آزاداندیشی و همین قضایای انتخابات، خوب، تبلیغات انتخاباتی مثلاً باید یک ماه یا بیست روز قبل از شروع انتخابات انجام بگیرد؛ اما از پیش از عید نوروز تبلیغات انتخاباتی شروع شد! همین تلویزیونی هم که مورد انتقاد بعضی از دوستان است، متأسفانه منعکس میکرد. بنده موافق هم نبودم. این را هم شما خیال نکنید که حالا بنده چون رئیس صدا و سیما را انتخاب میکنم، همهی برنامههای صدا و سیما را میآورند، دانه دانه بنده نگاه کنم، امضاء کنم. نخیر، از خیلی از برنامههای صدا و سیما بنده راضی هم نیستم؛ از جمله، از همین من راضی نبودم که از سه ماه قبل از انتخابات - انتخابات بیست و دوم خرداد بود - از ماه اسفند، بلکه زودتر از اسفند، بعضی از سفرهای تبلیغاتی و حرفهائی که زده شد و تظاهراتی که میشد و مجادلاتی که انجام میگرفت، از تلویزیون پخش شود، که متأسفانه تو تلویزیون پخش شد؛ به خاطر همین، که یعنی ما آزاداندیشیم! اینها توهم است؛ این جنجالآفرینی در داخل کشور است. جنجال فکری غیر از مباحثات صحیح است. بنده گفتم کرسی آزادفکری را در دانشگاهها به وجود بیاورید. خوب، شما جوانها چرا به وجود نیاوردید؟ شما کرسی آزادفکری سیاسی را، کرسی آزاد فکری معرفتی را تو همین دانشگاه تهران، تو همین دانشگاه شریف، تو همین دانشگاه امیرکبیر به وجود بیاورید. چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد. حق اینجوری نمایان نمیشود که کسی یک انتقادی را پرتاب بکند. اینجوری که حق درست فهمیده نمیشود. ایجاد فضای آشفتهی ذهنی با لفاظیها هیچ کمکی به پیشرفت کشور نمیکند. شما تجربهی این پدر پیرتان را در این زمینه داشته باشید. آنی که کمک میکند به پیشرفت کشور، آزادی واقعیِ فکرهاست؛ یعنی آزادانه فکر کردن، آزادانه مطرح کردن، از هو و جنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه نکردن. یک وقت شما یک حرفی میزنید، ناگهان میبینید همهی ناظران سیاسی جهان که وجودشان انباشتهی از پلیدی و خباثت است، برای شما کف میزنند. به این تشویق نشوید. به قول رائج بین جوانها، جوگیر نشوید. بحث درست بکنید، بحث منطقی بکنید. سخنی را بشنوید، سخنی را بگوئید؛ بعد بنشینید فکر کنید. این همان دستور قرآن است. «فبشّر عباد. الّذین یستمعون القول فیتّبعون احسنه». سخن را باید شنفت، بهترین را انتخاب کرد. والّا فضای جنجال درست کردن، همین میشود که دیدید. جنجالِ قبل از انتخابات، بعد از انتخابات، انعکاسش میشود این؛ بخصوص وقتی دست بیگانه هم دخالت دارد. به چه دلیل، با چه توجیهی شما فکر میکنید دستگاههای تبلیغاتی دنیا حوادثی را که فکر میکنند به ضرر نظام جمهوری اسلامی است، لحظه به لحظه منتشر میکنند؟ با چه محاسبهای این کار انجام میگیرد؟ این را نباید فکر کرد؟! نباید رویش مطالعه کرد؟! اینهاست آن چیزهائی که باید به آنها توجه کرد.1388/08/06
حرکت علمی ایران من با مجموعهی دانشگاهی همیشه ارتباط داشتهام. میدانید من هر سالی چند بار به مناسبتهای مختلف با جوانها مینشینم و از این جور جلسات داریم؛ صحبت میکنند، حرف میزنند، نظرات را بیان میکنند. من در نفس خودم ارزیابیای فارغ از برنامهریزیهای کلان یا غیر کلان که در کشور هست، دارم. در این ارزیابی من فاصلهی محسوسی مشاهده میکنم بین آنچه که امروز ما داریم و آنچه که ده سال قبل داشتیم؛ یعنی پیشرفت به طور واضح خودش را نشان میدهد. مسئولین محترم با توجه به این واقعیت برای آینده برنامهریزی کنند. این نکاتی که این جوانان عزیز اینجا گفتند، دقیقاً همان نکاتی است که در ذهن انسانی که فکر میکند روی مسئلهی حرکت علمی کشور و آیندهی کشور و پیشرفت کشور، وجود دارد. پیداست جوانها عمیقاً به مسائل اساسی توجه دارند. اینی که یکی از جوانهای عزیز گفتند: «فعالیتها باید بر اساس نیازهای آینده باشد، این آینده را ترسیم کنید، این نیازها را تصویر کنید»؛ یا در همین زمینه جوان عزیز دیگری گفتند: «جهت حرکتمان را خودمان معین کنیم؛ نه اینکه جهت حرکتی را که دیگران - غربیها - ترسیم کردهاند، ما تکمیل کنندهی پازلهای زندگی آیندهی آنها باشیم؛ ببینیم چه نیاز داریم، آن را تأمین بکنیم»، این حرفها حرفهای بسیار بزرگی است؛ حرفهای بسیار مهمی است. اینها همان چیزهائی است که هر انسان آگاهِ متفکرِ دلسوزِ متعهدی وقتی به نگاه کلان به حرکت علمی کشور نگاه میکند، این چیزها را درک میکند؛ منتها درک او کافی نیست؛ اگرچه لازم است؛ بر اساس آن برنامهریزی کردن، مهم است. و اینی که از جهت فرهنگسازیِ برای نخبگان، چند نفر از این جوانهای عزیز اینجا گفتند فرهنگسازی کنیم، فرهنگ متعهد بودن نخبه را به جامعه گسترش بدهیم، نه توقع داشتن صرف. البته توقع، منطقی است، بجاست؛ توقعِ بیجا نیست؛ لکن در کنار این توقع، احساس تعهد، وامدار بودن؛ من به عنوان یک فرد از این مجموعهی عظیم کشور چه وظیفهای بر دوش دارم؟ من چه کار باید بکنم؟ اینها خیلی مهم است. اینکه گفته شد: «عنصر معنویت دینی را، نه معنویت فارغ از دین و جدای از دین - که اساسا معنویت نیست، توهم است - را یک عنصر اصلی در حرکت علمی و پژوهش علمی قرار بدهیم» - که یکی از خانمها اینجا بیان کردند - کاملا درست است. این یکی از آن نقاط اساسی است که باید به آن توجه کرد. اگر این شد، آن اخلاقی شدن جامعه هم - که این جوان عزیز اخیر طرح توقع کردند که این توقع ماست و بارها این توقع را تکرار میکنیم - تحقق پیدا خواهد کرد؛ چون با شعار که نمیشود پیش رفت؛ باید حرکت کرد؛ باید رفت در جهت آن هدفی که ترسیم شده.1388/08/06
حرکت علمی ایران یکی از کارها همین است؛ کسانی بیایند طعم نیاز بازارهای غربی را، مثلاً فرض کنید به تابلو نقاشی، به دست بیاورند، بعد بیایند اینجا، پشتیبانی مالی کنند و نقاش ما را به سمت تأمین آن نیاز سوق بدهند. عین همین قضیه در فیلمسازی هست. فیلمهائی را برای جشنواره نامزد کنند که در جهت خواست آنهاست. عین همین قضیه در کار علمی ماست؛ در مقالهای است که در آی.اس.آی منتشر میشود؛ در موضوع تحقیقی است که شما در پژوهشگاه خودتان دنبال میکنید. به تعبیر متأسفانه رائج فرنگیِ امروز، اسپانسرها میآیند در بخشهای مختلف، کمکهای مالی، کمکهای مادی، اعانهها را میگذارند برای اینکه در آن جهت کار انجام بگیرد. به این توجه کنید. استقلال علمیِ کشور یکی از لوازمش همین است: استقلالِ حرکت علمی، حرکت هنری و به طریق اولی، حرکت سیاسی. بعضی از حرکات سیاسی هم از این قبیل است.1388/08/06
روشنفکری این را بدون تردید بدانید؛ کشور دارد پیش میرود. برنامهریزیهای گذشته هم البته بلاشک عیوبی داشته، اما برآیند همهی نقاط مثبت و منفی، همینی است که امروز شما دارید مشاهده میکنید. جوانهای ما از لحاظ علمی پیش رفتند، از لحاظ بینش سیاسی پیش رفتند، از لحاظ رسوخ و نفوذ تفکر دینی در عمق اندیشهها پیش رفتند. این حرفهائی که امروز جوانهای ما اینجا راجع به معنویت و راجع به دین و راجع به دل نبستن به پیشبینیها و برنامهریزیهای غربی و استقلال گفتند- این حرفهائی که امروز جزو حرفهای رائج شما شده- اندکی پیش از دوران شماها، جزو حرفهای برجستهی روشنفکرانی بود که فکر میکردند این حرفها را باید بزنند یا بفهمند! اما امروز جزو فرهنگ رائج جامعهی ماست. این پیشرفت نیست؟ ما داریم پیش میرویم. البته دشمن هم زیاد داریم، مانع هم خیلی داریم. اگر مانع نبود، ما اینجور ورزیده نمیشدیم؛ جامعهی اسلامی و جمهوری اسلامی اینجور ورزیده نمیشد. مانع وجود دارد؛ و الّا تو زمین صاف راه رفتن که تقویت عضلانی نمیآورد. باید کوهنوردی کرد، باید از موانع بالا رفت. جامعهی ما این کار را کرده، این راه را پیش رفته، بازهم خواهد رفت، بعد از این هم خواهد رفت. شما بدانید! نسل جوان امروز، نسلی که بتوان متوقفش کرد، نیست.1388/08/06
اصالت و حقانیت شجره طیبه نظام اسلامی، عامل پیشرفت آن اینجور نیست که شما خیال کنید توطئه نسبت به این کشور، یک توهم است؛ نه، یک واقعیت است؛ از همه طرف دارد توطئه میشود. ممکن است آن کسی که در جهت آن توطئهها در داخل کشور محور حرکت قرار میگیرد، خودش اصلاً نفهمد.فهمیدنِ این هم ذکاوت میخواهد. بعضیها این ذکاوت را ندارند. ما آدمها را تجربه کردیم؛ نمیفهمند دارند به ساز کی میرقصند. ولی، این واقعیت را عوض نمیکند که آنها بفهمند یا نفهمند؛ بدانند یا ندانند. این توطئهها وجود دارد. در عین حال این کشور، این نظام نه فقط سست نمیشود، ضعیف نمیشود؛ جامعهی علمیاش، جامعهی پیشرفتهاش - که همین شما جوانها باشید - امروزش از ده سال قبلش به صورت آشکاری جلوتر میرود. این معنایش چیست؟ این معنایش حقانیت است. این معنایش اصالت است. این معنایش ریشهدار بودن است. «الم تر کیف ضرب اللَّه مثلا کلمة طیّبة کشجرة طیّبة»؛(1) اعتقاد ما این است. ما با اعتقاد، با دل کار میکنیم.1388/08/06
انتخاب بهترین سخن، دستوری قرآنی شما تجربهی این پدر پیرتان را در این زمینه داشته باشید. آنی که کمک میکند به پیشرفت کشور، آزادی واقعیِ فکرهاست؛ یعنی آزادانه فکر کردن، آزادانه مطرح کردن، از هو و جنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه نکردن. یک وقت شما یک حرفی میزنید، ناگهان میبینید همهی ناظران سیاسی جهان که وجودشان انباشتهی از پلیدی و خباثت است، برای شما کف میزنند. به این تشویق نشوید. به قول رائج بین جوانها، جوگیر نشوید. بحث درست بکنید، بحث منطقی بکنید. سخنی را بشنوید، سخنی را بگوئید؛ بعد بنشینید فکر کنید. این همان دستور قرآن است. «فبشّر عباد. الّذین یستمعون القول فیتّبعون احسنه».(1) سخن را باید شنفت، بهترین را انتخاب کرد. والّا فضای جنجال درست کردن، همین میشود که دیدید1388/08/06
1 )
سوره مبارکه الزمر آیه 18 الَّذينَ يَستَمِعونَ القَولَ فَيَتَّبِعونَ أَحسَنَهُ ۚ أُولٰئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولٰئِكَ هُم أُولُو الأَلبابِ ترجمه: همان کسانی که سخنان را میشنوند و از نیکوترین آنها پیروی میکنند؛ آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند.
1 )
سوره مبارکه الزمر آیه 17 وَالَّذينَ اجتَنَبُوا الطّاغوتَ أَن يَعبُدوها وَأَنابوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ البُشرىٰ ۚ فَبَشِّر عِبادِ ترجمه: و کسانی که از عبادت طاغوت پرهیز کردند و به سوی خداوند بازگشتند، بشارت از آن آنهاست؛ پس بندگان مرا بشارت ده!
اقتدار ملی, اقتدار نظام, ماندگاری و مصونیت و آسیبناپذیری جمهوری اسلامی من میبینم در همین حوادث سیاسی اخیر و در مجموع حوادث این سی سال، کشور بتدریج به مجموعهی مصونیتدار، ضد ضربه و ضد بمب تبدیل شده است.1388/08/06
پیشرفت, آزادی عقیده, آزادی, آزادی اندیشه چیزی که به پیشرفت کشور کمک می کند ، آزادی واقعیِ فکرهاست؛ یعنی آزادانه فکر کردن، آزادانه مطرح کردن، از هو و جنجال نترسیدن، و به تشویق و تحریض این و آن نگاه نکردن.1388/08/06
اقتدار علمی, پیشرفت علمی و فناوری, پیشرفت علمی ایران, حرکت علمی ایران, جهاد علمی, اقتدار ملی, اقتدارگرایی, اقتدار نظام بدون انواع دانش، اقتدار کشور امکانپذیر نیست.1388/08/06
سیاست, کار سیاسی, حضور هوشمندانه سیاسی, فعالان سیاسی (مخاطب), شخصیتها و مسئولان سیاسی (مخاطب) کسی که وارد عرصهی سیاست میشود، باید مثل یک شطرنجباز ماهر هر حرکتی را که میکند، تا سه، چهار حرکت بعد از آن را هم پیشبینی کند.1388/08/06
توهم توطئه خیال نکنید آن حرفهائی که صدا و سیما میزند، این، همهی حرفهاست؛ نه، خیلی مطلب هست. گفت: «یک سینه حرف موج زند در دهان ما». اینجور نیست که هرچه که انسان احساس میکند، این را گفته باشد یا بتواند بگوید. خیلی حرفهای زیادی هست. شما جوانها الحمد للَّه باهوشید، بااستعدادید، بتدریج خیلی از حقائق برای شماها روشن خواهد شد. من میبینم در همین حوادث سیاسی اخیر و در مجموع حوادث این سی سال، کشور بتدریج به مجموعهی مصونیتدار، ضد ضربه،ضد بمب تبدیل شده؛ یعنی نظام جمهوری اسلامی. شوخی نیست. شما قدرت امنیتی و جاسوسی و تبلیغاتی این سرویسهای گوناگون امنیتی و تبلیغاتی دنیا را دستکم نگیرید. همه این را احساس میکنند- حالا شاید کسانی که کمتر توی مقولههای گوناگون تبحر داشتند، کمتر ببینند- هالیوود را شما دست کم نگیرید. قدرتِ اثرگذاری هنری- همین طور که یکی از خانمها هم گفتند- در غرب و چینش بسیار دقیق حروف تبلیغات در دنیای غرب را دست کم نگیرید. همهی این نیروی عظیم، به اضافهی ثروت بیپایان، به اضافهی دستگاههای عظیم سیاسی و تبلیغاتی، افتادند به جان جمهوری اسلامی. امروز هیچ کشور دیگری در دنیا پیدا نمیکنید که اینجور آماج حملات باشد. و جمهوری اسلامی دارد مقاومت میکند. این شوخی است؟ این موجودِ هفتجوشِ مستحکمِ مصونیتیافته دارد مقاومت میکند. این، کم چیزی نیست. توطئهی توهم نیست؛ این را جوانها، این جوانهای عزیز ما، بدانند. خیال نکنید من از شنیدن اینجور حرفها ناراحت میشوم؛ نه، من از اینکه این حرفها زده نشود، ناراحت میشوم. بنده توی جلساتِ دانشجوئی، دانشگاهی که اینجا هستند، گاهی که ببینم حالا بعضیها روی ملاحظه، روی احترام، روی هرچه، بعضی از این حرفها را که خیال میکنند من خوشم نمیآید، نمیزنند؛ از نگفتنش ناراحت میشوم؛ از گفتنش مطلقاً ناراحت نمیشوم. ایکاش مجال بود تا گفته میشد، تا آنوقت انسان میتوانست آن برگهای بر روی هم گذاشتهی کتاب حرف را، باز کند تا خیلی از حقائق روشن بشود. آینده، البته این کارها خواهد شد. اینجور نیست که شما خیال کنید توطئه نسبت به این کشور، یک توهم است؛ نه، یک واقعیت است؛ از همه طرف دارد توطئه میشود. ممکن است آن کسی که در جهت آن توطئهها در داخل کشور محور حرکت قرار میگیرد، خودش اصلًا نفهمد. فهمیدنِ این هم ذکاوت میخواهد. بعضیها این ذکاوت را ندارند. ما آدمها را تجربه کردیم؛ نمیفهمند دارند به ساز کی میرقصند. ولی، این واقعیت را عوض نمیکند که آنها بفهمند یا نفهمند؛ بدانند یا ندانند. این توطئهها وجود دارد. در عین حال این کشور، این نظام نه فقط سست نمیشود، ضعیف نمیشود؛ جامعهی علمیاش، جامعهی پیشرفتهاش- که همین شما جوانها باشید- امروزش از ده سال قبلش به صورت آشکاری جلوتر میرود. این معنایش چیست؟ این معنایش حقانیت است. این معنایش اصالت است. این معنایش ریشهدار بودن است. «أ لم تر کیف ضرب اللَّه مثلا کلمة طیّبة کشجرةٍ طیّبة»؛ اعتقاد ما این است. ما با اعتقاد، با دل کار میکنیم. من کمبودها را نفی نمیکنم؛ بیشتر از خیلی از منتقدین، بنده کمبودها را میدانم؛ منتها راه رفع کمبودها، این چیزهائی که تصور میشود، نیست که حالا بیا اعلام کن که مثلًا فلانجا فلان جور چه جوری است؛ نه، خیلی چیزها با اعلام درست نمیشود، با کار درست میشود. با حرف درست نمیشود؛ حرف، جنجالسازیِ تبلیغاتی و لفاظی هیچ کمکی به حل مشکلات نمیکند؛ همچنانی که شما دیدید. تو همین قضایای انتخابات، خوب، تبلیغات انتخاباتی مثلًا باید یک ماه یا بیست روز قبل از شروع انتخابات انجام بگیرد؛ اما از پیش از عید نوروز تبلیغات انتخاباتی شروع شد! همین تلویزیونی هم که مورد انتقاد بعضی از دوستان است، متأسفانه منعکس میکرد. بنده موافق هم نبودم. این را هم شما خیال نکنید که حالا بنده چون رئیس صدا و سیما را انتخاب میکنم، همهی برنامههای صدا و سیما را میآورند، دانه دانه بنده نگاه کنم، امضاء کنم. نخیر، از خیلی از برنامههای صدا و سیما بنده راضی هم نیستم؛ از جمله، از همین من راضی نبودم که از سه ماه قبل از انتخابات- انتخابات بیست و دوم خرداد بود- از ماه اسفند، بلکه زودتر از اسفند، بعضی از سفرهای تبلیغاتی و حرفهائی که زده شد و تظاهراتی که میشد و مجادلاتی که انجام میگرفت، از تلویزیون پخش شود، که متأسفانه تو تلویزیون پخش شد؛ به خاطر همین، که یعنی ما آزاداندیشیم! اینها توهم است؛ این جنجالآفرینی در داخل کشور است.1388/08/06
اصلی ـ فرعی کردن امور خیلی از روزنامههای ما متأسفانه در انعکاس حقائق ضعیفند و در اصلی فرعی کردن مسائل، غیر منصفانه عمل میکنند. در همین مسائل اخیر، مسائل را باید اصلی فرعی کرد؛ مسئلهی اصلی چیست؛ یک سلسله مسائل فرعی هم پیرامون اوست؛ نه اینکه آن مسائل فرعی کماهمیت است، اما مسئلهی اصلی اهمیتش بیشترش از آنهاست. مسئلهی اصلی در این قضایای اخیر، اصل انتخابات بود؛ زیر سؤال بردن اصل انتخابات بزرگترین جرمی بود که انجام گرفت. چرا شما نسبت به این جرم چشمتان را میبندید؟! این همه زحمت کشیده بشود، مردم بیایند، یک شرکتِ به این عظمت، یک نصابشکنی، یک رکودشکنی در دنیا در مردمسالاری، در دمکراسیای که اینقدر ادعایش را میکنند، انجام بگیرد، بعد یک عده مفت و مسلّم بیایند بدون استدلال، بدون دلیل، همان فردای انتخابات بگویند: انتخابات دروغ است! این کار کوچکی است؟! این جرم کمی است؟! یکقدری باید منصف بود توی این قضایا. دشمن هم حد اکثر استفاده را از این کرد.1388/08/06
اخلاق اجتماعی اینی که یکی از جوانهای عزیز گفتند: «فعالیتها باید بر اساس نیازهای آینده باشد، این آینده را ترسیم کنید، این نیازها را تصویر کنید»؛ یا در همین زمینه جوان عزیز دیگری گفتند: «جهت حرکتمان را خودمان معین کنیم؛ نه اینکه جهت حرکتی را که دیگران- غربیها- ترسیم کردهاند، ما تکمیلکنندهی پازلهای زندگی آیندهی آنها باشیم؛ ببینیم چه نیاز داریم، آن را تأمین بکنیم»، این حرفها حرفهای بسیار بزرگی است؛ حرفهای بسیار مهمی است. اینها همان چیزهائی است که هر انسان آگاهِ متفکرِ دلسوزِ متعهدی وقتی به نگاه کلان به حرکت علمی کشور نگاه میکند، این چیزها را درک میکند؛ منتها درک او کافی نیست؛ اگرچه لازم است؛ بر اساس آن برنامهریزی کردن، مهم است. و اینی که از جهت فرهنگسازیِ برای نخبگان، چند نفر از این جوانهای عزیز اینجا گفتند فرهنگسازی کنیم، فرهنگ متعهد بودن نخبه را به جامعه گسترش بدهیم، نه توقع داشتن صرف. البته توقع، منطقی است، بجاست؛ توقعِ بیجا نیست؛ لکن در کنار این توقع، احساس تعهد، وامدار بودن؛ من به عنوان یک فردِ از این مجموعهی عظیم کشور چه وظیفهای بر دوش دارم؟ من چه کار باید بکنم؟ اینها خیلی مهم است. اینکه گفته شد: «عنصر معنویت دینی را، نه معنویت فارغ از دین و جدای از دین- که اساساً معنویت نیست، توهم است- را یک عنصر اصلی در حرکت علمی و پژوهش علمی قرار بدهیم»- که یکی از خانمها اینجا بیان کردند- کاملاً درست است. این یکی از آن نقاط اساسی است که باید به آن توجه کرد. اگر این شد، آن اخلاقی شدن جامعه هم- که این جوان عزیزِ اخیر طرح توقع کردند که این توقع ماست و بارها این توقع را تکرار میکنیم- تحقق پیدا خواهد کرد؛ چون با شعار که نمیشود پیش رفت؛ باید حرکت کرد؛ باید رفت در جهت آن هدفی که ترسیم شده.1388/08/06
خودی و غیرخودی حالا یکی از ایرادهائی که ما معمولًا داریم به بعضیها این است که آنچه را که بیگانه بگوید، این را تلقی به قبول میکنند؛ آنچه را که خودی بگوید، تلقی با تردید میکنند! چرا؟ خوب، این تلقی، تلقی ناسالمی است؛ این تلقی درستی نیست، تلقی ناسالمی است. این را باید اصلاح کرد. البته شما جوانهای خوب إن شاء اللَّه بیائید وارد عرصههای گوناگون بشوید، عرصههای تبلیغاتی کشور را بگیرید. مطبوعات ما هم همینجور است. بنده روزها معمولًا حدود شانزده هفده تا روزنامه را نگاه میکنم؛ نه اینکه حالا همهی صفحات لائی و اینها را نگاه کنم؛ لکن تیترها، اگر سرمقالهی قابل توجهی داشته باشند، معمولًا نگاه میکنم. خیلی از روزنامههای ما متأسفانه در انعکاس حقائق ضعیفند و در اصلی فرعی کردن مسائل، غیر منصفانه عمل میکنند. در همین مسائل اخیر، مسائل را باید اصلی فرعی کرد؛ مسئلهی اصلی چیست؛ یک سلسله مسائل فرعی هم پیرامون اوست؛ نه اینکه آن مسائل فرعی کماهمیت است، اما مسئلهی اصلی اهمیتش بیشترش از آنهاست. مسئلهی اصلی در این قضایای اخیر، اصل انتخابات بود؛ زیر سؤال بردن اصل انتخابات بزرگترین جرمی بود که انجام گرفت.1388/08/06