newspart/index2
عمل به تکلیف / ادای تکلیف/ انجام وظیفه
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
گواهی دادن روزهای عمر انسان بر اعمال او

عَنِ الصّادِقِ جَعفَرِبنِ‌مُحَمَّدٍ صَلَواتُ‌ اللهِ عَلَیهِما عَن اَبِیهِ عَن آبائِهِ عَلَیهِمُ‌السَّلام قال: قالَ عَلِىٌّ عَلَیهِ‌‌السَّلام:
مَا مِن یَومٍ یَمُرُّ عَلَى ابنِ آدَمَ اِلاّ قالَ لَهُ ذلِکَ الیَومُ یَابنَ آدَم اَنا یَومٌ جَدیدٌ وَ اَنا عَلَیکَ شَهیدٌ فَقُل فِىَّ خَیراً وَ اعمَل فِىَّ خَیراً اَشهَدُ لَکَ بِهِ یَومَ القِیامَةِ فَاِنَّکَ لَن تَرانِى بَعدَهُ اَبَداً.
روزى به فرزند آدم نگذرد مگر به او بگوید: اى فرزند آدم! من روز تازه‌ای هستم و بر تو گواهم؛ در من خوب بگو و خوب عمل کن تا روز قیامت براى تو گواهى دهم؛ پس از من دیگر هرگز مرا نخواهى دید.

مَا مِن‌ یَومٍ یَمُرُّ عَلَى ابنِ آدَمَ اِلاّ قالَ لَهُ ذلِکَ الیَومُ یَابنَ آدَمُ! اَنَا یَومٌ جَدیدٌ وَ اَنا عَلَیکَ شَهید
[برمبنای این روایت] امروز که مثلاً روز دوشنبه‌‌ى چندم این ماه است، همین روز با من و شما مخاطبه میکند، حرف میزند. حالا این حرف زدن به چه معنا است؟ آیا واقعاً در عالم معنا یک نوع مکالمه‌‌اى وجود دارد که از ظرفیّت گوش‌هاى ما و فهم‌هاى ما خارج است -که خب، بعید هم نیست؛ اینها را خیلى هم نمیشود انکار کرد؛ ممکن است همین باشد- یا نه، مراد مکالمه‌‌ى عقل ما است، وجدان ما است، فهم ما است، که در واقع دل ما با ما حرف میزند و این مطالب را میگوید -عقل ما با ما حرف میزند- به‌ هرحال این مکالمه‌‌اى است و یکى از معانى بین این روزى که ما در آن صبح کردیم و ما. «امروز» به ما چه میگوید؟ میگوید من یک روز تازه‌ای هستم؛ گذشته‌‌ها گذشت، امروز حکم خودش را دارد. تو میتوانى در این روز به‌‌نحوى عمل کنى که منقطع باشد از عمل سوئى و زشتى که در روزهاى قبل انجام دادى. امروز روز تازه‌‌اى است و فرصت تازه‌‌اى است؛ میتوان در این فرصت کارهایى را انجام داد که ما دیروز آن کارها را نتوانستیم انجام بدهیم، [ امّا] امروز میتوانیم انجام بدهیم. من روز جدیدى هستم و شاهد بر تو خواهم بود، گواه بر تو خواهم بود. یعنى در آن روزى که همه‌‌ى موجودات عالمِ وجود جان دارند و حرف میزنند -وَ تُکَلِّمُنآ اَیدیهِم وَ تَشهَدُ اَرجُلُهُم بِما کانوا یَکسِبونَ-(۱) آن روزى که زمین شهادت میدهد، سنگ شهادت میدهد، حیوان شهادت میدهد، در آن روز، این «روز» هم شهادت خواهد داد. از همه نزدیک‌تر به ما همین روزى است که ما را احاطه کرده.

فَقُل فِىَّ خَیراً وَ اعمَل فِىَّ خَیراً
از این فرصت استفاده کن؛ در این روزى که من هستم سخن نیک بگو؛ در این روز کار نیک انجام بده؛ این فرصت را مغتنم بشمر. میتوانست این روز در اختیار ما نباشد. اگر ما دیروز یا دیشب از دنیا رفته بودیم -مثل هزاران نفرى که دیروز از دنیا رفتند و دیشب از دنیا رفتند؛ من و شما هم میشد جزو همان‌ها باشیم- در آن صورت این روز در اختیار ما نبود؛ این فرصت را نداشتیم. حالا خداى متعال فرصت داده است، دیشب ما نمردیم، دیروز نمردیم، امروز را درک کردیم؛ این فرصت در اختیار ما است. در این فرصت، سخن نیک بگو، کار نیک بکن.

اَشهَدُ لَکَ بِهِ یَومَ القِیامَةِ
تا من شهادت بدهم براى تو در روز قیامت که «در روزى که من بودم» این حرف خوب را زد، این کار نیک را انجام داد، این خدمت را به مردم کرد، این بلا را از مؤمنى دفع کرد، مثلاً فرض بفرمایید جلوى این غیبتى را که علیه کسى میشد گرفت؛ شهادت بدهم به کار خیر تو.

فَاِنَّکَ لَن تَرانى بَعدَهُ اَبَداً
تو دیگر بعد از امروز، من را -که دوشنبه‌‌ى چندم این ماه هستم- نخواهى دید؛ ما رفتیم دیگر؛ دیدار ما و تو روز قیامت است که آنجا میتوانم به نفع تو شهادت بدهم؛ [پس] از این فرصت استفاده کن. کاش دلهاى ما این سخنان را بنیوشد، بفهمد، درک کند و بر طبق آن عمل کند.1393/09/17


1 )
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 523؛
من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص: 397؛
الأمالي( للصدوق)، ص: 108؛


ترجمه:
1 ) سوره مبارکه يس آیه 65
اليَومَ نَختِمُ عَلىٰ أَفواهِهِم وَتُكَلِّمُنا أَيديهِم وَتَشهَدُ أَرجُلُهُم بِما كانوا يَكسِبونَ
ترجمه:
امروز بر دهانشان مُهر می‌نهیم، و دستهایشان با ما سخن می‌گویند و پاهایشان کارهایی را که انجام می‌دادند شهادت می‌دهند!
لینک ثابت
عنایت الهی در عزم جدی برای انجام وظیفه

امیدواریم ان‌شاءالله خداوند متعال به همه‌ی آقایان محترم، توفیقات خودش را ارزانی بدارد، به ما هم كمك كند، هدایت كند، دستگیری كند كه اولاً وظیفه‌مان را ان‌شاءالله بشناسیم، و عزم جدی به ما بدهد كه این وظیفه را عمل كنیم. «اللهم قو علی‌ خدمتك جوارحی، و اشدد علی العزیمة جوانحی و هب لی الجد فی خشیتك، و الدوام فی الاتصال بخدمتك».(1)1392/12/15

1 )
مصباح‏‌المتهجد، شیخ طوسی، ص 844 ؛ إقبال‏‌الأعمال، سيد ابن طاووس‏، ص 706 ؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 62 (دعای كمیل)؛

يَا رَبِّ يَا رَبِّ قَوِّ عَلَى خِدْمَتِكَ جَوَارِحِی وَ اشْدُدْ عَلَى الْعَزِيمَةِ جَوَانِحِی وَ هَبْ لِيَ الْجِدَّ فِی خَشْيَتِكَ وَ الدَّوَامَ فِی الِاتِّصَالِ بِخِدْمَتِك‏.
ترجمه:
اى پروردگار من به اعضایم در مقام بندگيت نیرو بخش و دلم را عزم ثابت ده و كوشش در خوف و خشيتت را و اینكه پيوسته در خدمتت باشم.
لینک ثابت
مشمول امدادالهی قرارگرفتن کسی که برای خداوندتلاش نماید

ببینید تکلیف شرعیتان چیست؛ هرچه که تکلیف شرعی شما بود، به آن عمل کردید، پیش خدای متعال مأجورید. البته باید برای فهمیدن موضوع و حکم شرعی، انسان چشمهایش را باز کند و تلاش نماید - در این شکّی نیست - اما اگر شما برای ادای تکلیف شرعی تلاش کردید و اشتباه کردید، درعین‌حال شما اجر دارید؛ این بد است؟! این معامله‌ی بدی با خداست؟! «من کان للَّه کان اللَّه له»(1)؛ هرکس برای خدا کار کند، خدا هم همه‌ی این قدرت عظیم خود را برای او، در جهت او و در خدمت او قرار خواهد داد. فرموده است: «والّذین جاهدوا فینا لنهدیّنهم سبلنا»(2)؛ هدایت هم می‌کند. وقتی شما برای او تلاش کردید، نمی‌گذارد در گمراهی بمانید؛ هدایت هم می‌کند.1378/03/10

1 )
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏79، ص 197 ؛
روضة المتقين ، محمد تقی مجلسی، ج‏13 195؛ 
الوافی، فیض كاشانی، ج ‏8، ص 784 ؛

من‏ كان‏ لله‏ كان الله له و من أصلح أمر دينه أصلح الله أمر دنياه و من أصلح ما بينه و بين الله أصلح الله ما بينه و بين الناس‏
ترجمه:
هر كس كه از برای خدا باشد، خداوند برای اوست، و هر كس امر دینش را اصلاح نماید خداوند امر دنیایش را اصلاح كند و هر كس آنچه را ميان او و خداست اصلاح نمايد، خداوند آنچه را بين او و مردم است اصلاح كند.
2 ) سوره مبارکه العنكبوت آیه 69
وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنينَ
ترجمه:
و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راه‌های خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است.
لینک ثابت
خدا، انسان را در هیچ قضیه‌ای بی‌تکلیف نمیگذارد

سؤالی در این‌جا باقی میماند و آن این‌که: اگر این قطاری را که پیغمبر اکرم برروی این خط به راه انداخته است، دستی، یا حادثه‌ای آمد و را از خط خارج کرد، تکلیف چیست؟ اگر جامعه اسلامی منحرف شد؛ اگر این انحراف به جایی رسید که خوف انحرافِ کلّ اسلام و معارف اسلام بود، تکلیف چیست؟
دو نوع انحراف داریم. یک وقت مردم فاسد میشوند - خیلی وقتها چنین چیزی پیش می‌آید - اما احکام اسلامی از بین نمیرود؛ لیکن یک وقت مردم که فاسد میشوند، حکومتها هم فاسد میشوند، علما و گویندگان دین هم فاسد میشوند! از آدمهای فاسد، اصلاً دین صحیح صادر نمیشود. قرآن و حقایق را تحریف میکنند؛ خوبها را بد، بدها را خوب، منکر را معروف و معروف را منکر میکنند! خطّی را که اسلام - مثلاً - به این سمت کشیده است، صدوهشتاد درجه به سمت دیگر عوض میکنند! اگر جامعه و نظام اسلامی به چنین چیزی دچار شد، تکلیف چیست؟
البته پیغمبر فرموده بود که تکلیف چیست؛ قرآن هم فرموده است: «من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتی اللَّه بقوم یحبّهم و یحبّونه» (1) تا آخر - و آیات زیاد و روایات فراوان دیگر و همین روایتی که از قول امام حسین برایتان نقل میکنم.
امام حسین علیه‌السلام، این روایت پیغمبر(2) را برای مردم خواند. پیغمبر فرموده بود؛ اما آیا پیغمبر میتوانست به این حکم الهی عمل کند؟ نه؛ چون این حکم الهی وقتی قابل عمل است که جامعه منحرف شده باشد. اگر جامعه، منحرف شد، باید کاری کرد. خدا حکمی در این‌جا دارد. در جوامعی که انحراف به حدّی پیش می‌آید که خطر انحراف اصل اسلام است، خدا تکلیفی دارد. خدا انسان را در هیچ قضیه‌ای بیتکلیف نمیگذارد.
پیغمبر، این تکلیف را فرموده است - قرآن و حدیث گفته‌اند - اما پیغمبر که نمیتواند به این تکلیف عمل کند.
چرا نمیتواند؟ چون این تکلیف را آن وقتی میشود عمل کرد که جامعه، منحرف شده باشد. جامعه در زمان پیغمبر و زمان امیرالمؤمنین که، به آن شکل منحرف نشده است. در زمان امام حسن که معاویه در رأس حکومت است، اگرچه خیلی از نشانه‌های آن انحراف، پدید آمده است، اما هنوز به آن حدّی نرسیده است که خوف تبدیل کلّی اسلام وجود داشته باشد.1374/03/19


1 ) سوره مبارکه المائدة آیه 54
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا مَن يَرتَدَّ مِنكُم عَن دينِهِ فَسَوفَ يَأتِي اللَّهُ بِقَومٍ يُحِبُّهُم وَيُحِبّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى المُؤمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الكافِرينَ يُجاهِدونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَلا يَخافونَ لَومَةَ لائِمٍ ۚ ذٰلِكَ فَضلُ اللَّهِ يُؤتيهِ مَن يَشاءُ ۚ وَاللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ
ترجمه:
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانی نمی‌رساند؛ خداوند جمعیّتی را می‌آورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد می‌کنند، و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) می‌دهد؛ و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست.
2 )
وقعة الطف، ص: 172

خطب الحسين [عليه السّلام‏] أصحابه و أصحاب الحر: فحمد اللّه و أثني عليه، ثم قال: أيها الناس؛ إنّ رسول اللّه صلّى اللّه عليه [و آله‏] و سلّم قال: «من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرم اللّه؛ ناكثا لعهد اللّه؛ مخالفا لسنّة رسول اللّه؛ يعمل في عباد اللّه بالإثم و العدوان فلم يغيّر عليه بفعل و لا قول، كان حقّا على اللّه أن يدخله مدخله» ألا و إنّ هؤلاء قد لزموا طاعة الشيطان، و تركوا طاعة الرحمن، و اظهروا الفساد، و عطّلوا الحدود، و استأثروا بالفي‏ء، و أحلّوا حرام اللّه، و حرّموا حلال اللّه، و أنا أحقّ من غيّر.
ترجمه:
لینک ثابت
بسا شهرت نیکویی که اهلش نیستیم!

خدا را شکرگزارم که مجدداً این توفیق را به بنده عنایت کرد که در جلسه‌یی با این صمیمیت و صفا، در خدمت جمع عظیم‌الشأن علمای محترم و خبرگان مورد اعتماد مردم باشم و این فرصت پیش بیاید که مطالبی بگویم و بشنوم و ان‌شاءاللَّه استفاده کنم. همچنین خدا را شاکر هستم بر این حسن ظنی که نسبت به این حقیر ناقابل در بیانات حضرت آقای مشکینی (ادام‌اللَّه‌برکاته) موج می‌زد و وجود داشت؛ این لطف الهی و اتمام حجت پروردگار بر ماست؛ «و کم من ثناء جمیل لست اهلا له نشرته».(1) ان‌شاءاللَّه که بتوانیم آن‌چنان که حق این حسن ظن است، عمل بکنیم و وظایفمان را بشناسیم؛ به سمت تکالیف و وظایف بزرگ هدایت بشویم و توفیق انجام آنها را به دست بیاوریم؛ و البته در این راه به دعای آقایان هم شدیداً محتاج هستیم.1370/12/12

1 )
مصباح المتهجد، شیخ طوسیص844
اقبال الاعمال،سید بن طاووس،ص706 
البلد الامین،كفعمی،ص188 
مصباح،كفعمی‏،ص555

« اللهم إنی أسألك برحمتك التی وسعت كل شي‏ء و بقوتك التی قهرت بها كل شي‏ء و خضع لها كل شي‏ء و ذل لها كل شي‏ء و بجبروتك التی غلبت بها كل شي‏ء و بعزتك التی لا يقوم لها شي‏ء و بعظمتك التی ملأت كل شي‏ء و بسلطانك الذی علا كل شي‏ء و بوجهك الباقی بعد فناء كل شي‏ء و بأسمائك التی غلبت أركان كل شي‏ء و بعلمك الذی أحاط بكل شي‏ء و بنور وجهك الذی أضاء له كل شي‏ء يا نور يا قدوس يا أول الأولين و يا آخر الآخرين اللهم......... ظلمت نفسی و تجرأت بجهلی و سكنت إلى قديم ذكرك لی و منك علی اللهم مولای كم من قبيح سترته و كم من فادح من البلاء أقلته و كم من عثار وقيته و كم من مكروه دفعته و كم من ثناء جميل لست أهلا له نشرته اللهم عظم بلائی و أفرط بی سوء حالی و قصرت بی أعمالی و قعدت بی أغلالی...........».‏
ترجمه:
روایت شده است كه كمیل بن زیاد نخعی امام علی (ع) را در حال سجده دید كه این دعا را در شب پانزده شعبان می خواند: خداوندا همانا من به وسیله رحمتت كه همه چیز را فراگرفته است و نیروی تو كه به وسیله آن به هر چیزی چیره شده ای و همه چیز برای آن خاضع و خوار باشد و به قدرت و بزرگیت كه به آن بر هر چیزی پیروز شدی و به تواناییت كه چیزییارای ایستادن در برابر آن نباشد و و بزرگیت كه همه چیز را پر كرده است و به قدرت و تسلطت كه بر هر چیزی چیرگی دارد و به ذات تو كه بعد از نابودی همه چیز ماندنی است و به نام های تو كه بر پایه های هر چیزی غلبه كرده است و به دانش تو كه بر همه چیز احاطه دارد و به نور ذات خود كه همه چیز را روشن گردانیده است، تو را خواستارم. ای نور ای پاك و منزه ای اولین[ موجود] و ای [آخرین موجود] (...) خداونا من به خود ستم كرده ام و به سبب نادانی خود جرات كردم و به یاددیرینه تو از من و نعمتت بر من، ماندگار شده ام خدای من، سرور من چه بسیار زشتی كه تو آن را پوشاندی و چه بسیار مصیبت های سنگینی كه دور كردی و چه بسیار لغزشی كه نگاه داشتی و چه بسیار بدی كه دفع كردی و چه بسیار ستایش زیبا كه من شایسته آن نبودم، منتشر ساختی. خدایا بلایم بزرگ است و بدحالیم از من پیشی گرفته است و اعمالم مرا كامیاب نمی كند و زنجیرهایم حریف من شده است(مرا زمین گیر كرده است)
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی