«بیان چگونگی رعایت تقوا در مسائل خانوادگی و وظایف پدران و مادران در تربیت دینی و اخلاقی فرزندان»، «بیان مصادیق تقوا در روابط زوجین و در مسائل مربوط به اسراف در جامعه» و نیز «اجتناب از دروغ و تهمت در کسبوکار و معاملات»، از جمله مصادیق عینی و عملی تقوای مورد نیاز جامعه است که باید در نمازهای جمعه بیان شوند.1398/04/25
لینک ثابت
مسئلهی دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجائی ... بنده هم اطّلاع دارم که کمّیّتها بالا رفته؛ باید هم بالا برود، هنوز هم کم است، هنوز هم آموزش و پرورش در معرض بازنشستگی وسیعی است و باید جبران بشود؛ هم کمّیّتها را باز هم باید زیاد کرد، هم کیفیّتها را باید بالا برد، هم نوع کاری که در این دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجائی انجام میگیرد بایستی موجب تربیت دینی و انقلابی معلّمین باشد. کاری کنید که مدرسه و کلاس، از معلّمی بهرهمند بشود که خود این معلّم به معنای واقعی کلمه معلّم دین و تقوا و پارسایی و انقلاب باشد. فشار این و آن را هم قبول نکنید؛ شنیدهام که گاهی اوقات اِعمال فشار میشود از طرف مراکز گوناگون قدرت. زیر فشار [قرار نگیرید]، مرّ قانون را رعایت کنید، بر طبق قانون حرکت کنید.1398/02/11
لینک ثابت
ما باید امروز تلاشمان را مصروف تربیت دینی و تربیت انقلابی جوانها بکنیم و این جریان عظیم نیروی انقلاب را هم که در بین جوانها خوشبختانه هست، تقویت بکنیم؛ بهشان امید بدهیم، بهشان پشتیبانی بدهیم و تقویت بکنیم این جریان را. اینجور نباشد که جریان انقلابی تضعیف بشود، جریان مقابل آنها تقویت بشود؛ این نباید اتّفاق بیفتد؛ نه در محیط دانشگاه، نه در محیط تبلیغات دینی، نه در محیط فرهنگی و امثال اینها.1396/05/30
لینک ثابت
اگر ما در داخل حوزه رشته تعلیم و تربیت داشته باشیم، در زمینه ی تعلیم و تربیت متخصص تربیت کنیم؛ بحث اخلاق و تعلیم و تربیت در حوزه جدی گرفته شود، آن وقت حوزه علمیه و روحانیت می تواند آموزش و پرورش را عرصه حضور خودش قرار دهد. نه اینکه ما برویم بشویم وزیر آموزش و پرورش؛ این اصلا کارساز نیست. بحث آموزش و پرورش، کتاب درسی است و ساختن معلم، تربیت معلم، تربیت دینی معلم و تولید کتابهای دینی و کتابهای غیردینی؛ یعنی کتاب فیزیک یا کتاب ریاضیات هم می تواند درس توحید بدهد، میتواند انسانها را بی دین کند؛ هم میتواند توحید و تدین و تعبد را به دانش آموز القا کند، هم میتواند او را بی دین کند، به مبدأ و معاد بی اعتنا کند.ما باید بتوانیم حوزهی علمیه را آماده کنیم. الان حوزهی علمیه آماده نیست. من هیچ گلهای از آموزش و پرورش ندارم؛ این را به شما عرض کنم. من حوزهای هستم، خودم دارم حوزه را میبینم؛ حوزه الان آمادگیای ندارد که ما بگوئیم آقا بیا وارد شو، مواد لازم را برای تربیت معلم و مواد لازم را برای تنظیم کتاب درسی بر طبق تفکر دینی و راهنمائیهای دینی آماده کن. این کار هم جزو کارهای لازم حوزه است.1389/08/02
لینک ثابت
باید ... تربیت دینی فرزندان به عنوان نمونههایی از فرهنگ غنی اسلامی در میان مردم گسترش یابد.1387/07/22
لینک ثابت
این دو عیب بزرگ؛ یعنی اول، جنبهی ضدیت با دین - حداقل مغایرت با مبانی دینی و اخلاق دینی و تربیت دینی - و دوم هم بشدّت ترجمهای بودن، وابسته بودن، تقلیدی بودن، از نیازهای حقیقی کشور و ملت ایران نجوشیده بودن، عیب اساسی آموزش و پرورش ما بود که ماند تا دورهی انقلاب اسلامی.1386/05/03
لینک ثابت
تربیت دینی دانشجویان، بایستی یکی از اهداف مجموعهی اساتید دانشگاهی کشور باشد. دانشجو را باید هم متدین و هم دارای باورهای ملی بار آورد. خلاف این را من گاهی از بعضی از دانشگاهها و بعضی از کلاسهای درس میشنوم. استادی میآید طوری دربارهی کشور حرف میزند که دانشجو از اینکه ایرانی است، بیزار میشود. این بیانصافی است؛ این برخلاف مصلحت این جوان و برخلاف مصلحت این نسل عمل کردن است. باید جوان را به هویت ملی و باورهای ملی خودش پایبند کرد؛ طوری که افتخار کند که ایرانی است و افتخار هم دارد. واقعاً افتخار دارد ایرانی بودن؛ آن هم ایرانی که امروز به خاطر مواضع سیاسیاش و مواضع بینالمللیاش در دنیای اسلام، عزیزترین است. اگر شما امروز در همه جای دنیای اسلام بروید، نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران، عزیزترین ملت در چشم ملتها هستند؛ از شرق دنیای اسلام بگیرید تا غرب دنیای اسلام؛ از آسیا تا آفریقا؛ همه جا همینطور است. خوب، جوان ایرانی به این موقعیتی که دارد، علاوهی بر مواریثِ فرهنگىِ تاریخیاش و افتخارات تاریخیاش، و علاوه بر استعدادهای موجود کشور - انسانی و طبیعی - چرا دلخوش نباشد؟ چرا او را مأیوس کنیم؟ از این چیزها گاهی مشاهده میشود، که البته برادران و خواهران عزیزی که اینجا تشریف دارید و همچنین بقیهی اساتید، این را جزوِ وظایف خودشان بدانند. احیاء و رشد بخشیدنِ به هویت اسلامی و دینی و ایرانىِ جوانمان، یکی از مهمترین مسائل ماست و کمک فراوانی هم به پیشرفت کشور میکند.1385/07/13
لینک ثابت
مسئلهی تربیت و فضای دینی و فرهنگی در دانشگاه ... بسیار چیز مهمی است و کشور به این مسئله احتیاج دارد. گویی اینطور باور شده که اگر کسی یا جوانی به دانشگاه آمد، باید از لحاظ رتبه دینی و فرهنگی تنزل کند و از دانشگاه بیرون بیاید! چرا عکس این قضیه اتفاق نیفتد؟ دانشگاه طوری باشد که وقتی جوان فارغالتحصیلِ دبیرستان به دانشگاه آمد و از آن بیرون آمد، از لحاظ عمق دینی و رعایت دینی و اخلاق دینی پیشرفت کرده باشد؛ این را اصل قرار بدهید؛ این باید بشود. کجا بهتر از دانشگاه و زمینهی بسیار نورانی دل دانشجویان جوان؟ شما میبینید امروز چقدر تلاش میشود که جوانان ما را از دین و از مظاهر دینی دور کنند. شما دانشگاه ما را ببینید؛ آن اعتکافش است و آن نماز جماعتش است. به من یک گزارشی از نماز جماعت دانشگاهها دادند؛ متوسط حضور دانشجویان در نماز جماعت در دانشگاهها از همهی جای کشور بیشتر است؛ البته غیر از صحنهای مطهر و مسجد گوهرشاد و آن جایی که زوّاری هست. اما مثلاً کوچه، بازار، خیابان و مسجد محله که مرکز متدینهاست، دانشجویان دانشگاهها بیشتر از آنها در نماز جماعت شرکت میکنند. این، خیلی حرف مهمی است. و این که از دانشجوها هم در اعتکافها - آنهایی که در مساجد دانشگاهها یا در مساجد دیگر هستند - شرکت میکنند. دل دانشجو، دل خیلی خوبی است؛ ما باید به حال دانشجو غبطه بخوریم؛ یعنی بنده که غبطه میخورم. دلهای پاک و نورانی، آن وقت همراه با معرفت؛ این دیگر آن جوان عوام هیچ چیز ندان نیست. دل او با نور علم هم روشن است، آن وقت پاک و صاف هم هست. باید کاری کنیم که عوامل دورکنندهی جوان از محیط دینی و تربیت دینی و اخلاق دینی کم اثر بشود. همه یکجور نیستند و خانوادهها و پدر و مادرها مختلف هستند و تأثیراتی هم هست. کاری کنیم که این تأثیرات به حداقل برسد.
ذهن جوان دانشجو، ذهن پرسشگری است؛ این خیلی چیز خوبی است. بعضی خیال میکنند این نقطهی ضعف است؛ نه، این نقطهی قوّت است. گاهی اینقدر از ما نمیپرسند که دلمان میگیرد؛ میگوییم بپرسند تا بتوانیم یک چیزی را بگوییم. دانشجو باید بپرسد، تا آنچه را که میشود گفت، به او بتوان گفت. بهترین کسانی که میتوانند در مسائل دینی، اعتقادی، سیاسی، معرفتی، توحیدی، پرسشگری کنند، جوانانِ دانشجو هستند. با این زمینه و استعداد، ما بایستی برای محیط دینی دانشجو و فضای تربیتی، دینی و فرهنگی دانشگاهها تلاش کنیم.1385/05/23
لینک ثابت
اگر میخواهید کار معلمىِ شما مورد رضای خدا و نسلهای آینده قرار گیرد و در انجام وظیفهتان از شما به نیکی یاد شود، بچهها را متدین بار بیاورید. متدین بارآوردن بچه فقط کار معلم تعلیمات دینی نیست؛ یک معلم ریاضی، یک معلم فیزیک، یک معلم فارسی و ادبیات هم با یک نکتهگویىِ بجا و با یک تک مضراب میتواند تفکر دینی را در اعماق دل شاگرد و مخاطبِ خود جا دهد تا یادش نرود. گاهی حتّی بیش از معلم دینی میتوانند اثر بگذارند. وقتی معلم دینی سر کلاس میآید، یک تکلیف است و بچهها و همهی انسانها نسبت به تکلیف، حالت امتناع دارند. این آقا میخواهد بیاید تکلیف بدهد؛ اگر خیلی خوشبیان و خوشبرخورد و خوشاخلاق و خوشتدریس باشد، یک مقدار حرفش قابل قبول است؛ اگر اینها هم نباشد، که دیگر هیچ. اما یک معلم فیزیک، یک معلم ریاضی، یک معلم شیمی، یک معلم ادبیات فارسی، یک معلم تاریخ، گاهی در خلال صحبت، با یک کلمهی بجا - حقیقتاً یک کلمه - میتواند تأثیری در روح کودک و نوجوان و جوان بگذارد که او را به معنای واقعی کلمه متدین و پابند کند. شماها میتوانید این کار را بکنید؛ هم در دبستان، هم در راهنمایی، هم در دبیرستان. بچهها را متدین بار بیاورید. متدین بار آوردنِ بچهها همان چیزی است که میتواند آیندهی این کشور را آباد کند. اگر ما میخواهیم این کشور پیشرفت صنعتی کند، پیشرفت مادی کند، پیشرفت فرهنگی کند، رتبهی اول منطقه را - همانطور که در سند چشمانداز آمده - حائز شود، این در سایهی انگیزش دینی و ایمان امکانپذیر است. وقتی ایمان بود، انسان دنبال ایمان حرکت میکند و با همهی سختیها هم میسازد.1384/02/12
لینک ثابت
انشاءاللَّه سعی شما جوانان این باشد که هم در علم، هم در عمل، هم در تربیت دینی و هم در رفتار و معاشرت، خودتان را نمونه کنید.1380/06/28
لینک ثابت
با پیروزی انقلاب اسلامی و فراهم شدن زمینه تربیت دینی نسل جوان، حجت بر همه تمام است.1378/09/27
لینک ثابت
سرلوحه و محور برنامههای آموزش و پرورش در تنظیم کتاب، در تربیتِ معلم، در نظارتِ بر کار بخشهای مختلف آموزش و پرورش، در نظارت بر کار آموزشدهندگان و داخل مدارس باید بر این باشد که ببیند آیا تفکر اسلامی منتقل میشود، یا نه؛ انسان سازىِ بر مبنای اسلام و مسلمانسازىِ کودکان در این مدارس انجام میگیرد، یا انجام نمیگیرد. هرچه ما در این جهت کمبود داریم، بایستی همت کنیم و آن کمبود را برطرف نماییم.1370/10/25
لینک ثابت
اگر در شهری شجرهی علم دین، مستحکم و بارور و سایهافکن نباشد، روح دینی در مردم آن منطقه رشد نمیکند و دشمن زمینهیی برای نفوذ پیدا میکند. چون مردم این شهر و این استان [بوشهر] متدین و انقلابیند و در خدمت هدفهای دینی قرار دارند، پس میشود بروشنی فهمید که تربیت عالم دین و نشر دانش دین و انجام تبلیغ دین در این استان، علیوجهه صورت گرفته است. من این را به شما تبریک میگویم؛ این حالت را مغتنم بشمارید و آن را تقویت کنید و هر کسی از روحانیون در هر مرکزی که پُست و جای اوست، همهی وجود و همهی همت خود را بر تبیین دین و تربیت دینی مردم بگذارد؛ البته «فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره».1370/10/11
لینک ثابت
جوان دانشجو و دانشآموز باید خودسازی کند. خودتان را با تربیت دینی بسازید. امور تربیتی خوب است، معلم تربیتی خوب است، گویندهی تربیتی خوب است؛ اما آن کسی که از درون خود، موعظه کننده و تربیت کنندهیی نداشته باشد - «واعظ من نفسه» - این تربیتها به کارش نمیآید. خودتان را بسازید، با نفس مبارزه کنید، اجرای حکم الهی را در محدودهی شخص خودتان بزرگ بشمارید و به نماز، به توجه به خدا، به دعا و به توکل اهمیت بدهید؛ این شما را پولادین خواهد کرد.1370/08/15
لینک ثابت
هر کدام از آحاد فرماندهان سپاه، تربیت نفسانی را برای خودش یک وظیفه بداند. شما بنا را بر این بگذارید که خودتان را با تربیت دینی و ریاضت دینی، ریاضت بدهید و تربیت کنید.1369/06/29
لینک ثابت
در گذشته، دانشگاه نقطهیی بود که در آن، بی فرهنگی اسلامی بیش از جاهای دیگر و یا در ردیف بدترین جاها بود. این، کاری بود که رژیم و دستگاههای فرهنگىِ گذشته دنبال میکردند و توجه داشتند که این کار در دانشگاهها انجام بگیرد. مقاصد سیاسی پشت سر این قضیه بود. به نظر من، امروز باید طوری باشد که ورود در دانشگاه، مثل ورود در حوزهی علمیه باشد. همچنان که در حوزهی علمیه، انسان معرفت و دین و تعبد میآموزد، کسی هم که به دانشگاه وارد شد، حتّی اگر از مبانی اسلامی و انقلابی فاصله هم دارد، دانشگاه در طی این مدت، او را با مبانی اسلامی و انقلابی آشنا کند و متعبد سازد.
به همین خاطر است که بایستی به تربیت دینی و گرایشها و روحیهی پُرشور انقلابی جوانان در دانشگاه اهمیت داد. فقط با زبان هم نمیشود. این کار، مقدماتی لازم دارد. عناصری که در دانشگاهها به کار گرفته میشوند، آنهایی که مؤثرند، آنهایی که در مراکز حساس واقع میشوند، واقعاً باید از کسانی باشند که این انقلاب را از بن دندان قبول داشته باشند. البته ما نمیخواهیم بگوییم که هر استاد و یا متخصصی که در دانشگاهها تحقیق و یا تدریس میکنند، بایستی یک انقلابی طراز اول باشد. نه، ممکن است این فرد کاملاً قابل قبول باشد و دانش وافری داشته باشد و انقلاب از دانش او استفاده کند. ما بیش از دانش او، چیزی از او نمیخواهیم. منتها در همین مورد هم نباید انگیزهی ضدیت با انقلاب در او وجود داشته باشد؛ چون اگر این انگیزه وجود داشت، دانش او در اختیار انقلاب قرار نخواهد گرفت.1368/09/21
لینک ثابت