مغرورشدن به لطف الهی و توجّهات الهی یکی از منشأهای غرور
غرور، ابزار شیطان است. غرور، غرّه شدن، ابزار شیطان است. مَناشئ مختلفی هم دارد، و فرق نمیکند منشأ آن چه باشد: یک وقت منشأ آن همین پست و مقامی است که شما گرفتهاید. فرض کنید شما در یک نقطهی دوردستی مشغول کار بودید، حالا آمدهاید در یک مدیریّت بالایی قرار گرفتهاید، مثلاً در مجلس یا در دولت یا در نهادهای انقلابی یا در نیروهای مسلّح. این، انسان را مغرور میکند که یک جایگاهی پیدا کرده؛ یک منشأ غرور این است. یک منشأ غرور موفّقیّتها است. توفیقی پیدا میکنید، در کاری که انجام میدهید پیشرفتی پیدا میشود، اینجا انسان مغرور میشود به خودش که ما توانستیم این کار را انجام بدهیم. یک منشأ غرور، غرّه شدن به لطف الهی و توجّهات الهی است که خیلی در دعاها و حتّی در قرآن [آمده]: وَ لا یَغُرَّنَّکُم بِاللَهِ الغَرور؛(۱) غَرور ــ که شیطان است ــ شما را به خدا غرّه نکند. غرّه شدن به خدا یعنی چه؟ این معنایش آن است که انسان از طرف خدا احساس خاطرجمعی مطلق بکند، دیگر هیچ ملاحظهکاریای نداشته باشد؛ [مثلاً بگوید] «ما که جزو خیل دوستان اهلبیت هستیم؛ خدا با ما کاری ندارد»! این غرّه شدن به خدا است. وَ الشَّقاءُ الاَشقىٰ لِمَنِ اغتَرَّ بِک،(۲) دعای صحیفهی سجّادیّه است ــ گمان میکنم دعای چهل و ششم ــ دعای روز جمعه: وَ الشَّقاءُ الاَشقى لِمَنِ اغتَرَّ بِک؛ پروردگارا! کسی که به تو غرّه بشود، شقاوتش از همه بالاتر است؛ این غرّه شدن است؛ مغرور شدن این است.1401/01/23
1 )
صحیفه سجادیه، دعای چهل و شش
وَ الشَّقاءُ الاَشقىٰ لِمَنِ اغتَرَّ بِک
ترجمه:
بدترین تیرهبختی برای کسی که به رحمت و کرم تو مغرور گشت.
1 )
سوره مبارکه فاطر آیه 5
يا أَيُّهَا النّاسُ إِنَّ وَعدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الحَياةُ الدُّنيا ۖ وَلا يَغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الغَرورُ
ترجمه:
ای مردم! وعده خداوند حقّ است؛ مبادا زندگی دنیا شما را بفریبد، و مبادا شیطان شما را فریب دهد و به (کرم) خدا مغرور سازد!
لینک ثابت
شکست مسلمانان در جنگ حنین به خاطر غرور
مغرور نشوید؛ مغرور نشوید. این غرور اگر پیدا شد، طلیعهی شکست است، طلیعهی سقوط است؛ این غرور از هر جهتی از این مناشئی که عرض کردیم پیدا بشود، مقدّمهی سقوط انسان است. انسان وقتی که یک چنین غروری پیدا کرد، هم در درون خود ساقط میشود، هم در اجتماع ساقط میشود، هم آن حرکت اجتماعیای که حول و حوش او به وجود آمده، از بین میرود و ساقط میشود. این آیهی شریفهی «لَقَد نَصَرَکُمُ اللهُ فی مَواطِنَ کَـثیرَةٍ وَ یَومَ حُنَینٍ اِذ اَعجَبَتکُم کَثرَتُکُم فَلَم تُغنِ عَنکُم شَیئًا وَ ضاقَت عَلَیکُمُ الاَرضُ بِما رَحُبَت» [در این مورد است]. جنگ حنین اوّلین جنگی بود که بعد از فتح مکّه پیغمبر وارد آن جنگ شدند؛ جمعیّت زیادی هم با پیغمبر بودند. بر خلاف جنگ بدر که مثلاً ۳۱۳ نفر بودند، اینجا چندین هزار از تازهمسلمانها، مسلمانهای مهاجر و انصار، پیروز از فتح مکّه و مانند اینها، رفتند طرف طائف، [برای] جنگ حنین. [وقتی] نگاه کردند دیدند جمعیّت زیاد است، مغرور شدند. خدای متعال اینها را به خاطر آن مغرور شدن، شکست. وَ ضاقَت عَلَیکُمُ الاَرضُ بِما رَحُبَت؛ زمین با همهی گسترهای که داشت، بر شما تنگ شد؛ ثُمَّ وَلَّیتُم مُدبِرین؛(1) فرار کردید. یکی از جاهایی که جمعیّت از حول و حوش پیغمبر فرار کردند و فقط امیرالمؤمنین و چند نفر دیگر دُور پیغمبر ماندند، همین جنگ حنین بود؛ مثل جنگ اُحد. خب [نتیجهی] غرّه شدن، این است دیگر. البتّه بعد خدای متعال به آنها نصرت داد و توانستند پیروز بشوند لکن [ثمرهی] غرّه شدن به خود و مانند اینها این است؛ یعنی انسان را ساقط میکند؛ هم ما را ساقط میکند و شخص خودمان را ساقط میکند، هم آن مجموعهای را که بر محور حرکت ما دارد حرکت میکند، ساقط میکند و از بین میبرد. لذاست که در دعای کمیل یکی از چیزهایی که شما میخوانید و از خدای متعال میخواهید، این است: اَن تَجعَلَنی بِقِسمِکَ رَاضِیاً قانِعاً وَ فی جَمیعِ الاَحوالِ مُتَواضِعا.(۲) مغرور نشوید، در همهی احوال تواضع داشته باشید. تواضع یعنی فروتنی؛ نقطهی مقابلِ غرّه شدن است؛ این را انسان از خدا در دعای کمیل میخواهد.1401/01/23
1 )
سوره مبارکه التوبة آیه 25
لَقَد نَصَرَكُمُ اللَّهُ في مَواطِنَ كَثيرَةٍ ۙ وَيَومَ حُنَينٍ ۙ إِذ أَعجَبَتكُم كَثرَتُكُم فَلَم تُغنِ عَنكُم شَيئًا وَضاقَت عَلَيكُمُ الأَرضُ بِما رَحُبَت ثُمَّ وَلَّيتُم مُدبِرينَ
ترجمه:
خداوند شما را در جاهای زیادی یاری کرد (و بر دشمن پیروز شدید)؛ و در روز حنین (نیز یاری نمود)؛ در آن هنگام که فزونی جمعیّتتان شما را مغرور ساخت، ولی (این فزونی جمعیّت) هیچ به دردتان نخورد و زمین با همه وسعتش بر شما تنگ شده؛ سپس پشت (به دشمن) کرده، فرار نمودید!
2 )
مصباحالمتهجّد و سلاحالمتعبّد، شیخ طوسی، ج ۲، ص ۸۴۵
اَن تَجعَلَنی بِقِسمِکَ رَاضِیاً قانِعاً وَ فی جَمیعِ الاَحوالِ مُتَواضِعا
ترجمه:
«خدایا! از تو درخواست میکنم، درخواست بندهای فروتن، خوار و افتاده که با من مدارا نمایی و به من رحم کنی و به آنچه روزیام نمودهای خشنود و قانع بداری و در تمام حالات در عرصهی فروتنیام قراردهی»
لینک ثابت
در پیروزیها باید تسبیح خدا و استغفار کرد
به نظر من این دوگانهها[در مواجهه با حوادث] سؤالات [مهم] است؛ ما از خودمان باید سؤال کنیم که در این دوگانهها چه جوری باید عمل کنیم. البتّه پاسخ دادنِ زبانی به اینها آسان است امّا پاسخ دادن عملی و ملتزم شدن، به این آسانی نیست. به نظر من پاسخ اینها در منابع اسلامی ما روشن است. [مثلاً] در مواجههی با پیروزیها قرآن به ما درس میدهد: اِذا جاءَ نَصرُ اللهِ وَ الفَتحُ، وَ رَاَیتَ النّاسَ یَدخُلونَ فی دینِ اللهِ اَفواجًا، فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّکَ وَ استَغفِرهُ اِنَّه کانَ تَوّابًا؛(1) نمیگوید خوشحالی کن، مثلاً برو وسط میدان شعار بده؛ فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّک؛ [میگوید] برو تسبیح کن؛ این مربوط به تو نیست، مربوط به خدا است؛ استغفار کن. در خلال این حرکت ممکن است یک غفلتی از تو سر زده باشد، از خدای متعال طلب مغفرت کن؛ در برخورد با حوادث مثبت این جوری باید برخورد کرد: دچار غرور نشدن، و از خدا دانستن که «وَ ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ وَلکِنَّ اللهَ رَمىٰ».(2) این اغترار به نفْس و اغترار [نسبت] به خدا که انسان غرّه بشود، [درست نیست]؛ «فَحَقُّ لَکَ اَن لا یَغتَرَّ بِکَ الصِّدّیقون»؛(3) در دعای صحیفهی سجّادیّه [آمده] که صدّیقون هم نبایستی اغترار پیدا کنند به تو که بگویند «ما که دیگر با خدا وضعمان روشن است و ...»؛ نخیر، خدای متعال با صدّیقون هم رودربایستی ندارد؛ [اگر] یک وقت خطائی بکنند، ضربه را خواهند خورد. کاری که انجام میگیرد، کار خوبی را که انجام گرفته، از خودمان ندانیم، از خدا بدانیم. واقع قضیّه هم همین است.1397/12/23
1 )
سوره مبارکه النصر آیه 1
بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ إِذا جاءَ نَصرُ اللَّهِ وَالفَتحُ
ترجمه:
هنگامی که یاری خدا و پیروزی فرارسد،
1 )
سوره مبارکه النصر آیه 2
وَرَأَيتَ النّاسَ يَدخُلونَ في دينِ اللَّهِ أَفواجًا
ترجمه:
و ببینی مردم گروه گروه وارد دین خدا میشوند،
1 )
سوره مبارکه النصر آیه 3
فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّكَ وَاستَغفِرهُ ۚ إِنَّهُ كانَ تَوّابًا
ترجمه:
پروردگارت را تسبیح و حمد کن و از او آمرزش بخواه که او بسیار توبهپذیر است!
2 )
سوره مبارکه الأنفال آیه 17
فَلَم تَقتُلوهُم وَلٰكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُم ۚ وَما رَمَيتَ إِذ رَمَيتَ وَلٰكِنَّ اللَّهَ رَمىٰ ۚ وَلِيُبلِيَ المُؤمِنينَ مِنهُ بَلاءً حَسَنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ سَميعٌ عَليمٌ
ترجمه:
این شما نبودید که آنها را کشتید؛ بلکه خداوند آنها را کشت! و این تو نبودی (ای پیامبر که خاک و سنگ به صورت آنها) انداختی؛ بلکه خدا انداخت! و خدا میخواست مؤمنان را به این وسیله امتحان خوبی کند؛ خداوند شنوا و داناست.
3 )
صحیفهی سجّادیّه، دعای سیونهم
فَأَمَّا أَنْتَ- يَا إِلَهِي- فَأَهْلٌ أَنْ لَا يَغْتَرَّ بِكَ الصِّدِّيقُونَ، وَ لَا يَيْأَسَ مِنْكَ الْمُجْرِمُونَ، لِأَنَّكَ الرَّبُّ الْعَظِيمُ الَّذِي لَا يَمْنَعُ أَحَداً فَضْلَهُ، وَ لَا يَسْتَقْصِي مِنْ أَحَدٍ حَقَّهُ.
ترجمه:
امام سجاد (علیهالسلام): اما تو اى خداى من، شايستهاى كه صدّيقان به رحمت تو مغرور نشوند و مجرمان از رحمت تو نوميد نگردند، كه تو آن پروردگار بزرگ هستى كه فضل خود از كسى باز ندارى و در گرفتن حق خود از ديگران سخت نگيرى.
لینک ثابت
یکی از آفتها در بسیج، غرور است/صحیفه سجادیه دعای 20
یکی از آفتها در بسیج، غرور است. ما که حالا بسیجی هستیم -بهعنوان برگزیدگان، بهعنوان گل سرسبد، تعریف داریم دیگر؛ اینهمه تعریف کردیم- به دیگران به چشم تحقیر نگاه کنیم؛ این آفت است؛ این آفت است. هرچه بزرگتر میشوید، هرچه بالاتر میروید، تواضعتان بیشتر بشود؛ خشوعتان پیش خدای متعال بیشتر بشود. شما نگاه کنید، من و شما هم استغفار میکنیم و گاهی میگوییم: استغفرالله ربّی و اتوب الیه؛ استغفار ما را نگاه کنید، استغفار امام سجّاد را [هم] نگاه کنید. ما هم دعا میخوانیم؛ تضرّع ما در دعاهایمان را نگاه کنید چهجوری است، تضرّع امیرالمؤمنین در آن مناجات یا تضرّع امام حسین در دعای عرفه یا تضرّع امام سجّاد در صحیفهی سجّادیه را نگاه کنید؛ او کجا، ما کجا؛ امّا او هزار برابرِ ما در تضرّع جدّیتر است؛ در استغفار جدّیتر است. امیرالمؤمنین با آن عظمت، با آن مقام، با آن عبودیّت، با آن تقوا، در دعای کمیل ترس از عذاب خدا را مطرح میکند! هرچه بالاتر میروید، خودتان را در مقابل خدا و در مقابل خلق خدا [کوچکتر ببینید]؛ در دعای مکارمالاخلاق به ما یاد دادهاند که هرچه خودمان در چشم مردم بالاتر میرویم، در اِلّا حَطَطتَنی عِندَ نَفسی مثِلَها؛(1) هرچه مقاممان پیش مردم بالاتر میرود، در نفْس خودمان به همان مقدار پایینتر برویم. توجّه کنیم به مسئولیّتمان، توجّه کنیم به کوتاهیهایمان، توجّه کنیم به ضعفهایمان، به نقصهایمان؛ ماها کم که نقص نداریم، من خودم را میگویم. خب، شما جوانها بهتر از ما هستید لکن همه نقص داریم؛ به نقصهای خودمان بیشتر باید [توجّه کنیم]. پس غرور یکی از آفتها است. مواظب باشید، بهخاطر اینکه من بسیجیام، من فدائیام، من حاضرم جانم را بدهم، غرور شما را نگیرد.1394/09/04
1 )
لصحیفة السجادیة ، دعای 20 ؛
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ. اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِي، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِي، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّي. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِي مَا يَشْغَلُنِي الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْأَلُنِي غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَهُ، وَ أَغْنِنِي وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِكَ، وَ لَا تَفْتِنِّي بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِي وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكِبْرِ، وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِي فِي النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا...
ترجمه:
بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و ايمان مرا به كاملترين درجات ايمان و يقين مرا به برترين مراتب يقين و نيّت مرا به نيكوترين نيتها و عمل مرا به بهترين اعمال برسان. خداوندا، به لطف خود نيّت مرا کامل گردان و يقين مرا به آنچه در نزد تو است از اشتباه بدور و تصحیح نما، و به قدرت خود فساد مرا به صلاح بدل نماى. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و از کاری که اهمیت به آن مرا مشغول کرده است، بىنياز گردان و به كارى بر گمار كه در روز باز پسين از من خواهى و روزهاى عمر مرا در كارى كه مرا براى آن آفريدهاى مصروف دار و مرا بىنياز فرماى و روزیت بر من وسیع و فراوان گردان و به نگريستن به حسرت در مال و جاه كسان گرفتار مساز و عزيزم دار و به تکبر دچارم مكن. مرا به بندگى خود گير و عبادتم را به خودپسندی تباه مكن. و كارهاى خير در حق مردم را به دست من جارى كن و كارهاى خير من به شائبه منت نهادن بر خلق خداى نابود نکن و از اخلاق متعالى بهرهورم دار و از فخرفروشی در امانم دار. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست. و مرتبه و مقام مرا نزد مردم بالا نبر جز آنکه به همان اندازه در نفس خود خوارم گردانی و عزّتى آشكار برایم ایجاد نکن جز آنکه به همان اندازه در نفس خود ذليل گردانی...
لینک ثابت
غرّه نشدن به خویشاوندیِ با خدا در رسیدن به هدفها/صحیفه سجادیه دعای 46
[در رسیدن به هدفهای بلندِ نظام اسلامی، خود را نیازمند کمک الهی بدانیم؛ این را احساس کنیم. به تواناییهای خود و آنچه به نظر ما قدرت ماست، تکیهی استقلالی و ذاتی نکنیم؛ از خدا کمک بخواهیم و خود را محتاج او بدانیم.]
ضمناً خود را خویشاوند خدا هم ندانیم و به خویشاوندیِ وهمیِ با خدا غرّه نشویم. یکی از چیزهایی که در دعاها ما را بهشدّت از آن پرهیز دادهاند، «الاغترار باللَّه»(1) است. نگوییم چون بندگان خوب خدا هستیم، نقمت الهی ما را نمیگیرد؛ نه، این خطاست. خدای متعال با هیچکس، با هیچ قومی و با هیچ ملتی خویشاوندی ندارد. عمل و نیّت و صدق و مجاهدت آنهاست که تأثیر میگذارد و رحمت الهی را جلب میکند.1382/05/15
1 )
الصحیفه السجادیه، دعای46؛
مصباح المتهجد،طوسی ص369 ؛
مصباح الكفعمی،كفعمی ص433 ؛
... حُجَّتُكَ قَائِمَةٌ لَا تُدْحَضُ، وَ سُلْطَانُكَ ثَابِتٌ لَا يَزُولُ، فَالْوَيْلُ الدَّائِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْكَ، وَ الْخَيْبَةُ الْخَاذِلَةُ لِمَنْ خَابَ مِنْكَ، وَ الشَّقَاءُ الْأَشْقَى لِمَنِ اغْتَرَّ بِكَ مَا أَكْثَرَ تَصَرُّفَهُ فِی عَذَابِكَ، وَ مَا أَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فِی عِقَابِكَ، وَ مَا أَبْعَدَ غَايَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ، وَ مَا أَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَةِ الْمَخْرَجِ عَدْلًا مِنْ قَضَائِكَ لَا تَجُورُ فِيهِ، وَ إِنْصَافاً مِنْ حُكْمِكَ لَا تَحِيفُ عَلَيْهِ ...
ترجمه:
حجت و برهان تو استوار است و باطل نمی شود و فرمانروایی تو پابرجاست و از بین نمی رود پس عذاب همیشگی از آن كسی است از تو روی برتابد و ناامیدی ذلت بار از آن كسی است كه از تو ناامید گشته است و بدترين تیره روزی نصيب كسى است كه به تو مغرور شود. چنين كسى چه بسيار عذابهاى گوناگون خواهد چشيد و چه زمانهاى دراز كه در وادى شكنجه تو سرگردان خواهد ماند و آرزوی گشایش او چه دور است و چه ناامید است برای رهايى از تنگنايى كه در آن افتاده. همه اینها به خاطر عدالت در تدبیرت می باشد كه كه در آن ستم نمی كنی و به سبب داوری منصفانه توست كه در آن ظلم نمی كنی.
لینک ثابت
غفلت نکردن از قضاوت صحیح در مورد خود بخاطر تمجید مردم
من مواعظ علی بن الحسین(علیه السلام): کم من مفتونٍ بحسن القول فیه، وکم من مغرورٍ بحسن الستر علیه، وکم من مستدرجٍ بالإحسان علیه.(1)
چه بسا افرادی که فریب تعریفها و تحسینهایی که مردم از آنان مینمایند میخورند. انسان نباید فریفته قضاوتهای مردم درباره خودش شده و بخاطر تساویل نفسانی از قضاوت صحیح در مورد خودش غفلت ورزد و توجه به این مسأله بالخصوص برای مسئولین حائز اهمیت است.
و همچنین انسان نباید از اینکه خداوند عیوب او را پوشانده مغرور شود و خیال کند که همیشه بدیهای او مستور میماند. چه بسا خداوند در همین دنیا آنها را فاش کند و اگر در این دنیا هم با لطف و احسان خود فاش نکرد در قیامت (روزی که باطن افراد ظاهر میشود) آشکار کند. لذا ائمه (علیهم السلام) همانطور که در دعای شعبانیه نقل شده از خدا میخواستند که: «الهی لا تفضحنی یوم القیامة علی رؤس الاشهاد».(2)
و چه بسا افرادی که در اثر نعم الهی گرفتار استدراج میشوند، «سنستدرجهم من حیث لا یعلمون»(3).
پس نباید ما بخاطر تمجیدهای مردم و ستر الهی و اعطای نعم او از قضاوت صحیح در مورد خود غفلت نمائیم.1378/10/27
1 )
تحف العقول، حسن بن شعبه حرانی، ص 281 ؛
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 75، ص 139 ؛
«وَ قَالَ ع كَمْ مِنْ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ وَ كَمْ مِنْ مَغْرُورٍ بِحُسْنِ السَّتْرِ عَلَيْهِ وَ كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْه»
ترجمه:
چه بسيار افرادى كه چون به خوبى تعريف شدند عقل و هوش از كف دادند، و چه بسيار افرادى كه از پردهپوشى [خداوند] بخود مغرور شدند، و چه بسيار افرادى كه بوسيله احسان او غافلگير شدند.
2 )
اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ص 685 ؛
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 91، ص 96 ؛
« الهِی لَمْ يَزَلْ بِرُّكَ عَلَيَّ أَيّامَ حَياتِی، فَلا تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنِّی فِی مَماتِی، الهِی كَيْفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لِی بَعْدَ مَماتِی، وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِی الَّا الْجَمِيلَ فِی حَياتِی، الهِی تَوَلَّ مِنْ امْرِی ما انْتَ اهْلُهُ وَ عُدْ عَلَيَّ بِفَضْلِكَ عَلى مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ. الهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوباً فِی الدُّنْيا وَ انَا احْوَجُ الى سَتْرِها عَلَيَّ مِنْكَ فِی الأُخْرى، الهِی قَدْ احْسَنْتَ الَيَّ إِذْ لَمْ تُظْهِرْها لأَحَدٍ مِنْ عِبادِكَ الصَّالِحِينَ، فَلا تَفْضَحْنِی يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى رُؤُوسِ الأَشْهادِ. الهِی جُودُكَ بَسَطَ امَلِی وَ عَفْوُكَ افْضَلُ مِنْ عَمَلِی، الهِی فَسُرَّنِی بِلِقائِكَ يَوْمَ تَقْضِی فِيهِ بَيْنَ عِبادِكَ، الهِی اعْتِذارِی الَيْكَ اعْتِذارُ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ، فَاقْبَلْ عُذْرِی، يا اكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ الْمُسِيئُونَ.»
ترجمه:
خدايا پيوسته در دوران زندگى نيكى تو بر من ميرسد پس نيكيت را در هنگام مرگ از من مگير، خدايا من چگونه مأيوس شوم از اينكه پس از مرگ مورد حسن نظر تو واقع گردم، در صورتى كه در دوران زندگيم جز به نيكى سرپرستيم نكردى، خدايا سرپرستى كن كار مرا چنانچه تو شايسته آنى و توجه كن بر من بفضل خويش كه همچون گنهكارى هستم كه نادانيش سرا پاى او را فرا گرفته، خدايا براستى تو گناهانى را در دنيا بر من پوشاندى كه بپوشاندن آن در آخرت محتاجترم (در دنيا پوشاندى) باينكه آشكارش نكردهاى براى هيچ يك از بندگان شايستهات، اى خدا پس در روز قيامت در برابر ديدگان مردم مرا رسوا مكن، خدايا جود و بخششت آرزويم را گستاخ كرده، و گذشت تو برتر است از عمل من، خدايا مرا در آن روزى كه ميان بندگانت داورى كنى بديدارت مسرورم ساز، خدايا عذرخواهى من بدرگاهت عذرخواهى كسى است كه بىنياز نشده از پذيرفتن عذرش، پس عذر مرا بپذير اى بزرگوارترين كسى كه گنهكاران بدرگاهش معذرت خواهى كنند.
3 )
سوره مبارکه الأعراف آیه 182
وَالَّذينَ كَذَّبوا بِآياتِنا سَنَستَدرِجُهُم مِن حَيثُ لا يَعلَمونَ
ترجمه:
و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جائی که نمیدانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد.
3 )
سوره مبارکه القلم آیه 44
فَذَرني وَمَن يُكَذِّبُ بِهٰذَا الحَديثِ ۖ سَنَستَدرِجُهُم مِن حَيثُ لا يَعلَمونَ
ترجمه:
اکنون مرا با آنها که این سخن را تکذیب میکنند واگذار! ما آنان را از آنجا که نمیدانند به تدریج به سوی عذاب پیش میبریم.
لینک ثابت
عجله، لجاجت، غرور و تنبلی؛ عوامل رسیدن ضرر به جامعه و فرد
من مواعظ علی علیه السلام: من استطاع أن یمنع نفسه من أربعة اشیاء فهو خلیق بأن لاینزل به مکروهٌ أبداً قیل: وما هنّ یا أمیرالمؤمنین! قال: العجلة واللجاجة والعُجب والتّوانی. (1)
هرکس این چهار صفت را از خود دورکند خواه فرد باشد، خواه مجموعه دستاندرکاران و رؤسأ جامعه، هیچگاه حادثه و واقعه ناخوشایندی، متوجه او نخواهدشد:
1- عجله، بدون تأنّی و دقت، تصمیمگیری کند یا کاری را اجراء نماید (عجله غیر از سرعت در عمل است)
2- لجاجت، یکی از مسائل خطرناک و بلاهای دامنگیر، اصرار و پافشاری ناحق، در مسألهای است که چون این حرف را گفته و یا چنین موضعی اتخاذ کرده حاضر نیست عقبنشینی کند و لو خلاف آن ثابت شود.
3- مغرورشدن و خودشگفتی، که انسان نقصها و ضعفهای خود را ندیده و احیاناً محسناتش را بزرگ بشمرد.
4- کاهلی و سستی، کار امروز را به فردا افکندن و تأخیر انداختن.
بنده، در اثر تجربیاتی که در سالهای متمادی پیدا کردم به این نتیجه رسیدم که این سخن علی (علیه السلام) واقعاً حکمت تمامی است و همه ضرر و زیانهایی که متوجه جامعه شده است در اثر این امور بوده. خداوند ان شاءاللّه ما را با مجاهدت خودمان و با توفیق خودش از این صفات دور بدارد.1378/10/27
1 )
تحف العقول ، حسن بن شعبه حرانی، ص222 ؛
بحارالانوار، علامه مجلسی ، ج 75 ص43 ؛
وَ قَالَ ع مَنِ اسْتَطَاعَ أَنْ يَمْنَعَ نَفْسَهُ مِنْ أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ فَهُوَ خَلِيقٌ بِأَنْ لَا يَنْزِلَ بِهِ مَكْرُوهٌ أَبَداً قِيلَ وَ مَا هُنَّ قَالَ الْعَجَلَةُ وَ اللَّجَاجَةُ وَ الْعُجْبُ وَ التَّوَانِی
ترجمه:
امام علی (علیه السلام) فرمودند: هر كس بتواند چهار چيز را از خويشتن دور نگاه دارد، شايسته آن است كه هرگز بديى به او نرسد. پرسيدند: آن چهار چيز چيست اى امير مؤمنان؟ فرمود: عجله، لجبازى، خودخواهى، و سستى در كار.
لینک ثابت
غرور، مانعی برای استغفار/صحیفه سجادیه دعاهای 39 و 46
[اگر بخواهیم استغفار - این نعمت الهی - را به دست بیاوریم، دو خصلت را باید از خودمان دور کنیم: یکی غفلت و دیگری غرور. ] مانع دوم، غرور است. اندک کار کوچکی که انسان انجام میدهد، مغرور میشود. در تعبیرات دعا و روایت داریم که «الاغترار باللَّه». در دعای چهلوششم صحیفهی سجّادیه که روزهای جمعه خوانده میشود، عبارتی وجود دارد که خیلی تکان دهنده است. میفرماید: «و الشّقاء الاشقی لمن اغترّ بک»؛ بالاترین شقاوتها، متعلّق به کسی است که به تو مغرور شود. «ما اکثر تصرّفه فی عذابک و ما اطول تردّده فی عقابک و ما ابعد غایته من الفرج و ماأقنطه من سهولة المخرج»(1). کسی که مغرور میشود - به تعبیر این روایت - دچار حالت «اغترار باللَّه» میگردد. غرور، اینگونه است. مغرور، خیلی دور از آبادی است، خیلی دستش کوتاه از رهایی و سلامتی است. چرا؟ بهخاطر اینکه اندک کار کوچکی که انجام داد، دو رکعت نمازی که خواند، مثلاً خدمتی برای مردم انجام داد، پولی در فلان صندوق انداخت، یا کاری در راه خدا انجام داد، فوراً مغرور میشود که ما دیگر پیش خدای متعال، کار خودمان را درست کردیم و حساب خودمان را ساخته و پرداخته نمودیم و احتیاج به چیزی نداریم! این را به زبان نمیآورد، اما در دل او اینگونه میگذرد.
مراقب باشید، اینکه خدای متعال باب توبه را باز کرده و فرموده است من گناهان را میآمرزم، معنایش این نیست که گناهان، چیزهای کم و کوچکی هستند؛ نه. گاهی گناهان، همهی وجود حقیقی انسانی را ضایع میکنند، از بین میبرند و یک انسانِ در مرتبهی عالی حیاتِ انسانی را به یک حیوان درندهی کثیفِ پلیدِ بیارزش تبدیل میکنند. گناه، اینگونه است. خیال نکنید گناه، چیز کمی است. همین دروغگویی، همین غیبت کردن، همین بیاعتنایی به شرافت انسانها، همین ظلم کردن - ولو با یک کلمه - گناهان کم و کوچکی نیست.
لازم نیست که اگر انسان میخواهد احساس گناه کند، حتماً بایستی سالهای متمادی غرق در گناه شده باشد. نخیر؛ یک گناه هم، یک گناه است؛ نباید گناه را کوچک دانست. در روایات، باب «استحقار الذّنوب»(2) داریم که حقیر شمردن گناهان را مذمّت کردهاند. علت اینکه خدای متعال میفرماید: «میآمرزیم»، این است که بازگشت به خدا، خیلی مهم است؛ نه اینکه گناه، کم و کوچک است. گناه، عمل بسیار خطرناکی است؛ منتها بازگشت و توجّه به خدا و ذکر او، این قدر اهمیت دارد که اگر کسی این را صادقانه و درست و حقیقی انجام دهد، آن وقت آن بیماری صعبالعلاج، از بین میرود. بنابراین، اغترار و مغرور شدن به کار نیک - کار نیکی که ما خیال میکنیم کار نیک است؛ ولی ممکن است آن قدرها هم نیک نباشد، یا چندان اهمیت نداشته باشد - موجب میشود که شما سراغ استغفار نروید.
امام سجّاد در دعای دیگری به خدا عرض میکند: «فامّا انت یا الهی فاهل ان لایغترّ بک الصدّیقون»(3).ببینید واقعاً چه بیان و چه معرفتی در این دعا وجود دارد! راه، این است. ایشان میفرماید، صدّیقین هم که مقام بالایی از مقام بندگی انسانها را دارند، باید مغرور نشوند به اینکه ما راه خدا را درست رفتیم و دیگر احتیاج به کار و تلاش نداریم. نخیر؛ «ان لایغترّ بک الصدّیقون». این هم مانع استغفار است. اگر غفلت نبود، «اغترارباللَّه» هم نبود، خودفریبی و ودشگفتی هم نبود، آن وقت انسان استغفار میکند.1375/10/28
1 )
الصحیفه السجادیه، دعای46؛
مصباح المتهجد،طوسی ص369 ؛
مصباح الكفعمی،كفعمی ص433 ؛
...حُجَّتُكَ قَائِمَةٌ لَا تُدْحَضُ، وَ سُلْطَانُكَ ثَابِتٌ لَا يَزُولُ، فَالْوَيْلُ الدَّائِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْكَ، وَ الْخَيْبَةُ الْخَاذِلَةُ لِمَنْ خَابَ مِنْكَ، وَ الشَّقَاءُ الْأَشْقَى لِمَنِ اغْتَرَّ بِكَ مَا أَكْثَرَ تَصَرُّفَهُ فِی عَذَابِكَ، وَ مَا أَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فِی عِقَابِكَ، وَ مَا أَبْعَدَ غَايَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ، وَ مَا أَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَةِ الْمَخْرَجِ عَدْلًا مِنْ قَضَائِكَ لَا تَجُورُ فِيهِ، وَ إِنْصَافاً مِنْ حُكْمِكَ لَا تَحِيفُ عَلَيْهِ ...
ترجمه:
حجت و برهان تو استوار است و باطل نمی شود و فرمانروایی تو پابرجاست و از بین نمی رود پس عذاب همیشگی از آن كسی است از تو روی برتابد و ناامیدی ذلت بار از آن كسی است كه از تو ناامید گشته است و بدترين تیره روزی نصيب كسى است كه به تو مغرور شود. چنين كسى چه بسيار عذابهاى گوناگون خواهد چشيد و چه زمانهاى دراز كه در وادى شكنجه تو سرگردان خواهد ماند و آرزوی گشایش او چه دور است و چه ناامید است برای رهايى از تنگنايى كه در آن افتاده. همه اینها به خاطر عدالت در تدبیرت می باشد كه كه در آن ستم نمی كنی و به سبب داوری منصفانه توست كه در آن ظلم نمی كنی.
2 )
الكافی،ثقة السلام كلینی ج 2 ص 287 ؛
اتَّقُوا الْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّهَا لَا تُغْفَرُ قُلْتُ وَ مَا الْمُحَقَّرَاتُ قَالَ الرَّجُلُ يُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيَقُولُ طُوبَى لِی لَوْ لَمْ يَكُنْ لِی غَيْرُ ذَلِكَ
ترجمه:
زيد شحام گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: از گناهان محقر بپرهيزيد كه آمرزيده نشوند، عرضكردم: گناهان محقر چيست؟ فرمود: اينست كه مردى گناه كند و بگويد، خوشا حال من اگر غير از اين گناه نداشته باشم
3 )
صحیفه سجادیه دعای 39
مصباح الكفعمی، شیخ كفعمی، ص 387 ؛
إنَّكَ إِنْ تَفْعَلْ ذَلِكَ- يَا إِلَهِی- تَفْعَلْهُ بِمَنْ لَا يَجْحَدُ اسْتِحْقَاقَ عُقُوبَتِكَ، وَ لَا يُبَرِّئُ نَفْسَهُ مِنِ اسْتِيجَابِ نَقِمَتِكَ تَفْعَلْ ذَلِكَ- يَا إِلَهِی- بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْكَ أَكْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِيكَ، وَ بِمَنْ يَأْسُهُ مِنَ النَّجَاةِ أَوْكَدُ مِنْ رَجَائِهِ لِلْخَلَاصِ، لَا أَنْ يَكُونَ يَأْسُهُ قُنُوطاً، أَوْ أَنْ يَكُونَ طَمَعُهُ اغْتِرَاراً، بَلْ لِقِلَّةِ حَسَنَاتِهِ بَيْنَ سَيِّئَاتِهِ، وَ ضَعْفِ حُجَجِهِ فِی جَمِيعِ تَبِعَاتِهِ فَأَمَّا أَنْتَ يَا إِلَهِی فَأَهْلٌ أَنْ لَا يَغْتَرَّ بِكَ الصِّدِّيقُونَ، وَ لَا يَيْأَسَ مِنْكَ الْمُجْرِمُونَ، لِأَنَّكَ الرَّبُّ الْعَظِيمُ الَّذِی لَا يَمْنَعُ أَحَداً فَضْلَهُ، وَ لَا يَسْتَقْصِی مِنْ أَحَدٍ حَقَّهُ تَعَالَى ذِكْرُكَ عَنِ الْمَذْكُورِينَ، وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُكَ عَنِ الْمَنْسُوبِينَ، وَ فَشَتْ نِعْمَتُكَ فِی جَمِيعِ الْمَخْلُوقِينَ، فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى ذَلِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ.
ترجمه:
اى خداى من، اگر با من چنين كنى، اين لطف و رحمت در حق كسى كردهاى كه خود منكر آن نيست كه مستحق عقوبت توست، و خويشتن مبرا نمىداند كه سزاوار خشم توست. اى خداى من، اگر با من چنين كنى، اين لطف و رحمت در حق كسى است كه بيمش از تو از آزمنديش در رحمت تو بيش است و نوميدش از رهايى، استوارتر از اميدش به رهايى است. نه چنان است كه نوميديش، نوميدى از رحمت تو باشد، يا اميدش از آن روست كه مىخواهد خود را به رحمت تو بفريبد، بلكه به سبب قلّت حسنات اوست در برابر كثرت سيّئاتش و ضعف حجت اوست در دادگاه داورى تو. اما تو اى خداى من، شايستهاى كه صدّيقان به تو مغرور نشوند و مجرمان از تو نوميد نگردند، كه تو آن پروردگار بزرگ هستى كه فضل خود از كسى باز ندارى و همه حق خود را از كسی باز نمی ستاند. ياد تو از همه یادشدگان برتر است و نام های تو منزه از آن است كه مردمان بر خود نهند. نعمت تو در ميان همه آفريدگانت پراكنده است پس به خاطر این سپاس مخصوص توست ای پروردگار جهانیان.
لینک ثابت
اصلِ دعا، خشوع در مقابل پروردگار
و اما نکتهی سوم و آخر در دعا، آن مطلبِ اصلیِ دعاست. حتّی دو نکتهای که عرض شد، نسبت به این نکتهی آخر، کوچک است. آن چیست؟ خشوع در مقابل پروردگار. اصلِ دعا، این است. اینکه میبینید از قول پیغمبر صلیاللَّهعلیهوآله نقل شده است که فرمود: «الدّعاء مخ العبادة؛ مغز عبادت دعاست»(1) به خاطر آن است که در دعا حالتی وجود دارد که عبارت است از وابستگیِ مطلق به پروردگار و خشوع در مقابل او. اصل عبادت هم این است. لذاست که در ادامهی آیهی شریفهی «و قال ربّکم ادعونی استجب لکم» میفرماید: «ان الّذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین(2).» اصل دعا این است که انسان در مقابل خدای متعال، خود را از انانیّت دروغین بشری بیندازد. اصل دعا، خاکساری پیش پروردگار است.
عزیزان من! هر جا که شما نگاه کردید - چه در محیط خودتان، چه در کشور خودتان و چه در سرتاسر دنیا - و بدی و فسادی را از ناحیهی کسی، مشخّصاً دیدید، اگر دقّت کنید مشاهده خواهید کرد که اساس و منشأ آن بدی و فساد، انانیّت، استکبار، استعلا و غرور انسانی است. دعا باید این را بشکند.1373/11/28
1 )
إرشاد القلوب إلى الصواب ،حسن بن ابى الحسن ديلمى ج1ص148 ؛
اعلام الدین،دیلمی،ص278 ؛
شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید،ج11ص228 ؛
الدعوات،قطب الدین راوندی : ص 18 ح 8
بحار الانوار،مجلسی،ج90ص300 ؛
« الدعاء مخ العبادة »
ترجمه:
دعا مغز (اصل و اساس) عبادت است.
2 )
سوره مبارکه غافر آیه 60
وَقالَ رَبُّكُمُ ادعوني أَستَجِب لَكُم ۚ إِنَّ الَّذينَ يَستَكبِرونَ عَن عِبادَتي سَيَدخُلونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ
ترجمه:
پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانید تا (دعای) شما را بپذیرم! کسانی که از عبادت من تکبّر میورزند به زودی با ذلّت وارد دوزخ میشوند!»
لینک ثابت
غرور؛ عامل انحراف/صحیفه سجادیه دعای 20
در دعای مکارمالاخلاق میخوانید: خدایا! به من عزت بده، به من جاه بده؛ ولی «لاتبتلینی بالکبر»(1)؛ من را مبتلای به غرور نکن. من را به عبادت موفق بکن؛ ولی مبتلای به عجب نکن. یعنی حتّی در اثنای عبادت، این دوراهی هست. لحظهی خودشگفتیِ «این منم»، همان لحظهیی است که از این جادهی مستقیمِ مبارکِ خوشعاقبت، به یک جادهی پُررنج و گمراهکننده میلغزیم. این، نقطهی انحراف است؛ باید به این توجه کرد.1369/09/14
1 )
الصحیفه السجادیه ، دعای 20 ؛
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِی أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِی أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِی إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِی إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ. اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِی، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِی، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّی. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِی مَا يَشْغَلُنِی الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِی فِيمَا خَلَقْتَنِی لَهُ، وَ أَغْنِنِی وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِی رِزْقِكَ، وَ لَا تَفْتِنِّی بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِيَنِّی بِالْكِبْرِ، وَ عَبِّدْنِی لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِی مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِی فِی النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِی عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا
ترجمه:
بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و ايمان مرا به كاملترين درجات ايمان و يقين مرا به برترين مراتب يقين و نيّت مرا به نيكوترين نيتها و عمل مرا به بهترين اعمال برسان. خداوندا، به لطف خود نيّت مرا كامل گردان و يقين مرا به آنچه در نزد تو است از اشتباه بدور و تصحیح نما، و به قدرت خود فساد مرا به صلاح بدل نماى. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و از كاری كه اهمیت به آن مرا مشغول كرده است، بىنياز گردان و به كارى بر گمار كه در روز باز پسين از من خواهى و روزهاى عمر مرا در كارى كه مرا براى آن آفريدهاى مصروف دار و مرا بىنياز فرماى و روزیت بر من وسیع و فراوان گردان و به نگريستن به حسرت در مال و جاه كسان گرفتار مساز و عزيزم دار و به تكبر دچارم مكن. مرا به بندگى خود گير و عبادتم را به خودپسندی تباه مكن. و كارهاى خير در حق مردم را به دست من جارى كن و كارهاى خير من به شائبه منت نهادن بر خلق خداى نابود نكن و از اخلاق متعالى بهرهورم دار و از فخرفروشی در امانم دار. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست. و مرتبه و مقام مرا نزد مردم بالا نبر جز آنكه به همان اندازه در نفس خود خوارم گردانی و عزّتى آشكار برایم ایجاد نكن جز آنكه به همان اندازه در نفس خود ذليل گردانی
لینک ثابت