انقلاب در درجهی اول تحولی در جامعهی ایرانی بود و در درجهی بعد، در مجموعهی امت اسلامی و سپس، در معادلات کلان جهان سیاست. و جغرافیای قدرت را در دنیا - بخصوص در برخی از مناطق دنیا - بکلی عوض و جابهجا کرد. یک چنین حادثهی عظیمی بود. امروز این عظمت دارد نشانههای خودش را نشان میدهد. تحولی که در ایران رخ میداد، این بود که یک نظامِ بستهی استبدادی و ظالم و زورگو، با سردمداران و رؤسائی دنیاطلب، شهوتران، به فکر خود، غافل از انسانیت و انسانها، و از سوئی وابسته، اسیر سیاستهای دیگران و مطیع ناگزیرِ قدرتهای سلطهگر را از چنین وضعی بیرون بیاورند. تحول اساسی، این بود. و به یک جامعهی رشید، آگاه، دارای عزم راسخ، با مردمی دارای قدرت انتخاب و حق انتخاب، با سربلندی و عزت در میان جامعهی بشری و اثرگذار بر روی جوامع دیگر تبدیل کنند. تحول اصلی، این بود و این تحول، اتفاق افتاد1387/11/19
لینک ثابت
قدرتهای بزرگ - که هدفشان جز قهر و سیطرهی بر ملتها نیست - حاضر نیستند بفهمند که وقتی یک ملت بیدار شد، وقتی یک ملت ارزش عزم و ارادهی خودش را فهمید، وقتی یک ملت دانست که اگر بخواهد و تصمیم بگیرد و عمل بکند، هیچ قدرتی در مقابل او نمیتواند بایستد، با یک چنین ملتی دیگر نمیشود درافتاد. ممکن است هزینههائی را بر این ملت تحمیل کنند؛ اما تسلط بر آن ملت دیگر ممکن نیست؛ به بردگی کشیدن آن ملت دیگر ممکن نیست؛ تحمیل کردن عقاید خود و خواست خود بر آن ملت دیگر ممکن نیست. این را هنوز هم قدرتهای بزرگ نمیتوانند بفهمند.
سی سال از آغاز این تحول عظیم دارد میگذرد؛ انواع و اقسام شگردها را دشمنان ملت ایران و دشمنان نظام جمهوری اسلامی به کار زدند، شاید بتوانند مجدداً آن ملت را مقهور کنند؛ آن سلطهی جهنمیای را که بر ایران عزیز دهها سال داشتند و حاضر نبودند از او دست بردارند، شاید بتوانند آن سطله را دوباره برگردانند. امروز چالش نظام جمهوری اسلامی با دشمنان قدرتمند جهانیاش بر سر این قضیه است. مسئلهی انرژی هستهای و مسئلهی ساخت موشک و این حرفها بهانه است. مسئله، مسئلهی دیگری است. مسئله این است که یک ملت توانسته است با قهر و غلبه، با عزم و اراده، سلطهی قهرآمیز دیگران را از خودش دفع کند. اما اینها میخواهند تلاش کنند این سلطه را برگردانند. البته نتوانستند، بعد از این هم نمیتوانند.
از دل انواع و اقسام تحریمهائی که سالهای متمادی است بر کشور ما تحمیل کردهاند، ناگهان «ماهوارهی امید» بیرون میآید و به فضا پرتاب میشود. از دل همهی سختگیریهائی که انجام دادند، ناگهان توانائی غنی کردن اورانیوم - که یک کار محدود و محصوری است و دربست، ملک طلقِ قدرتهای بزرگ است و بدون اجازهی آنها هیچ جا نباید برود - در این کشور رشد میکند و جان میگیرد و خودش را نشان میدهد. این نشاندهندهی این است که دشمن نتوانسته، تحریم او هم اثر ندارد، تهدید او هم اثر ندارد. چرا؟ چون این ملت عزم راسخ خود را که متکی به آن ایمان عمیق هست، حفظ کرده است و حرکت میکند و پیش میرود؛ و نمیتوانند.
در حالی که دستگاههای تبلیغاتیِ مجهزِ فوق مدرنِ متعلق به این قدرتها، امروز شب و روز علیه نظام اسلامی و حرکت اسلامی و جمهوری اسلامی دارند تبلیغ میکنند، گسترش این فکر، حادثهی غزه را به وجود میآورد؛ یک مجموعهی کوچک، یک سرزمین محدود، در مقابل یک دولتی که خود را یکی از چند قدرت نظامی درجهی اولِ دنیا میداند، میایستد. آن دشمن همهی امکاناتش را وارد میدان میکند که بتواند این ملت را مقهور کند و نمیتواند. این حادثهی کوچکی است؟! این چیز کمی است؟! قبل از آن، قضایای لبنان در دو سال قبل بود، که باز همهی امکانات را به کار بردند و حتّی آمریکائیها به رژیم صهیونیستی کمک تسلیحاتی کردند. که او خودش سازندهی بمب اتم است و صادر کنندهی تجهیزات نظامی است، باز آمریکائیها به او تجهیزات دادند برای اینکه بتواند بر یک عده جوان مؤمن و عازم - که دفاع میکردند - غلبه پیدا کند و نتوانستند؛ در جنگ سی و سه روزه. اینها کوچک است؟!
اینها همان نقاطی است که جغرافیای قدرت را در دنیا تغییر داده. شکل نظام غیر عادلانهی جهانی را که دنیا را به سلطهگر و سلطهپذیر تقسیم میکند، تغییر داده. دنیا بعد از قرن هفدهم و هجدهم میلادی که پدیدهی استعمار به وجود آمد، عادت کرده بود که چند تا دولت معدود و محدودی، سرنوشت کشورهای دنیا - دولتها، ملتها - را با اتکاء به قدرت نظامی خودشان، نه با اتکاء به قدرت اخلاقی، در دست داشته باشند. یک وقت هست یک دولتی به خاطر قوت فکرش، به خاطر جوشش اخلاقیاش، به طور طبیعی در بین یک مجموعهای از ملتها یا دولتها نفوذ پیدا میکند؛ اما نفوذ استعمار این جوری نبود. نفوذ استعمار، نفوذ قهرآمیز بود، به خاطر قدرت نظامی بود، با زور سرنیزه بود. دنیا عادت کرده بود یک عدهای این سرنیزه را داشته باشند و اکثریت دولتها و ملتهای دنیا هم در مقابل اینها تسلیم باشند؛ آن وقت بسته به زرنگی خودشان، از میان این تسلیم شدهها، یک عدهای نان و نوای بهتری داشته باشند؛ یک عدهای نه، حتّی همان نان و نوا را هم نداشته باشند. مثل غلامان و بردگان یک ارباب که بعضی حالا یک لقمهای، نوالهای هم گیرشان میآید؛ بعضی نه، برده هم هستند و گرسنگی هم میکشند.
این عادت با انقلاب اسلامی از سر دنیا رفت. معلوم شد نخیر، قدرتهای سلطهگر دنیا حرفشان حرف آخر نیست. حرف آخر را ملتها میزنند؛ عزم ملتها و ایمان ملتهاست که حرف آخر را میزند. این را ملت ایران یاد داد. البته انقلاب در دنیا قبل از انقلاب اسلامی هم به وجود آمده است، لیکن هیچ انقلابی - در طول تاریخ انقلابها شما نگاه کنید؛ از انقلاب کبیر فرانسه و قبل از او و بعد از او - نتوانسته اصول خودش را در طول دهههای متوالی حفظ کند؛ آنچنانی که انقلاب اسلامی ایران این اصول را حفظ کرده است و در خط مستقیم خودش حرکت کرده؛ تسلیم این و آن نشده؛ راه خودش را مستقیم به سمت جلو رفته.1387/11/19
لینک ثابت
نسخهی آینده همین است؛ همهی ملت ایران این را میدانند و باید بدانند و شما باید بدانید و میدانید. راه پیروزی نهائی و کامل ملت ایران این است که این خط مستقیم، خط ایمان؛ ایمان به خدا، ایمان به خود، ایمان به قدرت ملی، اعتماد به نفس ملی و راه حرکت و مجاهدت در همهی اشکالش؛ مجاهدت علمی، مجاهدت عملی - و آنجائی که لازم است، مجاهدت نظامی - و ایمان و جهاد را از دست ندهند.1387/11/19
لینک ثابت
صراط مستقیم انقلاب اسلامی
دنیا بعد از قرن هفدهم و هجدهم میلادی که پدیدهی استعمار به وجود آمد، عادت کرده بود که چند تا دولت معدود و محدودی، سرنوشت کشورهای دنیا - دولتها، ملتها - را با اتکاء به قدرت نظامی خودشان، نه با اتکاء به قدرت اخلاقی، در دست داشته باشند. یک وقت هست یک دولتی به خاطر قوت فکرش، به خاطر جوشش اخلاقیاش، به طور طبیعی در بین یک مجموعهای از ملتها یا دولتها نفوذ پیدا میکند؛ اما نفوذ استعمار این جوری نبود. نفوذ استعمار، نفوذ قهرآمیز بود، به خاطر قدرت نظامی بود، با زور سرنیزه بود. دنیا عادت کرده بود یک عدهای این سرنیزه را داشته باشند و اکثریت دولتها و ملتهای دنیا هم در مقابل اینها تسلیم باشند؛ آن وقت بسته به زرنگی خودشان، از میان این تسلیم شدهها، یک عدهای نان و نوای بهتری داشته باشند؛ یک عدهای نه، حتّی همان نان و نوا را هم نداشته باشند. مثل غلامان و بردگان یک ارباب که بعضی حالا یک لقمهای، نوالهای هم گیرشان میآید؛ بعضی نه، برده هم هستند و گرسنگی هم میکشند.
این عادت با انقلاب اسلامی از سر دنیا رفت. معلوم شد نخیر، قدرتهای سلطهگر دنیا حرفشان حرف آخر نیست. حرف آخر را ملتها میزنند؛ عزم ملتها و ایمان ملتهاست که حرف آخر را میزند. این را ملت ایران یاد داد. البته انقلاب در دنیا قبل از انقلاب اسلامی هم به وجود آمده است، لیکن هیچ انقلابی - در طول تاریخ انقلابها شما نگاه کنید؛ از انقلاب کبیر فرانسه و قبل از او و بعد از او - نتوانسته اصول خودش را در طول دهههای متوالی حفظ کند؛ آنچنانی که انقلاب اسلامی ایران این اصول را حفظ کرده است و در خط مستقیم خودش حرکت کرده؛ تسلیم این و آن نشده؛ راه خودش را مستقیم به سمت جلو رفته.
نسخهی آینده همین است؛ همهی ملت ایران این را میدانند و باید بدانند و شما باید بدانید و میدانید. راه پیروزی نهائی و کامل ملت ایران این است که این خط مستقیم، خط ایمان؛ ایمان به خدا، ایمان به خود، ایمان به قدرت ملی، اعتماد به نفس ملی و راه حرکت و مجاهدت در همهی اشکالش؛ مجاهدت علمی، مجاهدت عملی - و آنجائی که لازم است، مجاهدت نظامی - و ایمان و جهاد را از دست ندهند.1387/11/19
لینک ثابت
راه پیروزی نهائی و کامل ملت ایران این است که این خط مستقیم، خط ایمان؛ ایمان به خدا، ایمان به خود، ایمان به قدرت ملی، اعتماد به نفس ملی و راه حرکت و مجاهدت در همهی اشکالش؛ مجاهدت علمی، مجاهدت عملی - و آنجائی که لازم است، مجاهدت نظامی - و ایمان و جهاد را از دست ندهند.1387/11/19
لینک ثابت
در حالی که دستگاههای تبلیغاتیِ مجهزِ فوق مدرنِ متعلق به این قدرتها، امروز شب و روز علیه نظام اسلامی و حرکت اسلامی و جمهوری اسلامی دارند تبلیغ میکنند، گسترش این فکر، حادثهی غزه را به وجود میآورد؛ یک مجموعهی کوچک، یک سرزمین محدود، در مقابل یک دولتی که خود را یکی از چند قدرت نظامی درجهی اولِ دنیا میداند، میایستد. آن دشمن همهی امکاناتش را وارد میدان میکند که بتواند این ملت را مقهور کند و نمیتواند. این حادثهی کوچکی است؟! این چیز کمی است؟! قبل از آن، قضایای لبنان در دو سال قبل بود، که باز همهی امکانات را به کار بردند و حتّی آمریکائیها به رژیم صهیونیستی کمک تسلیحاتی کردند. که او خودش سازندهی بمب اتم است و صادرکنندهی تجهیزات نظامی است، باز آمریکائیها به او تجهیزات دادند برای اینکه بتواند بر یک عده جوان مؤمن و عازم- که دفاع میکردند- غلبه پیدا کند و نتوانستند؛ در جنگ سی و سه روزه. اینها کوچک است؟!
اینها همان نقاطی است که جغرافیای قدرت را در دنیا تغییر داده. شکل نظام غیر عادلانهی جهانی را که دنیا را به سلطهگر و سلطهپذیر تقسیم میکند، تغییر داده. دنیا بعد از قرن هفدهم و هجدهم میلادی که پدیدهی استعمار به وجود آمد، عادت کرده بود که چند تا دولت معدود و محدودی، سرنوشت کشورهای دنیا- دولتها، ملتها- را با اتکاء به قدرت نظامی خودشان، نه با اتکاء به قدرت اخلاقی، در دست داشته باشند. یکوقت هست یک دولتی به خاطر قوت فکرش، به خاطر جوشش اخلاقیاش، به طور طبیعی در بین یک مجموعهای از ملتها یا دولتها نفوذ پیدا میکند؛ اما نفوذ استعمار اینجوری نبود. نفوذ استعمار، نفوذ قهرآمیز بود، به خاطر قدرت نظامی بود، با زور سرنیزه بود. دنیا عادت کرده بود یک عدهای این سرنیزه را داشته باشند و اکثریت دولتها و ملتهای دنیا هم در مقابل اینها تسلیم باشند؛ آن وقت بسته به زرنگی خودشان، از میان این تسلیمشدهها، یک عدهای نان و نوای بهتری داشته باشند؛ یک عدهای نه، حتّی همان نان و نوا را هم نداشته باشند. مثل غلامان و بردگان یک ارباب که بعضی حالا یک لقمهای، نوالهای هم گیرشان میآید؛ بعضی نه، برده هم هستند و گرسنگی هم میکشند.
این عادت با انقلاب اسلامی از سر دنیا رفت. معلوم شد نخیر، قدرتهای سلطهگر دنیا حرفشان حرف آخر نیست. حرف آخر را ملتها میزنند؛ عزم ملتها و ایمان ملتهاست که حرف آخر را میزند. این را ملت ایران یاد داد. البته انقلاب در دنیا قبل از انقلاب اسلامی هم به وجود آمده است، لیکن هیچ انقلابی- در طول تاریخ انقلابها شما نگاه کنید؛ از انقلاب کبیر فرانسه و قبل از او و بعد از او- نتوانسته اصول خودش را در طول دهههای متوالی حفظ کند؛ آنچنانی که انقلاب اسلامی ایران این اصول را حفظ کرده است و در خط مستقیم خودش حرکت کرده؛ تسلیم این و آن نشده؛ راه خودش را مستقیم به سمت جلو رفته.
نسخهی آینده همین است؛ همهی ملت ایران این را میدانند و باید بدانند و شما باید بدانید و میدانید. راه پیروزی نهائی و کامل ملت ایران این است که این خط مستقیم، خط ایمان؛ ایمان به خدا، ایمان به خود، ایمان به قدرت ملی، اعتماد به نفس ملی و راه حرکت و مجاهدت در همهی اشکالش؛ مجاهدت علمی، مجاهدت عملی- و آنجایی که لازم است، مجاهدت نظامی- و ایمان و جهاد را از دست ندهند.1387/11/19
لینک ثابت
سی سال از آغاز این تحول عظیم دارد میگذرد؛ انواع و اقسام شگردها را دشمنان ملت ایران و دشمنان نظام جمهوری اسلامی به کار زدند، شاید بتوانند مجدداً آن ملت را مقهور کنند؛ آن سلطهی جهنمیای را که بر ایران عزیز دهها سال داشتند و حاضر نبودند از او دست بردارند، شاید بتوانند آن سطله را دوباره برگردانند. امروز چالش نظام جمهوری اسلامی با دشمنان قدرتمند جهانیاش بر سر این قضیه است. مسئلهی انرژی هستهای و مسئلهی ساخت موشک و این حرفها بهانه است. مسئله، مسئلهی دیگری است. مسئله این است که یک ملت توانسته است با قهر و غلبه، با عزم و اراده، سلطهی قهرآمیز دیگران را از خودش دفع کند. اما اینها میخواهند تلاش کنند این سلطه را برگردانند. البته نتوانستند، بعد از این هم نمیتوانند.
از دل انواع و اقسام تحریمهائی که سالهای متمادی است بر کشور ما تحمیل کردهاند، ناگهان «ماهوارهی امید» بیرون میآید و به فضا پرتاب میشود. از دل همهی سختگیریهائی که انجام دادند، ناگهان توانائی غنی کردن اورانیوم - که یک کار محدود و محصوری است و دربست، ملک طلقِ قدرتهای بزرگ است و بدون اجازهی آنها هیچ جا نباید برود - در این کشور رشد میکند و جان میگیرد و خودش را نشان میدهد. این نشاندهندهی این است که دشمن نتوانسته، تحریم او هم اثر ندارد، تهدید او هم اثر ندارد. چرا؟ چون این ملت عزم راسخ خود را که متکی به آن ایمان عمیق هست، حفظ کرده است و حرکت میکند و پیش میرود؛ و نمیتوانند.1387/11/19
لینک ثابت
قدرتهای بزرگ- که هدفشان جز قهر و سیطرهی بر ملتها نیست- حاضر نیستند بفهمند که وقتی یک ملت بیدار شد، وقتی یک ملت ارزش عزم و ارادهی خودش را فهمید، وقتی یک ملت دانست که اگر بخواهد و تصمیم بگیرد و عمل بکند، هیچ قدرتی در مقابل او نمیتواند بایستد، با یک چنین ملتی دیگر نمیشود درافتاد. ممکن است هزینههائی را بر این ملت تحمیل کنند؛ اما تسلط بر آن ملت دیگر ممکن نیست؛ به بردگی کشیدن آن ملت دیگر ممکن نیست؛ تحمیل کردن عقاید خود و خواست خود بر آن ملت دیگر ممکن نیست. این را هنوز هم قدرتهای بزرگ نمیتوانند بفهمند.1387/11/19
لینک ثابت
سی سال از آغاز این تحول عظیم دارد میگذرد؛ انواع و اقسام شگردها را دشمنان ملت ایران و دشمنان نظام جمهوری اسلامی به کار زدند، شاید بتوانند مجدداً آن ملت را مقهور کنند؛ آن سلطهی جهنمیای را که بر ایران عزیز دهها سال داشتند و حاضر نبودند از او دست بردارند، شاید بتوانند آن سلطه را دوباره برگردانند. امروز چالش نظام جمهوری اسلامی با دشمنان قدرتمند جهانیاش بر سر این قضیه است. مسئلهی انرژی هستهای و مسئلهی ساخت موشک و این حرفها بهانه است. مسئله، مسئلهی دیگری است. مسئله این است که یک ملت توانسته است با قهر و غلبه، با عزم و اراده، سلطهی قهرآمیز دیگران را از خودش دفع کند. اما اینها میخواهند تلاش کنند این سلطه را برگردانند. البته نتوانستند، بعد از این هم نمیتوانند. از دل انواع و اقسام تحریمهائی که سالهای متمادی است بر کشور ما تحمیل کردهاند، ناگهان «ماهوارهی امید» بیرون میآید و به فضا پرتاب میشود. از دل همهی سختگیریهائی که انجام دادند، ناگهان توانائی غنی کردن اورانیوم- که یک کار محدود و محصوری است و دربست، ملک طلقِ قدرتهای بزرگ است و بدون اجازهی آنها هیچ جا نباید برود- در این کشور رشد میکند و جان میگیرد و خودش را نشان میدهد. این نشاندهندهی این است که دشمن نتوانسته، تحریم او هم اثر ندارد، تهدید او هم اثر ندارد. چرا؟ چون این ملت عزم راسخ خود را که متکی به آن ایمان عمیق هست، حفظ کرده است و حرکت میکند و پیش میرود؛ و نمیتوانند.1387/11/19
لینک ثابت
این که ملت ما در هر 22 بهمن با شور، با هیجان، با عزم راسخ، توی خیابانها میآیند و در این راهپیمائی عظیم شرکت میکنند و خودشان را نشان میدهند، یک حرکت نمادین از ایستادگی و استقامت ملت بر سر همین آرمانهاست. ملت، نشان میدهد که ما هستیم. لذا شما میبینید در طول این سی سال، 22 بهمن در زیر برف و سرمای شدید و بر روی زمینهای یخ بسته، در زیر آفتاب سوزانِ- در مناطقی که هوا گرم بوده است- انجام شده و مردم داخل این میدان راهپیمائیها، آمدند و حضور خودشان را حفظ کردند؛ نگذاشتند 22 بهمن آن جلا و رونق خودش را از دست بدهد. امسال هم به توفیق الهی همینجور خواهد بود. ملت ایران بازهم میآیند، توی صحنه خودشان را نشان میدهند. و این دشمن را به معنای حقیقی کلمه در مقابل ملت ایران دچار احساس خسران میکند؛ هم حضور در راهپیمائی اینجور است، هم حضور در صحنههای گوناگون- این انتخاباتهای مختلف، آمدن مردم، حضور مردم، این نمایشهای عظیمِ علمی و فناوری- که خوشبختانه ملت ما پیدرپی دارد اینها را نشان میدهد؛ دائم این تلاشِ جوانهای ما بروز میکند و ظهور میکند که باید روز به روز هم بیشتر بشود.1387/11/19
لینک ثابت
نسخهی آینده همین است؛ همهی ملت ایران این را میدانند و باید بدانند و شما باید بدانید و میدانید. راه پیروزی نهائی و کامل ملت ایران این است که این خط مستقیم، خط ایمان؛ ایمان به خدا، ایمان به خود، ایمان به قدرت ملی، اعتماد به نفس ملی و راه حرکت و مجاهدت در همهی اشکالش؛ مجاهدت علمی، مجاهدت عملی - و آنجائی که لازم است، مجاهدت نظامی - و ایمان و جهاد را از دست ندهند.
این که ملت ما در هر 22 بهمن با شور، با هیجان، با عزم راسخ، توی خیابانها میآیند و در این راهپیمائی عظیم شرکت میکنند و خودشان را نشان میدهند، یک حرکت نمادین از ایستادگی و استقامت ملت بر سر همین آرمانهاست. ملت، نشان میدهد که ما هستیم. لذا شما میبینید در طول این سی سال، 22 بهمن در زیر برف و سرمای شدید و بر روی زمینهای یخ بسته، در زیر آفتاب سوزانِ - در مناطقی که هوا گرم بوده است - انجام شده و مردم داخل این میدان راهپیمائیها، آمدند و حضور خودشان را حفظ کردند؛ نگذاشتند 22 بهمن آن جلا و رونق خودش را از دست بدهد. امسال هم به توفیق الهی همین جور خواهد بود. ملت ایران باز هم میآیند، توی صحنه خودشان را نشان میدهند. و این دشمن را به معنای حقیقی کلمه در مقابل ملت ایران دچار احساس خسران میکند؛ هم حضور در راهپیمائی این جور است، هم حضور در صحنههای گوناگون - این انتخاباتهای مختلف، آمدن مردم، حضور مردم، این نمایشهای عظیمِ علمی و فناوری - که خوشبختانه ملت ما پی در پی دارد اینها را نشان میدهد؛ دائم این تلاشِ جوانهای ما بروز میکند و ظهور میکند که باید روز به روز هم بیشتر بشود.1387/11/19
لینک ثابت
سی سال از آغاز این تحول عظیم دارد میگذرد؛ انواع و اقسام شگردها را دشمنان ملت ایران و دشمنان نظام جمهوری اسلامی به كار زدند، شاید بتوانند مجدداً آن ملت را مقهور كنند؛ آن سلطهی جهنمیای را كه بر ایران عزیز دهها سال داشتند و حاضر نبودند از او دست بردارند، شاید بتوانند آن سطله را دوباره برگردانند. امروز چالش نظام جمهوری اسلامی با دشمنان قدرتمند جهانیاش بر سر این قضیه است. مسئلهی انرژی هستهای و مسئلهی ساخت موشك و این حرفها بهانه است. مسئله، مسئلهی دیگری است. مسئله این است كه یك ملت توانسته است با قهر و غلبه، با عزم و اراده، سلطهی قهرآمیز دیگران را از خودش دفع كند. اما اینها میخواهند تلاش كنند این سلطه را برگردانند. البته نتوانستند، بعد از این هم نمیتوانند.1387/11/19
لینک ثابت
سى سال از آغاز این تحول عظیم دارد میگذرد؛ انواع و اقسام شگردها را دشمنان ملت ایران و دشمنان نظام جمهورى اسلامى به کار زدند، شاید بتوانند مجدداً آن ملت را مقهور کنند؛ آن سلطهى جهنمىاى را که بر ایران عزیز دهها سال داشتند و حاضر نبودند از او دست بردارند، شاید بتوانند آن سطله را دوباره برگردانند. امروز چالش نظام جمهورى اسلامى با دشمنان قدرتمند جهانىاش بر سر این قضیه است. مسئلهى انرژى هستهاى و مسئلهى ساخت موشک و این حرفها بهانه است. مسئله، مسئلهى دیگرى است. مسئله این است که یک ملت توانسته است با قهر و غلبه، با عزم و اراده، سلطهى قهرآمیز دیگران را از خودش دفع کند. اما اینها میخواهند تلاش کنند این سلطه را برگردانند. البته نتوانستند، بعد از این هم نمیتوانند.1387/11/19
لینک ثابت
جنگ ۳۳ روزه لبنان سال 1385
در حالی که دستگاههای تبلیغاتیِ مجهزِ فوق مدرنِ متعلق به این قدرتها، امروز شب و روز علیه نظام اسلامی و حرکت اسلامی و جمهوری اسلامی دارند تبلیغ میکنند، گسترش این فکر، حادثهی غزه را به وجود میآورد؛ یک مجموعهی کوچک، یک سرزمین محدود، در مقابل یک دولتی که خود را یکی از چند قدرت نظامی درجهی اولِ دنیا میداند، میایستد. آن دشمن همهی امکاناتش را وارد میدان میکند که بتواند این ملت را مقهور کند و نمیتواند. این حادثهی کوچکی است؟! این چیز کمی است؟! قبل از آن، قضایای لبنان در دو سال قبل بود، که باز همهی امکانات را به کار بردند و حتّی آمریکائیها به رژیم صهیونیستی کمک تسلیحاتی کردند. که او خودش سازندهی بمب اتم است و صادر کنندهی تجهیزات نظامی است، باز آمریکائیها به او تجهیزات دادند برای اینکه بتواند بر یک عده جوان مؤمن و عازم - که دفاع میکردند - غلبه پیدا کند و نتوانستند؛ در جنگ سی و سه روزه. اینها کوچک است؟!
اینها همان نقاطی است که جغرافیای قدرت را در دنیا تغییر داده. شکل نظام غیر عادلانهی جهانی را که دنیا را به سلطهگر و سلطهپذیر تقسیم میکند، تغییر داده. دنیا بعد از قرن هفدهم و هجدهم میلادی که پدیدهی استعمار به وجود آمد، عادت کرده بود که چند تا دولت معدود و محدودی، سرنوشت کشورهای دنیا - دولتها، ملتها - را با اتکاء به قدرت نظامی خودشان، نه با اتکاء به قدرت اخلاقی، در دست داشته باشند.1387/11/19
لینک ثابت
وقتی یک اقدامی، خالص، صحیح، متکی بر اندیشهی درست و سرشار از اخلاص انجام میگیرد، خاصیت آن، ماندگاری است. خیلی از کارهای نمایشی را ما ممکن است انجام بدهیم؛ بعضی کارهای دستوری را ممکن است ما انجام بدهیم که در آن اخلاص کافی وجود نداشته باشد؛ گذشت زمان آنها را محو میکند، نابود میکند؛ لیکن قضیهی 19 بهمن از این جمله نبود؛ از جملهی حوادثی بود که از دل ایمان و اخلاص و عزم راسخ جوشید.1387/11/19
لینک ثابت
دنیا بعد از قرن هفدهم و هجدهم میلادی که پدیدهی استعمار به وجود آمد، عادت کرده بود که چند تا دولت معدود و محدودی، سرنوشت کشورهای دنیا - دولتها، ملتها - را با اتکاء به قدرت نظامی خودشان، نه با اتکاء به قدرت اخلاقی، در دست داشته باشند. یک وقت هست یک دولتی به خاطر قوت فکرش، به خاطر جوشش اخلاقیاش، به طور طبیعی در بین یک مجموعهای از ملتها یا دولتها نفوذ پیدا میکند؛ اما نفوذ استعمار این جوری نبود. نفوذ استعمار، نفوذ قهرآمیز بود، به خاطر قدرت نظامی بود، با زور سرنیزه بود. دنیا عادت کرده بود یک عدهای این سرنیزه را داشته باشند و اکثریت دولتها و ملتهای دنیا هم در مقابل اینها تسلیم باشند؛ آن وقت بسته به زرنگی خودشان، از میان این تسلیم شدهها، یک عدهای نان و نوای بهتری داشته باشند؛ یک عدهای نه، حتّی همان نان و نوا را هم نداشته باشند. مثل غلامان و بردگان یک ارباب که بعضی حالا یک لقمهای، نوالهای هم گیرشان میآید؛ بعضی نه، برده هم هستند و گرسنگی هم میکشند1387/11/19
لینک ثابت