گفتیم [نقاط] آسیبپذیری دشمن را بشناسید. یکی از آسیبپذیریهای دشمن، روشنبینی شما است. شما که روشنبین باشید، او آسیب میبیند. سعی کنید روشنبینی خودتان را افزایش بدهید. دشمن دنبال این است که بر مغزها تسلّط پیدا کند. تسلّط بر مغزها برای دشمن خیلی باارزشتر از تسلّط بر سرزمینها است. اگر مغز یک ملّتی را توانستند تصرّف کنند، آن ملّت سرزمین خودش را دودستی به دشمن تقدیم میکند. مغزها را باید حفظ کرد؛ تسلّط بر مغزها. یک عدّهای خودشان دروغ نگفتند، امّا متأسّفانه دروغ دشمن را تأیید کردند. مراقب باشید این خطرها برای شما و برای مردمتان پیش نیاید؛ به مردمتان کمک کنید.1401/09/05
لینک ثابت
ببینید شرایط دنیا امروز یک شرایط ویژه است، یک شرایط بخصوصی است؛ کمتر وضعی در دنیا پیش میآید مثل امروز؛ خب طبعاً در یک چنین شرایطی مدیریّت کشورها ــ همهی کشورها ــ سختتر میشود، پیچیدهتر میشود.
ما البتّه یک مسئلهی دیگر هم داریم؛ ایران اسلامی علاوهی بر کشورهای دیگر یک مسئلهی دیگر هم دارد و آن، این است که ما یک سخن نو را در مباحثات جهانی وارد کردهایم؛ مردمسالاری دینی، مردمسالاری اسلامی؛ این یک حرف نویی است؛ این را ما در مباحثات سیاسی دنیا، در ادبیّات سیاسی دنیا وارد کردهایم؛ این علیالظّاهر یک کلمه حرف است امّا باطنش چیست؟ باطنش همین چیزی است که دشمنی و خصومت قدرتهای درجهی یک دنیا را علیه این ادبیّات، علیه این واژه، علیه این حقیقت، علیه این پدیده برمیانگیزد؛ یعنی این حرکت در جمهوری اسلامی توانسته جدول تنظیمشدهی نظام سلطه را به هم بریزد. نظام سلطه یک جدول مشخّصی برای ادارهی دنیا تنظیم کرده بود. نظام سلطه را بارها بنده معنا کردهام؛ یعنی تقسیم دنیا به سلطهگر و سلطهپذیر؛ حدّ وسط ندارد. یک عدّهای حتماً سلطهگر باید باشند، یک عدّهای حتماً سلطهپذیر؛ این نظام سلطه است. یک جدولی برای دنیا معیّن کرده بودند؛ یک روز به شکل استعمار، یک روز به شکل استعمار نو، یک روز دیگر هم استعمار پسا نو، بعد از استعمار نو. یک سیاستی، یک جدول منظّمی را برای دنیا تنظیم کردند؛ این حرف نوِ جمهوری اسلامی آمده این جدول را به هم ریخته؛ تنظیم این جدول را به هم زده؛ لذا با آن مواجهند، با آن مقابلند.1401/03/04
لینک ثابت
ما بِزور هیچکس را به اسلام دعوت نمیکنیم؛ ما بِزور هیچ کشوری را تحت سلطهی دنیای اسلام قرار نمیدهیم؛ ما مثل اروپاییها عمل نمیکنیم؛ ما مثل آمریکا عمل نمیکنیم. اروپاییها راه افتادند از یک جزیره در کنار اقیانوس اطلس رفتند تا اقیانوس هند، یک کشور عظیم مثل هند را و همچنین چند کشور اطراف آن را بِزور تصرّف کردند و غارت کردند و خودشان ثروتمند شدند و آنها را به خاک سیاه نشاندند؛ اینجوری پیش رفتند. امروز هم همان کار را با روشهای دیگر، با شیوههای دیگر دارند در دنیا انجام میدهند؛ با پول دیگران، با سرمایهی دیگران، با ثروت دیگران، با محصول کار دیگران برای خودشان پیشرفت درست میکنند و ظاهر خودشان را آرایش میدهند؛ البتّه باطن دارد خراب میشود؛ باطنشان دارد میپوسد؛ همانطور که عرض کردیم دارند پوک و پوکتر میشوند. آنچه شما مسلمانها به دست بیاورید، دشمنان شما را ناخشنود خواهد کرد؛ آنچه بر شما مصیبت وارد بشود، آنها را خرسند و خوشحال خواهد کرد؛ اِن تَمسَسکُم حَسَنَةٌ تَسُؤهُم وَ اِن تُصِبکُم سَیِّئَةٌ یَفرَحوا بِها؛(۵) اینجوری هستند، این [کلام] قرآن است. ما باید نگاهمان به آنها نباشد و به دست آنها، به لبخند آنها، به اخم آنها نگاه نکنیم؛ راهمان را پیدا کنیم و حرکت کنیم و پیش برویم؛ این وظیفهی ما و وظیفهی همه در دنیای اسلام است.1394/10/08
لینک ثابت
استعمار فرانو, استعمار نو
امروز خاورمیانه بیدار شده است، دنیای اسلام بیدار شده است. سالهای سلطهی قدرتمندانِ دور از این منطقه - که به خاطر وجود منابع عظیم این منطقه هجوم آوردند و دوران استعمار و استعمار نو و استعمار بالاتر از نو را تجربه کردند - دارد به پایان میرسد؛ این یک واقعیتی است. یک روزی در منطقهی ما این دو قدرت بزرگی که آن روز بودند - یعنی آمریکا و شوروی سابق - بر همهی امور سیاسی این منطقه مسلط بودند. یک بخشی مربوط به چپ بود، یک بخشی مربوط به راست بود؛ با هم اختلاف و دعوا، بعد هم یک وقتی با هم میساختند - در رأس، قدرتهای پشت سر اینها، آمریکا و شوروی با هم میساختند - یکهو میدیدیم مصر را فروختند! کمااینکه در یک دورهای فروختند. در واقع جنگ بین دو اردوگاه بود. بعد در بالا با هم نشستند پشت پرده مذاکره کردند، ملتها، زمامدارانشان، منافعشان، همه زیر پا له میشد.1389/11/19
لینک ثابت
تردید نباید کرد که دنیای استکبار، بیداری مسلمانان و اتّحاد اسلامی و پیشرفت ملتهای ما در میدانهای دانش و سیاست و نوآوری را، بزرگترین مانع سلطه و سیطرهی جهانی خود میشمارد و با همهی توان با آن میستیزد. تجربهی دوران استعمار و نواستعماری پیش روی ما ملتهای مسلمان است. امروز که دوران استعمار فرانوین است باید از آن تجربهها درس بیاموزیم و بار دیگر برای مدّتی طولانی، دشمن را بر سرنوشت خود مسلط نکنیم.
در آن دورانهای تلخ و سیاه، قدرتهای مسلط غربی، همهی ابزارهای فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و نظامی را برای تضعیف کشورها و ملتهای مسلمان به کار گرفتند و تفرقه و فقر و جهل را بر آنان تحمیل کردند. غفلت و تنبلی و ضعف نفس بسیاری از رجال سیاسی، و مسؤولیتناپذیری بسیاری از نخبگان فرهنگی ما به آنان کمک کرد، و نتیجه، غارت ثروتهای ما، و تحقیر و حتّی انکار هویت ما، و نابود شدن استقلال ما شد. ما ملّتهای مسلمان روزبهروز ضعیفتر شدیم و چپاولگران زیادهخواه و سلطهطلب روزبهروز قویتر.1384/10/19
لینک ثابت
یک نمونهی دیگر از ناکامیهای تجربهی غربی در ادارهی بشر و تأمین خوشبختی انسان، مسألهی استعمار است. شما ببینید پدیدهی استعمار چه بر سر دنیا آورد. اگر شما به آفریقا مسافرت کنید، یک نمونهی بارز پدیدهی استعمار را در آنجا میبینید. آفریقا قارهیی است که هم استعداد انسانی در آنجا هست، هم استعداد عجیب طبیعی. اروپاییها به آنجا رفتند و با کشتار و قتل و غارت، از بیخبری مردم استفاده کردند و حتّی مجسمههای خودشان را به عنوان آزادکنندهی این کشورها در آنجاها نصب کردند؛ یک نمونهاش کشور زیمبابوه بود. من وقتی به آنجا رفتم، دیدم مجسمهیی را در وسط جنگلی - که از تماشاگاههای معروف زیمبابوه است - نصب کردهاند. گفتم این کیست؟ گفتند مجسمهی سردار انگلیسی است که اولبار زیمبابوه را فتح کرد و به انگلیسیها داد! اسم او «رودِز» یا «رودْز» بود، که کشور زیمبابوه سالهای متمادی به نام او «رودزیا» نامیده میشد! شماها یادتان نیست؛ قبل از انقلاب، زمان جوانی ما، اسم کشور زیمبابوه به رودزیا تغییر داده شد. آمدند کشور را گرفتند، روی منابع دست گذاشتند، انسانها را تحقیر کردند، برده گرفتند و دهها بلا بر سر مردم آوردند؛ آخر هم اسم خودشان را روی آن کشور گذاشتند؛ یعنی این کشور متعلق به ماست! هند یک نمونهی دیگر آن است. اگر کتاب «نهضت آزادی هند» را - که حدود سیوپنج سال پیش بنده آن را ترجمه کردم - ببینید، نشان میدهد که در شبهقارهی هند چه شده است. بنابراین مسألهی استعمار، یک نمونه از تجربهی غربی است.
یک نمونهی دیگر، فاشیسم است. ممکن است کورههای آدمسوزییی که یهودیها ادعا میکنند، دروغ باشد؛ اما جنایات هیتلر دروغ نیست. فاشیسم یک نمونه از تجربهی غربی است. کمونیسم و اردوگاههای کار اجباری و به سیبری فرستادن و بقیهی چیزها از همین قبیل است. لیبرالیسم را هم امروز شما دارید مشاهده میکنید؛ زندان ابوغریب و زندان گوانتانامو و زندانهای دیگر. من در گزارشی خواندم که امریکاییها دهها زندان شبیه ابوغریب و گوانتانامو در سرتاسر دنیا دارند؛ اما هیچکس از آنها خبر ندارد و اجازهی افشاء نمیدهند. در افغانستان امریکاییها زندان دارند و خدا میداند در بسیاری جاهای دیگر هم دارند. در گزارشهای موثق این را خواندهایم، امریکاییها هم این را انکار نکردهاند. استعمار نوینی که دهها سال بر کشورها حاکم بود، و استعمار فرانوینی که امروز حاکم است، و طرحهای بلندپروازانه و جاهطلبانه و ظالمانهیی که نسبت به کشورها دارند، نمونههایی از این جنایتهاست.1384/02/19
لینک ثابت
امروز سیاست استکباری، استعمار فرانو است؛ یعنی از استعمار نوینی که در دهها سالِ قرن گذشته وجود داشت، یک قدم بالاتر. استعمار فرانو یعنی چه؟ یعنی دستگاه استکباری کاری کند که عناصری از ملتی که این مستکبر میخواهد آن را قبضه و تصرف کند، بدون اینکه بدانند، به او کمک کنند. دشمن، ایمان شما را سد مستحکمِ خود میبیند و دلش میخواهد این سد برداشته شود. حالا عناصری از میان خود ما بیایند و بنا کنند این دیوار را تراشیدن یا سوراخ کردن. اینها گرچه خودی هستند، اما دارند برای دشمن کار میکنند؛ دشمن هم روی اینها سرمایهگذاری میکند. دیدید که امریکاییها حتّی در کنگرهشان تصویب کردند که به عناصری در داخل کشور ما پول بدهند تا برای آنها کار کنند؛ اینطور علنی و صریح! این استعمارِ فرانو است. این، مثل این است که دوندهیی نتواند بر رقیبش فائق بیاید؛ کاری کند که رقیب، خودزنی کند؛ مثلاً وادارش کند معتاد شود. وقتی طرف معتاد شد، دیگر حال دویدن ندارد؛ به خودی خود به نفع رقیبش کار کرده است. بنابراین وقتی حال دویدن نداشت، رقیبش برنده میشود. در استعمارِ فرانو این کار را میکنند؛ جوانها خیلی باید هشیار باشند؛ دخترها خیلی باید هشیار باشند؛ معلمین و معلمات و پدر و مادرها خیلی باید متوجه و هشیار باشند؛ بخصوص کسانی که جایگاهی در اشاره به افکار عمومی دارند؛ گویندهاند، نویسندهاند، اهل هنر و اهل فعالیت گوناگون هستند.
1384/02/12
لینک ثابت
مستکبران با ورود به مرحله اسعمار فرانو با استفاده از ابزارهای تبلیغی و تأثیرگذاری روحی روانی بر روی آحاد ملتها - خریدن عناصر زبده و فعال و تأثیرگذار جوامع و روشهای پیچیده دیگر، همان اهداف استعماری قدیم را دنبال میکنند.1383/11/15
لینک ثابت
ببینید امروز دنیا در پنجهی خونریز استکبار جهانی در چه وضعیتی است. امروز همان داستان استعمار است، منتها با شیوهی نو. یک روز استعمار کهنه بود - استعماری که بعدها اسمش را گذاشتند استعمار کهنه و کهن - میرفتند بر کشورها تسلط پیدا میکردند؛ مثل هند، مثل الجزایر، مثل خیلی از کشورهای دیگر. با بیداری ملتها این استعمار از بین رفت و دیگر نتوانستند ادامه دهند. البته در سالهای دوران استعمار، ملتها را فشردند و واقعا رمق آنها را گرفتند؛ ولی بههرحال استعمار کهن از بین رفت و جای آن، استعمار نو را آوردند. استعمار نو این بود که در رأس کشورها بیگانگان نمیآمدند حکومت کنند؛ مثل دوران استعمار قدیم نبود که حاکم انگلیسی برود در هند حکومت کند؛ نه، از خود کشورها کسانی را میگماشتند؛ مثل رژیم طاغوت، مثل رضاخان و پسرش، و مثل بسیاری از دولتهای دیگر کشورهای جهان سوم - به قول خودشان - و از جمله کشورهای اسلامی. سالهای متمادی ملتها را فشردند؛ مستبدان را آوردند؛ نظامیهای کودتاچی را سرکار آوردند و هرطور توانستند، از حضور ملتها مانع شدند. امروز میبینند این هم بردی ندارد؛ لذا راه دیگری را برای تسلط بر کشورها در پیش گرفتهاند و آن، نفوذ در ملتهاست؛ که این همان چیزی است که من چندی پیش گفتم استعمار فرانو. بالاتر از استعمار نو، یک نوع استعمار دیگر است. ایادی خودشان را به کشورها بفرستند و با پول و تبلیغات و اغواگریهای گوناگون و رنگین نشان دادن و موجه نشان دادن چهرهی مستکبران ظالم عالم، بخشی از ملتها را اغوا و تحریک کنند. البته این هم به جایی نخواهد رسید؛ چون چهرهی استعمار و استکبار زشتتر از این حرفهاست؛ نمیتواند ظلم و ستمگری و ددمنشی خود را پنهان کند؛ نمونهاش عراق است. شما ببینید اینها در عراق چه میکنند. امروز پرچم حقوق بشر در دست امریکا و انگلیس و کشورهایی از این قبیل، به یک چیز مسخره و خندهآور تبدیل شده است! امروز ماجرای زندان ابوغریب، زندان گوانتاناموی امریکا، رفتار با ملتها بهوسیلهی مسلحین و چکمهپوشان امریکایی و انگلیسی، داستان همیشگی ملتهاست. ممکن است ملتها الان تظاهری نکنند، اما این وقایع در دلشان تأثیرات عمیقی دارد و یک روز خودش را نشان خواهد داد. امروز دل ملتهای اسلامی پر از نفرت از امریکا و مستکبران است. در همین کشورهایی که ظاهرا بر حکام آن کشورها هم تسلط دارند، دل ملتها از اینها پر است؛ منتظر زمانی هستند که بتوانند این را نشان دهند. دوران نظام استکباری - که مبنای آن بر ظلم به ملتها و تسلط بر جان و مال و ناموس و منابع آنهاست - بهسر آمده است. البته ممکن است ملتها دورههای سختی را تجربه کنند، اما دوران زورگویی و قلدری در باطن انسانها و در باطن عالم بهسر رسیده؛ بیشتر از این نمیتوانند. ملتی که میتواند نقش ایفا کند، ملتی است که به خودآگاهی برسد.
1383/10/19
لینک ثابت
استعمار فرانو, استعمار نو
استعمار را برای ما تعریف کردند، استعمار نوین را هم در کتابهای گوناگون برای ما تعریف کردهاند؛ اما استعمار را وقتی تعریف کردند که سالهای متمادی از آن گذشته بود. استعمار نو را هم جامعهشناسهای دنیا زمانی برای ما تعریف کردند که سالهای متمادی از آن گذشته بود. استعماری که امروز مطرح است، بالاتر از نو است؛ کاملاً جدید است؛ استعمار تازهیی که ملتها را در چنبرهی خودش گرفتار میکند و مجال تکان خوردن را به آنها نمیدهد و دقیقاً باید طبق میل همان مجموعه عمل شود. در این ذیلِ بشری - که میلیاردها انسان در آنجا حضور دارند - گرسنگی و فقر و بیسوادی و ناکامی و محرومیت در حد اعلی وجود خواهد داشت. در رأس، حد اعلای کامیابی و سلطه و اقتدار زر و زور وجود خواهد داشت؛ قدر متوسطی هم وجود دارند که به نحوی زندگی خود را میگذرانند. چشمانداز و چیزی که در نهایتِ این سیطره و سلطه پیشبینی میشود، این است. لذا مجموعهی غیور ِ با ایمانِ توانای آگاه از جوانب امر که مقابل این حادثه ایستاده، ایران اسلامی است.1383/09/11
لینک ثابت