newspart/index2
تحلیل حادثه عاشورا / تحلیل قیام عاشورا/ تحلیل نهضت امام حسین(ع)
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
مقابله با جبهه‌ی کفر و استکبار، فلسفه حرکت امام حسین علیه السلام

در یکی از منازلِ بینِ راه، امام حسین (علیه السّلام) ایستاد خطبه خواند: اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ رَسولَ الله صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ قالَ مَن رَأَى سُلطاناً جائِراً مُستَحِلّاً لِحُرُمِاتِ الله ناکِثاً لِعَهدِ الله ... یَعمَلُ فی عِبادِ الله بِالجَورِ وَ العُدوانِ و لَم یُغیِّرُ عَلَیهِ بِقَولٍ وَ لا فِعلٍ کانَ حَقّاً عَلَى الله اَن یُدخِلَهُ مَدخَلَه.(۱) خیلی حرف بزرگی است، خیلی حرف عجیبی است؛ اوّلاً خطاب به ناس است، ما هم جزو ناسیم؛ این خطاب، خطاب به ما هم هست. خطاب به مؤمنین نیست، خطاب به آن عدّه‌ی همراهان فقط نیست؛ خطاب به بشریّت است، نه فقط در آن زمان، در همه‌ی زمانها تا امروز. از قول پیغمبر نقل میکند، دارد فلسفه‌ی حرکت خودش را بیان میکند؛ میگوید من دارم به حرف پیغمبر عمل میکنم، پیغمبر به من دستور داده که این کار را بکنم. پیغمبر چه فرموده؟ مَن رَأَى سُلطاناً جائِرا؛ فرمود که هر کس یک قدرتی را، یک قدرت ستمگری را مشاهده کند -سلطان فقط به معنای پادشاه نیست؛ سلطان یعنی قدرت؛ امروز سلطان، جبهه‌ی کفر و استکبار است، جبهه‌ی صهیونیسم و آمریکا است؛ این سلطان است؛ می‌بینید ستمِ امروزِ دنیا را که این ستم همه جا گسترده است: جنگ‌افروزی، فشار استعمار، مکیدن خون ملّتها، فشار آوردن به ملّتها، ایجاد جنگهای داخلی و بقیّه‌ی فجایعی که امروز استکبار انجام میدهد- یَعمَلُ فی عِبادِ الله بِالجَورِ وَ العُدوان؛ نمیگوید «یعمل فی المؤمنین»؛ این چیزی که موجب میشود شما وظیفه پیدا کنید، این نیست که آن قدرت با مؤمنین بد عمل کند؛ نه، یَعمَلُ فی عِبادِ الله؛ در بین بندگان خدا، در بین آحاد بشر، هر جبهه‌ای، هر قدرتی، هر مرکز ستمگری که در بین مردم این کارها را انجام بدهد: یَعمَلُ فی عِبادِ الله بِالجَورِ وَ العُدوان، آن وقت نتیجه چیست؟ وظیفه چیست؟ و لَم یُغَیِّر عَلَیهِ بِقَولٍ وَ لا فِعل، کسی که یک چنین قدرتی را در مقابل خودش ببیند و در مقابل او موضع نداشته باشد، موضع نگیرد، مخالفت نکند ــ حالا این مخالفت گاهی با قول است، گاهی با فعل است؛ هر دو جور؛ گاهی اقتضا میکند شما در مقابل قدرت ستمگر وارد عمل بشوید، گاهی شرایط مناسب برای وارد عمل شدن نیست، اقلّاً موضع بگیرید؛ ببینید! اینها تکلیف امروز ما را مشخّص میکند ــ کانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ اَن یُدخِلَهُ مُدخَلَه، خدای متعال حقّی بر عهده‌ی خودش قرار داده که این کسی را که در مقابل ظلم و جور و عدوانِ به عبادالله موضع نمیگیرد و حرکت نمیکند، به همان جایی، به همان سرنوشتی دچار کند که آن ظالم را دچار خواهد کرد، یعنی جهنّم؛ مسئله این است. امام حسین میگوید من برای این حرکت کردم.
بنده مفصّل یک وقتی راجع ‌به تبیین حرکت اباعبدالله عرض کرده‌ام؛ بعضی میگویند امام حسین (علیه ‌السّلام) حرکت کرد که قدرت را بگیرد -از مردمان مؤمن هم این حرف را میزنند- اشتباه میکنند؛ بعضی [هم] میگویند حرکت کرد تا شهید بشود. من میگویم حرکت کرد تا وظیفه‌ را انجام بدهد؛ منتها در راه انجام وظیفه، یک احتمال این است که آدم به قدرت برسد، چه عیب دارد؟ یک احتمال این است که انسان شهید بشود، چه عیب دارد؟ مقصود این است که ما بتوانیم این عمل را انجام بدهیم، این وظیفه را انجام بدهیم؛ مسئله این است؛ در پیشِ روی جمهوری اسلامی این است.
علّت اینکه ما در مقابله‌ی با آمریکا کوتاه نمی‌آییم این است. اینکه ما در مقابل فشار تبلیغاتی دشمنان، کم نمی‌آوریم به توفیق الهی، به خاطر این است؛ چون یک وظیفه است؛ اگر چنانچه نکردیم، کان حقّاً على الله ان یدخلنا مدخله‌. اگر ما کوتاه بیاییم، خدای متعال ما را هم به همان سرنوشتی و همان دوزخی که آن ستمگر را مبتلا خواهد کرد مبتلا میکند؛ وظیفه‌ی ما این است، این جمهوری اسلامی است.1398/07/21


1 )
وقعةالطّف، ص ۱۷۲

خطب الحسين [عليه السّلام‏] أصحابه و أصحاب الحر: فحمد اللّه و أثني عليه، ثم قال: أيها الناس؛ إنّ رسول اللّه صلّى اللّه عليه [و آله‏] و سلّم قال: «من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرم اللّه؛ ناكثا لعهد اللّه؛ مخالفا لسنّة رسول اللّه؛ يعمل في عباد اللّه بالإثم و العدوان فلم يغيّر عليه بفعل و لا قول، كان حقّا على اللّه أن يدخله مدخله» ألا و إنّ هؤلاء قد لزموا طاعة الشيطان، و تركوا طاعة الرحمن، و اظهروا الفساد، و عطّلوا الحدود، و استأثروا بالفي‏ء، و أحلّوا حرام اللّه، و حرّموا حلال اللّه، و أنا أحقّ من غيّر.
ترجمه:
لینک ثابت
واجب بودن قیام در برابر انحراف

امام حسین از مکه خارج شد. آن حضرت در بین راه در هر کدام از منازل، صحبتی با لحنهای مختلف دارد. در منزلی به نام «بیضه»، در حالی که حرّبن‌یزید هم در کنار حضرت است - حضرت میرود، او هم در کنار حضرت میرود - به این منزل رسیدند و فرود آمدند. شاید قبل از این که استراحت کنند - یا بعد از اندکی استراحت - حضرت ایستاد و خطاب به لشکر دشمن، این‌گونه فرمود:
«ایّهاالنّاس، انّ رسول‌اللَّه (صلّی اللَّه‌علیه‌وآله) قال: «من رأی سلطاناً جائراً مستحلاً لحرام اللَّه، ناکثاً لعهداللَّه، مخالفاً لسنّة رسول‌اللَّه یعمل فی عباداللَّه بالاثم والعدوان ثم لم یغیّر بقول و لا فعل کان حقّاً علی اللَّه ان یدخله مدخله» (۱)؛ یعنی اگر کسی ببیند حاکمی در جامعه، بر سرِ کار است که ظلم میکند، حرام خدا را حلال میشمارد، حلال خدا را حرام میشمارد، حکم الهی را کنار میزند - عمل نمیکند - و دیگران را به عمل وادار نمیکند؛ یعنی در میان مردم، با گناه، با دشمنی و با ظلم عمل میکند - حاکمِ فاسدِ ظالمِ جائر، که مصداق کاملش یزید بود - «و لم‌یغیّر بقول و لافعل»، و با زبان و عمل، علیه او اقدام نکند، «کان حقّاً علی اللَّه ان یدخله مدخله»، خدای متعال در قیامت، این ساکتِ بیتفاوتِ بیعمل را هم به همان سرنوشتی دچار میکند که آن ظالم را دچار کرده است؛ یعنی با او در یک صف و در یک جناح قرار میگیرد.
این را پیغمبر فرموده است. این که عرض کردیم پیغمبر، حکم این مطلب را فرموده است، این یکی از نمونه‌های آن است. پس پیغمبر مشخّص کرده بود که اگر نظام اسلامی، منحرف شد، باید چه کار کرد. امام حسین هم به همین فرمایش پیغمبر، استناد میکند.
پس تکلیف، چه شد؟ تکلیف، «یغیّر بقول و لافعل» شد. اگر انسان در چنین شرایطی قرار گرفت - البته در زمانی که موقعیت مناسب باشد - واجب است در مقابل این عمل، قیام و اقدام کند. به هر کجا میخواهد برسد؛ کشته شود، زنده بماند، به حسب ظاهر موفق شود، یا نشود. هر مسلمانی در مقابل این وضعیت باید قیام و اقدام کند. این تکلیفی است که پیغمبر فرموده است.
بعد امام حسین فرمود: «و انّی احق بهذا»؛ من از همه مسلمانان شایسته‌ترم به این‌که این قیام و این اقدام را بکنم؛ چون من پسر پیغمبرم. اگر پیغمبر، این تغییر، یعنی همین اقدام را بر تک تک مسلمانان واجب کرده است، بدیهی است حسین‌بن‌علی، پسر پیغمبر، وارث علم و حکمت پیغمبر، از دیگران واجبتر و مناسبتر است که اقدام کند و من به خاطر این است که اقدام کردم. پس امام، علّت قیام خود را بیان میکند.1374/03/19


1 )
بحارالأنوار ،علامه مجلسی ج ۴۴ ص ۳۸۱؛ تاریخ طبری ، محمد بن جریر طبری ج ۴ص ۳۰۴ نحوه ؛ الكامل فی التاریخ ،ابن اثیر ج ۴ ص ۴۸ نحوه ؛ مقتل ابى‌مخنف، ص ۸۵ نحوه ؛

«مِنَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ إِلَى سُلَيْمَانَ بْنِ صُرَدٍ وَ الْمُسَيَّبِ بْنِ نَجَبَةَ وَ رِفَاعَةَ بْنِ شَدَّادٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ وَالٍ وَ جَمَاعَةِ الْمُؤْمِنِينَ أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَدْ قَالَ فِی حَيَاتِهِ مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ نَاكِثاً لِعَهْدِ اللَّهِ مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ يَعْمَلُ فِی عِبَادِ اللَّهِ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ ثُمَّ لَمْ يُغَيِّرْ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ كَانَ حَقِيقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ قَدْ لَزِمُوا طَاعَةَ الشَّيْطَانِ وَ تَوَلَّوْا عَنْ طَاعَةِ الرَّحْمَنِ وَ أَظْهَرُوا الْفَسَادَ وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَ اسْتَأْثَرُوا بِالْفَيْ‏ءِ وَ أَحَلُّوا حَرَامَ اللَّهِ وَ حَرَّمُوا حَلَالَهُ وَ إِنِّی أَحَقُّ بِهَذَا الْأَمْرِ لِقَرَابَتِی مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ أَتَتْنِی كُتُبُكُمْ وَ قَدِمَتْ عَلَيَّ رُسُلُكُمْ بِبَيْعَتِكُمْ أَنَّكُمْ لَا تُسَلِّمُونِّی وَ لَا تَخْذُلُونِّی فَإِنْ وَفَيْتُمْ لِی بِبَيْعَتِكُمْ فَقَدْ أُصِبْتُمْ حَظَّكُمْ وَ رُشْدَكُمْ وَ نَفْسِی مَعَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَهْلِی وَ وُلْدِی مَعَ أَهَالِيكُمْ وَ أَوْلَادِكُمْ فَلَكُمْ بِی أُسْوَةٌ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ نَقَضْتُمْ عُهُودَكُمْ وَ خَلَعْتُمْ بَيْعَتَكُمْ فَلَعَمْرِی مَا هِيَ مِنْكُمْ بِنُكْرٍ لَقَدْ فَعَلْتُمُوهَا بِأَبِی وَ أَخِی وَ ابْنِ عَمِّی وَ الْمَغْرُورُ مَنِ اغْتَرَّ بِكُمْ فَحَظَّكُمْ أَخْطَأْتُمْ وَ نَصِيبَكُمْ ضَيَّعْتُمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى‏ نَفْسِهِ وَ سَيُغْنِی اللَّهُ عَنْكُمْ وَ السَّلَامُ. ثُمَّ طَوَى الْكِتَابَ وَ خَتَمَهُ وَ دَفَعَهُ إِلَى قَيْسِ بْنِ مُسْهِرٍ الصَّيْدَاوِيِّ وَ سَاقَ الْحَدِيثَ كَمَا مَرَّ ثُمَّ قَالَ وَ لَمَّا بَلَغَ الْحُسَيْنَ قَتْلُ قَيْسٍ اسْتَعْبَرَ بَاكِياً ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ اجْعَلْ لَنَا وَ لِشِيعَتِنَا عِنْدَكَ مَنْزِلًا كَرِيماً وَ اجْمَعْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِكَ إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ.
ترجمه:
[نامه امام حسین (علیه السلام) به كوفيان پس از نزول در سرزمين كربلا] بسم اللَّه الرحمن الرحيم از حسين بن على به سليمان بن صرد، مسيب بن نجبه، رفاعة بن شداد، عبد اللَّه بن وائل و گروهى از مؤمنين. اما بعد؛ براستی می دانيد كه پيامبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله در زمان زندگى خود فرمود: كسى كه حاكم ستمكاری را كه حرام خدا را حلال بداند، عهد و پيمان خدا را بشكند، مخالف سنت رسول خدا باشد، در ميان مردم با گناه و عدوان رفتار نمايد، ببیند اما گفتار و رفتار خود را تغيير ندهد خدا حق دارد كه وى را هم در جايگاهى نظير جايگاه او داخل كند. شما ميدانيد اين گروه پیوسته در اطاعت شیطان هستند و از طاعت خداى رحمان روگردان شده‏اند، فتنه و فساد را ظاهر حدود و احكام خدا را تعطيل نموده‏اند و بهره جنگی را از برای خود بر می گزینند و حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام كرده‏اند من از اين جهت به مقام خلافت سزاوارتر ميباشم كه از نزدیكان رسول خدا(ص) می باشم و نامه‏هاى شما بمن رسیده است فرستادگان شما بيعت‏هاى شما را بمن رساندند كه مرا تسليم دشمن نكنيد و رها ننمائيد پس اگر شما به بيعت خود وفا كنيد بهره و هدايت خود را يافته‏ايد. جان من با جان شما، اهل و فرزندان من با اهل و فرزندان شما خواهند بود. شما بمن تأسى نمائيد اگر انجام ندهید و عهد و پيمان خود را بشكنيد و از بیعتتان بیرون روید به جان خودم كه اين اعمال از شما ناشناخته و غریب نیست، زيرا شما اين گونه كارها [بی وفایی ها] را با پدر و برادر و پسر عمويم [مسلم] كرديد. كسی كه فریفته شما شود، فریب خورده است. شما راجع به حظ و بهره خود خطا كرديد، و نصيب خويشتن را ضايع نموديد. كسى كه پيمان‏شكنى كند عليه خود پیمان شكسته است. بزودى خدا مرا از شما بی نياز خواهد كرد. و السّلام.سپس آن نامه را تا كرد و مهر كرد و به قيس بن مسهر صيداوى داد.»
لینک ثابت
مقابله با ظلم؛ فلسفه حرکت امام حسین علیه السلام

در حرکتهای معنوی، عاطفه سهم و جای خود را دارد. نه عاطفه جای استدلال را میگیرد و نه استدلال میتواند به جای عواطف بنشیند. حادثه عاشورا، در ذات و طبیعت خود، یک دریاىِ خروشانِ عواطفِ صادق است. یک انسان والا، پاک، منوّر و بدون ذرّه‌ای شائبه تردید در شخصیت ملکوتىِ والای او، برای هدفی که همه منصفین عالم در صحّتِ آن، که مبتنی بر نجات جامعه از چنگ ظلم و جور و عدوان است، متّفقند، حرکت شگرفش را آغاز میکند و میگوید: «ایها النّاس! انّ رسول اللَّه، صلّی اللَّه‌علیه‌وآله، قال: من رأی سلطاناً جائراً...(1)» بحث سرِ این است. امام حسین علیه‌السّلام، فلسفه حرکت خود را مقابله با جور قرار میدهد: «یعمل فی عباداللَّه بالاثم والعدوان.» بحث بر سرِ مقدّسترین هدفهاست که همه منصفین عالم آن را قبول دارند. چنان انسانی، در راه چنین هدفی، دشوارترین مبارزه را تحمّل میکند.1373/03/17

1 )
بحارالأنوار ،علامه مجلسی ج ۴۴ ص ۳۸۱؛ تاریخ طبری ، محمد بن جریر طبری ج ۴ص ۳۰۴ نحوه ؛ الكامل فی التاریخ ،ابن اثیر ج ۴ ص ۴۸ نحوه ؛ مقتل ابى‌مخنف، ص ۸۵ نحوه .

مِنَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ إِلَى سُلَيْمَانَ بْنِ صُرَدٍ وَ الْمُسَيَّبِ بْنِ نَجَبَةَ وَ رِفَاعَةَ بْنِ شَدَّادٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ وَالٍ وَ جَمَاعَةِ الْمُؤْمِنِينَ أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَدْ قَالَ فِی حَيَاتِهِ مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ نَاكِثاً لِعَهْدِ اللَّهِ مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ يَعْمَلُ فِی عِبَادِ اللَّهِ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ ثُمَّ لَمْ يُغَيِّرْ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ كَانَ حَقِيقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ.
ترجمه:
[نامه امام حسین (علیه السلام) به كوفيان پس از نزول در سرزمين كربلا] بسم اللَّه الرحمن الرحيم از حسين بن على به سليمان بن صرد، مسيب بن نجبه، رفاعة بن شداد، عبد اللَّه بن وائل و گروهى از مؤمنين. اما بعد؛ براستی می دانيد كه پيامبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله در زمان زندگى خود فرمود: كسى كه حاكم ستمكاری را كه حرام خدا را حلال بداند، عهد و پيمان خدا را بشكند، مخالف سنت رسول خدا باشد، در ميان مردم با گناه و عدوان رفتار نمايد، ببیند اما گفتار و رفتار خود را تغيير ندهد خدا حق دارد كه وى را هم در جايگاهى نظير جايگاه او داخل كند.
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی