زبان فارسی / ادبیات فارسی/خط فارسی
کشور باید به عزت علمی برسد. هدف هم باید مرجعیت علمی باشد در دنیا؛ همین طور که بارها عرض کردهایم. یعنی همین طور که شما امروز ناچارید برای علم و دستیابی به محصولات علمی به دانشمندانی، به کتابهایی مراجعه کنید که مربوط به کشورهای دیگرند، باید به آنجا برسیم که جویندهی دانش، طالب علم، مجبور باشد بیاید سراغ شما، سراغ کتاب شما؛ مجبور باشد زبان شما را یاد بگیرد تا بتواند از دانش شما استفاده کند. هدف باید این باشد. این یک آرزوی خام هم نیست. این چیزی است که عملی است. اینجایی هم که ما امروز از لحاظ علمی و فناوری قرار داریم، این هم یک روزی جزو آرزوهای خام به حساب میآمد.1387/09/24
لینک ثابت
یک بخش مهمی از شعر آئینی ما میتواند متوجه مسائل عرفانی و معنوی بشود. و این هم یک دریای عظیمی است. شعر مولوی را شما ببینید. اگر فرض کنید کسی به دیوان شمس به خاطر زبان مخصوص و حالت مخصوصش دسترسی نداشته باشد که خیلی از ماها دسترسی نداریم و اگر آن را کسی یک قدری دوردست بداند، مثنوی، مثنوی؛ که خودش میگوید: و هو اصول اصول اصول الدین. واقعاً اعتقاد من هم همین است. یک وقتی مرحوم آقای مطهری از من پرسیدند نظر شما راجع به مثنوی چیست، همین را گفتم. گفتم به نظر من مثنوی همین است که خودش گفته: و هو اصول ... . ایشان گفت کاملاً درست است، من هم عقیدهام همین است. البته در مورد حافظ یک مقدار با هم اختلاف عقیده داشتیم. یا در همین اواخر، این بیدل. آن دیوان عظیم، دریای عمیقی که بیدل دارد و چقدر عرفان تو این مفاهیم توحیدی و عرفانی هست - که آقای کاظمی کار خوبی روی گزیده غزلیات بیدل کردند که من مقداری از آن را تورق کردم. البته ایشان انتخاب کردهاند که شاید یک دهم غزلیات بیدل هم نباشد؛ لیکن به هر حال کار خوبی شده - بالاخره شعر بیدل که از لحاظ شعری در سبک هندی یکی از آن کارهای هنری پیچیدهی قدرتمندانه است و نشاندهندهی مهارت اوست - حالا ممکن است خواننده از یک جاهایی به خاطر همین هنرمندیها خیلی لذت نبرد؛ اما واقعاً هنرمندانه است و استحکام شاعرىِ این مرد غیر ایرانی را نشان میدهد که ظاهراًزبان مادریاش فارسی نیست – نمیدانم بیدل زبان مادریاش هم فارسی بوده؟ در دهلی فارسی حرف میزدند؟... بله دیگر، حالا اینها را بعداً شما جوابهایش را بدهید - ولی خوب، اینجور فارسی را خوب حرف میزند - دریای عرفان است. خوب، جای این تو این شعر امروز جوانهای ما خالی است. اینها هم چیزهای تقلیدی نیست؛ یعنی واقعاً اگر انسان بخواهد از همان تعبیرات حافظ یا تعبیرات مولوی یا تعبیرات بیدل عیناً تقلید بکند، همان مفاهیم را با همان الفاظ تقلیدی بگوید، بدون اینکه به عمق او رسیده باشد، شعر مزه نخواهد داشت، لذتی نخواهد داد، فایده هم نخواهد کرد. باید یک چیزی را فهمید، او را در ذهن پخته کرد، آن وقت آن را با زبان هنری و قریحهی خدادادی که بحمداللَّه دارید، بیان کرد. بنابراین، این هم یک مقولهی مهم شعر هست که لازم است.1387/06/25
لینک ثابت
همهی نشانهها مژدهی امید به ما میدهند؛ مژدهی پیشرفت میدهند؛ در همهی بخشها. و امیدواریم که انشاءاللَّه این مژدهها در کمتر از یک نسل، تحقق پیدا کند و جوانان ما آن روزی را که ایران اسلامی در جایگاه شایستهی خود قرار دارد، ببینند. آن روزی که ملتهای دنیا، دانشمندان و اندیشمندان عالم احساس کنند به ایران، به زبان ایران، به فرهنگ ایران نیاز دارند برای اینکه گامهای نوئی را در مسائل علمی بردارند، این روز شدنی است؛ امکانپذیر است. همچنانی که امروز برای فرا گرفتن بسیاری از فنون مورد نیاز بشری، انسان احتیاج دارد زبان فلان کشور و فلان ملت را فرا بگیرد؛ آن روز مردم دنیا احساس کنند که نیاز دارند زبان شما را بیاموزند؛ فرهنگ شما را بیاموزند. آن روز خواهد آمد و شدنی است. اگر ما همت کنیم و همین تلاشی که امروز مشاهده میشود، و همین انگیزهای که امروز بحمداللَّه دلهای جوانان ما، اندیشمندان ما، مردم ما مالامال از آن هست، انشاءاللَّه ادامه پیدا کند - که پیدا هم خواهد کرد - آن روز خیلی دور نخواهد بود.1387/02/17
لینک ثابت
در وادی علم و ادب و تربیتِ انسانهای برجسته هم تاریخ گذشتهی کازرون، تاریخ پر افتخاری است؛ علاوه بر اینکه نسبت سلمان فارسی - چهرهی شاخصِ زندهی برجستهی همیشگىِ تاریخ اسلام - این صحابی بزرگوار به این منطقه هم خود مایهی افتخار است. البته سلمان فارسی متعلق به همهی ایران است؛ همهی مردم ایران، همهی فارسی زبانان، همهی کسانی که ستایش پیامبر اکرم از مردم فارس، متوجه آنهاست، مفتخر به جناب سلمانند. سلمان متعلق به کشور ماست، متعلق به ملت ماست. مردم کازرون، ولادت او را در میان خودشان و در این ناحیه میدانند؛ مردم اصفهان، نشو و نمای او را در منطقهی اصفهان میدانند؛ منافاتی هم ندارد. علاوه بر شیراز، علاوه بر استان فارس و شهر کازرون و دشت ارژنه، که نام مبارک سلمان فارسی را به خودشان متوجه میکنند و حق هم دارند، و علاوه بر مردم اصفهان که بر نشو و نمای این عنصر الهی مدعیاند که در میان آنها بوده است و حق هم با آنهاست، همهی مردم ایران - از دور و نزدیک - مفتخرند به شخصیتی مثل سلمان.
قالوا ابوالصّقر من شیبان قلت لهم
کلاّ و لکن لعمری منه شیبانُ
نباید گفت سلمان فارسی از فارس یا از ایران است، باید گفت فارس و ایران از سلمان فارسی است. مقام ایمان، مقام معرفت، مقام مجاهدت در راه خدا، پیگیری برای رسیدن به سرچشمهی زلال حقیقت، آن چنان یک انسانی را بالا میبرد که پیغمبر بفرماید: «سلمان منّا اهل البیت». او را جزو اهل بیت به حساب بیاورد؛ و شخصیتهائی مثل جناب ابیذر و عمار و مقداد و دیگر صحابیها در مقام تقویم و مقایسه در رتبههای بعد از سلمان قرار بگیرند؛ این برای ما درس است، این برای جوان ایرانی الگوست؛ یعنی حقیقت را جستن، جستجو کردن، یافتن و بر آن پای فشردن.1387/02/16
لینک ثابت
در باب ادبیات و هنر، سعدی و حافظ دو گوهر درخشان بر پیشانی زبان فارسی و ادبیات فارسی هستند؛ این چیزی نیست که کسی بخواهد آن را معرفی کند. در دانشهای مختلف هم شخصیتهای عظیمی از این استان برخاستهاند که هر کدامی در دورهی خود و عصر خود یگانه بودهاند: چه در فلسفه، چه در فقه، چه در ادبیات و نحو، چه در هنر، چه در تفسیر و لغت، چه در رشتههایی مانند ستارهشناسی و فیزیک و پزشکی؛ نام بردن شخصیتهایی که در این علوم متنوع، هر کدامی به قله رسیدند و جزو سرآمدان زمان خود بودند و معرفی یکایک این بزرگان، در یک محفل دیگر و نوع دیگری از دیدار اقتضاء دارد.1387/02/11
لینک ثابت
سعدی و حافظ دو گوهر درخشان بر پیشانی زبان فارسی و ادبیات فارسی هستند.1387/02/11
لینک ثابت
نقطهی مقابل اعتماد به نفس، خودکمبینی است؛ خودکمبینی در مقابل فکر یک جناحی از ملتهای عالم - که امروز غرب مظهر آن است - خودکمبینی در مقابل فلسفهی آنها، خودکمبینی در مقابل علم آنها، حتّی خودکمبینی در مقابل الگوهای توسعهی ملی که آنها پیشنهاد میکنند؛ در حالی که الگوی توسعهی ملی نسبت به ملتهای مختلف، گوناگون است. خودکمبینی، این بیماری بسیار خطرناک، که در طول دهها سال متوالی آن را در کالبد ملت ما تزریق کردند. واژهی فرنگی، فکرِ فرنگی، گردهبرداری از واژههای فرنگی، جزو کارهای رایج ماست. من الان گوش میکنم، متأسفانه میبینم علاوه بر واژههای فرنگیای که در طول دهها سالِ گذشته بر زبان مردم جاری شده و وجود دارد، باز در رادیو و تلویزیون ما هر چند وقتی یک بار، یک واژهی فرنگىِ دیگر مطرح میشود که مردم باید از هم سؤال کنند: آقا این یعنی چه!؟ بروند به یکی مراجعه کنند؛ آقا معنایش چیست، تا معنایش را بفهمند! خب، چه لزومی دارد؟ این مفهومی که تازه وارد کشور شده که شما میخواهید برایش لغتی بیان کنید، خب برایش لغت بساز! زبان فارسی با این گستردگی.
اینها آن خودکمبینیهائی است که از اثرات گذشته است. این را برای چه گفتم؟ برای اینکه معلوم بشود ما هنوز در وادی اعتماد به نفس خیلی باید جلو برویم. من میترسم که این روح اعتماد به نفس ملی آن رشد لازم را نکند. این بحث را برای این میکنم. دیروز هم که گفتم، به همین منظور است؛ امروز هم که با شما خصوصیتر و مفصلتر صحبت خواهم کرد، باز به همین منظور است.1386/10/13
لینک ثابت
خودکمبینی، این بیماری بسیار خطرناک، که در طول دهها سال متوالی آن را در کالبد ملت ما تزریق کردند. واژهی فرنگی، فکرِ فرنگی، گردهبرداری از واژههای فرنگی، جزو کارهای رایج ماست. من الان گوش میکنم، متأسفانه میبینم علاوه بر واژههای فرنگیای که در طول دهها سالِ گذشته بر زبان مردم جاری شده و وجود دارد، باز در رادیو و تلویزیون ما هر چند وقتی یک بار، یک واژهی فرنگىِ دیگر مطرح میشود که مردم باید از هم سؤال کنند: آقا این یعنی چه!؟ بروند به یکی مراجعه کنند؛ آقا معنایش چیست، تا معنایش را بفهمند! خب، چه لزومی دارد؟ این مفهومی که تازه وارد کشور شده که شما میخواهید برایش لغتی بیان کنید، خب برایش لغت بساز! زبان فارسی با این گستردگی. اینها آن خودکمبینیهائی است که از اثرات گذشته است.1386/10/13
لینک ثابت
این کلماتی که شما ملاحظه میکنید، همان چیزهائی است که خداوند متعال به عنوان آخرین ذخیرهی معنوی وحی الهی به بشریت عطا کرده است. همینهاست که باید بشر را تا ابدالآباد، تا انتهای این عالم، به راههای سعادت و فلاح و رستگاری هدایت کند؛ پر از معارف است اینها؛ اینها را باید فهمید.
متأسفانه ما حجاب زبانی داریم، حجاب لغوی داریم؛ این کمبود ماست. یعنی کمبود ملتهای غیر عرب است. کسانی کهزبانشان عربی است، همینطور که قاری تلاوت میکند، اینها که نشستهاند، ولو نه بهصورت کامل، آن را میفهمند؛ بیان قرآن، بیان فصیح و بلیغ و خیلی والائی است و هرکسی جزئیات این بیان را نمیفهمد. بلاتشبیه مثل گلستان سعدی که انسان آن را مثلاً در جمعی بخواند. خوب، گلستان سعدی فارسىِ بلیغ است، مردم هم میفهمند؛ اما دقائق و جزئیاتش را فقط ادبا، اهل ذوق و اهل درک بالا میفهمند. حالا این را هزاران برابر بکنید. قرآن اینجوری است. دقائق و لطائف و جزئیات را ممکن است مستمعِ عربزبانِ معمولی نفهمد، اما بالاخره مفهوم این کلمات را میفهمد؛ لذا دلش رقیق میشود؛ لذا در شنیدن تلاوت قرآن اشک میریزد؛ چون موعظهی الهی را درک میکند. این حجابی است که ما داریم و قابل حل هم هست. نبادا کسی خیال کند حالا چه کار کنیم، نمیشود؛ نخیر، این کاملاً قابل حل است. بسیاری از کلمات و لغات قرآنی در زبان فارسی متداول ما تکرار شده است و ما میفهمیم. بنده قدیمها در مشهد، جلسهی قرآن داشتیم، همینطور مینشستیم، بنده گاهی صحبت میکردم برای آن جوانهای آن روز - آنها البته پیرمردهای امروزند - و به آنها همین را میگفتم؛ مثال میزدم که مثلاً فرض بفرمائید: «و لنبلونّکم بشیءٍ من الخوف و الجوع و نقص من الأموال و الأنفس و الثّمرات و بشّر الصّابرین». این آیهی شریفه را اگر نگاه کنید، از لغات این آیه، آنچه که یک فارسی زبان نفهمد، فقط دو سهتاست، والّا بقیهی لغات را میفهمد. حالا مثلاً «لنبلونّکم» را باید برایش معنا کنند، اما «شیء» را میداند یعنی چه. خود شما شیء، اشیاء را به کار میبرید. «خوف» را میدانید چیست، «جوع» را میدانید چیست، «نقص» را میدانید چیست، «اموال» را میدانید چیست، «انفس» را میدانید چیست، «ثمرات» را میدانید چیست. اینها چیزهائی نیست که یک فارسی زبان اینها را نفهمد. بنابراین، فهمیدن آیات قرآن، فهم حرفهای رابط و ترکیب کلمات و انس با قرآن و مراجعهی به ترجمهها دشوار نیست.1386/06/22
لینک ثابت
همتتان را بلند بگیرید. من چندبار تا حالا در جمع جوانها و نخبهها این را گفتهام. همت نباید این باشد که ما فلان فناوری را که دیگران ساختهاند و ما همیشه از آنها میخریدیم و وارد میکردیم، حالا فرض کنید میتوانیم خودمان اینجا بسازیم. اینکه چیزی نیست. البته چیزی هست، کم اهمیت نیست؛ اما آن چیزی نیست که ما دنبالش هستیم. شما هدف را این قرار بدهید که ملت و کشور شما در یک دورهای، بتواند مرجع علمی و فناوری در همهی دنیا باشد. یک وقتی من در جمع جوانهای نخبه گفتم: شما کاری کنید که در یک دورهای - حالا این دوره ممکن است پنجاهسال دیگر یا چهل سال دیگر باشد - هر دانشمندی اگر بخواهد به آخرین فراوردههای علمی دست پیدا کند، ناچار باشد زبان فارسی را که شما اثرتان را به زبانفارسی نوشتهاید، یاد بگیرد؛ همچنانیکه امروز شما برای دستیابی به فلان علم، مجبورید فلان زبان را یاد بگیرید تا بتوانید کتاب مرجع را پیدا کنید و بخوانید. شما کاری کنید که در آینده، کشور شما یک چنین وضعی پیدا کند؛ و میتوانید. یک روز اینجور بوده است؛ کتابهای دانشمندان ایرانی را به زبانهای خودشان ترجمه میکردند، یا آن زبان را فرا میگرفتند برای اینکه بتوانند بفهمند. این هم بد نیست شما بدانید که کتاب «قانون» ابنسینا که در پزشکی است، همین ده پانزده سال پیش - زمان ریاستجمهوری من - به فارسی ترجمه شد! بنده دنبال کردم؛ افرادی را مأمور کردم، بعد هم شنیدم یک مترجم خوشقلمِ بسیار خوش ذوق کُرد، این را به فارسی ترجمه کرده که امروز ترجمهی فارسیاش هست. تا آن وقت، قانون به زبان عربی نوشته شده بود - ابنسینا کتاب را به زبان عربی نوشته است - و به فارسی ترجمه نشده بود؛ در حالیکه چند صد سال قبل بهزبان فرانسه ترجمه شده! یعنی آنها که این کتاب را لازم داشتند، بردهبودند و ترجمه کرده بودند. ببینید، مرجعیت علمی این است؛ مجبورند کتاب شما را ترجمه کنند یا زبان شما را یاد بگیرند. هدفتان را این قرار بدهید. همتتان را این قرار بدهید. همتتان را پیشرفت در زمینهی دانش و شکستن مرزهای علم قرار بدهید،1386/06/12
لینک ثابت
حضرت آیتالله خامنهای صبح امروز در دیدار رئیسجمهور تاجیکستان، همبستگی بیشتر کشورهای فارسی زبان را عاملی برای تقویت توانایی درونی این کشورها دانستند.
ایشان با یادآوری پیوندهای عمیق فرهنگی و تاریخی میان ایران، تاجیکستان و افغانستان افزودند: توانایی ذاتی و درونی ملتها، عامل اصلی پیشرفت و اقتدار آنهاست و همبستگی کشورهایی که از لحاظ دین، فرهنگ و تاریخ و تمدن، اشتراکات فراوان دارند، باعث افزایش توانایی درونی آنها خواهد شد.1386/02/18
لینک ثابت
بنده در یکی از همین ملاقاتها به دانشجوها گفتم شما برای پنجاه سال آینده برنامه ریزی کنید؛ توقع ما این است. منظورم در زمینه ی علم است. هدف را این قرار بدهیم که پنجاه سال بعد، کشور شما یکی از مراجع عمده و درجه ی اول علمی دنیا باشد؛ به طوری که اگر کسی خواست با تازه های دانش آشنا شود، مجبور بشود زبان ملی شما را یاد بگیرد؛ همچنانی که این دختر عزیزمان گفتند که ما مجبوریم زبان بین المللی را یاد بگیریم؛ راست هم می گوید. انگلیسیها با زرنگی زبان خودشان رازبان علم و زبان بین المللی کرده اند و هر چه شما می خواهید یاد بگیرید و هر چه می خواهید بخوانید، مجبورید زبان آنها را یاد بگیرید. شما کاری کنید که در پنجاه سال آینده، همین نیاز به زبان فارسی شما باشد. این، یک آرزوست؛ یک قله است؛ مثل قله ی دماوند، مثل قله ی توچال، که نگاه کردن به آن، هیجان انگیز است؛ شوق رسیدن به آن، در دل همه به وجود می آید؛ اما چه کسانی می رسند؟ باید کفش و کلاهش را آماده کنید؛ بیشتر از آن، باید همتش را آماده کنید و راه بیفتید.1385/08/18
لینک ثابت
دعا، خواندنِ خداست؛ حالا میتواند به زبان فارسی یا به زبان خودتان باشد؛ هرچه که میخواهید با خدا حرف بزنید؛ این، دعاست. هرچه میخواهید با او در میان بگذارید. گاهی هم حاجت خواستن نیست، فقط اُنس با خداست. حاجات هم مختلف است؛ گاهی کسی از خدای متعال، رضای او را میخواهد یا مغفرت او را مطالبه میکند، این یک جور حاجت است. یک وقت هم انسان چیزهای مادی را درخواست میکند؛ هیچ مانعی ندارد. خواستن از خدا - هر چیزی و به هر زبانی - خوب است. و همین خواصی را که عرض کردیم (ارتباط با خدا و احساس بندگی) دارد. البته دعاهای مأثور از ائمه(علیهمالسّلام) بهترین مضامین در زیباترین الفاظ و سرشار از معارف الهی است که قدر آنها را باید دانست و بایستی به آنها متوسل شد.1385/07/21
لینک ثابت
رهبر انقلاب اسلامی در این مراسم طی سخنانی، روند شعر و ادبیات فارسی را بعد از پیروزی انقلاب اسلامی رو به رشد خواندند و تأکید کردند: شعرای کشور بهویژه شعرای جوان باید با استفادهی صحیح و مناسب از زبان فاخر شعر، روح امید، حرکت و پیشرفت را در جامعه و مخاطبان خود بدمند.
ایشان با اشاره به اشعار خوبی که در خصوص مسائل ارزشی بهویژه شهادت، جهاد و دفاع مقدس سروده شده، خاطرنشان کردند: باید فضای هنری و شعر در جامعه به سوی آرمانهای انقلاب و ایجاد شوق و انگیزه برای جبران عقبماندگیها و تلاش خستگیناپذیر سوق داده بشود.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه ویژگیهای شعر بعد از انقلاب، فضای شعر کشور را وارد مرحلهی جدیدی کرده است، افزودند: مسئولان فرهنگی و اصحاب شعر و ادب باید این فضا را مغتنم بشمارند و در جهت حفظ و هدایت این دستاورد تلاش کنند.
ایشان همچنین شاعران جوان را به تلاش برای رسیدن به مدارج بالاتر شعر و ادب فارسی و اکتفا نکردن به یک حد خاص توصیه کردند.1385/07/16
لینک ثابت
من حدود یک سال و نیم پیش در یک مجمع علمی - شبیه همین مجموعهی شما، که جوانها و دانشجوها و زبدهها و اینها بودند - گفتم من انتظارم این است که ما پنجاه سال دیگر (نمیگویم ده سال، پانزده سال دیگر) در دنیا و در سطح عالم، حرف اول علمی را بزنیم؛ یعنی مرزهای علم را ما تعیین کنیم. کار به جایی برسد که زبان ما - که زبان فارسی است - در دنیا زبان علم بشود. این، آن افقی است که جلوِ چشم من است. برای اینکه به این نقطه برسیم، اولاً باید باور کنیم که این میشود. اگر شما که استادید، آن آقا که دانشجوست و آن شخص سومی که مدیر و در رأس تشکیلات است، باور نداشته باشد که این کار عملی است، بدانید قطعاً نخواهیم رسید. باید باور کنیم.1385/07/13
لینک ثابت
حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای هیأتهای علمی و اجرایی و میهمانان شرکتکننده در کنگرهی یکصدمین سالگرد تولد شهریار، تجلیل از این شاعر ارزشمند را تجلیل از شعر و ادبفارسی دانستند و تأکید کردند: شهریار شاعری برجسته و حکیم و از ماندگاران شعر فارسی است.
ایشان با اشاره به قدرت اشعار شهریار به عنوان یکی از ویژگیهای برجستهی سرودههای وی افزودند: در حالی که زبان مادری شهریار آذری بود، اشعاری بهزبان فارسی سرود که در رتبهی عالی ادبیات فارسی قرار دارد و برای عامهی مردم نیز قابل فهم و روان است.1385/06/26
لینک ثابت