newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
محمدرضا سرشار

با اینکه قبلاً یک روز، هم به آقای رهگذر و هم به آقای میرکیانی - که ظاهراً آن روز همراهشان بودند - عرض کرده بودم که من چقدر از این برنامه راضی و خرسند هستم و به وسیله‌ی آقایان به شما برادران و خواهران اظهار اخلاص و ارادت کرده بودیم، لکن حقیقتاً دلم نیامد که این خرسندی قلبی و تقدیر از این برنامه‌ی بسیار خوب را حضوراً هم به شماها عرض نکنم..... اگر ما یک آقای رهگذری داشته باشیم و جز این یک کار در ظرف بیست سی سال هیچ کار دیگری انجام نداده باشد، این کارِ بزرگی است؛ کار کوچکی نیست. آثار بسیاری از این نویسنده‌های بزرگ دنیا - این قصه‌نویسها و تاریخ‌نویسها - مال بیست سال و سی سال و اینهاست. و این خیلی اثر خوبی خواهد شد1373/12/27
لینک ثابت
محمد میرکیانی

با اینکه قبلاً یک روز، هم به آقای رهگذر و هم به آقای میرکیانی - که ظاهراً آن روز همراهشان بودند - عرض کرده بودم که من چقدر از این برنامه راضی و خرسند هستم و به وسیله‌ی آقایان به شما برادران و خواهران اظهار اخلاص و ارادت کرده بودیم، لکن حقیقتاً دلم نیامد که این خرسندی قلبی و تقدیر از این برنامه‌ی بسیار خوب را حضوراً هم به شماها عرض نکنم.... حتماً ان‌شاءاللَّه باید این را بسازید. البته فصل بعد از بعثت، طولانی‌تر خواهد بود. حالا مثلاً این بخش چهل و پنج قسمت شد، اما اگر بخواهید از بعثت تا هجرت را بسازید - که حالا باز آنجا یک مقدار اطلاعات محدودتر از هجرت به بعد است؛ بین بعثت و هجرت روشنی بیشتری بر صحنه هست، لکن نه به آن دقیقی و ریزیِ بعد - شاید این بخش مثلاً صدها قسمت بشود و خواهد شد؛ چه عیب دارد؟ شما این را یک پروژه‌ی بیست ساله در نظر بگیرید و بنا بگذارید که این کار را در ظرف بیست سال به بهترین وجهی تمام بکنید. یعنی اگر ما یک آقای رهگذری داشته باشیم و جز این یک کار در ظرف بیست سی سال هیچ کار دیگری انجام نداده باشد، این کارِ بزرگی است؛ کار کوچکی نیست. آثار بسیاری از این نویسنده‌های بزرگ دنیا - این قصه‌نویسها و تاریخ‌نویسها - مال بیست سال و سی سال و اینهاست. و این خیلی اثر خوبی خواهد شد. از ورود در این میدان هیچ وحشت نکنید. الحمدللَّه وسائل کار هم فراهم است؛ این مجریان به این خوبی و سردبیر علاقه‌مندِ شائقِ پرذوقی مثل آقای میرکیانی. و این تهیه هم شما را در نوشتن کمک خواهد کرد1373/12/27
لینک ثابت
حجت شرعی بودن عمل پیامبر (صلی الله علیه وآله)

راجع به مسئله‌ی جمعِ بین تاریخ و قصه؛ بله، مرز ظریف و دقیقی دارد. حالا بعضی‌ها در نمایشنامه و قصه و اینها دست خودشان را خیلی باز میکنند. مثلاً فلان فیلم‌نامه‌نویس یا کارگردان میگوید: بله، این قصه یک قصه‌ی تاریخی است، اما من به تاریخ چه کار دارم؟ مثلاً توی تاریخ نوشته که فلان کس در سال فلان به دنیا آمد، یا فلان حادثه از او سر زد؛ اما من میخواهم این را پنج سال جلوتر بگذارم؛ این سلیقه‌ی من و فهم من و برداشت من و دل من است که میخواهد در این زمینه قضاوت کند! من به تاریخ چه کار دارم؟ بعضی اینجور خودشان را از تاریخ آزاد میکنند. حالا خب حرفی هم نیست، آن هم کاری است؛ اما در مورد زندگی پیغمبر و قضایای تعیین کننده‌ی تاریخی نمیشود این کار را کرد. میدانید «لکم فی رسول اللَّه أسوة حسنة»؛(1) یعنی زندگی پیغمبر برای ما مثل قرآن است. اگر جائی از آن مسجل و ثابت شد، باید همان جور ثابت شده‌اش به نسلهای بعد برسد. چرا؟ چون برای ما حجت شرعی است؛ عمل پیغمبر برای ما حجت شرعی است. لذا آن بخشَش که صدور قول و فعلی از شخص نبی اکرم است - و بعد امیرالمؤمنین که معصوم است و در کنار ایشان است - باید تغییر نکند.1373/12/27

1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 21
لَقَد كانَ لَكُم في رَسولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن كانَ يَرجُو اللَّهَ وَاليَومَ الآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثيرًا
ترجمه:
مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند.
لینک ثابت
بزرگ بودن حادثه‌ی ابرهه

اغلبِ برنامه‌های شما [برنامه رادیویی از سرزمین نور] را وقتی من شنیدم، من را متأثر کرده و گریسته‌ام؛ اما بخصوص چند قسمت از این برنامه خیلی مؤثر بود. یکی‌اش همین قضیه‌ی رفتن پیش ابرهه بود و آن حادثه‌ی دشوار مکه، و بعد نجات از این حادثه و آن مسئله‌ی ابابیل؛ که خدای متعال در قرآن تصریح کرده است؛ حادثه باید خیلی بزرگ باشد که قرآن یک سوره را مخصوص این کار قرار میدهد. (1) این، اهمیت حادثه را نشان میدهد؛ چون قرآن که کتاب تاریخ و گزارش نیست. یکی هم قضیه‌ی آن راهب - بحیرا - بود که واقعاً خیلی جالب و فوق‌العاده است و انصافاً خیلی خوب بیان شد؛ هم نوبت اول، هم نوبت دوم. و قضایای گوناگون دیگر که حالا جزئیاتش را من برای بعدها میگذارم؛ اگر فرصتی شد.1373/12/27

1 ) سوره مبارکه الفيل آیه 1
بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ أَلَم تَرَ كَيفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصحابِ الفيلِ
ترجمه:
آیا ندیدی پروردگارت با فیل سواران [= لشکر ابرهه که برای نابودی کعبه آمده بودند] چه کرد؟!
1 ) سوره مبارکه الفيل آیه 2
أَلَم يَجعَل كَيدَهُم في تَضليلٍ
ترجمه:
آیا نقشه آنها را در ضلالت و تباهی قرار نداد؟!
1 ) سوره مبارکه الفيل آیه 3
وَأَرسَلَ عَلَيهِم طَيرًا أَبابيلَ
ترجمه:
و بر سر آنها پرندگانی را گروه گروه فرستاد،
1 ) سوره مبارکه الفيل آیه 4
تَرميهِم بِحِجارَةٍ مِن سِجّيلٍ
ترجمه:
که با سنگهای کوچکی آنان را هدف قرارمی‌دادند؛
1 ) سوره مبارکه الفيل آیه 5
فَجَعَلَهُم كَعَصفٍ مَأكولٍ
ترجمه:
سرانجام آنها را همچون کاه خورده‌شده (و متلاشی) قرار داد!
لینک ثابت
لزوم پای‌بندی به تاریخ و پرهیز از قصه‌پردازی در نمایشنامه‌های تاریخی

راجع به مسئله‌ى جمعِ بین تاریخ و قصه؛ بله، مرز ظریف و دقیقى دارد. حالا بعضى‌ها در نمایشنامه و قصه و این‌ها دست خودشان را خیلى باز مى‌کنند. مثلًا فلان فیلم‌نامه‌نویس یا کارگردان مى‌گوید: بله، این قصه یک قصه‌ى تاریخى است، اما من به تاریخ چه کار دارم؟ مثلًا توى تاریخ نوشته که فلان‌کس در سال فلان به دنیا آمد، یا فلان حادثه از او سر زد؛ اما من مى‌خواهم این را پنج سال جلوتر بگذارم؛ این سلیقه‌ى من و فهم من و برداشت من و دل من است که مى‌خواهد در این زمینه قضاوت کند! من به تاریخ چه کار دارم؟ بعضى این‌جور خودشان را از تاریخ آزاد مى‌کنند. حالا خب حرفى هم نیست، آن هم کارى است؛ اما در مورد زندگى پیغمبر و قضایاى تعیین‌کننده‌ى تاریخى نمى‌شود این کار را کرد. مى‌دانید «لکم فی رسول اللَّه أسوة حسنة»؛ یعنى زندگى پیغمبر براى ما مثل قرآن است. اگر جائى از آن مسجل و ثابت شد، باید همان جور ثابت‌شده‌اش به نسلهاى بعد برسد. چرا؟ چون براى ما حجت شرعى است؛ عمل پیغمبر براى ما حجت شرعى است. لذا آن بخشَش که صدور قول و فعلى از شخص نبى اکرم است- و بعد امیر المؤمنین که معصوم است و در کنار ایشان است- باید تغییر نکند.1373/12/27
لینک ثابت
زبان فارسی

قوّت کار شما از جمله در این است که فضای تاریخی را خوب منعکس میکنید. البته آن روز من به شما نکته‌ای را گفتم، شما گفتید که برای خاطر انعکاس فضای تاریخی است؛ مسئله‌ی الفاظ. من تصور میکنم لفظ، خیلی مؤثر نیست؛ حالا اختیار با شماست؛ نویسنده شما هستید و هر روشی و سلیقه‌ای و سبکی که کار شماست، ادامه بدهید. اما این زبانی که شما به کار میگیرید، اصلاً خیلی زبان باستانیای نیست؛ یک تکه‌هائیاش اصلاً مال زبان ما نیست. فرض بفرمائید این »اما«هائی که شما بعد از شروع مبتدا میآورید، اصلاً گرته‌برداری از انگلیسی است؛ ما اصلاً در فارسی چنین چیزی نداریم: »خانه‌ی دوست اما از اینجا دور است«؛ ما میگوئیم: »اما خانه‌ی دوست از اینجا دور است«. »اما«ی بعد، ترجمه‌ی لفظ به لفظ از زبان خارجی است.  بنابراین اینها خیلی مؤثر نیست در اینکه فضا را مشخص کند. شاید تا یک حدودی باشد؛ اما زیاد نمیشود مبالغه کرد. خوشبختانه شما خودتان اصلاً صحنه را منعکس میکنید؛ مثل داستان آن سیل که مکه را گرفت یا داستان گذاشتن حجرالاسود.
من اتفاقاً این قصه را دنبال میکردم و همین داستان تبدیل حجرالاسود و گذاشتن حجرالاسود به ذهنم بود و با خودم میگفتم ببینیم این آقایان این داستان را چه جور از آب در می‌آورند. انصافاً خیلی خوب از آب در آوردید؛ خیلی خیلی خوب. یعنی اینجور عادی کردن؛ که نشستند، گفتند: اول‌کسی که وارد مسجدالحرام میشود. خب این را بارها ماها خوانده‌ایم و نقل کرده‌ایم. چرا باید به اینجا برسند که اول‌کسی که وارد مسجدالحرام میشود، این کار را انجام بدهد؟ خب اینکه خیلی چیزِ شانسىِ بیخودی به نظر میرسد. اما شما آنچنان آن صحنه‌ی درگیریها و بگو مگوها را به برکت گزارش خوب و صداهای خوب - که همه‌ی آنها هم مطابق واقع است و آدم میفهمد که قاعدتاً همین جور بوده است - خوب منعکس کردید که آدم به این نتیجه میرسید که آره، واقعاً هم الان اگر آدم عاقلی توی اینها باشد، باید همین جور چیزی بگوید: ببینیم اول کی می‌آید. انصافاً خیلی خوب است.1373/12/27

لینک ثابت
سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)

متن کلام و عمل پیغمبر، بایستی به طور واضح و مشخص منعکس بشود و آن را نمیشود تغییر داد و گفت حضرت که این را گفتند، لابد کنارش فلان چیز را میخواستند بگویند؛ نه دیگر؛ آن را باید همان جور دقیق بیان کرد.1373/12/27
لینک ثابت
هنرمندان

هنرمند دو تا کار میکند. کار هنرمند فقط روایت هنری نیست؛ روایت هنری آن بخشی از کار هنرمند است که همه آن را میبینید ‌که با هنر خودش دارد چیزی را روایت میکند. اما بخش مهمی قبل از این وجود دارد و آن چیست؟ آن رؤیت هنری است. چی را ‌روایت میکند؟ لابد چیزی را دیده و درک کرده است. کی میتواند آن را درک کند؟ چشم هنرمند. هیچ کس دیگر نمیتواند آن را ‌درک کند. ملتفتید؟ لذاست مثلاً شما که شاعرید، یا قصه‌نویسید، یا بازیگر یک نمایش هستید، یا کارگردان یک نمایش هستید، ‌وقتی یک قضیه‌ی تاریخی را میخوانید، فضای آن قصه را با آن نگاه هنرىِ خودتان به دست میآورید؛ آن چیزی که چشم بی هنر ‌نمیتواند آن را ببیند؛ این کار اول شماست. بعد آن را با بیان هنری گزارش میکنید؛ این هم کار دوم شماست‌.‌1373/12/27
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی