[یک نکته مهم]، موضوع توزیع عادلانهی پزشک است؛ توزیع عادلانه. حالا [اینکه] آیا پزشک کم داریم، کم نداریم، بنده وارد این مقولات نمیشوم، این را خود اهلش میدانند که کم داریم یا نداریم؛ امّا آنچه بنده میدانم این است که توزیع پزشک عادلانه نیست. در یک نقاطی از کشور -در نقاط دوردست- کمبودهایی وجود دارد؛ به توزیع عادلانهی پزشک بایستی توجّه بشود. 1400/09/21
لینک ثابت
یک روزی بود که از شهرهای بزرگ که خارج میشدیم، پزشک ایرانی کم بود. بنده خودم در زاهدان، در ایرانشهر بودم؛ دکترهایی که آنجا بودند هندی بودند؛ بنده خودم [پیش آنها] رفتم؛ البتّه بد هم نبودند امّا خب کشور احتیاج به دکترِ بیرون داشت. همان اوایل انقلاب برای بیماریهای قلبی نوبت هشتساله، نُهساله، دهساله میدادند، یعنی بیمار قلبی مراجعه میکرد به بیمارستان، نوبت عمل جرّاحیِ او ده سالِ بعد بود و تا آنوقت غالباً میمردند! اینجوری بودیم؛ امروز در شهرهای دوردست دکترهای متخصّص عملهای قلبِ باز انجام میدهند. این پیشرفتها، پیشرفتهای واقعی است.1397/03/20
لینک ثابت
شما جوانها که آن زمان را ندیدید، قدیمیترها [میدانند]، از فیلیپین و از هند و مانند اینها برای ما دکتر میآمد. در روستاها و راههای دور نه، گاهی در شهرهای خیلی نزدیک، برای ما مثلاً از فیلیپین پزشک میآمد. یک کشوری که از لحاظ نیروی انسانی در این حد ناتوان بود، آنچنان بُروز پیدا میکند که مثلاً فرض کنید در همین زمینهی سلامت، میشود قطب جذّاب سلامت در منطقه که برای علاج بیماریهای دشوار از اطراف منطقه امروز به کشور ما مراجعه میکنند و در بیمارستانهای ما به دست پزشکان ما معالجه میشوند.1396/11/29
لینک ثابت
من از این پزشکان و دستاندرکاران درمانى تشکّر کنم؛ خب، این یک وظیفهى حتمى و قطعى است؛ کار را واقعاً عالى انجام دادند؛ لکن بالاتر از تشکّر این است که من به این دکترهاى خودمان افتخار کردم. من افتخار میکنم که ایران عزیز ما از لحاظ سطح پزشکى و توانایىهاى پزشکى در سطحى قرار دارد که جاى آن دارد که ملّت ما به وجود این تعداد پزشک، چه جرّاح، چه پزشکهاى داخلى، چه انواع و اقسام کسانى که خدمات پزشکى انجام میدهند، چه پرستاران، واقعاً افتخار کند که ما الحمدلله این ثروت عظیم را در اختیار داریم؛ ثروت عظیم نیروى انسانى در یکى از اساسىترین و حیاتىترین بخشهایى که براى زندگى انسان و یک جامعه مهم است یعنى بخش سلامت و بهداشت. من میبینم که چقدر اینها احساس تکلیف دارند و احساس وظیفه دارند؛ و چقدر دانشمندند و چقدر در کار خودشان ماهرند؛ که خب این را من میدانستم یعنى من همیشه نگاهم به این جامعهى پزشکى و جامعهى درمانکننده همینجور نگاهى بوده؛ امّا وقتى انسان خودش زیرِ دست اینها قرار میگیرد و نحوهى کار اینها را میبیند، آن «علمالیقین» تبدیل میشود به «عینالیقین»؛ انسان بهطور محسوس حس میکند که ما واقعاً چه ثروت عظیمى از وجود این پزشکان عزیزمان داریم. و امیدواریم که انشاءالله خداى متعال به همهشان اجر بدهد.1393/06/24
لینک ثابت
اینجور نباشد که کسی که پزشک است، مثلاً در زمینهی علوم دینی یا در زمینهی فلسفه، یک آدم عامی ای محسوب بشود؛ نه، چقدر خوب است که یک پزشک، در زمینهی علوم دیگر -در زمینهی علوم عقلی، در زمینهی علوم دقیقه، مسائل گوناگون طبیعی- حدّاقل صاحبِ اطّلاع باشد و این کار را ما بتوانیم در کشورمان پیش ببریم. البتّه به معنای تعطیل کردن تخصّصها بههیچوجه نیست، بلکه به معنای بهرهمند کردن ذهن متخصّصین از محیطهای فراتر از حدّ تخصّص آنها است.1391/09/13
لینک ثابت
مسئلهی پزشکی زنان. این خیلی مهم است. ما امروز پیشرفتهای پزشکىِ فراوانی داریم که در یک سطحی، تقریباً یک جایگاه بینالمللی در کشور ما پیدا کرده. مهمتر از این، این است که امروز بانوان در کشور ما برای مراجعهی به طبیب، در هیچ بیماریای نیاز ندارند که به غیر زن مراجعه کنند. زنی که میخواهد پزشک زن داشته باشد و به پزشک زن مراجعه کند، امروز این در همهی زمینهها در کشور ما فراهم است. شاید شما جوانها که پیش از انقلاب را ندیدید و اطلاع ندارید، ندانید این قضیه چقدر مهم است. نه فقط برای افراد متدین، حتّی برای آدمهائی هم که خیلی از لحاظ تدین در سطوح آنچنانی نیستند، این قضیه مهم است. من الان نمونههائی در ذهن دارم که لزومی ندارد آنها را مطرح کنم. این امروز در کشور ما تحقق پیدا کرده؛ این خیلی باارزش است. 1390/06/02
لینک ثابت
ما در این کشور سالهای متمادی برای معالجات خودمان بناچار از پزشک تایلندی و پاکستانی و هندی استفاده میکردیم؛ چون پزشک در این کشور بهقدر لازم نبود؛ اما امروز یکی از دغدغههای نظام این شده که اینهمه پزشک اضافی را چگونه بهکار بگمارد.1383/08/10
لینک ثابت
طبیب همانند یک روحانی از آغاز تولد تا پایان زندگی یک انسان، با او در ارتباط است و به همین نسبت اخلاق و رفتار پزشکان در شکل بخشیدن به اخلاق جامعه مؤثر است، بنابراین دانشگاههای علوم پزشکی باید در سطح عالی، پزشک با اخلاق و متدین تربیت کنند.1375/09/12
لینک ثابت
ما امروز بهترین متخصّصان را در زمینهی جرّاحی و بیماریهای زنان داریم. من این را در گزارش خانمها خواندم. این را قبلها، در سالهای متمادی، شنیده بودم که پزشکان مرد میگفتند: «کارهایی در جرّاحی زنان هست، که زن نمیتواند انجام بدهد.» من...پیش از این، نسبت به مسألهی جرّاحی زنان و به اصطلاح دانش بیماریهای زنان، حسّاس شده بودم و کمی آن را دنبال میکردم. از بعضی پزشکان متدیّن پرسیدم: «چقدر این حرف راست است که میگویند کارهایی در جراحی زنان هست که زنها قادر نیستند انجام دهند؟» گفتند: «نه؛ هیچ اصلی ندارد. حرف بیخود و بیربطی است. خانمها همهی کارهایی را که یک مرد میتواند در باب دانش جرّاحی و عمل جرّاحی انجام دهد، میتوانند انجام دهند و حتّی گاهی بهتر از آن را.» این در زمینهی یک کارِ عملی است. آن کارهایی که صرفاً فکری یا صرفاً مغزی است که جای خود را دارد و کاملاً روشن است. شما بحمدالله این سد را شکستید و این میدان را فتح کردید و جلو رفتید. شما حقیقتاً حجّت هستید. من اصرار دارم و بارها هم به مسؤولینمان گفتهام مسؤولین تبلیغاتی، مثل صدا و سیما که با امثال شما مصاحبه کنند. شما هم حرف بزنید و حضور خودتان را اعلام کنید. 1372/09/08
لینک ثابت
در رشتهی پزشکی، بنده بارها گفتهام: به همان تعدادی که پزشک مرد داریم، پزشک زن لازم داریم. حالا مسأله فقط مسألهی زایمان و بیماریهای زنان که نیست! زنان هم به انواع و اقسام بیمارهایی که مردان میگیرند، مبتلا میشوند. برخی بیماریها ویژهی زنان است، برخی بیماریها ویژهی مردان است؛ اما این طور نباشد که اگر زن بیماری قلب گرفت، بیماری ریه گرفت، بیماری چشم گرفت، دندانش درد گرفت، مجبور باشد که حتماً به پزشک مرد مراجعه کند. چه لزومی دارد؟! ما باید به قدری پزشک زن در جامعه داشته باشیم که هر زن، برای مراجعهی به پزشک، هیچ احتیاجی به مرد نداشته باشد. البته اجباری نیست. اگر زنی دلش میخواهد برای معالجه نزد پزشک مرد برود، ما مانع او نمیشویم. اما باید شرعاً و عرفاً، هیچ اجباری وجود نداشته باشد. وقتی الزام شرعی نبود، آنوقت البته، مراجعه کردن خانمها به پزشک مرد، اشکال شرعی هم پیدا میکند. یعنی وقتی زنان میتوانند به پزشک مرد مراجعه کنند که امکانِ این نباشد که به پزشک زن مراجعه کنند. وقتی امکان هست که به پزشک زن مراجعه کنند، در مراحلی که معاینات وسیع یا تماسهای یدی نیاز دارد، آنجا دیگر مشروع هم نخواهد بود که به پزشک مرد مراجعه کنند. ما باید تا این حد، پزشک زن در جامعه داشته باشیم. یعنی سطح جامعه را از پزشکان زن پر کنیم؛ هر تعدادی که لازم باشد. یعنی اگر فرض بفرمایید مثلاً سیهزار پزشک مرد داریم، باید سیهزار پزشک زن هم داشته باشیم. ما تا این حد باید پیش برویم.1372/09/08
لینک ثابت
اگر فرض بفرمایید مثلاً سیهزار پزشک مرد داریم، باید سیهزار پزشک زن هم داشته باشیم. ما تا این حد باید پیش برویم. و این نمیشود، مگر وقتی که نظام پزشکی و نظام بهداشت و درمان، برای این پزشکان زنی که امروز داریم ارزش قائل شود. به اینها امکان بدهند در مراکز تصمیمگیری حضور داشته باشند. به این، حتماً باید توجّه شود. البته دوستان ما باید به مسؤولین بگویند که این کار را بکنند و در مجامع و هیأتهای تصمیمگیرنده برای انتخاب دانشجوی به اصطلاح دورههای تخصّصی، حتماً خانمها حضور داشته باشند، تا این خودش باعث پیشرفتی برای حرفهی پزشکی در میان خانمها باشد. خود شما [خانمها] هم، به نظر من باید این کار را یک حسنهی غیرقابل مقایسه با هیچ حسنهی دیگر به حساب آورید. اینکه شما بتوانید به بیماران زن برسید و آنها را از اینکه به پزشک مرد مراجعه کنند بینیاز کنید، به نظر من حسنهی بزرگی است.1372/09/08
لینک ثابت
پزشکان ایرانی باید با احیاء و بکارگیری احساس پزشکی راههای درمان بیماریهای صعبالعلاج را بیابند و نیاز جامعه به اطباء بیگانه را خود پاسخ دهند و تحقق این هدف در آن است که در داخل کشور از نظر کمی و کیفی در حد نیاز پزشک تربیت کنیم. 1372/07/22
لینک ثابت
با تلاشهای بعمل آمده در طول سالهای پس از انقلاب دانشگاههای ایران در زمینه تربیت پزشک بتدریج از لحاظ کمی به سطح استاندارد نزدیک میشوند اما افزایش کیفیت در امر پزشکی نیازمند جذب نیروهای مستعد و برخوردار از انگیزه، شوق و قدرت تشخیص است و برای این منظور ایمان و تدین به عنوان یک عامل بسیار مهم در کار پزشکی باید بطور جدی مورد توجه قرار گیرد.1372/07/22
لینک ثابت
به نظرم میرسد که یک پزشک باید در دو ناحیه، به مسألهی اخلاق، خیلی اهمیت بدهد: یکی در ناحیهی گرفتن و دیگری در ناحیهی باز پس دادن. آنجا که میآموزد، یک اخلاق اسلامی داریم. یعنی یک زمینه و صحنهی اخلاق اسلامی در آموزش: چگونگی آموزش، محتوای آموزش، از که آموختن، برای چه آموختن؛ اینها همه در مرحلهی آموزش است. «رحم الله أمرء عمل عملاً فاتقنه» در آموزش هم هست. یعنی خوب یادگرفتن و همیشه بهترینها را به دست آوردن و داشتن، یک مرحله از اعمال اخلاق است.
مرحلهی بعد، مرحله باز پس دادنِ آموختههاست. یعنی آنجا که شما با مریض یا با شاگرد در دانشگاه مواجه میشوید. این هم مرحلهی دیگری است؛ اینجا هم جای اعمال اخلاق است. وصیتنامهی «بقراط» را، سابق در مطبها دیده بودم؛ و نمیدانم حالا هم آویزان است یا نه؟ خیلی خوشم میآمد. هر جا هم میرفتم، نگاه میکردم و هر طور بود، میخواندم. آن را هم ظاهراً برای مراجعین زده بودند؛ برای خودشان نزده بودند! چون در اتاق انتظار بود و در اتاق خودشان نبود. نکات بسیار جالب و برجستهای در آن هست. اما غالباً در رابطه با بیمار است. در رابطه با برخورد با مرض است که این، یکی از آن دو بخشِ این زمینهی اخلاقی است.1372/04/21
لینک ثابت
فرضاً اگر یک پزشکی است که یک پزشکی است که به جای اینکه برود در آزمایشگاه پزشکی یا در مرکز تحقیقات پزشکی بنشیند و تحقیقات پزشکی بکند، همان دو ساعت، ۳ ساعت را مثلاً در مطب خودش میگذراند، چون درآمد این ۲ ساعت مطابق چند برابر درآمدش در آزمایشگاه است. ولذا طبیعی است که یک چنین جامعههایی که یک چنین انسانهایی دارند، به جایی نمیرسند. اما فلان محقق غیر مسلمان به جای اینکه برود از معلومات خودش پول بسازد و استفادههای پولی ببرد، میرود در آن اطاق و پستوی تاریک و گرم و ناراحت خانهی خودش مینشیند و شروع میکند، مثلاً روی فلان پدیدهی طبیعی کار و مطالعه میکند و با عشق ورزیدن به او یک دانشی و یک کشف بزرگی را به انسانیت عرضه میکند. این خصلت و این گذشت از راحتی زودگذر و به اصطلاح کوتاه مدت، یک صفت اسلامی و دینی است.1371/02/23
لینک ثابت
زمان حضرت عیسی دوران رونق و رواج دانش پزشکی و پدید آمدن پزشکان بزرگ و معروف دنیاست که در سطح امپراطوری روم بخصوص امثال: بقراط و جالینوس و امثالهم یا کسانی که پیش از اینها بودند. مایههای پزشکی و شفا دادن بیماران رایج بوده [است]. 1371/02/16
لینک ثابت