تلاوت قرآن / قرآن/انس با قرآن/تدبر در قرآن/صوت خوش / قرائت قرآن/خواندن قرآن
ذکر الهی مایهی سعادت و دوری از گناه است
تلاوت قرآن برای کسانی که تدبّر در قرآن بکنند، به معنای اتّصال به دریای بیکران معارف اسلامی است. نیازِ همیشگیِ ما به همین است که بتوانیم معارف الهی را در قلب خودمان تقویت کنیم و سطح معرفت خودمان و بینش خودمان را بالا ببریم. این «اِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّب»،(1) یک بخش عمدهی این «کَلِم طیّب» همین معارفی است که در نفْس انسان از قرآن به وجود میآید. این دعاهایی که در ماه رمضان وارد است ــ در سحر ماه رمضان، در شب ماه رمضان، در روزهای ماه رمضان، در ایّامِ بخصوص مثل روز اوّل ماه رمضان و امثال اینها ــ دل انسان را مستغرق میکند در یاد خدا؛ [اگر] با توجّه انسان با این دعاها مواجه بشود، ذکر را، توجّه به خدا را در انسان به صورت مطلوبی ایجاد میکند. «وَ لَذِکرُ اللَهِ اَکبَر»؛(2) عمدهی خاصیّت نماز، بنا بر این تعبیر آیهی شریفه، ذکر الهی است، یاد خدا است که مایهی سعادت، مایهی پیشرفت، مایهی ارتقاء و مایهی دوری از گناه است.1403/01/15
1 )
سوره مبارکه فاطر آیه 10
مَن كانَ يُريدُ العِزَّةَ فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَميعًا ۚ إِلَيهِ يَصعَدُ الكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالعَمَلُ الصّالِحُ يَرفَعُهُ ۚ وَالَّذينَ يَمكُرونَ السَّيِّئَاتِ لَهُم عَذابٌ شَديدٌ ۖ وَمَكرُ أُولٰئِكَ هُوَ يَبورُ
ترجمه:
کسی که خواهان عزّت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزّت برای خداست؛ سخنان پاکیزه به سوی او صعود میکند، و عمل صالح را بالا میبرد؛ و آنها که نقشههای بد میکشند، عذاب سختی برای آنهاست و مکر (و تلاش افسادگرانه) آنان نابود میشود (و به جایی نمیرسد)!
2 )
سوره مبارکه العنكبوت آیه 45
اتلُ ما أوحِيَ إِلَيكَ مِنَ الكِتابِ وَأَقِمِ الصَّلاةَ ۖ إِنَّ الصَّلاةَ تَنهىٰ عَنِ الفَحشاءِ وَالمُنكَرِ ۗ وَلَذِكرُ اللَّهِ أَكبَرُ ۗ وَاللَّهُ يَعلَمُ ما تَصنَعونَ
ترجمه:
آنچه را از کتاب (آسمانی) به تو وحی شده تلاوت کن، و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمیدارد، و یاد خدا بزرگتر است؛ و خداوند میداند شما چه کارهایی انجام میدهید!
لینک ثابت
استماع قرآن، یک کار واجب و لازم
استماع قرآن یک کار واجب و لازمی است؛ حالا یا با تلاوت قرآن برای خود یا استماع قرآن از دیگری؛ [به هر حال] این یک کار لازمی است. اوّلاً لازمهی ایمان به وحی است؛ اَلَّذینَ آتَیناهُمُ الکِتابَ یَتلونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ اُولئِکَ یُؤمِنونَ بِه؛(1) اینهایی که قرآن را تلاوت میکنند [با رعایت] حقّ تلاوت، اینها ایمان دارند؛ پس تلاوت قرآن لازمهی ایمان است. یا [میفرماید:] «اَ فَلا یَتَدَبَّرونَ القُرآن»؛(2) خب تدبّر کِی حاصل میشود؟ آن وقتی که شما تلاوت کنید یا استماع کنید؛ در این صورت. بنابراین استماع قرآن یک امر تفنّنی نیست. بنده همیشه به دوستان مختلف، از مسئولین و غیر مسئولین، جوانها، [در مواقعی] که پیش میآید و راجع به قرآن صحبت میکنیم، میگویم شما هر روز حتماً قرآن بخوانید. حالا نمیگویم روزی مثلاً فرض کنید نیم جزء یا یک حزب بخوانید؛ [حتّی] روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در طول سال روزی نباشد که شما قرآن را باز نکنید و قرآن را تلاوت نکنید. خب، این استماع قرآن اوّلاً وظیفه است به خاطر ایمان، ثانیاً زمینهساز رحمت الهی است؛ که میفرماید: وَ اِذا قُرِئَ القُرآنُ فَاستَمِعوا لَهُ وَ اَنصِتوا لَعَلَّکُم تُرحَمون؛(3) یعنی شنیدن قرآن و استماع قرآن، زمینهساز رحمت الهی است؛ دیگر چه بهتر از این! این یکی از مهمترین عواملی است که میتواند انسان را با رحمت الهی آشنا کند.1402/01/03
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 121
الَّذينَ آتَيناهُمُ الكِتابَ يَتلونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولٰئِكَ يُؤمِنونَ بِهِ ۗ وَمَن يَكفُر بِهِ فَأُولٰئِكَ هُمُ الخاسِرونَ
ترجمه:
کسانی که کتاب آسمانی به آنها دادهایم [= یهود و نصاری] آن را چنان که شایسته آن است میخوانند؛ آنها به پیامبر اسلام ایمان میآورند؛ و کسانی که به او کافر شوند، زیانکارند.
2 )
سوره مبارکه النساء آیه 82
أَفَلا يَتَدَبَّرونَ القُرآنَ ۚ وَلَو كانَ مِن عِندِ غَيرِ اللَّهِ لَوَجَدوا فيهِ اختِلافًا كَثيرًا
ترجمه:
آیا درباره قرآن نمیاندیشند؟! اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی در آن مییافتند.
3 )
سوره مبارکه الأعراف آیه 204
وَإِذا قُرِئَ القُرآنُ فَاستَمِعوا لَهُ وَأَنصِتوا لَعَلَّكُم تُرحَمونَ
ترجمه:
هنگامی که قرآن خوانده شود، گوش فرا دهید و خاموش باشید؛ شاید مشمول رحمت خدا شوید!
لینک ثابت
تلاوت قرآن باید برای اثرگذاری باشد
یک قاری خیلی خوشخوان و خوشصدایی، مثلاً فرض کنید محمّد عمران ــ حالا اسم آوردیم ــ خیلی خوشصدا است، در موسیقی هم مسلّط است؛ شنیدم که میگفتند مسلّطترین آدم در موسیقیهای عربی است. او قرآن میخواند؛ سورهی یوسف [را چنین خوانده:] «بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ * الر» بعد «تِلکَ آیاتُ الکِتابِ المُبین». چند آیه که میخواند، برمیگردد [دوباره میخواند:] «بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ * الر»؛ دنبالهاش را نمیخواند. بعد دوباره «بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ * الر». من شمردم در این چند دقیقهی اوّل شاید حدود هشت نُه مرتبه گفت: بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ * الر؛ خب چرا؟ تکرار آیات خیلی خوب است. وَ مَن اَحسَنُ قَولاً مِمَّن دَعا اِلَی الله؛(1) این را مثلاً فرض کنید قاری میخواند، [تکرارش هم] خیلی خوب [است]؛ همین آیات اوّلی که آقای فردی خواند. من منتظر بودم ایشان آن دو سه آیهی اوّل را تکرار کند. اینها تکرارکردنی است؛ تکرار اینها یک جاهایی خیلی خوب است و واجب و لازم است، یعنی تکرارش همین طور تأثیرگذار است؛ امّا [تکرار] «بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ * الر» چه فایدهای دارد؟ چه تأثیری در مخاطب دارد؟ جز اینکه [نشان بدهد] شیوههای مختلف خواندن را ــ شیوههای موسیقایی را ــ او دارد عمل میکند؛ آنها هم گوش میکنند. این خواندن، این تلاوت، تلاوت مطلوب نیست؛ تلاوت باید برای اثرگذاری باشد. البتّه اثرگذاری در درجهی اوّل به خود آن خواننده مربوط میشود. آن خواننده اگر چنانچه خودش از تلاوتش متأثّر باشد ــ که انسان میبیند بعضی از خوانندههای مصری حقیقتاً خودشان از آن تلاوتشان متأثّرند ــ اثرش طبعاً زیادتر است؛ شگردهایی هم دارد که من حالا بعضی را عرض میکنم. [البتّه] غرضی دارم؛ نه اینکه بخواهم آن شگرد را به شما یاد بدهم؛ شما خودتان بهتر از من بلدید؛ مقصودی دارم از این کار.1402/01/03
1 )
سوره مبارکه فصلت آیه 33
وَمَن أَحسَنُ قَولًا مِمَّن دَعا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صالِحًا وَقالَ إِنَّني مِنَ المُسلِمينَ
ترجمه:
چه کسی خوش گفتارتر است از آن کس که دعوت به سوی خدا میکند و عمل صالح انجام میدهد و میگوید: «من از مسلمانانم»؟!
لینک ثابت
تاثیرگذاری خواندن اختلاف قرائات در ماجرای حضرت یوسف
بعضی از اختلاف قرائتها خیلی خوب است، امّا یک جاهایی هست که اختلاف قرائت ــ که موجب تکرار میشود ــ هیچ فایدهای برای اثرگذاری ندارد؛ هیچ؛ گاهی اوقات حتّی یک مقداری ذهن را دور هم میکند، متوجّه یک چیزهای دیگر میکند؛ امّا یک جاهایی خیلی خوب است... [یکجا] تلاوت عبدالباسط است در سورهی یوسف، هَیتَ لَک، که همین طور پشت سر هم تکرار میکند، یعنی منتظر نمیماند که آیه را تمام کند بعد تکرار کند. وَ قالَت هَیتَ لَک، وَ قالَت هِئتَ لَک، وَ قالَت هِئتُ لَک؛(1) همین طور مدام تکرار میکند. او میخواهد اهمّیّت موقعیّت را نشان بدهد... اگر همین طوری بخواند و عبور کند، یک چنین موقعیّت مهمّی مورد توجّه مستمع قرار نمیگیرد. یک جوانی در یک اتاق خلوتی و یک زنِ آنچنانیای با این اصرار متوجّه او است و او امتناع میکند. این اهمّیّت این مسئله است؛ یعنی میخواهد موقعیّت را آنچنان مشخّص کند در ذهن مخاطب که کأنّه دارد در مقابل چشم او اتّفاق میافتد، لذاست که تکرار میکند. اینجور تکرار هم در تلاوتهای قرّاء خوب برجستهی عرب کم است که همینطور بلافاصله پشت سر هم تکرار کند. این یک نمونه است. اینها خوب است؛ اینها را اگر چنانچه دوستان تمرین کنند و اینجور عمل کنند و اگر چنانچه مثلاً یک جایی اختلاف قرائتی وجود دارد، این را بیان کنند، به نظر میرسد خیلی خوب است. حالا مثلاً در آن «سَلامٌ عَلیٰ اِل یاسین»،(2) قرائت وَرش «آل یاسین» است. «سَلامٌ عَلیٰ اِل یاسین»، «سَلامٌ عَلیٰ آلِ یاسین»؛ تنها وَرش اینجا «آل یاسین» خوانده؛ بقیّه همه «اِل یاسین» خواندهاند. مثلاً تکرارش بد نیست؛ «سَلامٌ عَلیٰ اِل یاسین»، «سَلامٌ عَلیٰ آلِ یاسین».1402/01/03
1 )
سوره مبارکه يوسف آیه 23
وَراوَدَتهُ الَّتي هُوَ في بَيتِها عَن نَفسِهِ وَغَلَّقَتِ الأَبوابَ وَقالَت هَيتَ لَكَ ۚ قالَ مَعاذَ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ رَبّي أَحسَنَ مَثوايَ ۖ إِنَّهُ لا يُفلِحُ الظّالِمونَ
ترجمه:
و آن زن که یوسف در خانه او بود، از او تمنّای کامجویی کرد؛ درها را بست و گفت: «بیا (بسوی آنچه برای تو مهیاست!)» (یوسف) گفت: «پناه میبرم به خدا! او [= عزیز مصر] صاحب نعمت من است؛ مقام مرا گرامی داشته؛ (آیا ممکن است به او ظلم و خیانت کنم؟!) مسلّماً ظالمان رستگار نمیشوند!»
لینک ثابت
تاثیرگذاری خواندن اختلاف قرائات در ماجرای حضرت سلیمان
یک نمونهی جالب دیگری که خیلی برای من شیرین و جذّاب بود، تلاوت شیخ مصطفیٰ اسماعیل است در سورهی نمل که وقتی حضرت میفرماید که «اَیُّکُم یَأتینی بِعَرشِها»،(1) اینجا «قالَ عِفریتٌ مِنَ الجِنّ»؛ این [اختلاف قرائت] خودش را نشان میدهد. ضمناً جن تحت فرمان حضرت سلیمان بودند، امّا دلشان با حضرت سلیمان نبوده که «تَبَیَّنَتِ الجِنُّ اَن لَو کانوا یَعلَمونَ الغَیبَ ما لَبِثوا فِی العَذابِ المُهین»(2)... حالا اینجا [که میفرماید] «قالَ عِفریتٌ مِنَ الجِنِّ اَنَا آتیکَ بِهِ قَبلَ اَن تَقومَ مِن مَقامِک»،(3) شیخ مصطفیٰ اسماعیل چه کار میکند؟ اوّل همین را میخواند: قالَ عِفریتٌ مِنَ الجِنِّ اَنَا آتیکَ بِهِ قَبلَ اَن تَقومَ مِن مَقامِک؛ [بعد] «اَنَا آتیکَ بِه» را با قرائت وَرش [میخواند]؛ یعنی تکرار مطلب به صورت قرائت وَرش؛ چرا؟ برای خاطر اینکه قرائت وَرش در اینجا آن غرور این عفریت را بیشتر نشان میدهد... بعد، آن «اَلَّذی عِندَهُ عِلمٌ مِنَ الکِتاب» میزند توی دهن این؛ آن هم میگوید «اَنَا آتیکَ بِهِ قَبلَ اَن یَرتَدَّ اِلَیکَ طَرفُک».(4) اینجا هم [شیخ مصطفیٰ اسماعیل] همین کار را میکند، اینجا هم همین جور [میخواند]؛ یعنی در واقع یک حرکت غرورآمیز غلط «عِفریتٌ مِنَ الجِنّ» را یک بندهی خالص مؤمن از اصحاب حضرت سلیمان، به او جواب میدهد و در واقع توی دهن او میزند. ببینید، این استفادهی از اختلاف قرائت به این شکل، کاملاً چیز خوبی است.1402/01/03
1 )
سوره مبارکه النمل آیه 38
قالَ يا أَيُّهَا المَلَأُ أَيُّكُم يَأتيني بِعَرشِها قَبلَ أَن يَأتوني مُسلِمينَ
ترجمه:
(سلیمان) گفت: «ای بزرگان! کدام یک از شما تخت او را برای من میآورد پیش از آنکه به حال تسلیم نزد من آیند؟»
2 )
سوره مبارکه سبإ آیه 14
فَلَمّا قَضَينا عَلَيهِ المَوتَ ما دَلَّهُم عَلىٰ مَوتِهِ إِلّا دابَّةُ الأَرضِ تَأكُلُ مِنسَأَتَهُ ۖ فَلَمّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الجِنُّ أَن لَو كانوا يَعلَمونَ الغَيبَ ما لَبِثوا فِي العَذابِ المُهينِ
ترجمه:
(با این همه جلال و شکوه سلیمان) هنگامی که مرگ را بر او مقرّر داشتیم، کسی آنها را از مرگ وی آگاه نساخت مگر جنبنده زمین [= موریانه] که عصای او را میخورد (تا شکست و پیکر سلیمان فرو افتاد)؛ هنگامی که بر زمین افتاد جنّیان فهمیدند که اگر از غیب آگاه بودند در عذاب خوارکننده باقی نمیماندند!
3 )
سوره مبارکه النمل آیه 39
قالَ عِفريتٌ مِنَ الجِنِّ أَنا آتيكَ بِهِ قَبلَ أَن تَقومَ مِن مَقامِكَ ۖ وَإِنّي عَلَيهِ لَقَوِيٌّ أَمينٌ
ترجمه:
عفریتی از جنّ گفت: «من آن را نزد تو میآورم پیش از آنکه از مجلست برخیزی و من نسبت به این امر، توانا و امینم!»
4 )
سوره مبارکه النمل آیه 40
قالَ الَّذي عِندَهُ عِلمٌ مِنَ الكِتابِ أَنا آتيكَ بِهِ قَبلَ أَن يَرتَدَّ إِلَيكَ طَرفُكَ ۚ فَلَمّا رَآهُ مُستَقِرًّا عِندَهُ قالَ هٰذا مِن فَضلِ رَبّي لِيَبلُوَني أَأَشكُرُ أَم أَكفُرُ ۖ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّما يَشكُرُ لِنَفسِهِ ۖ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبّي غَنِيٌّ كَريمٌ
ترجمه:
(امّا) کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت گفت: «پیش از آنکه چشم بر هم زنی، آن را نزد تو خواهم آورد!» و هنگامی که (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا میآورم یا کفران میکنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر میکند؛ و هر کس کفران نماید (بزیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنیّ و کریم است!»
لینک ثابت
توجه به قطع و وصل در قرائت برای فهم بهتر معنای آیه
گاهی اوقات هست که قطعِ مطلب در آیهی قرآن موجب این میشود که مطلب در ذهن جا بگیرد، گاهی اوقات موجب این میشود که اهمّیّت مطلب و خصوصیّت و نکتهای که در مطلب هست نشان داده بشود؛ گاهی هم اینجوری است که البتّه اینها را باید مثال زد تا درست روشن بشود که مقصود چیست... حالا آنچه مثلاً در ذهنم هست، باز تلاوت مصطفیٰ اسماعیل است در سورهی قصص: فَجائَتهُ اِحداهُما تَمشی عَلَی استِحیاءٍ.(1) خب این را ما اگر بخواهیم بخوانیم چهجوری میخوانیم؟ ما همینجوری میخوانیم: فَجائَتهُ اِحداهُما تَمشی عَلَی استِحیاءٍ؛ یکی از آن دو دختر آمد، با حیا حرکت میکرد؛ خیلی خب، این خواندنِ عادّی است. مصطفیٰ اسماعیل اینجوری نمیخوانَد؛ او میگوید «فَجائَتهُ اِحداهُما تَمشی»، «عَلَی استِحیاءٍ» را نمیگوید؛ یک فاصلهای میکند، بعد میگوید «عَلَی استِحیاءٍ»؛ چرا؟ برای اینکه این حیا کردنِ دختر معنا دارد. خب این همان دختری است که نیم ساعت قبل از این یا یک ساعت قبل از این، پهلوی همین جوان بوده و گوسفندانش را آب داده و رفته؛ حالا چرا خجالت میکشد، [ولی] آنوقت خجالت نمیکشید؟ [چون] اینجا رفتهاند پیش پدر صحبت کردهاند و از این جوان تعریف کردهاند، یک گفتگویی داخل خانه شده راجع به این جوان، لذاست که این دختر حالت حیا دارد وقتی که میآید؛ «عَلَی استِحیاءٍ». این را میخواهد مشخّص کند، میخواهد این را برجسته کند؛ لذاست «تَمشی» را میگوید، «عَلَی استِحیاءٍ» را جدا میکند، جدا میگوید.1402/01/03
1 )
سوره مبارکه القصص آیه 25
فَجاءَتهُ إِحداهُما تَمشي عَلَى استِحياءٍ قالَت إِنَّ أَبي يَدعوكَ لِيَجزِيَكَ أَجرَ ما سَقَيتَ لَنا ۚ فَلَمّا جاءَهُ وَقَصَّ عَلَيهِ القَصَصَ قالَ لا تَخَف ۖ نَجَوتَ مِنَ القَومِ الظّالِمينَ
ترجمه:
ناگهان یکی از آن دو (زن) به سراغ او آمد در حالی که با نهایت حیا گام برمیداشت، گفت: «پدرم از تو دعوت میکند تا مزد آب دادن (به گوسفندان) را که برای ما انجام دادی به تو بپردازد.» هنگامی که موسی نزد او [= شعیب] آمد و سرگذشت خود را شرح داد، گفت: «نترس، از قوم ظالم نجات یافتی!»
لینک ثابت
قرآن، به سمت اقوم راهنمایی میکند
یک کار دیگر، جلسات تفسیر است؛ تفسیر هم بسیار بسیار مهم است. کسانی که میتوانند، کسانی که بلدند، عمدتاً آقایان روحانیّون محترم، فضلای محترم، کسانی که با قرآن اُنس دارند، مطالعه کنند، فکر کنند، مباحث تفسیری را بیان کنند، سطح معارف جامعه را بالا بیاورند. بالاخره اینکه فرمود: اِنَّ هذَا القُرءانَ یَهدى لِلَّتی هِیَ اَقوَم؛(1) این قرآن «اقوَم» را -«اَقوَم» یعنی استوارتر، بهتر، قویتر، باقوامتر- به شما نشان میدهد، شما را به سمت «اقوَم» راهنمایی [میکند]؛ «اقوَم» در چه چیزی؟ «اقوَم» در زندگی دنیایتان، «اقوَم» در کسب عزّتتان، «اقوَم» در ایجاد حکومتتان و «اقوَم» در زندگی حقیقی و حیات اخرویتان که آن حیات حقیقی است -لَهِیَ الحَیَوان-(2) معارف قرآنی وقتی همهگیر بشود، این جوری میشود. البتّه امروز ما بحمدالله خیلی پیشرفت کردهایم؛ امّا کم است؛ نسبت به آنچه باید باشد کم است، با اینکه نسبت به گذشته بسیار زیاد است؛ لکن بیشتر از این [باید باشد.] باید جوری بشود که جامعهی ما، مرد و زن ما، جوانهای ما با معارف قرآنی اُنس بگیرند؛ اصلاً معارف قرآنی حاکم بر ذهنها باشد. اگر این شد، قدرت استدلال به وجود میآید، قوّت دفاع به وجود میآید، ایمانها کامل میشود، حرکتها [به نتیجه میرسد].1398/02/16
1 )
سوره مبارکه الإسراء آیه 9
إِنَّ هٰذَا القُرآنَ يَهدي لِلَّتي هِيَ أَقوَمُ وَيُبَشِّرُ المُؤمِنينَ الَّذينَ يَعمَلونَ الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُم أَجرًا كَبيرًا
ترجمه:
این قرآن، به راهی که استوارترین راههاست، هدایت میکند؛ و به مؤمنانی که اعمال صالح انجام میدهند، بشارت میدهد که برای آنها پاداش بزرگی است.
2 )
سوره مبارکه العنكبوت آیه 64
وَما هٰذِهِ الحَياةُ الدُّنيا إِلّا لَهوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِيَ الحَيَوانُ ۚ لَو كانوا يَعلَمونَ
ترجمه:
این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست؛ و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر میدانستند!
لینک ثابت
قرآن یک اثر هنری بینظیر است، یعنی یک جنبهی از عظمت قرآن و اهمّیّت قرآن عبارت است از زیبایی هنری قرآن؛ اتّفاقاً آن چیزی که در درجهی اوّل دلها را مثل مغناطیس به سمت اسلام جذب کرد، همین جنبهی هنری قرآن بود. عربها، هم موسیقی الفاظ را میفهمیدند، هم با زبان ادب آشنا بودند -در آن محیط عربی این جوری بود- ناگهان دیدند یک پدیدهای وسط آمد که شبیه آن را نشنیدهاند؛ نه شعر است، نه نثر است امّا یک پدیدهی هنری فوقالعاده است. این همان چیزی است که امیرالمؤمنین (علیه السّلام) میفرماید: ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیق؛(1) «اَنیق» یعنی آن زیبایی شگفتآور، آن زیباییای که وقتی انسان در مقابل آن قرار میگیرد، به حیرت میافتد؛ زیبایی در قرآن این جوری است. البتّه ما فارسزبانها یعنی غیر عربزبانها و خیلی از عربزبانها این توفیق را ندارند که این زیبایی را درک کنند؛ [ولی] با اُنس زیاد با قرآن میشود درک کرد. وقتی انسان با قرآن اُنس بگیرد، زیاد تلاوت کند، زیاد بشنود، آن وقت میفهمد که غیر از جنبهی معنوی، این زبان، این جملات، چقدر شیوا است، چقدر زیبا است.
خب، این اثر هنری را باید هنری اجرا کرد. یک وقت هست که من و شما در منزل برای خودمان قرآن میخوانیم، خب هر جور خواندیم مانعی ندارد؛ با صوت بخوانیم، بی صوت بخوانیم -البتّه ظاهراً آنجا هم وارد شده است که صدای قرآن از خانهها بیرون بیاید؛ آن برای جنبهی فضاسازی قرآنی در کلّ جامعه است که یک فضاسازی قرآنیای بشود، از خانهها صدای قرآن بیرون بیاید، لکن وقتی انسان تنها میخواند، برای خودش میخواند، فرقی نمیکند که یواش بخواند، بلند بخواند، آهسته بخواند، با صوت بخواند- امّا وقتی شما مخاطبی دارید، مثلاً [قرائت] مجلسی میخوانید، اینجا میخواهید مخاطب را تحت تأثیر قرار بدهید؛ اینجا باید هنر بیاید وسط میدان، اینجا است که هنر بایستی نقش ایفا کند؛ مخاطب را با هنر میشود تحت تأثیر قرار داد. این تلاوتهایی که ما میشنویم و گوش میکنیم و تشویق میکنیم و تأیید میکنیم، معنایش این است؛ یعنی شما این اثر فاخر بینظیر هنری را به شکل هنرمندانه اجرا میکنید، به شکل هنرمندانه میخوانید؛ آن وقت نتیجه این میشود که اثرش میشود چند برابر؛ البتّه به شرط اینکه این جنبهی تلاوت هنری درست انجام بگیرد، با دقّت انجام بگیرد. مثلاً فرض بفرمایید بنده بارها به دوستان سفارش میکنم که قرآن را تلاوت از نوع تفهیم معانی [بخوانید]؛ جوری بخوانید که میخواهید معانی را تفهیم کنید. ما این را در شعرخوانی فارسی خودمان مشاهده میکنیم؛ مدّاح میآید میایستد، با صدای خوش شعر میخواند؛ دو جور میتواند بخواند:
هان ای دل عبرتبین از دیده نظر کن هان
ایوان مدائن را آئینهی عبرت دان
میشود این جوری بخواند، میشود هم بگوید:
هان ای دل عبرتبین! از دیده نظر کن هان!
ایوان مدائن را، آئینهی عبرت دان
این دو جور خواندن مثل هم است؟ این دو جور خواندن مثل هم نیست. دوّمی این جوری است که شما روی جملات، روی کلمات، تکیهی مناسب میکنید. این کاری است که مثلاً فرض کنید شیخ عبدالفتّاح شعشاعی میکند، مصطفیٰ اسماعیل میکند؛ این کار آنها است؛ یعنی در میان خوانندههای قدیمیِ مصری هم، همه این جور نیستند، همه این کار را بلد نیستند یا توجّه ندارند، امّا بعضیهایشان میفهمند که چه کار دارند میکنند؛ وقتی که قرآن را میخواند، آنجایی که باید تکیه بکند، تکیه میکند؛ جوری حرف میزند که گویا شما مخاطب کلام خدا قرار میگیرید، دل شما جذب میشود. این معنا بایستی در تلاوتهای ما -و بخصوص شماها که الحمدللّه خوشصدا هستید؛ میبینم دیگر، الحمدللّه همهی شما خوشصدا هستید و صداهایتان و نَفَسهایتان خوب است و مثلاً از جهات گوناگون بلدید- در قرآن خواندن ما در محافل و مجالس وجود داشته باشد.
البتّه آن جنبهی دوّم هم -وَ باطِنُهُ عَمیق- با همین کار هنری ارتباط دارد، ارتباط پیدا میکند؛ یعنی این شیوهی خواندن میتواند تا حدود زیادی ما را به آن باطن رهنمون بشود؛ امّا بایستی توجّه به باطن قرآن پیدا کرد. منظورم از «باطن قرآن» آن بطونی نیست که فقط اهلالذّکر، ائمّهی هدیٰ (علیهم السّلام) از آن آگاهند؛ آن کار ما نیست -آن را بایستی برویم یاد بگیریم از روایات، از بیانات ائمّه (علیهم السّلام) و بفهمیم- مراد همین عبارت ظاهر است. [مثلاً] قرآن میگوید: وَ العاقِبَةُ لِلمُتَّقین؛(2) خب عاقبت -پایان کار- یعنی چه؟ پایان کار متعلّق است به متّقین؛ هم پایان کار دنیا متعلّق به متقّین است، هم پایان کار آخرت متعلّق به متّقین است، هم مبارزات اگر بخواهد پیروز بشود متعلّق به متّقین است، هم در میدان جنگ اگر بخواهید بر دشمن پیروز بشوید باید متّقی باشید. ببینید! [اگر] دقّت بکنید، [میبینید] عاقبت مال متّقین است؛ این را یک خرده عمق پیدا کنیم، دقّت پیدا کنیم، از جمله نگذریم. [یا مثلاً:] وَ لَنَبلُوَنَّکُم بِشَیءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجوعِ وَ نَقصٍ مِنَ الاَموالِ وَ الاَنفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصابِرین؛(3) این خوف چیست؟ جوع چیست؟ انسان بایستی تأمّل کند بر روی این کلمات، بر روی این مفاهیم؛ معنای این، همان تدبّر در قرآن است؛ تدبّر در قرآن، اینها است.1398/02/16
1 )
خطبه 18 : از سخنان آن حضرت است در نكوهش اختلاف علما در فتاوى
تَرِدُ عَلَى أَحَدِهِمُ الْقَضِيَّةُ فِي حُكْمٍ مِنَ الْأَحْكَامِ فَيَحْكُمُ فِيهَا بِرَأْيِهِ ثُمَّ تَرِدُ تِلْكَ الْقَضِيَّةُ بِعَيْنِهَا عَلَى غَيْرِهِ فَيَحْكُمُ فِيهَا بِخِلَافِ قَوْلِهِ ثُمَّ يَجْتَمِعُ الْقُضَاةُ بِذَلِكَ عِنْدَ الْإِمَامِ الَّذِي اسْتَقْضَاهُمْ فَيُصَوِّبُ آرَاءَهُمْ جَمِيعاً وَ إِلَهُهُمْ وَاحِدٌ وَ نَبِيُّهُمْ وَاحِدٌ وَ كِتَابُهُمْ وَاحِدٌ
أَ فَأَمَرَهُمُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِالِاخْتِلَافِ فَأَطَاعُوهُ أَمْ نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ .
أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً نَاقِصاً فَاسْتَعَانَ بِهِمْ عَلَى إِتْمَامِهِ أَمْ كَانُوا شُرَكَاءَ لَهُ فَلَهُمْ أَنْ يَقُولُوا وَ عَلَيْهِ أَنْ يَرْضَى أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً تَامّاً فَقَصَّرَ الرَّسُولُ ( صلى الله عليه وآله ) عَنْ تَبْلِيغِهِ وَ أَدَائِهِ وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ يَقُولُ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ وَ فِيهِ تِبْيَانٌ لِكُلِّ شَيْءٍ وَ ذَكَرَ أَنَّ الْكِتَابَ يُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ أَنَّهُ لَا اخْتِلَافَ فِيهِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً وَ إِنَّ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لَا تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِي غَرَائِبُهُ وَ لَا تُكْشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلَّا بِهِ .
ترجمه:
در حكمى از احكام قضيهاى نزد يكى از ايشان مطرح مىگردد او به رأى خود حكم مىدهد، سپس همان بر ديگرى ارائه مىشود او حكمى ديگر صادر مىنمايد، آن گاه به نزد رهبرى مىروند كه مسند قضا را به آنان سپرده است او هم صحّت هر دو حكم را تصديق مىنمايد در حالى كه خدا و پيامبر و كتابشان يكى است. آيا خداوند آنان را به اختلاف دستور داده و آنان اطاعتش كردهاند يا آنان را از اختلاف نهى فرموده و آنان از نهى او سرپيچى نمودهاند يا خداوند دينى ناقص نازل نموده و از آنان براى كامل نمودنش يارى خواسته يا اين فتوا دهندگان در حكم شريك خداوندند كه مىتوانند به رأى خود حكم نمايند و بر خداوند است كه به حكم آنان رضايت دهد يا خداوند دين كاملى فرستاده
ولى رسولش- كه درود خدا بر او و آلش باد- در تبليغ آن كوتاهى كرده در صورتى كه خداوند مىفرمايد: «در كتاب چيزى را فرونگذاشتيم.» و مىفرمايد: «بيان هر چيزى در آن است.» و تذكر داده كه بعض قرآن گواه بعض ديگر است، و اختلافى در آن نيست، و فرموده: «اگر اين كتاب از سوى غير خداوند نازل شده بود در آن اختلاف فراوان مىيافتند.» قرآن ظاهرش زيبا، و باطنش عميق و ناپيداست، شگفتىهايش تمام شدنى نيست، و غرايبش پايانى ندارد، و تاريكىها جز با قرآن از فضاى حيات زدوده نگردد
2 )
سوره مبارکه الأعراف آیه 128
قالَ موسىٰ لِقَومِهِ استَعينوا بِاللَّهِ وَاصبِروا ۖ إِنَّ الأَرضَ لِلَّهِ يورِثُها مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ ۖ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ
ترجمه:
موسی به قوم خود گفت: «از خدا یاری جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار میکند؛ و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است!»
3 )
سوره مبارکه البقرة آیه 155
وَلَنَبلُوَنَّكُم بِشَيءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجوعِ وَنَقصٍ مِنَ الأَموالِ وَالأَنفُسِ وَالثَّمَراتِ ۗ وَبَشِّرِ الصّابِرينَ
ترجمه:
قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش میکنیم؛ و بشارت ده به استقامتکنندگان!
لینک ثابت
ذکر الهی یعنی دنبال رضای الهی در کارها باشیم
تلاوت قرآن مقدّمهی عمل است، مقدّمهی معرفت است، مقدّمهی آشنایی است. ما به سهم خودمان ببینیم در این عرصهی عمل چه کار میتوانیم بکنیم. اوّلش این است که یاد خدا را فراموش نکنیم؛ بعد، این است که تقوای الهی را معیار کار خودمان قرار بدهیم؛ اینها کارهای آسان است، اینها کارهای ممکن است، اینها کارهای نشدنی نیست که بگوییم «چه جوری؟». به یاد خدا باشید: یااَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا اذکُرُوا اللهَ ذِکرًا کَثیرًا * وَ سَبِّحوهُ بُکرَةً وَ اَصیلًا؛(1) هر کاری انسان میخواهد بکند، به این فکر باشد که آیا این کار موافق رضای الهی است یا نیست؛ اگر احراز نکرد که مخالف رضای الهی است اشکالی ندارد، لکن مواظب باشد که مخالف رضای الهی نباشد؛این ذکر الهی است. ذکر فقط به زبان نیست؛ توجّه به این معنا، ذکر الهی است.1398/01/26
1 )
سوره مبارکه الأحزاب آیه 41
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذكُرُوا اللَّهَ ذِكرًا كَثيرًا
ترجمه:
ای کسانی که ایمان آوردهاید! خدا را بسیار یاد کنید،
لینک ثابت
اسلام هنر را نهفقط قبول کرده بلکه تشویق کرده است
اگر دربارهى اصل هنر بخواهیم نظر اسلام را بدانیم، به نظر میرسد که اسلام هنر را نهفقط قبول کرده بلکه تشویق کرده. قرآن یک اثر هنرى است؛ شما ملاحظه میکنید؛ در آیات کریمهى قرآن جاهاى زیادى وجود دارد که تقدّم و تأخّر در جملهبندى وجود دارد بهخاطر اینکه سجع آیه حفظ بشود. موارد متعدّدى در قرآن هست؛ با اینکه قرآن نه تقیّد به سجع بهمعناى مصطلح دارد، نه تقیّد به قافیه، [چون] شعر نیست و تقیّد به این چیزها ندارد امّا درعینحال زیبایى کلام یک جاهایى اقتضا کرده که یک جملهى معترضهاى وسط بیاورند براى اینکه سجع آخر آیه که با بقیّهى آیات منطبق است برابر در بیاید و آن زیبایى را بدهد. یا وزن و موسیقى کلام؛ در آیات کریمهى قرآن، موسیقى کلمات یک چیز مغفولٌعنه واقع شده و به آن توجّه نمیشود. بعضىها دنبال وزن رفتهاند که آیات موزون قرآن را پیدا کنند -و پیدا کردهاند، زیاد هم هست آیاتى که خودش یک وزن عروضى است- امّا موسیقى کلمات قرآن، آنجایى هم که حتّى وزن ندارد، یک چیز عجیب است؛ بسیار گوشنواز است. کسى که با قرآن انس داشته باشد و آشنا باشد، میبیند. خب، قرآن یک اثر هنرى است. پیغمبر اکرم از شعرایى که به حق [بودند]، ترویج کردند؛ قرآن از شاعرى که «اِلَّا الَّذینَ ءامَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحت»(1) باشد ترویج کرده؛ عرض کنم که ائمّهى ما بسیاریشان شعر میگفتند.
در مورد خواندن؛ یک روایتى در همین باب روایات غنا -که حالا ایشان(2) اشاره کردند؛ ما هم مفصّل بحث کردیم در باب مسئلهى غنا- هست که یک نفر قرآن را با صداى خوشى [میخواند]؛ به پیغمبر گفتند این صداى خوشى دارد، قرآن را خوب میخوانَد. فرمود بخواند؛ وقتى شروع کرد خواندن، پیغمبر فرمود -آنطور که در ذهنم است- اینجورى قرآن را بخوانید؛ یعنى با صداى خوش. خب، این هنر است؛ هنر یعنى همین؛ این هنر موسیقى است و در انواع و اقسام، ترویج شده.یا مثلاً فرض کنید که در همین عبارتپردازىهایى که علماى ما دارند. شما ببینید اوایل کتابها چه سجعهاى زیبایى [دارند]؛ در این اجازات مختلفى که علما به هم دادهاند -اجازهى اجتهاد، اجازهى روایت- ببینید چه عبارات زیبایى، چه سجعهاى زیبایى را علما آوردهاند؛ اینها همین فقهایند. در عبارات کتابهایشان هم همینجور است؛ حالا آنچه فارسى نوشتند -بخصوص در این اواخر- خیلى برجسته نیست امّا مثلاً کتابهاى مرحوم مجلسى از لحاظ فارسى هم نثرهاى زیبایى است؛ خب، اینها همهاش هنر است. بنابراین اینکه ما بیاییم فکر کنیم که نظر اسلام با هنر آیا مساعد است یا مساعد نیست، به نظر من یک بحث واضحى است؛ این روشن است که اسلام مثل همهى پدیدههاى زندگى انسان، نسبت به هنر نظر مساعد دارد.
2.ابوالقاسم علىدوست (دبیر علمى - محتوائى همایش)1394/10/21
1 )
سوره مبارکه الشعراء آیه 224
وَالشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الغاوونَ
ترجمه:
(پیامبر اسلام شاعر نیست؛) شاعران کسانی هستند که گمراهان از آنان پیروی میکنند.
1 )
سوره مبارکه الشعراء آیه 227
إِلَّا الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثيرًا وَانتَصَروا مِن بَعدِ ما ظُلِموا ۗ وَسَيَعلَمُ الَّذينَ ظَلَموا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبونَ
ترجمه:
مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام میدهند و خدا را بسیار یاد می کنند، و به هنگامی که مورد ستم واقع میشوند به دفاع از خویشتن (و مؤمنان) برمیخیزند (و از شعر در این راه کمک میگیرند)؛ آنها که ستم کردند به زودی میدانند که بازگشتشان به کجاست!
لینک ثابت
تأمل در الفاظ و ترجمه قرآن اولین مرحله فهم معارف قرآنی
فهم معارف قرآنی هم درجاتی دارد. اولش از همین تأمل در الفاظ قرآن و ترجمهی قرآن به دست میآید. یعنی وقتی ما میگوئیم معارف قرآنی، معنایش این نیست که یک هفتتویِ رازآلودِ رمزگونهای است که دست هیچ کس به او نمیرسد. بله، معارف عالیهای وجود دارد که دست امثال ماها به آن ممکن است نرسد، اما معارف بسیاری هم هست که همین ما - ما مردم معمولی و عادی - به شرط اینکه توجه کنیم به این کلام و به این بیان، آن را خواهیم فهمید و از آن استفاده خواهیم کرد. در همین آیات کریمهی قرآن فراوان هست؛ اینها درسهای زندگی ماست. فرض بفرمائید در این آیهی شریفه: «ان الّذین یبایعونک انّما یبایعون اللَّه ید اللَّه فوق ایدیهم فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه و من اوفی بما عاهد علیه اللَّه فسیؤتیه اجرا عظیما».(1) خب این درس است دیگر؛ این درس واضحی است برای زندگی ما. «فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه»؛ اگر قراردادی را که با پیغمبر گذاشتید، با اسلام گذاشتید، بیعتی را که با خدا کردید، به هم زدید، نقض عهد کردید، علیه خودتان کار کردید. «فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه»؛ شکستن بیعت خدا و پیغمبر، علیه ماست؛ علیه خدا و پیغمبر نیست. آنها ضرری نمیکنند. «و من اوفی بما عاهد علیه اللَّه فسیؤتیه اجرا عظیما»؛ اما اگر وفا کردیم به این قراردادی که با خدا و پیغمبر گذاشتیم، به نفع خودمان کار کردیم؛ پاداش عظیمی خود ما از خدای متعال خواهیم گرفت. این پاداش، نگفتند که در آخرت است، نگفتند بهشت است؛ بخش عمدهاش هم البته در آخرت است، اما این پاداش در دنیا هم هست؛ در دنیا هم این پاداش را به ما خواهند داد. همین آیات سورهی مبارکهی احزاب را که یکی از برادرها یا جمعی شاید خواندند: «من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا اللَّه علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا. لیجزی اللَّه الصّادقین بصدقهم»؛(2) این صدق، همین است. «صدقوا ما عاهدوا اللَّه علیه»؛ یعنی این قراری را که با خدا گذاشتند، این وعده و پیمانی را که با خدا بستند، صادقانه پیمان بستند و پای این پیمان ایستادند و سختیهای زندگی، جلوههای شهوتانگیز دنیایی، آنها را از این راه منحرف نکرد. «لیجزی اللَّه الصّادقین بصدقهم»؛ خدا به خاطر این راستگویی و ایستادن پای این وعده و پیمان الهی جزا میدهد. خب، اینها معارفی است که با مراجعهی به ظاهر قرآن هم میشود اینها را فهمید. اگر چه که در ورای اینها، معارف برتری، بالاتری مسلّماً وجود دارد که اینها را ممکن است خصیصین بفهمند، بندگان صالح و شایستهی خدا بفهمند و ما به آنها دسترسی نداشته باشیم، جز از طریق آن بندگان. مسلّم چنین چیزهائی است؛ چون فرمودند قرآن بطونی دارد. روایات متعددی هست که میفرماید قرآن ظاهری دارد، باطنی دارد،(3) اسراری دارد، اعماقی دارد؛ مثل دریایی است که ظاهر دریا هم هست، وجود دارد، آب است، دریاست، اما فقط همین ظاهر نیست، اعماقی دارد، در آن اعماق هم حقایقی است، چیزهایی است؛ مسلّم این هست. اما از همین ظاهر هم ما میتوانیم استفاده کنیم؛ به شرط چه؟ به شرط دقت، تأمل.1389/05/21
1 )
سوره مبارکه الفتح آیه 10
إِنَّ الَّذينَ يُبايِعونَكَ إِنَّما يُبايِعونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوقَ أَيديهِم ۚ فَمَن نَكَثَ فَإِنَّما يَنكُثُ عَلىٰ نَفسِهِ ۖ وَمَن أَوفىٰ بِما عاهَدَ عَلَيهُ اللَّهَ فَسَيُؤتيهِ أَجرًا عَظيمًا
ترجمه:
کسانی که با تو بیعت میکنند (در حقیّقت) تنها با خدا بیعت مینمایند، و دست خدا بالای دست آنهاست؛ پس هر کس پیمانشکنی کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است؛ و آن کس که نسبت به عهدی که با خدا بسته وفا کند، بزودی پاداش عظیمی به او خواهد داد.
2 )
سوره مبارکه الأحزاب آیه 23
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا
ترجمه:
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
2 )
سوره مبارکه الأحزاب آیه 24
لِيَجزِيَ اللَّهُ الصّادِقينَ بِصِدقِهِم وَيُعَذِّبَ المُنافِقينَ إِن شاءَ أَو يَتوبَ عَلَيهِم ۚ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفورًا رَحيمًا
ترجمه:
هدف این است که خداوند صادقان را بخاطر صدقشان پاداش دهد، و منافقان را هرگاه اراده کند عذاب نماید یا (اگر توبه کنند) توبه آنها را بپذیرد؛ چرا که خداوند آمرزنده و رحیم است.
3 )
الكافی،ثقة الاسلام كلینی ج2 ص 598 ؛
بصائرالدرجات، محمد بن حسن صفار، ص 203 نحوه ؛
مستدركالوسائل، محدث نوری، ج 17 ، ص 331 ؛
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 89 ، ص 94 ؛
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّكُمْ فِی دَارِ هُدْنَةٍ وَ أَنْتُمْ عَلَى ظَهْرِ سَفَرٍ وَ السَّيْرُ بِكُمْ سَرِيعٌ وَ قَدْ رَأَيْتُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ يُبْلِيَانِ كُلَّ جَدِيدٍ وَ يُقَرِّبَانِ كُلَّ بَعِيدٍ وَ يَأْتِيَانِ بِكُلِّ مَوْعُودٍ فَأَعِدُّوا الْجَهَازَ لِبُعْدِ الْمَجَازِ- قَالَ فَقَامَ الْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا دَارُ الْهُدْنَةِ قَالَ دَارُ بَلَاغٍ وَ انْقِطَاعٍ فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ وَ هُوَ الدَّلِيلُ يَدُلُّ عَلَى خَيْرِ سَبِيلٍ وَ هُوَ كِتَابٌ فِيهِ تَفْصِيلٌ وَ بَيَانٌ وَ تَحْصِيلٌ وَ هُوَ الْفَصْلُ لَيْسَ بِالْهَزْلِ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَظَاهِرُهُ حُكْمٌ وَ بَاطِنُهُ عِلْمٌ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لَهُ نُجُومٌ وَ عَلَى نُجُومِهِ نُجُومٌ لَا تُحْصَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تُبْلَى غَرَائِبُهُ فِيهِ مَصَابِيحُ الْهُدَى وَ مَنَارُ الْحِكْمَةِ وَ دَلِيلٌ عَلَى الْمَعْرِفَةِ لِمَنْ عَرَفَ الصِّفَةَ فَلْيَجْلُ جَالٍ بَصَرَهُ وَ لْيُبْلِغِ الصِّفَةَ نَظَرَهُ يَنْجُ مِنْ عَطَبٍ وَ يَتَخَلَّصْ مِنْ نَشَبٍ فَإِنَّ التَّفَكُّرَ حَيَاةُ قَلْبِ الْبَصِيرِ كَمَا يَمْشِی الْمُسْتَنِيرُ فِی الظُّلُمَاتِ بِالنُّورِ فَعَلَيْكُمْ بِحُسْنِ التَّخَلُّصِ وَ قِلَّةِ التَّرَبُّص
ترجمه:
امام صادق عليه السلام از پدرانش عليهم السلام از رسول خدا (ص) حديث فرمايد كه آن حضرت (ص) فرمود: اى مردم شما اكنون در خانه صلح و آرامش هستيد و شما در راه سفر هستيد و بشتاب شما را خواهد برد، و شما مىنگريد كه شب و روز و خورشيد و ماه هر تازهاى را كهنه می كنند و هر دورى را نزديك می سازند و هر وعدهاى را به سر رسانند، پس اسباب و وسائل را براى گذرگاه طولانی كه در پيش است فراهم كنيد. فرمود: پس مقداد بن اسود برخاست و عرض كرد: اى رسول خدا، خانه صلح و آرامش يعنى چه؟ فرمود: خانهاى كه رساننده است (انسانى را به گور رساند، يا در آن خانه كردار نيك ذخيره شود براى رسيدن به منزلهاى آخرت) و جداكننده (يعنى انسان را از دنیا و علائقش جدا كند) پس هر گاه فتنه ها همچون شب تار بر شما مبهم و پیچیده گشت، به قرآن رو آوريد (و بدان چنگ زنيد) زيرا آن است شفاعت كننده ایست كه شفاعتش پذيرفته است و گزارش دهنده است كه گفتهاش تصديق شده است، هر كه آن را مقابل و پيشواى خود قرار داد، او را به بهشت رهبرى كند و هر كه آن را پشت سر خود قرار دهد او را از پشت به سوی جهنم براند، و قرآن راهنمائى است كه به بهترين راهها راهنمائى می كند، و كتابى است كه شرح و كلام روشن و تحصيل (بدست آوردن حقائق) در آن است و آن جداكننده (ميان حق و باطل) است و شوخى و سرسرى نيست براى آن ظاهرى است و باطنى، پس ظاهرش حُكم و دستور است و باطنش علم و دانش، ظاهرش زيبا است و باطنش ژرف و عميق است. ستارگانى دارد و ستارگانش هم ستارگانى دارد. شگفتيهايش به شماره در نيايد و عجائبش كهنه نگردد. چراغهاى هدايت در آنست و جايگاه نور حكمت و راهنماى معرفت است براى آن كس كه صفات را بشناسد پس بايد شخص تيز بين دقت نظر كند و دقت نظر را تا به درك صفت آن ادامه دهد تا از هلاكت نجات یابد و از گرفتاری رهایییابد، زيرا انديشيدن است كه زندگانى دل بينا است، چنانچه آنكه جوياى روشنى است در تاريكيها به وسيله نور راه را پيمايد، بر شما باد به رهایی و نجات نیكو و كمی انتظار كشیدن.
لینک ثابت
لزوم توجه قرّا به ایجاد خشوع و تضرع در قرائت
بنده طبق معمول، به قرّاء عزیزمان توصیههائی میکنم. یک توصیهی دیگری هم که امسال میخواهم عرض بکنم، این است که این لحنها و آهنگها خوب است؛ اینها چیزهائی است که قرآن را در گوش و دل شیرین میکند و در نفوذ قرآن تأثیر میگذارد؛ منتها دو جور میشود این آهنگهای گوناگون را با این صداهای خوب، اداء کرد: یکی اینکه صرفاً کسی خوانندگی میکند؛ این یک جور است؛ داریم توی این قرّاء معروف مصری - که حالا برجستگان قرّاء هستند - بعضی اینجوریاند؛ صرفاً خوانندگی است؛ خوب هم میخوانند، صداها هم خوب است، لحنها و آهنگها هم خوب است. یک جور دیگر این است که قرآن را به نحوی بخوانند - با همین صوتها، با همین لحنها و آهنگها - که خشوع در دل ایجاد کند، دل را به یاد خدا بیندازد: «و اذا تلیت علیهم ایاته زادتهم ایمانا»(1) این، حاصل بشود. انسان را به حالت خشوع و تضرع نزدیک کند؛ اینجوری هم داریم. در همین قرّاء معروفی که هستند، بعضیشان اینجوریاند؛ خواندنشان، خواندن خشوع است. باید این را رعایت کنند، بخصوص شما جوانها که بحمداللَّه هم صداهای خوبی دارید، هم تسلط خوبی، هم میفهمم که این آیاتی را که میخوانید با معانی و مفاهیم آن آشنا هستید. قبلها اینجور نبود؛ سالهای دههی اول انقلاب اینجور نبود؛ صداهای خوبی هم بود، میخواندند، اما توجه به معانی و مفاهیم غالباً نداشتند. بحمداللَّه حالا این پیشرفتها جوانها را پیش آورده. اینها خوب است؛ منتها این را هم رعایت کنید و در ضوابط تلاوت خودتان بگنجانید، تا این خشوع به وجود بیاید.1388/05/31
1 )
سوره مبارکه الأنفال آیه 2
إِنَّمَا المُؤمِنونَ الَّذينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَت قُلوبُهُم وَإِذا تُلِيَت عَلَيهِم آياتُهُ زادَتهُم إيمانًا وَعَلىٰ رَبِّهِم يَتَوَكَّلونَ
ترجمه:
مؤمنان، تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان میگردد؛ و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده میشود، ایمانشان فزونتر میگردد؛ و تنها بر پروردگارشان توکل دارند.
لینک ثابت
لزوم انس با قرآن برای موعظه گرفتن از آن
از خدای متعال بایستی کمک خواست، باید استغاثه کرد، باید به قرآن و دعا و تضرع پناه برد. من از جملهی سفارشهایی که گاهی قبلاً هم به دوستانِ نمایندهی مجلس عرض کردم، به مسئولین دولت هم همینجور، این است که تلاوت قرآن را نگذارید از زندگیتان حذف شود. حتماً قرآن بخوانید؛ هر روز، ولو کم، ولو روزی یک صفحه؛ با تأمل و با دقت. اصرار ما بر این است که دوستان رابطهشان را با قرآن از دست ندهند. به آن ده دقیقهای هم که در اول مجلس قرآن خوانده میشود، اکتفا نکنید. اگر چه حالا یک سنت خوبی هم در مجلس هفتم گذاشته شد که ترجمهی قرآن هم خوانده میشود که کار مفید و شایستهای است، لیکن به او اکتفا نکنید. قرآن درس است، قرآن موعظه است؛ ما همه به موعظه احتیاج داریم. موعظه معنایش این نیست که چیزی را که انسان نمیداند، همیشه به آدم بگویند؛ گاهی چیزهایی است که ما میدانیم، اما در شنیدن اثری است که در دانستن نیست؛ باید بشنویم و قرآن به ما میشنواند. «موعظة من ربّکم»(1). تعبیر وعظ و موعظه در قرآن مکرر به کار رفته است. قرآن موعظه است.1387/03/21
1 )
سوره مبارکه يونس آیه 57
يا أَيُّهَا النّاسُ قَد جاءَتكُم مَوعِظَةٌ مِن رَبِّكُم وَشِفاءٌ لِما فِي الصُّدورِ وَهُدًى وَرَحمَةٌ لِلمُؤمِنينَ
ترجمه:
ای مردم! اندرزی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است؛ و درمانی برای آنچه در سینههاست؛ (درمانی برای دلهای شما؛) و هدایت و رحمتی است برای مؤمنان!
لینک ثابت
لزوم توجه به فهم قرآن در کنار تلاوت آن
من همینجا این را عرض بکنم و تذکر بدهم، که اگر ما معتقدیم - که معتقدیم - که عمل به قرآن، اساس و محور احیاء قرآن است و مسئله به تلاوت و خواندن و اینها ختم نمیشود - که به آن اعتقاد داریم؛ معتقدیم باید به قرآن عمل کنیم، باید جامعهمان را قرآنی کنیم، باید فکرمان را قرآنی کنیم، باید عملمان را قرآنی کنیم، باید قرآن را باور کنیم؛ قرآن را باور کنیم و وعدهی قرآن را وعدهی صدق و حق بدانیم، همینطور که خود قرآن میفرماید: «و تمّت کلمة ربّک صدقاً و عدلاً لامبدّل لکلماته»(1)؛ همچنانی که باید تعاملمان با شخص خودمان، با افراد خانوادهمان، با افراد محیط کارمان، با افراد اجتماعمان، با مسلمین کشورهای دیگر، با قدرتها، با ملتها و همهی اینها باید با نَفَس و روح قرآنی تنظیم بشود؛ اینها همهاش درست است و به آن اعتقاد داریم؛ احیاء قرآن، عمل به قرآن و گرامیداشت قرآن این است؛ اینها درست - اما اینها معنایش این نیست که ما تلاوت قرآن را دست کم بگیریم. من میخواهم به شما «قرآنی»ها - که اهل تلاوت، اهل تجوید و اهل لحن و آهنگ و صوت و خواندن قرآنید - این را تأکید کنم، گاهی شنیده میشود که بعضی میگویند آقا به قرآن باید عمل کرد؛ خوب، این حرف درستی است؛ اما مقصودشان این است که تلاوت قرآن و آرایههای قرآنی را دست کم بگیرند! من با این مخالفم. تلاوت قرآن هم جزوِ یک مجموعه و منظومهای است که اینها همه به هم متصل است؛ این هم بایستی مورد توجه قرار بگیرد و گرامی داشته شود. هم باید تلاوت بکنید و هم باید معانی قرآن را بفهمید؛ اگر معنای قرآن را فهمیدید، میتوانید بهتر تلاوت کنید. الان قراء حالا را با قراء بیست سال قبلمان مقایسه کنیم، که این حرکت قرآنی در کشور ما تازه و آرامآرام شروع شده بود؛ بعضیها خوب هم میخواندند، صداها خوب بود و شیوههای قراء معروف را هم یاد گرفته بودند و میخواندند؛ اما دلنشین نبود؛ چرا؟ چون از معانی و مفاهیم آیات هیچ سر در نمیآوردند؛ این معلوم بود. اما امروز آنطور نیست؛ امروز جوانهای ما این آیاتی را که میخوانند، خودِ کیفیتِ خواندنشان، حکایت از این میکند که اینها معنای آیه را میفهمند و به مفهوم آیه توجه دارند.1385/07/04
1 )
سوره مبارکه الأنعام آیه 115
وَتَمَّت كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدقًا وَعَدلًا ۚ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ ۚ وَهُوَ السَّميعُ العَليمُ
ترجمه:
و کلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حدّ تمام رسید؛ هیچ کس نمیتواند کلمات او را دگرگون سازد؛ و او شنونده داناست.
لینک ثابت
لزوم انس گرفتن مدبّرانه با قرآن
برادران عزیز همین که قرآن را در جیبمان بگذاریم کافی است؟ اینکه در هنگام سفر، از زیر قرآن رد شویم کافی است؟ امروز من میگویم، اینکه ما در جلسهی تلاوت قرآن شرکت کنیم کافی است؟ اینکه حتی قرآن را با صدای خوش تلاوت کنیم یا تلاوت خوش را بشنویم و از آن لذّت ببریم کافی است؟ نه. چیز دیگری لازم دارد. آن چیست؟ آن تدبّر در قرآن است. باید در قرآن تدبّر کرد. خودِ قرآن در موارد متعدد از ما میخواهد که تدبّر کنیم.(1) عزیزان من! اگر ما یاد گرفتیم که با قرآن بهصورت تدبّر، اُنس پیدا کنیم، همهی خصوصیاتی که گفتیم حاصل خواهد شد. ما هنوز خیلی فاصله داریم؛ پس باید پیش برویم. اینکه شما میبینید از اوّلِ انقلاب تا امروز، مسؤولین و دلسوزان کشور، قرآن را در تلاوت، در حفظ و در تعقیبِ مراسم مربوط به قرآن مطرح کردهاند، برای این است که ما به آنجا نزدیک شویم. البته تلاوت قرآن با صدای خوش، کار بسیار خوبی است. روایت دارد که امام سجاد علیهالسّلام - هم دربارهی امام سجاد علیهالسّلام دارد، هم دربارهی امام باقر علیهالسّلام - وقتی تلاوت میکردند، کسانی که از نزدیک محل تلاوت ایشان میگذشتند، زانوهایشان میلرزید و سست میشد و نمیتوانستند حرکت کنند. میایستادند تلاوت قرآن را گوش میکردند و وقتی حظّ خودشان را میبردند، به راهشان ادامه میدادند.(2) تلاوت قرآن با صوت خوش و با آداب که شیوهی خاصی دارد، موسیقی خاصی دارد، روش خاصی دارد، امور لازمی است. اینها انسان را نزدیک میکند؛ اما کافی نیست. اگر بخواهیم تشبیه کنیم، اینطور میگوییم: قرآن را به صورت بنای مُعْظمی، دارای سالنها و حجرهها و زوایای گوناگون و اعماق فراوان در نظر بگیرید. این عمارت وسیع و عظیم، سردر و مدخلی دارد. اگر آن مدخل را زیبا ساختیم، مردم برای ورود در آن عمارت، تشویق میشوند. مدخلِ آن بنای رفیع، همین تلاوتهای زیبایی است که اینجا خواندند. کاشیکاری دَمِ در، این تلاوت است. حال وارد شوید.1373/10/14
1 )
سوره مبارکه النساء آیه 82
أَفَلا يَتَدَبَّرونَ القُرآنَ ۚ وَلَو كانَ مِن عِندِ غَيرِ اللَّهِ لَوَجَدوا فيهِ اختِلافًا كَثيرًا
ترجمه:
آیا درباره قرآن نمیاندیشند؟! اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی در آن مییافتند.
1 )
سوره مبارکه محمد آیه 24
أَفَلا يَتَدَبَّرونَ القُرآنَ أَم عَلىٰ قُلوبٍ أَقفالُها
ترجمه:
آیا آنها در قرآن تدبّر نمیکنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
2 )
الكافی،ثقة الاسلام كلینی ج2 ص 615 ؛
الاحتجاج، شیخ طبرسی، ج 2 ، ص 395 ؛
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 89 ، ص 194؛
ذَكَرْتُ الصَّوْتَ عِنْدَهُ فَقَالَ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع كَانَ يَقْرَأُ فَرُبَّمَا مَرَّ بِهِ الْمَارُّ فَصَعِقَ مِنْ حُسْنِ صَوْتِهِ وَ إِنَّ الْإِمَامَ لَوْ أَظْهَرَ مِنْ ذَلِكَ شَيْئاً لَمَا احْتَمَلَهُ النَّاسُ مِنْ حُسْنِهِ قُلْتُ وَ لَمْ يَكُنْ رَسُولُ اللَّهِ ص يُصَلِّی بِالنَّاسِ وَ يَرْفَعُ صَوْتَهُ بِالْقُرْآنِ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يُحَمِّلُ النَّاسَ مِنْ خَلْفِهِ مَا يُطِيقُون
ترجمه:
على بن محمد نوفلى گويد: نزد حضرت أبى الحسن عليه السلام از آواز خواندن ياد كردم فرمود: همانا على بن الحسين عليهما السلام قرآن ميخواند و چه بسا كسانى بر آن حضرت ميگذشتند و از آواز خوش او مدهوش ميشدند، و اگر راستى امام چيزى از آواز خوشش آشكار كند مردم تاب شنيدن آن را ندارند، عرضكردم: مگر نبود كه رسول خدا (ص) با مردم نماز (جماعت) ميخواند و آوازش را بخواندن بلند ميكرد؟ فرمود: رسول خدا (ص) باندازه تحمل و طاقت آنان كه پشت سرش بودند آوازش را بلند ميكرد.
لینک ثابت
توجه به قرائت آیات مناسب با هر مکان
ما، در تبلیغات قرآنیمان، باید به شکل صحیح عمل کنیم. من، این را برای شما قراء عزیز عرض میکنم: امروز صدا و سیما در خدمت قرآن است. دیگر از این بهتر که نمیشود! ما امروز رادیو قرآن داریم؛ در تلویزیون قرآن داریم؛ در برنامهی کودکان قرآن داریم؛ آخر شب قرآن و اول صبح قرآن. اینها خیلی خوب است؛ ولی ما از این امکان چگونه استفاده خواهیم کرد؟ این خیلی مهم است. باید برای استفاده از امکانات، به شکل صحیحی عمل کرد. اگر از این امکانات، غلط استفاده کنیم، ضرر خواهیم دید. بنده دیدم یک قاری مصری در مرقد امام رضواناللهعلیه رفته بود و آیاتی خوانده بود که آن آیات، مناسب چنان جایی نبود. هر آیهای که برای هرجا مناسب نیست! اگر خدای نکرده کسی بیاید سر قبر عزیز شما و مثلاً آیهی «الا لعنة الله علی الظالمین(1)» را با صدای بلند بخواند، شما خوشتان میآید!؟ مسلماً دلتان میخواهد که آیهی «و جنة عرضها کعرض السماء و الارض(2)» را بخواند. البته چنین آیاتی در آنجا خوانده نشد؛ اما آیهی نامناسبی بود. حالا تلاوت آن قاری عمدی بود یا سهوی؛ هرچه بود، گذشت؛ اما تلویزیون ما این تلاوت را پخش کرد! گفتم: عجب اشتباهی کردند! فردا شب دوباره پخش شد! گفتیم: عجب! انسان اشتباه را یکبار میکند، نه دو شب پشت سرهم! شب سوم، باز دیدم پخش کردند! عصبانی شدم. سعی کردم تماس بگیرم و بگویم. شب چهارم شد. شب چهارم هم، باز پخش کردند! چه باید کرد با این وضع!؟ یک نفر تلاوت متوسطی از قرآن کرده و حالا افتاده دست فلان آقا. او هم حالا یا خوشش آمده یا به عهدهی کسی در رسانهی جمعی گذاشته، و آن را پخش کردهاند. این همه تلاوت خوب داریم! ببینید امروز چه تلاوتهای خوبی اینجا مطرح شد! آن وقت یک تلاوت متوسط را امشب میگذارند؛ فردا شب میگذارند؛ پس فردا شب میگذارند؛ شب هشتم میگذارند؛ شب دوازدهم میگذارند! میبینید ده شب، پانزده شب، تلاوتی را پخش میکنند! آیا راه استفاد از رسانهی با این عظمت، همین است!؟ من با این موافق نیستم. من این را قبول ندارم. بنده جمعی را معین کردم، گفتم بروید آنجا - صدا و سیما - بنشینید و بگویید چه آیاتی باید خوانده شود. دیگران هم باید با شما همکاری کنند. خوب؛ حالا مثلاً آقایی بگوید چرا اینها فلان تلاوت را پخش نمیکنند؟ اینها که معصوم نیستند! ممکن است جایی هم اشتباه کنند. اینها موارد سلیقهای است.1371/12/17
1 )
سوره مبارکه هود آیه 18
وَمَن أَظلَمُ مِمَّنِ افتَرىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا ۚ أُولٰئِكَ يُعرَضونَ عَلىٰ رَبِّهِم وَيَقولُ الأَشهادُ هٰؤُلاءِ الَّذينَ كَذَبوا عَلىٰ رَبِّهِم ۚ أَلا لَعنَةُ اللَّهِ عَلَى الظّالِمينَ
ترجمه:
چه کسی ستمکارتر است از کسانی که بر خدا افترا میبندند؟! آنان (روز رستاخیز) بر پروردگارشان عرضه میشوند، در حالی که شاهدان [= پیامبران و فرشتگان] میگویند: «اینها همانها هستند که به پروردگارشان دروغ بستند! ای لعنت خدا بر ظالمان باد!»
2 )
سوره مبارکه الحديد آیه 21
سابِقوا إِلىٰ مَغفِرَةٍ مِن رَبِّكُم وَجَنَّةٍ عَرضُها كَعَرضِ السَّماءِ وَالأَرضِ أُعِدَّت لِلَّذينَ آمَنوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۚ ذٰلِكَ فَضلُ اللَّهِ يُؤتيهِ مَن يَشاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الفَضلِ العَظيمِ
ترجمه:
به پیش تازید برای رسیدن به مغفرت پروردگارتان و بهشتی که پهنه آن مانند پهنه آسمان و زمین است و برای کسانی که به خدا و رسولانش ایمان آوردهاند؛ آماده شده است، این فضل خداوند است که به هر کس بخواهد میدهد؛ و خداوند صاحب فضل عظیم است!
لینک ثابت