newspart/index2
الگوی اسلامی زن / الگوهای اسلامی/الگوی غربی زن/زن در اسلام / الگوی زن مسلمان/زن مسلمان
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
الگوی اسلامی زن

رهبر معظم‌ انقلاب‌ اسلامی‌ سخنان‌ و خطبه‌های‌ صدیقه‌ طاهره‌(س‌) را برخاسته‌ از ایمان‌ و اندیشه‌ برجسته‌، بلند و کم‌نظیر انسانی‌ ایشان‌ دانستند و فرمودند: زنان‌ مسلمان‌ در زندگی‌ شخصی‌، اجتماعی‌ و خانوادگی‌ خود باید زندگی‌ فاطمه‌ زهرا (س‌) را از جهت‌ خردمندی‌، فرزانگی‌ و عقل‌ و معرفت‌ الگو و سرمشق‌ خود قرار دهند و از بعد عبادت‌، مجاهدت‌، حضور در صحنه‌ تصمیم‌گیری‌های‌ عظیم‌ اجتماعی‌، خانه‌داری‌، همسرداری‌ و تربیت‌ فرزندان‌ صالح‌ از زهرای‌ اطهر(س‌) پیروی‌ کنند زیرا زندگی‌ آن‌ بانوی‌ بزرگ‌ اسلام‌ نشان‌ می‌دهد که‌ زن‌ مسلمان‌ برای‌ ورود در صحنه‌ سیاست‌ و میدان‌ کار و تلاش‌ و نیز ایفای‌ نقش‌ فعال‌ در جامعه‌ همراه‌ با تحصیل‌، عبادت‌، همسرداری‌ و تربیت‌ فرزندان‌ می‌تواند پیرو فاطمه‌ زهرا(س‌) باشد و دخت‌ گرامی‌ پیامبر عظیم‌ الشأن‌ الهی‌ را الگوی‌ خود قرار دهد.
مقام‌ معظم‌ رهبری‌ تبعیت‌ زنان‌ امروز جامعه‌ اسلامی‌ ایران‌ از حضرت‌ فاطمه‌ زهرا(س‌) را به‌ لحاظ کمی‌ و کیفی‌ بی‌نظیر توصیف‌ کردند و ضمن‌ ابراز احترام‌ و تکریم‌ قلبی‌ به‌ آنان‌ فرمودند: اینجانب‌ در مقابل‌ عظمت‌، ایثار و فداکاری‌ همسران‌ جانبازان‌ و همچنین‌ همسران‌ اسراء و آزادگان‌ و رزمندگان‌ اسلام‌ به‌ لحاظ اسوه‌ بودن‌ در صبر و استقامت‌ و حفظ و حراست‌ از حریم‌ امن‌ خانه‌ و خانواده‌ و نیز در برابر همسران‌ و مادران‌ فداکاری‌ که‌ فرزندان‌ و همسران‌ خود را تجهیز کرده‌ و به‌ میدان‌ شهادت‌ فرستادند احساس‌ تواضع‌ می‌کنم‌. زنان‌ مسلمانی‌ که‌ امروز در نظام‌ اسلامی‌ با جدیت‌، دلسوزی‌ و همراه‌ با عفت‌ و عصمت‌ درس‌ می‌خوانند، طبابت‌ می‌کنند و یا در محیطهای‌ اجتماعی‌، علمی‌ و سیاسی‌ فعال‌ هستند، پیروان‌ فاطمه‌ زهرا(س‌) محسوب‌ می‌شوند و اینجانب‌ با همه‌ وجود برای‌ چنین‌ زنانی‌ احترام‌ و تکریم‌ قائل‌ هستم‌.
...
رهبر انقلاب‌ اسلامی‌ در بخش‌ دیگری‌ از سخنانشان‌ زنان‌ مسلمان‌ ایران‌ را به‌ اجتناب‌ و دوری‌ جستن‌ از زخارف‌ زندگی‌ نظیر مد، آرایش‌های‌ بیش‌ از اندازه‌ و رقابت‌های‌ غیراخلاقی‌ در وسایل‌ زندگی‌ سفارش‌ کردند و فرمودند: منزلت‌ زن‌ مسلمان‌ بالاتر از غرق‌ شدن‌ و پرداختن‌ به‌ امور بی‌ارزش‌ است‌. لذا زنان‌ مسلمان‌ و انقلابی‌ باید مراقب‌ دستهای‌ پنهان‌ و پلید شیطانها و دشمنان‌ باشند.
مقام‌ معظم‌ رهبری‌ ضرورت‌ حذف‌ سخت‌گیری‌های‌ بی‌مورد را در ازدواج‌ جوانان‌ یاد آور شدند و توجه‌ زنان‌ و دختران‌ مسلمان‌ را به‌ حقیقت‌ زندگی‌ فاطمه‌ زهرا(س‌) و عوامل‌ واقعی‌ و مؤثر در استحکام‌ پیوند و ازدواج‌ جلب‌ کردند.۱۳۷۲/۰۹/۱۷

لینک ثابت
الگوی اسلامی زن

درباره زهرای اطهر سلام‌الله‌علیها، هرچه انسان بیشتر فکر کند و در حالات آن بزرگوار تدبّر کند، بیشتر دچار شگفتی خواهدشد. انسان نه فقط از این جهت تعجّب میکند که چطور یک انسان در سنین جوانی میتواند به این رتبه از کمالات معنوی و مادّی نایل شود -که البته این، خود، یک حقیقت شگفت‌انگیز است- بلکه بیشتر از این جهت در عجب است که اسلام با چه قدرت عجیبی توانسته است تربیت والای خود را به حدّی برساند که یک زن جوان، در آن شرایط دشوار، بتواند این منزلت عالی را کسب‌کند! هم عظمت این موجود و این انسان والا شگفت‌انگیز است، هم عظمت مکتبی که این موجود عظیم‌القدر و جلیل‌المنزلة را پدید آورده است، تعجّب آور و شگفت‌انگیز است.
تولّد این دختر بزرگوار پیغمبر -به‌طور مشهور- در سال پنجم بعثت است؛ که با این حساب، در هنگام شهادت، فاطمه زهرا هجده سال داشته‌است. بعضی هم تولّد ایشان را در سال دوم یا سال اوّلِ بعثت گفته‌اند؛ که با این حساب، حدّاکثر سنِ‌ّ این بزرگوار در آن هنگام، بیست‌ودو، سه سال میشود. شما یک زن را، با همه محدودیتهایی که از جهات مختلف ممکن است برای او وجود داشته‌باشد -بخصوص در آن دورانها- در نظر بگیرید و آن‌وقت ببینید که این بانوی مکرّم، چه عظمتی را در آن شرایط، در طول این عمر کوتاه نشان داده‌است.
البته من از جنبه‌های معنوی و روحی و الهىِ آن بزرگوار حرفی نمیتوانم بزنم. من کوچکتر از این هستم که آن جنبه‌ها را درککنم. حتّی اگر کسی درک هم بکند، نمیتواند آن چنان که حقِ‌ّ آن حضرت است، او را توصیف و بیان کند. آن جنبه‌های معنوی، عالم جداگانه‌ای است.
از امام صادق علیه‌الصّلاةوالسّلام روایت شده است که فرمود: «انّ فاطمة کانت محدّثة(۱)؛» آن بزرگوار «محدّثه» بود. یعنی فرشتگان بر او فرود میآمدند، با او مأنوس میشدند و با او سخن میگفتند. این، مشخّصه‌ای است که روایات متعدّدی درباره آن وجوددارد. «محدّثه» بودن مخصوص شیعه هم نیست. شیعه و سنّی معتقدند که در دوران اسلام، کسانی بوده‌اند یا میتوانسته‌اند وجودداشته‌باشند که فرشتگان با آنها سخن بگویند. مصداق این در روایات ما، فاطمه زهراست. در روایت امام صادق علیه‌الصّلاةوالسّلام چنین است که فرشتگان الهی نزد فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها میآمدند؛ با او حرف میزدند و آیات الهی را بر او میخواندند؛ همان تعبیراتی که نسبت به مریم، علیهاسلام در قرآن هست که: «ان الله اصطفیک و طهّرک و اصطفیک علی نساء العالمین(۲).» این عبارات را فرشتگان به فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها خطاب میکردند و میگفتند: «یا فاطمة، انّ الله اصطفیک و طهَّرک؛» خدا تو را برگزیده و پاک قرارداده‌است. «و اصطفیک علی النساء العالمین؛» تو را بر زنان عالم برتری داده‌است. بعد امام صادق، علیه‌الصّلاةوالسّلام، در همین روایت میفرماید: یک شب که ملائکه با آن حضرت مشغول صحبت بودند و این تعبیرات را میکردند، فاطمه زهرا سلام الله علیها به آنها فرمود: «ألیست المفضّلة علی نساء العالمین مریم؟» یعنی آن زنی که خدای متعال فرموده‌است «واصطفیک علی نساء العالمین» آیا مریم نیست که خدا او را بر زنان عالم برگزید؟ ملائکه در جواب، به فاطمه زهرا سلام الله علیها عرض‌کردند: «مریم نسبت به زنان دوران خودش برگزیده بود و تو نسبت به زنان همه دورانها -از اوّلین و آخرین- برگزیده هستی». این چه مقام معنوی والایی است! انسان عادّی -مثل ما- نمیتواند این عظمت و رتبه را به درستی، حتّی در ذهن خود، تصوّرکند. یا در روایتی از امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، نقل شده‌است که فاطمه زهرا سلام الله علیها به ایشان میگوید: «ملائکه میآیند و مطالبی را به من میگویند.» امیرالمؤمنین به ایشان میگوید: «وقتی صدای ملک را شنیدی، به من بگو تا آنچه را میشنوی بنویسم.» و امیرالمؤمنین، آنچه را که ملائکه به فاطمه زهرا سلام الله علیها املا میکردند نوشت و این، کتابی شد که در نزد ائمّه ما علیهم‌السّلام بود و هست و «مُصْحَفُ فاطمة» یا «صَحیفَةُ فاطمة» نامیده میشود.
در روایات متعدّدی است که ائمّه علیهم‌السّلام، برای مسائل گوناگون خود، به «مصحف فاطمه» رجوع میکردند. بعد امام میفرماید: «انه لیس فیها حلال و حرام»؛ در این کتاب، احکام حلال و حرام نیست. اما «فیها علم ما یکون»؛ بلکه همه حوداث جاری بشری در دورانهای آینده، در این کتاب هست. این، چه دانش والایی است! این، چه معرفت و حکمت بی‌نظیری است که خدای متعال به یک زن در سنین جوانی بخشیده! این، مربوط به مسائل معنوی است.
این مسائل معنوی تا حدود زیادی به فضایل عملی ارتباط پیدامیکند. یعنی به آنچه که از تلاش فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها ناشی میشود. مفت نمیدهند و بدون دلیل نمیبخشند. عمل انسان -در حدّ بالایی- در احراز فضایل و مناقب تأثیر میکند. دختری که در کوره گداخته مبارزات سخت پیغمبر در مکه متولّد شد و در شعب ابی‌طالب یار و غمگسار پدر بود. دختری حدوداً هفت، هشت ساله یا دو، سه ساله -بنابر اختلاف روایات، کمتر و بیشتر- در شرایطی که خدیجه و ابوطالب از دنیا رفتند، آن شرایط دشوار را تحمّل کرد. پیغمبر تنهاست، بیغمگسار است، همه به او پناه می‌آورند؛ ولی کیست که غبار غم را از چهره خودِ او بزداید؟ یکوقت خدیجه بود، که حالا نیست. ابوطالب بود، که حالا نیست. در چنین شرایط دشواری، در عین آن گرسنگیها و تشنگیها و سرما و گرمای دوران سه‌ساله شعب ابی‌طالب که از دورانهای سخت زندگی پیغمبر است و آن حضرت در درّه‌ای با همه مسلمانان معدود، در حال تبعید اجباری زندگی میکردند؛ این دختر مثل یک فرشته نجات برای پیغمبر؛ مثل مادری برای پدر خود؛ مثل پرستار بزرگی برای آن انسان بزرگ، مشکلات را تحمّل‌کرد. غمگسار پیغمبر شد، بارها را بردوش گرفت، عبادت خدا را کرد، ایمان خود را تقویت کرد، خودسازی کرد و راه معرفت و نور الهی را به قلب خود بازکرد. اینهاست آن ویژگیهایی که آدمی را به کمال میرساند. بعد هم در دوران پس از هجرت، در آغاز سنین تکلیف، وقتی فاطمه زهرا سلام الله علیها، با علی‌بن‌ ابی‌طالب علیه‌الصّلاةوالسّلام، ازدواج میکند، آن مهریه و آن جهیزیه اوست؛ که همه شاید میدانید که با چه سادگی و وضع فقیرانه‌ای، دختر اوّل شخص دنیای اسلام، ازدواج خود را برگزار میکند.
زندگی فاطمه زهراسلام الله علیها از همه ابعاد، زندگیای همراه با کار و تلاش و تکامل و تعالی روحی یک انسان است. شوهر جوان او دائماً در جبهه و میدانهای جنگ است؛ اما در عین مشکلات محیط و زندگی، فاطمه زهرا سلام‌الله علیها، مثل کانونی برای مراجعات مردم و مسلمانان است. او دخترِ کارگشای پیغمبر است و در این شرایط، زندگی را با کمال سرافرازی به پیش می‌برد: فرزندانی تربیت میکند مثل حسن و حسین و زینب؛ شوهری را نگهداری میکند مثل علی و رضایت پدری را جلب میکند مثل پیغمبر! راه فتوحات و غنایم که باز میشود، دختر پیغمبر ذرّه‌ای از لذّتهای دنیا و تشریفات و تجمّلات و چیزهایی را که دل دختران جوان و زنها متوجّه آنهاست، به خود راه نمیدهد. عبادت فاطمه زهرا، سلام الله علیها، یک عبادت نمونه است.
«حسن بصری» که یکی از عبّاد و زهّاد معروف دنیای اسلام است، درباره فاطمه زهرا سلام الله علیها میگوید: به قدری دختر پیغمبر عبادت کرد و در محراب عبادت ایستاد که «تورمت قدماها(۳)». پاهای آن بزرگوار از ایستادن در محراب عبادت، ورم کرد! امام حسن مجتبی علیه‌الصّلاةوالسّلام میگوید: شبی -شب جمعه‌ای- مادرم به عبادت ایستاد و تا صبح عبادت کرد. «حتی انفجرت عمود الصبح». تا وقتی که طلوعِ فجر شد. مادر من از سر شب تا صبح مشغول عبادت بود و دعا و تضرّع کرد. امام حسن، علیه‌الصّلاةوالسّلام، میگوید -طبق روایت- شنیدم که دائم مؤمنین و مؤمنات را دعا کرد؛ مردم را دعا کرد؛ برای مسائل عمومی دنیای اسلام دعا کرد. صبح که شد گفتم: «یا اُمّاه!»؛ «مادرم!» «لم لا تدعین لنفسک کما تدعین لغیرک(۴)؛» «یک دعا برای خودت نکردی! یک شب تا صبح دعا، همه برای دیگران!؟» در جواب فرمود: «یا بنىّ، الجّار ثم الدّار(۵)؛» «اوّل دیگران بعد خود ما!» این، آن روحیه والاست.
جهاد آن بزرگوار در میدانهای مختلف، یک جهاد نمونه است. در دفاع از اسلام؛ در دفاع از امامت و ولایت؛ در حمایت از پیغمبر؛ در نگهدارىِ بزرگترین سردار اسلام، یعنی امیرالمؤمنین که شوهر او بود.
امیرالمؤمنین درباره فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود: «ما اغضبنی و لا خرج من امری. (۶)» یکبار این زن در طول دوران زناشویی، مرا به خشم نیاورد و یکبار از دستور من سرپیچی نکرد. فاطمه زهرا سلام الله علیها با آن عظمت و جلالت، در محیط خانه، یک همسر و یک زن است؛ آن‌گونه که اسلام میگوید. در محیط علم هم یک دانشمند والاست. آن خطبه‌ای که فاطمه زهرا سلام الله علیها در مسجد مدینه، بعد از رحلت پیغمبر ایراد کرده‌است، خطبه‌ای است که به گفته علاّمه مجلسی، «بزرگان فصحا و بلغا و دانشمندان باید بنشینند کلمات و عبارات آن را معنا کنند!» این‌قدر پرمغز است! از لحاظ زیبایی هنری، مثل زیباترین و بلندترین کلمات نهج‌البلاغه است. فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها میرود در مسجد مدینه، در مقابل مردم می‌ایستد و ارتجالاً حرف میزند! شاید یک ساعت، با بهترین و زیباترین عبارات و زبده‌ترین و گزیده‌ترین معانی صحبت‌کرده‌است.
آن عبادتش؛ آن فصاحت و بلاغتش؛ آن فرزانگی و دانشش؛ آن معرفت و حکمتش؛ آن جهاد و مبارزه‌اش؛ آن رفتارش به عنوان یک دختر؛ آن رفتارش به عنوان یک همسر؛ آن رفتارش به عنوان یک مادر؛ آن احسانش به مستمندان، که وقتی پیغمبر پیرمردِ مستمندی را به درِ خانه امیرالمؤمنین فرستاد که «برو حاجتت را از آنها بخواه»، فاطمه زهرا سلام الله علیها تخته پوستی را که حسن و حسین روی آن میخوابیدند و به عنوان زیرانداز فرزندان خود در خانه داشت و چیزی جز آن نداشت، به سائل داد و گفت «ببر بفروش و از پول آن استفاده‌کن!» این، شخصیت جامع‌الاطراف فاطمه زهراست. این، الگوست. الگوی زن مسلمان این است. زن مسلمان باید در راه فرزانگی و علم تلاش کند؛ در راه خودسازی معنوی و اخلاقی تلاش‌کند؛ در میدان جهاد و مبارزه -از هر نوع جهاد و مبارزه‌ای- پیشقدم باشد؛ نسبت به زخارف دنیا و تجمّلات کم‌ارزش، بیاعتنا باشد؛ عفّت و عصمت و طهارتش در حدّی باشد که چشم و نظر هرزه بیگانه را به خودی خود دفع کند؛ در محیط خانه، دلارامِ شوهر و فرزندانش باشد؛ مایه آرامش زندگی و آسایش محیط خانواده باشد؛ در دامن پرمهر و پرعطوفت و با سخنان پرنکته و مهرآمیزش، فرزندان سالمی را از لحاظ روانی تربیت‌کند؛ انسانهای بیعقده، انسانهای خوش‌روحیه، انسانهای سالم از لحاظ روحی و اعصاب، در دامان او پرورش پیداکنند و مردان و زنان و شخصیتهای جامعه را به‌وجود آورد. مادر از هر سازنده‌ای، سازنده‌تر و باارزشتر است. بزرگترین دانشمندان، ممکن است مثلاً یک ابزار بسیار پیچیده الکترونیکی را به وجود آورند، موشکهای قارّه‌پیما بسازند، وسایل تسخیر فضا را اختراع کنند؛ اما هیچ یک از اینها اهمیت آن را ندارد که کسی یک انسان والا به‌وجود آورد. و او، مادر است. این، آن الگوی زن اسلامی است.۱۳۷۱/۰۹/۲۵

لینک ثابت
الگوی اسلامی زن

وظیفه این است که ما باید به روش آن بزرگوار عمل کنیم؛ هم در عمل شخصی و هم در عمل اجتماعی و عمومی. راه، همین راهی است که امروز به فضل الهی، انقلاب جلو پای مردم ما گذاشته است. این، همان راه حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیهاست: خودسازی و جهان‌سازی. خودسازی به معنای پرداختن به عمران و آبادی جانی که جسم ما محترم به اوست. فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها «کانت تقوم فی محراب عبادتها حتی تورمت قدماها.»(۲) این دختر جوان، این بانویی که به هنگام شهادت هجده سال داشت، آن قدر عبادت می‌کرد و به نماز می‌ایستاد که ساقهای پاهای مبارکش ورم می‌کرد! این خانم، با این منزلت، با این مقام، کار منزل را هم خودش می‌کرد. پذیرایی از شوهر و فرزندان هم برعهده‌ی خود او بود. روایاتی که درباره‌ی «دستاس» فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیهاست، فراوان و متعدد است.
این بزرگوار، یک زن خانه‌دار بود. شوهردار بود. یک مادر تربیت‌کننده‌ی فرزندان بود. این مخدره‌ی بزرگوار، در میدانهای سختی که داشتند، مایه‌ی دلگرمی شوهر و پدرش بود. این بزرگوار، در سال پنجم بعثت متولد شده است. یعنی در اوج و شدت دعوت پیغمبر؛ عین شدت و سختی و فشار. این‌که شنیده‌اید در ولادت آن بزرگوار، زنها نیامدند، خیلی معنی دارد! یعنی پیغمبر در حال مبارزه بود؛ آن‌چنان مبارزه‌ای که مردم مکه او را بایکوت کرده بودند. به کل، رابطه‌هاشان را بریده بودند، برای این‌که او را زیر فشار قرار دهند. و آن زن فداکار - خدیجه‌ی کبری سلام‌الله‌علیها - استقامت کرد و به پیغمبر دلگرمی داد. بعد هم این دختر رسید.
این دختر، در حالی که بزرگ می‌شد و به پنج، شش سالگی می‌رسید، ماجرای شعب‌ابی‌طالب پیش آمد. در آن گرسنگیها، سختیها، فشارها، غربتها؛ در آن روزهای داغ از آفتاب و شبهای سرد از هوای آن منطقه. در حالی که بچه‌ها با شکمهای گرسنه و لبهای تشنه، جلو چشمشان پرپر می‌زدند. سه سال پیغمبر، در بیابانهای اطراف مکه این‌طور زندگی می‌کرد و این دختر، در این دوران سخت، فرشته‌ی نجات پیغمبر بود. در همین دوران بود که خدیجه از دنیا رفت. در همین دوران بود که ابوطالب از دنیا رفت و پیغمبر، تک و تنها ماند. در این حال، این دختر بود که نوازشش می‌کرد، از او پذیرایی می‌کرد، دلداری‌اش می‌داد و غبارغم و کدورت را از چهره‌ی او می‌زدود.
این کارها آن‌قدر تکرار شد، که پیغمبر به این دختر بچه‌ی هفت، هشت ساله گفت: «مادر.» مثل مادر از پدرش مراقبت می‌کرد. پدری که همه‌ی مشکلات عالم وجود و مشکل هدایت همه‌ی بشریت بر دوش او بود؛ پیغمبری که خدا او را به خاطر سختیها، به خاطر غصه‌ها و به خاطر مشقتهایی که می‌کشید، تسلی می‌داد: «طه. ما انزلنا علیک القران لتشقی. (۳)» چرا این‌قدر به خودت سختی می‌دهی؟ چرا این‌قدر رنج می‌کشی؟ چرا این‌قدر فشار بر آن روح ملکوتی وارد می‌کنی؟ خدا تسلّا می‌دهد.
فشار روانی پیغمبر در آن دوران، این‌قدر سطحش بالاست و این فرشته‌ی کوچک، این دختر ملکوتی و معنوی - دختر پیغمبر - مثل نوری است که در آن شبهای تاریک زندگی پیغمبر و مسلمانان می‌درخشد.
برای امیرالمؤمنین علیه‌السّلام نیز همین‌طور بود. روایت دارد: «سمیت فاطمة، زهراء ...(۴)» «فاطمه را زهرا نامیدند، چون روزی سه بار در چشم علی علیه‌السّلام می‌درخشید.» زن اگر در هر میدانی پشتیبان مرد باشد، نیروی مرد به چندین برابر می‌رسد. این زن حکیم؛ این زن عالم؛ این زن محدث؛ این زنی که با عوالم غیب ارتباط داشت؛ این زنی که فرشتگان با او حرف می‌زدند؛ این زنی که قلب او همچون قلب علی و پیغمبر، روشن به عوالم ملک و ملکوت بود؛ با همه‌ی این ظرفیت؛ با همه‌ی این مقام شامخ، در همه‌ی مراحل زندگی و تا زمانی که زنده بود، پشت سر امیرالمؤمنین علیه‌السّلام مثل کوه ایستاد. دفاعش از علی و از ولایت و آن خطبه‌ی غرا، که علامه‌ی مجلسی رضوان الله علیه می‌گوید «بزرگان فصحا و بلغا، از فصاحت و علو کلمات و معانی و ظاهر و باطن آن، انگشت تعجب به دندان گزیده‌اند» ...!
علامه‌ی مجلسی که آن همه روایت از این دست از ائمه علیهم‌السّلام گرفته و نقل کرده و در اختیار ما گذاشته، در مقابل این خطبه، خودش را می‌بازد. این خطبه، خطبه‌ی عجیبی است! مثل زیباترین و بلندترین خطبه‌های نهج‌البلاغه است. خطبه‌ای که با آن حال غم و اندوه، در مسجد، خطاب به مسلمانان، ارتجالاً و بدون این‌که قبلاً آن را درست کرده باشد و درباره‌ی آن فکر کرده باشد، بر زبان جاری کرده است! آن بیان، آن حکمت، آن ارتباط با غیب، آن ظرفیت والا و بالا، آن نورانیت قلب، آن نورانیت بیان و زبان، همه‌ی اینها را یکسره در راه خدا خرج کرده است. و حال، سرمایه‌ی ما چه ارزشی دارد، اگر بخواهیم همه‌اش را در راه خدا خرج کنیم!؟ سرمایه‌های ما چه قابلی دارد!؟ سرمایه‌ی ما در مقایسه با آن سرمایه‌ی عظیمی که زهرای اطهر و شوهر و پدر و فرزندان او در راه خدا خرج کردند، قابل مقایسه است!؟ این مختصر علمی که من و شما داریم؛ مختصر زبانی که داریم؛ مختصر پولی که داریم؛ مختصر نفوذی که داریم؛ مختصر طبع شعری که داریم؛ مختصر معرفتی که داریم، در جنب آن اندوخته‌ی عظیم بی‌نظیری که خدای متعال در آن وجود ملکوتی گرد آورده و مجتمع کرده، چه اهمیتی دارد!؟ ما چه داریم، تا در راه خدا بخل کنیم!؟
امروز راه علی و فاطمه و ائمه، همان راه امام خمینی است. اگر کسی این را نداند و نفهمیده باشد، باید در بصیرت خودش تجدید نظر کند. هرچه داریم باید در راه اینها خرج کنیم. این، آن چیزی است که این علقه را معنا می‌بخشد.۱۳۷۱/۰۹/۲۴

لینک ثابت
الگوی اسلامی زن

از این‌که دیدم بحمداللَّه جهت فکری زنان زبده و برگزیده‌ی کشور ما در سَمتی است که آینده‌ی آن ان‌شاءاللَّه نویدبخش و خوشحال کننده است، خرسند شدم. من هم متقابلاً ولادت زهرای اطهر(سلام‌اللَّه‌علیها) را، که الگوی زنان در طول تاریخ و برای همه‌ی نسلهاست و نمونه‌ی انسان کامل و طرف ملکوتی وجود انسان در ایشان متجلی است، به شما خواهران عزیز و به همه‌ی زنان کشورمان و به همه‌ی زنان مسلمان و به همه‌ی مسلمین جهان تبریک عرض میکنم.۱۳۷۰/۱۰/۰۴
لینک ثابت
الگوی اسلامی زن

زینب کبری یک زن بزرگ است. عظمتی که این زن بزرگ در چشم ملتهای اسلامی دارد، از چیست؟ نمیشود گفت به خاطر این است که دختر علی بن ‌ابی طالب(علیه‌السّلام)، یا خواهر حسین‌بن‌علی و حسن‌بن‌علی(علیهماالسّلام) است. نسبتها هرگز نمیتوانند چنین عظمتی را خلق کنند. همه‌ی ائمه‌ی ما، دختران و مادران و خواهرانی داشتند؛ اما کو یک نفر مثل زینب کبری؟
ارزش و عظمت زینب کبری، به خاطر موضع و حرکت عظیم انسانی و اسلامی او بر اساس تکلیف الهی است. کار او، تصمیم او، نوع حرکت او، به او این‌طور عظمت بخشید. هر کس چنین کاری بکند، ولو دختر امیرالمؤمنین(علیه‌السّلام) هم نباشد، عظمت پیدا میکند. بخش عمده‌ی این عظمت از این‌جاست که اولاً موقعیت را شناخت؛ هم موقعیت قبل از رفتن امام حسین(علیه‌السّلام) به کربلا، هم موقعیت لحظات بحرانی روز عاشورا، هم موقعیت حوادث کشنده‌ی بعد از شهادت امام حسین را؛ و ثانیاً طبق هر موقعیت، یک انتخاب کرد. این انتخابها زینب را ساخت .
قبل از حرکت به کربلا، بزرگانی مثل ابن‌عباس و ابن‌جعفر و چهره‌های نامدار صدر اسلام، که ادعای فقاهت و شهامت و ریاست و آقازادگی و امثال اینها را داشتند، گیج شدند و نفهمیدند چه‌کار باید بکنند؛ ولی زینب کبری گیج نشد و فهمید که باید این راه را برود و امام خود را تنها نگذارد؛ و رفت. نه این‌که نمیفهمید راه سختی است؛ او بهتر از دیگران حس میکرد. او یک زن بود؛ زنی که برای مأموریت، از شوهر و خانواده‌اش جدا میشود؛ و به همین دلیل هم بود که بچه‌های خردسال و نوباوگان خود را هم به همراه برد؛ حس میکرد که حادثه چگونه است.
در آن ساعتهای بحرانی که قویترین انسانها نمیتوانند بفهمند چه باید بکنند، او فهمید و امام خود را پشتیبانی کرد و او را برای شهید شدن تجهیز نمود. بعد از شهادت حسین‌بن‌علی هم که دنیا ظلمانی شد و دلها و جانها و آفاق عالم تاریک گردید، این زن بزرگ یک نوری شد و درخشید. زینب به جایی رسید که فقط والاترین انسانهای تاریخ بشریت - یعنی پیامبران - میتوانند به آن‌جا برسند.
مادر او فاطمه‌ی زهرا(سلام‌الله‌علیها) زن دیگری بود که مقامش از زینب کبری هم بالاتر بود. اینها زنان الگو و نمونه‌ی اسلامند. زن امروز دنیا الگو میخواهد. اگر الگوی او زینب و فاطمه‌ی زهرا باشند، کارش عبارت است از فهم درست، هوشیاری در درک موقعیتها و انتخاب بهترین کارها؛ ولو با فداکاری و ایستادن پای همه چیز برای انجام تکلیف بزرگی که خدا بردوش انسانها گذاشته است، همراه باشد. زن مسلمانی که الگویش فاطمه‌ی زهرا یا زینب کبری(علیهماالسّلام) باشد، این است.
اگر زن به فکر تجملات و خوشگذرانیها و هوسهای زودگذر و تسلیم شدن به احساسات بیبنیاد و بیریشه باشد، نمیتواند آن راه را برود؛ باید این وابستگیها را که مثل تار عنکبوت بر پای یک انسان رهروست، از خود دور کند، تا بتواند آن راه را برود؛ کمااین‌که زن ایرانی در دوران انقلاب و در دوران جنگ همین کار را کرد، و انتظار این است که در همه‌ی دوران انقلاب همین کار را بکند.
اما الگوی زن ایرانی در این راه، همان است که گفته شد؛ زینب الگوست. زینب زنی نبود که از علم و معرفت بیبهره باشد؛ بالاترین علمها و برترین و صافیترین معرفتها در دست او بود. همان «سکینه‌ی کبری»یی که شما اسمش را در کربلا شنیده‌اید، و دختر امام و برادرزاده و شاگرد زینب است - کسانی که اهل تحقیق و کتابند، نگاه کنند - او یکی از مشعلهای معرفت عربی در همه‌ی تاریخ اسلام تا امروز است. کسانی که حتّی زینب و پدر زینب و پدر سکینه را قبول نداشتند و ندارند، اعتراف میکنند که سکینه (علیهاالسلام) یک مشعل معرفت و دانش است.
رفتن این راه، به معنای دور شدن از دانش و معرفت و بینش جهانی و روشنفکری و معلومات و آداب نیست؛ اینها ورای آنهاست.۱۳۷۰/۰۸/۲۲

لینک ثابت
الگوی اسلامی زن

برادران! امیرالمؤمنین میگوید زندگی به سمت زهد باید برود. امروز در جمهوری اسلامی، اگر ما احساس بکنیم که زندگی به سمت اشرافی‌گری میرود، بلاشک این انحراف است؛ بروبرگرد ندارد. ما باید به سمت زهد حرکت بکنیم. نمیگوییم هم زهدهای آن‌چنانی، که متعلق به اولیاءالله است؛ نه، مسؤولان درجه‌ی یک، مسؤولان درجه‌ی دو، تا آن مسؤولان درجات بعد هم باید در حد خود زهد داشته باشند؛ بعد هم به عامه‌ی مردم میرسد. عامه‌ی مردم هم نباید اسراف و تجمل‌گرایی بکنند. این‌طور نیست که زهد فقط مخصوص مسؤولان باشد. این مهریه‌های گران‌قیمت که برای عقدهای دخترهایشان میگذارند، خطاست. نمیگویم حرام است، اما پدیده‌ی بد و زشتی در جامعه است؛ زیرا ارزشهای انسانی را تحت‌الشعاع ارزش طلا و پول قرار میدهد. در محیط و جامعه‌ی اسلامی، قضیه این نیست. همین کار حلال را پیامبر نکرد. بعضی میگویند پیامبر حلال کرده، اما شما حرام میکنید؟! نه، ما هم حرام نمیکنیم. پیامبر نخواسته که محدود کند؛ محدود هم نکرده است. شما برو، هرچه میخواهی بکن. اصلاً همه‌ی زندگیت را روی هم بگذار و جهیزیه‌ی دخترت بکن، یا مهر عروست بکن. بحث سر این است که این کار، صحیح و عاقلانه و منطبق بر خواست و مصلحت اسلامی نیست.
پیامبر، دختر خودش را؛ امیرالمؤمنین، دختران خودش را؛ و خانواده‌ی پیامبر، با همان بیست‌وپنج اوقیه - مثقال نقره‌یی که در آن زمان بوده - به خانه‌ی بخت فرستادند. دو، سه سال قبل که حساب کردیم، این میزان نقره، تقریباً در حد دوازده هزار تومان فعلی میشود.
این وضع زندگیهای تجمل‌آمیز، این روزبه‌روز افزودن بر ظواهر تجملاتی، در زندگیهای شخصی غلط است. گاهی اوقات ممکن است لازم باشد مظاهر عمومی - مثل یک خیابان یا یک میدان - را خیلی هم قشنگ و زیبا درست بکنند؛ آن محل بحث نیست؛ بحث سر شخص من و شماست.۱۳۷۰/۰۱/۰۱

لینک ثابت
الگوی اسلامی زن

متقابلاً این روز فرخنده و مبارک و این میلاد با عظمت را - که هم ولادت با سعادت بانوی بزرگ عالم خلقت در طول تاریخ، فاطمه‌ی اطهر و صدّیقه‌ی طاهره (سلام‌اللَّه‌علیها) و هم روز مولود مسعود فرزند شایسته و عظیم‌الشّأن آن بزرگوار، امام امّت و رهبر انقلاب اسلامی است - به همه‌ی شما خواهران و زنان مؤمن، مخصوصاً به خانواده‌های شهدا، مادران و همسران و خواهران شهیدان عزیزمان تبریک عرض میکنم.
شخصیت زهرای اطهر، در ابعاد سیاسی و اجتماعی و جهادی، شخصیت ممتاز و برجسته‌یی است؛ به طوری که همه‌ی زنان مبارز و انقلابی و برجسته و سیاسىِ عالم میتوانند از زندگی کوتاه و پُرمغز او درس بگیرند. زنی که در بیت انقلاب متولّد شد و تمام دوران کودکی را در آغوش پدری گذراند که در حال یک مبارزه‌ی عظیم جهانىِ فراموش نشدنی بود. آن خانمی که در دوران کودکی، سختیهای مبارزه‌ی دوران مکه را چشید، به شعب ابی‌طالب برده شد، گرسنگی و سختی و رعب و انواع و اقسام شدتهای دوران مبارزه‌ی مکه را لمس نمود و بعد هم که به مدینه هجرت کرد، همسر مردی شد که تمام زندگیش جهاد فی‌سبیل‌اللَّه بود و در تمام قریب به یازده سال زندگی مشترک فاطمه‌ی زهرا و امیرالمؤمنین(علیهماالسّلام)، هیچ سالی، بلکه هیچ نیم سالی نگذشت که این شوهر، کمر به جهاد فی‌سبیل‌اللَّه نبسته و به میدان جنگ نرفته باشد و این زن بزرگ و فداکار، همسرىِ شایسته‌ی یک مرد مجاهد و یک سرباز و سردار دایمی میدان جنگ را نکرده باشد.
پس، زندگی فاطمه‌ی زهرا(س)، اگر چه کوتاه بود و حدود بیست سال بیشتر طول نکشید؛ اما این زندگی، از جهت جهاد و مبارزه و تلاش و کار انقلابی و صبر انقلابی و درس و فراگیری و آموزش به این و آن و سخنرانی و دفاع از نبوّت و امامت و نظام اسلامی، دریای پهناوری از تلاش و مبارزه و کار و در نهایت هم شهادت است. این، زندگی جهادی فاطمه‌ی زهراست که بسیار عظیم و فوق‌العاده و حقیقتاً بی‌نظیر است و یقیناً در ذهن بشر - چه امروز و چه در آینده - یک نقطه‌ی درخشان و استثنایی است.
امّا مقام معنوی این بزرگوار، نسبت به مقام جهادی و انقلابی و اجتماعی او، باز به مراتب بالاتر است. فاطمه‌ی زهرا(س) به صورت، یک بشر و یک زن، آن هم زنی جوان است؛ اما در معنا، یک حقیقت عظیم و یک نور درخشان الهی و یک بنده‌ی صالح و یک انسان ممتاز و برگزیده است. کسی است که رسول اکرم به امیرالمؤمنین (علیهماالسّلام) فرمود: «یا علی ... انت قائد المؤمنین الی الجنّة ... و فاطمة قد اقبلت یوم القیامة ... تقود مؤمنات امّتی الی الجنّة»(۱). یعنی در روز قیامت، امیرالمؤمنین(ع) مردان مؤمن را و فاطمه‌ی زهرا(س) زنان مؤمن را به بهشت الهی راهنمایی میکنند. او، عِدل و همپایه و همسنگ امیرالمؤمنین است. آن کسی که وقتی در محراب عبادت میایستاد، هزاران فرشته‌ی مقرّب خدا، به او خطاب و سلام میکردند و تهنیت میگفتند و همان سخنی را بیان میکردند که فرشتگان، قبلاً به مریم اطهر گفته بودند؛ عرض میکردند: «یا فاطمة انّ اللَّه اصطفاک و طهّرک و اصطفاک علی نساء العالمین»(۲). این، مقام معنوی فاطمه‌ی زهراست.
زنی، آن هم در سنین جوانی، از لحاظ مقام معنوی به جایی میرسد که بنابر آنچه که در بعضی از روایات است، فرشتگان با او سخن میگویند و حقایق را به او ارایه میدهند. محدّثه است؛ یعنی کسی است که فرشتگان با او حدیث میکنند و حرف میزنند. این مقام معنوی و میدان وسیع و قلّه‌ی رفیع، در مقابل همه‌ی زنهای آفرینش و عالم است. فاطمه‌ی زهرا(س) در قلّه‌ی این بلندای عظیم ایستاده و به همه‌ی زنان عالم خطاب میکند و آنها را به پیمودن این راه دعوت مینماید.
آنهایی که در طول تاریخ - چه در جاهلیت قدیم و چه در جاهلیت قرن بیستم - سعی کرده‌اند که زن را تحقیر و کوچک کنند و او را دلبسته به همین زخارف و زینتهای ظاهری معرفی نمایند و پایبند مُد و لباس و آرایش و طلا و زیور آلات کنند و وسیله و دست مایه‌یی برای خوشگذرانیهای زندگی وانمود نمایند و عملاً در این راه قدم بردارند، منطق آنها منطقی است که مثل برف و یخ، در مقابل گرمای خورشیدِ مقام معنوی فاطمه‌ی زهرا(علیهاالسّلام) ذوب میشود و از بین میرود.
اسلام، فاطمه - آن عنصر برجسته و ممتاز ملکوتی - را به عنوان نمونه و اسوه‌ی زن معرفی میکند. آن، زندگی ظاهری و جهاد و مبارزه و دانش و سخنوری و فداکاری و شوهرداری و مادری و همسری و مهاجرت و حضور در همه‌ی میدانهای سیاسی و نظامی و انقلابی و برجستگی همه جانبه‌ی او که مردهای بزرگ را در مقابلش به خضوع وادار میکرد، این هم مقام معنوی و رکوع و سجود و محراب عبادت و دعا و صحیفه و تضرّع و ذات ملکوتی و درخشندگی عنصر معنوی و همپایه و هموزن و همسنگ امیرالمؤمنین و پیامبر بودن اوست. زن، این است. الگوی زنی که اسلام میخواهد بسازد، این است.
همه‌ی ما، بخصوص زنهای این جامعه، باید حقگزار و قدردان رسالت و پیام آن رهبر و پیشوای فقید عظیم‌الشّأنی - یعنی امام بزرگوار(ره) - باشیم که با قیام و حرکت خود و با مطرح کردن ارزشها و عظمتهای اسلامی و درخشندگیهای شخصیتهای صدر اسلام - از جمله فاطمه‌ی زهرا(علیهاالسّلام) - ما و بیش از همه زنهای ما را زنده کرد.۱۳۶۸/۱۰/۲۶

لینک ثابت
الگوی اسلامی زن

این ایام، به سیّده‌ی زنان عالم و بانوی بزرگ تاریخ جهان - فاطمه‌ی زهرا(علیهاالسّلام) - متعلق است؛ آن زن نمونه‌یی که حیاتش با همه‌ی کوتاهی و عمر او در عین جوانی، الگویی برای همه‌ی مردان و زنان غیور و مؤمن و مسلمانان و حتّی مردم غیر مسلمانی که با مقام آن بزرگوار آشنا باشند، است و ما باید از زندگی آن بزرگوار درس بگیریم. قبلاً لازم میدانم ضمن تسلیت این یادبود بزرگ غم‌انگیز و حزن‌آلود به همه‌ی شما برادران و خواهران، به خاطر حضورتان و زحماتی که متحمل شدید و از نقاط مختلف کشور تشریف آوردید و در این‌جا گرد آمدید، تشکر کنم .
در زندگی زهرای اطهر(سلام‌اللَّه‌علیها) یک نکته هست که باید به آن توجه کرد. البته، ما در تعریف مقامات معنوی آن بزرگوار وارد نمیشویم و قادر هم نیستیم که مقامات معنوی فاطمه‌ی اطهر(علیهاسلام‌اللَّه) را بفهمیم و درک کنیم. حقیقتاً در اوج قله‌ی معنویت انسانی و تکامل بشری، فقط خداوند است که چنین بندگانی را - و کسانی که همطراز آنها باشند - میشناسد و مقام آنها را میبیند. لذا فاطمه‌ی زهرا را امیرالمؤمنین و پدر بزرگوار و اولاد معصومینش میشناختند. مردمِ آن زمان و زمانهای بعد و ما نیز در این روزگار نمیتوانیم آن درخشندگی و تلألوی معنویت را در آن بزرگوار تشخیص بدهیم. نور درخشان معنوی، به چشم همه کس نمی‌آید و چشمهای نزدیکبین و ضعیف ما قادر نیست که آن جلوه‌ی درخشان انسانیت را در وجود این بزرگواران ببیند.
بنابراین، در صحنه‌ی تعریف معنوی فاطمه‌ی زهرا(علیهاالسّلام) وارد نمیشویم؛ لیکن در زندگی معمولی این بزرگوار، یک نکته‌ی مهم است و آن جمع بین زندگی یک زن مسلمان در رفتارش با شوهر و فرزندان و انجام وظایفش در خانه از یک طرف و بین وظایف یک انسان مجاهد غیور خستگی ناپذیر در برخوردش با حوادث سیاسی مهم بعد از رحلت رسول‌اکرم(صلّیاللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم) که به مسجد می‌آید و سخنرانی و موضعگیری و دفاع میکند و حرف میزند و یک جهادگر به تمام معنا و خستگیناپذیر و محنت‌پذیر و سختیتحمل‌کن است، از طرف دیگر. همچنین از جهت سوم، یک عبادتگر و بپادارنده‌ی نماز در شبهای تار و قیام‌کننده‌ی للَّه و خاضع و خاشع برای پروردگار است و در محراب عبادت، این زن جوان مانند اولیای کهن الهی، با خدا راز و نیاز و عبادت میکند.
این سه بُعد را با هم جمع کردن، نقطه‌ی درخشان زندگی فاطمه‌ی زهرا (علیهاالسّلام) است. آن حضرت، این سه جهت را از هم جدا نکرد. بعضی خیال میکنند انسانی که مشغول عبادت میباشد، یک عابد و متضرّع و اهل دعا و ذکر است و نمیتواند یک انسان سیاسی باشد. یا بعضی خیال میکنند کسی که اهل سیاست است - چه زن و چه مرد - و در میدان جهاد فی‌سبیل‌اللَّه حضور فعال دارد، اگر زن است، نمیتواند یک زن خانه با وظایف مادری و همسری و کدبانویی باشد و اگر مرد است، نمیتواند یک مرد خانه و دکان و زندگی باشد. خیال میکنند اینها باهم منافات دارد؛ در حالی که از نظر اسلام، این سه چیز با یکدیگر منافات و ضدیت که ندارد؛ در شخصیت انسان کامل، کمک کننده هم است.۱۳۶۸/۰۹/۲۲

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
ایران همدل

شرکت در پویش ایران همدل

ورود به صفحه پرداخت