1383/08/10
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویانچند سالی است که در ایام مبارک ماه رمضان رهبر معظم انقلاب اسلامی، با قشر دانشجو گفت و شنود صمیمانهیی را دارند. امسال نیز در روز شانزدهم ماه رمضان این فرصت برای عدهیی از دانشجویان مهیا شد. معظمٌله هدف از این دیدار را تکریم دانشگاه و دانشجو، همدلی مجموعههای مختلف دانشجویی، و بالاخره فرصتی برای شنیدن مطالب دانشجویان ذکر فرمودند. متن کامل بیانات رهبر انقلاب (رنگ مشکی) و خلاصه صحبت دانشجویان (رنگ خاکستری) در ذیل تقدیم میشود:
رهبر انقلاب: دانشجویان عزیز! خیلی خوشآمدید. سالهاست که این جلسه در روزی از روزهای ماه مبارک رمضان به همین ترتیب تشکیل میشود. بنای این جلسه بر حرف زدن من نیست؛ حرف زدن شماست. بنده با دانشجوها خیلی حرف دارم - حرفهای گفتنی و لازم - اما آنها را در دیدارهای دانشجویی که به دانشگاهها میروم یا در بعضی از سفرها که جلسات جوانها تشکیل میشود، در میان میگذارم. جلسهی ماه رمضان عمدتاً برای این است که از شما بشنوم. غرض ما هم از این جلسه دو سه چیز است: اول، تکریم دانشگاه و دانشجوست. این کار، نمادین است. ما میخواهیم به این وسیله، ارزش معنوی و کرامت دانشگاه و دانشجو با زبان رسایی بیان شود؛ این یکی از رساترین زبانهاست. ما اینجا تقریباً دو ساعت وقت میگذاریم برای اینکه با شما بنشینیم صحبت کنیم.
دوم این است که مجموعههای دانشجویی کنار هم قرار بگیرند. البته بدیهی است مجموعههای دانشجویییی مورد نظرند که در چارچوب قوانین کشور و اصول بنیادین جمهوری اسلامی مشغول فعالیت هستند. البته هر کس پایبندتر به مبانی، پایبندتر به تقوا و پایبندتر به فکر درست و ایمان باشد، برای ما عزیزتر است - در این تردیدی نیست - اما مجموعهی تشکلهایی که با شاخص مبانی فکری و عملی اسلام و نظام جمهوری اسلامی حرکت میکنند، برای ما مورد قبول و مطلوب هستند. همچنین جمعی از نخبگان بخشهای دیگر - به همان ترتیبی که الان دوستمان بیان فرمودند - کنار هم مینشینند و یک مجموعه و یک تصویر جمعی را در برابر چشم این ملت ارائه میکنند؛ چون جلسهی ما را بعد همهی مردم خواهند دید. خوشحالیم که امسال هم توفیقی پیدا شد؛ منتها متأسفانه وقت کم شده؛ یعنی الان تقریباً یک ساعت و نیم بیشتر وقت نداریم. بههرحال دوستان شروع کنند. خواهش میکنم در مقدمهی صحبتها از اظهار محبت و تعارف با بنده هم خودداری شود.
آقای ابوالقاسم اُجاقلو - رتبهی اول المپیاد دانشجویی الهیات و معارف اسلامی:
آقای ودود حیدری، مسؤول بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی تهران:
آقای چاردُلی، دانشجوی دندانپزشکی شاهد:
آقای محمد دهقانی، برگزیدهی جشنوارهی جوان خوارزمی و دانشجوی مهندسی کامپیوتر:
آقای پرویز امینی، دبیر کل اتحادیه انجمنهای اسلامی مستقل: رهبر انقلاب: دوستمان مطالب مهمی را در میان گذاشتند. هم مسألهی کارآمدی مهم است، هم مسألهی گفتمان دولت، که ایشان این را با کارآمدی مرتبط کردند، که کاملاً درست و مهم است. سال پاسخگویی هم که ما مطرح کردیم، باید به آن توجه شود؛ منتها یکی دو نکتهی ظریف در اینجا وجود دارد که باید به آن توجه شود: اولاً وقتی شما سؤال میکنید و پاسخ میخواهید، باید سؤالی بکنید که پاسخ آن - از سوی هر کسی - قابل تشخیص و ارزیابی کمّی باشد؛ والاّ اینکه شما بگویید «آیا میدانید که از قِبل بیکاری چه مشکلاتی پیش میآید؟»، جوابش این است که بله، میدانیم. «چهکار میکنید؟» همین کارهایی که میبینید داریم میکنیم. اینطور طرح پرسش، چیزی عاید نخواهد کرد. یا از قوهی قضاییه بپرسید «شما برای رفع این ویرانه در پنج سال گذشته چه کار کردید؟» آنها چند صفحه به شما آمار خواهند داد که این کارها را کردهایم. پاسخگویی مقولهی بسیار حساسی است. چیزی که شما باید به آن اهتمام داشته باشید، خواست است. خواست عدالت و رفع فساد، بسیار مهم است. این خواستها باید وجود داشته باشد. در کنار این خواستها، اینطور هم نباشد که همهی کارهایی را که مسؤولان کردهاند، انسان زیر سؤال ببرد و مورد تردید قرار دهد؛ نه، واقعاً در همین زمینههایی که شما مطرح کردید، کارهای خوب و زیادی صورت گرفته؛ منتها ادارهی کشور در مقطع امروز کار بسیار مشکلی است. میدانید امروز ما در یک چالش عظیم قرار داریم با مراکز قدرتی که فکر آنها این است که اگر این نظام کارآمدی خود را بهطور کامل اثبات کند، عرصه برای آنها تنگ خواهد شد؛ کمااینکه همین الان هم آنها میبینند در مقابل نظام جمهوری اسلامی کمکاری کردهاند که نظام ما توانسته به پیشرفتهایی که دوستان اشاره کردند، نایل آید. البته به شما عرض بکنم؛ پیشرفتها در بخشهای مختلف، بیش از اینهاست. گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسی است و - همانطور هم که چند روز پیش در جلسهیی مطرح کردم - همه چیز ماست. منهای آن، جمهوری اسلامی هیچ حرفی برای گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم. این گفتمان را باید همهگیر کنید؛ بهگونهیی که هر جریانی، هر شخصی، هر حزبی و هر جناحی سر کار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنی برای عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید؛ این مهم است. اما در برخورد با آنچه شده، باید خانگی برخورد کنید؛ نه بیگانهوار و معترض. بالاخره کارهای زیادی انجام گرفته، احیاناً کوتاهیهایی هم شده؛ اما باید مشکل را حل کرد. نباید نتیجهی قهری نحوهی بیان این باشد که بعد از چندی انسان احساس کند که به کل مجموعه بشدت معترض است؛ نه، شما برای موفقیت کل مجموعه دارید تلاش میکنید؛ اصلاً همهی تلاشتان این است که نظام را پیش ببرید. هرچه میتوانید، جزئیات را تکمیل کنید. در بخشهایی که خلأ وجود دارد، هرچه میتوانید، کمک کنید تا خلأ برطرف شود. هرچه میتوانید، شعار اصلی عدالت و آنچه را مربوط به عدالت است، تقویت و همگانی و در ذهنها تعمیق کنید و روی پشتوانه و فلسفهی فکری آن کار کنید - اینها لازم است - اما کاری نکنید که مخالفان شما این تردید را دامن بزنند که آیا نظام اسلامی میتواند؟ آیا نظامی اسلامی توانسته؟ البته که میتواند؛ البته که توانسته! مدعی دستگاههای مختلف از لحاظ کارآمدی، خودِ بنده هستم. من دائماً نسبت به کارآمدی، از اینها سؤال و مطالبه میکنم؛ اما بنده اعتقادم این است که نظام اسلامی از همهی دولتهایی که در دوران استعمار و دوران نزدیک به استعمار در کشور ما وجود داشته، قویتر عمل کرده است. بدون تردید نظام جمهوری اسلامی در همهی بخشها قوی عمل کرده است. عناصر مؤمن و کارآمد در نظام وجود داشتهاند؛ پشتوانهی مردمی هم به آنها کمک کرده است. در بخشهایی ما با قدرت وارد میدان شدهایم که فکرش را نمیتوانستیم بکنیم. در همهی بخشها اینطور است. الان جای توضیح و بیان آمار نیست. البته اقتضای این دورهی از نظام جمهوری اسلامی، اقتضای کار بیشتر، انقلابیتر، مؤمنانهتر و همهی امکانات را بیش از این به میدان آوردن است؛ این را قبول داریم. البته کمکاری وجود دارد، اما ناکارآمدی وجود ندارد؛ بین اینها باید تفکیک قائل شد. ناکارآمدی وجود ندارد؛ نظام اسلامی کارایی دارد. یک نشانهی کارایىِ نظام، وجود شماست. جوان دانشجوی مؤمن و معتقد به نظام میتواند حرف و انگیزهی خودش را قوی در فضای جامعه مطرح کند. حرف شما فردا در تمام فضای جامعه منتشر میشود؛ این نکتهی خیلی مهمی است؛ این خودش کارآمدىِ این نظام است. کارآمدی نظام غیر از کارآمدی این دستگاه یا آن دستگاه است؛ نظام، نظام کارآمدی است. البته کارآمدی نظام، مجموعهی عملکرد مثبت و منفییی است که دستگاههای نظام دارند؛ اما این برآیند مثبت است.
آقای هامون طهماسبی، دارندهی مدال نقرهی جهانی المپیاد شیمی:
آقای امیرعباس اسماعیلی: دبیرکل اتحادیه تشکلهای سیاسی اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی:
آقای امیررضا نیکان، نمایندهی نخبگان:
رهبر انقلاب: ثبت تجارب، اینطوری نیست که مثلاً یک مدیر بنشیند بنویسد: تجربهی من در این قضیه این است. تجارب در اسناد و مدارک و نوشتههای یک مجموعه منعکس است. مثلاً تجربیات مجموعههای اقتصادی - بانک مرکزی، سازمان مدیریت، وزارت اقتصاد و غیره - در اسناد و منابع و دفاتر ثبت است. بنابراین در سیر کارها تجربه بهدست میآید و همانجا هم ثبت میشود. اینطور نیست که تجربهها میآید و با آدمها میرود و نابود میشود؛ بعد افراد بعدی میآیند و از آنها استفاده نمیکنند. اینکه ما بگوییم در کدام بخشها، در کدام پروژهها و در کدام رشتهها باید کار و تحقیق شود، البته این کارِ ویژه و تخصصی است. به نظر ما همان بنیادی که گفتیم، انشاءالله اگر تشکیل شود، یک قسمت هم به این چیزها اختصاص پیدا میکند؛ اولویتها را معین خواهد کرد و به این چیزها خواهد پرداخت. منتها معلوم است که یک کشور از نخبگان خودش چه میخواهد. یک کشور از نخبگان خودش میخواهد که به نیازها و مطالبات عمومی و به مصالح کشور بیندیشند؛ به آنها پاسخ دهند و خودشان را متعهد بدانند. من در جمع نخبگان المپیادی - البته الحمدلله الان همهی شما نخبه هستید؛ بنده همهی شما جوانها را به یک معنا نخبه میدانم - مکرر گفتهام که نخبگان توجه داشته باشند خود را از ملت طلبگار ندانند. ما به مسؤولان مرتب سفارش میکنیم به نخبگان رسیدگی کنند؛ اینها سرمایهها و گنجینههای کشورند و البته باید به اینها رسیدگی شود؛ در این شکی نیست. یک مطلب این است که ما مسؤولان باید خود را برای پشتیبانی، حمایت و دفاع از نخبگان مسؤول بدانیم؛ اما حرف دیگر این است که ما بگوییم نخبگان خود را از ملت ایران و از کشورشان طلبگار بدانند؛ این دومی مطلقاً قبول نیست. همهی ما بدهکاریم: بدهکار به این ملت، بدهکار به این تاریخ، بدهکار به نسلهای آینده. کسانی که کشور را ترک میکنند و به خارج میروند، یک وقت میروند تا معلوماتشان را تکمیل کنند و برگردند؛ چه اشکالی دارد؟ این اصلاً مانعی ندارد. مثلاً در اینجا نیازی دارند - کارگاهی، وسیلهی کاری، درسی، دانشی، رتبهیی، استادی - این نیاز در اینجا برآورده نمیشود؛ در فلان نقطهی دنیا برآورده میشود؛ بنابراین به آنجا میروند و استفاده میکنند و برمیگردند؛ اینکه مورد تأیید ماست؛ ما از این کار گلهیی نداریم. اما کسانیکه کشور را رها میکنند و به پشت سرشان نگاه نمیکنند، اینها سودی نمیبرند. اینها خانهی خود را که مال خودشان است و همه آنها را محلی و صاحبخانه میدانند، رها میکنند؛ به نقطهیی میروند که اجیر شوند! اجیری و مزدوری است؛ مزدوری با پول زیاد؛ خیلی فرق میکند. در خانهی خود زندگی کردن، در فضای خانهی خود تنفس کردن، خود را صاحبخانه دانستن؛ این کجا؟ اینکه یک ایرانی به فلان نقطهی دنیا برود - مثلاً به استرالیا یا کانادا یا اروپا - گیرم مرکزی هم پیدا کند که در آنجا کار کند و حقوقی هم بگیرد؛ آن حقوق هم ده برابر حقوقی باشد که در ایران خواهد گرفت؛ اما آنجا صاحبخانه نیست، همه او را بیگانه میدانند، کسی او را صاحبِ حق نمیداند، با او احساس خویشاوندی نمیکند؛ این کجا؟ اینطور نیست که رفتن به خارج امتیازی محسوب شود؛ نه، ماندن در اینجا امتیاز است. شما در خانهی خود، برای مردم خود و برای خانوادهی خود کار میکنید؛ و این ارزش بسیار بالایی است. نخبگان از این ملت و از این کشورند و توقع ما این است که برای این ملت و این کشور هم باشند. البته به مسؤولان هم مرتباً سفارش میکنیم و بر خودمان هم لازم میدانیم که از این جماعت نخبه - که ذخایر کشورند - استفاده و حمایت کنیم. بسم الله الرّحمن الرّحیم جلسهی امروز ما جلسهی بسیار خوبی بود. همانطور که اول جلسه عرض کردیم، قرار بر این است که بنده بشنوم و دوستان مطالبی را بفرمایند. هدف از این جلسه هم در درجهی اول تکریم نسبت به دانشگاه است؛ میخواهیم به دانشگاه و دانشجو در فضای عمومی کشور احترام گذاشته شود. احترام به دانشجو و دانشگاه به معنای احترام به دانش است؛ به معنای این نیست که ما برای قشری مجاز میدانیم که دارای تبختر و نخوت باشد؛ نه، به هیچ وجه اینطور نیست. تکریم دانشجو و دانشگاه به معنای تکریم علم است. اگر کشور ما در زمینهی علم سرمایهگذاری و تلاش نکند، مسلماً باز هم سالهای متمادی در پیشرفت همهجانبه و توسعهی کشور تأخیر خواهد افتاد؛ کمااینکه عقبماندگیهای کشور ما در دورهی حکومت طاغوت - چه پهلویها و چه قاجارها - بهخاطر این بود که به مقولهی علم در این کشور اهمیت داده نشد و علم را محترم نشمردند. وقتی در جامعهیی علم محترم شمرده میشود که استعداد و سرچشمهی درونی عناصر انسانی کشور جوشان شود و علم بومی گردد. سرمایهگذاری برای علم، باید با این هدف باشد؛ والّا اینکه دیگران فرآوردههای علمی داشته باشند و فرمولها و کلماتی را به ما بیاموزند و ما بدون اینکه هیچ عمقی از آن بهدست بیاوریم، آن کلمات را یاد بگیریم، به پیشرفت هیچ کشوری کمک نمیکند؛ نه ما و نه هیچ کشور دیگری. در گذشته سرچشمهی علم در این کشور خشک شده بود. از طرق مختلف این کار صورت میگرفت: یکی این بود که درمقابل هیمنهی پیشرفت دانش غربی، این تصور در کشور ما غلیظ شد و مورد تأکید قرار گرفت که ایرانی قادر نیست، ایرانی نمیتواند، ایرانی استعداد لازم را برای پیشرفت علمی و صنعتی ندارد. امروز این حرف به گوش شما بیگانه و ناآشناست؛ اما بدانید که در یک دورهی طولانی، این فکر در کشور تولید و ترویج شد؛ گفتند ایرانی به درد ادبیات میخورد - ادبیات بزم و گل و بلبل و اینطور چیزها - آن هم ادبیات به معنای شعر؛ والّا تحقیقات ادبی را هم باز باید اروپاییها و مستشرقین اروپایی میآمدند میکردند. ایرانی به درد کارهای جدی و اساسی نمیخورد. نتیجهی فقر علمی، فقر صنعتی شد. نتیجهی فقر صنعتی، خرج کردن همهی سرمایهها برای رسیدن به سطح زندگی معمولىِ متعارف دنیایی شد؛ یعنی وارد کردن، صنعت مونتاژ، دایم دنبال دیگران دویدن، نفت و همهی سرمایههای داخلی را تقدیم کردن. نتیجهی دیگرش این بود که خیلی از استعدادهای طبیعی - غیر از استعدادهای انسانی - در کشور ما متوقف ماند. وقتی مردمی دانشمند نبودند، اهل صنعت نبودند و فناوری و علم نداشتند، از بسیاری از ثروتهای موجود طبیعی خودشان هم غافل میمانند. سالهای متمادی میگذشت؛ نفت در این کشور بود، اما کسی نبود که بداند این نفت چیست و به چه درد میخورد! دیگرانی که پیشرفت کرده بودند، این ماده را میشناختند و کاربرد آن را میدانستند؛ لذا آنها آمدند آن را کشف و استخراج کردند؛ صاحب آن شدند و به سود خودشان تصرف کردند؛ هم در کشور ما و هم در اغلب کشورهای نفتخیز دنیا. همهی اینها دنبالهی عقبماندگىِ علمی است. وقتی علم نباشد، صنعت نیست. وقتی صنعت نباشد، بسیاری از ثروتهای جامعه کشف نمیشود. وقتی صنعت نباشد، همهی موجودی برای بهدست آوردن صنعت روز خرج میشود؛ دنبالهروی از بیگانه و گرفتنِ ناگزیرِ فرهنگ بیگانه و تبعیت ناگزیر از سیاستهای بیگانه هم به دنبالش پدید میآید. همهی اینها ناشی از بیعلمی است. بنابراین علم باید در کشور ترویج شود. یکی از کارهای مهم انقلاب همین بود؛ علم را در داخل کشور ترویج کرد. اول انقلاب در برههی کوتاهی ما ناگزیر شدیم دانشگاه نداشته باشیم. دانشگاه به مناسبت انقلاب فرهنگی و مسائلی که در دانشگاه بود، تعطیل شد. دانشگاهها به اصرار دانشجوها تعطیل شد. در همین دانشگاه تهران گروهکها اتاق جنگ درست کردند؛ یعنی از دانشگاه بهعنوان وسیلهیی برای آشوب، فتنه، جنگ با انقلاب، جنگ با نظام و جنگ با اسلام استفاده کردند! دانشگاه در برههی کوتاهی تعطیل شد؛ لیکن بعد از این برههی کوتاه، فعالیت علمی و دانشگاه و دانشجو به شکل معجزهآسایی پیشرفت کرد. شماها امروز در وسط جریان قرار دارید؛ درست احساس نمیکنید که ما چه وضعی داشتیم و از کجا به کجا رسیدیم. ما در این کشور سالهای متمادی برای معالجات خودمان بناچار از پزشک تایلندی و پاکستانی و هندی استفاده میکردیم؛ چون پزشک در این کشور بهقدر لازم نبود؛ اما امروز یکی از دغدغههای نظام این شده که اینهمه پزشک اضافی را چگونه بهکار بگمارد. بعضیها برای این قضیه غصه میخورند. به نظر من این کجسلیقگی است؛ غصه نیست. آن روز برای ادارهی تعداد معدود دانشگاههای کشور، ما استاد نداشتیم. البته اول انقلاب تعدادی استاد از کشور رفتند؛ اما آنهایی که رفتند، آنقدر زیاد نبودند؛ دربارهی شمار آنها مبالغه شد. امروز خوشبختانه ما اساتید فعال و مشغول در اینهمه دانشگاهی که در کشور بهوجود آمده، فراوان داریم. تعداد دانشگاههای امروز نسبت به گذشته قابل مقایسه نیست. ممکن است در سیاستگذاریها و اجرای آن سیاستها اشتباهاتی وجود داشته باشد - از گسترش کمّی به این شکل، من بهطور مطلق دفاع نمیکنم - لیکن نکتهی اصلی این است که به علم اهمیت داده شد. من امروز میخواهم همین نکته را به شما عرض کنم. عزیزان من! به علم اهمیت دهید. کلید اصلی باز کردن قفلهای گوناگون، اهمیت دادن به علم است. البته در کنار آن، این امر بدیهی را هم باید در نظر داشته باشید که علم و عالم همانقدر که میتوانند مفید باشند، میتوانند مضر هم باشند؛ «چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا». اگر کسی که علم در وجود او هست، تقوا و پرهیزگاری و امانت و صداقت در او نباشد، میتواند موجود مضری باشد؛ میتواند علیه کشور و مصالح کشور، علم خودش را مورد استفاده قرار دهد. بنابراین در کنار علم، فرهنگ و تزکیه و اخلاق و معنویت هم لازم است؛ در این هیچ شبهه نکنید. حرکتهایی که انجام میدهند برای اینکه محیط دانشگاه و دانشجو را محیط بیدینی و بیمعنویتی کنند، به نظر من گرچه یک مقدارش از روی غفلت است، اما یک مقدارش هم حساب شده است. در این قضیه خیلیها مقصرند؛ هم در دانشگاهها مقصر وجود دارد، هم در خود دستگاههای وزارتی و دولتی. عدهیی حساب شده میخواهند محیطهای دانشجویی و دانشگاه را - که محیط علم و گسترش علمی و رشد علمی و پرورش علمی و آیندهی علمی کشور است - از معنویت تهی کنند تا در آن، ایمان و تقوا و معنویت و خدا و تعهد دینی وجود نداشته باشد؛ این قطعاً حرکتی است به ضرر مصالح کشور. پروردگارا! دلهای جوان و آماده و مستعد را از نور معرفتِ خودت سرشار کن. پروردگارا! نشست صائمانهی این جوانان عزیز را که در ساعتی از روز ماه رمضان انجام گرفت، مشمول برکات و توجهات خاص خودت قرار بده. پروردگارا! جوانان ما را از صلاح و سداد برخوردار بفرما. پروردگارا! آیندهی کشور را بهدست این جوانان، آیندهی علم و معرفت و تقوا قرار بده؛ دشمنان را از نفوذ در این کشور و در نظام جمهوری اسلامی روزبهروز مأیوستر بفرما؛ قلب مقدس ولیعصر را از ما شاد و خشنود کن؛ شهدای ما را با پیغمبر و اولیای پیغمبر محشور بفرما؛ روح مطهر امام بزرگوار را با اولیایت محشور کن.
جملههای برگزیده این دیدار
برگزیدهها
آخرینها
|