newspart/index2
مسئله فلسطین / مساله فلسطین/مسئله قدس
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
تاثیرگذاری کشور مصر در دنیای عرب و مسئله‌‌ی فلسطین

مصر کشور تأثیرگذاری در دنیای عرب است؛ به همین مناسبت هم بود که آن کسانی که میخواستند کشورهای عربی را در مقابل رژیم غاصب صهیونیست به زانو دربیاورند، رفتند سراغ مصر. پیمان ننگین کمپ‌دیوید را در مصر تحمیل کردند. بعد از قبول پیمان کمپ‌دیوید در مصر بود که بتدریج کشورهای دیگر عرب هم تسلیم شدند، در مقابل آمریکا خاشع شدند؛ مسئله‌ی فلسطین از صحنه‌ی تصمیم‌گیری کشورهای عربی بکلی خارج شد. باید مراقب باشند. روی مصر حساسند. یک روز بعد از دوران جمال عبدالناصر که غربی‌ها و استکبار رانده شده بودند، دوباره برگشتند؛ این تجربه نباید در مصر تکرار شود.1390/03/14
لینک ثابت
بازگشت جوانان از فرودگاه در قضیه غزه با پیغام رهبری

در روز قدس هم مردم در همه‌ی شهرهای کشور، در همه‌ی شهرهای بزرگ و کوچک و روستاها، می‌آیند در خیابانها؛ هوا گرم باشد، هوا سرد باشد؛ و حضور خودشان و انگیزه‌ی خودشان را نشان میدهند. بدانید اگر ما - ما که مسئولین کشور هستیم - جلو مردم را نمیگرفتیم، بسیاری از جوانهای ما راه می‌افتادند برای اینکه با جسم خودشان و با تن خودشان هم در عرصه‌ی فلسطین حضور داشته باشند. در قضیه‌ی غزه جوانهای ما به فرودگاه رفتند، هر کار هم میکردند، نمی‌آمدند؛ با پیغام من برگشتند. اگر من پیغام نمیدادم، از فرودگاه برنمیگشتند. میگفتند ما را ببرید که ما برویم غزه؛ خیال میکردند که میتوانند خودشان را به غزه برسانند. این، انگیزه‌ی جوانهای ماست. مسئله‌ی غزه و مسئله‌ی فلسطین، مسئله‌ی ماست؛ مسئله‌ی اسلامی ماست؛ مسئله‌ی همه‌ی مسلمین است و وظیفه‌ی ماست. آنچه که انجام هم میدهیم، وظیفه‌ی ماست؛ بر کسی هم منت نداریم؛ وظائفمان را انجام دادیم.1388/12/08
لینک ثابت
تسلط بر کل دنیای اسلام هدف نهایی جداکردن فلسطین ازپیکره اسلام

امروز مسأله‌ی فلسطین، مسأله‌ی دنیای اسلام است. چه ما مسلمانان كشورهای اسلامی بدانیم و چه ندانیم، چه بفهمیم و چه نفهمیم، سرنوشت فلسطین، سرنوشت همه‌ی ماست. اگر فلسطین در این صحنه‌ی رویاروییِ شجاعانه‌ای كه امروز برای خود به وجود آورده است، موفّق شود، موفّقیت همه‌ی دنیای اسلام است؛ اما هرچه رنج آن ملت ادامه پیدا كند، مایه‌ی ذلّت روزافزون دنیای اسلام است. دنیای اسلام باید به معنای واقعی كلمه، این مسئله را مسأله‌ی خود بداند. درست است كه همه‌ی ما وظیفه‌ی شرعی داریم و اسلام بر ما واجب كرده است به مردم فلسطین كمك كنیم؛ اما حرف من امروز فراتر از وظیفه‌ی شرعی است. می‌گویم امروز هر حادثه‌ای كه در فلسطین رخ دهد و این قضیه به هرجا منتهی شود، به طور مستقیم به سرنوشت كشورهای اسلامی- چه آن‌هایی كه نزدیكند و چه آن‌هایی كه دورند- مربوط است و بر آن‌ها هم اثر می‌گذارد. امروز ملتهای مسلمان برای فلسطین هر كار بكنند، برای خود و به نفع خود كرده‌اند. وقتی با نقشه‌ی استعمار بریتانی و كمك دنیای استكبار، این قطعه‌ی خونین از پیكره‌ی دنیای اسلام جدا شد، آن روز نظرشان فقط فتح همین قطعه نبود؛ آن روز هم نظر استعمارگران تسلّط بر كلّ منطقه- كه قلب دنیای اسلام است- بود. بنابراین امروز همه‌ی ما وظیفه داریم.1381/03/09
لینک ثابت
احساس خطر امام نسبت به سلطه اسرائیل از سال 41

دنیای اسلام به وظیفه‌ی خود[نسبت به فلسطین] عمل كند. دنیای اسلام، یعنی ملتها و دولتها. دولتها ممكن است برای خود محاذیری فرض كنند، اما ملتها این محاذیر را ندارند؛ علما، روشنفكران، سیاسیّون و مؤثّرینِ در فكر مردم، این محاذیر را ندارد؛ باید اقدام كنند. این اقدام، به دولتهای آنها هم كمك خواهد كرد. امروز اگر ملتهای مسلمان و بخصوص ملتهای عرب در داخل كشورهایشان عزم و اراده‌ی خود را در حمایت از ملت فلسطین به طور واضح و مستمر نشان دهند، برای دولتهایشان هم خوب است؛ زیرا دولتها در صحنه‌ی دیپلماسی می‌توانند از این وسیله برای فشار آوردن روی دشمن استفاده كنند.
امام بزرگوار ما، حقیقت مسأله را خوب شناخته و دیده بود. از شروع این نهضت از سال 1341 - یعنی چهل سال قبل - آن وقتی كه هنوز در ایران مسأله‌ی فلسطین حتّی در بین خواص هم منتشر نشده بود، حرف امام این بود كه در مقابل سلطه‌ی اسرائیل باید همه احساس خطر كنند؛ همه باید بایستند و مقابله كنند. بعد هم همین راه را ادامه داد و این یكی از شعارهای بزرگ آن مرد الهی و آسمانی بود.1381/03/09

لینک ثابت
باور نداشتن برخی سران فلسطینی به اسلام

آن وقتى که سرنوشت قضیه فلسطین، دستِ چند نفر سیاستمدار باشد، مردم در آن نقشى نداشته باشند، جوانان در آن حرفى نداشته باشند؛ سرنوشت همان مى‌شود که دیدید: ذلّت پشت سرِ ذلّت؛ عقب‌نشینى پشت سرِ عقب‌نشینى؛ میدان دادن به دشمن؛ سنگرها را یکى پس از دیگرى به نفع دشمن زورگو، متجاوز، پُر رو و وقیح، خالى کردن. این آن وقتى است که مردم در صحنه نیستند. مردم را کنار گذاشتند؛ انگیزه‌هاى حقیقى‌اى که مردم را جذب مى‌کند - یعنى انگیزه ایمانى - فراموش کردند و دهها سال مسأله فلسطین را عقب انداختند. من اوّلِ انقلاب به یکى از این سران فلسطینى که این‌جا آمده بود، گفتم چرا شما شعار اسلام را مطرح نمى‌کنید؟ عذرهاى بیهوده‌اى آورد. نمى‌خواستند بکنند؛ دلشان به اسلام باور نداشت. امروز بیش از دوازده، سیزده سال است که ملت مسلمان فلسطین، با نام اسلام و با شعار اسلام به میدان آمده است. دشمن فوراً فهمید قضیه چیست. وقتى که در دهه قبل، انتفاضه در فلسطین شروع شد، دشمنان - یعنى صهیونیستها و رفیقهاى امریکایى‌شان - زودتر از همه احساس خطر کردند. دیدند باید این را نابود کنند؛ چون به نام اسلام است. درصدد علاج برآمدند؛ اما قادر به علاج نیستند؛ چون طبیعتاً زورگویند.1379/07/29
لینک ثابت
خیانت یاسر عرفات و سازمان آزادیبخش به ملت فلسطین

براى این که قضیه فلسطین به‌دست فراموشى سپرده شود و از طرح آن در افکار عمومى امّت اسلامى جلوگیرى کند، همین مذاکرات به اصطلاح صلحى است که بین گروهى از فلسطینیها - یعنى همین عرفات و دارودسته او - با اسرائیلیها در جریان است؛ یعنى قضیه سازش و حکومت به‌اصطلاح خودمختار فلسطینى و از این حرفها. این هم یکى از آن زشت‌ترین فریبها و ترفندهاى اسرائیلیهاست که متأسّفانه عدّه‌اى از مسلمانان و عدّه‌اى از خود فلسطینیها به دام آن افتاده‌اند. یکى از حرفهایى که امروز مطرح مى‌کنند، همین مسأله مذاکرات سازش بین این جماعت و سران اسرائیل است، که یکى از آن زشت‌ترین ترفندهاست. چرا؟ به‌خاطر این که براساس بهترین فرضها در آخرین مذاکراتى که اینها انجام دادند - به قول خودشان «واى ریور 2» - اگر همه این تعهّداتى که اسرائیلیها کردند، تحقّق پیدا کند، آنچه که گیر این جماعت فلسطینىِ بیچاره مى‌آید، اندکى بیش از چهار درصد سرزمین فلسطین است! یعنى از این کشور فلسطینى که متعلّق به فلسطینیهاست و همه‌اش را مردم فلسطین مالکند و حقّ آنهاست، چهاردرصدش را به اینها مى‌دهند؛ آن هم چطور چهاردرصدى؟! این چهاردرصد، در یک جا مجتمع نیست؛ شاید در ده جا تکّه‌تکّه شده و متفرّق است! به آن کسانى هم که گفتند بیایید شما این‌جا حکومت تشکیل دهید - که همین دارودسته این روسیاهان باشند - به هیچ‌وجه اجازه ندادند که مثل یک حکومت عمل کنند. از اینها خواستند به آن‌جا بروند و مواظب باشند که فلسطینیهاى این منطقه علیه دولت اسرائیل اقدامى نکنند! یعنى منطقه محدودِ کوچکِ متفرّقِ غیرقابل اداره‌اى را به‌عنوان یک کشور، به‌صورت ناقص و نیمه‌کاره در اختیار اینها قرار دادند! آنچه اینها در مقابل باید انجام دهند، این است که علاوه بر خود آن دستگاههاى امنیتى اسرائیل، اینها هم علیه فلسطینیهاى مبارزِ داخل سرزمین اشغالى، اقداماتى بکنند! خیانت از این بالاتر؟!
خیانت این کسانى‌که به‌نام فلسطینیها این کار را انجام مى‌دهند، از همه خیانتهایى که تا امروز به فلسطین شده، زشت‌تر و سهمگین‌تر و بدتر است! هیچ کارى هم براى آن مردم، نه کردند و نه مى‌توانند بکنند. یک نویسنده فلسطینىِ عربِ ساکن امریکا نوشته است که این دارودسته عرفات هنوز نتوانسته‌اند زباله‌هاى شهر غزّه را از خیابانها جمع کنند؛ اما در همین مدّت، پنج سازمان امنیتى و اطّلاعاتى تشکیل دادند که جاسوسى مردم را مى‌کنند! این شد دولت فلسطین؟! این شد بازگشت مردم فلسطین؟! این شد احقاق حقّ فلسطین؟! این‌قدر اینها بى‌شرمند! همان وقتى که این شخص، اوّلین مذاکرات را با اسرائیلیها کرد، من گفتم او، هم خائن است و هم احمق! اگر خائن بود، اما عاقل بود، بهتر از این عمل مى‌کرد! البته بنده درست نمى‌دانم؛ حدس مى‌زنم که امریکاییها و سازمانهاى جاسوسى اسرائیل از نقاط ضعف اینها استفاده کردند. اینها نقاط ضعف زیاد دارند؛ اهل دنیایند. وقتى دین در کار نباشد، همین‌طور مى‌شود. اینها در طول این چند سالى که مشغول اداره سازمان آزادیبخش فلسطین بودند، خدا مى‌داند که از لحاظ مالى و از لحاظ رفتارى و اخلاقى چه مشکلاتى داشتند؛ آنها هم ظاهراً روى همان نقاط تکیه کردند. از طرفى هم خسته شدن و بریدن و از آرمانها چشم پوشیدن، اینها را به این ورطه هولناک و این مرداب هلاکت و بدبختى و لعنت ابدى انداخت. شما خیال مى‌کنید هیچ فلسطینى‌اى ممکن است وجود داشته باشد که اینها را از ته دل لعن نکند؛ مگر این که جزو عمله و اکره خود اینها و در منافع با اینها سهیم باشد؟ بین چهار تا پنج میلیون نفر آواره فلسطینى بیرون از فلسطینند؛ در حدود سه میلیون نفر فلسطینى در داخلند. باید دید اینها درباره فلسطین چه نظرى دارند. اینها مشتهایشان محکم است؛ اینها دلهایشان پُر خون است.
بنده از زمان ریاست جمهورىِ خودم این چالش را با بعضى از این کشورهاى عربى داشتم. حرفى را مطرح کردم، اما دولتهاى این کشورها مى‌گفتند ما از فلسطینیها که فلسطینى‌تر نیستیم! هرچه خود آنها بخواهند، باید انجام شود. البته آن وقت مذاکرات سازش به این شکل مطرح نبود؛ اما نشانه‌هاى سازش پیدا بود. اوّلاً مسأله فلسطین، یک مسأله دنیاى اسلام است. غیر از جنبه‌هاى سیاسى و امنیتى و اقتصادى، مسأله تکلیف الهى و اسلامى است. بالاتر از همه، مسأله خدایى است؛ اما اگر کسى به خدا هم اعتقادى نداشته باشد و بخواهد فقط براى مردم فلسطین کار کند، باید ببیند آحاد مردم فلسطین چه مى‌گویند. امروز ملت فلسطین همانهایى هستند که دستگیر شده‌هایشان در زندانهاى دولت غاصب هستند و دهها برابر آنها در خیابانها و در مسجدالاقصى‌ و در بازارها و در سرتاسر سرزمین غصب شده شعار مى‌دهند و عملیات مى‌کنند. یک اقلیتِ کوچکِ تطمیع شده که رفتند سازش کردند، ملت فلسطین نیستند که ما بگوییم ما از فلسطینیها فلسطینى‌تر نیستیم. در همان سیزده، چهارده سال پیش، من یادم است یکى از دولتهاى عرب - حالا نمى‌خواهم اسم بیاورم - که آن روز نشان نمى‌داد یک دولت رو به فسادى است - چون سوابق انقلابى داشت - این حرف را زد. بنده همان وقت استشمام کردم اینها انحراف پیدا مى‌کنند؛ بعد هم انحرافشان آشکارتر شد. که حالا دیگر نمى‌خواهیم بعضى از خصوصیات را ذکر کنیم.1378/10/10

لینک ثابت
ابتکار عمل دشمن در اشغال فلسطین

فلسطین در یک فرآیند تاریخیِ متشکّل از دهها ابتکار عمل از سوی دشمن، به ملک طلقِ صهیونیستها بدل شده است. نخست خریدن زمینهای فلسطینیان، سپس مسلّح شدن صهیونیستهای مهاجر، بعد از آن جنگ داخلی و اعلام تجزیه‌ی فلسطین، سپس تصرّف بخشهای جدیدی از آن کشور اسلامی و عربی و در نهایت تصرّف همه‌ی آن و افزودن بخشهایی از کشورهای مصر و سوریه و اردن به آن! تا این‌جا فقط یکبار همسایگان عرب فلسطین، ابتکار عمل را به دست گرفتند و آن حمله‌ی رمضان سال هزار و سیصد و نود و سه‌ی هجریِ کشورهای سوریه و مصر بود، که اگر چه بر اثر همراهی امریکا با اسرائیل و کم همّتی کشورهای اسلامی به نتایج کامل نرسید، ولی باز مایه‌ی افتخار جبهه‌ی عرب و رهاسازی بخشی از سرزمینهای عربی شد. پس از آن، باز همواره تا امروز صهیونیستها و حامیانشان و در رأس همه امریکا، ابتکار عمل را در دادن شعارهای سازش و عموماً در جهت تحکیم تصرّف غاصبانه‌ی فلسطین در دست داشته و حریفهای خود را تا هر جا توانسته‌اند، به دنبال خویش کشانده‌اند. ما دولتهای مسلمان، در راه نجات فلسطین باید به کشورهای خط مقدّم، کمکهای جدّیتری می‌کردیم. در گذشته بعضی از دولتهای ما حتّی از پشت هم به جبهه‌ی کشورهای خط مقدّم، خنجر زده‌اند! نمونه‌ی بارز آن، دولت ایران در عهد پهلوی است. متأسفانه در آن روزگار، ایران خانه‌ی امن صهیونیستها و همکار صمیمی دولت غاصب بود! برادران و خواهران عزیز! این وضع، با عزّت اسلامی ناسازگار و از راه علاج دردهای امت اسلامی، بسی دور است. هم باید همه‌ی کشورهای اسلامی در احقاقِ حقِ‌ّ ملت فلسطین سهم شایسته‌ای بر عهده گیرند و هم دنیای اسلام باید از حالت انفعال به حالت ابتکار در آید.1376/09/18
لینک ثابت
انفعال و خودباختگی، یکی ازآفات رهبران انقلابها

آفت دومی که در چنین مواردی[انقلابها]، مسؤولان و رهبران و گردانندگان اجتماعات را تهدید می‌کند، این است که آنها را دچار انفعال و خودباختگی کنند و و در موضع تأثیرپذیریِ ناخواسته از اراده‌ی دیگران قرار دهند. امام بزرگوار، در مقابل این آفت دوم هم مثل کوه ایستاد. آن چیزی که باید مورد توجّه قرار گیرد و من اصرار دارم که مردم عزیز ما - بخصوص جوانان - و همچنین مسؤولان بخشهای مختلف نظام مقدّس جمهوری اسلامی به آن توجّه کنند، این است که دشمنان نظامِ جمهوری اسلامی، وقتی نمی‌توانند در میدان مبارزه‌ی رویاروی، کار مؤثّری با این نظام انجام دهند؛ یعنی نمی‌توانند به آن ضربه‌ی نظامی بزنند؛ نمی‌توانند انفجار داخلی درست کنند؛ نمی‌توانند ضربه‌های امنیتی بزنند؛ نمی‌توانند با محاصره‌ی اقتصادی، آن را به زانو درآورند - وقتی از همه‌ی اینها مأیوس می‌شوند - یک راه برایشان باقی می‌ماند و آن، این است که نظام اسلامی و انقلابی را به مواضعی برخلاف اصولِ خود سوق دهند، یا به عبارت ساده‌تر و روشنتر، آن را وادار کنند که از گفته‌های خود در زمینه‌ی مسائل انقلاب برگردد؛ حرف و مواضع خود را تخطئه کند و خودش را دچار تناقض نماید! این را از چه راهی انجام می‌دهند؟ از راه فشارهای تبلیغاتی، فشارهای سیاسی، فشارهای فرهنگی. جو را آن‌چنان از فشار انباشته می‌کنند که انسانهای ضعیف‌النّفس، در مقابل این فشار نمی‌توانند مقاومت کنند.

اگر بخواهیم یکی، دو مثال در زمینه‌ی مسائل سیاسی عرض کنیم، باید بگوییم که تا ده، پانزده سال قبل، مسأله‌ی فلسطین در دنیای اسلام، مسأله‌ای بود که همه به نامِ آن شعار می‌دادند؛ بعضی صادقانه‌تر، بعضی همراه با ظاهرسازی؛ ولی به‌هرحال، همه‌ی حکومتهای اسلامی، شعار مسأله‌ی فلسطین را اقلاً به زبان می‌گفتند و تکرار می‌کردند. فشار استکبار و دشمنان شروع شد. یعنی همان کسانی که از اوّل، بانی غصبِ کشور فلسطین از یک ملت - یعنی ملت فلسطین - و سپردن آن به دستِ یک مجموعه‌ی مهاجر و دروغین و یک ملت ساختگی بودند، شروع به فشارآوردن بر روی دولتها و شخصیّتها کردند.

ملت کنونیِ صهیونیستِ اشغالگر، یک ملت ساختگی است. هیچ عنصری از عناصر اصلی یک ملت در اشغالگران نیست، از جاهای مختلف عالم، با دیدگاههای مختلف، با مناشئ اجتماعی مختلف و با عقاید گوناگون آمده‌اند؛ صرفاً از جهت این‌که به نژاد بنی‌اسرائیل اتّصال و ارتباط دارند! قرنها از هم جدا بوده‌اند، ولی آنها را به عنوان یک ملت تلقّی کرده‌اند. یک ملت تصنّعی و دروغین؛ برای این‌که بتوانند در این نقطه‌ی حسّاس از جهان - یعنی قلب خاورمیانه و قلب جهان اسلام - پایگاهی برای استکبار باشند. روز اوّل، انگلیسیها آنها را به وجود آوردند؛ امروز هم رژیم امریکا حداکثر استفاده را از آن می‌برد و اهداف استکباری خود را تأمین می‌کند.

همانهایی که این زمینه را به وجود آورده‌اند، شروع به ایجاد فشارهای تبلیغاتی و سیاسی بر روی دولتها و شخصیّتها و نظامهای سیاسی کرده‌اند و باب گفتگوهای پشت پرده و رشوه دادنها و رشوه گرفتنها را باز گشوده‌اند و کاری کرده‌اند که این شعار عمومی مسلمانان را بتدریج از زبان دولتها بگیرند؛ والّا از ملتها که نمی‌توانند بگیرند. همان کسانی که پانزده یا بیست سال قبل، دولت صهیونیست را به عنوان دولت غاصب، مورد قطع رابطه و محاصره‌ی اقتصادی قرار داده بودند، امروز برای ایجاد ارتباط اقتصادی با او، مسابقه می‌گذارند! این، همان انفعال است. فشار گوناگون دستگاههای متمرکز استکبار، چه از لحاظ تبلیغات و چه از لحاظ مسائل اقتصادی و غیره، به قدری بر اینها به طور متوالی وارد می‌آید، که احساس می‌کنند ناچارند عقب‌نشینی کنند، و عقب‌نشینی می‌کنند. این، خودباختگی و انفعال در زمینه‌ی مسائل سیاسی است.

همین قضیه، به شکل بسیار خطرناکتر، در زمینه‌ی مسائل اعتقادی و مواضع اصولی مطرح می‌شود. در اواسط این قرن، بسیاری از کسانی که با اتّکا به موج چپ، در آفریقا و آسیا، انقلابها و نظامهایی به وجود آوردند، بعد از گذشت پنج سال، ده سال، پانزده سال، زیر فشار دشمنان مسلّط و دارندگان زر و زور و بوقهای تبلیغاتی، همه‌ی مواضع اصولی خودشان را از دست دادند و بتدریج به آنها نزدیک شدند! فقط اسمهایشان با هم فرق داشت؛ اما باطنشان یکی بود.

خطر بزرگی که انقلابها و اصالت ملتها را تهدید می‌کند، این خطر است. خطر بزرگی که صاحبان فکر و اندیشه را در کشورها تهدید می‌کند، این خطر است. امام، در مقابل این خطر، مثل کوه استوار ایستاد؛ «کالجبل لا تحرکه‌العواصف». از ساعت اوّل، از نام نظام جمهوری اسلامی بگیرید، تا بقیه‌ی قضایا. آن روزها معمول بود که کلمه‌ی «دمکراتیک» را در کنار نام جمهوری بیاورند؛ یعنی یک کلمه‌ی غربی، دارای محتوای دوگانه. هم غربیها ادّعا می‌کردند که ما دمکراتیک هستیم، هم کشورهای سوسیالیستی و شرقیِ آن روز می‌گفتند ما دمکراتیکیم! در دنیا مُد بود که اسم کشورها و نظامهای سیاسی را دولت دمکراتیک فلان جا بگذارند. اصرار داشتند که این کلمه را بر کلمه‌ی جمهوری اسلامی اضافه کنند. البته صرفِ اضافه کردن یک کلمه نبود؛ دنباله‌ی این اضافه کردن، خیلی از حرفها و مسائل وجود داشت که امام با آن دیدِ تیزبین خود دید.

امام از اوّل اعلام کرد: «جمهوری اسلامی؛ نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد». جمهوری اسلامی، همان است که انسان از قرآن می‌گیرد. در هر مرحله‌ای، بخصوص در سالهای اوّل که هنوز قاطعیت امام بزرگوار برای تصمیم‌گیرندگان جهانی در داخل دولتهای استکباری، درست معلوم نشده بود، از این فشارها زیاد می‌آوردند؛ ولی البته بعدها مأیوس شدند. این، آن نکته‌ای است که همه باید توجّه داشته باشند.1376/03/14

لینک ثابت
انتقال یهودیان شوروی به فلسطین و مواضع خائنانه حکام عراب

حادثه‌ی بسیار مهم و تکان‌دهنده‌ی اخیر - یعنی انتقال دسته‌جمعی و مستمر یهودیان شوروی به فلسطین - به مسأله‌ی فلسطین ابعاد جدیدی می‌بخشد و اهمیت این مسأله را در توافقهای پنهانی امریکا و شوروی نشان می‌دهد.
سکوت رضایت‌آمیز اغلب سران کشورهای عربی که در مواردی حتّی با خیانت صریح همراه است، به اضافه‌ی مواضع ذلتبار و خائنانه‌ی مدعیان رهبری ملت فلسطین، حلقه‌های پیوسته‌ی زنجیر غدر و ظلم و تعدی و خیانتی است که می‌خواهد سرزمین اسلامی فلسطین را همیشه مغصوب و ملت مجروح و مظلوم آن را همیشه اسیر و آواره بدارد.
جنجال دروغین معارضه با اسرائیل که از طرف رؤسای رژیم عراق به راه افتاده و در رسانه‌های صهیونیستی غرب هم با آب‌وتاب مطرح می‌شود، مکمل نقشه‌های استکباری و وسیله‌یی است برای پوشاندن خیانتی که با سکوت دولتهای عربی نسبت به مسأله‌ی فلسطین انجام گرفته و نیز برای تحت‌الشعاع قرار دادن مسأله‌ی مهم انتقال یهودیان شوروی به فلسطین اشغالی.1369/01/24

لینک ثابت
افزایش مظلومیت فلسطینیها نسبت به گذشته

مردم فلسطین و نهضت فلسطین امروز از همیشه مظلوم‌تر است. یک روزی بود که مبارزان فلسطین مثل سوگولی‌های و نورچشمیهای دنیای عرب و دنیای اسلام به شمار میرفتند. همه از آنها بانیکی یاد میکردند. خبرهاشان را کشورهای عربی در رادیوها پخش میکردند. برای آنها اعانه جمع میکردند. دولت‌ها به آنها کمک مالی میکردند. بالاتر از کمک مالی، کمک سیاسی به آنها میکردند. سلاح به آنها میدادند. از آنها به انواع و اقسام حمایت میکردند. کی بودند آنها؟ عده‌ای جوان‌های فلسطینی یا غیر فلسطینی که در دسته‌های مقاومت متمرکز شده بودند، اما نه در داخل سرزمین فلسطین؛ در خارج. در أمّان، در شهرهای دیگر اردن، در سوریه، در لبنان، بعضی از آنها در زیر چادرها، همچنانی که امروز هم در اردوگاه‌ها زندگی میکنند، بالأخره یک زندگیای داشتند. حتی در شهر أمّان در اردن، فلسطینیها با کمال اقتدار اسلحه‌ها را میبستند و میانداختند روی شانه‌شان، توی خیابان‌های اردن راه میرفتند، که بعد با آن سرکوب شدید شاه‌حسین، که تعداد زیادی از این‌ها کشته شدند یا مجروح شدند، دیگر آن وضعیت تمام شد.
در همان روزهایی که، فلسطینیها و جوان‌های مبارز -چه فلسطینی‌شان چه غیر فلسیطینی‌شان- آن‌جور آزادانه توی خیابان‌ها حرکت میکردند، توی کشورهای اسلامی راه ‌میرفتند، کشورهای خلیج فارس میآمدند و جاهای دیگر و جاهای دیگر و آن همه پول و آن همه امکانات سیاسی و آن حمایت همه‌جانبه در دنیای عرب و دنیای اسلام، در آن روز هم حتی به‌درستی که نگاه میکردیم، فلسطین مظلوم بود. قضیه‌ی فلسطین مظلوم بود.
آن روز دولت‌ها برای افتخار خودشان هم که بود، نام فلسطین را میآوردند. دولت‌ها برای وجهه پیدا کردن میان مردمشان، از فلسطین دم میزدند. دولت‌ها برای این‌که در مذاکراتشان در پشت میز با دولت‌های اروپایی برگ برنده‌ای داشته باشند، اسم فلسطین را میآوردند. اسم فلسطین یک اسم رائج و آن کسانی که آن روز رهبران مبارزه را تشکیل میدادند، مردمان بسیار مرفه و متنعم و محترم و آزاد، همه جا برو، همه کار بکن، در آن روز هم حتی فلسطین مظلوم بود، چرا؟ چون اولاً کمکی که اعراب و بقیه‌ی مسلمان‌ها به فلسطینیها میکردند، در مقابل سیل کمکهای تسلیحاتی و مالی امریکا و انگلیس و فرانسه و بعضی دیگر از کشورها به دولت غاصب صهیونیستی چیز ناچیزی بود. یعنی آنها آن‌قدر کمک میکردند، اصلاً صهیونیست‌ها جزئی از وجود و وصله‌ی تن امریکا و انگلیس و بقیه‌ی دولت‌های استعمارگر به حساب میآمدند. کمکهایی که به فلسطینیها میشد، چیزی نبود در جمع آن کمکها. همان‌روز هم واقعاً جا داشت انسان غصه بخورد به حال فلسطینیها، اگرچه آن روز مبارزه‌ی فلسطینیها یک مبارزه‌ی دشوار نبود؛ یک مبارزه‌ی هیجان‌انگیز شیرینی بود. یک مشت جوان پرشور بلند میشدند چند تا نارنجک برمی‌داشتند، سلاح برمی‌داشتند، از مرزها مخفیانه میرفتند داخل، یکجا یک بمبی منفجر میکردند مثلاً، چهار تا گلوله‌ای میزدند و میآمدند بیرون. دنیا را خوشحالی میگرفت که یک عملیاتی انجام شد.
در آن عملیات کرامه که رفتند فلسطینیها و اسرائیلیها را در یک نقطه‌ای شکست دادند، یک مبارزه‌ی محدودی، یک رویارویی مسلحانه‌ی نظامی محدودی انجام گرفت، اگر بدانید شما در دنیا این جنگ کرامه را، چقدر بزرگ کردند. آن روزها ما در ایران دچار اختناق بودیم. کسی جرأت نمیکرد اسم فلسطین را بیاورد. گوشه و کنار بعضیها اسم فلسطین را میآوردند. از مبارزین فلسطین به نحوی حمایت میکردند یا پولی یک گوشه‌ای برایشان جمع میشد. دستگاه جبار پهلوی به خاطر خویشاوندی سیاسی خودش با صهیونیست‌ها اجازه نمیداد و ناراحت میشدند. حتی در آن وقتی که خبرهای فلسطین در ایران منتشر نمیشد، حوادث گفته نمیشد، آن روز توی آن خفقان، در بین مردم، خواص، جوان‌ها، مبارزین، ماجرای فتوحات فلسطینیها و پیشرفت‌های این‌ها، آن‌چنان شیرین تلقی میشد، دهن به دهن نقل میشد. همه جای دنیا این‌جوری بود و حتی در آن روزها هم که آن‌جور مبارزات جلوه داشت و براقیّت داشت، انسان درست که نگاه میکرد، میدید بیچاره‌ها فلسطینیها مظلومند در حالی که مبارزه‌ی آنها، آن چنان مبارزه‌ی دشوار و محنت‌باری هم نبود. به همین دلائلی که عرض کردم.
اما امروز چطور؟ امروز غربت و مظلومیت فلسطینیها صد برابر، صدها برابر بیشتر از آن روز است. امروز متأسفانه قبح مذاکره‌ی با اسرائیل از بین رفته. یک روزی انورالسادات وقتی که با اسرائیلیها مذاکره کرد، تمام دولت‌های عرب با تقریباً اتفاق، مگر با یکی دو تا استثناء قطع رابطه کردند با مصر، مصر را از جامعه‌ی عرب بیرون کردند. امروز مصر یک چیزی هم طلبکار است. به جامعه‌ی عرب برگشته. همان آقایانی که آن روز او را بایکوت کردند، امروز همان دولت را و همان حکومت را و جانشین انورسادات را که همان راه را دارد طی میکند، خیلی هم باعزت میپذیرند. این رژیم عراق که ادعای انقلابیگری میکرد و خودش را جزو جبهه‌ی پایداری میدانست، این جون‌جونیترین رفیق مصر انورسادات و مبارک حالا همین رژیم عراق است. دیگران هم مثل این از رژیم سعودی و رژیم‌های خلیج فارس و دیگران و دیگران و دیگران.1368/02/08

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی