دشمن درونی / دشمن / نفس اماره/ فرعون درونی
خدا لعنت کند آمریکا و انگلیس خبیث را، خیلی از مشکلات ما ناشی از آنها است؛ امّا نه، من بیشترین اشکالات را به خودمان میکنم؛ موانع ما، عمدتاً موانع درونی است؛ آنها هم دارند از این موانع درونی سوءاستفاده میکنند؛ موانع درونی وجود دارد.
یکی درست نفهمیدن مسئله است؛ عدم فهم درست مسائل کشور و مسئلهی کشور، مسئلهی انقلاب؛ این، شما دانشجویان را و عناصر فکری را موظّف میکند که روی این مسئله کار کنید. یکی از برادران عزیز به من گفتند که «سفارش کنید عناصر فکری با دانشجوها کار کنند»؛ بله، حتماً لازم است این کار انجام بگیرد؛ چه از حوزه، چه از دانشگاه، عناصر مؤمنِ انقلابیِ صاحب فکر؛ و خود شماها دنبالش بروید و خود شماها فکر کنید؛ بنابراین درست نفهمیدن مسئله یکی [از موانع است].
درست نشناختن محیط؛ این هم یکی از موانع کار است. بعضیها هستند محیط را درست نمیشناسند؛ وقتی ما محیط را نشناختیم، احتمال خطا و اشتباه برایمان زیاد است؛ وقتی که جنگاور و رزمآور ندانست کجا قرار دارد، دشمن کجا است، دوست کجا است، ممکن است سر اسلحهاش را به طرف دوست بگیرد، به خیال اینکه دارد به دشمن شلّیک میکند؛ محیط را باید شناخت، جبههبندیها را باید دید، باید شناخت. بعضی از کارهایی که بعضیها میکنند، مثل همین شخصی است که گفتم در سنگر خوابش برده، حالا بیدار شده و میبیند صدای تَقّوتوق میآید، نمیداند دشمن کدام طرف است، دوست کدام طرف است، همینطور بیهوا توپخانه را یا خمپاره را یا تفنگ را آتش میکند به یک سمتی؛ اتّفاقاً به سمت دوست شلّیک میشود. بعضیها کارشان اینجوری است؛ نمیفهمند با چه کسی دارند مبارزه میکنند؛ بنابراین شناخت محیط خیلی لازم است.
یکی از موانع، بیارادگی است؛ یکی از موانع، تنبلی است؛ یکی از موانع، بیصبری است. بیصبری؛ باباجان! این غذا را وقتی شما سرِ بار گذاشتید، نمیشود که بمجرّد اینکه آتش زیرِ غذا را روشن کردید، بنا کنید پا به هم کوفتن که من غذا میخواهم! خب باید صبر کنید تا بپزد. گاهی اوقات اینجوری است؛ بعضی از فعّالیّتهایی که برادرها و خواهرهای خوب انقلابی یک جاهایی انجام میدهند، ناشی از صبور نبودن است؛ صبوری لازم است؛ صبر هم یکی از خصلتهای انقلابی است. بله، خشم انقلابی داریم امّا صبر انقلابی هم داریم. مظهر اتمّ و اکمل عدالت، امیرالمؤمنین است دیگر، از او عادلتر که نداریم، امّا امیرالمؤمنین هم یک جاهایی صبر کرد؛ تاریخ زندگی امیرالمؤمنین را میبینید دیگر. یک جا میگوید: فَصَبَرتُ وَ فِی العَینِ قَذًی وَ فِی الحَلقِ شَجا؛ یک جا هم در مقابل فشار خوارج و مانند اینها در جنگ صفّین صبر میکند و به حکمیّت تن میدهد؛ پس یک جاهایی صبر ضروری است، لازم است؛ یک جاهایی صبر، [از روی] ناچاری است، یک جاهایی هم نه، ناچاری نیست اما لازم است که انسان این صبر را انجام بدهد.
یکی از موانع، سرگرمی به چیزهای خرابکننده و ویرانکننده و گمراهکننده است؛ مثل اختلافات سرِ چیزهای بیخودی. اختلافات کوچک و بهانههای کوچک، گاهی مایهی اختلافات بزرگ میشود؛ مثل حواشیای که وجود دارد. سال گذشته به نظر من در همین جلسه بود یا یک جلسهای شبیه این در ماه رمضان بود که به یک حاشیهای اشاره کردم که مال آنوقت بود. حاشیهای که امروز به نظر من بیشتر از متن، ماها را به خودش سرگرم کرده، همین مسئلهی فضای مجازی و فلان شبکهی پیامرسان و از این [قبیل] چیزها است؛ اینها «حاشیهای» است. خب یک کاری باید انجام بگیرد، یک کاری هم دارد انجام میگیرد؛ این پرداختن افراطی و زیاده به آن -از آن طرف یک جور، از طرف مقابل یک جور- همان حواشی است؛ غافل شدن از کار اصلی است. بنابراین اینها موانع درونی است.1397/03/07
لینک ثابت
دشمن، امروز مشخّصاً عبارت است از آمریکا، انگلیس، زرسالاران بینالمللی، صهیونیستها و دنبالههایشان؛ حالا دنبالههایشان خیلی اهمّیّتی ندارند، ارزشی ندارند که آدم اسم از آنها بیاورد؛ اصلیها اینها هستند. آمریکا دشمن است با جمهوری اسلامی، با ایران مستقل، با ایران روبهجلو و پیشرونده؛ انگلیس که مستعمرِ پیرِ ازکارافتادهی دورهی قبل است و حالا باز مجدّداً به این منطقه میخواهد نفوذ کند، دشمن است؛ صهیونیستها دشمنند؛ سرمایهداران بینالمللی و زرسالاران بینالمللی دشمنند؛ اینها دشمنهای اصلی [هستند].
البتّه این را هم عرض بکنم که فقط اینها هم دشمن نیستند، علاوهی بر اینها یک دشمن دیگری وجود دارد و او درون خود ما است. خود ما یعنی چه؟ یعنی من، شما، فلان مسئول، فلان جوان. آن دشمن درونی چیست؟ آن دشمن درونی عبارت است از بیانگیزگی، ناامیدی، بیحالی، بینشاطی، تنبلی؛ اینها دشمن ما است. اَللّهُمَّ اِنّى اَعوذُ بِکَ مِنَ الکَسَلِ وَ الهَرَمِ وَ الجُبنِ وَ البُخلِ وَ الغَفلَةِ وَ القَسوَةِ وَ الفَترَةِ وَ المَسکَنَة؛ اینها دشمنهای ما هستند. اَللّهُمَّ اِنّی اَعوذُ بِکَ مِن نَفسٍ لا تَشبَع وَ مِن قَلبٍ لا یَخشَع وَ مِن دُعاءٍ لا یُسمَع و مِن صَلاةٍ لا تَنفَع؛(1) اینها دشمنان درونی ما هستند؛ همه را به گردن بیرونیها نمیاندازیم. ما هم اگر بد عمل کنیم، اگر به وقت عمل نکنیم، اگر تنبلی کنیم، اگر دشمن را اشتباه بگیریم، اگر به جای شیطان اکبر واقعی، یک برادر ناباب یا ناراهی -که حالا برادر ما است، ولو ناباب و ناراه است- شیطان اکبر ما شد، ضربه خواهیم خورد. پس این هم دشمن ما است، حواسمان باشد. وقتی ما میگوییم دشمن خارجی، معنایش این نیست که در خودمان هیچگونه نقصی وجود ندارد؛ نه، سیاستهای غلط، سیاستهای بد، رفتارهای بد، اختلافات گوناگونِ بیوجه، تنبلی کردن، اقدام نکردن، تنگنظری، اینها دشمنان ما است؛ اینها هم هست.1395/10/19
1 )
الكافي،شیخ کلینی ج2 ص 586؛
بحار الأنوار، علامه مجلسی ج84 ص 271؛
أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ اللَّهُمَّ امْلَأْ قَلْبِي حُبّاً لَكَ وَ خَشْيَةً مِنْكَ وَ تَصْدِيقاً وَ إِيمَاناً بِكَ وَ فَرَقاً مِنْكَ «1» وَ شَوْقاً إِلَيْكَ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَيَّ لِقَاءَكَ وَ اجْعَلْ لِي فِي لِقَائِكَ خَيْرَ الرَّحْمَةِ وَ الْبَرَكَةِ وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ* وَ لَا تُؤَخِّرْنِي مَعَ الْأَشْرَارِ وَ أَلْحِقْنِي بِصَالِحِ مَنْ مَضَى وَ اجْعَلْنِي مَعَ صَالِحِ مَنْ بَقِيَ وَ خُذْ بِي سَبِيلَ الصَّالِحِينَ وَ أَعِنِّي عَلَى نَفْسِي بِمَا تُعِينُ بِهِ الصَّالِحِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَا تَرُدَّنِي فِي سُوءٍ اسْتَنْقَذْتَنِي مِنْهُ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ أَسْأَلُكَ إِيمَاناً لَا أَجَلَ لَهُ دُونَ لِقَائِكَ تُحْيِينِي وَ تُمِيتُنِي عَلَيْهِ وَ تَبْعَثُنِي عَلَيْهِ إِذَا بَعَثْتَنِي وَ ابْرَأْ قَلْبِي مِنَ الرِّيَاءِ وَ السُّمْعَةِ وَ الشَّكِّ فِي دِينِكَ اللَّهُمَّ أَعْطِنِي نَصْراً فِي دِينِكَ وَ قُوَّةً فِي عِبَادَتِكَ وَ فَهْماً فِي خَلْقِكَ وَ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِكَ وَ بَيِّضْ وَجْهِي بِنُورِكَ وَ اجْعَلْ رَغْبَتِي فِيمَا عِنْدَكَ وَ تَوَفَّنِي فِي سَبِيلِكَ عَلَى مِلَّتِكَ وَ مِلَّةِ رَسُولِكَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَسَلِ وَ الْهَرَمِ وَ الْجُبْنِ وَ الْبُخْلِ وَ الْغَفْلَةِ وَ الْقَسْوَةِ وَ الْفَتْرَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ وَ أَعُوذُ بِكَ يَا رَبِّ مِنْ نَفْسٍ لَا تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لَا يَخْشَعُ وَ مِنْ دُعَاءٍ لَا يُسْمَعُ وَ مِنْ صَلَاةٍ لَا تَنْفَعُ وَ أُعِيذُ بِكَ نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ ذُرِّيَّتِي مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ اللَّهُمَّ إِنَّهُ لَا يُجِيرُنِي مِنْكَ أَحَدٌ وَ لَا أَجِدُ مِنْ دُونِكَ مُلْتَحَداً فَلَا تَخْذُلْنِي وَ لَا تُرْدِنِي فِي هَلَكَةٍ وَ لَا تُرِدْنِي بِعَذَابٍ أَسْأَلُكَ الثَّبَاتَ عَلَى دِينِكَ وَ التَّصْدِيقَ بِكِتَابِكَ وَ اتِّبَاعَ رَسُولِكَ اللَّهُمَّ اذْكُرْنِي بِرَحْمَتِكَ وَ لَا تَذْكُرْنِي بِخَطِيئَتِي وَ تَقَبَّلْ مِنِّي وَ زِدْنِي مِنْ فَضْلِكَ إِنِّي إِلَيْكَ رَاغِبٌ اللَّهُمَّ اجْعَلْ ثَوَابَ مَنْطِقِي وَ ثَوَابَ مَجْلِسِي رِضَاكَ عَنِّي وَ اجْعَلْ عَمَلِي وَ دُعَائِي خَالِصاً لَكَ وَ اجْعَلْ ثَوَابِيَ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ وَ اجْمَ
ترجمه:
از امام صادق (ع)، مىگفت:
بار خدايا! دلم را پر از مهر خود كن و از ترس خودت و از تصديق و ايمان به تو و از بيمت و از اشتياق درگاهت يا ذو الجلال و
الاكرام، بار خدايا! لقايت را محبوبم ساز و در لقايت خير و رحمت و بركت برايم مقرر دار و مرا به نيكان پيوند و با بدان به دنبال مگذار و مرا به نيكان گذشته پيوند، و با نيكان به جا مانده همراه كن، و مرا به راه نيكان بر، و مرا در باره خودم كمكى كن بدان چه نيكان را در باره خودشان كمك كنى، و مرا به هر بدى كه رها كردى بر مگردان، يا ربّ العالمين! از تو خواهم ايمانى كه به سر نيايد تا تو را ملاقات كنم، مرا زنده دارى و بميرانى بر آن و مبعوثم كنى گاه انگيزشم بر آن، و دلم را از خودنمائى و شهرتجوئى و شكّ در دينت پاك كن.
بار خدايا! به من بده يارى در دينت و نيرو در پرستشت و فهم در آفرينشت و دو بهره از رحمتت و رويم را به نورت سپيد كن و مرا رغبت ده بدان چه در نزد تو است، جانم را بگير در راه خودت و بر كيش خودت و كيش رسولت.
بار خدايا! به تو پناهم از تنبلى و پيرى و ترسناكى و بخل و غفلت و سخت دلى و سستى و زبونى، و به تو پناهم پروردگارا از ذاتى كه سيرى ندارد و از دلى كه ترس ندارد و از دعائى كه شنوده نشود و نمازى كه سود ندهد، به تو پناهنده سازم خودم و خاندانم و نژادم را از شيطان رجيم.
بار خدايا! راستش اين است كه احدى مرا در برابر تو پناهى نتواند داد و جز تو پشتيبانى نيابم، مرا وامگذار و به هلاكت و عذاب مسپار، از تو خواهم كه در دينت پايدار باشم و به قرآنت ايمان دارم و پيروى رسولت كنم.
بار خدايا! مرا به مهرت ياد كن و به خطايم ياد مكن، و از من بپذير و از فضلت بيفزايم، زيرا من به تو رو دارم، بار خدايا! ثواب
مجلس و گفتارم را رضاى خود مقرر دار و كردار و دعايم را خالص درگاه خود ساز و ثواب مرا بهشت مقرر كن به رحمت خودت، و فراهم آر برايم هر آنچه از تو خواستم و از فضلت بر آن بيفزا، زيرا من به تو رو دارم.
بار خدايا! ستارهگان سرازير به افق شدند و ديدهها همه در خوابند و توئى زنده و پاينده، از تو نهان نسازد چيزى را شب تار و نه آسمان پر از برج و نه زمين گسترده و نه درياى عميق ژرف و نه تاريكيهاى بر هم و درهم رحمت خود را شبانه به هر كدام خلقت كه خواهى بدهى، بدانى خيانت ديدهها و آنچه نهان كنند سينهها، من در بارهات گواهم بدان چه خودت در باره خود گواهى و فرشتهها
لینک ثابت
دشمن درونی عبارت است از بیانگیزگی، ناامیدی، بیحالی، بینشاطی، تنبلی؛ اینها دشمن ما است. اَللّهُمَّ اِنّى اَعوذُ بِکَ مِنَ الکَسَلِ وَ الهَرَمِ وَ الجُبنِ وَ البُخلِ وَ الغَفلَةِ وَ القَسوَةِ وَ الفَترَةِ وَ المَسکَنَة؛ اینها دشمنهای ما هستند.1395/10/19
لینک ثابت
وقتی ما میگوییم دشمن خارجی، معنایش این نیست که در خودمان هیچگونه نقصی وجود ندارد؛ نه، سیاستهای غلط، سیاستهای بد، رفتارهای بد، اختلافات گوناگونِ بیوجه، تنبلی کردن، اقدام نکردن، تنگنظری، اینها هم دشمنان ما است.1395/10/19
لینک ثابت
دشمن درونی عبارت است از بیانگیزگی، ناامیدی، بیحالی، بینشاطی، تنبلی؛ اینها دشمن ما است.1395/10/19
لینک ثابت
دشمن کیست؟ دشمن، امروز مشخّصاً عبارت است از آمریکا، انگلیس، زرسالاران بینالمللی، صهیونیستها و دنبالههایشان ... البتّه این را هم عرض بکنم که فقط اینها هم دشمن نیستند، علاوهی بر اینها یک دشمن دیگری وجود دارد و او درون خود ما است. خود ما یعنی چه؟ یعنی من، شما، فلان مسئول، فلان جوان. آن دشمن درونی چیست؟ آن دشمن درونی عبارت است از بیانگیزگی، ناامیدی، بیحالی، بینشاطی، تنبلی؛ اینها دشمن ما است. اَللّهُمَّ اِنّى اَعوذُ بِکَ مِنَ الکَسَلِ وَ الهَرَمِ وَ الجُبنِ وَ البُخلِ وَ الغَفلَةِ وَ القَسوَةِ وَ الفَترَةِ وَ المَسکَنَة؛ اینها دشمنهای ما هستند. اَللّهُمَّ اِنّی اَعوذُ بِکَ مِن نَفسٍ لا تَشبَع وَ مِن قَلبٍ لا یَخشَع وَ مِن دُعاءٍ لا یُسمَع و مِن صَلاةٍ لا تَنفَع؛ اینها دشمنان درونی ما هستند؛ همه را به گردن بیرونیها نمیاندازیم. ما هم اگر بد عمل کنیم، اگر به وقت عمل نکنیم، اگر تنبلی کنیم، اگر دشمن را اشتباه بگیریم، اگر به جای شیطان اکبر واقعی، یک برادر ناباب یا ناراهی -که حالا برادر ما است، ولو ناباب و ناراه است- شیطان اکبر ما شد، ضربه خواهیم خورد. پس این هم دشمن ما است، حواسمان باشد. وقتی ما میگوییم دشمن خارجی، معنایش این نیست که در خودمان هیچگونه نقصی وجود ندارد؛ نه، سیاستهای غلط، سیاستهای بد، رفتارهای بد، اختلافات گوناگونِ بیوجه، تنبلی کردن، اقدام نکردن، تنگنظری، اینها دشمنان ما است؛ اینها هم هست.1395/10/19
لینک ثابت
تکیهی ما بر دشمنیِ دشمنان خارجی به معنای اغماض از ضعفهای درونی خودمان نیست.1394/08/12
لینک ثابت
تکیهی ما بر دشمنیِ دشمنان خارجی به معنای اغماض از ضعفهای درونی خودمان نیست... ما در درون خودمان ضعفهایی داریم؛ دشمن در موارد زیادی از ضعفهای ما استفاده میکند؛ این ضعفها را باید برطرف کنیم. ما ضعف در سیاستگذاری داریم؛ ضعف در اجرا داریم؛ ضعف در تلاش داریم؛ گاهی دچار تنبلی و دچار کاهلی در حرکتهای خودمان میشویم؛ ضعف در [تشخیص] اولویّتهای کشور داریم؛ گاهی اوقات سر یک چیز جزئی، گروههایی در درون کشور از خودمان با همدیگر درگیر میشوند، سر یک امری که ضرورتی هم ندارد، لزومی هم ندارد؛ از دشمن غافل [میشویم]؛ اینها ضعفهای ما است؛ این ضعفها را بایستی برطرف کرد.1394/08/12
لینک ثابت
شناخت نقشه دشمن در متوقف کردن حرکت علمی کشور
مطمئنّاً انگیزههایى وجود دارد در جبههى دشمنان ما براى متوقّف کردن حرکت علمى کشور. حالا بعضىها روى کلمهى دشمن حسّاسیّت دارند؛ به ما اعتراض میکنند که چرا مدام میگویید دشمن، دشمن؛ درحالىکه شما قرآن [را] ملاحظه کنید، مىبینید اوّل تا آخرِ قرآن چقدر تکرار شده عنوان «شیطان»، عنوان «ابلیس»؛ مکرّر گفته شده، مکرّر تکرار شده. از دشمن که نباید غفلت کرد. دشمندانستنِ دشمن که عیب نیست؛ اینکه ما روى دشمن مدام تکیه میکنیم، معنایش این نیست که از عیوب خودمان و مشکلات درونى خودمان غافلیم؛ نه، اَعدى عَدُوِّکَ نَفسُکَ الَّتى بَینَ جَنبَیک؛(1) از همهى دشمنها بدتر، دشمن درونى ما است، دشمن خود ما است، نفْسِ راحتطلب ما است، تنبلى ما است، تنآسایى ما است، عدم تدبیر ما در پیشبرد امورمان [است] - اینکه معلوم است - اینها به جاى خود محفوظ؛ امّا غفلت از دشمن بیرونى، خطاى راهبردى عظیمى است که ما را دچار خسارت خواهد کرد. خب، باید دشمن را شناخت، دید - حالا [اینکه] شما میگویید برخوردمان با دشمن اینجور باشد، آنجور نباشد، بحث دیگرى است - دشمنىِ او را باید فهمید، نقشهى او را باید تشخیص داد. یکى از نقشههاى مهمّ دشمن، متوقّف کردن حرکت علمى در کشور است.1393/04/11
1 )
تنبیه الخواطر، ورام بن ابى فراس، ج 1، ص 59؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 67، ص 64؛ حكمت نامه پيامبر اعظم صلَّي الله عليه و آله، محمدی ری شهری، ج 7، ص 418.
أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ.
ترجمه:
پیامبر گرامی اسلام (صلّیاللهعلیهوآله)فرمودند: سرسختترین دشمنت نفس تو هست كه در میان دو پهلويت قرار دارد.
لینک ثابت
از همهى دشمنها بدتر، دشمن درونى ما است، دشمن خود ما است، نفْسِ راحتطلب ما است، تنبلى ما است، تنآسایى ما است، عدم تدبیر ما در پیشبرد امورمان است.1393/04/11
لینک ثابت
اینکه ما روى دشمن مدام تکیه می کنیم، معنایش این نیست که از عیوب خودمان و مشکلات درونى خودمان غافلیم، از همهى دشمنها بدتر، دشمن درونى ما است، دشمن خود ما است، نفْسِ راحتطلب و تنبلى و تنآسایى ما است، عدم تدبیر ما در پیشبرد امورمان است، اینها به جاى خود محفوظ. 1393/04/11
لینک ثابت
بعضىها روى کلمهى دشمن حسّاسیّت دارند؛ به ما اعتراض میکنند که چرا مدام میگویید دشمن، دشمن؛ درحالىکه شما قرآن [را] ملاحظه کنید، مىبینید اوّل تا آخرِ قرآن چقدر تکرار شده عنوان «شیطان»، عنوان «ابلیس»؛ مکرّر گفته شده، مکرّر تکرار شده. از دشمن که نباید غفلت کرد. دشمندانستنِ دشمن که عیب نیست؛ اینکه ما روى دشمن مدام تکیه می کنیم، معنایش این نیست که از عیوب خودمان و مشکلات درونى خودمان غافلیم؛ نه، اَعدى عَدُوِّکَ نَفسُکَ الَّتى بَینَ جَنبَیک؛ از همهى دشمنها بدتر، دشمن درونى ما است، دشمن خود ما است، نفْسِ راحتطلب ما است، تنبلى ما است، تنآسایى ما است، عدم تدبیر ما در پیشبرد امورمان [است] - اینکه معلوم است - اینها به جاى خود محفوظ. 1393/04/11
لینک ثابت
آزادی معنوی... آزادی از چنگ عوامل درونی ای است که مانع عمل آزاد ما در جامعه میشود، یا مانع آزاداندیشی ما در جامعه میشود؛ مثل ترس از مرگ، ترس از گرسنگی، ترس از فقر. در قرآن به این ترسها اشاره شده است: «فلا تخشوا النّاس و اخشون»، «فلا تخافوهم و خافون ان کنتم مؤمنین»، خطاب به پیغمبر: «و تخشی النّاس و اللّه احقّ ان تخشاه». یا ترس از سلب امتیازات. فرض کنید ما در فلان دستگاه یک امتیازی داریم؛ اگر این حرف را بزنیم، اگر این آزادگی را به خرج دهیم، اگر این امر به معروف را بکنیم، ساقط میشویم. یا طمع. طمع موجب میشود که من عیب شما را نگویم، با شما آزادانه برخورد نکنم - شمائی که صاحب قدرت هستید - برای خاطر اینکه در شما طمع دارم. یا حسادت، یا تعصبهای بیجا و غلط، یا تحجر؛ اینها هم یک نوع موانع درونی است.1391/08/23
لینک ثابت
اختلاف نظر, اختلاف سلیقه, دشمن درونی, مبارزه با نفس, هویهای نفسانی
همیشه اختلاف سلیقه بوده. در دورانهای مختلف هر جائی که این اختلاف سلیقه ها و اختلاف برداشتها با هوای نفس انسان مخلوط شد، کار خراب میشود.1388/05/03
لینک ثابت
هویهای نفسانی, تزکیه نفس, دشمن درونی, محاسبه نفس, مبارزه با نفس, مراقبت معنوی, سوء ظن
هوای نفس را باید خیلی ملاحظه کرد. به خودمان در فریب خوردن از هوای نفس سوءظن داشته باشیم.1388/05/03
لینک ثابت
نفس، مجموعه ی غرائز انسانی است که اگر این غرائز درست کنترل شوند، در راه صحیح به کار گرفته شوند، درست اعمال شوند، انسان را به اوج کمال خواهند رساند.1387/08/29
لینک ثابت