مسأله، مسألهی کوچکی نیست؛ دشمن ما را از اطراف، محاصره میکند - از طریق کتاب، روزنامه، رادیو و تلویزیونها، صداهای بیگانه و خبرگزاریها و جعل خبر و تولید انواع و اقسام وسایل فرهنگی - ما همینطور بنشینیم و احیانا هماهنگی و همصدایی کنیم! اینکه نمیشود. نظام اسلامی بایستی از خودش دفاع کند و برای دفاع از حقیقت اسلام و انقلاب، حرف گفتنی و سرمایه و ذخیرهی فرهنگی هم زیاد دارد و مرکزش هم همین مجموعهی شماست. من این مجموعه را مجموعهی مهمی میدانم. در مورد آن مسألهی قانون که اشاره شد، به نظر من اینجا هیچ شبههی قانونی ندارد؛ من قاطع میگویم. بنده، بیاطلاع از قانون اساسی نیستم، اینجا برابر قانون است؛ چون امام این را تأکید و تصویب کرده و آنچه را که امام و رهبری تصویب کند و قرار دهد، طبق قانون اساسی، مر قانون است و هیچ مشکلی ندارد. اگر در قانون اساسی و در مفهوم این معانی هم شبههای هست، از شورای نگهبان سؤال کنید؛ قطعا همین را پاسخ خواهند داد.1378/09/23
لینک ثابت
اگر ما امروز این مردم را متدیّن و متشرّع و پایبند به دین و آگاه از مبانی دینی و برخوردار از معرفت دینی تربیت کنیم، هرچه به این سمت پیش برویم، این مملکت و آیندهی این کشور و این ملت را تضمین کردهایم؛ هر مقدار که اجازهی رخنه در این موانع را بدهیم و اجازه دهیم که در باورها و در مقدّسات دینی مردم در مسألهی شهادت، در مسئله جهاد و در دشمنیِ دشمنان واضح اسلام و مسلمین خدشه شود و همینطور در ذهنهای مردم تسرّب پیدا کند هرچه این را اجازه دهیم آیندهی این مملکت و این ملت را بیشتر به خطر انداختهایم و امکان سعادتی را که این ملت برای آن قیام کرد و این حرکت عظیم را انجام داد، ضعیفتر و امکان حضور و غلبهی دشمن را بیشتر کردهایم! اینها هم عملی نیست، مگر با تقویت کار فرهنگی و حقیقتاً مسئولین فرهنگی کشور چه شورای عالی انقلاب فرهنگی، چه عناصر محترمی از دولت که در این شورا هستند، چه سازمانهای غیر دولتی مثل سازمان تبلیغات و دیگران و دیگران که مسئولیت فرهنگی دارند باید احساس مسئولیت و وظیفه کنند و در میدان کار بیفتند. این امروز اساس کار ماست. امروز آقایان گزارشی از صحبتهای سالهای گذشته که در خدمت شما آقایان مدیران و خواهرمان داشتیم، آورده بودند؛ من نگاه کردم، دیدم سال گذشته هم تقریباً شبیه همین صحبتها را کردهام و بر روی این مسئله تأکید نمودهام که ما باید تلاش کنیم که تدیّن در جامعه، غلبه پیدا کند و مردم به سمت تدیّن حرکت کنند.1378/09/23
لینک ثابت
این نقشِ فرهنگ است. حالا شما همین را در وضع کلّ کشور، تعمیم دهید. الآن ما در کشوری قرار داریم و نظامی هستیم که به ایستادگی مردم، به تواناییهای فکری، به عزم راسخ و به تأثیرناپذیری مردم از دشمن خودشان احتیاج داریم. چه کسی بایستی این مسئولیت را انجام دهد؟ چه کسی بایستی به مردم تفهیم کند که دشمن کیست و دشمنیِ او چگونه است و امروز نیاز این کشور به چیست؟ چه کسی بایستی دین را که مایهی سرفرازی و ایستادگی ملت و مایهی فداکاری انسانها و تسلیم نشدن آنها در مقابل جاذبههای گوناگون جاذبههای مادّی است، به مردم، به نسل جوان، به دانشجو و به آدمهای جامعه، منتقل کند و بدهد؟ آیا درست است ما منتظر بنشینیم که آیا حوزهی علمیه و روحانیت، با همان روشهای قدیمی و با همان جلسات سخنرانی و اینها این کارها را انجام دهند؛ یا نه، ما که امروز دولت اسلامی و نظام جمهوری اسلامی هستیم مسئولیتی بر عهده گرفتهایم و بهعنوان رجال دین و مسئولین دینی هستیم؛ چه آنهایی که معمّم هستند، چه آنهایی که معمّم نیستند و همهی کسانی که در نظام، مسئولیتی قبول کردهاند، در واقع مسئولیت قبول کردهاند که نظام اسلامی را در این کشور، پایدار و مستقر کنند و به تکامل برسانند؟ خوب؛ غیر از ما چه کسی مسئول است که مردم را اگر متزلزلند، تبدیل به انسانهای مقاوم کند؛ اگر دچار تردیدند، تردید آنها را برطرف کند؛ اگر در باورهای آنها اختلالی وجود دارد، باورهای صحیح و قوی را به آنها بدهد؛ اگر در مقابل اهداف و مسئولیتهای دشمن، دچار تردید و شک و تزلزل هستند، این شک و تردید را برطرف و آنها را عازم و مصمّم کند، تا این مردم از آن حقّی که امروز پرچم آن را این کشور بهدست گرفته است، جانانه دفاع کنند؟ چه کسی مسئول این است که مردم را به این سمت بکشاند؟ غیر از ما، غیر از مسئولین، بخصوص مسئولین امور فرهنگی کشور و از جمله همین شورای عالی انقلاب فرهنگی که برای همین مقصود هم به وجود آمده است؟!1378/09/23
لینک ثابت
میبینم که در محیط کار فرهنگی ما بهعنوان اسلام، کارِ خیلی کمی انجام میگیرد. فرض بفرمایید وزارت ارشاد نمیآید اعلان کند که من میخواهم «سینمای اسلامی» درست کنم! مگر ما از چه خجالت میکشیم؟! یک روز در این دنیا کسانی بودند که از گفتن «بسماللَّه» و از بردن نام اسلام، خجالت میکشیدند؛ ما آمدیم اسلام را در دنیا سکّهی رایج و نرخ شاهعبّاسی کردیم. حالا خجالت بکشیم از اینکه بگوییم سینما و تئاتر اسلامی میخواهیم؟! چرا اعلان نمیکنند؟ صریحاً بگویند که ما میخواهیم سینمایمان را اسلامی کنیم. «سینمای اسلامی» یعنی چه؟ یعنی ما میخواهیم محتوای این تکنیک، این قالب و این هنر را که از دیگران گرفتهایم - مثل خیلی چیزهای دیگر - اسلامی کنیم. ما میخواهیم از قالب این، هرچه را که با اسلام منافات دارد، حذف کنیم. چه مانعی دارد این گفته شود؟! چرا گفته نمیشود که ما در هنرهای نمایشیمان و در دانشگاه و در فلان برنامه، کارگردان مسلمان میخواهیم؟! به این معنا تصریح شود که ما میخواهیم کارگردان مسلمان، فیلمنامهنویس و بازیگر مسلمان درست کنیم و فضای جامعه را اسلامی کنیم. چرا این تصریح نمیشود؟! چرا در محیط دانشگاه تصریح نمیشود که ما میخواهیم دانشگاه را اسلامی کنیم؟! من چند سال قبل، این را مطرح کردم. البته اطّلاع دارم که آقایان جلساتی دارید؛ انشاءاللَّه که این جلسات به نتایج خوبی هم برسد. من میگویم از اینکه شما بگویید «ما میخواهیم دانشگاه، اسلامی باشد»، خجالت نکشید و از این نترسید. این، آن چیزی است که این ملت برای آن قیام کرده است و من و شما پوستهی رویی و ظاهر این ملت هستیم. ارادهی ما، فکر، گمان و روحیّات ما حاکی از اعماق عظیم قشرهای این ملت نیست! قشرهای ملت، همان کسانی هستند که این انقلاب را بهوجود آوردند، این جنگ را اداره کردند و این همه شهید دادند. الان هم حاضرند؛ اگر امتحانی پیش آید، همانطور شهید خواهند داد، کشته خواهند شد و گرسنگی خواهند کشید. مردم، مؤمنند.1378/09/23
لینک ثابت
من از وزارت ارشاد توقّع دارم. البته آقای «مهاجرانی» ظاهراً نیستند و خودشان را راحت کردند از اینکه بیایند و حرفهای ما را بشنوند! بههرحال، فرق نمیکند؛ چه ایشان باشند، چه نباشند، من اعتراضم این است این اعتراض را بارها هم گفتهام، الآن هم در جمع شما میگویم وزارت ارشاد در این دو سالی که ایشان در رأس این کار هستند، هیچ کار اسلامی بهعنوان اسلامی ارائه نداد! این اوّلین اعتراض من است. فرض کنید من خودم در مورد صدا و سیما، کمتر هفتهای است که اعتراضی و اوقات تلخیای نداشته باشم و پیغام تندی ندهم؛ اما صدا و سیما کارهای زیادی را بهعنوان کار اسلامی انجام داده، برنامههای اسلامی و برنامههای هنری اسلامی درست کرده و برنامههای گزارشی و علمی داشته است. اگر اشتباه و خطا و تخلّف دارد، از آن طرف هم تلاش و کار دارد. من سؤالم این است که وزارت ارشاد، چند کتاب برای تقویت تفکّر اسلامی به وجود آورده، چند تا فیلم برای تقویت مبانی فکری اسلامی و انقلابی ساخته و چند تئاتر مناسب داشته است؟ الآن مرتّب در این سالنهای وابسته به وزارت ارشاد، نمایش و تئاترهایی اجرا میشود؛ بعضیهایش صددرصد ضدّ دین و ضدّ انقلاب است! کسانی رفتند، دیدند و آمدند به من گزارش دادند. خوب؛ حالا اگر در کنار دو، سه نمونه تئاتر از اینگونه نمونهها، پنج شش نمونه هم به ما نشان میدادند که ما این تئاتر را به وجود آوردیم، یا این فیلم را اجرا کردیم که مبلّغ اسلام است، من هیچ اعتراضی نمیکردم. میگفتم بالاخره: «خلطوا عملًا صالحا و آخر سیّئا، عسی الله ان یتوب علیهم»! اما این طور نیست؛ هرچه هست، از آن طرف است! این اعتراض من است. من از رفتار وزارت ارشاد، راضی نیستم.
فرض کنید در مورد کتابهای رمان، بنده همیشه اهل رمان خواندن بودم؛ امروز هم با رمان بیارتباط نیستم و از دنیای رمان خبر دارم که چه خبر است. امروز فاسدترین رمانها منتشر میشود! البته این سه چهار ماه اخیر، تا حدودی توقّف شد ظاهراً بهخاطر همین حملات مجلس و اعتراضهای این طرف و آن طرف، این کار انجام شد خوب؛ وزارت ارشاد، دستاندرکار چند کتاب رمان شده و پول و امکانات به افرادی که آماده هستند، داده است مسلّم هم داریم که بنشینند و یک رمان انقلابی، یا چند رمان راجع به جنگ بنویسند؟ چند تا از این کارها کردند؟! این سؤال ماست دیگر. مگر وظیفهی وزارت ارشاد، غیر از این است؟! وزارت ارشاد اسلامی برای این است که اسلام را ترویج کند. البته این اعتراض را به سازمان تبلیغات هم دارم؛ منتها با آن ابعاد ضعیفتری از لحاظ امکانات و اینها که سازمان تبلیغات نسبت به وزارت ارشاد دارد. در مورد دانشگاه هم همینطور است.1378/09/23
لینک ثابت
من نگاه میكنم، میبینم كه در محیط كار فرهنگی ما بهعنوان اسلام، كارِ خیلی كمی انجام میگیرد. فرض بفرمایید وزارت ارشاد نمیآید اعلان كند كه من میخواهم «سینمای اسلامی» درست كنم! مگر ما از چه خجالت میكشیم؟! یك روز در این دنیا كسانی بودند كه از گفتن «بسم اللّه» و از بردن نام اسلام، خجالت میكشیدند؛ ما آمدیم اسلام را در دنیا سكّهی رایج و نرخ شاهعبّاسی كردیم. حالا خجالت بكشیم از اینكه بگوییم سینما و تئاتر اسلامی میخواهیم؟! چرا اعلان نمیكنند؟ صریحاً بگویند كه ما میخواهیم سینمایمان را اسلامی كنیم. «سینمای اسلامی» یعنی چه؟ یعنی ما میخواهیم محتوای این تكنیك، این قالب و این هنر را كه از دیگران گرفتهایم مثل خیلی چیزهای دیگر اسلامی كنیم. ما میخواهیم از قالب این، هرچه را كه با اسلام منافات دارد، حذف كنیم. چه مانعی دارد این گفته شود؟! چرا گفته نمیشود كه ما در هنرهای نمایشیمان و در دانشگاه و در فلان برنامه، كارگردان مسلمان میخواهیم؟! به این معنا تصریح شود كه ما میخواهیم كارگردان مسلمان، فیلمنامهنویس و بازیگر مسلمان درست كنیم و فضای جامعه را اسلامی كنیم. چرا این تصریح نمیشود؟! چرا در محیط دانشگاه تصریح نمیشود كه ما میخواهیم دانشگاه را اسلامی كنیم؟! من چند سال قبل، این را مطرح كردم. البته اطّلاع دارم كه آقایان جلساتی دارید؛ إن شاء اللّه كه این جلسات به نتایج خوبی هم برسد. من میگویم از اینكه شما بگویید «ما میخواهیم دانشگاه، اسلامی باشد»، خجالت نكشید و از این نترسید. این، آن چیزی است كه این ملت برای آن قیام كرده است و من و شما پوستهی رویی و ظاهر این ملت هستیم. ارادهی ما، فكر، گمان و روحیّات ما حاكی از اعماق عظیم قشرهای این ملت نیست! قشرهای ملت، همان كسانی هستند كه این انقلاب را به وجود آوردند، این جنگ را اداره كردند و این همه شهید دادند. الآن هم حاضرند؛ اگر امتحانی پیش آید، همانطور شهید خواهند داد، كشته خواهند شد و گرسنگی خواهند كشید. مردم، مؤمنند.1378/09/23
لینک ثابت
الآن ما در كشوری قرار داریم و نظامی هستیم كه به ایستادگی مردم، به تواناییهای فكری، به عزم راسخ و به تأثیرناپذیری مردم از دشمن خودشان احتیاج داریم. چه كسی بایستی این مسئولیت را انجام دهد؟ چه كسی بایستی به مردم تفهیم كند كه دشمن كیست و دشمنیِ او چگونه است و امروز نیاز این كشور به چیست؟ چه كسی بایستی دین را كه مایهی سرفرازی و ایستادگی ملت و مایهی فداكاری انسانها و تسلیم نشدن آنها در مقابل جاذبههای گوناگون جاذبههای مادّی است، به مردم، به نسل جوان، به دانشجو و به آدمهای جامعه، منتقل كند و بدهد؟ آیا درست است ما منتظر بنشینیم كه آیا حوزهی علمیه و روحانیت، با همان روشهای قدیمی و با همان جلسات سخنرانی و اینها این كارها را انجام دهند؛ یا نه، ما كه امروز دولت اسلامی و نظام جمهوری اسلامی هستیم مسئولیتی بر عهده گرفتهایم و بهعنوان رجال دین و مسئولین دینی هستیم؛ چه آنهایی كه معمّم هستند، چه آنهایی كه معمّم نیستند و همهی كسانی كه در نظام، مسئولیتی قبول كردهاند، در واقع مسئولیت قبول كردهاند كه نظام اسلامی را در این كشور، پایدار و مستقر كنند و به تكامل برسانند؟ خوب؛ غیر از ما چه كسی مسئول است كه مردم را اگر متزلزلند، تبدیل به انسانهای مقاوم كند؛ اگر دچار تردیدند، تردید آنها را برطرف كند؛ اگر در باورهای آنها اختلالی وجود دارد، باورهای صحیح و قوی را به آنها بدهد؛ اگر در مقابل اهداف و مسئولیتهای دشمن، دچار تردید و شك و تزلزل هستند، این شك و تردید را برطرف و آنها را عازم و مصمّم كند، تا این مردم از آن حقّی كه امروز پرچم آن را این كشور بهدست گرفته است، جانانه دفاع كنند؟ چه كسی مسئول این است كه مردم را به این سمت بكشاند؟ غیر از ما، غیر از مسئولین، بخصوص مسئولین امور فرهنگی كشور و از جمله همین شورای عالی انقلاب فرهنگی كه برای همین مقصود هم به وجود آمده است؟!اگر ما امروز این مردم را متدیّن و متشرّع و پایبند به دین و آگاه از مبانی دینی و برخوردار از معرفت دینی تربیت كنیم، هرچه به این سمت پیش برویم، این مملكت و آیندهی این كشور و این ملت را تضمین كردهایم؛ هر مقدار كه اجازهی رخنه در این موانع را بدهیم و اجازه دهیم كه در باورها و در مقدّسات دینی مردم در مسألهی شهادت، در مسئله جهاد و در دشمنیِ دشمنان واضح اسلام و مسلمین خدشه شود و همینطور در ذهنهای مردم تسرّب پیدا كند هرچه این را اجازه دهیم آیندهی این مملكت و این ملت را بیشتر به خطر انداختهایم و امكان سعادتی را كه این ملت برای آن قیام كرد و این حركت عظیم را انجام داد، ضعیفتر و امكان حضور و غلبهی دشمن را بیشتر كردهایم! اینها هم عملی نیست، مگر با تقویت كار فرهنگی و حقیقتاً مسئولین فرهنگی كشور چه شورای عالی انقلاب فرهنگی، چه عناصر محترمی از دولت كه در این شورا هستند، چه سازمانهای غیر دولتی مثل سازمان تبلیغات و دیگران و دیگران كه مسئولیت فرهنگی دارند باید احساس مسئولیت و وظیفه كنند و در میدان كار بیفتند. این امروز اساس كار ماست.1378/09/23
لینک ثابت
آن عالِم است که مىتواند محتواى ذهن انسانى را تبدیل به چیزى کند که از این جسم - به اصطلاح رایج امروز، از این سختافزارِ موجودِ بشرى - یک انسان متعالى، یک انسان پیشرو و یک انسان فعال و مقاوم بسازد. یک عالِم مىتواند این کار را بکند؛ «مداد العلماء»، واقعاً «افضل از دماء شهدا» است. براى خاطر اینکه همین جوانان طلبهى ما در میدان جنگ - آن گروه رزمى تبلیغى - به میدان جنگ مىرفتند - من بارها آنها را در آنجا مشاهده کردم - و انسانها و آدمهاى معمولى را تبدیل به آدمهاى مقاوم مىکردند؛ انسانهاى سست را تبدیل به آدمهاى قرص و انسانهاى متزلزل را تبدیل به انسانهاى ایستادهى داراى مقاومت مىکردند.
این نقشِ فرهنگ است. حالا شما همین را در وضع کلّ کشور، تعمیم دهید. الان ما در کشورى قرار داریم و نظامى هستیم که به ایستادگى مردم، به تواناییهاى فکرى، به عزم راسخ و به تأثیرناپذیرى مردم از دشمن خودشان احتیاج داریم. چه کسى بایستى این مسؤولیت را انجام دهد؟ چه کسى بایستى به مردم تفهیم کند که دشمن کیست و دشمنىِ او چگونه است و امروز نیاز این کشور به چیست؟ چه کسى بایستى دین را که مایهى سرفرازى و ایستادگى ملت و مایهى فداکارى انسانها و تسلیم نشدن آنها در مقابل جاذبههاى گوناگون - جاذبههاى مادّى - است، به مردم، به نسل جوان، به دانشجو و به آدمهاى جامعه، منتقل کند و بدهد؟ آیا درست است ما منتظر بنشینیم که آیا حوزهى علمیه و روحانیت، با همان روشهاى قدیمى و با همان جلسات سخنرانى و اینها این کارها را انجام دهند؛ یا نه، ما که امروز دولت اسلامى و نظام جمهورى اسلامى هستیم - مسؤولیتى بر عهده گرفتهایم و بهعنوان رجال دین و مسؤولین دینى هستیم؛ چه آنهایى که معمّم هستند، چه آنهایى که معمّم نیستند و همهى کسانىکه در نظام، مسؤولیتى قبول کردهاند، در واقع مسؤولیت قبول کردهاند که نظام اسلامى را در این کشور، پایدار و مستقر کنند و به تکامل برسانند؟ خوب؛ غیر از ما چه کسى مسؤول است که مردم را اگر متزلزلند، تبدیل به انسانهاى مقاوم کند؛ اگر دچار تردیدند، تردید آنها را برطرف کند؛ اگر در باورهاى آنها اختلالى وجود دارد، باورهاى صحیح و قوى را به آنها بدهد؛ اگر در مقابل اهداف و مسؤولیتهاى دشمن، دچار تردید و شک و تزلزل هستند، این شک و تردید را برطرف و آنها را عازم و مصمّم کند، تا این مردم از آن حقّى که امروز پرچم آن را این کشور بهدست گرفته است، جانانه دفاع کنند؟ چه کسى مسؤول این است که مردم را به این سمت بکشاند؟ غیر از ما، غیر از مسؤولین، بخصوص مسؤولین امور فرهنگى کشور و از جمله همین شوراى عالى انقلاب فرهنگى که براى همین مقصود هم بهوجود آمده است؟!1378/09/23
لینک ثابت
خجالت نکشیدن از مطالبه سینما و تئاتر اسلامی
من نگاه مىکنم، مىبینم که در محیط کار فرهنگى ما بهعنوان اسلام، کارِ خیلى کمى انجام مىگیرد. فرض بفرمایید وزارت ارشاد نمىآید اعلان کند که من مىخواهم «سینماى اسلامى» درست کنم! مگر ما از چه خجالت مىکشیم؟! یک روز در این دنیا کسانى بودند که از گفتن «بسماللَّه» و از بردن نام اسلام، خجالت مىکشیدند؛ ما آمدیم اسلام را در دنیا سکّهى رایج و نرخ شاهعبّاسى کردیم. حالا خجالت بکشیم از اینکه بگوییم سینما و تئاتر اسلامى مىخواهیم؟! چرا اعلان نمىکنند؟ صریحاً بگویند که ما مىخواهیم سینمایمان را اسلامى کنیم. «سینماى اسلامى» یعنى چه؟ یعنى ما مىخواهیم محتواى این تکنیک، این قالب و این هنر را که از دیگران گرفتهایم - مثل خیلى چیزهاى دیگر - اسلامى کنیم. ما مىخواهیم از قالب این، هرچه را که با اسلام منافات دارد، حذف کنیم. چه مانعى دارد این گفته شود؟! چرا گفته نمىشود که ما در هنرهاى نمایشیمان و در دانشگاه و در فلان برنامه، کارگردان مسلمان مىخواهیم؟! به این معنا تصریح شود که ما مىخواهیم کارگردان مسلمان، فیلمنامهنویس و بازیگر مسلمان درست کنیم و فضاى جامعه را اسلامى کنیم. چرا این تصریح نمىشود؟! چرا در محیط دانشگاه تصریح نمىشود که ما مىخواهیم دانشگاه را اسلامى کنیم؟! من چند سال قبل، این را مطرح کردم. البته اطّلاع دارم که آقایان جلساتى دارید؛ انشاءاللَّه که این جلسات به نتایج خوبى هم برسد. من مىگویم از اینکه شما بگویید «ما مىخواهیم دانشگاه، اسلامى باشد»، خجالت نکشید و از این نترسید. این، آن چیزى است که این ملت براى آن قیام کرده است و من و شما پوستهى رویى و ظاهر این ملت هستیم. ارادهى ما، فکر، گمان و روحیّات ما حاکى از اعماق عظیم قشرهاى این ملت نیست! قشرهاى ملت، همان کسانى هستند که این انقلاب را بهوجود آوردند، این جنگ را اداره کردند و این همه شهید دادند. الان هم حاضرند؛ اگر امتحانى پیش آید، همانطور شهید خواهند داد، کشته خواهند شد و گرسنگى خواهند کشید. مردم، مؤمنند.1378/09/23
لینک ثابت
انتقاد از از وزارت ارشاد در مورد عدم ساخت یک فیلم مبلغ اسلام
من از وزارت ارشاد توقّع دارم. البته آقاى «مهاجرانى» ظاهراً نیستند و خودشان را راحت کردند از اینکه بیایند و حرفهاى ما را بشنوند! بههرحال، فرق نمىکند؛ چه ایشان باشند، چه نباشند، من اعتراضم این است این اعتراض را بارها هم گفتهام، الآن هم در جمع شما مىگویم وزارت ارشاد در این دو سالى که ایشان در رأس این کار هستند، هیچ کار اسلامى بهعنوان اسلامى ارائه نداد! این اوّلین اعتراض من است. فرض کنید من خودم در مورد صدا و سیما، کمتر هفتهاى است که اعتراضى و اوقات تلخىاى نداشته باشم و پیغام تندى ندهم؛ اما صدا و سیما کارهاى زیادى را بهعنوان کار اسلامى انجام داده، برنامههاى اسلامى و برنامههاى هنرى اسلامى درست کرده و برنامههاى گزارشى و علمى داشته است. اگر اشتباه و خطا و تخلّف دارد، از آن طرف هم تلاش و کار دارد. من سؤالم این است که وزارت ارشاد، چند کتاب براى تقویت تفکّر اسلامى به وجود آورده، چند تا فیلم براى تقویت مبانى فکرى اسلامى و انقلابى ساخته و چند تئاتر مناسب داشته است؟ الآن مرتّب در این سالنهاى وابسته به وزارت ارشاد، نمایش و تئاترهایى اجرا مىشود؛ بعضیهایش صددرصد ضدّ دین و ضدّ انقلاب است! کسانى رفتند، دیدند و آمدند به من گزارش دادند. خوب؛ حالا اگر در کنار دو، سه نمونه تئاتر از اینگونه نمونهها، پنج شش نمونه هم به ما نشان مىدادند که ما این تئاتر را به وجود آوردیم، یا این فیلم را اجرا کردیم که مبلّغ اسلام است، من هیچ اعتراضى نمىکردم. مىگفتم بالاخره: «خلطوا عملًا صالحا و آخر سیّئا، عسى الله ان یتوب علیهم» (3)! اما این طور نیست؛ هرچه هست، از آن طرف است! این اعتراض من است. من از رفتار وزارت ارشاد، راضى نیستم.1378/09/23
لینک ثابت
قبل از انقلاب، آن کسانیکه توان کارهای تبلیغی، دینی را داشتند، به قدر تلاش خودشان کارهایی میکردند؛ امروز آن تلاشها باید هزاران برابر شود - نمیشود گفت دهبرابر و صدبرابر - امروز یک نظام و دولت به این عظمت - با امکانات به این فراوانی که در اختیار ماست - باید این مردم را مثل سیل به سمت اسلام، به سمت اهداف و مبانی اسلامی پیش ببرد. اگر ما عازم باشیم و تصمیم داشته باشیم، چه چیزی میتواند جلومان را در این میدان سد کند؟ لذاست که من حقیقتاً از بعضی بخشهای دولتی گله دارم و گلهی خودم را گفتهام. من معتقدم کمکاری انجام میگیرد. بنده یک بار در این جلسه - دو سه سال قبل - مطلبی را به آقایان عرض کردم؛ گفتم: مقصود این نیست که ما آن تفکّر نقطهی مقابل خودمان را قلع و قمع کنیم؛ ما که اهل قلع و قمعِ فکر نیستیم. اصلاً دنبال این نیستیم و معتقد نیستیم که قلع و قمع یک فکر، اوّلاً ممکن است و ثانیاً مفید است. ما معتقدیم که باید یک فکر، مطرح هم بشود، گفته و نوشته هم بشود؛ ولی ما که صاحب فکر درست و منطق و استدلال صحیح هستیم، با منطق و استدلال نشان دهیم که این فکر، غلط است. باید در مقابل اظهارات فکری - چه در زمینهی سیاسی و چه در زمینهی اسلامی - که مخالفین و دشمنان اسلام و مقابله کنندگان با اسلام و مسلمین و نظام اسلامی مطرح میکنند، کار شود. اگر مشاهده شود که کسانی حقیقتاً وارد میدان میشوند و صفآرایی فرهنگی میکنند، بنده خوشحال میشوم که آن حرفها بیش از آنچه که حالا گفته میشود، گفته شود. منتها مهم این است که ما این صفآرایی را مشاهده کنیم. وزارت ارشاد، وزارت آموزش عالی، وزارت بهداشت و درمان، وزارت آموزش و پرورش، سازمان تبلیغات و صدا و سیما بایستی نشان دهند که یک صف آرایی دارند. آرایش نیروهای فرهنگی بایستی یک آرایش دینی، اسلامی و انقلابی باشد؛ این بُروبرگرد ندارد. این غلط و خطرناک است که ما ناگهان احساس کنیم آرایش ما بهوسیلهی نیروهای دشمن به هم خورده و ما خودمان همدیگر را نمیشناسیم؛ مثل میدان جنگ! شما ناگهان نگاه کنید، ببینید بهجای اینکه نیروی شما در مقابل دشمن سنگر بگیرد و خاکریز درست کند، خاکریزهایش تا دل دشمن رفته و خاکریز دشمن هم تا دل شماست و قاطی هستید! احیاناً شما در مقابل بعضی از خودیها خاکریز زدهاید! این انسان را نگران میکند. من امروز از این نگرانم.1378/09/23
لینک ثابت
اگر ما امروز این مردم را متدیّن و متشرّع و پایبند به دین و آگاه از مبانی دینی و برخوردار از معرفت دینی تربیت کنیم، هرچه به این سمت پیش برویم، این مملکت و آیندهی این کشور و این ملت را تضمین کردهایم1378/09/23
لینک ثابت
اگر ما امروز این مردم را متدیّن و متشرّع و پایبند به دین و آگاه از مبانی دینی و برخوردار از معرفت دینی تربیت کنیم، هرچه به این سمت پیش برویم، این مملکت و آیندهی این کشور و این ملت را تضمین کردهایم؛ هر مقدار که اجازهی رخنه در این موانع را بدهیم و اجازه دهیم که در باورها و در مقدّسات دینی مردم - در مسألهی شهادت، در مسأله جهاد و در دشمنىِ دشمنان واضح اسلام و مسلمین - خدشه شود و همینطور در ذهنهای مردم تسرّب پیدا کند - هرچه این را اجازه دهیم - آیندهی این مملکت و این ملت را بیشتر به خطر انداختهایم و امکان سعادتی را که این ملت برای آن قیام کرد و این حرکت عظیم را انجام داد، ضعیفتر و امکان حضور و غلبهی دشمن را بیشتر کردهایم! اینها هم عملی نیست، مگر با تقویت کار فرهنگی و حقیقتاً مسؤولین فرهنگی کشور - چه شورای عالی انقلاب فرهنگی، چه عناصر محترمی از دولت که در این شورا هستند، چه سازمانهای غیردولتی مثل سازمان تبلیغات و دیگران و دیگران که مسؤولیت فرهنگی دارند - باید احساس مسؤولیت و وظیفه کنند و در میدان کار بیفتند. این امروز اساس کار ماست.1378/09/23
لینک ثابت
من نگاه میکنم، میبینم که در محیط کار فرهنگی ما بهعنوان اسلام، کارِ خیلی کمی انجام میگیرد. فرض بفرمایید وزارت ارشاد نمیآید اعلان کند که من میخواهم «سینمای اسلامی» درست کنم! مگر ما از چه خجالت میکشیم؟! یک روز در این دنیا کسانی بودند که از گفتن «بسمالله» و از بردن نام اسلام، خجالت میکشیدند؛ ما آمدیم اسلام را در دنیا سکّهی رایج و نرخ شاهعبّاسی کردیم. حالا خجالت بکشیم از اینکه بگوییم سینما و تئاتر اسلامی میخواهیم؟! چرا اعلان نمیکنند؟ صریحاً بگویند که ما میخواهیم سینمایمان را اسلامی کنیم. «سینمای اسلامی» یعنی چه؟ یعنی ما میخواهیم محتوای این تکنیک، این قالب و این هنر را که از دیگران گرفتهایم - مثل خیلی چیزهای دیگر - اسلامی کنیم. ما میخواهیم از قالب این، هرچه را که با اسلام منافات دارد، حذف کنیم. چه مانعی دارد این گفته شود؟! چرا گفته نمیشود که ما در هنرهای نمایشیمان و در دانشگاه و در فلان برنامه، کارگردان مسلمان میخواهیم؟! به این معنا تصریح شود که ما میخواهیم کارگردان مسلمان، فیلمنامهنویس و بازیگر مسلمان درست کنیم و فضای جامعه را اسلامی کنیم. چرا این تصریح نمیشود؟!.... اگر من و شما اسلام را نخواهیم، از اسلام خجالت بکشیم و این مردم بدانند، والله تأمّل نمیکنند در اینکه ما را مثل هستهی خرما از دهانشان در آورند و کناری پرتاب کنند! ما باید به اسلام تمسّک کنیم. اسلام، آن چیزی است که وسیلهی رشد و پیشرفت و تکامل و تعالی این ملت و این کشور است و جایش هم همین جای فرهنگ است.1378/09/23
لینک ثابت
شورای عالی انقلاب فرهنگی و شوراهای گوناگون دیگری وجود دارد که همهی اینها یا به یک واسطه، یا بیواسطه، مصوّبهی زمان امام رضواناللهعلیه است. ...خواهشم این است آقایانی که مجریان کارهای فرهنگی هستند، مصوّبات اینجا را مصوّبات قانونی و الزامی بدانند. این طور نباشد که هر وقت دلشان خواست، بر طبق آن رفتار کنند و هر وقت دلشان نمیخواهد، رفتار نکنند. فرض بفرمایید اعضای این شورا در جلسات متعدّدی نشستند و سیاستهای فرهنگی را تصویب کردند که سیاستهای فرهنگی خوبی هم بود، بعد - مثلاً - در مجمع تشخیص برود و آنجا هیچ مورد توجه قرار نگیرد. این درست نیست. اینجا یک مرکز اساسی و مهمّی است؛ اینجا برای کار فرهنگی، قطعاً بر مجمع تشخیص، اولویّت دارد. حدّاقل اینکه اصولاً اینجا برای کار فرهنگی تشکیل شده است، ولی آنجا مجموعهای است که مشاورین رهبری هستند.1378/09/23
لینک ثابت
قبل از انقلاب، آن کسانیکه توان کارهای تبلیغی، دینی را داشتند، به قدر تلاش خودشان کارهایی میکردند؛ امروز آن تلاشها باید هزاران برابر شود - نمیشود گفت دهبرابر و صدبرابر - امروز یک نظام و دولت به این عظمت - با امکانات به این فراوانی که در اختیار ماست - باید این مردم را مثل سیل به سمت اسلام، به سمت اهداف و مبانی اسلامی پیش ببرد. اگر ما عازم باشیم و تصمیم داشته باشیم، چه چیزی میتواند جلومان را در این میدان سد کند؟ لذاست که من حقیقتاً از بعضی بخشهای دولتی گله دارم و گلهی خودم را گفتهام. من معتقدم کمکاری انجام میگیرد.1378/09/23
لینک ثابت