[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان - 1397/03/07
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
خدا لعنت کند آمریکا و انگلیس خبیث را، خیلی از مشکلات ما ناشی از آنها است؛ امّا نه، من بیشترین اشکالات را به خودمان ‌میکنم؛ موانع ما، عمدتاً موانع درونی است؛ آنها هم دارند از این موانع درونی سوءاستفاده میکنند؛ موانع درونی وجود دارد‌.‌
‌ ‌یکی درست نفهمیدن مسئله است؛ عدم فهم درست مسائل کشور و مسئله‌ی کشور، مسئله‌ی انقلاب؛ این، شما دانشجویان را و ‌عناصر فکری را موظّف میکند که روی این مسئله کار کنید. یکی از برادران عزیز به من گفتند که «سفارش کنید عناصر فکری با ‌دانشجوها کار کنند»؛ بله، حتماً لازم است این کار انجام بگیرد؛ چه از حوزه، چه از دانشگاه، عناصر مؤمنِ انقلابیِ صاحب فکر؛ و ‌خود شماها دنبالش بروید و خود شماها فکر کنید؛ بنابراین درست نفهمیدن مسئله یکی [از موانع است‌].‌
‌ ‌درست نشناختن محیط؛ این هم یکی از موانع کار است. بعضی‌ها هستند محیط را درست نمی‌شناسند؛ وقتی ما محیط را ‌نشناختیم، احتمال خطا و اشتباه برایمان زیاد است؛ وقتی که جنگاور و رزم‌آور ندانست کجا قرار دارد، دشمن کجا است، دوست ‌کجا است، ممکن است سر اسلحه‌اش را به طرف دوست بگیرد، به خیال اینکه دارد به دشمن شلّیک میکند؛ محیط را باید ‌شناخت، جبهه‌بندی‌ها را باید دید، باید شناخت. بعضی از کارهایی که بعضی‌ها میکنند، مثل همین شخصی است که گفتم در ‌سنگر خوابش برده، حالا بیدار شده و میبیند صدای تَقّ‌وتوق می‌آید، نمیداند دشمن کدام طرف است، دوست کدام طرف است، ‌همین‌طور بی‌هوا توپخانه را یا خمپاره را یا تفنگ را آتش میکند به یک سمتی؛ اتّفاقاً به سمت دوست شلّیک میشود. بعضی‌ها ‌کارشان این‌جوری است؛ نمیفهمند با چه کسی دارند مبارزه میکنند؛ بنابراین شناخت محیط خیلی لازم است‌.‌
‌ ‌یکی از موانع، بی‌ارادگی است؛ یکی از موانع، تنبلی است؛ یکی از موانع، بی‌صبری است. بی‌صبری؛ باباجان! این غذا را وقتی شما ‌سرِ بار گذاشتید، نمیشود که بمجرّد اینکه آتش زیرِ غذا را روشن کردید، بنا کنید پا به هم کوفتن که من غذا میخواهم! خب باید ‌صبر کنید تا بپزد. گاهی اوقات این‌جوری است؛ بعضی از فعّالیّتهایی که برادرها و خواهرهای خوب انقلابی یک جاهایی انجام ‌میدهند، ناشی از صبور نبودن است؛ صبوری لازم است؛ صبر هم یکی از خصلتهای انقلابی است. بله، خشم انقلابی داریم امّا صبر ‌انقلابی هم داریم. مظهر اتمّ و اکمل عدالت، امیرالمؤمنین است دیگر، از او عادل‌تر که نداریم، امّا امیرالمؤمنین هم یک جاهایی صبر ‌کرد؛ تاریخ زندگی امیرالمؤمنین را می‌بینید دیگر. یک جا میگوید: فَصَبَرتُ وَ فِی العَینِ قَذًی وَ فِی الحَلقِ شَجا؛ یک جا هم در ‌مقابل فشار خوارج و مانند اینها در جنگ صفّین صبر میکند و به حکمیّت تن میدهد؛ پس یک جاهایی صبر ضروری است، لازم ‌است؛ یک جاهایی صبر، [از روی] ناچاری است، یک جاهایی هم نه، ناچاری نیست اما لازم است که انسان این صبر را انجام بدهد‌.‌
‌ ‌یکی از موانع، سرگرمی به چیزهای خراب‌کننده و ویران‌کننده و گمراه‌کننده است؛ مثل اختلافات سرِ چیزهای بیخودی. اختلافات ‌کوچک و بهانه‌های کوچک، گاهی مایه‌ی اختلافات بزرگ میشود؛ مثل حواشی‌ای که وجود دارد. سال گذشته به نظر من در همین ‌جلسه بود یا یک جلسه‌ای شبیه این در ماه رمضان بود که به یک حاشیه‌ای اشاره کردم که مال آن‌وقت بود. حاشیه‌ای که امروز ‌به نظر من بیشتر از متن، ماها را به خودش سرگرم کرده، همین مسئله‌ی فضای مجازی و فلان شبکه‌ی پیام‌رسان و از این [قبیل] ‌چیزها است؛ اینها «حاشیه‌ای» است. خب یک کاری باید انجام بگیرد، یک کاری هم دارد انجام میگیرد؛ این پرداختن افراطی و ‌زیاده به آن -از آن‌ طرف یک‌ جور، از طرف مقابل یک‌ جور- همان حواشی است؛ غافل شدن از کار اصلی است. بنابراین اینها موانع ‌درونی است‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم - 1395/10/19
عنوان فیش :لزوم توجه به دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی, دشمن درونی.دشمن بیرونی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
دشمن، امروز مشخّصاً عبارت است از آمریکا، انگلیس، زرسالاران بین‌المللی، صهیونیست‌ها و دنباله‌هایشان؛ حالا دنباله‌هایشان خیلی اهمّیّتی ندارند، ارزشی ندارند که آدم اسم از آنها بیاورد؛ اصلی‌ها اینها هستند. آمریکا دشمن است با جمهوری اسلامی، با ایران مستقل، با ایران روبه‌جلو و پیش‌رونده؛ انگلیس که مستعمرِ پیرِ ازکارافتاده‌ی دوره‌ی قبل است و حالا باز مجدّداً به این منطقه میخواهد نفوذ کند، دشمن است؛ صهیونیست‌ها دشمنند؛ سرمایه‌داران بین‌المللی و زرسالاران بین‌المللی دشمنند؛ اینها دشمنهای اصلی [هستند].

البتّه این را هم عرض بکنم که فقط اینها هم دشمن نیستند، علاوه‌ی بر اینها یک دشمن دیگری وجود دارد و او درون خود ما است. خود ما یعنی چه؟ یعنی من، شما، فلان مسئول، فلان جوان. آن دشمن درونی چیست؟ آن دشمن درونی عبارت است از بی‌انگیزگی، ناامیدی، بی‌حالی، بی‌نشاطی‌، تنبلی؛ اینها دشمن ما است. اَللّهُمَّ‌ اِنّى‌ اَعوذُ بِکَ‌ مِنَ‌ الکَسَلِ‌ وَ الهَرَمِ وَ الجُبنِ وَ البُخلِ وَ الغَفلَةِ وَ القَسوَةِ وَ الفَترَةِ وَ المَسکَنَة؛ اینها دشمنهای ما هستند. اَللّهُمَّ اِنّی اَعوذُ بِکَ مِن نَفسٍ لا تَشبَع وَ مِن قَلبٍ لا یَخشَع وَ مِن دُعاءٍ لا یُسمَع و مِن صَلاةٍ لا تَنفَع؛(1) اینها دشمنان درونی ما هستند؛ همه را به گردن بیرونی‌ها نمی‌اندازیم. ما هم اگر بد عمل کنیم، اگر به وقت عمل نکنیم، اگر تنبلی کنیم، اگر دشمن را اشتباه بگیریم، اگر به جای شیطان اکبر واقعی، یک برادر ناباب یا ناراهی -که حالا برادر ما است، ولو ناباب و ناراه است- شیطان اکبر ما شد، ضربه خواهیم خورد. پس این هم دشمن ما است، حواسمان باشد. وقتی ما میگوییم دشمن خارجی، معنایش این نیست که در خودمان هیچ‌گونه نقصی وجود ندارد؛ نه، سیاستهای غلط، سیاستهای بد، رفتارهای بد، اختلافات گوناگونِ بی‌وجه، تنبلی کردن، اقدام نکردن، تنگ‌نظری، اینها دشمنان ما است؛ اینها هم هست.
1 )
الكافي،شیخ کلینی ج‏2 ص 586؛
بحار الأنوار، علامه مجلسی ج‏84 ص 271؛

أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ اللَّهُمَّ امْلَأْ قَلْبِي حُبّاً لَكَ وَ خَشْيَةً مِنْكَ وَ تَصْدِيقاً وَ إِيمَاناً بِكَ وَ فَرَقاً مِنْكَ «1» وَ شَوْقاً إِلَيْكَ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَيَّ لِقَاءَكَ وَ اجْعَلْ لِي فِي لِقَائِكَ خَيْرَ الرَّحْمَةِ وَ الْبَرَكَةِ وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ* وَ لَا تُؤَخِّرْنِي مَعَ الْأَشْرَارِ وَ أَلْحِقْنِي بِصَالِحِ مَنْ مَضَى وَ اجْعَلْنِي مَعَ صَالِحِ مَنْ بَقِيَ وَ خُذْ بِي سَبِيلَ الصَّالِحِينَ وَ أَعِنِّي عَلَى نَفْسِي بِمَا تُعِينُ بِهِ الصَّالِحِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَا تَرُدَّنِي فِي سُوءٍ اسْتَنْقَذْتَنِي مِنْهُ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ أَسْأَلُكَ إِيمَاناً لَا أَجَلَ لَهُ دُونَ لِقَائِكَ تُحْيِينِي وَ تُمِيتُنِي عَلَيْهِ وَ تَبْعَثُنِي عَلَيْهِ إِذَا بَعَثْتَنِي وَ ابْرَأْ قَلْبِي مِنَ الرِّيَاءِ وَ السُّمْعَةِ وَ الشَّكِّ فِي دِينِكَ اللَّهُمَّ أَعْطِنِي نَصْراً فِي دِينِكَ وَ قُوَّةً فِي عِبَادَتِكَ وَ فَهْماً فِي خَلْقِكَ وَ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِكَ وَ بَيِّضْ وَجْهِي بِنُورِكَ وَ اجْعَلْ رَغْبَتِي فِيمَا عِنْدَكَ وَ تَوَفَّنِي فِي سَبِيلِكَ عَلَى مِلَّتِكَ وَ مِلَّةِ رَسُولِكَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَسَلِ وَ الْهَرَمِ وَ الْجُبْنِ وَ الْبُخْلِ وَ الْغَفْلَةِ وَ الْقَسْوَةِ وَ الْفَتْرَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ وَ أَعُوذُ بِكَ يَا رَبِّ مِنْ نَفْسٍ لَا تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لَا يَخْشَعُ وَ مِنْ دُعَاءٍ لَا يُسْمَعُ وَ مِنْ صَلَاةٍ لَا تَنْفَعُ وَ أُعِيذُ بِكَ نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ ذُرِّيَّتِي مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ اللَّهُمَّ إِنَّهُ لَا يُجِيرُنِي مِنْكَ أَحَدٌ وَ لَا أَجِدُ مِنْ دُونِكَ مُلْتَحَداً فَلَا تَخْذُلْنِي وَ لَا تُرْدِنِي فِي هَلَكَةٍ وَ لَا تُرِدْنِي بِعَذَابٍ أَسْأَلُكَ الثَّبَاتَ عَلَى دِينِكَ وَ التَّصْدِيقَ بِكِتَابِكَ وَ اتِّبَاعَ رَسُولِكَ اللَّهُمَّ اذْكُرْنِي بِرَحْمَتِكَ وَ لَا تَذْكُرْنِي بِخَطِيئَتِي وَ تَقَبَّلْ مِنِّي وَ زِدْنِي مِنْ فَضْلِكَ إِنِّي إِلَيْكَ رَاغِبٌ اللَّهُمَّ اجْعَلْ ثَوَابَ مَنْطِقِي وَ ثَوَابَ مَجْلِسِي رِضَاكَ عَنِّي وَ اجْعَلْ عَمَلِي وَ دُعَائِي خَالِصاً لَكَ وَ اجْعَلْ ثَوَابِيَ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ وَ اجْمَ
ترجمه :
از امام صادق (ع)، مى‏گفت: بار خدايا! دلم را پر از مهر خود كن و از ترس خودت و از تصديق و ايمان به تو و از بيمت و از اشتياق درگاهت يا ذو الجلال و الاكرام، بار خدايا! لقايت را محبوبم ساز و در لقايت خير و رحمت و بركت برايم مقرر دار و مرا به نيكان پيوند و با بدان به دنبال مگذار و مرا به نيكان گذشته پيوند، و با نيكان به جا مانده همراه كن، و مرا به راه نيكان بر، و مرا در باره خودم كمكى كن بدان چه نيكان را در باره خودشان كمك كنى، و مرا به هر بدى كه رها كردى بر مگردان، يا ربّ العالمين! از تو خواهم ايمانى كه به سر نيايد تا تو را ملاقات كنم، مرا زنده دارى و بميرانى بر آن و مبعوثم كنى گاه انگيزشم بر آن، و دلم را از خودنمائى و شهرت‏جوئى و شكّ در دينت پاك كن. بار خدايا! به من بده يارى در دينت و نيرو در پرستشت و فهم در آفرينشت و دو بهره از رحمتت و رويم را به نورت سپيد كن و مرا رغبت ده بدان چه در نزد تو است، جانم را بگير در راه خودت و بر كيش خودت و كيش رسولت. بار خدايا! به تو پناهم از تنبلى و پيرى و ترسناكى و بخل و غفلت و سخت دلى و سستى و زبونى، و به تو پناهم پروردگارا از ذاتى كه سيرى ندارد و از دلى كه ترس ندارد و از دعائى كه شنوده نشود و نمازى كه سود ندهد، به تو پناهنده سازم خودم و خاندانم و نژادم را از شيطان رجيم. بار خدايا! راستش اين است كه احدى مرا در برابر تو پناهى نتواند داد و جز تو پشتيبانى نيابم، مرا وامگذار و به هلاكت و عذاب مسپار، از تو خواهم كه در دينت پايدار باشم و به قرآنت ايمان دارم و پيروى رسولت كنم. بار خدايا! مرا به مهرت ياد كن و به خطايم ياد مكن، و از من بپذير و از فضلت بيفزايم، زيرا من به تو رو دارم، بار خدايا! ثواب‏ مجلس و گفتارم را رضاى خود مقرر دار و كردار و دعايم را خالص درگاه خود ساز و ثواب مرا بهشت مقرر كن به رحمت خودت، و فراهم آر برايم هر آنچه از تو خواستم و از فضلت بر آن بيفزا، زيرا من به تو رو دارم. بار خدايا! ستاره‏گان سرازير به افق شدند و ديده‏ها همه در خوابند و توئى زنده و پاينده، از تو نهان نسازد چيزى را شب تار و نه آسمان پر از برج و نه زمين گسترده و نه درياى عميق ژرف و نه تاريكيهاى بر هم و درهم رحمت خود را شبانه به هر كدام خلقت كه خواهى بدهى، بدانى خيانت ديده‏ها و آنچه نهان كنند سينه‏ها، من در باره‏ات گواهم بدان چه خودت در باره خود گواهى و فرشته‏ها


مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم - 1395/10/19
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
دشمن درونی عبارت است از بی‌انگیزگی، ناامیدی، بی‌حالی، بی‌نشاطی‌، تنبلی؛ اینها دشمن ما است. اَللّهُمَّ‌ اِنّى‌ اَعوذُ بِکَ‌ مِنَ‌ الکَسَلِ‌ وَ الهَرَمِ وَ الجُبنِ وَ البُخلِ وَ الغَفلَةِ وَ القَسوَةِ وَ الفَترَةِ وَ المَسکَنَة؛ اینها دشمنهای ما هستند.

مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم - 1395/10/19
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
وقتی ما میگوییم دشمن خارجی، معنایش این نیست که در خودمان هیچ‌گونه نقصی وجود ندارد؛ نه، سیاستهای غلط، سیاستهای بد، رفتارهای بد، اختلافات گوناگونِ بی‌وجه، تنبلی کردن، اقدام نکردن، تنگ‌نظری، اینها هم دشمنان ما است.

مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم - 1395/10/19
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
دشمن درونی عبارت است از بی‌انگیزگی، ناامیدی، بی‌حالی، بی‌نشاطی‌، تنبلی؛ اینها دشمن ما است‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم - 1395/10/19
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
دشمن کیست؟ دشمن، امروز مشخّصاً عبارت است از آمریکا، انگلیس، زرسالاران بین‌المللی، صهیونیست‌ها و دنباله‌هایشان ... البتّه ‌این را هم عرض بکنم که فقط اینها هم دشمن نیستند، علاوه‌ی بر اینها یک دشمن دیگری وجود دارد و او درون خود ما است‌.‌‌ ‌خود ما یعنی چه؟ یعنی من، شما، فلان مسئول، فلان جوان. آن دشمن درونی چیست؟ آن دشمن درونی عبارت است از ‌بی‌انگیزگی، ناامیدی، بی‌حالی، بی‌نشاطی‌، تنبلی؛ اینها دشمن ما است. اَللّهُمَّ‌ اِنّى‌ اَعوذُ بِکَ‌ مِنَ‌ الکَسَلِ‌ وَ الهَرَمِ وَ الجُبنِ وَ البُخلِ وَ ‌الغَفلَةِ وَ القَسوَةِ وَ الفَترَةِ وَ المَسکَنَة؛ اینها دشمنهای ما هستند. اَللّهُمَّ اِنّی اَعوذُ بِکَ مِن نَفسٍ لا تَشبَع وَ مِن قَلبٍ لا یَخشَع وَ مِن دُعاءٍ ‌لا یُسمَع و مِن صَلاةٍ لا تَنفَع؛ اینها دشمنان درونی ما هستند؛ همه را به گردن بیرونی‌ها نمی‌اندازیم. ما هم اگر بد عمل کنیم، اگر ‌به وقت عمل نکنیم، اگر تنبلی کنیم، اگر دشمن را اشتباه بگیریم، اگر به جای شیطان اکبر واقعی، یک برادر ناباب یا ناراهی -که ‌حالا برادر ما است، ولو ناباب و ناراه است- شیطان اکبر ما شد، ضربه خواهیم خورد. پس این هم دشمن ما است، حواسمان باشد. ‌وقتی ما میگوییم دشمن خارجی، معنایش این نیست که در خودمان هیچ‌گونه نقصی وجود ندارد؛ نه، سیاستهای غلط، سیاستهای ‌بد، رفتارهای بد، اختلافات گوناگونِ بی‌وجه، تنبلی کردن، اقدام نکردن، تنگ‌نظری، اینها دشمنان ما است؛ اینها هم هست‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان - 1394/08/12
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
تکیه‌ی ما بر دشمنیِ دشمنان خارجی به معنای اغماض از ضعفهای درونی خودمان نیست.‌

مربوط به :بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان - 1394/08/12
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
تکیه‌ی ما بر دشمنیِ دشمنان خارجی به معنای اغماض از ضعفهای درونی خودمان نیست... ما در درون خودمان ضعفهایی داریم؛ ‌دشمن در موارد زیادی از ضعفهای ما استفاده میکند؛ این ضعفها را باید برطرف کنیم. ما ضعف در سیاست‌گذاری داریم؛ ضعف در ‌اجرا داریم؛ ضعف در تلاش داریم؛ گاهی دچار تنبلی و دچار کاهلی در حرکتهای خودمان میشویم؛ ضعف در [تشخیص‌] اولویّتهای ‌کشور داریم؛ گاهی اوقات سر یک چیز جزئی، گروه‌هایی در درون کشور از خودمان با همدیگر درگیر میشوند، سر یک امری که ‌ضرورتی هم ندارد، لزومی هم ندارد؛ از دشمن غافل [میشویم‌]؛ اینها ضعفهای ما است؛ این ضعفها را بایستی برطرف کرد.‌

مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها - 1393/04/11
عنوان فیش :شناخت نقشه دشمن در متوقف کردن حرکت علمی کشور
کلیدواژه(ها) : دشمن‌شناسی, دشمن درونی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
مطمئنّاً انگیزه‌هایى وجود دارد در جبهه‌ى دشمنان ما براى متوقّف کردن حرکت علمى کشور. حالا بعضى‌ها روى کلمه‌ى دشمن حسّاسیّت دارند؛ به ما اعتراض میکنند که چرا مدام میگویید دشمن، دشمن؛ درحالى‌که شما قرآن [را] ملاحظه کنید، مى‌بینید اوّل تا آخرِ قرآن چقدر تکرار شده عنوان «شیطان»، عنوان «ابلیس»؛ مکرّر گفته شده، مکرّر تکرار شده. از دشمن که نباید غفلت کرد. دشمن‌دانستنِ دشمن که عیب نیست؛ اینکه ما روى دشمن مدام تکیه میکنیم، معنایش این نیست که از عیوب خودمان و مشکلات درونى خودمان غافلیم؛ نه، اَعدى‌ عَدُوِّکَ نَفسُکَ الَّتى بَینَ جَنبَیک؛(1) از همه‌ى دشمنها بدتر، دشمن درونى ما است، دشمن خود ما است، نفْسِ راحت‌طلب ما است، تنبلى ما است، تن‌آسایى ما است، عدم تدبیر ما در پیشبرد امورمان [است‌] - اینکه معلوم است - اینها به جاى خود محفوظ؛ امّا غفلت از دشمن بیرونى، خطاى راهبردى عظیمى است که ما را دچار خسارت خواهد کرد. خب، باید دشمن را شناخت، دید - حالا [اینکه] شما میگویید برخوردمان با دشمن این‌جور باشد، آن‌جور نباشد، بحث دیگرى است - دشمنىِ او را باید فهمید، نقشه‌ى او را باید تشخیص داد. یکى از نقشه‌هاى مهمّ دشمن، متوقّف کردن حرکت علمى در کشور است.
1 )
تنبیه الخواطر، ورام بن ابى فراس‏، ج‏ 1، ص 59؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏67، ص 64؛ حكمت نامه پيامبر اعظم صلَّي الله عليه و آله، محمدی ری شهری، ج 7، ص 418.

أَعْدَى‏ عَدُوِّكَ‏ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ‏.
ترجمه :
پیامبر گرامی اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله)فرمودند: سرسخت‌ترین دشمنت نفس تو هست كه در میان دو پهلويت قرار دارد.


مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها - 1393/04/11
عنوان فیش : دشمن درونی, تنبلی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی, تنبلی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
از همه‌ى دشمنها بدتر، دشمن درونى ما است، دشمن خود ما است، نفْسِ راحت‌طلب ما است، تنبلى ما است، تن‌آسایى ما است، عدم تدبیر ما در پیشبرد امورمان است‌.

مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها - 1393/04/11
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
‌ اینکه ما روى دشمن مدام تکیه می کنیم، معنایش این نیست که از عیوب خودمان و مشکلات درونى خودمان غافلیم، از همه‌ى ‌دشمنها بدتر، دشمن درونى ما است، دشمن خود ما است، نفْسِ راحت‌طلب و تنبلى و تن‌آسایى ما است، عدم تدبیر ما در پیشبرد ‌امورمان است، اینها به جاى خود محفوظ.‌‌ ‌

مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها - 1393/04/11
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
بعضى‌ها روى کلمه‌ى دشمن حسّاسیّت دارند؛ به ما اعتراض میکنند که چرا مدام میگویید دشمن، دشمن؛ درحالى‌که شما قرآن ‌‌[را] ملاحظه کنید، مى‌بینید اوّل تا آخرِ قرآن چقدر تکرار شده عنوان «شیطان»، عنوان «ابلیس»؛ مکرّر گفته شده، مکرّر تکرار ‌شده. از دشمن که نباید غفلت کرد. دشمن‌دانستنِ دشمن که عیب نیست؛ اینکه ما روى دشمن مدام تکیه می‌ ‌کنیم، معنایش این ‌نیست که از عیوب خودمان و مشکلات درونى خودمان غافلیم؛ نه، اَعدى‌ عَدُوِّکَ نَفسُکَ الَّتى بَینَ جَنبَیک؛ از همه‌ى دشمنها بدتر، ‌دشمن درونى ما است، دشمن خود ما است، نفْسِ راحت‌طلب ما است، تنبلى ما است، تن‌آسایى ما است، عدم تدبیر ما در پیشبرد ‌امورمان [است‌] - اینکه معلوم است - اینها به جاى خود محفوظ.‌‌ ‌

مربوط به :بیانات در چهارمین نشست اندیشه‌های راهبردی - 1391/08/23
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
آزادی معنوی... آزادی از چنگ عوامل درونی ای است که مانع عمل آزاد ما در جامعه میشود، یا مانع آزاداندیشی ما در جامعه ‌میشود؛ مثل ترس از مرگ، ترس از گرسنگی، ترس از فقر. در قرآن به این ترسها اشاره شده است: «فلا تخشوا النّاس و اخشون»، ‌‌«فلا تخافوهم و خافون ان کنتم مؤمنین»، خطاب به پیغمبر: «و تخشی النّاس و اللّه احقّ ان تخشاه». یا ترس از سلب امتیازات. ‌فرض کنید ما در فلان دستگاه یک امتیازی داریم؛ اگر این حرف را بزنیم، اگر این آزادگی را به خرج دهیم، اگر این امر به معروف ‌را بکنیم، ساقط میشویم. یا طمع. طمع موجب میشود که من عیب شما را نگویم، با شما آزادانه برخورد نکنم - شمائی که صاحب ‌قدرت هستید - برای خاطر اینکه در شما طمع دارم. یا حسادت، یا تعصبهای بیجا و غلط، یا تحجر؛ اینها هم یک نوع موانع درونی ‌است.‌

مربوط به :بیانات ‌در دیدار جمعی از قاریان - 1388/05/03
عنوان فیش : اختلاف نظر, اختلاف سلیقه, دشمن درونی, مبارزه با نفس, هوی‌های نفسانی
کلیدواژه(ها) : اختلاف نظر, اختلاف سلیقه, دشمن درونی, مبارزه با نفس, هوی‌های نفسانی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
همیشه اختلاف سلیقه بوده. در دورانهای مختلف هر جائی که این اختلاف سلیقه‌ ها و اختلاف برداشتها با هوای نفس انسان مخلوط شد، کار خراب میشود.

مربوط به :بیانات ‌در دیدار جمعی از قاریان - 1388/05/03
عنوان فیش : هوی‌های نفسانی, تزکیه نفس, دشمن درونی, محاسبه نفس, مبارزه با نفس, مراقبت معنوی, سوء ظن
کلیدواژه(ها) : هوی‌های نفسانی, تزکیه نفس, دشمن درونی, محاسبه نفس, مبارزه با نفس, مراقبت معنوی, سوء ظن
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
هوای نفس را باید خیلی ملاحظه کرد. به خودمان در فریب خوردن از هوای نفس سوءظن داشته باشیم.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در هفدهمین اجلاس نماز - 1387/08/29
عنوان فیش : تزکیه نفس, دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : تزکیه نفس, دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
نفس، مجموعه‌ ی غرائز انسانی است که اگر این غرائز درست کنترل شوند، در راه صحیح به کار گرفته شوند، درست اعمال شوند، انسان را به اوج کمال خواهند رساند.

مربوط به :بیانات‌ در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های شیراز - 1387/02/14
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
‌ ‌جهاد یعنی جد و جهد همراه با زحمت و چالش با موانع‌.‌این موانع چه بودند؟ ما دو نوع موانع داشتیم: یکی موانع درونی، یکی ‌موانع بیرونی. موانع درونی یعنی چه چیزهائی؟ یعنی آن چیزهائی که در درون خود ما انسانها - چه تصمیم‌گیرانمان، چه آحاد ‌مردممان، چه ناظرین بیرون از گود مبارزه و انقلاب - وجود دارد؛ اینها موانع درونی است. موانع درونی، ضعفهاست؛ ضعفهای فکری ‌است، ضعفهای عقلانی است، راحت‌طلبی است، آسان‌گرائی است، آسان‌پنداری است؛ این گاهی اوقات خودش یکی از موانع تحقق ‌آن چیز است. باید برآورد و تقویم نسبت به کار و مشکلات کار، مطابق با واقع یا لااقل نزدیک به واقع باشد. آسان‌پنداری هم مثل ‌آسان‌گیری و سهل‌انگاری است؛ آن هم یکی از موانع راه است. گریز از چالش هم یکی از ضعفهای درونی ماست. به گریز از چالش، ‌بغلط میگویند عافیت‌طلبی. عافیت‌طلبی چیز خوبی است. عافیت یکی از بزرگترین نعمتهای الهی است؛ «یا ولىّ العافیة نسئلک ‌العافیة؛ عافیة الدّنیا و الأخرة». عافیت به معنای پنجه نیفکندن نیست؛ به معنای درست عمل کردن، بجا قدم گذاشتن، بجا ‌ضربت زدن و بجا عقب کشیدن است. عافیت از بلا، مثل این است که بگوئیم عافیت از گناه. بنابراین عافیت‌طلبی چیز بدی ‌نیست؛ لیکن بغلط به گریز از چالش میگویند عافیت‌طلبی؛ یعنی در واقع همان راحت‌طلبی، مواجهه‌ی با مشکلات را زشت و ‌ناپسند دانستن، آماده نبودن برای مواجهه‌ی با مشکلات. اینها ضعفهای درونی ماست‌.‌یکی دیگر از ضعفهای درونی عبارت است از ‌تربیتهای اجتماعىِ موجود و عادتهای تاریخی، که اینها در ما ملت ایران در آغاز انقلاب بود.‌

مربوط به :بیانات‌ در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی - 1386/01/01
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
دشمن درونی چیست؟ دشمن درونی خصلتهای بدی است که ممکن است ما در خودمان داشته باشیم. ‌

مربوط به :بیانات‌ در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی - 1386/01/01
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر ما بتوانیم دشمن‌ ‌درونی‌ ‌را در درون خود، در جان خود، در فرهنگ عمومی جامعه‌ی خود از کار بیندازیم، دشمن بیرونی هم ‌نمیتواند به ما صدمه و لطمه‌ای برساند‌.‌

مربوط به :بیانات‌ در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی - 1386/01/01
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
ما دو دشمن بزرگ داریم. من این دو دشمن را امروز به اختصار برای شما معرفی و چهره‌نمایی کنم تا ببینیم من و شما در مقابل ‌این دو دشمن چه باید بکنیم. یک ملت باید دشمن را بشناسد، نقشه‌ی دشمن را بداند و خود را در مقابل آن مجهز کند. ما دو ‌دشمن داریم: یک دشمن، دشمن درونی است؛ یک دشمن، دشمن بیرونی است. دشمن درونی خطرناکتر است. دشمن درونی ‌چیست؟ دشمن درونی خصلتهای بدی است که ممکن است ما در خودمان داشته باشیم. تنبلی، نشاط کار نداشتن، ناامیدی، ‌خودخواهیهای افراطی، بدبین بودن به دیگران، بدبین بودن به آینده، نداشتن اعتماد به خود - نه به شخص خود و نه به ملت ‌خود - اینها بیماری است. اگر این دشمنهای درونی در ما وجود داشته باشد، کار ما مشکل میشود. همیشه دشمنان بیرونی ملت ‌ایران سعی کرده‌اند این میکروبها را در درون جامعه‌ی ایرانی رسوخ دهند: «شما نمیتوانید»، «شما قادر نیستید»، «آینده‌تان ‌تاریک است»، «افقتان تیره است»، «بیچاره شدید»، «پدرتان درآمد». سعی این بوده است که ملت ما را ناامید، کسل، بیاعتماد به ‌نفس، تنبل و چشم به دست بیگانه بار بیاورند؛ اینها دشمنان درونی است. در طول سالهای قبل از بروز حرکت اسلامی در کشور ‌ما، بلای عمده‌ی ملت ما اینها بود. اگر ملتی این بیماریها را داشته باشد، این ملت پیشرفتش ممکن نیست؛ اگر ملتی مردمش تنبل ‌باشند، ناامید باشند، اعتماد به نفس نداشته باشند، با همدیگر پیوند نداشته باشند، به همدیگر بدبین باشند، از آینده ناامید ‌باشند، چنین ملتی پیش نخواهد رفت؛ اینها مثل موریانه‌ای که در درون پایه‌ی بنا بیفتد، بنا را ویران میکند؛ مثل کرمی است که ‌داخل میوه قرار بگیرد، میوه را فاسد میکند. باید با این صفات مبارزه کرد. ملت ما باید امیدوار، دارای اعتماد به نفس، خوشبین به ‌آینده، علاقه‌مند به پیشرفت، و معتقد و مؤمن به معنویاتی باشد که او را در این راه کمک میکند. بحمداللَّه امروز ملت ما چنین ‌اعتماد به نفس و چنین امیدی دارد؛ باید اینها را تکمیل کرد. اگر ما بتوانیم این دشمنها را در درون خود، در جان خود، در فرهنگ ‌عمومی جامعه‌ی خود از کار بیندازیم، دشمن بیرونی هم نمیتواند به ما صدمه و لطمه‌ای برساند‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
دولت اسلامی دو دسته دشمن دارد؛ یک دسته دشمنان شناخته شده هستند دسته‌ی دوم دشمنان درونیاند؛ یعنی آفت‌ها، ‌بیماریها و میکروب‌ها ،غلباً مرگ‌های ما ناشی از ویروسی، میکروبی، بیمارییی و سلول عاصییی است که سرطان درست میکند؛ ‌کمتر ناشی از این است که کسی بیاید آدم را بکُشد. ‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
مرگ ما بیش از آنچه ناشی از این باشد که دیگری بیاید ما را بکُشد، ناشی از این است که در درون خودمان اختلافی به‌وجود ‌می‌آید‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
دولت اسلامی دشمنانی هم دارد. دولت اسلامی دو دسته دشمن دارد؛ یک دسته دشمنان شناخته شده هستند. همه‌ی سلطه‌گران ‌و دیکتاتورهای دنیا به دلایل واضح دشمن دولت اسلامیاند؛ چون دولت اسلامی با اصل سلطه و دیکتاتوری مخالف است. ...‌‌
دسته‌ی دوم دشمنان درونیاند؛ یعنی آفت‌ها، بیماریها و میکروب‌ها. مرگ ما بیش از آنچه ناشی از این باشد که دیگری بیاید ما را ‌بکُشد، ناشی از این است که در درون خودمان اختلافی به‌وجود می‌آید. غالباً مرگ‌های ما ناشی از ویروسی، میکروبی، بیمارییی و ‌سلول عاصییی است که سرطان درست میکند؛ کمتر ناشی از این است که کسی بیاید آدم را بکُشد. دولت اسلامی هم همین‌طور ‌است؛ باید مواظب دشمن‌های درونیاش باشد؛ اینها آفتهایش است‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم - 1381/10/19
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
آلوده شدن به شهوات، حرصِ به دنیا، دلبسته شدن به منافع فردی، مرعوب دشمنان بیرونی شدن، مأیوس شدن از وعده الهی و ‌تحقّق آرمانهای الهی، دشمنان درونی ما هستند. ‌‌ ‌

مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم - 1381/10/19
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
انسان اوّل در دلِ خود شکست میخورد و هزیمت میکند، بعد هزیمت او در جبهه بیرونی آشکار میشود‌.‌‌

مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم - 1381/10/19
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
وقتی ما میگوییم دشمن بیرونی داریم، معنایش این نیست که ضعفها، اشتباهات، لغزشها و کوتاهیهای ما در ناکامیابیهای نظام ‌اسلامی بیتأثیر بوده‌است. نخیر؛ این‌طور نیست. قرآن به ما یاد داده است که همیشه از اشتباهات خود یاد کنیم: «ربّنا اغفرلنا ‌ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا». نباید اسراف، زیاده‌روی، کوتاهیها و افراط و تفریط خودمان را از یاد دور کنیم؛ باید به فکر اصلاح آنها ‌باشیم.‌

مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم - 1381/10/19
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
همچنان‌که پیروزی انقلاب و ولادت آن با مقاومت دشمنان روبه‌رو شد، تداوم انقلاب، برپا ماندن و اثربخش شدن آن هم با دشمن ‌و دشمنیها مواجه است. دشمن هم فقط دشمن بیرونی نیست. ما دو دشمن داریم: دشمنِ اوّل در درون خود ماست. شاید این ‌دشمن درونی از دشمن بیرونی خطرناکتر هم هست. آلوده شدن به شهوات، حرصِ به دنیا، دلبسته شدن به منافع فردی، مرعوب ‌دشمنان بیرونی شدن، مأیوس شدن از وعده الهی و تحقّق آرمانهای الهی، دشمنان درونی ما هستند. همه کسانی که در جبهه‌های ‌عظیم مثل جبهه انقلاب اسلامی به دشمن پشت کرده و فرار میکنند، اوّل در جبهه دلِ خود شکست میخورند. یا مرعوب میشوند ‌یا مجذوب جلوه‌های دنیا یا آلوده به شهوات میگردند یا پول و مقام آنها را فریب میدهد و یا چهره چاپلوس دشمن دچار ‌گمراهیشان میکند. انسان اوّل در دلِ خود شکست میخورد و هزیمت میکند، بعد هزیمت او در جبهه بیرونی آشکار میشود‌.‌دوم، ‌دشمن بیرونی است. ‌

مربوط به :بیانات در دیدار زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی - 1380/12/12
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
دشمنی که در درون خود ماست عبارت است از: راحت‌گرایی، غفلت‌گرایی، تنبلیگرایی، آسان‌گرایی و تمایل به پرهیز کردن از ‌میدانهای دشوار. ‌

مربوط به :بیانات در دیدار زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی - 1380/12/12
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
‌ ‌دشمن درونی، خطرناکتر از دشمن بیرونی است‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی - 1380/12/12
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
بزرگترین دشمن این راه[جمهوری اسلامی] عبارت است از دشمنی که در درون خود ماست و آن دشمن عبارت است از: ‌راحت‌گرایی، غفلت‌گرایی، تنبلیگرایی، آسان‌گرایی و تمایل به پرهیز کردن از میدانهای دشوار. این راه، جدّ و جهد و مجاهدت لازم ‌دارد. تمایلات انحرافی انسانها - تمایل به مال دنیا، تمایل به منطقه‌های انحصاری زندگی، تمایل به شهوات گوناگون - موانع این ‌راه است که بخصوص ما مسؤولان و برادران و خواهرانی که در بخشهای مختلف کشور مسؤولند، باید به خدای متعال پناه ببریم و ‌مراقب باشیم و به همدیگر تذکّر دهیم. این دشمن درونی، البته خطرناکتر از دشمن بیرونی است‌.‌‌ ‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران‌ - 1380/02/28
عنوان فیش :دشمنان اصلی جامعه اسلامی دوران پیامبر (ص) در مدینه
کلیدواژه(ها) : دشمنان جامعه اسلامی عصر پیامبر اسلام (صلی الله علی, نظام‌سازی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله, جنگ خندق, تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل, صلح حدیبیّه, یهودیان مدینه, عبدالله ابن ابی, منافقین مدینه, برخورد پیامبر (صلی الله علیه و اله) با دشمنان, مسجد ضرار, دشمن درونی, تزکیه نفس, انحراف جامعه اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
پیغمبر نگاه می‌كند و می‌بیند پنج دشمن اصلی، این جامعه‌ی[اسلامی] تازه متولّد شده,[درمدینه] را تهدید می‌كنند:
یك دشمن، كوچك و كم‌اهمیت است؛ اما درعین‌حال نباید از او غافل ماند. یك وقت ممكن است یك خطر بزرگ به وجود آورد. او كدام است؟ قبایل نیمه‌وحشی اطراف مدینه. به فاصله‌ی ده فرسخ، پانزده فرسخ، بیست فرسخ از مدینه، قبایل نیمه‌وحشی‌ای وجود دارند كه تمام زندگی آنها عبارت از جنگ و خونریزی و غارت و به جان هم افتادن و از همدیگر قاپیدن است. پیغمبر اگر بخواهد در مدینه نظام اجتماعیِ سالم و مطمئن و آرامی به وجود آورد، باید حساب اینها را بكند. پیغمبر فكر اینها را كرد. در هر كدام از آنها اگر نشانه‌ی صلاح و هدایت بود، با آنها پیمان بست؛ اول هم نگفت كه حتماً بیایید مسلمان شوید؛ نه، كافر و مشرك هم بودند؛ اما با اینها پیمان بست تا تعرّض نكنند. پیغمبر بر عهد و پیمانِ خودش، بسیار پا فشاری می‌كرد و پایدار بود؛ كه این را هم عرض خواهم كرد. آنهایی را كه شریر بودند و قابل اعتماد نبودند، پیغمبر علاج كرد و خودش سراغ آنها رفت. این سریه‌هایی كه شنیده‌اید پیغمبر پنجاه نفر را سراغ فلان قبیله فرستاد، بیست نفر را سراغ فلان قبیله، مربوط به اینهاست؛ كسانی كه خوی و طبیعت آنها آرام‌پذیر و هدایت‌پذیر و صلاح‌پذیر نیست و جز با خونریزی و استفاده‌ی از قدرت نمی‌توانند زندگی كنند. لذا پیغمبر سراغ آنها رفت و آنها را منكوب كرد و سر جای خودشان نشاند.
دشمن دوم، مكه است كه یك مركزیّت است. درست است كه در مكه حكومتِ به معنای رایج خودش وجود نداشت؛ اما یك گروه اشرافِ متكبّرِ قدرتمندِ متنفّذ با هم بر مكه حكومت می‌كردند. اینها با هم اختلاف داشتند، اما در مقابل این مولود جدید، با یكدیگر همدست بودند. پیغمبر می‌دانست خطر عمده از ناحیه‌ی آنهاست؛ همین‌طور هم در عمل اتّفاق افتاد. پیغمبر احساس كرد اگر بنشیند تا آنها سراغش بیایند، یقیناً آنها فرصت خواهند یافت؛ لذا سراغ آنها رفت؛ منتها به طرف مكه حركت نكرد. راه كاروانیِ آنها از نزدیكی مدینه عبور می‌كرد؛ پیغمبر تعرّض خودش را به آنها شروع كرد، كه جنگ بدر، مهمترینِ این تعرّضها در اوّلِ كار بود. پیغمبر تعرّض را شروع كرد؛ آنها هم با تعصّب و پیگیری و لجاجت به جنگ آن حضرت آمدند. تقریباً چهار، پنج سال وضع این‌گونه بود؛ یعنی پیغمبر آنها را به حال خودشان رها نمی‌كرد؛ آنها هم امیدوار بودند كه بتوانند این مولود جدید - یعنی نظام اسلامی - را كه از آن احساس خطر می‌كردند، ریشه كن كنند. جنگ اُحد و جنگهای متعدّد دیگری كه اتّفاق افتاد، در همین زمینه بود.
آخرین جنگی كه آنها سراغ پیغمبر آمدند، جنگ خندق - یكی از آن جنگهای بسیار مهم - بود. همه‌ی نیرویشان را جمع كردند و از دیگران هم كمك گرفتند و گفتند می‌رویم پیغمبر و دویست نفر، سیصد نفر، پانصد نفر از یاران نزدیك او را قتل عام می‌كنیم؛ مدینه را هم غارت می‌كنیم و آسوده برمی‌گردیم؛ دیگر هیچ اثری از اینها نخواهد ماند. قبل از آن‌كه اینها به مدینه برسند، پیغمبر اكرم از قضایا مطّلع شد و آن خندق معروف را كَند. یك طرف مدینه قابل نفوذ بود؛ لذا در آن‌جا خندقی تقریباً به عرض چهل متر كَندند. ماه رمضان بود. طبق بعضی از روایات، هوا بسیار سرد بود؛ آن سال بارندگی هم نشده بود و مردم درآمدی نداشتند؛ لذا مشكلات فراوانی وجود داشت. سخت‌تر از همه، پیغمبر كار كرد. در كندن خندق، هرجا دید كسی خسته شده و گیر كرده و نمی‌تواند پیش برود، پیغمبر می‌رفت كلنگ را از او می‌گرفت و بنا می‌كرد به كار كردن؛ یعنی فقط با دستور حضور نداشت؛ با تنِ خود در وسط جمعیت حضور داشت. كفّار، مقابل خندق آمدند، اما دیدند نمی‌توانند؛ لذا شكسته و مفتضح و مأیوس و ناكام مجبور شدند برگردند. پیغمبر فرمود تمام شد؛ این آخرین حمله‌ی قریش مكه به ماست. از حالا دیگر نوبت ماست؛ ما به طرف مكه و به سراغ آنها می‌رویم.
سال بعد از آن، پیغمبر گفت ما می‌خواهیم به زیارت عمره بیاییم. ماجرای حدیبیّه- كه یكی از ماجراهای بسیار پُرمغز و پُرمعناست - در این زمان اتّفاق افتاد. پیغمبر به قصد عمره به طرف مكه حركت كرد. آنها دیدند در ماه حرام - كه ماه جنگ نیست و آنها هم به ماه حرام احترام می‌گذاشتند - پیغمبر به طرف مكه می‌آید. چه كار كنند؟ راه را باز بگذارند بیاید؟ با این موفّقیت، چه كار خواهند كرد و چطور می‌توانند در مقابل او بایستند؟ آیا در ماه حرام بروند با او جنگ كنند؟ چگونه جنگ كنند؟ بالاخره تصمیم گرفتند و گفتند می‌رویم و نمی‌گذاریم او به مكه بیاید؛ و اگر بهانه‌ای پیدا كردیم، قتل‌عامشان می‌كنیم. پیغمبر با عالی‌ترین تدبیر، كاری كرد كه آنها نشستند و با او قرارداد امضاء كردند تا برگردد؛ اما سال بعد بیاید و عمره بجا آورد و در سرتاسر منطقه هم برای تبلیغات پیغمبر فضا باز باشد. اسمش صلح است؛ اما خدای متعال در قرآن می‌فرماید: «انّا فتحنا لك فتحا مبینا»؛ ما برای تو فتح مبینی ایجاد كردیم. اگر كسانی به مَراجع صحیح و محكم تاریخ، مراجعه كنند، خواهند دید كه ماجرای حدیبیّه چقدر عجیب است. سال بعد پیغمبر به عمره رفت و علی‌رغم آنها، شوكت آن بزرگوار روزبه‌روز زیاد شد. سال بعدش - یعنی سال هشتم - كه كفّار نقض عهد كرده بودند، پیغمبر رفت و مكه را فتح كرد، كه فتحی عظیم و حاكی از تسلّط و اقتدار آن حضرت بود. بنابراین پیغمبر با این دشمن هم مدبّرانه، قدرتمندانه، با صبر و حوصله، بدون دستپاچگی و بدون حتّی یك قدم عقب‌نشینی برخورد كرد و روزبه‌روز و لحظه‌به‌لحظه به طرف جلو پیش رفت.
دشمن سوم، یهودیها بودند؛ یعنی بیگانگانِ نامطمئنی كه علی‌العجاله حاضر شدند با پیغمبر در مدینه زندگی كنند؛ اما دست از موذیگری و اخلالگری و تخریب برنمی‌داشتند. اگر نگاه كنید، بخش مهمی از سوره‌ی بقره و بعضی از سوره‌های دیگر قرآن مربوط به برخورد و مبارزه‌ی فرهنگی پیغمبر با یهود است. چون گفتیم اینها فرهنگی بودند؛ آگاهیهایی داشتند؛ روی ذهنهای مردم ضعیف‌الایمان اثرِ زیاد می‌گذاشتند؛ توطئه می‌كردند؛ مردم را ناامید می‌كردند و به جان هم می‌انداختند. اینها دشمن سازمان‌یافته‌ای بودند. پیغمبر تا آن‌جایی كه می‌توانست، با اینها مدارا كرد؛ اما بعد كه دید اینها مدارابردار نیستند، مجازاتشان كرد. پیغمبر، بیخود و بدون مقدّمه هم سراغ اینها نرفت؛ هر كدام از این سه قبیله عملی انجام دادند و پیغمبر بر طبق آن عمل، آنها را مجازات كرد. اوّل، بنی‌قینقاع بودند كه به پیغمبر خیانت كردند؛ پیغمبر سراغشان رفت و فرمود باید از آن‌جا بروید؛ اینها را كوچ داد و از آن منطقه بیرون كرد و تمام امكاناتشان برای مسلمانها ماند. دسته‌ی دوم، بنی‌نضیر بودند. اینها هم خیانت كردند - كه داستان خیانتهایشان مهم است - لذا پیغمبر فرمود مقداری از وسایلتان را بردارید و بروید؛ اینها هم مجبور شدند و رفتند. دسته‌ی سوم بنی‌قریظه بودند كه پیغمبر امان و اجازه‌شان داد تا بمانند؛ اینها را بیرون نكرد؛ با اینها پیمان بست تا در جنگ خندق نگذارند دشمن از طرف محلاتشان وارد مدینه شود؛ اما اینها ناجوانمردی كردند و با دشمن پیمان بستند تا در كنار آنها به پیغمبر حمله كنند! یعنی نه فقط به پیمانشان با پیغمبر پایدار نماندند، بلكه در آن حالی كه پیغمبر یك قسمت مدینه را - كه قابل نفوذ بود - خندق حفر كرده بود و محلات اینها در طرف دیگری بود كه باید مانع از این می‌شدند كه دشمن از آن‌جا بیاید، اینها رفتند با دشمن مذاكره و گفتگو كردند تا دشمن و آنها - مشتركاً - از آن‌جا وارد مدینه شوند و از پشت به پیغمبر خنجر بزنند! پیغمبر در اثنای توطئه‌ی اینها، ماجرا را فهمید. محاصره‌ی مدینه، قریب یك ماه طول كشیده بود؛ در اواسط این یك ماه بود كه اینها این خیانت را كردند. پیغمبر مطّلع شد كه اینها چنین تصمیمی گرفته‌اند. با یك تدبیر بسیار هوشیارانه، كاری كرد كه بین اینها و قریش به هم خورد - كه ماجرایش را در تاریخ نوشته‌اند - كاری كرد كه اطمینان اینها و قریش از همدیگر سلب شد. یكی از آن حیله‌های جنگیِ سیاسیِ بسیار زیبای پیغمبر همین‌جا بود؛ یعنی اینها را علی‌العجاله متوقف كرد تا نتوانند لطمه بزنند. بعد كه قریش و همپیمانانشان شكست خوردند و از خندق جدا شدند و به طرف مكه رفتند، پیغمبر به مدینه برگشت. همان روزی كه برگشت، نماز ظهر را خواند و فرمود نماز عصر را جلوِ قلعه‌های بنی‌قریظه می‌خوانیم؛ راه بیفتیم به آن‌جا برویم؛ یعنی حتّی یك شب هم معطل نكرد؛ رفت و آنها را محاصره كرد. بیست‌وپنج روز بین اینها محاصره و درگیری بود؛ بعد پیغمبر همه‌ی مردان جنگی اینها را به قتل رساند؛ چون خیانتشان بزرگتر بود و قابل اصلاح نبودند. پیغمبر با اینها این‌گونه برخورد كرد؛ یعنی دشمنیِ یهود را - عمدتاً در قضیه‌ی بنی‌قریظه، قبلش در قضیه‌ی بنی‌نضیر، بعدش در قضیه‌ی یهودیان خیبر - این‌گونه با تدبیر و قدرت و پیگیری و همراه با اخلاق والای انسانی از سر مسلمانها رفع كرد. در هیچكدام از این قضایا، پیغمبر نقض عهد نكرد؛ حتّی دشمنان اسلام هم این را قبول دارند كه پیغمبر در این قضایا هیچ نقض عهدی نكرد؛ آنها بودند كه نقض عهد كردند.
دشمن چهارم، منافقین بودند. منافقین در داخل مردم بودند؛ كسانی كه به زبان ایمان آورده بودند، اما در باطن ایمان نداشتند؛ مردمان پست، معاند، تنگ‌نظر و آماده‌ی همكاری با دشمن، منتها سازمان‌نیافته. فرق اینها با یهود این بود. پیغمبر با دشمن سازمان‌یافته‌ای كه آماده و منتظر حمله است تا ضربه بزند، مثل برخورد با یهود رفتار می‌كند و به آنها امان نمی‌دهد؛ اما دشمنی را كه سازمان‌یافته نیست و لجاجتها و دشمنیها و خباثتهای فردی دارد و بی‌ایمان است، تحمّل می‌كند. عبداللَّه‌بن‌ابیّ، یكی از دشمن‌ترین دشمنان پیغمبر بود. تقریباً تا سال آخر زندگی پیغمبر، این شخص زنده بود؛ اما پیغمبر با او رفتار بدی نكرد. درعین‌حال كه همه می‌دانستند او منافق است؛ ولی با او مماشات كرد؛ مثل بقیه‌ی مسلمانها با او رفتار كرد؛ سهمش را از بیت‌المال داد، امنیتش را حفظ كرد، حرمتش را رعایت كرد. با این‌كه آنها این همه بدجنسی و خباثت می‌كردند؛ كه باز در سوره‌ی بقره، فصلی مربوط به همین منافقین است. وقتی كه جمعی از این منافقین كارهای سازمان‌یافته كردند، پیغمبر به سراغشان رفت. در قضیه‌ی مسجد ضرار، اینها رفتند مركزی درست كردند؛ با خارج از نظام اسلامی - یعنی با كسی كه در منطقه‌ی روم بود؛ مثل ابوعامر راهب - ارتباط برقرار كردند و مقدّمه‌سازی كردند تا از روم علیه پیغمبر لشكر بكشند. در این‌جا پیغمبر به سراغ آنها رفت و مسجدی را كه ساخته بودند، ویران كرد و سوزاند. فرمود این مسجد، مسجد نیست؛ این‌جا محلّ توطئه علیه مسجد و علیه نام خدا و علیه مردم است. یا آن‌جایی كه یك دسته از همین منافقین، كفر خودشان را ظاهر كردند و از مدینه رفتند و در جایی لشكری درست كردند؛ پیغمبر با اینها مبارزه كرد و فرمود اگر نزدیك بیایند، به سراغشان می‌رویم و با آنها می‌جنگیم؛ با این‌كه منافقین در داخل مدینه هم بودند و پیغمبر با آنها كاری نداشت. بنابراین با دسته‌ی سوم، برخورد سازمان‌یافته‌ی قاطع؛ اما با دسته‌ی چهارم، برخورد همراه با ملایمت داشت؛ چون اینها سازمان‌یافته نبودند و خطرشان، خطر فردی بود. پیغمبر با رفتار خود، غالباً هم اینها را شرمنده می‌كرد.
و اما دشمن پنجم. دشمن پنجم عبارت بود از دشمنی كه در درون هر یك از افراد مسلمان و مؤمن وجود داشت. خطرناكتر از همه‌ی دشمنها هم همین است. این دشمن در درون ما هم وجود دارد: تمایلات نفسانی، خودخواهیها، میل به انحراف، میل به گمراهی و لغزشهایی كه زمینه‌ی آن را خود انسان فراهم می‌كند. پیغمبر با این دشمن هم سخت مبارزه كرد؛ منتها مبارزه‌ی با این دشمن، به وسیله‌ی شمشیر نیست؛ به وسیله‌ی تربیت و تزكیه و تعلیم و هشدار دادن است. لذا وقتی كه مردم با آن همه زحمت از جنگ برگشتند، پیغمبر فرمود شما از جهاد كوچكتر برگشتید، حالا مشغول جهاد بزرگتر شوید. عجب! یا رسول‌اللَّه! جهاد بزرگتر چیست؟ ما این جهاد با این عظمت و با این زحمت را انجام دادیم؛ مگر بزرگتر از این هم جهادی وجود دارد؟ فرمود بله، جهاد با نفس خودتان. اگر قرآن می‌فرماید: «الّذین فی قلوبهم مرض»، اینها منافقین نیستند؛ البته عده‌ای از منافقین هم جزو «الّذین فی قلوبهم مرض»اند، اما هر كسی كه «الّذین فی قلوبهم مرض» است - یعنی در دل، بیماری دارد - جزو منافقین نیست؛ گاهی مؤمن است، اما در دلش مرض هست. این مرض یعنی چه؟ یعنی ضعفهای اخلاقی، شخصیتی، هوسرانی و میل به خودخواهیهای گوناگون؛ كه اگر جلویش را نگیری و خودت با آنها مبارزه نكنی، ایمان را از تو خواهد گرفت و تو را از درون پوك خواهد كرد. وقتی ایمان را از تو گرفت، دل تو بی‌ایمان و ظاهر تو باایمان است؛ آن وقت اسم چنین كسی منافق است. اگر خدای نكرده دل من و شما از ایمان تهی شد، در حالی كه ظاهرمان، ظاهرِ ایمانی است؛ پابندیها و دلبستگیهای اعتقادی و ایمانی را از دست دادیم، اما زبان ما همچنان همان حرفهای ایمانی را می‌زند كه قبلاً می‌زد؛ این می‌شود نفاق؛ این هم خطرناك است. قرآن می‌فرماید: «ثمّ كان عاقبة الّذین اسائوا السوأی ان كذّبوا بایات اللَّه»؛ آن كسانی كه كار بد كردند، بدترین نصیبشان خواهد شد. آن بدترین چیست؟ تكذیب آیات الهی. در جای دیگر می‌فرماید: آن كسانی كه به این وظیفه‌ی بزرگ - انفاق در راه خدا - عمل نكردند، «فاعقبهم نفاقا فی قلوبهم الی یوم یلقونه بما اخلفوا اللَّه ما وعدوه»؛چون با خدا خلف وعده كردند، در دلشان نفاق به وجود آمد. خطر بزرگ برای جامعه‌ی اسلامی این است؛ هرجا هم كه شما در تاریخ می‌بینید جامعه‌ی اسلامی منحرف شده، از این‌جا منحرف شده است. ممكن است دشمن خارجی بیاید، سركوب كند، شكست دهد و تار و مار كند؛ اما نمی‌تواند نابود كند بالاخره ایمان می‌ماند و در جایی سر بلند می‌كند و سبز می‌شود. اما آن‌جایی كه این لشكرِ دشمن درونی به انسان حمله كرد و درون انسان را تهی و خالی نمود، راه منحرف خواهد شد. هرجا انحراف وجود دارد، منشأش این است. پیغمبر با این دشمن هم مبارزه كرد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران‌ - 1380/02/28
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
خطرناکتر از همه دشمنها دشمنی است که در درون ما وجود دارد: تمایلات نفسانی، خودخواهیها، میل به انحراف، میل به گمراهی ‌و لغزشهایی که زمینه آن را خود انسان فراهم میکند.‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران‌ - 1380/02/28
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
خطرناکتر از همه دشمنها دشمنی است که در درون ما وجود دارد: پیغمبر با این دشمن سخت مبارزه کرد. ‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران‌ - 1380/02/28
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
خطرناکتر از همه دشمنها دشمنی است که در درون ما وجود دارد مبارزه با این دشمن، به وسیله شمشیر نیست؛ به وسیله‌ی ‌تربیت و تزکیه و تعلیم و هشدار دادن است.‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران‌ - 1380/02/28
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
خطرناکتر از همه دشمنها دشمنی است که در درون ما... وجود دارد: تمایلات نفسانی، خودخواهیها، میل به انحراف، میل به ‌گمراهی و لغزشهایی که زمینه آن را خود انسان فراهم میکند. پیغمبر با این دشمن ... سخت مبارزه کرد؛ منتها مبارزه با این ‌دشمن، به وسیله شمشیر نیست؛ به وسیله‌ی تربیت و تزکیه و تعلیم و هشدار دادن است. لذا وقتی که مردم با آن همه زحمت از ‌جنگ برگشتند، پیغمبر فرمود شما از جهاد کوچکتر برگشتید، حالا مشغول جهاد بزرگتر شوید. عجب! یا رسول‌اللَّه! جهاد بزرگتر ‌چیست؟ ما این جهاد با این عظمت و با این زحمت را انجام دادیم؛ مگر بزرگتر از این هم جهادی وجود دارد؟ فرمود بله، جهاد با ‌نفس خودتان. اگر قرآن میفرماید: «الّذین فی قلوبهم مرض»، اینها منافقین نیستند؛ البته عده‌ای از منافقین هم جزو «الّذین فی ‌قلوبهم مرض»اند، اما هر کسی که «الّذین فی قلوبهم مرض» است - یعنی در دل، بیماری دارد - جزو منافقین نیست؛ گاهی مؤمن ‌است، اما در دلش مرض هست. این مرض یعنی چه؟ یعنی ضعفهای اخلاقی، شخصیتی، هوسرانی و میل به خودخواهیهای ‌گوناگون؛ که اگر جلویش را نگیری و خودت با آنها مبارزه نکنی، ایمان را از تو خواهد گرفت و تو را از درون پوک خواهد کرد. وقتی ‌ایمان را از تو گرفت، دل تو بیایمان و ظاهر تو باایمان است؛ آن وقت اسم چنین کسی منافق است. اگر خدای نکرده دل من و شما ‌از ایمان تهی شد، در حالی که ظاهرمان، ظاهرِ ایمانی است؛ پابندیها و دلبستگیهای اعتقادی و ایمانی را از دست دادیم، اما زبان ما ‌همچنان همان حرفهای ایمانی را میزند که قبلاً میزد؛ این میشود نفاق؛ این هم خطرناک است. قرآن میفرماید: «ثمّ کان عاقبة ‌الّذین اسائوا السوأی ان کذّبوا بایات اللَّه»؛ آن کسانی که کار بد کردند، بدترین نصیبشان خواهد شد. آن بدترین چیست؟ تکذیب ‌آیات الهی. در جای دیگر میفرماید: آن کسانی که به این وظیفه بزرگ - انفاق در راه خدا - عمل نکردند، «فاعقبهم نفاقا فی ‌قلوبهم الی یوم یلقونه بما اخلفوا اللَّه ما وعدوه»؛چون با خدا خلف وعده کردند، در دلشان نفاق به وجود آمد. خطر بزرگ برای ‌جامعه اسلامی این است؛ هرجا هم که شما در تاریخ میبینید جامعه اسلامی منحرف شده، از این‌جا منحرف شده است‌.‌‌ ممکن ‌است دشمن خارجی بیاید، سرکوب کند، شکست دهد و تار و مار کند؛ اما نمیتواند نابود کند بالاخره ایمان میماند و در جایی سر ‌بلند میکند و سبز میشود. اما آن‌جایی که این لشکرِ دشمن درونی به انسان حمله کرد و درون انسان را تهی و خالی نمود، راه ‌منحرف خواهد شد. هرجا انحراف وجود دارد، منشأش این است. پیغمبر با این دشمن ... مبارزه کرد‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1379/09/12
عنوان فیش :هواپرستی و آرزوهای طولانی، عمده‌ترین خطر برای انسان
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : حدیث, نهج‌البلاغه

متن فیش :
عمده‌ترین خطر چیست؟ من در پاسخ به این سؤال یک روایت می‌خوانم. فرمود: «انّ اخوف ما اخاف علیکم اثنان اتّباع الهوی و طول الأمل».(1) خطر عمده دو چیز است: اوّل، هوس‌پرستی و هوی‌پرستی است. تعجّب نکنید؛ از همه‌ی خطرها بالاتر، همان هوای نفسی است که در دل ماست؛ «انّ اعدی عدوّک نفسک الّتی بین جنبیک»؛(2) از همه‌ی دشمنها دشمن‌تر، همان نفس، همان «من» و همان خودی است که در وجود توست؛ آن منیّتی که همه چیز را برای خود می‌خواهد. این‌جا هم از زبان پیغمبر همین را می‌فرماید: «انّ اخوف ما اخاف علیکم اثنان اتّباع الهوی و طول الأمل فأمّا اتّباع الهوی فیصدّ عن الحق»؛ یعنی پیروی از هوای نفس، شما را از راه خدا گمراه می‌کند. غالب این گمراهیها به خاطر هوای نفس است. البته ما برای خودمان هزار رقم توجیه درست می‌کنیم، برای این‌که از راه خدا منحرف شویم و حرف و عملمان غیر از آن چیزی باشد که شرع و دین برای ما معیّن کرده است. هوای نفس خصوصیتش این است که شما را از سبیل‌اللَّه - که جهاد در سبیل‌اللَّه لازم است - گمراه می‌کند. «و امّا طول الأمل فینسی الأخرة». طول امل، یعنی آرزوهای دور و دراز شخصی: تلاش کن، برای این‌که فلان طور، خانه برای خودت درست کنی؛ تلاش کن و مقدّمات را فراهم کن، برای این‌که به فلان مقام برسی؛ تلاش کن، زید و عمرو را ببین و هزار نوع مشکل را پشت سر بگذار تا این‌که فلان سرمایه را برای خودت فراهم آوری و فلان فعالیت اقتصادی را در مشت بگیری. این طول‌الأمل - یعنی آرزوهایی که یکی پس از دیگری می‌آیند و تمام‌نشدنی‌اند - جلوِ چشم انسان صف می‌کشند؛ برای انسان هدف درست می‌کنند و هدفهای حقیر در نظر انسان عمده می‌شود. خاصیت این هدفها «ینسی الأخرة» است؛ آخرت را از یاد انسان می‌برند؛ انسان دائماً مشغول هدفهای حقیر می‌شود؛ برای انسان وقتی باقی نمی‌ماند؛ دلِ انسان را می‌میرانند؛ میل به دعا، میل به انابه، میل به تضرّع و میل به توجّه را برای انسان باقی نمی‌گذارند.
1 ) خطبه 42 : از خطبه‏هاى آن حضرت است در نكوهش آرزوى دراز و پيروى از هواى نفس
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اثْنَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ أَلَا وَ إِنَّ الدُّنْيَا قَدْ وَلَّتْ حَذَّاءَ فَلَمْ يَبْقَ مِنْهَا إِلَّا صُبَابَةٌ كَصُبَابَةِ الْإِنَاءِ اصْطَبَّهَا صَابُّهَا أَلَا وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ وَ لِكُلٍّ مِنْهُمَا بَنُونَ فَكُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ وَ لَا تَكُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الدُّنْيَا فَإِنَّ كُلَّ وَلَدٍ سَيُلْحَقُ بِأَبِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ إِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَلَ .
ترجمه :
اى مردم، ترسناكترين چيزى كه بر شما مى‏ترسم دو چيز است: يكى پيروى هواى نفس، و ديگرى بى‏مرز بودن آرزو. اما پيروى هواى نفس انسان را از حق باز مى‏دارد، و بى‏مرز بودن آرزو آخرت را از ياد مى‏برد. بدانيد كه دنيا به سرعت از شما روى گردانده، و از آن جز ته مانده‏اى كه كسى آن را در كاسه باقى نهاده باشد نمانده. و آگاه باشيد كه آخرت روى نموده است، و براى هر يك از دنيا و آخرت فرزندانى است، شما از فرزندان آخرت باشيد نه از فرزندان دنيا، زيرا هر فردى در آخرت به مادرش ملحق مى‏شود. امروز زمان عمل است و باز خواستى نيست، و فردا روز باز خواست است و عملى در آن ميسّر نمى‏باشد.

2 )
عوالی اللئالی ،ابن ابی جمهور احسائی  ج 4 ص 118 ح187 ؛
عُدَّةُ الدَّاعِی، ابن فهد حلی، ص314 
بحارالانوار ،علامه مجلسی: ج 67 ص 36 ؛

قال النبی ص أعدى عدوك نفسك التی بين جنبيك
ترجمه :
پیامبر گرامی اسلام (ص)فرمود: سرسخت ترین دشمنت نفس تو هست كه در میان دو پهلويت قرار دارد.


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و پرسنل ارتش - 1378/01/25
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
آن کسیکه در میدان جنگ دچار هزیمت میشود، قبلاً در درون خود دچار هزیمت شده است. ‌

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و پرسنل ارتش - 1378/01/25
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر در درون خود دچار هزیمت نشویم، در بیرون هیچ دشمنی نمیتواند ما را منهزم کند‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و پرسنل ارتش - 1378/01/25
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مراقب دشمن باشید؛ نه فقط دشمنی که از مرز حمله میکند، بلکه دشمنی که به مرزهای درون وجود ما حمله میکند؛ اراده ما را ‌تضعیف میکند، ایمان ما را تضعیف میکند، عزم قاطع ما را بر کار کردن تضعیف میکند، عمل ما را از خلوص و صفا خالی میکند. ‌دشمن حقیقی این است. اگر ما توانستیم با این دشمن دست و پنجه نرم کنیم و بینی او را به خاک بمالیم، آن‌وقت در مقابل آن ‌دشمن بیرونی دست ما پُر است. آن کسیکه در میدان جنگ دچار هزیمت میشود، قبلاً در درون خود دچار هزیمت شده است. اگر ‌در درون خود دچار هزیمت نشویم، در بیرون هیچ دشمنی نمیتواند ما را منهزم کند‌.‌

مربوط به :پیام به کنگره عظیم حج - 1377/12/28
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
خطر درونی که دشمن قدیمی امت اسلامی است همان کج فهمی و جمود و تحجّر، یا خودباختگی و التقاط، یا نومیدی و ضعف ‌نفس، یا تردید و وسوسه‌ی فکری، و یا مجموعه‌یی از اینها و امثال آن است‌.‌

مربوط به :پیام به کنگره عظیم حج - 1377/12/28
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
خطر درونی که دشمن قدیمی امت اسلامی است همان کج فهمی و جمود و تحجّر، یا خودباختگی و التقاط، یا نومیدی و ضعف ‌نفس، یا تردید و وسوسه‌ی فکری، و یا مجموعه‌یی از اینها و امثال آن است. ملت رشید و پیشرو ایران برهبری امام خمینی عظیم ‌راحل، دشمن درونی را شکست داد و بر آن فائق آمد تا توانست در جبهه‌های سیاسی و نظامی پیروز شود و نظام جمهوری اسلامی ‌را در کشور خود مستقر و در مدت بیست سال در راه آن مجاهدت کند‌.‌
‌... آنچه ما آنرا تهاجم فرهنگی دشمن می‌نامیم و پیوسته مردم هوشیار خود و بیش از همه جوانان را به مجاهدت در برابر آن ‌فرامیخوانیم، همانا کوشش همه جانبه‌ی دشمنان ما با استفاده از همه‌ی ابزارهای تبلیغی و خبری و سیاسی و امنیتی برای ‌برانگیختن همین دشمن درونی است‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
من دشمن داخلی، یعنی در واقع دشمن درونی را در سه چیز، خلاصه میکنم. اعتقاد من این است که همه‌ی ... چیزها به این سه ‌چیز برمیگردد...اگر ما بتوانیم این سه چیز را علاج کنیم، خیلی از مشکلات، حل خواهد شد‌...‌
‌ ‌یکی از آنها بیایمانی - ضعف ایمان - است. این آسیب درون است. یکی، سوء عملکرد در همه‌ی زمینه‌هاست؛ از جمله در تبلیغ، ‌که جای صحبت از صدا و سیما هم هست. یکی از آنها دنیا طلبی است؛ یعنی مزه‌ی دنیا را با حرص و ولع، در دهان مزمزه کردن و ‌چرب و شیرین دنیا را قدر دانستن‌!‌

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/10/03
عنوان فیش :لزوم بیان تحلیل سیاسی در کنار اخلاق و معنویت
کلیدواژه(ها) : عبودیت, سیاست, دشمن درونی
نوع(ها) : قرآن, حدیث

متن فیش :
[در تبلیغ] باید درس اخلاق بگویید، درس اخلاق سیاسی هم بگویید، درس اخلاق و معنویّت هم بگویید، تحلیل سیاسی هم بدهید، دشمن درونی را هم - که نفس امّاره یا شیطان رجیم است - معرفی کنید، دشمن اجتماعی را هم - که شیطان بزرگ یا شیطانهای گوناگونند - معرفی کنید، ایادی و اذناب شیطان را هم معرفی کنید. وقتی معنای عبودیّت الهی این شد که انسان از «انداد اللَّه»(1) اجتناب کند و تبرّی جوید، باید از همه‌ی اَشکال آن تبرّی جوید. «انداد اللَّه»، یک وقت نفس پلید انسانی است که درون اوست؛ «نفسک التی بین جنبیک(2)». یک وقت شیطان است که در دعای صحیفه‌ی سجّادیه می‌گویید که «او را در وجود من مستقر کردی و به چیزی که مرا از آن متمکّن نکردی، تمکّن بخشیدی.»یک وقت هم شیطانهای قدرتمند عرصه‌ی سیاسی‌اند که برای اغوا و راهزنی و تسلّط و ضربه زدن و به جهنّم کشاندن ملتها و شعوب بشری منتظر نشسته‌اند. «انداد اللَّه» اینهایند. دعوت به عبودیّت، نفی اینها را می‌طلبد؛ چاره‌ای ندارید. ما توصیه نمی‌کنیم که منبرها و سخنرانیها را به جنبه‌های فردی و شخصی منحصر کنید؛ نه. ممکن است یک سخنرانی، یک منبر، یک سلسله منبر، منحصر به این معانی باشد - مانعی ندارد - اما در کنار آن بایستی صحنه‌ی زندگی اجتماعی - سیاسی انسان هم میدان عبودیت الهی باشد. آن‌جا هم بایستی طواغیت ازاله و زدوده شوند و افشا گردند.
1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 22
الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الأَرضَ فِراشًا وَالسَّماءَ بِناءً وَأَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزقًا لَكُم ۖ فَلا تَجعَلوا لِلَّهِ أَندادًا وَأَنتُم تَعلَمونَ
ترجمه :
آن کس که زمین را بستر شما، و آسمان [= جو زمین‌] را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد؛ و از آسمان آبی فرو فرستاد؛ و به وسیله آن، میوه‌ها را پرورش داد؛ تا روزی شما باشد. بنابر این، برای خدا همتایانی قرار ندهید، در حالی که می‌دانید (هیچ یک از آنها، نه شما را آفریده‌اند، و نه شما را روزی می‌دهند).

1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 165
وَمِنَ النّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دونِ اللَّهِ أَندادًا يُحِبّونَهُم كَحُبِّ اللَّهِ ۖ وَالَّذينَ آمَنوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ ۗ وَلَو يَرَى الَّذينَ ظَلَموا إِذ يَرَونَ العَذابَ أَنَّ القُوَّةَ لِلَّهِ جَميعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَديدُ العَذابِ
ترجمه :
بعضی از مردم، معبودهایی غیر از خداوند برای خود انتخاب می‌کنند؛ و آنها را همچون خدا دوست می‌دارند. امّا آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان،) شدیدتر است. و آنها که ستم کردند، (و معبودی غیر خدا برگزیدند،) هنگامی که عذاب (الهی) را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمامِ قدرت، از آنِ خداست؛ و خدا دارای مجازات شدید است؛ (نه معبودهای خیالی که از آنها می‌هراسند.)

1 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 30
وَجَعَلوا لِلَّهِ أَندادًا لِيُضِلّوا عَن سَبيلِهِ ۗ قُل تَمَتَّعوا فَإِنَّ مَصيرَكُم إِلَى النّارِ
ترجمه :
آنها برای خدا همتایانی قرار داده‌اند، تا (مردم را) از راه او (منحرف و) گمراه سازند؛ بگو: «(چند روزی از زندگی دنیا و لذّات آن) بهره گیرید؛ امّا عاقبت کار شما به سوی آتش (دوزخ) است!»

1 ) سوره مبارکه الزمر آیه 8
وَإِذا مَسَّ الإِنسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنيبًا إِلَيهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعمَةً مِنهُ نَسِيَ ما كانَ يَدعو إِلَيهِ مِن قَبلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندادًا لِيُضِلَّ عَن سَبيلِهِ ۚ قُل تَمَتَّع بِكُفرِكَ قَليلًا ۖ إِنَّكَ مِن أَصحابِ النّارِ
ترجمه :
هنگامی که انسان را زیانی رسد، پروردگار خود را می‌خواند و بسوی او باز می گردد؛ امّا هنگامی که نعمتی از خود به او عطا کند، آنچه را به خاطر آن قبلاً خدا را می خواند از یاد می‌برد و برای خداوند همتایانی قرارمی‌دهد تا مردم را از راه او منحرف سازد؛ بگو: «چند روزی از کفرت بهره‌گیر که از دوزخیانی!»

2 )
عوالی اللئالی ،ابن ابی جمهور احسائی  ج 4 ص 118 ح187 ؛
مجموعه ورام،ورام بن ابی فراس،ج1،ص59؛
بحار الانوار،مجلسی،ج67،ص64ح1

قال النبی ص أعدى عدوك نفسك التی بين جنبيك
ترجمه :
پیامبر گرامی اسلام (ص)فرمود: سرسخت ترین دشمنت نفس تو هست كه در میان دو پهلويت قرار دارد


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران‌ - 1375/10/28
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
گناهان در زندگی انسان، علاوه بر ... جنبه معنوی، عدم موفّقیتهایی را نیز به بار می‌آورند. بسیاری از میدانهای تحرّک بشری وجود ‌دارد که انسان به خاطر گناهانی که از او سرزده است، در آنها ناکام میشود. اینها البته توجیه علمی و فلسفی و روانی هم دارد؛ ‌صرف تعبّد یا بیان الفاظ نیست. چطور میشود که گناه، انسان را زمینگیر میکند؟ مثلاً در جنگ اُحد، به خاطر کوتاهی و تقصیر ‌جمعی از مسلمین، پیروزی اوّلیه تبدیل به شکست شد. یعنی مسلمین، اوّل پیروز شدند، ولی بعد کماندارانی که باید در شکاف ‌کوه مینشستند و پشت جبهه را نفوذناپذیر میکردند، به طمع غنیمت، سنگر خودشان را رها کردند و به‌طرف میدان آمدند و ‌دشمن هم از پشت، آنها را دور زد و با یک شبیخون، حمله‌ای غافلگیرانه کرد و مسلمانان را تار و مار نمود. شکست اُحد، از این جا ‌به وجود آمد‌.‌
در سوره آل‌عمران، شاید ده، دوازده آیه و یا بیشتر، راجع به همین قضیه شکست است. چون مسلمانان از نظر روحی به‌شدّت ‌متلاطم و ناآرام بودند و این شکست برایشان خیلی سنگین تمام شده بود، آیات قرآن هم آرامششان میداد، هم هدایتشان میکرد و ‌هم به آنها تفهیم مینمود که چه شد شما این شکست را متحمّل شدید و این حادثه از کجا آمد. بعد به این آیه شریفه میرسد که ‌میفرماید: «انّ الذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلهم الشیطان ببعض ما کسبوا». یعنی این که دیدید عدّه‌ای از شما در ‌جنگ اُحد، پشت به دشمن کردند و تن به شکست دادند، مسأله اینها از قبل زمینه‌سازی شده بود. اینها اشکال درونی داشتند. ‌شیطان اینها را به کمک کارهایی که قبلاً کرده بودند، به لغزش وادار کرد. یعنی گناهان قبلی، اثرش را در جبهه ظاهر میکند؛ در ‌جبهه نظامی، در جبهه سیاسی، در مقابله با دشمن، در کار سازندگی، در کار تعلیم و تربیت، آن جایی که استقامت لازم است، آن ‌جایی که فهم و درک دقیق لازم است، آن جایی که انسان باید مثل فولاد بتواند ببرّد و پیش برود و موانع جلوِ او را نگیرد.‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز عید فطر - 1373/12/11
عنوان فیش :تعلق داشتن نتیجه مبارزه با نفس به خود انسان مجاهد
کلیدواژه(ها) : جهاد, دشمن درونی
نوع(ها) : قرآن, حدیث

متن فیش :
همه‌ی همّتِ انبیا و اولیا و اوصیا و صالحین و صدّیقین، این بوده است که انسان، دشمنِ درونیِ خود را که نفس امّاره‌ی اوست، کشف کند و از آن بپرهیزد. این، راز بزرگِ دست یافتن به مقامات و مراتب معنوی و الهی است. انسان از این رهگذر است که می‌تواند از فرشته هم بالاتر برود. امروز همان روز است، عزیزان من! همه‌ی ما - کسانی که این ماه مبارک رمضان را پشت سر گذاشته‌ایم - ان‌شاءاللَّه به قدر همّت و استعداد خود از آن ضیافت و سفره‌ی گسترده‌ی الهی استفاده کرده‌ایم و هرکس توشه و دستاوردی از ماه رمضان برده است. با اتّکا به این دستاورد، بیایید همه‌ی ما از امروز سعی کنیم بخشی از عیبهای درونی و نفسانی را از خودمان دور سازیم. این، به دست ما و در اختیار ماست. «و من جاهد فانّما یجاهد لنفسه(1).» هرچه هم از این مجاهدت، عاید شود در درجه‌ی اوّل متعلّق به خود ماست. اخلاقیّات نادرست و زشت را در خودمان کشف کنیم که این، یک قسمتِ دشوار از آن مجاهدت است. درباره‌ی خودمان دچار خودشیفتگی نشویم. عیبهایمان را ببینیم و آنها را مثل فهرستی در مقابل خودمان قرار دهیم. با استفاده از توشه‌ای که از ماه رمضان به دست آورده‌ایم - که همان رقّت قلب و اراده و صفا و خلوص و ان‌شاءاللَّه طاعات مقبول است - سعی کنیم از این فهرست، مقداری را حذف نماییم. اگر حسودیم، حسد را. اگر لجوجیم، لجاجت را. اگر در راههای زندگی، تنبل و بی‌نشاطیم، تنبلی و کسالت را؛ اگر بددل و بدخواهِ دیگرانیم، بددلی و بدخواهی را. اگر سست‌عهدیم، سست‌عهدی را. اگر پیمان‌شکنیم، بی‌وفایی را. هر عیبی را که از لحاظ اخلاق در ما وجود دارد، به برکت ماه رمضان و روز عید فطر، تا آن‌جا که می‌توانیم از فهرست و سیاهه‌ی اعمالِ بدمان پاک کنیم و بر سر آن بایستیم و پیش برویم. بدانید که خدای متعال در این راه به کسانی که مجاهدت کنند کمک خواهد کرد.(2) خدای متعال شما را در میدان مجاهدت برای رسیدن به کمال، تنها نمی‌گذارد و اوّلین سود، به خود هر شخص می‌رسد. علاوه بر این، منافعِ مبارزه با نفس، اصلاح نفس و مجاهدت درونی در راه خدا - که جهاد اکبر است – (3)مخصوصِ خودِ شما هم نمی‌ماند؛ بلکه جامعه و کشور و ملت و اوضاع کشور و اوضاع سیاسی و عزّت بین‌المللی و اوضاع اقتصادی و وضع زندگی و خلاصه دنیا و آخرتِ مردم، از این رهگذر رونق و تلألؤ و درخشش پیدا می‌کند. آن وقت است که این ملت که بحمداللَّه لیاقتهای خود را در طول سالهای متمادی به اثبات رسانده است، مانند مشعل درخشانی در مقابل چشم ملتهای دیگر خواهد درخشید؛ از او استفاده خواهند کرد و اخلاقش را الگو قرار خواهند داد.
1 ) سوره مبارکه العنكبوت آیه 6
وَمَن جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفسِهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ العالَمينَ
ترجمه :
کسی که جهاد و تلاش کند، برای خود جهاد می‌کند؛ چرا که خداوند از همه جهانیان بی نیاز است.

2 ) سوره مبارکه الحج آیه 40
الَّذينَ أُخرِجوا مِن دِيارِهِم بِغَيرِ حَقٍّ إِلّا أَن يَقولوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَولا دَفعُ اللَّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَواتٌ وَمَساجِدُ يُذكَرُ فيهَا اسمُ اللَّهِ كَثيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه :
همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه می‌گفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست!» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‌ها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می‌شود، ویران می‌گردد! و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری می‌کند؛ خداوند قوی و شکست ناپذیر است.

2 ) سوره مبارکه محمد آیه 7
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم
ترجمه :
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری می‌کند و گامهایتان را استوار می‌دارد.

3 )
الكافی  ثقة الاسلام كلینی ج  5 ص  12 ؛ 
معانی الاخبار، شیخ صدوق  ص160 ح1 ؛	
امالی صدوق : ص 553 ح9 ؛ 
روضه الواعظین، فتال نیشابوری  : ج 2 ص 421 ؛ 
بحارالانوار، علامه مجلسی : ج 67 ص 65 ح7 ؛

أَنَّ النَّبِيَّ ص بَعَثَ بِسَرِيَّةٍ فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِيَ الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَا الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ
ترجمه :
امام علی (ع) فرمود، رسول خدا(ص) گروهی را [برای جنگ]فرستاد هنگامی كه بازگشتند گفت خوشا به حال مردمی كه جهاد اصغر را انجام دادند و جهاد اكبر بر آنان باقی مانده است گفته شد ای رسول خدا جهاد اكبر چیست؟ گفت جهاد و پیكار با نفس سپس فرمود برترین جهاد، [از آن] كسی است كه با نفسش كه در میان دو پهلوی اوست جهاد كند.


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز عید فطر - 1373/12/11
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
همه همّتِ انبیا و اولیا و اوصیا و صالحین و صدّیقین، این بوده است که انسان، دشمنِ درونىِ خود را که نفس امّاره اوست، کشف ‌کند و از آن بپرهیزد. این، راز بزرگِ دست یافتن به مقامات و مراتب معنوی و الهی است‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1373/10/10
عنوان فیش :لزوم ترویج توحید حقیقی و تسلیم در مقابل پروردگار در جمهوری اسلامی
کلیدواژه(ها) : تقوا, دشمن درونی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
امروز پرچم اسلام را جمهوری اسلامی بلند کرده است. یعنی پرچم بعثت را. یعنی همین ارزشها را که در بعثت هست و باید در تأمین آنها بکوشد. اگر قرار باشد که به اسم اکتفا کنیم، این دیگر اسلام نیست. باید توحید به معنای حقیقی کلمه و تسلیم در مقابل پروردگار رواج پیدا کند. باید نظام اجتماعی، نظامی عادلانه و نظام اخلاقی جامعه، نظامی انسانی و عاطفی و مبتنی بر فضائل باشد. در مقابلِ هر چه غیر خدا، تسلیم و عبودیّت نباشد، تبعیت نباشد، نفوذپذیری نباشد. بخصوص باید آن اعدا عدوِّ انسان که همان «نفسک الّتی بین جنبیک(1)» است و هواهای نفسانی که «مادر بتها، بت نفس شماست» و از همه‌ی بتها بالاتر و خطرناکتر است، مقهور شود. باید مبارزه با بتها، از جمله بت نفس، رایج باشد. نمی‌گوییم که انسانها یکسره تبدیل به فرشته شوند، اما یکسره تبدیل به انسانهایی شوند که در این راه تلاش و مبارزه می‌کنند. نفسِ این مبارزه، تقوا نامیده می‌شود. هر انسان و هر جامعه‌ای که چنین تلاش و مبارزه‌ای بکند، متّقی و پرهیزکار است. این، یک بعد قضیه است.
1 )
عوالی اللئالی ،ابن ابی جمهور احسائی  ج 4 ص 118 ح187؛
میزان الحكمه ، ری شهری : ج3 ص 1848 ب 2561 ؛ 
جامع الصغیر، سیوطی  : ج1 ص 173 ح 1147؛
بحارالانوار ،علامه مجلسی: ج 67 ص 36 ؛ 
كنز العمال ،متقی هندی : ج 4 ص 431 ح 11264 ؛ 
عُدَّةُ الدَّاعِی، ابن فهد حلی، ص314

قال النبی ص أعدى عدوك نفسك التی بين جنبيك».
ترجمه :
پیامبر گرامی اسلام (ص)فرمود: دشمن‏ترين دشمنانت نفست هست كه در پهلويت قرار دارد.»


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان بسیج - 1371/08/27
عنوان فیش : شیطان, تزکیه نفس, دشمن درونی, هوی‌های نفسانی
کلیدواژه(ها) : شیطان, تزکیه نفس, دشمن درونی, هوی‌های نفسانی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
بالاترین وسوسه های شیطان، وسوسه ی حفظ نفس است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
درست است که ضعفهای درونی یک جامعه، زمینه‌ساز حمله دشمن است؛ اما همین ضعفها را هم، دشمن با ابزارها و امکانات خود ‌بر یک جامعه سالم تحمیل میکند. نباید دچار اشتباه شویم‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1371/01/15
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
از جمله موانع درونی که انسان را از راه کمال بازمیدارد، تنبلی، تن‌پروری، بیاعتنایی به کار و بی شوقی نسبت به حرکت است‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1371/01/15
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
از موانع درونی انسان، میتوان به «خُلقیّات فاسد» اشاره کرد. مثلاً در راه تکامل، خودخواهی انسان یک مانع است. خودپرستی و ‌خودبینی...مانع‌بزرگی درراه تکامل انسان است که در او حسد، طمع، حرص و برادرکشی ایجاد میکند. انسانِ مبتلا به این ‌گرفتاریها، بسیاری از جنگها را به راه می‌اندازد و بسیاری از ظلمها و نامردمیها را به‌وجود میآورد. منشأ همه اینها، خودخواهی است‌.‌
از جمله موانع دیگری که انسان را از راه کمال بازمیدارد، تنبلی، تن‌پروری، بیاعتنایی به کار و بی شوقی نسبت به حرکت است‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1371/01/15
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
به جوامع عقب افتاده عالم - از جمله جوامع اسلامی خودِ ما در کشورهای متعدّد - نگاه کنید! یکی از رازهای عقب افتادگی و ‌انحطاط این کشورها - از لحاظ مادّی و معنوی - این است که عمل در زندگیشان، نقش زیادی ندارد. اینها دردها و مرضهای ‌درونی است اینها موانع درونی انسان است که او را از کار باز میدارد. از جمله، شهوت‌رانی یا میل به شهوات؛ که هر چه میخواهد ‌انجام دهد، فکر عاقبت را نکند و دنباله رو هوی و هوس خود باشد. در روایت معروفی نقل‌شده است که فرموده اند:«ان اخوف ما ‌اخاف علیکم اثنان، اتباع الهوی و طول الامل»؛ ترسناکترین بلایی که از ابتلای شما مسلمانان به آن میترسم، این است که دنباله ‌روِ هوای نفس خودتان باشید؛ یعنی شهوت‌رانی کردن و شهوات را بر عقل مسلّط ساختن. اینها همه موانع درونی انسان است‌.‌

مربوط به :دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدا - 1370/07/17
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
هر کدام از ما در درون خودمان و از وجود خودمان شیطانی داریم که همان منیت ماست.‌

مربوط به :دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدا - 1370/07/17
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
چرا انسانهایی تن به مبارزه‌ی با طاغوت نمیدهند؟ همین شیطان درونی؛ همینی که میخواهد دو روز بیشتر زنده بماند، راحت‌تر ‌زندگی کند و راحت‌تر بخورد و بپوشد‌.‌

مربوط به :دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدا - 1370/07/17
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
هر کدام از ما در درون خودمان و از وجود خودمان شیطانی داریم که همان «من» ماست، همان منیت ماست، همان خودخواهیها و ‌هوسها و هوسرانیهای ماست. چه چیزی ما را از دست این شیطان نجات خواهد داد؟ جز اراده‌ی دینی و ایمان قوی و دلی که با ‌تزکیه و اخلاق الهی آشنا شده باشد؟ این، خیلی قوّت و شجاعت لازم دارد. شجاعت این مبارزه، بیشتر از شجاعت مبارزه‌ی با هر ‌دشمن بیرونی است‌.‌

مربوط به :دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدا - 1370/07/17
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
چرا انسانهایی تن به مبارزه‌ی با طاغوت نمیدهند؟ چرا کسانی جرأت نمیکنند با امریکا بجنگند؟ چه چیزی مانع آنهاست؟ همین ‌شیطان درونی؛ همینی که میخواهد دو روز بیشتر زنده بماند، راحت‌تر زندگی کند و راحت‌تر بخورد و بپوشد‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1369/09/14
عنوان فیش :وارد میدان کردن «خود» به جای «خدا»، آغاز نقطه‌ی انحراف
کلیدواژه(ها) : عامل انحراف, دشمن درونی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
برادران! دارای هر سلیقه و هر جناح و هر فکر و - به قول معروف - هر خطی که هستید، بدانید که یک‌جا نقطه‌ی انشعاب است؛ مواظب آن‌جا باشید. آن‌جا عبارت از آن نقطه و لحظه‌یی است که احساس می‌کنید به جای خدا، «خود» وارد میدان می‌شود. نقطه‌ی انحراف، این‌جاست. «اعدی عدوّک نفسک الّتی بین جنبیک»(1). این نفس و این من، از همه‌ی دشمنان، دشمنتر است؛ چیزی است که برای ارضای آن، گاهی ممکن است خدای ناکرده ما حاضر بشویم که شریفترین و عزیزترین ارزشها را هم از یاد ببریم. این‌جا نقطه‌ی انحراف است و هر لحظه هم در انتظار ماست؛ باید مواظب این بود.
1 )
عوالی اللئالی ،ابن ابی جمهور احسائی  ج 4 ص 118 ح187 
میزان الحكمه ، ری شهری : ج3 ص 1848 ب 2561 ؛ 
جامع الصغیر، سیوطی  : ج1 ص 173 ح 1147؛
بحارالانوار ،علامه مجلسی: ج 67 ص 36 ؛
 كنز العمال ،متقی هندی : ج 4 ص 431 ح 11264 ؛

قال النبی ص أعدى عدوك نفسك التی بين جنبيك».
ترجمه :
پیامبر گرامی اسلام (ص)فرمود: سرسخت ترین دشمنت نفس تو هست كه در میان دو پهلويت قرار دارد.»


مربوط به :بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان و طلّاب به‌مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه - 1368/09/29
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
هر جا بین مؤمنین و بین بندگان صالح خدا اختلاف است، آنجا قطعاً شیطان و دشمن خدا حاضر است. هر جا شما اختلاف دیدید، ‌جستجو کنید، بدون دشواری شیطان را در آنجا خواهید یافت؛ یا شیطانی که در درون نفوس خود ما است ‌-که خطرناک‌ترین ‌شیطانها هم همین شیطان نفْس ما است؛ شیطان درونی ما است؛ نفْس امّاره‌ی ما است؛ خودخواهی‌ها و جاه‌طلبی‌ها و منیّتهای ما ‌است- و یا شیطانهای خارجی یعنی دستهای دشمن، دست استکبار، دست قدرتهای ظالم و ستمگر، پشت سرِ همه‌ی اختلافها ‌هست‌.‌

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه تهران - 1365/10/05
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یک انسان برای اینکه آزاد باشد، کافی نیست که زیر سلطه‌ی یک انسان دیگر یا یک حکومت جبار نباشد، بلکه برای آزادی یک ‌انسان لازم است که زیر سلطه‌ی قوه‌ی غضبیه و شهویه‌ی خودش هم نباشد. آن انسانی که بر اثر ضعفها، بر اثر ترس، بر اثر طمع، ‌بر اثر حرص، بر اثر شهوات نفسانی مجبور میشود تحمیلاتی را و محدودیتهائی را قبول کند، آن انسان هم در حقیقت آزاد نیست‌.‌
‌ ‌در همین نظامهای زیر ستم دنیا و آنجاهائی که انسانها در زندان دستگاه‌های جبار حاکم به سر میبرند شما نگاه کنید؛ ملتها ‌نیرومندند، ملتها دارای قدرت فعاله هستند، در عین حال امروز شما در دنیا ملتهای زیادی را میبینید که بر هر کدام از آنها یک ‌دستگاه قدرت متشکل از چند انسان، آن هم انسانهائی که از خود این مردم قویتر نیستند، دارند حکومت میکنند و مثل یک ‌بچه‌ای که مهار شتری را به دست بگیرد و هر جا که میخواهد او را ببرد، شتر رام این ملت را به هر جا که دلشان میخواهد میبرند ‌و مصالح او را هم در نظر نمیگیرند. خلقهای مسلمان و غیر مسلمان در دنیا وضعشان همین جور است. خب، چرا این ملتها این ‌وضع را تحمل میکنند؟ یکی از عوامل اسارتهای ملتها در یک چنین کشورهائی، همان اسارت درونی است. وقتی در درون خودشان ‌دچار ترسند، دچار طمعند، به چند صباح بیشتر زندگی کردن در این دنیا اهمیت میدهند، به چند وعده بیشتر غذا خوردن یا ‌چربتر و بهتر غذا خوردن اهمیت میدهند، به آسایش خودشان و تن‌آسانی خودشان اهمیت میدهند، وقتی از یک پلیس موظف از ‌قِبل آن قدرتها میترسند و از او حساب میبرند و جرئت اظهار وجود نمیکنند و جرئت نفس کشیدن نمیکنند، وقتی از مرگ ‌میترسند، از بیکاری میترسند، از گرسنگی میترسند، از ناراحتی و سختی میترسند، یعنی وقتی اسیر این احساسات و ضعفهای ‌درونی خود هستند، لازمه‌ی طبیعیاش این است که اسیر اسارتها و زنجیرهای بیرون از وجود خودشان هم میشوند‌.‌