استکبار / استعمار / مستکبر/مستکبرین/استکبار جهانی
هراسان بودن استکبار از عزت یافتن مسلمین
آری، استکبار و دارودستهی خبری و تبلیغاتی و قلمها و بوقهای مزدورش، از اینکه کشوری در اعماق کهنهپرستی، و ملتی در حال و هوای سنتهای جاهلی خود سر کند، ولی درهای خزاین مادّی خود را به روی آنان بگشاید و تسلیم فزونخواهی و سلطهطلبی آنان شود و فرهنگ فساد و فحشا و مصرفزدگی و میخوارگی و شهوترانی را از آنان بپذیرد، نه تنها نگران نیستند، بلکه بسی خشنودند! آنان از بازگشت ملتها به گذشتهیی که به آنان عزت و عظمت را یادآوری کند، راه جهاد و شهادت را به روی آنان باز کند، کرامت انسانی را به آنان برگرداند، دست سلطهگران را از غارت و چپاول به مال و ناموس آنان قطع کند، آیهی «ولن یجعلاللَّه للکافرین علیالمؤمنین سبیلا»(۱) را به آنان بیاموزد، کریمهی «وللَّه العزّة ولرسوله وللمؤمنین»(۲) را بر آنان فرو خواند، خطاب «و ما لکم لاتقاتلون فیسبیلاللَّه والمستضعفین»(۳) را به گوش و دل آنان برساند، فرمان «ان الحکم الّا للَّه»(۴) را در زندگی آنان اجرا کند و خلاصه، خدا و دین و قرآن را محور زندگی آنان سازد و دست طواغیت مستکبر و مستبد و سلطهطلب را از زندگی آنان قطع کند، از بازگشت به چنین گذشتهیی و پیوند با چنین تاریخی، ناخشنود و سراسیمه و بیمناکند و لذا با هر بهایی میخواهند از آن مانع شوند.۱۳۷۰/۰۳/۲۶
۱ )
سوره مبارکه النساء آیه ۱۴۱
الَّذينَ يَتَرَبَّصونَ بِكُم فَإِن كانَ لَكُم فَتحٌ مِنَ اللَّهِ قالوا أَلَم نَكُن مَعَكُم وَإِن كانَ لِلكافِرينَ نَصيبٌ قالوا أَلَم نَستَحوِذ عَلَيكُم وَنَمنَعكُم مِنَ المُؤمِنينَ ۚ فَاللَّهُ يَحكُمُ بَينَكُم يَومَ القِيامَةِ ۗ وَلَن يَجعَلَ اللَّهُ لِلكافِرينَ عَلَى المُؤمِنينَ سَبيلًا
ترجمه:
منافقان همانها هستند که پیوسته انتظار میکشند و مراقب شما هستند؛ اگر فتح و پیروزی نصیب شما گردد، میگویند: مگر ما با شما نبودیم؟ (پس ما نیز در افتخارات و غنایم شریکیم!) «و اگر بهرهای نصیب کافران گردد، به آنان میگویند: مگر ما شما را به مبارزه و عدم تسلیم در برابر مؤمنان، تشویق نمیکردیم؟ (پس با شما شریک خواهیم بود!)» خداوند در روز رستاخیز، میان شما داوری میکند؛ و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است.
۲ )
سوره مبارکه المنافقون آیه ۸
يَقولونَ لَئِن رَجَعنا إِلَى المَدينَةِ لَيُخرِجَنَّ الأَعَزُّ مِنهَا الأَذَلَّ ۚ وَلِلَّهِ العِزَّةُ وَلِرَسولِهِ وَلِلمُؤمِنينَ وَلٰكِنَّ المُنافِقينَ لا يَعلَمونَ
ترجمه:
آنها میگویند: «اگر به مدینه بازگردیم، عزیزان ذلیلان را بیرون میکنند!» در حالی که عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است؛ ولی منافقان نمیدانند!
۳ )
سوره مبارکه النساء آیه ۷۵
وَما لَكُم لا تُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَالمُستَضعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَالنِّساءِ وَالوِلدانِ الَّذينَ يَقولونَ رَبَّنا أَخرِجنا مِن هٰذِهِ القَريَةِ الظّالِمِ أَهلُها وَاجعَل لَنا مِن لَدُنكَ وَلِيًّا وَاجعَل لَنا مِن لَدُنكَ نَصيرًا
ترجمه:
چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانی که (به دست ستمگران) تضعیف شدهاند، پیکار نمیکنید؟! همان افراد (ستمدیدهای) که میگویند: «پروردگارا! ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف خود، برای ما سرپرستی قرار ده! و از جانب خود، یار و یاوری برای ما تعیین فرما!
۴ )
سوره مبارکه الأنعام آیه ۵۷
قُل إِنّي عَلىٰ بَيِّنَةٍ مِن رَبّي وَكَذَّبتُم بِهِ ۚ ما عِندي ما تَستَعجِلونَ بِهِ ۚ إِنِ الحُكمُ إِلّا لِلَّهِ ۖ يَقُصُّ الحَقَّ ۖ وَهُوَ خَيرُ الفاصِلينَ
ترجمه:
بگو: «من دلیل روشنی از پروردگارم دارم؛ و شما آن را تکذیب کردهاید! آنچه شما در باره آن (از نزول عذاب الهی) عجله دارید، به دستِ من نیست! حکم و فرمان، تنها از آنِ خداست! حق را از باطل جدا میکند، و او بهترین جداکننده (حق از باطل) است.»
لینک ثابت
تهدید منافع استکبار علت بغض و عناد آنها با اسلام
دنیای استکبار را بشناسید؛ اگرچه شماها خوب شناختهاید. دل استکبار جهانی، با اسلام انقلابی و اسلام به پا خاسته و اسلام عزتطلب صاف نخواهد شد. مسلمان تا مسلمان است، در چشم آنها مبغوض و مورد کینه است؛ «و مانقموا منهم الّا ان یؤمنوا باللَّه العزیز الحمید»(۱)، «ما تنقم منّا الّا ان امنّا»(۲). آنها از ایمان شما ناراحتند؛ علتش هم واضح است: چون ایمان یک ملت به پا خاستهی اسلامی، منافع ظالمانهی استکبار را تهدید میکند. لیکن علیرغم همهی این بغض و عنادی که با اسلام دارند، بحمداللَّه پرچم اسلام در دوازده سال گذشته روزبهروز برافراشتهتر شده، ملت اسلامی روزبهروز قویتر و عزیزتر شده، باز هم در آینده همینطور خواهد بود و به کوری چشم دشمنان، ملتهای مسلمان در این منطقه و در همهی نقاط عالم، بر همهی توطئهها و دسیسهچینیهای دشمن پیروز خواهند شد.۱۳۷۰/۰۱/۱۶
۱ )
سوره مبارکه البروج آیه ۸
وَما نَقَموا مِنهُم إِلّا أَن يُؤمِنوا بِاللَّهِ العَزيزِ الحَميدِ
ترجمه:
آنها هیچ ایرادی بر مؤمنان نداشتند جز اینکه به خداوند عزیز و حمید ایمان آورده بودند؛
۲ )
سوره مبارکه الأعراف آیه ۱۲۶
وَما تَنقِمُ مِنّا إِلّا أَن آمَنّا بِآياتِ رَبِّنا لَمّا جاءَتنا ۚ رَبَّنا أَفرِغ عَلَينا صَبرًا وَتَوَفَّنا مُسلِمينَ
ترجمه:
انتقام تو از ما، تنها بخاطر این است که ما به آیات پروردگار خویش -هنگامی که به سراغ ما آمد- ایمان آوردیم. بار الها! صبر و استقامت بر ما فرو ریز! (و آخرین درجه شکیبائی را به ما مرحمت فرما!) و ما را مسلمان بمیران!»
لینک ثابت
حاکم نشدن دین خدا،علت مستکبر شدن برخی و مستضعف شدن برخی دیگر
امروز بشریت از همان چیزهایی رنج میبرد که پانصد سال پیش، هزار سال پیش، پنج هزار سال پیش و پیشتر و پیشتر، از آنها رنج میبرده است. آن روز هم بشر از ظلم و محنت غلبهی انسانهای ددصفت رنج میبرد؛ امروز هم انسانها از ظلم و برادرکشی و غلبهی قدرتها و قلدریهای جهانی رنج میبرند و اسیر همان دامها و بدبختیهایی هستند که آن روز بودند. در گذشته هم عدهیی به رفاه میگذراندند. برای کسانی که برخوردار بودند، برق نبود، اما لذت زندگی بود؛ جت نبود، اما راحتی در سفرها و رفت و آمدها بود؛ امروز هم برای برخوردارها هست. چیزی در مجموعهی زندگی انسان عوض نشده و جهالتهای حقیقی بشر، از بین نرفته است. آن روز هم بسیاری از انسانها، نسبت به سعادت واقعی، در جهل میزیستند؛ امروز هم همانطور است. آن روز هم قرآن فرمود: «و ما قدروا اللَّه حقّ قدره»(۱)، خدا را درست بجا نمیآوردند؛ امروز هم همان گونه است. آن روز هم گروههایی مستکبر و گروههایی مستضعف بودند؛ امروز هم همانطور است. اگر هزار سال دیگر هم، دنیا همینطور پیش برود و پیشرفتهایی در آن به وجود بیاید، مادامی که دین خدا حاکم نشده باشد، باز عدهیی مستکبر و عدهیی مستضعفند. دین آمد، برای اینکه ناکامیهای بشر را از بین ببرد. امروز ناکامیهای بشر، به خاطر اعراض از معنویت و دین و تعالیم عالیهی اسلامی، همچنان باقی است و از بین نرفته است.۱۳۶۹/۱۱/۲۴
۱ )
سوره مبارکه الحج آیه ۷۴
ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدرِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه:
خدا را آن گونه که باید بشناسند نشناختند؛ خداوند قوّی و شکستناپذیر است!
لینک ثابت
صفآرایی دوجبههی مبارزهیی خونین، جبههی ظالم و جبههی مظلوم در ۱۳ آبان
بسماللهالرحمنالرحیم
واذ یمکر بک الذین کفروا لیثبتوک او یقتلوکاو یخرجوک ویمکرون ویمکرالله والله خیرالماکرین
در میان ایامالله انقلاب که یادگارهای دوران مبارزهی بیست و چندسالهی ملت شجاع و پیروز ما و هرکدام حامل خاطرهیی و پرتوی از امام راحل عظیم ماست، سیزدهم آباندارای ابعادی متنوعتر و پیامهایی عمیقتر و بنیانیتر است. صفآرایی دوجبههی مبارزهیی خونین، جبههی ظالم و جبههی مظلوم: جبههی استکبار وسلطه و پیشاپیش آن امریکا و جبههی حق و عدل و مشعل دار و امام آن خمینی کبیر، در این یومالله به وضوح دیده میشود و در هر سه مناسبت این روزآشکار و روشن خودنمایی میکند و نسلهای امروز و فردا را به تأمل و تدبر وا میدارد.
در شب چنین روزی، دستهای آلوده و خشن جبههی استکبار، امامجبههی حق و عدل را دزدانه از خانهی محقرش که در آن، همهی کاخنشینان مغرور را به مبارزه دعوت میکرد و سپیدهی طلعت حق را به چشم مستضعفان شبنشین میکشید، ربودند و خشم بیثمر خود را از باطل شدن ترفندکاپیتولاسیون، نابخردانه فرو نشاندند...
آن روز همهی توان استکبار همینبود و کرد مگر یوسف عزیز، در قعر چاه دگر یوسف نباشد زهی خیال باطل.
پساز سالها باز در چنین روزی در بحبوحهی طلوع خورشید حق و عدل، که با مشعلگردانی و تدبیر الهی آن رهبر نستوه، از روزن دلهای یکایک مردم اینمرز و بوم سرکشیده بود دست شوم استکبار، خشمگین و سرگردان، بیتدبیر وهدف، جمعی از نونهالان دانشآموز را هدف گرفت و مشتی برگهای نورس بهاریرا بر زمین ریخت، تا خون آن جگرگوشه گان معصوم، باز هم زودتر دامن دیوان آدمیخوار را بگیرد و موج خشم آگاهانهی مردم، خس و خاشاک راه پیروزی رابروبد.
و باز در چنین روزی در هنگامهی پرشور پیروزی، آنگاه که کشتی انقلاب، با حکمت و توکل نوح کشتیبان، بر روی امواج متلاطم حوادث باصلابت و قدرت پیش رفته و به ساحل نجات رسیده بود دست نیرومند انقلاب گریبان استکبار را گرفت و آن را از مسند موهوم شکستناپذیری که ازتبلیغات دروغین خود و اوهام تودههای غافل جهان ساخته بود به زیر کشید و با تحقیر دولت مستکبر امریکا دل ملتهای تحقیر شدهی جهان را شاد کرد.زمرهی دلباخته و پرشور دانشجویان، لانهی توطئهگران و جاسوسان را زندانآنان کردند و آشتیناپذیری اسلام نجات بخش را با کفر ستمپیشه، به دنیا نشان دادند. از آن روز انقلاب اسلامی ما که ضدیت با ظلم و استبداد رژیمدستنشانده را به پیروزی رسانده بود آخرین امید طمعکاران فرصتجوی جهانیرا هم زایل کرد و ابعاد گستردهی مبارزهی جهانی خود را که در آن، نه فقط رژیم وابستهی حاکم بر ایران بلکه ریشه و امالفساد همهی گرفتاری ها یعنی نظام سلطهی جهانی و در رأس آن امریکا، آماج این مبارزه است،آشکار ساخت.۱۳۶۹/۰۸/۱۳
۱ )
سوره مبارکه الأنفال آیه ۳۰
وَإِذ يَمكُرُ بِكَ الَّذينَ كَفَروا لِيُثبِتوكَ أَو يَقتُلوكَ أَو يُخرِجوكَ ۚ وَيَمكُرونَ وَيَمكُرُ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ
ترجمه:
(به خاطر بیاور) هنگامی را که کافران نقشه میکشیدند که تو را به زندان بیفکنند، یا به قتل برسانند، و یا (از مکّه) خارج سازند؛ آنها چاره میاندیشیدند (و نقشه میکشیدند)، و خداوند هم تدبیر میکرد؛ و خدا بهترین چاره جویان و تدبیرکنندگان است!
لینک ثابت
یکی از بزرگترین اهداف حج، نزدیک کردن مسلمانان به یکدیگر
ما معتقدیم که اسلام، وحدت مسلمین و اتحاد نیروهای مؤمن به خدا و موحد را یکی از فرایض قرار داده است. ما معتقدیم که یکی از بزرگترین اهداف حج خانهی خدا این است که مسلمانان را به هم نزدیک کند. اینکه خدا فرموده است: «و اذّن فی النّاس بالحجّ یأتوک رجالا و علی کلّ ضامر یأتین من کلّ فجّ عمیق»(۱) و همهی مردم مسلمان عالم را در روزهای معین و در عرصههای محدودی مانند عرفات و مشعر و منا و مسجدالحرام جمع میکند؛ چرا اینها اینقدر از آشنایی مسلمین با هم میترسند؟! مسأله این است که وحدت اسلامی و وحدت بینش و نظر و سخن مسلمین، برای استکبار و در رأس آن، امریکای غدّار و ابزارهای او در دستگاه حاکمیت سلطه در عالم، خطرناک است.۱۳۶۹/۰۳/۱۶
۱ )
سوره مبارکه الحج آیه ۲۷
وَأَذِّن فِي النّاسِ بِالحَجِّ يَأتوكَ رِجالًا وَعَلىٰ كُلِّ ضامِرٍ يَأتينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَميقٍ
ترجمه:
و مردم را دعوت عمومی به حج کن؛ تا پیاده و سواره بر مرکبهای لاغر از هر راه دوری بسوی تو بیایند...
لینک ثابت
اسلام علت دشمنی استکبار با ملت ایران
اگرچه تجربهی یازده سالهی جمهوری اسلامی ثابت کرده است که استکبار و ارتجاع و ایادی آنان، در این ترفند نیز موفقیتی کسب نکرده و نتوانستهاند نام نیک و چهرهی روشن ملت بزرگوار ما را با اینگونه تلاشها در جهان و بخصوص در میان تودههای مستضعف عالم مخدوش سازند و سرمایهگذاری گزاف آنان در استخدام قلمها و زبانهای مزدور و بهکارافکندن صدها رسانهی صوتی و تصویری و مطبوعاتی برای منزوی یا منفعل یا بد نام کردن انقلاب اسلامی، دچار خسران شده است و هماکنون علیرغم خواستِ آنان در بسیاری از مناطق عالم، ملتها با الگو ساختن حرکت نجاتبخش ملت ایران، به مبارزات مردمی با سلطههای شیطانی روی آورده و خواب از چشم ستمگران ربودهاند و قشرهای بیدار مسلمان در همهجا بخوبی تشخیص دادهاند که علت دشمنی رأس استکبار - یعنی امریکا - و ایادی آن با ملت ایران، دشمنی آنان با اسلام است: «و ما نقموا منهم الّا ان یؤمنوا باللَّه العزیز الحمید»(۱).۱۳۶۹/۰۳/۱۰
۱ )
سوره مبارکه البروج آیه ۸
وَما نَقَموا مِنهُم إِلّا أَن يُؤمِنوا بِاللَّهِ العَزيزِ الحَميدِ
ترجمه:
آنها هیچ ایرادی بر مؤمنان نداشتند جز اینکه به خداوند عزیز و حمید ایمان آورده بودند؛
لینک ثابت
استکبار یعنی زیربار حق نرفتن،خود و قدرت را ملاک قرار دادن
اصلاً مفهوم استکبار در قرآن همین است که عنصری یا شخصی یا جمعی یا جناحی، خود را بالاتر از حق بهحساب آورد و زیر بار حق نرود و خود و قدرتش را ملاک حق قرار بدهد! اولین مستکبر در تاریخی که قرآن برای ما ترسیم میکند، ابلیس است: «ابی و استکبر»(۱). او، اولین مستکبر است.ممکن نیست فرض کنیم که یک مسلمان یا مؤمن یا موحّد، حتّی یک روز یا یک لحظه، از دشمنی با ابلیس و شیطان منصرف بشود. اصلاً خط اسلام، یعنی خط ضد ابلیس و شیطان.۱۳۶۸/۰۸/۱۰
۱ )
سوره مبارکه البقرة آیه ۳۴
وَإِذ قُلنا لِلمَلائِكَةِ اسجُدوا لِآدَمَ فَسَجَدوا إِلّا إِبليسَ أَبىٰ وَاستَكبَرَ وَكانَ مِنَ الكافِرينَ
ترجمه:
و (یاد کن) هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده و خضوع کنید!» همگی سجده کردند؛ جز ابلیس که سر باز زد، و تکبر ورزید، (و به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران شد.
لینک ثابت
لحن زورگویانه، نشانه استکبار
در طول دعوت انبیا، مستکبران کسانی بودند که دعوت الهی و توحید را قبول نکردند و با آن به مقابله برخاستند و زور گفتند: «قال الملأ الّذین استکبروا من قومه لنخرجنّک یا شعیب»(۱). وقتی پیامبر سخن حق میگوید و مردم را به حق دعوت میکند، مستکبران میگویند: اگر زیاد حرف بزنی، تو را اخراج میکنیم!این لحن زورگویانه، در مقابل داعی به حق است. این، معنا و تصویری روشن از استکبار است که در دنیای امروز، همان نظام سلطه میباشد و در محیط سیاسی دنیا، همان روح ابرقدرتی و هرآن چیزی است که به سمت ابرقدرتی کشش داشته باشد و تمایل پیدا بکند. قدرتهایی که هنوز ابرقدرت نیستند، اما خودشان را نیمهابرقدرت(!) میدانند، آنها هم در برخوردشان همینطورند.
(...)
امروز که شما به کل نظام غربی نگاه میکنید، از این خصوصیت استکبار و سلطه، نشانههایی را میبینید. البته، در دنیا هیچ دولتی پُرروتر و وقیحتر از رژیم امریکا، سلطه و استکبار را آشکار نمیکند؛ اما این خصوصیت، مخصوص امریکا هم نیست. در کل نظامهای غربی و کسانی که تابع آنها هستند - مثل دولتهای ارتجاعی و وابسته و نظامهایی که برای خودشان قدرتی هستند - خصوصیات سلطه خودش را نشان میدهد؛ اگر چه دنیا آنها را بهعنوان ابرقدرت نپذیرد.همین جنجالِ مربوط به حجاب در اروپا را مشاهده کنید. علیرغم شعارهای آزادییی که میدهند، ولی یک گرایش کوچک و یک مظهر محدود از تفکرِ غیر و ضد خودشان را به هیچ وجه تحمل نمیکنند. این، همان روح استکبار است، همان «لنخرجنّک یا شعیب»(۲) است که چون بر خلاف نظر ما حرف میزنی، اصلاً تحملت نمیکنیم.۱۳۶۸/۰۸/۱۰
۱ )
سوره مبارکه الأعراف آیه ۸۸
قالَ المَلَأُ الَّذينَ استَكبَروا مِن قَومِهِ لَنُخرِجَنَّكَ يا شُعَيبُ وَالَّذينَ آمَنوا مَعَكَ مِن قَريَتِنا أَو لَتَعودُنَّ في مِلَّتِنا ۚ قالَ أَوَلَو كُنّا كارِهينَ
ترجمه:
اشراف زورمند و متکبّر از قوم او گفتند: «ای شعیب! به یقین، تو و کسانی را که به تو ایمان آوردهاند، از شهر و دیار خود بیرون خواهیم کرد، یا به آیین ما بازگردید!» کفت: «آیا (میخواهید ما را بازگردانید) اگر چه مایل نباشیم؟!
۲ )
سوره مبارکه الأعراف آیه ۸۸
قالَ المَلَأُ الَّذينَ استَكبَروا مِن قَومِهِ لَنُخرِجَنَّكَ يا شُعَيبُ وَالَّذينَ آمَنوا مَعَكَ مِن قَريَتِنا أَو لَتَعودُنَّ في مِلَّتِنا ۚ قالَ أَوَلَو كُنّا كارِهينَ
ترجمه:
اشراف زورمند و متکبّر از قوم او گفتند: «ای شعیب! به یقین، تو و کسانی را که به تو ایمان آوردهاند، از شهر و دیار خود بیرون خواهیم کرد، یا به آیین ما بازگردید!» کفت: «آیا (میخواهید ما را بازگردانید) اگر چه مایل نباشیم؟!
لینک ثابت
لحن زورگویانه تصویری روشن از استکبار
در طول دعوت انبیا، مستکبران کسانی بودند که دعوت الهی و توحید را قبول نکردند و با آن به مقابله برخاستند و زور گفتند: «قال الملأ الّذین استکبروا من قومه لنخرجنّک یا شعیب»(۱). وقتی پیامبر سخن حق میگوید و مردم را به حق دعوت میکند، مستکبران میگویند: اگر زیاد حرف بزنی، تو را اخراج میکنیم!
(...)
یکی از کسانی که در قرآن، راجع به او کلمهی استکبار و مستکبر به کار رفته، شخص فرعون است. (۲) او، دربارهی موسی چنین حرفهایی میزد. بنابراین، مسألهی استکبار یک مسألهی قرآنی است. ما با همهی این جلوههایی که بیان شد، مخالفیم. مبارزهی ملت ایران، یک مبارزهی شعاری و احساساتی و موسمی و تاکتیکی نیست؛ بلکه یک مبارزهی قرآنی و عمیق و دارای ریشهی مکتبی است.۱۳۶۸/۰۸/۱۰
۱ )
سوره مبارکه الأعراف آیه ۸۸
قالَ المَلَأُ الَّذينَ استَكبَروا مِن قَومِهِ لَنُخرِجَنَّكَ يا شُعَيبُ وَالَّذينَ آمَنوا مَعَكَ مِن قَريَتِنا أَو لَتَعودُنَّ في مِلَّتِنا ۚ قالَ أَوَلَو كُنّا كارِهينَ
ترجمه:
اشراف زورمند و متکبّر از قوم او گفتند: «ای شعیب! به یقین، تو و کسانی را که به تو ایمان آوردهاند، از شهر و دیار خود بیرون خواهیم کرد، یا به آیین ما بازگردید!» کفت: «آیا (میخواهید ما را بازگردانید) اگر چه مایل نباشیم؟!
۲ )
سوره مبارکه المؤمنون آیه ۴۶
إِلىٰ فِرعَونَ وَمَلَئِهِ فَاستَكبَروا وَكانوا قَومًا عالينَ
ترجمه:
بسوی فرعون و اطرافیان اشرافی او؛ امّا آنها تکبّر کردند، و آنها مردمی برتریجوی بودند.
۲ )
سوره مبارکه يونس آیه ۷۵
ثُمَّ بَعَثنا مِن بَعدِهِم موسىٰ وَهارونَ إِلىٰ فِرعَونَ وَمَلَئِهِ بِآياتِنا فَاستَكبَروا وَكانوا قَومًا مُجرِمينَ
ترجمه:
بعد از آنها، موسی و هارون را با آیات خود به سوی فرعون و اطرافیانش فرستادیم؛ اما آنها تکبّر کردند (و زیر بار حق نرفتند؛ چرا که) آنها گروهی مجرم بودند!
لینک ثابت
برخورد با وحدت شکنان در بین مسلمین
امروز، تمام تشکیلات تبلیغاتی وابسته به استعمار و استکبار و ایادی آنها در همین منطقهی اسلامی، دست به دست هم دادهاند تا با تبلیغات مضر، وحدتی را که مورد نظر اسلام است و نظام اسلامی کمربستهی آن میباشد، بشکنند. علمای اسلام باید مواظب باشند. مراقب این مذاهب اختراعی و جعلی - که نقض وحدت است - باشید. مواظب این دلارهای نفتی که برای ایجاد تفرقه بهکار میرود، باشید. مواظب این دستهای پلید و مزدور که سعی میکنند «عروةالوثقی»ی (۱)وحدت بین مسلمین را بگسلند و پاره کنند، باشید. با اینها برخورد کنید. این، لازمهی علاقه به وحدت و پیمودن راه وحدت اسلامی است. بدون این، ممکن نیست.۱۳۶۸/۰۷/۲۴
۱ )
سوره مبارکه البقرة آیه ۲۵۶
لا إِكراهَ فِي الدّينِ ۖ قَد تَبَيَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَيِّ ۚ فَمَن يَكفُر بِالطّاغوتِ وَيُؤمِن بِاللَّهِ فَقَدِ استَمسَكَ بِالعُروَةِ الوُثقىٰ لَا انفِصامَ لَها ۗ وَاللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ
ترجمه:
در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.
۱ )
سوره مبارکه لقمان آیه ۲۲
وَمَن يُسلِم وَجهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحسِنٌ فَقَدِ استَمسَكَ بِالعُروَةِ الوُثقىٰ ۗ وَإِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الأُمورِ
ترجمه:
کسی که روی خود را تسلیم خدا کند در حالی که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمی چنگ زده (و به تکیهگاه مطمئنی تکیه کرده است)؛ و عاقبت همه کارها به سوی خداست.
لینک ثابت
استقلال خواهی و پایبندی به اسلام ،علل دشمنی استکبار
استکبار جهانی نسبت به اسلام و انقلاب، از اعماق وجود کینه دارد، و تا ملتی از اصول و دین خودش دست برندارد و تسلیم نشود، آنها راضی نخواهند شد. خداوند متعال به مسلمانها فرمود: «ولن ترضی عنک الیهود ولاالنّصاری حتّی تتّبع ملّتهم»(۱). بنابراین، کینهی استکبار به خاطر اعتقادات و استقلالخواهی و شعار«نه شرقی و نه غربی» و پایبندی عمیق مردم ما به اسلام است. کینهی استکبار تمامشدنی نیست؛ اما علیرغم کینهی عمیق او علیه ملت ما، به لطف پروردگار امیدوار و دلگرمیم که انشاءاللَّه ملت ایران بتواند در همهی صحنههای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی، به مقاصد الهی دست یابد و دشمن را وادار به عقبنشینی کند.۱۳۶۸/۰۴/۱۵
لینک ثابت
حج، صحنه اتحاد امت اسلامی بر محور توحید
حج، کانون معارف اسلام و بیان کنندهی سیاست کلی اسلام برای ادارهی زندگی انسان است. حج، مظهر توحید و نفی و رمی شیطان و تکرار شعار ابراهیم(علیهالسّلام) است که گفت: «انّی بریء من المشرکین»(۱) صحنهی اتحاد عظیم امت اسلامی برگرد محور توحید و برائت از مشرکین و نفی و طرد همهی بتهاست. و بت، هر آن چیزی است که به جای خدا قرار گیرد و ولایت الهی را به ولایت خود تبدیل کند و نیرو و ارادهی افراد بشر را در اختیار بگیرد؛ حال چه سنگ و چوب، و چه قدرتهای شیطانیِ سلطهگر و جبار، و چه عصبیتهای جاهلی و ناحق که: «فماذا بعد الحقّ الّاالضّلال»(۲).
بتهای بزهکار استبداد و استعمار، حکمرانان از خدا بیخبر و قدرتهای سلطهگر جهانی، در گذشته و حال، همواره از حجِ با مضمون سازنده و روشن و الهامبخش، بشدت ترسیده و با آن به مقابله برخاستهاند. آنها تبلیغات دامنهدار و خصمانهیی را به وسیلهی آخوندهای درباری و ریزهخواران سفرهی عشرت خود بر ضد مضمون سیاسی حج به راه انداخته و با هیاهو و جنجال خواستهاند بقبولانند که حج از سیاست جداست و جز عبادتی به مثابهی عبادات فردی نیست؛ غافل از آنکه هر انسانِ اندکی هوشمند هم بوضوح درمییابد که اگر درس وحدت مسلمین و عظمت امت اسلامی و تعارف برادران جدا افتاده و همصدایی صاحبان زبانها و نژادها و ملیتها و مناطق جغرافیایی گوناگون و اعتصام به حبلاللَّه با حالت طبیعی در حج منظور نمیبود و فقط عبادت و رابطهی جداگانهی انسانها با خدای خود مطلوب بود، آمدن از «کلّ فجّ عمیق»(۳) و پیاده و سواره، آن هم در یک موسم خاص، چه معنی داشت؟ رنج پیمودن این راه، چرا؟ و حضور در مکه وسپس در عرفات و مشعر و منی، آن هم در ایام معدودات و روزها و ساعات معین برای همهی مسلمین جهان، چرا؟ و طواف گرد یک مرکز واحد و رمی یک نقطهی واحد، چرا؟
آری، حج عبادت است و ذکر و دعا و استغفار؛ اما عبادتی و ذکر و استغفاری در جهت ایجاد حیات طیبهی امت اسلامی و نجات آن از زنجیرها و غلهای استعباد و استبداد و خداوندان زر و زور و تزریق روح عزت و عظمت به آن و زدودن کسالت و ملالت از آن. این است حجی که از پایههای دین بهشمار رفته و امیرالمؤمنین علی(علیهالسّلام) در نهجالبلاغه آن را عَلَم اسلام(۴) و جهاد هر ناتوان(۵) و برطرف کنندهی فقر و تنگدستی(۶) و مایهی تقرب و نزدیکی اهل دین به یکدیگر شمرده است(۷)؛ و این است آن حجی که بندگان مجاهد خدا همهساله از ایران با شوق و شور بدان روی میآورند و برائت از امریکا و صهیونیسم و نفی ولایت استکبار و شعار برای تعمیم ولایت الهی را شرط اصلی آن میشمرند؛ و این است آن حجی که سیلیخوردگانِ از اسلام و انقلاب و در رأس آنان امریکای جنایتکار، از آن احساس خطر میکردند و اکنون دو سال است حکام آل سعود برای شادی و خشنودی امریکا و اسرائیل، مؤمنین را از اقامهی آن مانع میشوند و زبانها و قلمهای مزدور آخوندهای نوکرصفت را به نفی آن و محکوم کردن آن وادار میکنند.۱۳۶۸/۰۴/۱۴
۱ )
سوره مبارکه الأنعام آیه ۷۸
فَلَمّا رَأَى الشَّمسَ بازِغَةً قالَ هٰذا رَبّي هٰذا أَكبَرُ ۖ فَلَمّا أَفَلَت قالَ يا قَومِ إِنّي بَريءٌ مِمّا تُشرِكونَ
ترجمه:
و هنگامی که خورشید را دید که (سینه افق را) میشکافت، گفت: «این خدای من است؟ این (که از همه) بزرگتر است!» امّا هنگامی که غروب کرد، گفت: «ای قوم من از شریکهایی که شما (برای خدا) میسازید، بیزارم!
۲ )
سوره مبارکه يونس آیه ۳۲
فَذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الحَقُّ ۖ فَماذا بَعدَ الحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ ۖ فَأَنّىٰ تُصرَفونَ
ترجمه:
آن است خداوند، پروردگار حقّ شما (دارای همه این صفات)! با این حال، بعد از حق، چه چیزی جز گمراهی وجود دارد؟! پس چرا (از پرستش او) روی گردان میشوید؟!
۳ )
سوره مبارکه الحج آیه ۲۷
وَأَذِّن فِي النّاسِ بِالحَجِّ يَأتوكَ رِجالًا وَعَلىٰ كُلِّ ضامِرٍ يَأتينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَميقٍ
ترجمه:
و مردم را دعوت عمومی به حج کن؛ تا پیاده و سواره بر مرکبهای لاغر از هر راه دوری بسوی تو بیایند...
۴ )
خطبه ۱ :از خطبههاى آن حضرت است كه در آن ابتداى آفرينش آسمان و زمين و آدم را توضيح مىدهد و يادى از حج مىكند
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا يُحْصِي نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا يُؤَدِّي حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُونَ الَّذِي لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ الَّذِي لَيْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ لَا نَعْتٌ مَوْجُودٌ وَ لَا وَقْتٌ مَعْدُودٌ وَ لَا أَجَلٌ مَمْدُودٌ
فَطَرَ الْخَلَائِقَ بِقُدْرَتِهِ وَ نَشَرَ الرِّيَاحَ بِرَحْمَتِهِ وَ وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَيَدَانَ أَرْضِهِ:
أَوَّلُ الدِّينِ مَعْرِفَتُهُ وَ كَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِيقُ بِهِ وَ كَمَالُ التَّصْدِيقِ بِهِ تَوْحِيدُهُ وَ كَمَالُ تَوْحِيدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ وَ كَمَالُ لْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ لِشَهَادَةِ كُلِّ صِفَةٍ أَنَّهَا غَيْرُ الْمَوْصُوفِ وَ شَهَادَةِ كُلِّ مَوْصُوفٍ أَنَّهُ غَيْرُ الصِّفَةِ
فَمَنْ وَصَفَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنَّاهُ وَ مَنْ ثَنَّاهُ فَقَدْ جَزَّأَهُ وَ مَنْ جَزَّأَهُ فَقَدْ جَهِلَهُ وَ مَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ أَشَارَ إِلَيْهِ وَ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ فَقَدْ حَدَّهُ وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ وَ مَنْ قَالَ فِيمَ فَقَدْ ضَمَّنَهُ
وَ مَنْ قَالَ عَلَا مَ فَقَدْ أَخْلَى مِنْهُ:
كَائِنٌ لَا عَنْ حَدَثٍ مَوْجُودٌ لَا عَنْ عَدَمٍ مَعَ كُلِّ شَيْءٍ لَا بِمُقَارَنَةٍ وَ غَيْرُ كُلِّ شَيْءٍ لَا بِمُزَايَلَةٍ فَاعِلٌ لَا بِمَعْنَى الْحَرَكَاتِ وَ الْآلَةِ بَصِيرٌ إِذْ لَا مَنْظُورَ إِلَيْهِ مِنْ خَلْقِهِ مُتَوَحِّدٌ إِذْ لَا سَكَنَ يَسْتَأْنِسُ بِهِ وَ لَا يَسْتَوْحِشُ لِفَقْدِهِ
خلق العالم
أَنْشَأَ الْخَلْقَ إِنْشَاءً وَ ابْتَدَأَهُ ابْتِدَاءً بِلَا رَوِيَّةٍ أَجَالَهَا وَ لَا تَجْرِبَةٍ اسْتَفَادَهَا وَ لَا حَرَكَةٍ أَحْدَثَهَا وَ لَا هَمَامَةِ نَفْسٍ اضْطَرَبَ فِيهَا أَحَالَ الْأَشْيَاءَ لِأَوْقَاتِهَا وَ لَأَمَ بَيْنَ مُخْتَلِفَاتِهَا وَ غَرَّزَ غَرَائِزَهَا وَ أَلْزَمَهَا أَشْبَاحَهَا عَالِماً بِهَا قَبْلَ ابْتِدَائِهَا مُحِيطاً بِحُدُودِهَا وَ انْتِهَائِهَا عَارِفاً بِقَرَائِنِهَا وَ أَحْنَائِهَا:
ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ فَتْقَ الْأَجْوَاءِ وَ شَقَّ الْأَرْجَاءِ وَ سَكَائِكَ الْهَوَاءِ
فَأَجْرَى فِيهَا مَاءً مُتَلَاطِماً تَيَّارُهُ مُتَرَاكِماً زَخَّارُهُ حَمَلَهُ عَلَى مَتْنِ الرِّيحِ الْعَاصِفَةِ وَ الزَّعْزَعِ الْقَاصِفَةِ
فَأَمَرَهَا بِرَدِّهِ وَ سَلَّطَهَا عَلَى شَدِّهِ وَ قَرَنَهَا إِلَى حَدِّهِ
الْهَوَاءُ مِنْ تَحْتِهَا فَتِيقٌ وَ الْمَاءُ مِنْ فَوْقِهَا دَفِيقٌ
ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ رِيحاً اعْتَقَمَ مَهَبَّهَا
وَ أَدَامَ مُرَبَّهَا
وَ أَعْصَفَ مَجْرَاهَا وَ أَبْعَدَ مَنْشَأَهَا
فَأَمَرَهَا بِتَصْفِيقِ الْمَاءِ الزَّخَّارِ وَ إِثَارَةِ مَوْجِ الْبِحَارِ
فَمَخَضَتْهُ مَخْضَ السِّقَاءِ
وَ عَصَفَتْ بِهِ عَصْفَهَا بِالْفَضَاءِ
تَرُدُّ أَوَّلَهُ إِلَى آخِرِهِ وَ سَاجِيَهُ إِلَى مَائِرِهِ
حَتَّى عَبَّ عُبَابُهُ وَ رَمَى بِالزَّبَدِ رُكَامُهُ
فَرَفَعَهُ فِي هَوَاءٍ مُنْفَتِقٍ وَ جَوٍّ مُنْفَهِقٍ فَسَوَّى مِنْهُ سَبْعَ سَمَوَاتٍ
جَعَلَ سُفْلَاهُنَّ مَوْجاً مَكْفُوفاً
وَ عُلْيَاهُنَّ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ سَمْكاً مَرْفُوعاً
بِغَيْرِ عَمَدٍ يَدْعَمُهَا
وَ لَا دِسَارٍ يَنْظِمُهَا
ثُمَّ زَيَّنَهَا بِزِينَةِ الْكَوَاكِبِ وَ ضِيَاءِ الثَّوَاقِبِ
وَ أَجْرَى فِيهَا سِرَاجاً مُسْتَطِيراً وَ قَمَراً مُنِيراً فِي فَلَكٍ دَائِرٍ وَ سَقْفٍ سَائِرٍ وَ رَقِيمٍ مَائِرٍ.
خلق الملائكة
ثُمَّ فَتَقَ مَا بَيْنَ السَّمَوَاتِ الْعُلَا فَمَلَأَهُنَّ أَطْوَاراً مِنْ مَلَائِكَتِهِ
مِنْهُمْ سُجُودٌ لَا يَرْكَعُونَ
وَ رُكُوعٌ لَا يَنْتَصِبُونَ
وَ صَافُّونَ لَا يَتَزَايَلُونَ
وَ مُسَبِّحُونَ لَا يَسْأَمُونَ
لَا يَغْشَاهُمْ نَوْمُ الْعُيُونِ وَ لَا سَهْوُ الْعُقُولِ
وَ لَا فَتْرَةُ الْأَبْدَانِ وَ لَا غَفْلَةُ النِّسْيَانِ
وَ مِنْهُمْ أُمَنَاءُ عَلَى وَحْيِهِ وَ أَلْسِنَةٌ إِلَى رُسُلِهِ
وَ مُخْتَلِفُونَ بِقَضَائِهِ وَ أَمْرِهِ
وَ مِنْهُمُ الْحَفَظَةُ لِعِبَادِهِ
وَ السَّدَنَةُ لِأَبْوَابِ جِنَانِهِ
وَ مِنْهُمُ الثَّابِتَةُ فِي الْأَرَضِينَ السُّفْلَى أَقْدَامُهُمْ وَ الْمَارِقَةُ مِنَ السَّمَاءِ الْعُلْيَا أَعْنَاقُهُمْ
وَ الْخَارِجَةُ مِنَ الْأَقْطَارِ أَرْكَانُهُمْ
وَ الْمُنَاسِبَةُ لِقَوَائِمِ الْعَرْشِ أَكْتَافُهُمْ
نَاكِسَةٌ دُونَهُ أَبْصَارُهُمْ
مُتَلَفِّعُونَ تَحْتَهُ بِأَجْنِحَتِهِمْ
مَضْرُوبَةٌ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَنْ دُونَهُمْ حُجُبُ الْعِزَّةِ وَ أَسْتَارُ الْقُدْرَةِ
لَا يَتَوَهَّمُونَ رَبَّهُمْ بِالتَّصْوِيرِ
وَ لَا يُجْرُونَ عَلَيْهِ صِفَاتِ الْمَصْنُوعِينَ
وَ لَا يَحُدُّونَهُ بِالْأَمَاكِنِ
وَ لَا يُشِيرُونَ إِلَيْهِ بِالنَّظَائِرِ
صفة خلق آدم ( عليهالسلام )
ثُمَّ جَمَعَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَزْنِ الْأَرْضِ وَ سَهْلِهَا وَ عَذْبِهَا وَ سَبَخِهَا تُرْبَةً سَنَّهَا بِالْمَاءِ حَتَّى خَلَصَتْ
وَ لَاطَهَا بِالْبَلَّةِ حَتَّى لَزَبَتْ
فَجَبَلَ مِنْهَا صُورَةً ذَاتَ أَحْنَاءٍ وَ وُصُولٍ وَ أَعْضَاءٍ وَ فُصُولٍ
أَجْمَدَهَا حَتَّى اسْتَمْسَكَتْ وَ أَصْلَدَهَا حَتَّى صَلْصَلَتْ
لِوَقْتٍ مَعْدُودٍ وَ أَمَدٍ مَعْلُومٍ
ثُمَّ نَفَخَ فِيهَا مِنْ رُوحِهِ فَمَثُلَتْ
إِنْسَاناً ذَا أَذْهَانٍ يُجِيلُهَا
وَ فِكَرٍ يَتَصَرَّفُ بِهَا
وَ جَوَارِحَ يَخْتَدِمُهَا
وَ أَدَوَاتٍ يُقَلِّبُهَا
وَ مَعْرِفَةٍ يَفْرُقُ بِهَا بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ
وَ الْأَذْوَاقِ وَ الْمَشَامِّ وَ الْأَلْوَانِ وَ الْأَجْنَاسِ مَعْجُوناً بِطِينَةِ الْأَلْوَانِ الْمُخْتَلِفَةِ
وَ الْأَشْبَاهِ الْمُؤْتَلِفَةِ وَ الْأَضْدَادِ الْمُتَعَادِيَةِ وَ الْأَخْلَاطِ الْمُتَبَايِنَةِ مِنَ الْحَرِّ وَ الْبَرْدِ وَ الْبَلَّةِ وَ الْجُمُودِ
وَ اسْتَأْدَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْمَلَائِكَةَ وَدِيعَتَهُ لَدَيْهِمْ وَ عَهْدَ وَصِيَّتِهِ إِلَيْهِمْ فِي الْإِذْعَانِ بِالسُّجُودِ لَهُ وَ الْخُنُوعِ لِتَكْرِمَتِهِ
فَقَالَ سُبْحَانَهُ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ
اعْتَرَتْهُ الْحَمِيَّةُ وَ غَلَبَتْ عَلَيْهِ الشِّقْوَةُ وَ تَعَزَّزَ بِخِلْقَةِ النَّارِ وَ اسْتَوْهَنَ خَلْقَ الصَّلْصَالِ
فَأَعْطَاهُ اللَّهُ النَّظِرَةَ اسْتِحْقَاقاً لِلسُّخْطَةِ وَ اسْتِتْمَاماً لِلْبَلِيَّةِ وَ إِنْجَازاً لِلْعِدَةِ
فَقَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ
ثُمَّ أَسْكَنَ سُبْحَانَهُ آدَمَ دَاراً أَرْغَدَ فِيهَا عَيْشَهُ وَ آمَنَ فِيهَا مَحَلَّتَهُ وَ حَذَّرَهُ إِبْلِيسَ وَ عَدَاوَتَهُ
فَاغْتَرَّهُ عَدُوُّهُ نَفَاسَةً عَلَيْهِ بِدَارِ الْمُقَامِ وَ مُرَافَقَةِ الْأَبْرَارِ
فَبَاعَ الْيَقِينَ بِشَكِّهِ وَ الْعَزِيمَةَ بِوَهْنِهِ
وَ اسْتَبْدَلَ بِالْجَذَلِ وَجَلًا وَ بِالِاغْتِرَارِ نَدَماً
ثُمَّ بَسَطَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لَهُ فِي تَوْبَتِهِ وَ لَقَّاهُ كَلِمَةَ رَحْمَتِهِ وَ وَعَدَهُ الْمَرَدَّ إِلَى جَنَّتِهِ
وَ أَهْبَطَهُ إِلَى دَارِ الْبَلِيَّةِ وَ تَنَاسُلِ الذُّرِّيَّةِ
اختيار الأنبياء
وَ اصْطَفَى سُبْحَانَهُ مِنْ وَلَدِهِ أَنْبِيَاءَ أَخَذَ عَلَى الْوَحْيِ مِيثَاقَهُمْ
وَ عَلَى تَبْلِيغِ الرِّسَالَةِ أَمَانَتَهُمْ لَمَّا بَدَّلَ أَكْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَ اللَّهِ إِلَيْهِمْ فَجَهِلُوا حَقَّهُ وَ اتَّخَذُوا الْأَنْدَادَ مَعَهُ
وَ اجْتَالَتْهُمُ الشَّيَاطِينُ عَنْ مَعْرِفَتِهِ وَ اقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبَادَتِهِ
فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ
لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ
وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ
وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ
وَ يُرُوهُمْ آيَاتِ الْمَقْدِرَةِ
مِنْ سَقْفٍ فَوْقَهُمْ مَرْفُوعٍ وَ مِهَادٍ تَحْتَهُمْ مَوْضُوعٍ وَ مَعَايِشَ تُحْيِيهِمْ وَ آجَالٍ تُفْنِيهِمْ
وَ أَوْصَابٍ تُهْرِمُهُمْ وَ أَحْدَاثٍ تَتَابَعُ عَلَيْهِمْ
وَ لَمْ يُخْلِ اللَّهُ سُبْحَانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ أَوْ كِتَابٍ مُنْزَلٍ أَوْ حُجَّةٍ لَازِمَةٍ أَوْ مَحَجَّةٍ قَائِمَةٍ
رُسُلٌ لَا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ وَ لَا كَثْرَةُ الْمُكَذِّبِينَ لَهُمْ
مِنْ سَابِقٍ سُمِّيَ لَهُ مَنْ بَعْدَهُ
أَوْ غَابِرٍ عَرَّفَهُ مَنْ قَبْلَهُ
عَلَى ذَلِكَ نَسَلَتِ الْقُرُونُ وَ مَضَتِ الدُّهُورُ
وَ سَلَفَتِ الْآبَاءُ وَ خَلَفَتِ الْأَبْنَاءُ
مبعث النبي
إِلَى أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللَّهِ ( صلىاللهعليهوآلهوسلم )لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ وَ إِتْمَامِ نُبُوَّتِهِ مَأْخُوذاً عَلَى النَّبِيِّينَ مِيثَاقُهُ مَشْهُورَةً سِمَاتُهُ
كَرِيماً مِيلَادُهُ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ يَوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ أَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَةٌ وَ طَرَائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ
بَيْنَ مُشَبِّهٍ لِلَّهِ بِخَلْقِهِ أَوْ مُلْحِدٍ فِي اسْمِهِ
أَوْ مُشِيرٍ إِلَى غَيْرِهِ
فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَكَانِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ
ثُمَّ اخْتَارَ سُبْحَانَهُ لِمُحَمَّدٍ ( صلىاللهعليهوسلم )لِقَاءَهُ وَ رَضِيَ لَهُ مَا عِنْدَهُ
وَ أَكْرَمَهُ عَنْ دَارِ الدُّنْيَا وَ رَغِبَ بِهِ عَنْ مَقَامِ الْبَلْوَى فَقَبَضَهُ إِلَيْهِ كَرِيماً ( صلىاللهعليهوآله )
وَ خَلَّفَ فِيكُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِيَاءُ فِي أُمَمِهَا
إِذْ لَمْ يَتْرُكُوهُمْ هَمَلًا بِغَيْرِ طَرِيقٍ وَاضِحٍ وَ لَا عَلَمٍ قَائِمٍ
القرآن و الأحكام الشرعية
كِتَابَ رَبِّكُمْ فِيكُمْ
مُبَيِّناً حَلَالَهُ وَ حَرَامَهُ وَ فَرَائِضَهُ وَ فَضَائِلَهُ وَ نَاسِخَهُ وَ مَنْسُوخَهُ وَ رُخَصَهُ وَ عَزَائِمَهُ وَ خَاصَّهُ وَ عَامَّهُ وَ عِبَرَهُ وَ أَمْثَالَهُ وَ مُرْسَلَهُ وَ مَحْدُودَهُ وَ مُحْكَمَهُ وَ مُتَشَابِهَهُ مُفَسِّراً مُجْمَلَهُ وَ مُبَيِّناً غَوَامِضَهُ
بَيْنَ مَأْخُوذٍ مِيثَاقُ عِلْمِهِ وَ مُوَسَّعٍ
عَلَى الْعِبَادِ فِي جَهْلِهِ
وَ بَيْنَ مُثْبَتٍ فِي الْكِتَابِ فَرْضُهُ وَ مَعْلُومٍ فِي السُّنَّةِ نَسْخُهُ
وَ وَاجِبٍ فِي السُّنَّةِ أَخْذُهُ وَ مُرَخَّصٍ فِي الْكِتَابِ تَرْكُهُ
وَ بَيْنَ وَاجِبٍ بِوَقْتِهِ وَ زَائِلٍ فِي مُسْتَقْبَلِهِ
وَ مُبَايَنٌ بَيْنَ مَحَارِمِهِ مِنْ كَبِيرٍ أَوْعَدَ عَلَيْهِ نِيرَانَهُ أَوْ صَغِيرٍ أَرْصَدَ لَهُ غُفْرَانَهُ
وَ بَيْنَ مَقْبُولٍ فِي أَدْنَاهُ مُوَسَّعٍ فِي أَقْصَاهُ
و منها في ذكر الحج
وَ فَرَضَ عَلَيْكُمْ حَجَّ بَيْتِهِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلْأَنَامِ
يَرِدُونَهُ وُرُودَ الْأَنْعَامِ وَ يَأْلَهُونَ إِلَيْهِ وُلُوهَ الْحَمَامِ
وَ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ عَلَامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَ إِذْعَانِهِمْ لِعِزَّتِهِ
وَ اخْتَارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمَّاعاً أَجَابُوا إِلَيْهِ دَعْوَتَهُ
وَ صَدَّقُوا كَلِمَتَهُ وَ وَقَفُوا مَوَاقِفَ أَنْبِيَائِهِ وَ تَشَبَّهُوا بِمَلَائِكَتِهِ الْمُطِيفِينَ بِعَرْشِهِ
يُحْرِزُونَ الْأَرْبَاحَ فِي مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ وَ يَتَبَادَرُونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ
جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى لِلْإِسْلَامِ عَلَماً وَ لِلْعَائِذِينَ حَرَماً
فَرَضَ حَقَّهُ وَ أَوْجَبَ حَجَّهُ وَ كَتَبَ عَلَيْكُمْ وِفَادَتَهُ
فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ
ترجمه:
خداى را سپاس كه گويندگان به عرصه ستايشش نمىرسند
و شماره گران از عهده شمردن نعمتهايش بر نيايند
و كوشندگان حقّش را ادا نكنند
خدايى كه انديشههاى بلند او را درك ننمايند،
و هوشهاى ژرف به حقيقتش دست نيابند،
خدايى كه اوصافش در چهار چوب حدود نگنجد،
و به ظرف وصف در نيايد،
و در مدار وقت معدود، و مدت محدود قرار نگيرد.
با قدرتش خلايق را آفريد،
و با رحمتش بادها را وزيدن داد،
و اضطراب زمينش را با كوهها مهار نمود.
آغاز دين شناخت اوست،
و كمال شناختش باور كردن او،
و نهايت از باور كردنش يگانه دانستن او،
و غايت يگانه دانستنش اخلاص به او،
و حدّ اعلاى اخلاص به او نفى صفات (زائد بر ذات) از اوست،
چه اينكه هر صفتى گواه اين است كه غير موصوف است،
و هر موصوفى شاهد بر اين است كه غير صفت است.
پس هر كس خداى سبحان را با صفتى وصف كند او را با قرينى پيوند داده،
و هر كه او را با قرينى پيوند دهد دوتايش انگاشته،
و هر كه دوتايش انگارد داراى اجزايش دانسته،
و هر كه او را داراى اجزاء بداند حقيقت او را نفهميده،
و هر كه حقيقت او را نفهميد برايش جهت اشاره پنداشته،
و هر كه براى او جهت اشاره پندارد محدودش به حساب آورده،
و هر كه محدودش بداند چون معدود به شمارهاش آورده،
و كسى كه گويد: در چيست حضرتش را در ضمن چيزى در آورده،
و آن كه گفت: بر فراز چيست آن را خالى از او تصور كرده.
ازلى است و چيزى بر او پيشى نجسته،
و نيستى بر هستىاش مقدم نبوده،
با هر چيزى است ولى منهاى پيوستگى با آن، و غير هر چيزى است امّا بدون دورى از آن،
پديد آورنده موجودات است بىآنكه حركتى كند و نيازمند به كار گيرى ابزار و وسيله باشد،
بيناست بدون احتياج به منظرگاهى از آفريدههايش،
يگانه است چرا كه او را مونسى
نبوده تا به آن انس گيرد و از فقدان آن دچار وحشت شود.
آفرينش جهان
بىسابقه ماده و مواد مخلوقات را لباس هستى پوشاند، و آفرينش را آغاز كرد،
بدون به كار گيرى انديشه و سود جستن از تجربه و آزمايش،
و بدون آنكه حركتى از خود پديد آورده،
و فكر و خيالى كه ترديد و اضطراب در آن روا دارد.
موجودات را پس از به وجود آمدن به مدار اوقاتشان تحويل داد،
و بين اشياء گوناگون ارتباط و هماهنگى برقرار كرد،
ذات هر يك را اثر و طبيعتى معين داد، و آن اثر را لازمه وجود او نمود،
در حالى كه به تمام اشياء پيش از به وجود آمدنشان دانا،
و به حدود و انجام كارشان محيط و آگاه، و به اجزا و جوانب همه آنها آگاه و آشنا بود.
سپس خداى سبحان جوها را شكافت، و اطراف آن را باز گشود، و فضاهاى خالى را در آن ايجاد كرد.
آن گاه آبى را كه امواجش در هم شكننده، و خود انبوه و متراكم بود در آن فضاى باز شده روان نمود. آن را بر پشت بادى سخت وزان و جنباننده و بر كننده و شكننده بار كرد،
به آن باد فرمود تا آب را از جريان باز دارد، و آن را بر نگهدارى آب تسلط داد، و باد را براى حفظ حدود و جوانب آب قرين گماشت.
فضا در زير باد
نيرومند گشاده و باز، و آب جهنده بالاى سر آن در جريان.
سپس باد ديگرى به وجود آورد كه منشأ وزش آن را مهار كرد،
و پيوسته ملازم تحريك آبش قرار داد،
و آن را به تندى و زانيد، و از جاى دورش بر انگيخت،
آن را به برهم زدن آب متراكم، و بر انگيختن امواج درياها فرمان داد.
باد فرمان گرفته آب را همچون مشك شير كه براى گرفتن كره بجنبانند به حركت آورد،
و آن گونه كه در فضاى خالى مىوزد بر آن سخت وزيد،
اولش را به آخرش، و ساكنش را به متحركش بر مىگرداند،
تا آنكه انبوهى از آب به ارتفاع زيادى بالا آمد، و آن مايه متراكم كف كرد،
آن گاه خداوند آن كف را در هواى گشاده و فضاى فراخ بالا برد، و آسمانهاى هفتگانه را از آن كف ساخت،
پايينترين آسمان را به صورت موجى نگاه داشته شده،
و بالاترين آن را به صورت سقفى محفوظ و طاقى بر افراشته قرار داد،
بدون ستونى كه آنها را بر پا دارد،
و بى ميخ و طنابى كه نظام آنها را حفظ كند.
آن گاه آسمان را به زيور ستارگان و روشنى كواكب درخشان آرايش داد،
و آفتاب فروزان و ماه درخشان را در آن كه فلكى گردان و سقفى روان و صفحهاى جنبان بود روان ساخت
آفرينش فرشتگان
سپس ميان آسمانهاى بلند را از هم گشود، و از فرشتگان مختلف خود پر كرد.
گروهى در سجدهاند و آنان را ركوعى نيست،
برخى در ركوعند بدون قدرت بر قيام،
و عدهاى بدون حركت از جاى خود در حال قيامند،
و شمارى منهاى ملالت و خستگى در تسبيحاند،
خواب در ديده، بيهوشى در عقل،
سستى در كالبد، و غفلت فراموشى به آنان راه ندارد.
و برخى امين وحى خداوند، و زبان گويا به سوى پيامبران،
و واسطه اجراى حكم و امر حقاند.
گروهى محافظان بندگان از حوادث،
و دربانان درهاى بهشتهايند.
بعضى قدمهايى ثابت در قعر زمينها، و گردنهايى بالاتر از برترين آسمان،
و هيكلهايى از پهندشت هستى گستردهتر،
و دوشهايى مناسب پايههاى عرش دارند،
ديدگانشان در برابر عظمت عرش به زير افتاده،
و در زير آن جايگاه در بالهاى خود پيچيدهاند،
بين آنان و موجودات ما دونشان حجابهايى از عزت و پردههايى از قدرت افكنده شده،
در خيال خود براى خداوند
صورتى تصوير ننمايند،
و صفات او را چون اوصاف مخلوقات نينگارند،
و به اماكن محدودش نسازند،
و او را به همانند و امثال اشاره نكنند
قسمتى از اين خطبه در وصف آفرينش آدم (ع)
سپس خداوند سبحان از قسمتهاى سخت و نرم و شيرين و شور زمين خاكى را جمع كرد و بر آن آب پاشيد تا پاك و خالص شد،
آن گاه آن مادّه خالص را با رطوبت آب به صورت گل چسبنده در آورد،
سپس از آن گل صورتى پديد كرد داراى جوانب گوناگون و پيوستگىها، و اعضاى مختلفه و گسيختگىها.
آن صورت را خشكاند تا خود را گرفت، و محكم و نرم ساخت تا خشك و سفالين شد،
و او را تا زمان معين و وقت مقرر به حال خود گذاشت.
سپس از دم خود بر آن ماده شكل گرفته دميد تا به صورت انسانى زنده در آمد
داراى اذهان و افكارى كه در جهت نظام حياتش به كار گيرد،
و اعضايى كه به خدمت گيرد،
و ابزارى كه زندگى را بچرخاند،
و معرفتش داد تا بين حق و باطل تميز دهد
و مزهها و بوها و رنگها و جنسهاى گوناگون را از هم باز شناسد،
در حالى كه اين موجود معجونى بود از طينت رنگهاى مختلف، و همسانهايى نظير هم، و اضدادى مخالف هم، و اخلاطى متفاوت با هم، از گرمى و سردى و رطوبت و خشكى و ناخوشى و خوشى.
از فرشتگان خواست به اداى امانتى كه نزد آنان داشت، و وفا به عهدى كه به آنان سفارش كرده بود در انجام سجده بر آدم و فروتنى براى اكرام به او اقدام نمايند،
در آن وقت به فرشتگان گفت: «بر آدم سجده كنيد. همگان سجده كردند جز ابليس»
كه غرور و تكبر او را گرفت، و بدبختى بر او چيره شد، و به آفريده شدنش از آتش احساس عزت و برترى نمود، و به وجود آمده از خاك خشكيده را پست و بىمقدار شمرد.
خداوند هم او را براى مستحق شدنش به خشم حق، و به كمال رساندن آزمايش و به انجام رسيدن وعدهاش مهلت داد،
به او گفت: «تو از كسانى هستى كه تا وقت معين مهلت در اختيار آنان است».
آن گاه آدم را در سرايى كه عيشش بىزحمت در اختيار بود ساكن كرد، و جايگاهش را به امنيت آراست، و او را از ابليس و دشمنى او ترساند.
اما دشمنش به جايگاه زيباى او
و همنشينىاش با نيكان رشك برد و او را بفريفت.
آدم (به وسوسه دشمن) يقين را به ترديد، و عزم محكم را به دو دلى،
و شادى را به ترس جابجا كرد، و ندامت را به خاطر فريب خوردن به جان خريد.
آن گاه خداوند سبحان در توبه را به رويش گشود، و كلمه رحمت را به او تلقين كرد، و باز گشت به بهشت را به او وعده داد،
سپس او را به اين دنيا كه محل آزمايش و از دياد نسل است فرود آورد
گزينش پيامبران
خداوند سبحان پيامبرانى از فرزندان آدم برگزيد كه در برنامه وحى، و امانت دارى در ابلاغ رسالت از آنان پيمان گرفت، آن زمان كه اكثر انسانها عهد خدا را به امور باطل تبديل نموده، و به حق او جهل ورزيدند، و براى او از بتان همتا گرفتند،
و شياطين آنان را از معرفت به خداوند باز داشتند، و رابطه بندگى ايشان را با حق بريدند.
پس خداوند رسولانش را بر انگيخت، و پيامبرانش را به دنبال هم به سوى آنان گسيل داشت،
تا اداى عهد فطرت الهى را از مردم بخواهند، و نعمتهاى فراموش شده او را به يادشان آرند
و با ارائه دلايل بر آنان اتمام حجت كنند،
و نيروهاى پنهان عقول آنان را بر انگيزانند،
و نشانههاى الهى
را به آنان بنمايانند:
از اين بلند آسمان كه بر بالاى سرشان افراشته، و زمين كه گهواره زير پايشان نهاده، و معيشتهايى كه آنان را زنده مىدارد، و اجلهايى كه ايشان را به دست مرگ مىسپارد،
و ناگواريهايى كه آنان را به پيرى مىنشاند، و حوادثى كه به دنبال هم بر آنان هجوم مىآورد.
خداوند سبحان بندگانش را بدون پيامبر، يا كتاب آسمانى، يا حجتى لازم، يا نشان دادن راه روشن رها نساخت.
پيامبرانى كه كمى عددشان، و كثرت تكذيب كنندگانشان آنان را از تبليغ باز نداشت،
از پيامبر گذشتهاى كه او را از نام پيامبر آينده خبر دادند، و پيامبر آيندهاى كه پيامبر گذشته او را معرفى كرد.
بر اين منوال قرنها گذشت، و روزگار سپرى شد،
پدران در گذشتند و فرزندان جاى آنها را گرفتند
مبعث پيامبر اسلام (ص)
تا خداوند محمّد رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله را براى به انجام رساندن وعدهاش، و به پايان بردن مقام نبوت مبعوث كرد، در حالى كه قبولى رسالت او را از تمام انبيا گرفته بود، نشانههايش روشن،
و ميلادش با عزت و كرامت بود. در آن روزگار اهل زمين مللى پراكنده، داراى خواستههايى
متفاوت، و روشهايى مختلف بودند،
گروهى خدا را تشبيه به مخلوق كرده، عدهاى در نام او از حق منحرف بوده،
و برخى غير او را عبادت مىنمودند.
چنين مردمى را به وسيله پيامبر از گمراهى به هدايت رساند، و به سبب شخصيّت او از چاه جهالت به در آورد.
آن گاه لقايش را براى محمّد صلّى اللّه عليه و آله اختيار كرد و جوار خود را براى او پسنديد،
با فراخواندنش از اين دنيا به او اكرام نمود، و براى او فردوس اعلا را به جاى قرين بودن به ابتلائات و سختيها بر گزيد، و او را كريمانه به سوى خود برد (درود خدا بر او و خاندانش باد)
و آن حضرت (به وقت انتقال به آخرت) هر آنچه را انبياء گذشته در امت خود به وديعت نهادند در ميان شما به وديعت نهاد،
كه پيامبران امتها را بدون راه روشن، و نشانه پا برجا، سر گردان و رها نگذاشتند
قرآن و احكام شرعى
اين وديعت كتاب پروردگارتان در ميان شماست،
كه حلال و حرامش، واجب و مستحبش، ناسخ و منسوخش، امر آزاد و غير آزادش، خاص و عامش، پندها و امثالش، مطلق و مقيّدش، و محكم و متشابهش را بيان كرد، مبهمش را تفسير
نمود، و مشكلاتش را توضيح داد.
برابر با پيمانى كه از بندگان گرفته تحصيل آگاهى به قسمتى از قرآن واجب، و دانستن رموز برخى ديگر از آيات لازم نيست،
وجوب احكامى در قرآن معين، و نسخ آن در حديث روشن است،
و قسمتى از مسائل اجرايش بنا بر سنت واجب، و تركش بنا بر قرآن آزاد است.
وجوب برخى از احكام تا زمانى معين ثابت، و پس از انقضاء مدت زائل شدنى است.
بين گناهان كبيره كه بر آن وعده عذاب داده، و معاصى صغيره كه اميد مغفرت در آن است تفاوت گذاشته،
و ميان آنچه اجراى اندكش مقبول، و ترك بسيارش آزاد است فرق نهاده
قسمتى از اين خطبه در باره حج
زيارت خانه خود را كه قبله مردم قرار داده بر شما واجب نموده،
كه مشتاقان چون چهارپايان به آب رسيده به آن هجوم مىكنند، و همانند كبوتران به آن پناه مىبرند.
حج را نشانه خاكسارى در برابر عظمت، و اعتراف به عزت خداونديش قرار دارد.
شنوندگانى از عبادش را برگزيد كه
دعوتش را لبيك گفتند،
و سخن او را تصديق نمودند، در آنجا كه پيامبران او به عبادت برخاستند ايستادند، و بين خود و فرشتگانى كه گرداگرد عرش مىگردند شباهت ايجاد كردند،
در تجارتخانه عبادت او سودها تحصيل مىكنند، و به وعدهگاه مغفرت او شتابان روى مىآورند.
خداى سبحان كعبه را نشانه اسلام و حرم امن پناهندگان قرار داد.
زيارتش را فرض، و حقّش را لازم، و رفتن به سويش را بر شما واجب نمود،
و اعلام كرد: «بر آنان كه توانايى رفتن دارند زيارت بيت واجب است، و آن كه با روى گرداندن كفر ورزد بداند كه خدا از او و همه جهانيان بى نياز است»
۵ )
قصار ۱۳۶ :
وَ قَالَ ( عليه السلام ) : الصَّلَاةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيٍّ وَ الْحَجُّ جِهَادُ كُلِّ ضَعِيفٍ وَ لِكُلِّ شَيْءٍ زَكَاةٌ وَ زَكَاةُ الْبَدَنِ الصِّيَامُ وَ جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ .
ترجمه:
و آن حضرت فرمود: نماز وسيله قرب به خدا،
و حج جهاد هر ناتوان است.
براى هر چيزى زكاتى است، و زكات بدن روزه است،
و جهاد زن شوهردارى نيكوست
۶ )
خطبه ۱۱۰ :از خطبههاى آن حضرت است
إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى الْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الْإِسْلَامِ وَ كَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ وَ إِيتَاءُ الزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَةٌ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَابِ وَ حَجُّ الْبَيْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَ يَرْحَضَانِ الذَّنْبَ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاةٌ فِي الْمَالِ وَ مَنْسَأَةٌ فِي الْأَجَلِ وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُكَفِّرُ الْخَطِيئَةَ وَ صَدَقَةُ الْعَلَانِيَةِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِيتَةَ السُّوءِ وَ صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا تَقِي مَصَارِعَ الْهَوَانِ أَفِيضُوا فِي ذِكْرِ اللَّهِ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الذِّكْرِ وَ ارْغَبُوا فِيمَا وَعَدَ الْمُتَّقِينَ فَإِنَّ وَعْدَهُ أَصْدَقُ الْوَعْدِ وَ اقْتَدُوا بِهَدْيِ نَبِيِّكُمْ فَإِنَّهُ أَفْضَلُ الْهَدْيِ وَ اسْتَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَإِنَّهَا أَهْدَى السُّنَنِ .
وَ تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِيثِ وَ تَفَقَّهُوا فِيهِ فَإِنَّهُ رَبِيعُ الْقُلُوبِ وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدُورِ وَ أَحْسِنُوا تِلَاوَتَهُ فَإِنَّهُ أَنْفَعُ الْقَصَصِ وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمِهِ كَالْجَاهِلِ الْحَائِرِ الَّذِي لَا يَسْتَفِيقُ مِنْ جَهْلِهِ بَلِ الْحُجَّةُ عَلَيْهِ أَعْظَمُ وَ الْحَسْرَةُ لَهُ أَلْزَمُ وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَلْوَمُ.
ترجمه:
برتر چيزى كه متوسلان به خداوند پاك و بزرگ به آن توسل جستند عبارت است از:
ايمان به خدا و رسول او، و جهاد در راه حق كه قلّه اسلام، و كلمه اخلاص كه فطرت توحيدى، و به پا داشتن نماز كه حقيقت آيين، و اداى زكات كه فريضهاى مشخص و لازم، و روزه ماه رمضان كه سپر از عذاب، و حج و عمره خانه خدا كه نابود كننده فقر و شوينده گناه، و صله رحم كه عامل ازدياد ثروت و طول عمر، و صدقه پنهانى كه كفّاره گناهان، و صدقه آشكار كه دفع كننده مردن بد است، و انجام كارهاى خوب و نيكى به ديگران كه آدمى را از افتادن در خوارى حفظ مىكند. به ياد خدا شتاب ورزيد كه بهترين ذكر است، و به آنچه به اهل تقوا وعده داده رغبت نماييد كه وعدهاش صادقترين وعدههاست، و به روش پيامبر اقتدا كنيد كه برترين روش، و به سنّت او رفتار نماييد كه رهنماترين سنّت است، و قرآن بياموزيد كه بهترين گفتارست، و در آن انديشه كنيد كه بهار دلهاست، و از نورش شفا خواهيد كه شفاى سينههاست، و آن را به نيكوترين صورت بخوانيد كه سودمندترين داستان سرايى است. زيرا عالمى كه به غير علمش عمل كند همچون نادانى است سرگردان كه از جهلش به هوش نيايد، بلكه حجت حق بر او عظيمتر، و اندوهش دائمتر، و نزد خدا بيش از همه سزاوار ملامت است
۷ )
قصار ۲۵۲ :
وَ قَالَ ( عليه السلام ) : فَرَضَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْكِ وَ الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْرِ وَ الزَّكَاةَ تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ وَ الصِّيَامَ ابْتِلَاءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ وَ الْحَجَّ تَقْرِبَةً لِلدِّينِ وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوَامِّ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنْمَاةً لِلْعَدَدِ وَ الْقِصَاصَ حَقْناً لِلدِّمَاءِ وَ إِقَامَةَ الْحُدُودِ إِعْظَاماً لِلْمَحَارِمِ وَ تَرْكَ شُرْبِ الْخَمْرِ تَحْصِيناً لِلْعَقْلِ وَ مُجَانَبَةَ السَّرِقَةِ إِيجَاباً لِلْعِفَّةِ وَ تَرْكَ الزِّنَى تَحْصِيناً لِلنَّسَبِ وَ تَرْكَ اللِّوَاطِ تَكْثِيراً لِلنَّسْلِ وَ الشَّهَادَاتِ اسْتِظْهَاراً عَلَى الْمُجَاحَدَاتِ وَ تَرْكَ الْكَذِبِ تَشْرِيفاً لِلصِّدْقِ وَ السَّلَامَ أَمَاناً مِنَ الْمَخَاوِفِ وَ الْأَمَانَةَ نِظَاماً لِلْأُمَّةِ وَ الطَّاعَةَ تَعْظِيماً لِلْإِمَامَةِ .
ترجمه:
و آن حضرت فرمود: خداوند ايمان را جهت پاك شدن از شرك واجب نمود،
و نماز را براى منزّه شدن از كبر،
و زكات را موجب روزى،
و روزه را آزمايشى براى اخلاص مردم،
و حج را سبب تقويت دين،
و جهاد را براى ارجمندى اسلام،
و امر به معروف را به خاطر اصلاح عموم،
و نهى از منكر را براى باز داشتن نادانان،
و صله رحم را براى فراوانى نفرات،
و قصاص را براى حفظ خونها،
و اقامه حدود را براى بزرگداشت حرامها،
و ترك خوردن مسكر را براى حفظ عقل،
و دورى از دزدى را براى پا بر جايى پاكدامنى،
و ترك زنا را براى حفظ نسب،
و ترك لواط را براى ازدياد نسل،
و شهادات را براى پشتوانه حق بر عليه انكارها،
و ترك دروغ را به خاطر شرافت راستى،
و سلام را امانى از خطرات،
و امامت را براى نظام امت،
و فرمانبردارى را براى بزرگداشت مقام امامت
لینک ثابت
آماج دشمنی قرار گرفتن جمهوری اسلامی به خاطر ایمان به خدا و عمل به اسلام
امروز یکی از مسائل مهم جهان اسلام، دشمنیِ کینهتوزانه و دیوانهوار جبههی شیطان و بخصوص شیطان بزرگ، با اسلام و مفاهیم و عقاید اسلامی است. اگرچه دشمنیِ برنامهریزیشده و همهجانبه با اسلام، از آغاز پیدایش استعمار سابقه دارد و استعمارگران در سدههای اخیر که کشورهای اسلامی را جولانگاه غارت و چپاول و کشتار و تجاوز خود کرده بودند، به اسلام به چشم مانع و سد مستحکمی در برابر فتنهانگیزیهای خود نگریسته و آن را آماج حملات سیاسی و فرهنگی شدید قرار دادند و برنامهی جدایی مسلمین از قرآن و اسلام را با مکرهای شیطانی خود و از جمله با ترویج فساد و ابتذال و فحشا به اجرا گذاشتند، و لیکن از هنگامی که آتشفشان انقلاب اسلامی، خرمن امیدهای آنان را به آتش کشید و فروغ امید را بردل مسلمانان جهان تابانید و حیات دوبارهی اسلام در جهان را نوید داد، قدرتهای استکباری همچون گرگ زخمخورده، به هجومی همهجانبه و سراسیمه و دیوانهوار علیه اسلام دست زدند، که البته دور از انتظار نبود، و به طور حتم سنتهای الهی در شکست و فضیحت آنان محقق خواهد شد - انشاءاللَّه - چنانکه قرآن فرموده است: «ولا یزال الّذین کفروا تصیبهم بما صنعوا قارعه»(۱)؛ به شرط آنکه مؤمنین به اسلام، به وظایف خود در قبال این توطئهها آشنا باشند و از انجام آن غفلت نورزند.
بدیهی است که آماج اصلی همهی توطئههایی که در ده سال گذشته علیه اسلام طراحی شد، جمهوری اسلامی بود، که امالقرای اسلام و پیشاهنگ حرکت جهانی آن محسوب میشود، و در این ده سال ملت ایران انواع ضرباتی را که در واقع به سمت اسلام و نیروی عظیم انقلابی آن هدفگیری شده بود، پذیرا شدند. جنگ تحمیلی هشتساله، محاصرهی اقتصادی و انواع حملات بیشمار سیاسی و تبلیغاتی و اقتصادی علیه جمهوری اسلامی، درحقیقت با انگیزهی فشار بر اسلام و دشمنی با آن انجام گرفت و ما افتخار میکنیم که به خاطر گوهر عزیز یکدانهیی که با خود داشتیم - یعنی ایمان به خدا و عمل به اسلام - سالها مورد خشم جنونآمیز و انتقام سبعانهی قدرتهای جهانی قرار گرفته و سپر بلا شدیم. آری، «مانقموا منهم الّا ان یؤمنوا باللَّه العزیز الحمید»(۲).۱۳۶۸/۰۴/۱۴
۱ )
سوره مبارکه الرعد آیه ۳۱
وَلَو أَنَّ قُرآنًا سُيِّرَت بِهِ الجِبالُ أَو قُطِّعَت بِهِ الأَرضُ أَو كُلِّمَ بِهِ المَوتىٰ ۗ بَل لِلَّهِ الأَمرُ جَميعًا ۗ أَفَلَم يَيأَسِ الَّذينَ آمَنوا أَن لَو يَشاءُ اللَّهُ لَهَدَى النّاسَ جَميعًا ۗ وَلا يَزالُ الَّذينَ كَفَروا تُصيبُهُم بِما صَنَعوا قارِعَةٌ أَو تَحُلُّ قَريبًا مِن دارِهِم حَتّىٰ يَأتِيَ وَعدُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ لا يُخلِفُ الميعادَ
ترجمه:
اگر بوسیله قرآن، کوهها به حرکت درآیند یا زمینها قطعه قطعه شوند، یا بوسیله آن با مردگان سخن گفته شود، (باز هم ایمان نخواهند آورد!) ولی همه کارها در اختیار خداست! آیا آنها که ایمان آوردهاند نمیدانند که اگر خدا بخواهد همه مردم را (به اجبار) هدایت میکند (امّا هدایت اجباری سودی ندارد)! و پیوسته بلاهای کوبندهای بر کافران بخاطر اعمالشان وارد میشود، و یا بنزدیکی خانه آنها فرود میآید، تا وعده (نهایی) خدا فرا رسد؛ به یقین خداوند در وعد؛ خود تخلّف نمیکند!
۲ )
سوره مبارکه البروج آیه ۸
وَما نَقَموا مِنهُم إِلّا أَن يُؤمِنوا بِاللَّهِ العَزيزِ الحَميدِ
ترجمه:
آنها هیچ ایرادی بر مؤمنان نداشتند جز اینکه به خداوند عزیز و حمید ایمان آورده بودند؛
لینک ثابت
دشمن ایران، تمام ابرقدرتها هستند نه فقط آمریکا
جنبش ایران و انقلاب ایران چه کرد؟ بزرگترین ضربه را بر بزرگترین دژ منافع اقتصادی و سیاسی امپریالیسم آمریکا و همهی ابرقدرتهای شرق و غرب وارد کرد. همچنانکه در دوران حکومتهای فاسد قاجار موازنهی مثبت در ایران بود؛ یعنی در مقابل قدرتها و قدرتمندهایی که میخواستند از ایران قطعهای ببرند، از این سفرهی گسترده چیزی ببلعند، حکّام فاسد قاجار، سخاوتمندانه دست باز میکردند، لقمهای به روس، لقمهای به انگلیس، باز روس در مقابل، لقمهی دیگری طلب میکرد، بهانه گیری میکرد، باز لقمهای به او. از آنطرف انگلیس باز ظاهر میشد و چیزی میخواست؛ هر کدام لقمهای میبردند. در زیر سایهی شوم سیاست آمریکا در سی سال اخیر، ایران در یک چنین وضعی قرار داشت. همه چیز ایران را همه کس بردند؛ درست است که غارتگر بزرگ امپریالیسم آمریکا بود، درست است که دشمن مباشر به مصداق آیهی قرآن «قاتِلُوا الَّذینَ یَلونَکُم مِنَ الکُفّار»،(۱) آن دشمنی که سینه به سینهی ما با ما میجنگید آمریکاییان بودند، و امام این را در سال ۴٢ یا ۴٣ گفتند که امروز منفورترین مردم در چشم ملّت ایران رئیسجمهور آمریکا است؛ این سخن امام در شانزده سال قبل است. این درست، امّا دشمن ایران در آمریکا خلاصه نمیشد؛ قدرتها و ابرقدرتها همه در مقابل انقلابی که رژیم فاسد گذشته را ریشهکن میکرد جبههگیری کردند و حادثه آغاز شد. حادثهای که عکسالعمل و ردّ فعل حادثه انقلاب ایران بود.۱۳۵۸/۰۷/۳۰
۱ )
سوره مبارکه التوبة آیه ۱۲۳
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا قاتِلُوا الَّذينَ يَلونَكُم مِنَ الكُفّارِ وَليَجِدوا فيكُم غِلظَةً ۚ وَاعلَموا أَنَّ اللَّهَ مَعَ المُتَّقينَ
ترجمه:
ای کسانی که ایمان آوردهاید! با کافرانی که به شما نزدیکترند، پیکار کنید! (و دشمن دورتر، شما را از دشمنان نزدیک غافل نکند!) آنها باید در شما شدّت و خشونت (و قدرت) احساس کنند؛ و بدانید خداوند با پرهیزگاران است!
لینک ثابت