مروری بر سرگذشت فاجعهبار غصب فلسطین بیش از شش دهه از فاجعهى غصب فلسطین میگذرد. عوامل اصلى این فاجعهى خونین، همه شناختهشدهاند و دولت استعمارگر انگلیس در رأس آنهاست، که سیاست و سلاح و نیروى نظامى و امنیتى و اقتصادى و فرهنگى آن و سپس دیگر دولتهاى مستکبر غربى و شرقى، در خدمت این ظلم بزرگ به کار افتاد. ملت بىپناه فلسطین در زیر چنگال بىرحم اشغالگران، قتلعام و از خانه و کاشانهى خود رانده شد. تا امروز هنوز یکصدم فاجعهى انسانى و مدنىاى که به دست مدعیان تمدن و اخلاق، در آن روزگار اتفاق افتاد، به تصویر کشیده نشده و بهرهاى از هنرهاى رسانهاى و تصویرى نیافته است. اربابان عمدهى هنرهاى تصویرى و سینما و تلویزیون و مافیاهاى فیلمسازىِ غربى این را نخواسته و اجازهى آن را ندادهاند. یک ملت در سکوت، قتلعام و آواره و بىخانمان شد. مقاومتهائى در آغاز کار پدید آمد که با شدت و قساوت سرکوب شد. از بیرون مرزهاى فلسطین و عمدتاً از مصر، مردانى با انگیزهى اسلامى تلاشهائى کردند که از حمایت لازم برخوردار نشد و نتوانست تأثیرى در صحنه بگذارد. پس از آن، نوبت به جنگهاى رسمى و کلاسیک میان چند کشور عرب با ارتش صهیونیست رسید. مصر و سوریه و اردن نیروهاى نظامى خود را وارد صحنه کردند، ولى کمک بىدریغ و انبوه و روزافزون نظامى و تدارکاتى و مالى از سوى آمریکا و انگلیس و فرانسه به رژیم غاصب، ارتشهاى عربى را ناکام کرد. آنها نه فقط نتوانستند به ملت فلسطین کمک کنند، که بخشهاى مهمى از سرزمینهاى خود را هم در این جنگها از دست دادند. با آشکار شدن ناتوانى دولتهاى عرب همسایه با فلسطین، بتدریج هستههاى مقاومتِ سازمانیافته در قالب گروههاى مسلح فلسطینى شکل گرفت و پس از چندى از گرد آمدن آنها، «سازمان آزادیبخش فلسطین» تشکیل یافت. این برق امیدى بود که خوش درخشید، ولى طولى نکشید که خاموش شد. این ناکامى را میتوان به علل متعددى منسوب کرد، ولى علت اساسى، دورى آنان از مردم و از عقیده و ایمان اسلامى آنان بود. ایدئولوژى چپ و یا صرفاً احساسات ناسیونالیستى، آن چیزى نبود که مسئلهى پیچیده و دشوار فلسطین به آن نیاز داشت. آنچه میتوانست ملتى را به میدان مقاومت وارد کند و نیروئى شکستناپذیر از آنان فراهم آورد، اسلام و جهاد و شهادت بود. آنها این را بدرستى درک نکردند. من در ماههاى اول انقلاب کبیر اسلامى که سران سازمان آزادیبخش روحیهى تازهاى یافته و به تهران مکرراً آمد و شد میکردند، از یکى از ارکان آن سازمان پرسیدم: چرا پرچم اسلام را در مبارزهى بحق خود بلند نمیکنید؟ پاسخ او این بود که در میان ما، بعضى هم مسیحىاند. این شخص بعدها در یک کشور عربى به دست صهیونیستها ترور و کشته شد و انشاءالله مشمول مغفرت الهى قرار گرفته باشد؛ ولى این استدلال او ناقص و نارسا بود. به گمان من، یک مبارز مسیحىِ مؤمن در کنار یک جمع مجاهد فداکارى که خالصانه، با ایمان به خدا و قیامت و با امید به کمک الهى میجنگد و از حمایت مادى و معنوى مردمش برخوردار است، انگیزهى بیشترى براى مبارزه مىیابد تا در کنار گروه بىایمان و متکى به احساسات ناپایدار و دور از پشتیبانىِ وفادارانهى مردمى. نبود ایمان راسخ دینى و انقطاع از مردم، بتدریج آنان را خنثى و بىتأثیر کرد. البته در میان آنان، مردان شریف و پرانگیزه و غیور بودند، ولى مجموعه و سازمان به راه دیگرى رفت. انحراف آنان، به مسئلهى فلسطین ضربه زد و هنوز هم میزند. آنها هم مانند برخى دولتهاى خائن عربى، به آرمان مقاومت - که تنها راه نجات فلسطین بوده و هست - پشت کردند؛ و البته نه فقط به فلسطین، که به خود هم ضربهى سختى وارد کردند. به قول شاعر مسیحى عرب: لئن اضعتم فلسطیناً فعیشکم طول الحیاة مضاضات و ءالام سى و دو سال از عمر نکبت، بدین ترتیب سپرى شد؛ ولى ناگهان دست قدرت خداوند ورق را برگردانید. پیروزى انقلاب اسلامى در ایران در سال 1979 - 1357 هجرى شمسى - اوضاع این منطقه را زیر و رو کرد و صفحهى جدیدى را گشود. در میان تأثیرات شگرف جهانىِ این انقلاب و ضربههاى شدید و عمیقى که بر سیاستهاى استکبارى وارد ساخت، از همه سریعتر و آشکارتر، ضربه به دولت صهیونیست بود. اظهارات سران آن رژیم در آن روزها، خواندنى و حاکى از حال و روز سیاه و پر اضطراب آنهاست. در اولین هفتههاى پیروزى، سفارت دولت جعلى اسرائیل در تهران تعطیل و کارکنان آن اخراج شدند و محل آن رسماً به نمایندگى سازمان آزادیبخش فلسطین داده شد؛ که تا امروز هم در آنجا مستقرند. امام بزرگوار ما اعلام کردند که یکى از هدفهاى این انقلاب، آزادى سرزمین فلسطین و قطع غدهى سرطانى اسرائیل است. امواج پرقدرت این انقلاب، که آن روز همهى دنیا را فرا گرفت، هر جا رفت - با این پیام رفت که «فلسطین باید آزاد شود». گرفتارىهاى پیاپى و بزرگى که دشمنان انقلاب بر نظام جمهورى اسلامى ایران تحمیل کردند - که یک قلم آن، جنگ هشت سالهى رژیم صدام حسین به تحریک آمریکا و انگلیس و پشتیبانى رژیمهاى مرتجع عرب بود - نیز نتوانست انگیزهى دفاع از فلسطین را از جمهورى اسلامى بگیرد. بدینگونه خون تازهاى در رگهاى فلسطین دمیده شد. گروههاى مجاهد فلسطینىِ مسلمان سر برآوردند. مقاومت لبنان، جبههى نیرومند و تازهاى در برابر دشمن و حامیانش گشود. فلسطین به جاى تکیه به دولتهاى عربى و بدون دست دراز کردن به سوى مجامع جهانى، از قبیل سازمان ملل - که شریک جرم دولتهاى استکبارى بودند - به خود، به جوانان خود، به ایمان عمیق اسلامى خود و به مردان و زنان فداکار خود تکیه کرد. این، کلید همهى فتوحات و موفقیتهاست. در سه دههى گذشته، این روند روزبهروز پیشرفت و افزایش داشته است. شکست ذلتبار رژیم صهیونیستى در لبنان در سال 2006 - 1385 هجرى شمسى - ناکامى فضاحتبار آن ارتش پر مدعا در غزه در سال 2008 - 1387 هجرى شمسى - فرار از جنوب لبنان و عقبنشینى از غزه، تشکیل دولت مقاومت در غزه، و در یک جمله، تبدیل ملت فلسطین از مجموعهاى از انسانهاى درمانده و ناامید، به ملت امیدوار و مقاوم و داراى اعتماد به نفس، مشخصههاى بارز سى سال اخیر است. این تصویر کلى و اجمالى آنگاه کامل خواهد شد که تحرکات سازشکارانه و خیانتبارى که هدف از آن، خاموش کردن مقاومت و اعترافگیرى از گروههاى فلسطینى و دولتهاى عرب به مشروعیت اسرائیل بود، نیز بدرستى دیده شود. این تحرکات که آغاز آن به دست جانشین خائن و ناخلف جمال عبدالناصر در پیمان ننگین «کمپ دیوید» اتفاق افتاد، همواره خواسته است نقش سوهان را در عزم پولادین مقاومت ایفاء کند. در قرارداد کمپ دیوید، براى نخستین بار، یک دولت عرب، رسماً به صهیونیستى بودن سرزمین اسلامى فلسطین اعتراف کرد و پاى نوشتهاى را که در آن، اسرائیل خانهى ملى یهودیان شناخته شده است، امضاى خود را گذاشت. از آن پس تا قرارداد «اسلو» در سال 1993 - 1372 هجرى شمسى - و پس از آن در طرحهاى تکمیلى که با میداندارى آمریکا و همراهى کشورهاى استعمارگر اروپائى، پىدرپى بر دوش گروههاى سازشکار و بىهمتى از فلسطینیان گذاشته شد، همهى سعى دشمن بر آن بود که با وعدههاى پوچ و فریبآمیز، ملت و گروههاى فلسطینى را از گزینهى «مقاومت» منصرف کنند و به بازى ناشیانه در میدان سیاست سرگرم سازند. بىاعتبارى همهى این معاهدات، بسیار زود آشکار شد و صهیونیستها و حامیان آنها بارها نشان دادند که به آنچه نوشته شده است، به چشم ورق پارههاى بىارزشى مینگرند. هدف از این طرحها، پدید آوردن دودلى در فلسطینیان، و به طمع انداختن افراد بىایمان و دنیاطلبِ آنان، و زمینگیر نمودن حرکت مقاومت اسلامى بوده است و بس. پادزهر همهى این بازىهاى خیانتآمیز تاکنون، روحیهى مقاومت در گروههاى اسلامى و ملت فلسطین بوده است. آنها به اذن خدا در برابر دشمن ایستادند و همان طور که خداوند وعده داده است که: «و لینصرنّ الله من ینصره انّ الله لقوىّ عزیز»، از کمک و نصرت الهى برخوردار شدند. ایستادگى غزه با وجود محاصرهى کامل، نصرت الهى بود. سقوط رژیم خائن و فاسد حسنى مبارک، نصرت الهى بود. پدید آمدن موج پرقدرت بیدارى اسلامى در منطقه، نصرت الهى است. برافتادن پردهى نفاق و تزویر از چهرهى آمریکا و انگلیس و فرانسه و تنفر روزافزون ملتهاى منطقه از آنان، نصرت الهى است. گرفتارىهاى پىدرپى و بیشمار رژیم صهیونیست، از مشکلات سیاسى و اقتصادى و اجتماعى داخلىاش گرفته تا انزواى جهانى و انزجار عمومى و حتّى دانشگاههاى اروپائى از آن، همه و همه مظاهر نصرت الهى است. امروز رژیم صهیونیستى از همیشه منفورتر و ضعیفتر و منزوىتر، و حامى اصلىاش آمریکا از همیشه گرفتارتر و سردرگمتر است. اکنون صفحهى کلى و اجمالى فلسطین در شصت و چند سال گذشته، پیش روى ماست. آینده را باید با نگاه به آن و درسگیرى از آن تنظیم کرد.1390/07/09
مقاومت اسلامی, حزب الله لبنان, مقاومت اسلامی, جبهه مقاومت فلسطین ظلم و زورگوئى روزافزون رژیم صهیونیستى و همراهى برخى حکام مستبد و فاسد و مزدور آمریکا با آن از یک سو، و سر برآوردن مقاومت جانانهى فلسطینى و لبنانى و پیروزىهاى معجزآساى جوانان مؤمن در جنگهاى سى و سه روزهى لبنان و بیست و دو روزهى غزه از سوى دیگر، از جملهى عوامل مهمى بودند که اقیانوس بظاهر آرام ملتهاى مصر و تونس و لیبى و دیگر کشورهاى منطقه را به تلاطم در آوردند. این یک واقعیت است که رژیم سراپا مسلح صهیونیست و مدعى شکستناپذیرى، در لبنان در جنگى نابرابر، از مشت گرهشدهى مجاهدان مؤمن و دلاور، شکست سخت و ذلتبارى خورد؛ و پس از آن، در برابر مقاومت مظلومانه و پولادین غزه، بار دیگر شمشیر کُند خود را آزمود و ناکام ماند. اینها باید در تحلیل اوضاع کنونى منطقه مورد ملاحظهى جدى قرار گیرد و درستىِ هر تصمیمى که گرفته میشود، با آن سنجیده شود. پس این، قضاوت دقیقى است که مسئلهى فلسطین، امروز اهمیت و فوریت مضاعف یافته است و ملت فلسطین حق دارد که در اوضاع کنونى منطقه، انتظار بیشترى از کشورهاى مسلمان داشته باشد. نگاهى به گذشته و حال بیندازیم و براى آینده، نقشهى راهى ترسیم کنیم. من رئوس مطالبى را در میان میگذارم. بیش از شش دهه از فاجعهى غصب فلسطین میگذرد. عوامل اصلى این فاجعهى خونین، همه شناختهشدهاند و دولت استعمارگر انگلیس در رأس آنهاست، که سیاست و سلاح و نیروى نظامى و امنیتى و اقتصادى و فرهنگى آن و سپس دیگر دولتهاى مستکبر غربى و شرقى، در خدمت این ظلم بزرگ به کار افتاد. ملت بىپناه فلسطین در زیر چنگال بىرحم اشغالگران، قتلعام و از خانه و کاشانهى خود رانده شد. تا امروز هنوز یکصدم فاجعهى انسانى و مدنىاى که به دست مدعیان تمدن و اخلاق، در آن روزگار اتفاق افتاد، به تصویر کشیده نشده و بهرهاى از هنرهاى رسانهاى و تصویرى نیافته است. اربابان عمدهى هنرهاى تصویرى و سینما و تلویزیون و مافیاهاى فیلمسازىِ غربى این را نخواسته و اجازهى آن را ندادهاند. یک ملت در سکوت، قتلعام و آواره و بىخانمان شد. مقاومتهائى در آغاز کار پدید آمد که با شدت و قساوت سرکوب شد. از بیرون مرزهاى فلسطین و عمدتاً از مصر، مردانى با انگیزهى اسلامى تلاشهائى کردند که از حمایت لازم برخوردار نشد و نتوانست تأثیرى در صحنه بگذارد. پس از آن، نوبت به جنگهاى رسمى و کلاسیک میان چند کشور عرب با ارتش صهیونیست رسید. مصر و سوریه و اردن نیروهاى نظامى خود را وارد صحنه کردند، ولى کمک بىدریغ و انبوه و روزافزون نظامى و تدارکاتى و مالى از سوى آمریکا و انگلیس و فرانسه به رژیم غاصب، ارتشهاى عربى را ناکام کرد. آنها نه فقط نتوانستند به ملت فلسطین کمک کنند، که بخشهاى مهمى از سرزمینهاى خود را هم در این جنگها از دست دادند. با آشکار شدن ناتوانى دولتهاى عرب همسایه با فلسطین، بتدریج هستههاى مقاومتِ سازمانیافته در قالب گروههاى مسلح فلسطینى شکل گرفت و پس از چندى از گرد آمدن آنها، «سازمان آزادیبخش فلسطین» تشکیل یافت. این برق امیدى بود که خوش درخشید، ولى طولى نکشید که خاموش شد. این ناکامى را میتوان به علل متعددى منسوب کرد، ولى علت اساسى، دورى آنان از مردم و از عقیده و ایمان اسلامى آنان بود. ایدئولوژى چپ و یا صرفاً احساسات ناسیونالیستى، آن چیزى نبود که مسئلهى پیچیده و دشوار فلسطین به آن نیاز داشت. آنچه میتوانست ملتى را به میدان مقاومت وارد کند و نیروئى شکستناپذیر از آنان فراهم آورد، اسلام و جهاد و شهادت بود. آنها این را بدرستى درک نکردند. من در ماههاى اول انقلاب کبیر اسلامى که سران سازمان آزادیبخش روحیهى تازهاى یافته و به تهران مکرراً آمد و شد میکردند، از یکى از ارکان آن سازمان پرسیدم: چرا پرچم اسلام را در مبارزهى بحق خود بلند نمیکنید؟ پاسخ او این بود که در میان ما، بعضى هم مسیحىاند. این شخص بعدها در یک کشور عربى به دست صهیونیستها ترور و کشته شد و انشاءالله مشمول مغفرت الهى قرار گرفته باشد؛ ولى این استدلال او ناقص و نارسا بود. به گمان من، یک مبارز مسیحىِ مؤمن در کنار یک جمع مجاهد فداکارى که خالصانه، با ایمان به خدا و قیامت و با امید به کمک الهى میجنگد و از حمایت مادى و معنوى مردمش برخوردار است، انگیزهى بیشترى براى مبارزه مىیابد تا در کنار گروه بىایمان و متکى به احساسات ناپایدار و دور از پشتیبانىِ وفادارانهى مردمى. نبود ایمان راسخ دینى و انقطاع از مردم، بتدریج آنان را خنثى و بىتأثیر کرد. البته در میان آنان، مردان شریف و پرانگیزه و غیور بودند، ولى مجموعه و سازمان به راه دیگرى رفت. انحراف آنان، به مسئلهى فلسطین ضربه زد و هنوز هم میزند. آنها هم مانند برخى دولتهاى خائن عربى، به آرمان مقاومت - که تنها راه نجات فلسطین بوده و هست - پشت کردند؛ و البته نه فقط به فلسطین، که به خود هم ضربهى سختى وارد کردند. به قول شاعر مسیحى عرب: لئن اضعتم فلسطیناً فعیشکم طول الحیاة مضاضات و ءالام سى و دو سال از عمر نکبت، بدین ترتیب سپرى شد؛ ولى ناگهان دست قدرت خداوند ورق را برگردانید. پیروزى انقلاب اسلامى در ایران در سال 1979 - 1357 هجرى شمسى - اوضاع این منطقه را زیر و رو کرد و صفحهى جدیدى را گشود. در میان تأثیرات شگرف جهانىِ این انقلاب و ضربههاى شدید و عمیقى که بر سیاستهاى استکبارى وارد ساخت، از همه سریعتر و آشکارتر، ضربه به دولت صهیونیست بود. اظهارات سران آن رژیم در آن روزها، خواندنى و حاکى از حال و روز سیاه و پر اضطراب آنهاست. در اولین هفتههاى پیروزى، سفارت دولت جعلى اسرائیل در تهران تعطیل و کارکنان آن اخراج شدند و محل آن رسماً به نمایندگى سازمان آزادیبخش فلسطین داده شد؛ که تا امروز هم در آنجا مستقرند. امام بزرگوار ما اعلام کردند که یکى از هدفهاى این انقلاب، آزادى سرزمین فلسطین و قطع غدهى سرطانى اسرائیل است. امواج پرقدرت این انقلاب، که آن روز همهى دنیا را فرا گرفت، هر جا رفت - با این پیام رفت که «فلسطین باید آزاد شود». گرفتارىهاى پیاپى و بزرگى که دشمنان انقلاب بر نظام جمهورى اسلامى ایران تحمیل کردند - که یک قلم آن، جنگ هشت سالهى رژیم صدام حسین به تحریک آمریکا و انگلیس و پشتیبانى رژیمهاى مرتجع عرب بود - نیز نتوانست انگیزهى دفاع از فلسطین را از جمهورى اسلامى بگیرد. بدینگونه خون تازهاى در رگهاى فلسطین دمیده شد. گروههاى مجاهد فلسطینىِ مسلمان سر برآوردند. مقاومت لبنان، جبههى نیرومند و تازهاى در برابر دشمن و حامیانش گشود. فلسطین به جاى تکیه به دولتهاى عربى و بدون دست دراز کردن به سوى مجامع جهانى، از قبیل سازمان ملل - که شریک جرم دولتهاى استکبارى بودند - به خود، به جوانان خود، به ایمان عمیق اسلامى خود و به مردان و زنان فداکار خود تکیه کرد. این، کلید همهى فتوحات و موفقیتهاست. در سه دههى گذشته، این روند روزبهروز پیشرفت و افزایش داشته است. شکست ذلتبار رژیم صهیونیستى در لبنان در سال 2006 - 1385 هجرى شمسى - ناکامى فضاحتبار آن ارتش پر مدعا در غزه در سال 2008 - 1387 هجرى شمسى - فرار از جنوب لبنان و عقبنشینى از غزه، تشکیل دولت مقاومت در غزه، و در یک جمله، تبدیل ملت فلسطین از مجموعهاى از انسانهاى درمانده و ناامید، به ملت امیدوار و مقاوم و داراى اعتماد به نفس، مشخصههاى بارز سى سال اخیر است. این تصویر کلى و اجمالى آنگاه کامل خواهد شد که تحرکات سازشکارانه و خیانتبارى که هدف از آن، خاموش کردن مقاومت و اعترافگیرى از گروههاى فلسطینى و دولتهاى عرب به مشروعیت اسرائیل بود، نیز بدرستى دیده شود. این تحرکات که آغاز آن به دست جانشین خائن و ناخلف جمال عبدالناصر در پیمان ننگین «کمپ دیوید» اتفاق افتاد، همواره خواسته است نقش سوهان را در عزم پولادین مقاومت ایفاء کند. در قرارداد کمپ دیوید، براى نخستین بار، یک دولت عرب، رسماً به صهیونیستى بودن سرزمین اسلامى فلسطین اعتراف کرد و پاى نوشتهاى را که در آن، اسرائیل خانهى ملى یهودیان شناخته شده است، امضاى خود را گذاشت. از آن پس تا قرارداد «اسلو» در سال 1993 - 1372 هجرى شمسى - و پس از آن در طرحهاى تکمیلى که با میداندارى آمریکا و همراهى کشورهاى استعمارگر اروپائى، پىدرپى بر دوش گروههاى سازشکار و بىهمتى از فلسطینیان گذاشته شد، همهى سعى دشمن بر آن بود که با وعدههاى پوچ و فریبآمیز، ملت و گروههاى فلسطینى را از گزینهى «مقاومت» منصرف کنند و به بازى ناشیانه در میدان سیاست سرگرم سازند. بىاعتبارى همهى این معاهدات، بسیار زود آشکار شد و صهیونیستها و حامیان آنها بارها نشان دادند که به آنچه نوشته شده است، به چشم ورق پارههاى بىارزشى مینگرند. هدف از این طرحها، پدید آوردن دودلى در فلسطینیان، و به طمع انداختن افراد بىایمان و دنیاطلبِ آنان، و زمینگیر نمودن حرکت مقاومت اسلامى بوده است و بس. پادزهر همهى این بازىهاى خیانتآمیز تاکنون، روحیهى مقاومت در گروههاى اسلامى و ملت فلسطین بوده است. آنها به اذن خدا در برابر دشمن ایستادند و همان طور که خداوند وعده داده است که: «و لینصرنّ الله من ینصره انّ الله لقوىّ عزیز»، از کمک و نصرت الهى برخوردار شدند. ایستادگى غزه با وجود محاصرهى کامل، نصرت الهى بود. سقوط رژیم خائن و فاسد حسنى مبارک، نصرت الهى بود. پدید آمدن موج پرقدرت بیدارى اسلامى در منطقه، نصرت الهى است. برافتادن پردهى نفاق و تزویر از چهرهى آمریکا و انگلیس و فرانسه و تنفر روزافزون ملتهاى منطقه از آنان، نصرت الهى است. گرفتارىهاى پىدرپى و بیشمار رژیم صهیونیست، از مشکلات سیاسى و اقتصادى و اجتماعى داخلىاش گرفته تا انزواى جهانى و انزجار عمومى و حتّى دانشگاههاى اروپائى از آن، همه و همه مظاهر نصرت الهى است. امروز رژیم صهیونیستى از همیشه منفورتر و ضعیفتر و منزوىتر، و حامى اصلىاش آمریکا از همیشه گرفتارتر و سردرگمتر است. اکنون صفحهى کلى و اجمالى فلسطین در شصت و چند سال گذشته، پیش روى ماست. آینده را باید با نگاه به آن و درسگیرى از آن تنظیم کرد. دو نکته را پیشاپیش باید روشن کرد: اول این که مدعاى ما آزادى فلسطین است، نه آزادىِ بخشى از فلسطین. هر طرحى که بخواهد فلسطین را تقسیم کند، یکسره مردود است. طرح دو دولت که لباس حقبهجانبِ «پذیرش دولت فلسطین به عضویت سازمان ملل» را بر آن پوشاندهاند، چیزى جز تن دادن به خواستهى صهیونیستها، یعنى «پذیرش دولت صهیونیستى در سرزمین فلسطین» نیست. این به معناى پایمال کردن حق ملت فلسطین، نادیده گرفتن حق تاریخى آوارگان فلسطینى، و حتّى تهدید حق فلسطینیانِ ساکن سرزمینهاى 1948 است؛ به معناى باقى ماندن غدهى سرطانى و تهدید دائمى پیکرهى امت اسلامى، مخصوصاً ملتهاى منطقه است؛ به معناى تکرار رنجهاى دهها ساله و پایمال کردن خون شهداست. هر طرح عملیاتى باید بر مبناى اصلِ «همهى فلسطین براى همهى مردم فلسطین» باشد. فلسطین، فلسطینِ «از نهر تا بحر» است، نه حتّى یک وجب کمتر. البته این نکته نباید نادیده بماند که ملت فلسطین همان طور که در غزه عمل کردند، هر بخش از خاک فلسطین را که بتوانند آزاد کنند، به وسیلهى دولت برگزیدهى خود، ادارهى امور آن را بر عهده خواهند گرفت، ولى هرگز هدف نهائى را از یاد نخواهند برد. نکتهى دوم آن است که براى دستیابى به این هدف والا، کار لازم است، نه حرف؛ جدى بودن لازم است، نه کارهاى نمایشى؛ صبر و تدبیر لازم است، نه رفتارهاى بیصبرانه و دچار تلوّن. باید به افقهاى دور نگریست و قدم به قدم با عزم و توکل و امید به پیش رفت. دولتها و ملتهاى مسلمان، گروههاى مقاومت در فلسطین و لبنان و دیگر کشورها، هر یک میتوانند نقش و سهم خود از این مجاهدت همگانى را بشناسند و باذن الله جدول مقاومت را پر کنند. طرح جمهورى اسلامى براى حل قضیهى فلسطین و التیام این زخم کهنه، طرحى روشن، منطقى و منطبق بر معارف سیاسىِ پذیرفته شدهى افکار عمومىِ جهانى است که قبلاً به تفصیل ارائه شده است. ما نه جنگ کلاسیکِ ارتشهاى کشورهاى اسلامى را پیشنهاد میکنیم، و نه به دریا ریختن یهودیان مهاجر را، و نه البته حکمیت سازمان ملل و دیگر سازمانهاى بینالمللى را؛ ما همهپرسى از ملت فلسطین را پیشنهاد میکنیم. ملت فلسطین نیز مانند هر ملت دیگر حق دارد سرنوشت خود را تعیین کند و نظام حاکم بر کشورش را برگزیند. همهى مردم اصلى فلسطین، از مسلمان و مسیحى و یهودى - نه مهاجران بیگانه - در هر جا هستند؛ در داخل فلسطین، در اردوگاهها و در هر نقطهى دیگر، در یک همهپرسىِ عمومى و منضبط شرکت کنند و نظام آیندهى فلسطین را تعیین کنند. آن نظام و دولتِ برآمدهى از آن، پس از استقرار، تکلیف مهاجران غیر فلسطینى را که در سالیان گذشته به این کشور کوچ کردهاند، معین خواهد کرد. این یک طرح عادلانه و منطقى است که افکار عمومى جهانى آن را بدرستى درک میکند و میتواند از حمایت ملتها و دولتهاى مستقل برخوردار شود. البته انتظار نداریم که صهیونیستهاى غاصب بهآسانى به آن تن در دهند، و اینجاست که نقش دولتها و ملتها و سازمانهاى مقاومت شکل میگیرد و معنى مىیابد. مهمترین رکن حمایت از ملت فلسطین، قطع پشتیبانى از دشمن غاصب است؛ و این وظیفهى بزرگ دولتهاى اسلامى است. اکنون پس از به میدان آمدن ملتها و شعارهاى قدرتمندانهى آنان بر ضد رژیم صهیونیست، دولتهاى مسلمان با چه منطقى روابط خود با رژیم غاصب را ادامه میدهند؟ سند صداقت دولتهاى مسلمان در جانبدارىشان از ملت فلسطین، قطع روابط آشکار و پنهان سیاسى و اقتصادى با آن رژیم است. دولتهائى که میزبان سفارتخانهها یا دفاتر اقتصادى صهیونیستهایند، نمیتوانند مدعى دفاع از فلسطین باشند و هیچ شعار ضد صهیونیستى از سوى آنان، جدى و واقعى تلقى نخواهد شد. سازمانهاى مقاومت اسلامى که بار سنگین جهاد را در سالهاى گذشته بر دوش داشتهاند، امروز نیز با همان تکلیف بزرگ روبهرویند. مقاومت سازمانیافتهى آنان، بازوى فعالى است که میتواند ملت فلسطین را به سوى این هدف نهائى به پیش ببرد. مقاومت شجاعانه از سوى مردمى که خانه و کشورشان اشغال شده، در همهى میثاقهاى بینالمللى به رسمیت شناخته شده و مورد تحسین و تجلیل قرار گرفته است. تهمت تروریزم از سوى شبکهى سیاسى و رسانهاىِ وابسته به صهیونیزم، سخن پوچ و بىارزشى است. تروریست آشکار، رژیم صهیونیستى و حامیان غربى آنهایند؛ و مقاومت فلسطینى، حرکتى ضد تروریستهاى جرّار و حرکتى انسانى و مقدس است. در این میان، کشورهاى غربى نیز شایسته است صحنه را با نگاهى واقعبینانه بنگرند. غرب امروز بر سر دوراهى است. یا باید دست از زورگوئى طولانىمدت خود بردارد و حق ملت فلسطین را بشناسد و بیش از این از نقشهى صهیونیستهاى زورگو و ضد بشر پیروى نکند، و یا در انتظار ضربههاى سختتر در آیندهى نه چندان دور باشد. این ضربههاى فلج کننده فقط سقوط پىدرپى حکومتهاى گوش به فرمان آنان در منطقهى اسلامى نیست، بلکه آن روزى که ملتهاى اروپا و آمریکا دریابند که بیشترین گرفتارىهاى اقتصادى و اجتماعى و اخلاقى آنان منشأ گرفته از سلطهى اختاپوسى صهیونیزم بینالملل بر دولتهاى آنهاست، و دولتمردان آنان به خاطر منافع شخصى و حزبى خود، مطیع و تسلیم در برابر زورگوئىهاى کمپانىداران زالوصفت صهیونیست در آمریکا و اروپایند، آنچنان جهنمى براى آنان به وجود خواهند آورد که هیچ راه خلاصى از آن متصور نیست. رئیس جمهور آمریکا میگوید که امنیت اسرائیل خط قرمز اوست. این خط قرمز را چه عاملى ترسیم کرده است؟ منافع ملت آمریکا، یا نیاز شخص اوباما به پول و پشتیبانى کمپانىهاى صهیونیستى براى به دست آوردن کرسى دومین دورهى ریاست جمهورى؟ تا کى شماها خواهید توانست ملتهاى خود را فریب دهید؟ آن روزى که ملت آمریکا بدرستى دریابد که شماها براى چند صباح بیشتر باقى ماندن در قدرت، تن به ذلت و تبعیت و خاکسارى در برابر زرسالاران صهیونیست دادهاید و مصالح ملت بزرگى را در پاى آنان قربانى کردهاید با شما چه خواهند کرد؟ حضار گرامى و برادران و خواهران عزیز! بدانید این خط قرمزِ اوباما و امثال او به دست ملتهاى بهپاخاستهى مسلمان شکسته خواهد شد. آنچه رژیم صهیونیست را تهدید میکند، موشکهاى ایران یا گروههاى مقاومت نیست، تا در برابر آن سپر موشکى در اینجا و آنجا به پا کنند؛ تهدید حقیقى و بدون علاج، عزم راسخ مردان و زنان و جوانانى در کشورهاى اسلامى است که دیگر نمیخواهند آمریکا و اروپا و عوامل دستنشاندهشان بر آنان حکومت و تحکم و آنان را تحقیر کنند. البته آن موشکها هم هرگاه تهدیدى از سوى دشمن بروز کند، وظیفهى خود را انجام خواهند داد.1390/07/09
غزه, فلسطین, جبهه مقاومت فلسطین, مقاومت, مقاومت اسلامی فلسطین مردم فلسطین و مردم غزه ، نام خودشان را در تاریخ به عنوان مقاومترین ملتها ماندگار کردند.1388/12/08
فلسطین, جبهه مقاومت فلسطین, راه حل مسئله فلسطین, مسئله فلسطین, مقاومت اسلامی فلسطین, مقاومت, ظلمستیزی, دشمنستیزی, مبارزه با اسرائیل تنها راه حل مسئلهی فلسطین، مقاومت و مبارزه است.1388/12/08
فلسطین, بیت المقدس, دشمنستیزی, ظلمستیزی, راه حل مسئله فلسطین, مبارزه با اسرائیل, مقاومت, مقاومت اسلامی فلسطین, جبهه مقاومت فلسطین راه قدس، راه فلسطین، راه نجات و راه حل مسئلهی فلسطین، جز راه مبارزه نیست.1388/12/08
فلسطین, راه حل مسئله فلسطین, راه حل مسئله فلسطین, مقاومت, مقاومت اسلامی فلسطین, جبهه مقاومت فلسطین, ظلمستیزی فلسطین هیچ راهی جز مقاومت ندارد؛ این را باید بگویند، باید بخواهند؛ دولتهای اسلامی هم باید همین را تكرار كنند.1388/12/08
جبهه مقاومت فلسطین, حزب الله لبنان, مقاومت اسلامی مسلمانان سراسر جهان بیندیشند که فتنهها و جنگها، انفجارها و ترورها و کشتارهاى کور که در سالهاى اخیر در عراق و افغانستان و پاکستان به راه افتاده است، چگونه و کجا تدبیر و طراحى مىشود؟ چرا تا پیش از ورود تحکّمآمیز و مالکانهى ارتشهاى غربى به سرکردگى آمریکا به این منطقه، ملتها شاهد این همه مصیبت و محنت نبودند؟ اشغالگران از سوئى نهضتهاى مقاومت مردمى در فلسطین و لبنان و دیگر نقاط را تروریست مینامند و از سوئى تروریسم وحشى فرقهئى و قومى را میان ملتهاى این منطقه سازماندهى و رهبرى میکنند. منطقهى خاورمیانه و شمال آفریقا در دورانى طولانى و بیش از یک قرن، به دست دولتهاى غربى انگلیس و فرانسه و دیگران و سپس به دست امریکا استثمار و اشغال و تحقیر شدند؛ منابع طبیعى آنان غارت و روحیهى آزادگى در آنان سرکوب شد و ملتهاى آنان گروگان طمعورزى بیگانگانِ متجاوز شدند، و پس از آن که بیدارى اسلامى و نهضتهاى مقاومت ملتها، ادامهى آن وضع را براى ستمگران بینالمللى ناممکن ساخت و مسألهى شهادت و عروج الىاللَّه و فىسبیلاللَّه همچون عاملى بىبدیل در صحنهى جهاد اسلامى بار دیگر ظاهر شد، متجاوزانِ منفعل به شیوههاى مزوّرانه روى آوردند و استعمار جدید را جایگزین روش گذشته کردند. ولى امروز دیو چند چهرهى استعمار، همهى توانائیهاى خود را براى به زانو در آوردن اسلام به عرصه آورده است؛ از نیروى نظامى و مشت آهنین و اشغال صریح تا زنجیرهى اهریمنى تبلیغات و به کارگیرى هزاران سامانهى دروغ پراکنى و شایعهسازى، و از سازماندهى دستجات ترور و آدمکشى بیرحمانه تا گسترش دادن ابزارهاى فساد اخلاقى و تکثیر و ترویج مواد مخدّر و تخریب عزم و روحیه و اخلاق جوانان، و از تهاجم همه جانبهى سیاسى به مراکز مقاومت تا برانگیختن نخوتهاى قومى و تعصبهاى فرقهئى و ایجاد دشمنى میان برادران. اگر میان ملتهاى مسلمان و میان فرقههاى اسلامى و اقوام مسلمان با یکدیگر، محبت و حسنظن و همدلى، جاى بدگمانى و بدبینى را که خواستهى دشمنان است بگیرد، بخش اعظم توطئه و تدبیر بدخواهان را خنثى خواهد کرد و نقشههاى شوم آنان را براى سیطرهى روزافزون بر امت اسلامى عقیم خواهد ساخت.1388/09/05
پیروز نهائی حق، در کارزار حق و باطل شدت عمل دشمن غالباً نشانهی ضعف و بیتدبیری اوست. به صحنهی فلسطین و بویژه غزه بنگرید. حرکات بیرحمانه و دژخیمانهی دشمن در غزه که نظیر آن در تاریخ ظلمهای بشری کمتر دیده شده است، نشانهی ضعف او در فائق آمدن بر ارادهی مستحکم آن مردان و زنان و جوانان و کودکانی است که با دست خالی، در برابر رژیم غاصب و پشتیبانش یعنی ابرقدرت امریکا ایستاده و خواستهی آنها را که رویگردانی از دولت حماس است زیر پای خود افکندهاند. درود خدا بر آن ملت مقاوم و بزرگ. مردم غزه و حکومت حماس این آیات جاودانهی قرآن را معنی کردند:
پیروز نهائی در این کارزار حق و باطل، جز حق نیست و این ملت مظلوم و صبور فلسطین است که سرانجام بر دشمن پیروز خواهد شد «وَ کانَ اللَّهُ قَوِیًّا عَزِیزاً »(3) همین امروز هم علاوهبر ناکامی در شکستن مقاومت فلسطینیان، در عرصهی سیاسی با دروغ در آمدن داعیههای آزادیطلبی و دموکراسیخواهی و شعار حقوقبشر، شکست سختی بر آبروی رژیم امریکا و بیشتر رژیمهای اروپائی وارد آمده است که به این زودی قابل جبران نخواهد بود. رژیم بیآبروی صهیونیستی از همیشه روسیاهتر و برخی رژیمهای عربی نیز در این امتحان عجیب، بازندهی تتمهی آبروی نداشتهی خودند. وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ(4).1387/09/17
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 155 وَلَنَبلُوَنَّكُم بِشَيءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجوعِ وَنَقصٍ مِنَ الأَموالِ وَالأَنفُسِ وَالثَّمَراتِ ۗ وَبَشِّرِ الصّابِرينَ ترجمه: قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش میکنیم؛ و بشارت ده به استقامتکنندگان!
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 156 الَّذينَ إِذا أَصابَتهُم مُصيبَةٌ قالوا إِنّا لِلَّهِ وَإِنّا إِلَيهِ راجِعونَ ترجمه: آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند: «ما از آنِ خدائیم؛ و به سوی او بازمیگردیم!»
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 157 أُولٰئِكَ عَلَيهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَرَحمَةٌ ۖ وَأُولٰئِكَ هُمُ المُهتَدونَ ترجمه: اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایتیافتگان!
2 )
سوره مبارکه آل عمران آیه 186 لَتُبلَوُنَّ في أَموالِكُم وَأَنفُسِكُم وَلَتَسمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ أوتُوا الكِتابَ مِن قَبلِكُم وَمِنَ الَّذينَ أَشرَكوا أَذًى كَثيرًا ۚ وَإِن تَصبِروا وَتَتَّقوا فَإِنَّ ذٰلِكَ مِن عَزمِ الأُمورِ ترجمه: به یقین (همه شما) در اموال و جانهای خود، آزمایش میشوید! و از کسانی که پیش از شما به آنها کتاب (آسمانی) داده شده [= یهود]، و (همچنین) از مشرکان، سخنان آزاردهنده فراوان خواهید شنید! و اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید، (شایستهتر است؛ زیرا) این از کارهای مهم و قابل اطمینان است.
3 )
سوره مبارکه الأحزاب آیه 25 وَرَدَّ اللَّهُ الَّذينَ كَفَروا بِغَيظِهِم لَم يَنالوا خَيرًا ۚ وَكَفَى اللَّهُ المُؤمِنينَ القِتالَ ۚ وَكانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزيزًا ترجمه: خدا کافران را با دلی پر از خشم بازگرداند بیآنکه نتیجهای از کار خود گرفته باشند؛ و خداوند (در این میدان)، مؤمنان را از جنگ بینیاز ساخت (و پیروزی را نصیبشان کرد)؛ و خدا قوّی و شکستناپذیر است!
4 )
سوره مبارکه الشعراء آیه 227 إِلَّا الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثيرًا وَانتَصَروا مِن بَعدِ ما ظُلِموا ۗ وَسَيَعلَمُ الَّذينَ ظَلَموا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبونَ ترجمه: مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام میدهند و خدا را بسیار یاد می کنند، و به هنگامی که مورد ستم واقع میشوند به دفاع از خویشتن (و مؤمنان) برمیخیزند (و از شعر در این راه کمک میگیرند)؛ آنها که ستم کردند به زودی میدانند که بازگشتشان به کجاست!
جبهه مقاومت فلسطین, مقاومت اسلامی امریکائىها قضیهى 20 شهریور، یعنى همان 11 سپتامبرِ چهار پنج سال قبل را بهانهاى قرار دادند براى اینکه مطامع خودشان را در خاورمیانه پیش ببرند. هدف اصلى آنها هم این بود که بتوانند خاورمیانهاى درست کنند بر محور منافع اسرائیل؛ به تعبیرى که آن روز ما میکردیم، خاورمیانهاى با پایتختى اسرائیل؛ اینطور چیزى مورد نظرشان بود. اشغال عراق و حملهى به عراق، جزئى از نقشههاى این پروژه بود. عراق یکى از ثروتمندترین کشورهاى این منطقه و کشورهاى عربى است؛ کشورى که امروز متأسفانه مردمش اینطور در فقر و حالت دردآورى زندگى میکنند. امریکائىها میخواستند این کشور را در مشت بگیرند - صدام کافى نبود، غیر قابل محاسبه بود - دولتى را در آنجا سر کار بیاورند که هم ظاهر مردمى داشته باشد، هم توى مشت آنها باشد. این یکى از قدمهاى مهم ایجاد خاورمیانهى جدید بود که باید بر محور منافع اسرائیل به وجود بیاید. آن وقت چنین خاورمیانهاى میتواند ایران اسلامى را در محاصره قرار بدهد؛ هدفشان این بود. شما حالا جزء جزء این نقشه را مورد ملاحظه قرار بدهید. در فلسطین این نقشه شکست خورد. فلسطین که یک نقطهى اصلى و محورى بود، این نقشه در آنجا شکست خورد. چرا؟ بهخاطر اینکه در فلسطین گروه حماس که بزرگترین و اصلىترین هستهى مقاومت در مقابل اسرائیل است، با آراء مردم دولت تشکیل داد و سر کار آمد. تودهنى به امریکا و اسرائیل از این بالاتر؟ از آن روزى هم که این دولت به وجود آمده است، مرتب دارند کارشکنى میکنند که از میدان خارجش کنند؛ اما تا امروز نتوانستهاند. متأسفانه از خود بعضى از فلسطینىها هم کمک گرفتند براى به زانو در آوردن دولت مردمىِ فلسطین؛ اما تا امروز بحمداللَّه نتوانستهاند، امیدواریم بعد از این هم نتوانند. این مربوط به فلسطین.
خود رژیم صهیونیستى هم - که هدف، تقویت این رژیم بود - ضربه خورد و امریکائىها هم تودهنى خوردند. چگونه تودهنى خوردند؟ تابستان سال گذشته، این نیروى نظامىِ پرهیاهوى پرمدعا - ارتش اسرائیل که ادعا میشد قوىترین ارتش این منطقه است - با ساز و برگِ مفصل وارد جنگ با لبنان شد؛ آن هم نه با یک کشور، نه با یک دولت؛ با یک نیروى منظم، با چند هزار نیروهاى حزباللَّه و مقاومت اسلامى. سىوسه روز این جنگ طول کشید، که در این منطقه سابقه ندارد. چندین جنگى که اسرائیل با اعراب داشته است، از چند روز - حداکثر یکى دو هفته - تجاوز نکرده است. این جنگ، سىوسه روز طول کشید و با شکست کامل و مفتضحانهى ارتش اسرائیل تمام شد. کى تصور میکرد؟ امریکائىها اصلاً فکرش را نمیکردند، اما اتفاق افتاد. این هم یک تودهنى. آنها قصد داشتند در لبنان حزباللَّه را خلع سلاح کنند؛ اما حزباللَّه نه فقط خلع سلاح نشد، بلکه آنچنان قوى و مقتدر شد که توانست ارتش اسرائیل را که به صورت افسانهاى شکستناپذیر میدانستند، شکست بدهد.1386/06/23
مقاومت ملت ایران, جبهه مقاومت فلسطین, مقاومت ملت ایران, استقامت ملتها ملتها همیشه آمادهى مقاومتند؛ مهم رهبران آنهاست. شما ببینید این ملت فلسطین که امروز اینطور ایستاده است، همان ملت فلسطین پنجاه سال قبل است. آن روز ایستادگى نکرد، آن بلاها سرش آمد؛ امروز ایستادگى مىکند و دشمن را قدم به قدم مجبور به عقبنشینى مىکند. ملت ایران امروز همان ملت صد سال قبل است. صد سال قبل مسئولان این کشور و این ملت، در مقابل دشمنان، خودشان را دچار وادادگى کردند و ایستادگى نکردند؛ اجازه دادند دشمن بیاید و وارد این سرزمین شود؛ بر اقتصاد، سیاست، منابع و نفت این کشور تسلط پیدا کند؛ دشمن هم قدم به قدم جلو آمد. راه را قاجاریه باز کردند؛ اما دشمن پاداش آنها را اینطورى داد که پهلوى را سر کار آورد؛ نوکرِ قلدرِ گوش به فرمان. روزبهروز سلطهشان را بر این مملکت بیشتر کردند. در انقلاب، همان ملت بود که با رهبرى امام بزرگوار ما به خود آمد، بیدار شد، عقدههاى فرو خفته و دردهاى متراکم دورانهاى گذشته، او را وادار به حرکت کرد؛ کارى کرد که ملت را از ته درههاى فراموش شدگى و ذلت، به اوج عزت رساند. امروز ملت ایران، یکى از عزیزترین ملتهاى دنیاست؛ نه فقط در نظر مسلمانها، حتّى در نظر دشمنانش. استقامت، این است. این راه را بایستى ملت ایران با قدرت تمام ادامه دهد.1385/01/06
مقاومت اسلامی فلسطین, جبهه مقاومت فلسطین, فلسطین ما فلسطین را پارهی تن اسلام میدانیم و با ملت و جوانان فلسطین احساس برادری و همخونی میکنیم؛ اما آنها هستند که انتفاضه را راه میبرند.1379/07/29
حمایت و تأیید جمهوری اسلامی ایران از مقاومت فلسطین بسم الله الرحمن الرحیم رژیم جنایتکار و اشغالگر فلسطین، بار دیگر قساوت و ددمنشی خود را با تجاوز به حریم مقدسات و آلوده ساختن محیط پاک و مطهر مسجدالاقصی و کشتار مسلمانان آغاز کرد. نمازگزاران را به خاک و خون کشید و فرزند خردسال را در آغوش پدر بر روی دستان او به گلوله بست و به شهادت رساند; و صحنههای وحشیانه و شرارتبار پنجاهساله را یکبار دیگر تکرار نمود; با این طمع خام که بتواند شعلههای جهاد آزادیبخش و مبارزات حقطلبانه و خستگیناپذیر را خاموش و روند سازشهای خفتبار را هموار و اغراض و اطماع خود را بر سازشکاران بیش از پیش تحمیل نماید.
اما این بار نیز، همچون گذشته از این جنایات هولناک طرفی نخواهد بست و نقشههای شوم و اوهام شیطانی او نقش بر آب خواهد شد.
به دنبال این شرارت ضد بشری و کینه توزانه، امواج خروشان اعتراض، مردم فلسطین، مسلمانان و مبارزان را فراگرفته و تظاهرات مردمی و دانشجویی در جای جای کشورهای اسلامی به راه افتاده و انتفاضه جان تازهای یافته و راه جهاد پررهروتر شده است.
امروز مسلمانان هوشیار و بیدار در تظاهرات گسترده و پرشور ضمن سردادن شعارهای حقطلبانه از مسئولین کشورهای اسلامی درخواست میکنند که راه جهاد را بگشایند و اجازه دهند مسلمانان به این وظیفه مهم به عنوان تنها راه حل عمل نموده و اشغالگران را از سرزمینهای غصب شده بیرون کنند تا فلسطینیان به سرزمین و خانههای خود برگردند.
امروز موج محکومیت حاکمان اشغالگر دامنهدارتر شده و راه سازشکاری کمرونقتر گردیده و هر روز بینتیجه بودن آن بر همگان روشنتر میشود.
امروز سیر حمایتهای مادی و معنوی و سیاسی از حرکتهای جهادی و انتفاضه رو به گسترش است.
امروز صدای مدعیان دروغین حقوق بشر بیاثر گردیده و طبل رسوایی حامیان اسرائیل به صدا درآمده و ماهیت مزدورانه آنان بر ملا گردیده است تا جایی که بسیاری از آنان نمیتوانند از محکوم کردن این جنایات خودداری کنند.
اگر چه این فاجعه کریه و زشت با هدف تحمیل اغراض و خواستههای نا مشروع حاکمان صهیونیست بر مذاکره کنندگان سازش به وقوع پیوست ولی ملت شجاع فلسطین این گفتوگوها را محکوم و عرصه را بر آنان تنگتر خواهد ساخت و سرنوشت ذلتبار آن را تغییر خواهد داد و این مجاهدتها با وعدههای نصرت الهی روزی به بار خواهد نشست و سرزمینهای تصرف شده آزاد و سرمایههای به تاراج رفته به صاحبان اصلی آن باز خواهد گشت.
این حماسه در ادامه مبارزات بر حق مردم فلسطین و به وسیله نسلهای تازه و آموزش دیده راه انقلاب و جهاد و با اتکاء به تجربیات گرانبهای آن به وقوع پیوسته و نشاندهنده آنست که نسل امروز، راه صحیح را برای پیروزی دریافته و با عزم و تصمیم آن را خواهد پیمود.
من به همه ملت مظلوم فلسطین بویژه جهادگران و پیروان راه انتفاضه درود میفرستم و بشارت میدهم که نهضت شما هر روز با استقبال بیشتر مسلمانان و انقلابیون مواجه خواهد شد و اشغالگران را بر سر جای خود خواهد نشاند انشاءالله .
جمهوری اسلامی ایران همچنان با افتخار به حمایت و تأیید خود از این حرکت مقدس ادامه خواهد داد و دعای خیر فرزندان راستین خود را بدرقه راهتان خواهد ساخت.
1 )
سوره مبارکه محمد آیه 7 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میدارد.
افزایش مظلومیت فلسطینیها نسبت به گذشته مردم فلسطین و نهضت فلسطین امروز از همیشه مظلومتر است. یک روزی بود که مبارزان فلسطین مثل سوگولیهای و نورچشمیهای دنیای عرب و دنیای اسلام به شمار میرفتند. همه از آنها بانیکی یاد میکردند. خبرهاشان را کشورهای عربی در رادیوها پخش میکردند. برای آنها اعانه جمع میکردند. دولتها به آنها کمک مالی میکردند. بالاتر از کمک مالی، کمک سیاسی به آنها میکردند. سلاح به آنها میدادند. از آنها به انواع و اقسام حمایت میکردند. کی بودند آنها؟ عدهای جوانهای فلسطینی یا غیر فلسطینی که در دستههای مقاومت متمرکز شده بودند، اما نه در داخل سرزمین فلسطین؛ در خارج. در أمّان، در شهرهای دیگر اردن، در سوریه، در لبنان، بعضی از آنها در زیر چادرها، همچنانی که امروز هم در اردوگاهها زندگی میکنند، بالأخره یک زندگیای داشتند. حتی در شهر أمّان در اردن، فلسطینیها با کمال اقتدار اسلحهها را میبستند و میانداختند روی شانهشان، توی خیابانهای اردن راه میرفتند، که بعد با آن سرکوب شدید شاهحسین، که تعداد زیادی از اینها کشته شدند یا مجروح شدند، دیگر آن وضعیت تمام شد. در همان روزهایی که، فلسطینیها و جوانهای مبارز -چه فلسطینیشان چه غیر فلسیطینیشان- آنجور آزادانه توی خیابانها حرکت میکردند، توی کشورهای اسلامی راه میرفتند، کشورهای خلیج فارس میآمدند و جاهای دیگر و جاهای دیگر و آن همه پول و آن همه امکانات سیاسی و آن حمایت همهجانبه در دنیای عرب و دنیای اسلام، در آن روز هم حتی بهدرستی که نگاه میکردیم، فلسطین مظلوم بود. قضیهی فلسطین مظلوم بود. آن روز دولتها برای افتخار خودشان هم که بود، نام فلسطین را میآوردند. دولتها برای وجهه پیدا کردن میان مردمشان، از فلسطین دم میزدند. دولتها برای اینکه در مذاکراتشان در پشت میز با دولتهای اروپایی برگ برندهای داشته باشند، اسم فلسطین را میآوردند. اسم فلسطین یک اسم رائج و آن کسانی که آن روز رهبران مبارزه را تشکیل میدادند، مردمان بسیار مرفه و متنعم و محترم و آزاد، همه جا برو، همه کار بکن، در آن روز هم حتی فلسطین مظلوم بود، چرا؟ چون اولاً کمکی که اعراب و بقیهی مسلمانها به فلسطینیها میکردند، در مقابل سیل کمکهای تسلیحاتی و مالی امریکا و انگلیس و فرانسه و بعضی دیگر از کشورها به دولت غاصب صهیونیستی چیز ناچیزی بود. یعنی آنها آنقدر کمک میکردند، اصلاً صهیونیستها جزئی از وجود و وصلهی تن امریکا و انگلیس و بقیهی دولتهای استعمارگر به حساب میآمدند. کمکهایی که به فلسطینیها میشد، چیزی نبود در جمع آن کمکها. همانروز هم واقعاً جا داشت انسان غصه بخورد به حال فلسطینیها، اگرچه آن روز مبارزهی فلسطینیها یک مبارزهی دشوار نبود؛ یک مبارزهی هیجانانگیز شیرینی بود. یک مشت جوان پرشور بلند میشدند چند تا نارنجک برمیداشتند، سلاح برمیداشتند، از مرزها مخفیانه میرفتند داخل، یکجا یک بمبی منفجر میکردند مثلاً، چهار تا گلولهای میزدند و میآمدند بیرون. دنیا را خوشحالی میگرفت که یک عملیاتی انجام شد. در آن عملیات کرامه که رفتند فلسطینیها و اسرائیلیها را در یک نقطهای شکست دادند، یک مبارزهی محدودی، یک رویارویی مسلحانهی نظامی محدودی انجام گرفت، اگر بدانید شما در دنیا این جنگ کرامه را، چقدر بزرگ کردند. آن روزها ما در ایران دچار اختناق بودیم. کسی جرأت نمیکرد اسم فلسطین را بیاورد. گوشه و کنار بعضیها اسم فلسطین را میآوردند. از مبارزین فلسطین به نحوی حمایت میکردند یا پولی یک گوشهای برایشان جمع میشد. دستگاه جبار پهلوی به خاطر خویشاوندی سیاسی خودش با صهیونیستها اجازه نمیداد و ناراحت میشدند. حتی در آن وقتی که خبرهای فلسطین در ایران منتشر نمیشد، حوادث گفته نمیشد، آن روز توی آن خفقان، در بین مردم، خواص، جوانها، مبارزین، ماجرای فتوحات فلسطینیها و پیشرفتهای اینها، آنچنان شیرین تلقی میشد، دهن به دهن نقل میشد. همه جای دنیا اینجوری بود و حتی در آن روزها هم که آنجور مبارزات جلوه داشت و براقیّت داشت، انسان درست که نگاه میکرد، میدید بیچارهها فلسطینیها مظلومند در حالی که مبارزهی آنها، آن چنان مبارزهی دشوار و محنتباری هم نبود. به همین دلائلی که عرض کردم. اما امروز چطور؟ امروز غربت و مظلومیت فلسطینیها صد برابر، صدها برابر بیشتر از آن روز است. امروز متأسفانه قبح مذاکرهی با اسرائیل از بین رفته. یک روزی انورالسادات وقتی که با اسرائیلیها مذاکره کرد، تمام دولتهای عرب با تقریباً اتفاق، مگر با یکی دو تا استثناء قطع رابطه کردند با مصر، مصر را از جامعهی عرب بیرون کردند. امروز مصر یک چیزی هم طلبکار است. به جامعهی عرب برگشته. همان آقایانی که آن روز او را بایکوت کردند، امروز همان دولت را و همان حکومت را و جانشین انورسادات را که همان راه را دارد طی میکند، خیلی هم باعزت میپذیرند. این رژیم عراق که ادعای انقلابیگری میکرد و خودش را جزو جبههی پایداری میدانست، این جونجونیترین رفیق مصر انورسادات و مبارک حالا همین رژیم عراق است. دیگران هم مثل این از رژیم سعودی و رژیمهای خلیج فارس و دیگران و دیگران و دیگران.1368/02/08