شما و کمک پدر و مادرتان را لازم دارد.1377/11/13
لینک ثابت
بسماللهالرّحمنالرّحیم. زهره سادات لاجوردی هستم؛ دختر سیّدِ مظلوم، «اسدالله لاجوردی». من در این مجمع بهعنوان یک دانشجو در مورد آموزش عرضی داشتم که سعی میکنم خیلی کوتاه بیان کنم. نکتهای که ذهن مرا از ابتدایِ راهیابیام به دانشگاه مشغول کرده، این است که در تبلیغات، آنقدر که روی جنبهی کمیّت تعداد دانشجو تأکید میشود، روی کیفیّت چندان کاری صورت نمیگیرد و این به گونهای شده است که بالاخص دختران جوان ما احساس میکنند تنها راه رشد، راهیابی به دانشگاه است و وقتی وارد دانشگاه میشوند، بعد از گذشت سالها و تحمّل زحماتی، احساس میکنند آنطور که باید و شاید بار علمی پیدا نکردهاند. دوست داشتم که مسؤولین ما بهگونهای روی کیفیّت تأکید بیشتری داشته باشند، تا دانشجویان ما وقتی از دانشگاه بیرون میآیند، از بار علمی بیشتری برخوردار باشند. خیلی متشکّرم.
بله؛ درست است. اوّلاً عرض ارادتی بکنیم به شهید عزیزمان آقای لاجوردی، پدر بزرگوار شما. ایشان حقّاً و انصافاً شخص خیلی برگزیده و انسان والا و پاکیزهای بودند. اخلاصی را که قبلاً یکی از خانمها صحبت میکردند، مظهرش مرحوم شهید لاجوردی بود.
بله؛ کیفیّت خیلی مهمّ است، شما راست میگویید. من هم اعتقادم همین است که دانشجویان ما در دورهی دانشگاه، حقیقتاً باید کار کنند و بدون کار کردن و بدون زحمت کشیدن - هم درس بخوانند، هم مطالعه کنند و هم استاد را سؤال پیچ کنند - مقصود حاصل نمیشود. از این همه هزینهای که برای دانشگاه کشور میشود، مقصودِ کامل حاصل نمیگردد و یک مشت نیمه سواد - چه دختر، چه پسر - بهوجود میآیند. درعینحال که این حقیقتی است، اما راه یافتن جوانان - و در زمان ما بخصوص راه یافتن دخترها - به دانشگاه فینفسه چیز خوبی است. علّت این است که بالاخره جای درس خواندن و مطالعه کردن و روشنفکر و آگاه شدن، عمدتاً دانشگاه است. درست است که بیرون دانشگاه هم ممکن است کسی کتاب بخواند و فاضل و آگاه شود؛ لیکن این کم اتّفاق میافتد. طبعاً خانمها در محیط دانشگاه - بیشتر خانمها اینطورند - یک شکفتگی و شکوفایی و جرأتِ پرداختن به مطالب علمی پیدا میکنند و ذهنشان باز میشود. البته پسرها هم همینطورند؛ نمیشود گفت مخصوص دخترهاست. لذا رفتن به دانشگاه مطرح بوده، و این کمیّت را مدّتی دنبالش بودند و خوب هم شده است. الان تعداد دانشجو در کشور ما نسبتاً تعداد قابل توجّهی است و این چیز مثبتی است. یعنی حالا اینطور نباشد که ما اگر مدّتی به کمیّت پرداختیم - به قول شما بدون پرداختن به کیفیّت؛ شاید هم همینطور باشد - مدتی هم شعار کیفیّت را مطرح کنیم و بهکلّ کمیّت فراموش شود. نه؛ من این را خیلی موافق نیستم. دلم میخواهد که باز هم این دانشگاهها ظرفیّتهای بیشتری پیدا کنند و تا آنجایی که جواب میدهد - البته تا آنجایی که استاد و فضای آموزشی و آزمایشگاه و اینها وجود دارد - هرچه بروند، بهتر است.1377/07/18
لینک ثابت
البته من نظراتی در مورد تلاش برای مسألهی زن دارم و این نظرات را بارها هم گفتهام؛ یعنی چیزی که پوشیده و پنهان باشد، نیست و در صحبتهای گوناگون تکرار شده است. آن چیزی که الان میخواهم به شما خانمها عرض کنم، این است که در زمینهی پیشرفت زن به معنای بروز استعدادهای فراوانی که خدا در وجود او قرار داده - چه استعدادهای مشترک زن با مرد که اینها بیشترین است؛ چه استعدادهای ویژهای که در زن هست، در مقابل استعدادهای ویژهای که خدا در مرد قرار داده است - میدان بسیار وسیعی وجود دارد.
پیشرفت زن در این میدان، آن نکتهی اوّل مورد نظر است؛ چه برای این، چه برای تنظیم روابط زن و شوهر در درون خانواده که این بهنظر من امروز معیوبترین بخش مسألهی زن در کشور ماست؛ یعنی اگر کسی بخواهد در زمینهی مسائل زنان، زبان به انتقاد باز کند، بیشترین نقطه نظر در این بخش خواهد بود. یعنی به نظر من روابط زن و شوهر در درون خانواده، آن روابطی که مورد نظر اسلام و قرآن است، نیست! این البته معلول عوامل فراوانی است و مخصوص ایران هم نیست. تقریباً در همه جای دنیا چنین چیزهایی وجود دارد؛ منتها با تفاوتهایی.
چه برای پیشرفت در این زمینه - یعنی کار کردن و اصلاح در این زمینه - و چه از لحاظ روشن کردنِ دیدگاه اسلام در مورد زن و ارزشگذاری برروی زن - که چه چیزهایی زن را به کمال مطلوب میرساند و ارزش میدهد - که این شد سه ناحیه: ناحیهی پیشرفت فرهنگی و بروز استعدادها، ناحیهی اصلاح روابط خانوادگی، ناحیهی اعلام و تبیین نظر اسلام در زمینهی مسائل زنان از جهات حقوقی، از جهات اجتماعی و غیره. اگر بخواهد در این سه زمینه کاری انجام گیرد، باید بهوسیلهی شما انجام گیرد. من حرفم این است. شما خانمها هستید که باید در این سه زمینه کار کنید. ما فصلی در کشورمان خواهیم داشت که این فصل شروع شده است؛ فصل میانِ دورانی که در هر زمینه از مسائل زنان، ما مشکلاتی داشتیم و آن دورانی که انشاءالله این مشکلات، هیچ وجود نداشته باشد. فصلی است که در این فصل، یک تلاش لازم است. البته این تلاش را همه باید بکنند؛ لیکن شما خانمها باید بیش از دیگران در این زمینه تلاش کنید؛ تلاش فکری، تلاش کاری و از قبیل همین کارهایی که حالا این خانمها گفتند، یا کارهای گوناگون دیگری که بحمدالله هست و در این جلسه هم محسوس شد.
خانمها باید در این زمینه پیشقدم باشند و کار کنند. از گفتن و تحقیق کردن و تماس گرفتن و حضور و بقیهی کارهایی که باید در مسائل گوناگون اجتماعی و معضلات انجام گیرد، تا مجاهدتی بشود که آن مجاهدت، آن نتایج را به دنبال بیاورد. از این کارها هیچ نباید شما دریغ کنید. انشاءالله امیدواریم خدای متعال هم کمکتان کند و این زحماتتان مورد رضای پروردگار و مرضی خاطر حضرت ولیعصر باشد و برکاتش آیندهی کشور را تأمین کند؛ چون اگر در کشوری زنان آن کشور بتوانند به آن صفا و معنویت و رقاء و تعالی فکری برسند، هیچ مشکلی در آن مملکت باقی نمیماند. یعنی زن بهطور محسوسی در مرد تأثیر دارد. هم برروی شوهرش و هم برروی فرزندانش تأثیرات تعیین کنندهای میتواند بگذارد. لذا در واقع، اصلاح جامعه با اصلاح زنان است که آن هم با همین مسائلی که گفته شد، حاصل خواهد شد. انشاءالله موفّق باشید.1377/07/18
لینک ثابت
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی امروز در دیدار نمایندگان زن در مجلس شورای اسلامی با ایشان طی سخنانی زنان اهل معرفت و تحصیلکرده را به یک حرکت صحیح و جدی برای بازیافت شخصیت حقیقی زن مسلمان سفارش کردند و ضرورت انجام مبارزه ای اصولی، منطقی و مدبرانه برای مقابله با ستم تاریخی نسبت به زن را مورد تأکید قرار دادند.
مقام معظم رهبری در این دیدار به برخوردار بودن مجلس شورای اسلامی از یک ظرفیت مناسب از نمایندگان زن اشاره کردند و فرمودند: مجلس شورای اسلامی از یک مجموعه کیفی و کمی قابل توجهی از زنان نماینده برخوردار شده است و اکنون این ضرورت احساس می شود که بانوان اهل معرفت، حکیم، سنجیده و عاقل باید وارد میدان یک مبارزه صحیح برای تأمین حقوق واقعی زن مسلمان شوند و اجازه ندهند که این کار در دست افراد عامی و بی اطلاع متوقف بماند
حضرت آیتالله خامنهای از قدرت جسمانی برتر مرد نسبت به زن به عنوان یک دلیل واضح برای ستم تاریخی نسبت به زن یاد کردند و فرمودند: مسأله زن در واقع، بحث مبارزه با یک ستم تاریخی است و بدون شک اگر این مبارزه باشتاب، خام نگری و بدون تعمق انجام شود پیروزی آن به تأخیر خواهد افتاد بنا بر این لازم است که این کار به صورتی مستمر و در عین حال پخته و عمیق انجام شود.1376/04/30
لینک ثابت
آنچه که من عرایضم را با آن شروع میکنم، این است که در دوران بازسازی کشور اسلامی -که در این دوران، هم ملت و هم مسؤولان، درصدد آن هستند که ایران بزرگ را هم از لحاظ مادّی و هم از لحاظ نظم اجتماعی و هم از جهات معنوی، بازسازی حقیقی کنند- بیشترین تکیه بر نیروی انسانی است. یعنی یک کشور اگر میخواهد به معنای واقعی بازسازی کند، باید بیشترین تکیه و بیشترین نگاه و توجّهش، به انسان و نیروی انسانی باشد. وقتی که صحبت از نیروی انسانی است، باید توجّه کنیم که نصف جمعیت کشور و نیمی از نیروی انسانی، بانوان کشورند. اگر بینش غلطی در مورد زن وجود داشته باشد، بازسازی به معنای حقیقی و در سطح وسیع آن، شدنی نیست. هم خودِ بانوان کشور باید نسبت به موضوع زن از نظر اسلام، دارای آگاهی کافی و لازم باشند، تا بتوانند با اتّکا به نظر والای دین مقدس اسلام، از حقوق خود به طور کامل دفع کنند، و هم همهی افراد جامعه و مردان در کشور اسلامی باید بدانند که نظر اسلام در مورد زن، حضور زن در عرصههای زندگی، فعّالیت زنان، تحصیل زنان، کار و تلاش اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و علمی زنان، نقش زن در خانواده و نقش زن در بیرون از خانواده چیست.
دربارهی همهی اینها، اسلام یک نظر روشن و صریح دارد که اگر بخواهیم با نظر فرهنگهای دیگر، از جمله فرهنگ غربی مقایسه کنیم، نظر اسلام، هم مترقّیتر است و هم سابقهی بینش اسلامی، از آنچه که امروز در مرد هست، بیشتر است و هم نظر اسلام موجب آبادی و صلاح و فلاح کشور و موجب اعتلای هر چه بیشتر بانوان در کشور میشود. خواهران عزیز! توجّه بفرمایید؛ مخصوصاً من اصرار دارم که زنان جوان و کسانی که دارای همّت و شور و انگیزهی بیشتری هستند، درست توجّه بفرمایند، تا آن قدری که اقتضای این جلسه است، دراینباره مطالب کوتاهی را عرض کنم.1375/12/20
لینک ثابت
در اسلام، برای فعّالیت زنان، سه عرصه معیّن شده است...
عرصهی دوم، عرصهی فعّالیتهای اجتماعی است؛ اعم از فعّالیت اقتصادی، فعّالیت سیاسی، فعّالیت اجتماعی به معنای خاص، فعالیت علمی، درس خواندن، درس گفتن، تلاش کردن در راه خدا، مجاهدت کردن و همهی میدانهای زندگی در صحن جامعه. در اینجا هم میان مرد و زن در اجازهی فعّالیتهای متنوّع در همهی میدانها، هیچ تفاوتی از نظر اسلام نیست. اگر کسی بگوید مرد میتواند درس بخواند، زن نمیتواند؛ مرد میتواند درس بگوید، زن نمیتواند؛ مرد میتواند فعالیت اقتصادی انجام دهد، زن نمیتواند؛ مرد میتواند فعّالیت سیاسی کند، زن نمیتواند، منطق اسلام را بیان نکرده و بر خلاف سخن اسلام حرف زده است. از نظر اسلام، در همهی این فعّالیتهای مربوط به جامعهی بشری و فعّالیتهای زندگی، زن و مرد دارای اجازهی مشترک و همسان هستند. البته بعضی از کارها هست که باب زنان نیست؛ چون با ترکیب جسمانی آنها تطبیق نمیکند. بعضی از کارها هم هست که باب مردان نیست؛ چون با وضع اخلاقی و جسمی آنها تطبیق نمیکند. این موضوع ربطی به این ندارد که زن میتواند در میدان فعّالیتهای اجتماعی باشد یا نه. تقسیم کار، بر حسب امکانات و شوق و زمینههای اقتضای این کار است. اگر زن بخواهد شوق داشته باشد، میتواند فعّالیتهای گوناگون اجتماعی و آنچه که مربوط به جامعه است، انجام دهد.
البته در عرصهی این فعّالیتها، اسلام حدودی را معیّن کرده است که این حدود، مربوط به زن و اجازه داشتن او برای فعّالیت نیست؛ مربوط به اختلاط زن و مرد است که اسلام روی این مسأله حسّاسیت دارد. اسلام معتقد است که مرد و زن باید یک مرزبندی میان خودشان در همه جا -در خیابان، در اداره، در تجارتخانه- داشته باشند. میان زن و مرد مسلمان، حجاب و مرزی معیّن شده است. اختلاط و امتزاج زن و مرد، مثل اختلاط و امتزاج مردان با هم و زنان با هم نیست. این را باید رعایت کنند. هم مرد باید رعایت کند و هم زن باید رعایت کند. اگر این حسّاسیتِ اسلام نسبت به روابط و نوع اختلاط مرد و زن رعایت شود، همهی کارهایی که مردان میتوانند در عرصهی اجتماعی انجام دهند، زنان هم -اگر قدرت جسمانی و شوق و فرصتش را داشته باشند- میتوانند انجام دهند.
زنان میتوانند تحصیلات عالیه کنند. بعضیها خیال میکنند که دختران نباید تحصیل کنند. این، اشتباه و خطاست. دختران باید در رشتههایی که برای آنها مفید است و به آن علاقه و شوق دارند، تحصیل کنند. جامعه، به تحصیلات دختران هم نیازمند است؛ همچنان که به تحصیلات پسران نیازمند است. البته محیط تحصیل باید سالم باشد؛ هم برای پسر و هم برای دختر. دانشگاه باید برای فرزندان مردم امنیت داشته باشد؛ چه دختر و چه پسر. کوچه و خیابان باید از لحاظ ناموسی و اخلاقی امنیت داشته باشد؛ چه برای دختران و چه برای پسران؛ فرق نمیکند. در صورتی که این امنیت حاصل شود، آن وقت در محیط امن، در کوچه و بازار امن، در دانشگاه امن، در دبیرستان امن که امنیت اخلاقی و فکری تأمین شده است -و مسؤولان و پدران و مادران باید آن را تأمین کنند- دختر مسلمان، پسر مسلمان، مرد مسلمان، زن مسلمان میتوانند فعّالیت خودشان را بکنند.
برای اینکه آن اختلاطی که قبلاً گفتم، پیش نیاید و حدود اخلاقی حفظ شود، اسلام برای زن حجاب را معیّن کرده است. خودِ این حجاب، یکی از وسایل امنیت است. با حجاب زنِ مسلمان، هم خود زنِ مسلمان امنیت پیدا میکند و هم مردان مسلمان امنیت پیدا میکنند. آن جایی که حجاب را از زنان دور میکنند، آن جایی که زن را به عریانی و برهنگی نزدیک میکنند، در درجهی اوّل، امنیت از خود زن و در درجهی بعد، از مردان و جوانان گرفته خواهد شد. برای اینکه محیط سالم و دارای امنیت باشد؛ زن بتواند کار خود را در جامعه انجام دهد، مرد هم بتواند مسؤولیتهای خود را انجام دهد، اسلام حجاب را معیّن کرده است که این حجاب، یکی از آن احکام برجستهی اسلام است و یکی از فوایدش همین است که گفتم. فواید فراوان دیگری هم دارد که در بخش بعد، اگر به یادم آمد و فرصت شد، اشارهای خواهم کرد.
پس، در عرصهی دوم -که عرصهی فعّالیتهای اجتماعی و سیاسی و علمی و فعّالیتهای گوناگون است- زنِ مسلمان مثل مردِ مسلمان حق دارد آنچه را که اقتضای زمان است، آن خلأیی را که احساس میکند، آن وظیفهای را که بر دوش خود حس میکند، انجام دهد. چنانچه دختری مثلاً مایل است پزشک شود، یا فعالیت اقتصادی کند، یا در رشتههای علمی کار کند، یا در دانشگاه تدریس کند، یا در کارهای سیاسی وارد شود، یا روزنامهنگار شود، برای او میدانها باز است. به شرط رعایت عفّت و عفاف و عدم اختلاط و امتزاج زن و مرد، در جامعهی اسلامی میدان برای زن و مرد باز است. شاهد بر این معنا، همهی آثار اسلامی است که در این زمینهها وجود دارد و همهی تکالیف اسلامی است که زن و مرد را به طور یکسان، از مسؤولیت اجتماعی برخوردار میکند. اینکه میفرماید: «من اصبح لا یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم»، مخصوص مردان نیست؛ زنان هم باید به امور مسلمانان و جامعهی اسلامی و امور جهان اسلام و همهی مسائلی که در دنیا میگذرد، احساس مسؤولیت کنند و اهتمام نمایند؛ چون وظیفهی اسلامی است.
بر اساس آیهی شریفهی سورهی احزابْ فرق نمیکند؛ چه اسلام، چه ایمان، چه قنوت، چه خشوع، چه تصدّق، چه صوم، چه صبر و استقامت، چه حفظ ناموس، چه ذکر خدا، زن و مرد در این بخشها یکسانند. فعّالیت زنان در عرصهی اجتماع، فعّالیتی کاملاً مباح و روا و مطلوب و مُجاز است که با حفظ حدود اسلامی، اینها را انجام دهند و نیمی از نیروی فعّال جامعه را به جامعه تقدیم کنند. آن وقتی که در جامعه، هم مرد تحصیل میکند و هم زن، جمعیت تحصیل کرده، دو برابر آن زمانی است که فقط مردان تحصیل میکنند. آن وقتی که زنان در جامعه تدریس میکنند، معلّم در جامعه دو برابر تعداد آن وقتی است که فقط مردان تدریس میکنند. در فعّالیت سازندگی، در فعالیت اقتصادی، در طرّاحی و فکر کردن و برای امور کشور و یک شهر و یک روستا و یک مجموعه و امور شخصی خانواده مطالعه کردن، میان زن و مرد تفاوتی نیست. همه مسؤولند و همه باید انجام دهند.
دختران مسلمان و زنان مؤمن! این را هم بگویم: اروپایی که امروز ادّعا میکند زن در آنجا آزاد است، تا نیم قرن پیش به زن اجازه نمیداد که در مال شخصی خودش تصرّف کند! یعنی مثلاً یک زن اروپایی یا امریکایی، تا پنجاه، شصت سال قبل از این، اگر میلیونها ثروت داشت، خودش حق نداشت که از این ثروت، به میل و ارادهی خودش استفاده کند؛ باید در اختیار شوهر یا پدر و یا برادرش میگذاشت و آنها هم به میل خودشان از ثروت آن خانم -یا برای او و یا برای خودشان- استفاده میکردند! در اسلام، این طور نیست. در اسلام، زن مالک ثروت خود است. شوهرش راضی باشد، یا راضی نباشد؛ پدرش راضی باشد، یا راضی نباشد -فرقی نمیکند- او میتواند ثروت و مال و اندوختهی خود را مصرف کند و ربطی به کس دیگری ندارد. نظر اسلام، این است. در حمایت از استقلال اقتصادی زنان، دنیا سیزده قرن است که از اسلام عقب است. اسلام این را سیزده قرن قبل گفته است؛ ولی در اروپا تازه چهل، پنجاه سال و در بعضی از کشورها کمتر از این مدّت است که تازه شروع کردهاند به زن اجازه دهند که در مال و ملک خود، دخل و تصرّف کند! اسلام، از این جهت هم جلو است.1375/12/20
لینک ثابت
در صدر اسلام، زن در میدان جنگ، علاوه بر بستن زخم مجروحان -که این کار بیشتر بر عهدهی زنان بود- حتّی گاهی با نقاب، در میدان جنگ و رزمهای دشوار آن روز، شمشیر هم میزد! درعینحال در داخل خانه، فرزندان خود را هم در آغوش میگرفت، تربیت اسلامی هم میکرد، حجاب خود را هم حفظ میکرد؛ چون اینها منافاتی با هم ندارد. اگر کسی درست توجّه کند، خواهد دید که منافاتی ندارد. بعضی افراط میکنند، بعضی تفریط میکنند. بعضی میگویند چون فعّالیت اجتماعی اجازه نمیدهد به خانه و شوهر و فرزند برسیم، پس فعّالیت اجتماعی نباید بکنیم. بعضی میگویند چون خانه و شوهر و فرزند، اجازه نمیدهد فعّالیت اجتماعی بکنیم، پس شوهر و فرزند را باید رها کنیم. هر دو غلط است. نه این را به خاطر آن، نه آن را بهخاطر این، نباید از دست داد.1375/12/20
لینک ثابت
امروز محیط دانشگاه، محیطی نیست که یک دختر مسلمان جوان از آن بترسد. امروز در محیطهای هنری، زنانی هستند مسلمان، متدیّن، متّقی؛ که هنرپیشگی میکنند، کارهای هنری میکنند، مسائل مربوط به هنر را پیگیری میکنند و ما برخی را میشناسیم که افراد بسیار مؤمن و بسیار با تقوایی هستند. البته طور دیگرشان هم هست. اما این طور هم، خوشبختانه داریم. یعنی محیط، تا حدود زیادی یک محیط امن و امان برای زنان و دخترانی شده است که میخواهند در محیطهای علمی حرکت کنند. پس میدان، میدان رشد و ترقّی است. البته این را عدّهای باور نمیکنند. عدّهای منفی بافند. همواره عادت دارند بگویند: «نه؛ نمیشود.» یا روی نقطهی ضعفی انگشت بگذارند و نقاط قوّت را نبینند. اما وجود شما خوشبختانه یک حجّت الهی است. شما واقعاً حجّت خدا هستید. حجّت اسلام هستید. اینکه میبینید علما را «حجّةالاسلام» میگویند به خاطر این است که وجودشان، بیانشان و روششان، حجّتی برای اسلام است. استدلال محکمی برای اسلام است. به این معنا، شما حجّت خدا و حجّت اسلام و حجّت دین هستید؛ برای اینکه به زنان جامعهی خودمان و زنان دیگر و صاحبنظران و آنهایی که همه چیز را میگویند «نمیشود»، نشان بدهید تا ببینند: نخیر؛ میشود.
ما امروز بهترین متخصّصان را در زمینهی جرّاحی و بیماریهای زنان داریم. من این را در گزارش خانمها خواندم. این را قبلها، در سالهای متمادی، شنیده بودم که پزشکان مرد میگفتند: «کارهایی در جرّاحی زنان هست، که زن نمیتواند انجام بدهد.» من، هفت، هشت، ده سال پیش از این، نسبت به مسألهی جرّاحی زنان و به اصطلاح دانش بیماریهای زنان، حسّاس شده بودم و کمی آن را دنبال میکردم. از بعضی پزشکان متدیّن پرسیدم: «چقدر این حرف راست است که میگویند کارهایی در جراحی زنان هست که زنها قادر نیستند انجام دهند؟» گفتند: «نه؛ هیچ اصلی ندارد. حرف بیخود و بیربطی است. خانمها همهی کارهایی را که یک مرد میتواند در باب دانش جرّاحی و عمل جرّاحی انجام دهد، میتوانند انجام دهند و حتّی گاهی بهتر از آن را.» این در زمینهی یک کارِ عملی است. آن کارهایی که صرفاً فکری یا صرفاً مغزی است که جای خود را دارد و کاملاً روشن است.
شما بحمدالله این سد را شکستید و این میدان را فتح کردید و جلو رفتید. شما حقیقتاً حجّت هستید. من اصرار دارم و بارها هم به مسؤولینمان گفتهام مسؤولین تبلیغاتی، مثل صدا و سیما که با امثال شما مصاحبه کنند. شما هم حرف بزنید و حضور خودتان را اعلام کنید. (این بحث، مقداری مربوط به نکتهی دومی میشود که میخواهم عرض کنم.) خلاصه، این حرکت، بحمدالله انجام گرفته است. من فکر میکنم در همهی رشتههای علمی، در جامعهی ما تحوّلی باید انجام گیرد و زنان با استعداد ما، در هر رشتهای که استعداد دارند، وارد شوند. البته رشتههایی هست که با ساختمان زن متناسب نیست. همانطور که ما به مردان میگوییم: شما با زایمان زنان چه کار دارید؟ این مربوط به شما نیست؛ مربوط به خودِ خانمهاست. شما در طول تاریخ نگاه کنید همه جای دنیا آیا هیچ وقت مامای مرد دیده شده است؟! ماماها، همیشه زن بودند؛ ماماهای تجربی قدیمی. این، یک کار زنانه است. کاری است که مربوط به زنان است و زنان باید آن را انجام بدهند. این یک امر طبیعی است. مردان در این خصوص برای چه وارد میشوند؟ بیایند چه کنند؟ بودنِ آنها چه لزومی دارد؟ حضور در میدانی است که کوچکترین نیازی به آنها نیست. بهعلاوه، ضررهایی هم دارد.
عین همین قضیه، در مورد خانمها نیز وجود دارد. میدانهایی هست که به زن ارتباطی ندارد. من باب مثال عرض میکنم نمیخواهم بخصوص روی مورد خاصّی تأکید کنم فرض کنیم مهندسی معدن. مثلاً یک خانم مهندس معدن شد. این چه حسنی دارد؟ یا مهندس راه و ساختمان شد؛ مثلاً چه اهمیتی دارد؟ چه حُسنی دارد؟ نمیگوییم: نمیتواند. چرا! او هم میتواند مثل بقیه باشد؛ اما این میدانی نیست که زن به خاطر استعدادهای خودش، به خاطر آن عشقها و شوقها و عواطف و خواستهای خودش، به آن تمایلی داشته باشد.
میدانهایی هست که نباید زن به آنها وارد شود البته مواردی را که اسم آوردم، نمیخواهم بخصوص رویشان تکیه کنم. لکن بههرحال چیزهایی وجود دارد اما در آن میدانهایی که این محدودیت طبیعی و فطری برای زن و مرد وجود ندارد و همه میتوانند وارد شوند، زنان باید وارد شوند، تحقیقات را گسترده و میدان را پر کنند. نیمی از استعداد یک کشور، مربوط به زنان است.1372/09/08
لینک ثابت