newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
تحول ‌و ارتقاء‌ علوم‌ انسانی

حالا مقداری اختراعات انجام گرفته، کارهای جدیدی انجام گرفته. پیشرفتها را شاید من یک مقدار بیشتر هم بدانم؛ چون گزارشهای گوناگون از جاهای مختلف به ما خیلی میرسد؛ اما حقیقتاً بنده راضی نیستم و این مقدار پیشرفت علم راضی کننده نیست. حالا اینها مطالبی است که فقط در این جمعها میشود گفت. وقتی میگوئیم از این مقدار پیشرفت راضی نیستیم، نه اینکه ما میتوانستیم و نکردیم؛ نه، ممکن است هیچ کس هم مقصر نباشد، و بیشتر از این هم نمیشده. ممکن است واقع مطلب هم همین باشد، اما همین واقعیت برای بنده واقعاً خشنود کننده نیست؛ ما هنوز خیلی فاصله داریم تا آنجائی که باید به آن برسیم. من توقع زیادی هم ندارم. بنده عرض نمیکنم که حتماً در ظرف ده سال یا بیست سال بایستی به ردیفهای اول علمی دنیا برسیم - حالا نمیگویم ردیف اول - لیکن باید هدف ما این باشد؛ ولو در ظرف پنجاه سال کشور از اسارت علمی مطلقاً خارج بشود. تولید علم معنایش این است. علم یک محصولی نیست که تولیدش مثل تولیدهای دیگر باشد؛ به خیلی مقدمات نیازمند است؛ ولی باید بالاخره ما به آنجا برسیم که دانش را گسترش و بسط بدهیم، به ژرفای دانش برسیم، دانشهای جدیدی را پیدا کنیم. دانشهای ممکنِ برای بشر فقط همین دانشهائی نیست که ما امروز داریم؛ بسیاری دانشها قطعاً وجود دارد که بعدها بشر به آنها خواهد رسید؛ کمااینکه بسیاری از دانشها تا صد سال پیش نبود. خیلی از این علوم انسانی که صحبت کردند، تا صد سال پیش، از اینها خبری نبود؛ نه علم وجود داشت، نه تحقیقات علمی در آن رشته‌ها وجود داشت؛ بعد به وجود آمد. بشر قابلیت اتساعش خیلی بیش از اینهاست. عالَم قابلیت معرفت و شناختش خیلی بیشتر از اینهاست. ما باید به جائی برسیم که در این عرصه‌ها هرچه ممکن است، پیش برویم؛ هرچه ممکن است، بفهمیم. و البته علم را وسیله‌ی سعادت انسان قرار بدهیم. تفاوت نگاه دین - یعنی اسلام - به علم، با نگاهی که دنیای مادی به علم مینگریست، در همین است. ما علم را میخواهیم برای سعادت بشر، برای رشد بشر، برای شکوفائی بشر، برای استقرار عدالت و آرزوهای قدیمی بشر.1388/11/13
لینک ثابت
انس با قرآن

انس با قرآن و تدبر در قرآن، همچنین تدبر در ادعیه‌ی مأثوره‌ای که اعتبار دارد - مثل صحیفه‌ی سجادیه و بسیاری از دعاها - در تعمیق معرفت دینی خیلی نقش دارد. تعمیق معرفت دینی خیلی مهم است. یک وقت یک کسی همین‌طور روی احساسات، در نماز جماعت هم ممکن است شرکت کند، در اعتکاف هم شرکت کند، در مجلس عزای حسینی هم شرکت کند، در فلان تظاهرات دینی هم شرکت کند، اما این معرفت در عمق جان او وجود نداشته باشد؛ لذا سر یک پیچی، سر یک دست‌اندازی، یکهو می‌بینید که از جا در میرود؛ این به خاطر این است. ما نظائرش را زیاد دیدیم. توی همین مجموعه‌های انقلاب، اوائل انقلاب کسانی بودند که از ماها که ریش داشتیم و عمامه داشتیم و اینها، به نظر میرسید که اینها متدین‌تر و مقیدتر و پابندتر و نسبت به دین متعصب‌ترند؛ بعد یک وقت - همان طوری که عرض کردم - یک دست‌اندازی پیش آمد، یکهو دیدیم تایرش در رفت! خوب، پیداست که چفت و بست محکمی نداشته.1388/11/13
لینک ثابت
قدرت و اقتدار آفرین بودن دانش

علم مایه‌ی قدرت است؛ هم امروز و هم در طول تاریخ؛ در آینده هم همین جور خواهد بود. این علم یک وقت منتهی به یک فناوری خواهد شد، یک وقت هم نخواهد شد. خود دانش مایه‌ی اقتدار است؛ ثروت‌آفرین است؛ قدرت نظامی‌آفرین است؛ قدرت سیاسی‌آفرین است. یک روایتی هست که میفرماید: «العلم سلطان» - علم، قدرت است - «من وجده صال به و من لم یجده صیل علیه».(1) یعنی مسئله، دو طرف دارد: اگر علم داشتید، میتوانید سخن برتر را بگوئید، دست برتر را داشته باشید - «صال» یعنی این - اگر نداشتید، حالت میانه ندارد؛ «صیل علیه». پس کسی که علم دارد، او دست برتر را بر روی شما خواهد داشت؛ در مقدرات شما دخالت میکند؛ در سرنوشت شما دخالت میکند. گنجینه‌ی معارف اسلامی پر است از این حرفها.1388/11/13

1 )
شرح‏ نهج‏البلاغة، ابن ابی الحدید ج20 ص 319 ؛

العلم سلطان من وجده صال به و من لم يجده صيل عليه
ترجمه:
دانش، سلطنت و قدرت است، هر كه آن را بيابد با آن يورش برد و هر كه آن را از دست بدهد بر او يورش برند
لینک ثابت
غافل نبودن از کید دشمن

حالا بعضی‌ها حساسند روی کلمه‌ی دشمن، که چرا شما میگوئید دشمن؛ چرا هی تکرار میکنید دشمن. خوب، تکرار هم میکنیم و باز بعضی اینجوری دچار غفلت میشوند، نمیفهمند که دشمن دارد با آنها چه کار میکند؛ این همه هم میگوئیم و نمیشود! اگر نمیگفتیم، چه میشد! شما ببینید از اول تا آخر قرآن، خدای متعال چقدر اسم شیطان و شیطان‌صفتها و ابلیس را آورده؛ چقدر اسم فرعون و نمرود و قارون و دشمنان پیغمبر در زمان بعثت آمده و چقدر اینها در قرآن تکرار شده. داستان ابلیس و شیطان در قرآن تکرار شده. میشد یک بار خدای متعال بگوید، برای اطلاع کافی بود. این برای این است که هیچ وقت نباید از کید دشمن غافل بود. امیرالمؤمنین فرمود: «و من نام لم‌ینم عنه»؛(1) اگر شما توی سنگر خوابتان برد، لازمه‌اش این نیست که دشمن شما هم که روبه‌رو نشسته، او هم توی سنگرش خوابش برده باشد؛ نه، ممکن است شما خوابت برده باشد، او بیدار باشد؛ آن وقت پدرتان درآمده است. نباید غفلت کرد. و می‌بینید که غفلت میشود.
توی همین قضایای بعد از انتخابات واقعاً غفلت بزرگی کردند. حالا من که میگویم غفلت، چون بنای من بر خوشبینی است؛ خود من هم آدم بدبینی نیستم؛ آدم خوشبینی‌ام، نسبت به اشخاص هم خوشبینم. بلافاصله روز بعد از انتخابات، کارهای بدی را انجام دادند؛ حالا دارند نتائجش را می‌بینند. به عنوان اعتراض به انتخابات، مردم را به خیابانها دعوت کردند؛ چرا؟ این چه منطقی است؟ چرا مردم را به خیابان دعوت میکنند؟ مگر مسئله‌ی انتخابات - مسئله‌ای به این اهمیت، به این ظرافت - قابل حل توی خیابان است؟ نیروی فشار درست کردن؛ اینها غفلتهای بزرگی است.1388/11/13


1 ) نامه 62 : از نامه‏هاى آن حضرت است به اهل مصر كه با مالك اشتر فرستاد، زمانى كه او را به حكومت مصر منصوب كرد
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً ( صلى الله عليه وآله ) نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَ مُهَيْمِناً عَلَى الْمُرْسَلِينَ فَلَمَّا مَضَى ( عليه السلام ) تَنَازَعَ الْمُسْلِمُونَ الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ فَوَاللَّهِ مَا كَانَ يُلْقَى فِي رُوعِي وَ لَا يَخْطُرُ بِبَالِي أَنَّ الْعَرَبَ تُزْعِجُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ ( صلى الله عليه وآله ) عَنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ لَا أَنَّهُمْ مُنَحُّوهُ عَنِّي مِنْ بَعْدِهِ فَمَا رَاعَنِي إِلَّا انْثِيَالُ النَّاسِ عَلَى فُلَانٍ يُبَايِعُونَهُ فَأَمْسَكْتُ يَدِي حَتَّى رَأَيْتُ رَاجِعَةَ النَّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الْإِسْلَامِ يَدْعُونَ إِلَى مَحْقِ دَيْنِ مُحَمَّدٍ ( صلى الله عليه وآله ) فَخَشِيتُ إِنْ لَمْ أَنْصُرِ الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ أَنْ أَرَى فِيهِ ثَلْماً أَوْ هَدْماً تَكُونُ الْمُصِيبَةُ بِهِ عَلَيَّ أَعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلَايَتِكُمُ الَّتِي إِنَّمَا هِيَ مَتَاعُ أَيَّامٍ قَلَائِلَ يَزُولُ مِنْهَا مَا كَانَ كَمَا يَزُولُ السَّرَابُ أَوْ كَمَا يَتَقَشَّعُ السَّحَابُ فَنَهَضْتُ فِي تِلْكَ الْأَحْدَاثِ حَتَّى زَاحَ الْبَاطِلُ وَ زَهَقَ وَ اطْمَأَنَّ الدِّينُ وَ تَنَهْنَهَ وَ مِنْهُ : ‏إِنِّي وَ اللَّهِ لَوْ لَقِيتُهُمْ وَاحِداً وَ هُمْ طِلَاعُ الْأَرْضِ كُلِّهَا مَا بَالَيْتُ وَ لَا اسْتَوْحَشْتُ وَ إِنِّي مِنْ ضَلَالِهِمُ الَّذِي هُمْ فِيهِ وَ الْهُدَى الَّذِي أَنَا عَلَيْهِ لَعَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ نَفْسِي وَ يَقِينٍ مِنْ رَبِّي وَ إِنِّي إِلَى لِقَاءِ اللَّهِ لَمُشْتَاقٌ وَ حُسْنِ ثَوَابِهِ لَمُنْتَظِرٌ رَاجٍ وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِينَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِينَ حِزْباً فَإِنَّ مِنْهُمُ الَّذِي قَدْ شَرِبَ فِيكُمُ الْحَرَامَ وَ جُلِدَ حَدّاً فِي الْإِسْلَامِ وَ إِنَّ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ يُسْلِمْ حَتَّى رُضِخَتْ لَهُ عَلَى الْإِسْلَامِ الرَّضَائِخُ فَلَوْ لَا ذَلِكَ مَا أَكْثَرْتُ تَأْلِيبَكُمْ وَ تَأْنِيبَكُمْ وَ جَمْعَكُمْ وَ تَحْرِيضَكُمْ وَ لَتَرَكْتُكُمْ إِذْ أَبَيْتُمْ وَ وَنَيْتُمْ أَ لَا تَرَوْنَ إِلَى أَطْرَافِكُمْ قَدِ انْتَقَصَتْ وَ إِلَى أَمْصَارِكُمْ قَدِ افْتُتِحَتْ وَ إِلَى مَمَالِكِكُمْ تُزْوَى وَ إِلَى بِلَادِكُمْ تُغْزَى انْفِرُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ إِلَى قِتَالِ عَدُوِّكُمْ وَ لَا تَثَّاقَلُوا إِلَى الْأَرْضِ فَتُقِرُّوا بِالْخَسْفِ وَ تَبُوءُوا بِالذُّلِّ وَ يَكُونَ نَصِيبُكُمُ الْأَخَسَّ وَ إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ يُنَمْ عَنْهُ وَ السَّلَامُ .
ترجمه:
اما بعد، خداوند سبحان محمّد صلّى اللّه عليه و آله را ترساننده جهانيان از عذاب فردا، و گواه بر انبيا فرستاد. چون از جهان در گذشت- صلّى اللّه عليه و آله- پس از او مسلمانان در رابطه با خلافت به نزاع برخاستند. به خدا قسم در قلبم‏ نمى‏افتاد، و بر خاطرم نمى‏گذشت كه عرب پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله خلافت را از خاندانش بيرون برند، يا آن را بعد از او از من دور دارند. چيزى مرا شگفت زده نكرد مگر شتافتن مردم به جانب فلان كه با او بيعت مى‏كردند. از مداخله در كار دست نگاه داشتم تا آنكه مشاهده نمودم گروهى از اسلام باز گشته، و مردم را به نابود كردن دين محمّد صلّى اللّه عليه و آله دعوت مى‏كنند، ترسيدم اگر به يارى اسلام و اهلش برنخيزم رخنه‏اى در دين ببينم يا شاهد نابودى آن باشم كه مصيبت آن بر من بزرگتر از فوت شدن حكومت بر شماست، حكومتى كه متاع دوران كوتاه زندگى است، و همچون سراب از بين مى‏رود، يا همچون ابر از هم مى‏پاشد. بنا بر اين در ميان آن فتنه‏ها قيام كردم تا باطل از بين رفت و نابود شد، و دين به استوارى و استحكام رسيد. و قسمتى از اين نامه است به خدا قسم اگر به تنهايى با دشمنان روبرو شوم در حالى كه تمام زمين را پر كرده باشند، مرا نه باك است و نه ترس. من بر گمراهى آنان و هدايت خويش از جانب خود بر بصيرت از سوى پروردگارم بر يقينم. هر آينه من آرزومند لقاى خدايم و به پاداش نيك او در انتظار و اميد، اما تأسّفم از اين است كه حكومت اين امت به دست بى‏خردان و تبهكاران افتد، و مال خدا را در بين خود دست به دست كنند، و عباد حق را به بردگى گيرند، و با شايستگان به جنگ خيزند، و فاسقان را همدست خود نمايند، زيرا از اينان كسى است كه در ميان شما شراب حرام نوشيد، و حدّى كه در اسلام مقرر بود بر او جارى گشت، و هم از اينان كسى است كه مسلمان نشد تا اينكه براى اسلام آوردنش به او بخشش كمى شد. اگر از حكومت اين نابكاران بر شما نمى‏ترسيدم اين مقدار شما را ترغيب و توبيخ نمى‏كردم، و در جمع و تحريك شما كوشش روا نمى‏داشتم، و زمانى كه سر باز زديد و سستى نموديد رهايتان مى‏كردم. آيا شما نمى‏بينيد سرزمين شما با حمله دشمن كم شده، و شهرهايتان تحت فرمان آنان در آمده، و كشورهايتان ربوده شده، و در شهرهاى شما جنگ در گرفته خدا شما را بيامرزد، به جانب جنگ با دشمنانتان كوچ كنيد، و خود را بر زمين سنگين مسازيد كه تن به خوارى بسپاريد، و به ذلّت برگرديد، و پست‏ترين برنامه نصيب شما شود. مرد جنگجو هميشه بيدار و هوشيار است، و هر كه از دشمن آسوده بخوابد دشمن نسبت به او نخواهد خفت. و السلام
لینک ثابت
تولید علم, تبلیغات دشمن, انقلاب اسلامی, دستاوردهای انقلاب اسلامی, دستاوردهای جمهوری اسلامی, حرکت علمی ایران, پیشرفت‏ علمی و فناوری, پیشرفت علمی ایران

امروز افکار عمومی ما نمیدانند که سهم سی ساله‌ی جمهوری اسلامی در دانش و تحقیق و در کمیت گسترش دانشگاه‌ها، در کیفیت کار علمی و مقالات علمی و در اختراعات چقدر است. از اول انقلاب یکی از نقاطی که مخالفین و دشمنان این انقلاب مدام تبلیغ کردند و این دروغ را با پیرایه‌های گوناگون آراستند، این بود که انقلاب با علم مخالف است. در حالی که انقلاب در حقیقت بر پایه‌ی علم است.1388/11/13
لینک ثابت
روحانی‌ها, منش طلبگی

مسئله‌ی دکتری افتخاری؛ این یک افتخار است که این دانشگاه اظهار محبت را به ما بکند؛ لیکن من اهل دکتری نیستم؛ همان طلبگی ما کافی است. اگر بتوانیم به میثاق طلبگی متعهد و پایبند بمانیم - که قولاً و فعلاً این میثاق را از دوران نوجوانی و جوانی با خدای متعال بستیم - اگر خداوند کمک کند و ما بتوانیم این میثاق را حفظ کنیم و در همین عالم طلبگی پیش برویم، من این را ترجیح میدهم.1388/11/13
لینک ثابت
اقتدار همه جانبه, اقتدار ملی, اقتدارگرایی, اقتدار علمی, تاثیر ایران, اقتدار نظامی, اقتدار اقتصادی, اقتدار نظام, اقتدار درون‌زا

اگر مقتدر نباشیم، مقتدران عالم بر روی ما اثر میگذارند؛ دیگر مجالی باقی نمیماند تا ما بخواهیم حتّی روی همسایگان خود یا همکیشان خودمان تأثیر بگذاریم، چه برسد بر روی کل بشریت. پس باید قدرت پیدا کرد.1388/11/13
لینک ثابت
اقتدار علمی, تولید علم, اقتدار نظامی, اقتدار اقتصادی, ایجاد ثروت در جامعه, جهاد علمی

خود دانش مایه‌ی اقتدار است؛ ثروت‌آفرین است؛ قدرت نظامی‌آفرین است؛ قدرت سیاسی‌آفرین است.1388/11/13
لینک ثابت
عدالت, استقرار عدالت, رستگاری انسان, پیشرفت, اقتدار علمی, حرکت علمی ایران, علم‌آموزی, تحصیل علم و دانش

ما علم را برای سعادت بشر، برای رشد وشکوفائی بشر، برای استقرار عدالت و آرزوهای قدیمی بشر میخواهیم.1388/11/13
لینک ثابت
ظلم, مبارزه با بی عدالتی, عدالت, عدالت‏خواهی, سوءاستفاده‏ی دشمنان, سوء‌استفاده غرب از علم

امروز در دنیا بی‌عدالتی‌هائی وجود دارد که کسی نمیتواند به اینها اعتراض کند. بمجردی که اعتراض میکنند، با ابزارهای علمی، با امکانات علمی، با همین دانش ارتباطات که امروز رو به شکوفائی روزافزون است، هر صدای معترضی را خفه میکنند.1388/11/13
لینک ثابت
دانشجو, دانشگاه‏, فرهنگی, فرهنگ, کار فرهنگی, دانشگاهیان, اساتید دانشگاه, تحقیق و پژوهش علمی

اگر چنانچه ما به مسئله‌ی فرهنگی در دانشگاه توجه کنیم، آن وقت هم دانشجو عاشق و راغب به علم میشود و دنبال علم و تحقیق میرود و هم استاد از حالت ادای تکلیف در کلاس درس خارج میشود.1388/11/13
لینک ثابت
قرآن, دعا, تدبر در قرآن, انس با قرآن, تعمیق اعتقادات

انس با قرآن و تدبر در آن، همچنین تدبر در ادعیه‌ی مأثوره‌ای که اعتبار دارد در تعمیق معرفت دینی خیلی نقش دارد.1388/11/13
لینک ثابت
تولید علم

صحبت اختراعات شد؛ که حالا مقداری اختراعات انجام گرفته، کارهای جدیدی انجام گرفته. پیشرفتها را شاید من یک مقدار بیشتر هم بدانم؛ چون گزارشهای گوناگون از جاهای مختلف به ما خیلی می‏رسد؛ اما حقیقتاً بنده راضی نیستم و این مقدار پیشرفت علم راضی‏کننده نیست. حالا این‏ها مطالبی است که فقط در این جمعها می‏شود گفت. وقتی می‏گوئیم از این مقدار پیشرفت راضی نیستیم، نه اینکه ما می‏توانستیم و نکردیم؛ نه، ممکن است هیچ‏کس هم مقصر نباشد، و بیشتر از این هم نمی‏شده. ممکن است واقع مطلب هم همین باشد، اما همین واقعیت برای بنده واقعاً خشنودکننده نیست؛ ما هنوز خیلی فاصله داریم تا آنجایی که باید به آن برسیم. من توقع زیادی هم ندارم. بنده عرض نمی‏کنم که حتماً در ظرف ده سال یا بیست سال بایستی به ردیفهای اول علمی دنیا برسیم- حالا نمی‏گویم ردیف اول- لیکن باید هدف ما این باشد؛ و لو در ظرف پنجاه سال کشور از اسارت علمی مطلقاً خارج بشود. تولید علم معنایش این است. علم یک محصولی نیست که تولیدش مثل تولیدهای دیگر باشد؛ به خیلی مقدمات نیازمند است؛ ولی باید بالاخره ما به آنجا برسیم که دانش را گسترش و بسط بدهیم، به ژرفای دانش برسیم، دانشهای جدیدی را پیدا کنیم. دانشهای ممکنِ برای بشر فقط همین دانش‏هائی نیست که ما امروز داریم؛ بسیاری دانشها قطعاً وجود دارد که بعدها بشر به آن‏ها خواهد رسید؛ کمااینکه بسیاری از دانشها تا صد سال پیش نبود. خیلی از این علوم انسانی که صحبت کردند، تا صد سال پیش، از این‏ها خبری نبود؛ نه علم وجود داشت، نه تحقیقات علمی در آن رشته‏ها وجود داشت؛ بعد به وجود آمد. بشر قابلیت اتساعش خیلی بیش از این‏هاست. عالَم قابلیت معرفت و شناختش خیلی بیشتر از این‏هاست. ما باید به جائی برسیم که در این عرصه‏ها هرچه ممکن است، پیش برویم؛ هرچه ممکن است، بفهمیم. و البته علم را وسیله‏ی سعادت انسان قرار بدهیم. تفاوت نگاه دین- یعنی اسلام- به علم، با نگاهی که دنیای مادی به علم می‏نگریست، در همین است. ما علم را می‏خواهیم برای سعادت بشر، برای رشد بشر، برای شکوفائی بشر، برای استقرار عدالت و آرزوهای قدیمی بشر.1388/11/13
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی