خانواده / خانواده در اسلام/خانواده در غرب/زن در اسلام/خانه/همسر
امیرالمؤمنین به کسی برخورد کرد که زن و زندگی و خانه و همه چیز را کنار گذاشته بود و به عبادت پرداخته بود؛ فرمود: «یا عدّی نفسه»، ای دشمن کوچک خویشتن! با خودت داری دشمنی میکنی؛ خدا این را از تو نخواسته. «قل من حرّم زینة اللَّه الّتی أخرج لعباده و الطّیّبات من الرّزق». این هم این مطلب است.۱۳۸۸/۰۲/۲۷
لینک ثابت
در مسألهی زن آنچه که در درجهی اول اهمیت قرار دارد، مسألهی «خانواده» است؛ نقش زن به عنوان عضوی از خانواده. به نظر من از همهی نقشهائی که زن میتواند ایفاء کند، این اهمیتش بیشتر است. البته بعضیها اینطور حرفها را در همان نظر اول با شدت رد میکنند و میگویند آقا شما میخواهید زن را توی خانه اسیر کنید، محبوس کنید، از حضور در صحنههای زندگی و فعالیت باز بدارید؛ نه، به هیچ وجه قصد ما این نیست؛ اسلام هم این را نخواسته. اسلام وقتی که میگوید: «والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر»،(۱) یعنی مؤمنین و مؤمنات در حفظ مجموعهی نظام اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر همه سهیم و شریکند؛ زن را استثناء نکرده. ما هم نمیتوانیم زن را استثناء کنیم. مسئولیت ادارهی جامعهی اسلامی و پیشرفت جامعهی اسلامی بر دوش همه است؛ بر دوش زن، بر دوش مرد؛ هر کدامی به نحوی بر حسب توانائیهای خودشان. بحث سر این نیست که زن آیا میتواند مسئولیتی در بیرون از منزل داشته باشد یا نه - البته که میتواند، شکی در این نیست؛ نگاه اسلامی مطلقاً این را نفی نمیکند - بحث در این است که آیا زن حق دارد به خاطر همهی چیزهای مطلوب و جالب و شیرینی که در بیرون از محیط خانواده برای او ممکن است تصور شود، نقش خود را در خانواده از بین ببرد؟ نقش مادری را، نقش همسری را؟ حق دارد یا نه؟ ما روی این نقش تکیه میکنیم. من میگویم مهمترین نقشی که یک زن در هر سطحی از علم و سواد و معلومات و تحقیق و معنویت میتواند ایفاء کند، آن نقشی است که به عنوان یک مادر و به عنوان یک همسر میتواند ایفاء کند؛ این از همهی کارهای دیگر او مهمتر است؛ این، آن کاری است که غیر از زن، کس دیگری نمیتواند آن را انجام دهد. گیرم این زن مسئولیت مهم دیگری هم داشته باشد - داشته باشد - اما این مسئولیت را باید مسئولیت اول و مسئولیت اصلی خودش بداند. بقای نوع بشر و رشد و بالندگی استعدادهای درونی انسان به این وابسته است؛ حفظ سلامت روحی جامعه به این وابسته است؛ سَکن و آرامش و طمأنینه در مقابل بیقراریها و بیتابیها و تلاطمها به این وابسته است؛ این را نباید فراموش کنیم.
این هنری نیست که زن کار مردانه را تقلید کند؛ نه، زن یک کار زنانه دارد که ارزش آن از هر کار مردانهای بیشتر است. امروز دستهای بشدت مشکوک موج ضد ارزشی را در دنیا به راه انداختهاند - که در همه جا هست، در کشور ما هم متأسفانه در گوشه و کنار دیده میشود - اینها میخواهند زن را وادار کنند به اینکه بشود یک مرد! این را کسر شأن زن میدانند که چرا فلان کارها را مرد میکند، زن نکند! این کسر شأن است؟ نگاه به این مسأله، نگاه غلطی است. این را عیب میگیرند که چرا شما میگوئید زن، زن است؛ مرد، مرد است. خوب، مگر اینطور نیست؟ شما دلتان میخواهد که ما بیائیم بگوئیم زن، یک مرد است؛ آن وقت یک مرد مصنوعی؛ کپی دوم مرد! این چه افتخاری است برای زن؟ افتخار برای زن این است که یک زن باشد؛ یک زن کامل، یک مؤنث کامل. در مقام ارزشگذاریهای والا اگر نگاه کنیم، این ارزش - یک زن کامل بودن - از یک مرد کامل بودن کمتر که نیست، در مواردی قطعاً بالاتر و بیشتر هم هست. ما چرا این را از دست بدهیم؟
البته مسئولیتهائی هست که مشترک است. همانطور که گفتیم، مسئولیت حضور در جامعه و فهمیدن دردهای عمومی جامعه و سعی در علاج دردهای عمومی جامعه، مخصوص مرد و مخصوص زن نیست؛ زنها هم نمیتوانند شانهشان را از این مسئولیت خالی کنند. اگر زنها باید در این زمینه کاری انجام بدهند، البته باید انجام بدهند - محدودیتی هم وجود ندارد - اما مسئولیتهای اختصاصی هم، یعنی آن کاری که خدای متعال به حسب طبیعت به عهدهی زن قرار داده، مهم است.۱۳۸۶/۰۴/۱۳
لینک ثابت
تهذیب شامل رفتارها هم میشود؛ رفتار با پدر و مادر. پدر و مادرهایتان را هم دوست بدارید و هم این دوستی را به آنها ابراز کنید؛ هم احترامشان کنید. هم اطاعتشان کنید؛ در داخل محیط خانه، اخلاق شما، رفتار شما میتواند یک خانواده را بسازد. یک جوان گاهی در یک خانواده، پدر، مادر، برادران، خواهران را تحت تأثیر قرار میدهد. من گاهی به خانوادهی شهدا که سر میزنم، پدرها، مادرها - این را من شنیدهام - میگویند این جوان، جوان شهیدشان، در داخل خانه با رفتار خود، معلم ما بود؛ نماز خواندنش، نماز خواندن را به ما یاد میداد؛ قرآن خواندنش، قرآن خواندن را به ما یاد میداد؛ وظیفهشناسی، نشاطش برای کار، نشاط و وظیفهشناسی را به ماها تعلیم میداد. یک جوان مؤمن و مهذب در داخل خانواده، مثل یک چراغ محیط خانواده را روشن میکند و برادرها، خواهرها از او فرامیگیرند؛ در داخل محله، در داخل محیط زندگی، در داخل محیط کار.۱۳۸۶/۰۲/۱۹
لینک ثابت
خداپرستی، عشق به معنویت، عاطفه ی انسانی در هر تحولی، و عواطف و محبت در انسانها باید تقویت بشود و در این جهت باید راه برویم. آن تحول اجتماعی یا اقتصادی ای که انسانها را نسبت به هم بی تفاوت و بی محبت می کند، ممدوح نیست؛ مذموم است. اگر شما می شنوید که در برخی از کشورهای غربی، فرزند و پدر در یک شهر زندگی می کنند، اما فرزند از پدرش سال به سال احوالی نمی پرسد، خانواده ها دور هم جمع نمی شوند، کودکان از عطوفتهای پدرانه و مادرانه برخوردار نمی شوند، زن و شوهرها جز به موجب یک قرارداد موقت - یک قرارداد قانونی بسته شده است - کنار هم نمی نشینند؛ زن یک جا کار دارد، مرد یک جا کار دارد، آخرِ کارِ این، ساعت هشت شب است، آخر کار آن، ساعت ده شب است، بعد یک قرار این با یک دوستی دارد، او قرار با یک همکاری دارد؛ اگر اینها را شما می شنوید که در جایی هست و اگر اینها واقعیت دارد، اینها دیگر نشانه های پسرفت است. آن تحولی که به این چیزها بینجامد، مورد تأیید ما نیست. ما تحولی می خواهیم که بین پدرها، مادرها، خانواده ها، فرزندان، دوستان و همسایگان الفت و محبت بیشتر به وجود آورد؛ تا چهل خانه آن طرفتر را شما همسایه ی خود بدانید؛ این خوب است.۱۳۸۵/۰۸/۱۸
لینک ثابت
خانه، مأمن و پناهگاه هر انسانی است. خانواده که اصلی ترین و مهمترین انس یک انسان است، عمدتاً داخل خانه است. بچه های انسان، همسر انسان، خود انسان در محیط خانه هستند.۱۳۸۳/۱۲/۰۵
لینک ثابت
اخلاقهای رفتاری افراد جامعه؛ مثل انضباط اجتماعی، وجدان کاری، نظم و برنامهریزی، ادب اجتماعی، توجه به خانواده، رعایت حق دیگران - اینکه دیگران حقی دارند و باید حق آنها رعایت شود، یکی از خلقیات و فضایل بسیار مهم است - کرامت انسان، احساس مسؤولیت، اعتماد به نفس ملی، شجاعت شخصی و شجاعت ملی، قناعت - یکی از مهمترین فضایل اخلاقی برای یک کشور قناعت است، و اگر امروز ما در برخی زمینهها دچار مصیبت هستیم، بهخاطر این است که این اخلاق حسنهی مهم اسلامی را فراموش کردهایم - امانت، درستکاری، حقطلبی، زیباییطلبی - یکی از خلقیات خوب، زیبایی طلبی است؛ یعنی به دنبال زیبایی بودن، زندگی را زیبا کردن؛ هم ظاهر زندگی را و هم باطن زندگی را؛ محیط خانواده، محیط بیرون، محیط خیابان، محیط پارک و محیط شهر - نفی مصرفزدگی، عفت، احترام و ادب به والدین و به معلم .۱۳۸۳/۰۹/۱۱
لینک ثابت
آتش دوزخ کسانی را که مسؤولیت مضاعف دارند، بیشتر تهدید میکند تا آدمهای معمولی که خودشان هستند و بار مسؤولیت خودشان در دایرهی خیلی محدود و کوچکی. وضع ما سختتر است.
نکتهی دیگری که همینجا اضافه میکنم، مسألهی فرزندان ماست. به فرزندانتان برسید؛ «قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها النّاس و الحجارة». حق نداریم فرزندان را رها کنیم. سعیتان این باشد که ایمانشان را حفظ کنید. کاری نکنید که ایمان جوانتان، دختر و پسرتان - اگر دانشجوست، اگر کاسب است، اگر مشغول کار دیگر است - به مبانىِ شما متزلزل شود. گاهی انسان با دست و زبانِ بیمهار و بیرون از کنترل و با عمل غلطِ خودش کاری میکند که جوانِ خود را از دین و مبانی دینی و اعتقادات و اصول دور میکند؛ او را بیاعتقاد میکند. ما چنین کسانی را داشتیم؛ از هر دو طرف هم ممکن است. گاهی با سختگیریهای بیجا - که بنده به سختگیریهای بیجا اصلاً توصیه نمیکنم - و گاهی هم با برخورد تند و تلخ و ترش، بعضیها بچهها را زده میکنند؛ بعضی هم از آن طرف با بیمبالاتیها و لاابالیگریها و امکانات بیحساب در اختیار بچهها گذاشتن و از هر غلطِ آنها با اغماض چشمپوشی کردن، بچهها را با دست خود طرد میکنند؛ در نتیجه بچه فاسد و خراب میشود. باید با منطق و برخورد صحیح و مهربانانه با فرزندان برخورد کرد. «قوا انفسکم و اهلیکم»؛ جوان و همسرتان را باید حفظ کنید؛ این جزو وظایف شماست. این، اثر تشدید کننده دارد؛ یعنی وقتی در خانوادهیی، جوان یا یک عضو خانواده خدای نکرده نقطهی ضعفی پیدا کرد؛ مثل لکهی سیاهی شد روی دندان، و مینای دندان در این نقطه خراب شد، بتدریج روی ذهن مخاطبهای خودش و پدر و مادرش اثر میگذارد و همینطور اثرهای متقابلِ تشدیدکننده دارد؛ در نتیجه آن حقیقت و معنویت را از دست میدهد.
این آیهی شریفه برای من همیشه جالب بوده است: «الّذین امنوا واتّبعتهم ذرّیتهم بأیمان الحقنا بهم ذرّیتهم و ما التناهم من عملهم من شیء»؛ کسانی که توانستهاند ایمان ذریهی خود را حفظ کنند - ولو عمل ذریه، آنچنان برجسته نیست - ما در درجات عالىِ معنوی، ذریه را به آنها ملحق میکنیم. در روایت دارد: «لتقرّ عیونهم»؛ تا چشمهایشان روشن شود. مؤمن که شما باشید، اگر توانستید بچهی خود را مؤمن بار بیاورید، خدای متعال کمبودهای این بچه را در قیامت، در بهشت و در عرصات دشواری که در برابر شماست، جبران میکند؛ او را به شما میرساند تا چشم و دل شما روشن شود. خدا برای یک مؤمن خیلی ارزش قائل است.۱۳۸۳/۰۸/۰۶
لینک ثابت
ایمان را در بین خودتان، در بین مجموعهتان و در بین زن و بچهیتان، خانوادههایتان، تقویت کنید. من میخواهم به همهی شما برادران و جوانان و مردان و زنان عزیزی که در اینجا هستید، هشدار بدهم که مراقب خانوادههایتان باشید. گاهی اوقات خانوادهها وسیلهی فساد میشوند؛ وقتی ما مراقبشان نباشیم، آنها میشوند مفسَد ما. چرا؟ چون آنها یک اهرم فشارقوی علیه ما دارند؛ آن چه است؟ آن، محبت ما به آنهاست. این محبت، روی ما اثر میگذارد و ذهن، فکر، عقاید و تشخیصمان عوض میشود و خیلی چیزهایی که میگفتیم خوب نیست، بعد یواش یواش میبینیم که نه، خیلی هم بد نیست! اینها آفت است؛ اینها را خیلی مراقب باشید. در مجموعهی وزارت و در بخشهای آموزشی، عملی و آموزشهای حین خدمت، حتماً به این نکات، عناصر خودتان را متوجه کنید.
به خانوادههای خودتان هم برسید؛ به زن، به فرزند برسید. گاهی آنها بهتر از ما هستند، گاهی هم احتیاج دارند به اینکه ما حفظشان کنیم. اگر بهتر از ما بودند، کاری نکنیم که خراب شوند؛ اگر دیدیم خدای نکرده طوری هستند که احتیاج به کمک ما دارند، کمکشان کنیم؛ مراقب باشید. «قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها النّاس والحجارة»؛ از آتشی که آتشگیرهی آن انسانها و سنگها هستند، خودتان و زن و بچهیتان را حفظ کنید؛ معلوم میشود که وظیفهی حفظ زن و بچه هم به عهدهی ماهاست. البته این کارها با کمک خودِ خدای متعال میسر میشود؛ این را هم بدانیم. خداوند خودش باید کمک کند؛ باید از خدا همین را بخواهید.۱۳۸۳/۰۷/۱۳
لینک ثابت
یک مجموعهی به هم پیوستهی متواصىِ به حق و متواصىِ به صبر در درون خانوادهی مسلمان وجود دارد؛ لذا قرآن میفرماید که: «قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها النّاس و الحجارة»؛ هم خودتان را حفظ کنید، هم اهلتان را. این خطاب به مردها و زنها، هر دو، است. اهلِ هر انسانی عبارت است از خانواده و نزدیکان او. زنِ شما، اهلِ شما مردها و مردِ شما، اهلِ شما زنهاست. هم خودتان را از غلتیدن در آتش حفظ کنید، هم اهلتان را حفظ کنید. علاوه بر این، حفظ عناصر اصلی داخل کانون خانواده، به حفظ خودِ انسان هم کمک میکند. همسران؛ زنها، مردها را و مردها، زنها را میتوانند از لبهی پرتگاه دوزخ نجات دهند و به بهشت بکشانند.۱۳۸۳/۰۵/۲۵
لینک ثابت
فرمانده کل قوا با تأکید بر لزوم گرامی داشتن خانوادههای شهدا و جانبازان، سپاهیان پاسدار را به تعمیق ایمان دینی در خانوادههای خود، حفظ وحدت، و رعایت بیش از پیش مظاهر دینی و انقلابی و استفاده از نیروهای خلاق و توانای خود سفارش کردند.۱۳۸۰/۰۸/۱۴
لینک ثابت
ایشان با اشاره به نقش مهم خانوادهها در فراگیری قرآن از جانب فرزندان، لزوم ایجاد شوق و رغبت در میان نونهالان و نوجوانان بمنظور آشنایی با قرآن و پرهیز از هرگونه اجبار در این خصوص را مورد تأکید قرار دادند و افزودند: باید همزمان با آموزش و حفظ قرآن، مبانی فکری و استدلالی قرآنآموزان از طریق آثار شهید مطهری و دیگر بزرگان، استحکام یابد تا این نونهالان و نوجوانان در آینده در خدمت اسلام، قرآن و اهل بیت علیهم السلام قرار گیرند.۱۳۸۰/۰۴/۰۴
لینک ثابت
مسؤولین باید همواره مراقب خود، خانواده، نزدیکان و افرادی که بر آنها تأثیرگذاری سیاسی و فرهنگی دارند، باشند.۱۳۸۰/۰۳/۰۷
لینک ثابت
یقیناً مردانِ کار، بخش مهمی از موفقیّتهای خودشان را مدیون همسران فداکار و با گذشتِ خود هستند.۱۳۷۹/۱۲/۲۰
لینک ثابت
در محیط خانواده هم میشود نهی از منکر کرد. در بعضی از خانوادهها حقوق زنان رعایت نمیشود؛ در بعضی از خانوادهها حقوق جوانان رعایت نمیشود؛ در بعضی از خانوادهها، بخصوص حقوق کودکان رعایت نمیشود. اینها را باید به آنها تذکّر داد و از آنها خواست. حقوق کودکان را تضییع کردن، فقط به این هم نیست که انسان به آنها محبّت نکند؛ نه. سوء تربیت ها، بیاهتمامی ها، نرسیدن ها، کمبود عواطف و از این قبیل چیزها هم ظلم به آنهاست.۱۳۷۹/۰۹/۲۵
لینک ثابت
تسلّط فرهنگی از تسلّط اقتصادی و از تسلّط سیاسی هم خطرناکتر است. چرا؟ چون وقتی یک ملت بر ملت دیگر تسلّط فرهنگی پیدا کرد، هویّت ملتی که زیر سلطه است، از بین میرود. شما فرض کنید یک انسان اصیلِ نجیبِ خانوادهداری که دارای نیاکان و خانواده بسیار باشرافتی است. اگر کسی بخواهد از او نوکری بگیرد، به آسانی نمیتواند؛ چون او به شرافت خانوادگی خود متّکی است و حاضر نیست کارهای پست انجام دهد. راه اینکه بتوانند او را به کارهای پست وادار کنند و از او نوکرىِ بیمزد و منّت بگیرند، این است که شخصیت او را، خانواده او را، سابقه او را، هوّیت او را و تاریخ او را از یاد او ببرند تا فراموش کند کیست و چه شخصیتی دارد. آنگاه همهگونه میتوانند در او تصرّف کنند؛ همهگونه میتوانند بر سر او دست دراز کنند. یک ملت نیز همینطور است .۱۳۷۹/۰۸/۲۴
لینک ثابت
سعی کنید از موقعیتهای مطلوب جامعه، شما مرد و زن این دوران، حدّاکثر استفاده را بکنید. من نمیپسندم که خانوادهای به جوانان خود، امکان تحصیلات ندهد؛ در حالیکه نظام جمهوری اسلامی، امکان تحصیلات را به خانوادهها و به جوانان داده است. من نمیپسندم که براساس رسوم غلط، اجازه ندهند که دختران درس بخوانند. دختران هم باید درس بخوانند؛ استعدادهای بزرگی در میان آنها وجود دارد.۱۳۷۸/۰۱/۰۹
لینک ثابت