newspart/index2
زهد / ساده‌زیستی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
پیروزی ایمان و شجاعت علی‌رغم ضعف تدارکاتی در اوایل جنگ تحمیلی

بنده نمی‌خواهم كسی را به زهد علوی دعوت كنم؛ زهد علوی بزرگتر از دهن و ذهن ماست... اما به قناعت و به این‌كه نگذارید زیاده‌طلبی و افزون‌طلبی به سمت شما هجوم آورد، دعوت می‌كنم. اینها مراقبت می‌خواهد. راحت‌طلبی، رفاه‌طلبی و عیش‌طلبی، چیزهایی است كه بتدریج در انسان اثر بد می‌گذارد و خود انسان هم اوّل نمی‌فهمد. یك وقت می‌خواهد حركت كند، می‌بیند نمی‌تواند؛ می‌خواهد پرواز كند، می‌بیند نمی‌تواند. مراقب باشید مجموعه را حفظ كنید؛ ذهنها و دلها و فكرها و ایمانها را مورد پاسداریِ دقیق قرار دهید؛ این سفارش همیشگی من است. بدانید در این صورت، هیچ عامل و نیرویی زیر این آسمان وجود ندارد كه بتواند بر شما غلبه كند. حرفهایی كه می‌زنند، لشكركشیها و تهدیدهایی كه می‌كنند، چیزهایی نیست كه بتواند یك ملت مؤمن را - كه در میان خود، چنین مجموعه‌هایی پولادینِ دارد - به عقب‌نشینی وادار كند و آن را شكست دهد. تأثیر سلاح مخرّب، معلوم است؛ اما هیچ شكستی برای یك ملت از این طریق به وجود نمی‌آید. شكستها اوّل در دلها به وجود می‌آید و آن است كه انسانها را منهزم می‌كند.
در اوّلِ جنگ، با ضعف تداركاتی‌ای كه ما داشتیم، بعضیها می‌گفتند در مقابل صد دستگاه تانك، صد دستگاه تانك لازم است؛ بدون آن نمی‌شود مبارزه كرد. همین جوانان ما و همین شماها نشان دادید كه نخیر، در مقابل صد دستگاه تانك، صد دل و صد نفر فداكار لازم است كه جان خود را كف دست گیرند. صدها تانك به وسیله‌ی صدها جوانِ دلدار كه یا با یك «آر.پی.جی» یا سلاح مشابهِ آن جلو رفتند، عقب‌نشینی كردند - این مكرّر اتّفاق افتاد - آخر هم دشمن را ناكام گذاشتند. دشمنی كه با آن همه تجهیزات و پشتیبانیهای بین‌المللی آمده بود - كه امروز یواش یواش به آن اعتراف می‌كنند - مجبور شد ناكام از این مرزها عقب بكشد و ذلیل شود. این موفّقیت به خاطر همین شجاعتها و ایمانها بود؛ اینها را باید زنده نگه دارید.1381/06/24

لینک ثابت
لزوم شناخت نقاط قوت و ضعف دولتهای گذشته

خوشبختانه دولت در موسم قانونی خود تشکیل شد و من لازم می‌دانم از مجلس شورای اسلامی تشکّر کنم. مجلس که به همه‌ی وزرا رأی موافق داد، واقعاً به کشور خدمت کرد. اگر خدای نکرده آن‌طور می‌شد که بعضی اشخاص پیش‌بینی می‌کردند و می‌گفتند چند نفر از وزرای پیشنهادی رأی نمی‌آورند، شما بدانید ما نمی‌توانستیم امروز کار خود را شروع کنیم. امروز شما راحت می‌توانید کارتان را شروع کنید. این کمک مجلس بود و بنده، هم از آنها متشکّرم؛ هم آنها را به‌خاطر کاری که انجام دادند، دعا کردم.

الان ما باید چه کار کنیم؟ من عرض می‌کنم که دولتهای گذشته و وزرایی که قبل از شما بودند، نقاط قوّت و ضعفی داشتند. نقاط قوّت و ضعف آنها را به‌درستی پیدا کنید و بنا را بر افزودن بر قوّتها و کاستن از ضعفها بگذارید؛ به شرطی که در شناخت نقاط قوّت و ضعف، اشتباه پیش نیاید. من باز به برخی از امواج تبلیغاتیِ فرهنگیِ مصنوعی و عمدتاً وارداتی اشاره می‌کنم که سعی می‌کنند برخی از نقاط قوّت دولتهای قبلی را نقاط ضعف وانمود کنند. اگر ما در دوره جنگ یا در دوره مرحوم شهید رجایی در زمینه‌های اقتصادی، فلان تصمیمها را گرفتیم و در زمینه‌های امنیتی فلان کارها را کردیم که نیاز کشور بود، امروز بعضی سعی می‌کنند اینها را به عنوان یک نقطه ضعف معرفی کنند. اگر ما در آن زمان وزرایی داشتیم که بعد از آن که دوره وزارتشان تمام شد، وقتی می‌خواستند روز جمعه به نماز بروند، همراه با زنشان سوار موتورسیکلت شدند و به نماز جمعه رفتند، این نقطه قوّت است؛ اینها جزو افتخارات ماست؛ اینها تابلوست و باید بماند. اگر ما وزرایی داشتیم که مقیّد بودند در نماز جمعه شرکت کنند و در میان مردم بنشینند و حرف آنها را بشنوند، اینها نقطه قوّت است. مرحوم شهید کلانتری به من گفت در نماز جمعه نشسته بودم، یک نفر به من رو کرد و گفت ببین چقدر زمانه عوض شده است. گفتم چطور؟ آن شخص به کسی که در صفِ جلو نشسته بود، اشاره کرد و گفت: او وزیر است. مرحوم شهید کلانتری می‌گفت به صف جلو نگاه کردم، دیدم عباسپور - وزیر نیرو - است. به او گفتم پس من یک چیز عجیبتر به تو بگویم؛من هم وزیرم! خدا شهید کلانتری را رحمت کند. آنهایی که او را دیده بودند و می‌شناختند، می‌دانند که آدم بسیار پُرتحرک، پُرخون، پُرعزم و خیلی به دردبخوری بود. او هم واقعاً از جمله کسانی بود که از دستمان رفت.

اگر وزرا به مناطق محروم سرکشی می‌کردند، اگر در کارتابلها غرق نمی‌شدند و به میان مردم می‌آمدند، اینها نقاط قوّت بوده است. نقاط ضعف هم وجود داشته است. اگر ما انضباط اداریِ کم و کاربلدیِ اندک و تجربه ناچیزی داشتیم، اینها نقاط ضعف است؛ باید اینها را برطرف کنیم. نباید در شناخت نقاط قوّت و ضعف اشتباه کنیم. اگر آن زمان وزیری مثلاً به خودش حق می‌داده که در زمینه کارهای مالی برخلاف قانون عمل کند، به خیال این‌که دوران انقلاب است، کارش نقطه ضعف محسوب می‌شده است. اوایل انقلاب وزیری به من گفت من فلان چیز را از فلان جا می‌آورم؛ اما اگر اجازه ندهند، دیوار را سوراخ می‌کنم و آن را می‌آورم! البته آن روز شاید کسی او را به خاطر آن کار مذمّت نمی‌کرد؛ اما این نقطه ضعف است. نقاط ضعف را کم کنیم، نقاط قوّت را اضافه کنیم و در شناخت نقاط قوّت و ضعف، اشتباه نکنیم.1380/06/05

لینک ثابت
زهد امیرالمومنین(ع) ؛ زهدی دست نیافتنی

زهد امیرالمؤمنین، واقعاً زهد خیلی عجیبی است. البته عرض کردم، نه این‌که من بگویم، خود علی بن‌ابیطالب فرموده است. توقع نیست که من و امثال من، مثل علی بن‌ابیطالب زندگی کنیم؛ خود آن بزرگوار گفتند که نمیتوانید.

چند سال قبل از این - اوقات ریاست جمهوری - من در نماز جمعه یک وقت راجع به همین قضیه صحبت کردم و گفتم که از ماها نخواسته‌اند آن‌طور باشیم؛ چون نمیتوانیم. بعداً یک نفر به من نامه نوشت که شما از زیر بار فرار میکنید و برای این‌که آن‌گونه زندگی نکنید، میگویید از ما نخواسته‌اند! نه، بحث این نیست که من بگویم یا من بخواهم؛ امثال من کوچکتر از آنند؛ بشر معمولی اصلاً ضعیفتر از این حرفهاست. کمااین‌که امیرالمؤمنین هم این زهد را در همان زمان بر عیال خودش تحمیل نمیکرد. در آن زمان کسی که این زهد را داشت، خود علی بود؛ حتّی نه امام حسن، حتّی نه امام حسین، حتّی نه همسران بزرگوارش. هیچ جا نداریم که امیرالمؤمنین(ع) در خانه‌اش این‌طوری زندگی میکرده است. نه، خوراک شخص امیرالمؤمنین، در یک کیسه‌ی سربه‌مهر پیچیده بود؛ میآوردند، باز میکرد، میریخت، میخورد، بعد سرش را مهر میزد و در جایی میگذاشت؛ در خانه هم زندگی معمولی خودشان را داشتند. شخص امیرالمؤمنین، اصلاً فوق طبیعت معمول بشری است. مگر کسی میتواند این‌طور زندگی بکند؟ درس عجیبی است. این، برای آن است که من و شما جهت را بفهمیم.

من از خود مرحوم علامه‌ی طباطبایی(رضوان‌اللّه‌تعالیعلیه) شنیدم؛ نمیدانم این را در جایی هم نوشته‌اند، یا نه. ایشان میفرمود: امام که به ما میگوید به طرف من بیایید، مثل آن کسی است که در قله‌ی کوهی ایستاده و به مردمی که در دامنه هستند، میگوید به این طرف بیایید. این معنایش آن نیست که هر یک از این راهروان و کوهنوردان میتوانند به آن قله برسند. نه، میگوید راه این طرف است، باید این طرف بیایید، کسی پایین نرود، کسی طرف سقوط نرود. یعنی اگر میخواهید درست حرکت کنید، راه حرکت این طرفی است که من ایستاده‌ام. برادران! امیرالمؤمنین میگوید زندگی به سمت زهد باید برود.1370/01/26

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی