آزادی از چهار چوب ماده، مهمترین بخش نظریّهی آزادی در اسلام
آزادی خیلی مهم است. مهمترین بخش نظریّهی آزادی در اسلام، آزادی از این چهارچوب مادّه است. نگاه مادّی میگوید شما یک روز دنیا آمدید، چند سال هم زندگی میکنید، بعد هم معدوم میشوید، همهی ما محکوم به معدوم شدن هستیم. در این قفس مادّی، یک آزادیهایی به شما میدهند؛ آزادی شهوت، آزادی غضب، آزادی ظلم، همه جور آزادی؛ این آزادی نیست. آزادی، آزادی اسلامی است؛ اسلام ما را در چهارچوب مادّه محصور نمیکند. خُلِقتُم لِلبَقاءِ لا لِلفَناء؛(1) شما برای ماندن خلق شدهاید، آفریده شدهاید، نه برای از بین رفتن. ما معدوم نمیشویم، از بین نمیرویم. مولوی میگوید:
وقتِ مردن آمد و جستن ز جو
کلّ شیء هالک الّا وجهه(2)
مردن، آخرِ کار نیست؛ مردن شروع یک مرحلهی جدید، [و در واقع] مرحلهی اصلی است.1402/01/29
1 )
غرر الحكم و درر الكلم، عبد الواحد بن محمد تميمى آمدى، ج1، ص۲۷۲ ؛
إنّما خلقتم للبقاء لا للفناء...
ترجمه:
«شما براى ماندگارى آفريده شدهايد ، نه براى نابودى...»
2 )
سوره مبارکه القصص آیه 88
وَلا تَدعُ مَعَ اللَّهِ إِلٰهًا آخَرَ ۘ لا إِلٰهَ إِلّا هُوَ ۚ كُلُّ شَيءٍ هالِكٌ إِلّا وَجهَهُ ۚ لَهُ الحُكمُ وَإِلَيهِ تُرجَعونَ
ترجمه:
معبود دیگری را با خدا مخوان، که هیچ معبودی جز او نیست؛ همه چیز جز ذات (پاک) او فانی میشود؛ حاکمیت تنها از آن اوست؛ و همه بسوی او بازگردانده می شوید!
لینک ثابت
بِروز بودن در شناخت راهبرد دشمن
در مورد شناخت نقشه و راهبرد دشمن، بِروز باید باشیم؛ همهی ما باید بِروز باشیم. البتّه بعضی هستند تا ما اسم دشمن را میآوریم عصبی میشوند که باز انداختند به گردن دشمنان خارجی! کأنّه وقتی که ما میگوییم: «ما دشمن داریم»، ضعف خودمان و سستیها و کمکاریهای خودمان را میخواهیم انکار کنیم؛ نه، اینها هست امّا آن را نباید فراموش کرد. دشمن وجود دارد، چه ما بخواهیم، چه نخواهیم، چه بفهمیم، چه نفهمیم، دشمن وجود دارد، مشغول کار هم هست، دائم دارد کار میکند. پول خرج میکنند، امکانات فراهم میکنند، علیه جبههی حق دارند کار میکنند. ما غافل هم باشیم، او غافل نمیشود. «مَن نامَ لَم یُنَم عَنه»،(1) امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه میگوید. مَن نامَ لَم یُنَم عَنه! اینجور نیست که اگر شما در سنگر خوابت برد، در سنگر دشمن هم خواب غلبه کرده باشد و او هم خوابش برده باشد؛ نه. ممکن است شما خواب باشی، او بیدار باشد. بنابراین دشمن وجود دارد و نمیشود این را انکار کرد.1402/01/29
1 )
نامه 62 : از نامههاى آن حضرت است به اهل مصر كه با مالك اشتر فرستاد، زمانى كه او را به حكومت مصر منصوب كرد
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً ( صلى الله عليه وآله ) نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَ مُهَيْمِناً عَلَى الْمُرْسَلِينَ فَلَمَّا مَضَى ( عليه السلام ) تَنَازَعَ الْمُسْلِمُونَ الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ فَوَاللَّهِ مَا كَانَ يُلْقَى فِي رُوعِي وَ لَا يَخْطُرُ بِبَالِي أَنَّ الْعَرَبَ تُزْعِجُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ ( صلى الله عليه وآله ) عَنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ لَا أَنَّهُمْ مُنَحُّوهُ عَنِّي مِنْ بَعْدِهِ فَمَا رَاعَنِي إِلَّا انْثِيَالُ النَّاسِ عَلَى فُلَانٍ يُبَايِعُونَهُ فَأَمْسَكْتُ يَدِي حَتَّى رَأَيْتُ رَاجِعَةَ النَّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الْإِسْلَامِ يَدْعُونَ إِلَى مَحْقِ دَيْنِ مُحَمَّدٍ ( صلى الله عليه وآله ) فَخَشِيتُ إِنْ لَمْ أَنْصُرِ الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ أَنْ أَرَى فِيهِ ثَلْماً أَوْ هَدْماً تَكُونُ الْمُصِيبَةُ بِهِ عَلَيَّ أَعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلَايَتِكُمُ الَّتِي إِنَّمَا هِيَ مَتَاعُ أَيَّامٍ قَلَائِلَ يَزُولُ مِنْهَا مَا كَانَ كَمَا يَزُولُ السَّرَابُ أَوْ كَمَا يَتَقَشَّعُ السَّحَابُ فَنَهَضْتُ فِي تِلْكَ الْأَحْدَاثِ حَتَّى زَاحَ الْبَاطِلُ وَ زَهَقَ وَ اطْمَأَنَّ الدِّينُ وَ تَنَهْنَهَ
وَ مِنْهُ : إِنِّي وَ اللَّهِ لَوْ لَقِيتُهُمْ وَاحِداً وَ هُمْ طِلَاعُ الْأَرْضِ كُلِّهَا مَا بَالَيْتُ وَ لَا اسْتَوْحَشْتُ وَ إِنِّي مِنْ ضَلَالِهِمُ الَّذِي هُمْ فِيهِ وَ الْهُدَى الَّذِي أَنَا عَلَيْهِ لَعَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ نَفْسِي وَ يَقِينٍ مِنْ رَبِّي وَ إِنِّي إِلَى لِقَاءِ اللَّهِ لَمُشْتَاقٌ وَ حُسْنِ ثَوَابِهِ لَمُنْتَظِرٌ رَاجٍ وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِينَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِينَ حِزْباً فَإِنَّ مِنْهُمُ الَّذِي قَدْ شَرِبَ فِيكُمُ الْحَرَامَ وَ جُلِدَ حَدّاً فِي الْإِسْلَامِ وَ إِنَّ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ يُسْلِمْ حَتَّى رُضِخَتْ لَهُ عَلَى الْإِسْلَامِ الرَّضَائِخُ فَلَوْ لَا ذَلِكَ مَا أَكْثَرْتُ تَأْلِيبَكُمْ وَ تَأْنِيبَكُمْ وَ جَمْعَكُمْ وَ تَحْرِيضَكُمْ وَ لَتَرَكْتُكُمْ إِذْ أَبَيْتُمْ وَ وَنَيْتُمْ أَ لَا تَرَوْنَ إِلَى أَطْرَافِكُمْ قَدِ انْتَقَصَتْ وَ إِلَى أَمْصَارِكُمْ قَدِ افْتُتِحَتْ وَ إِلَى مَمَالِكِكُمْ تُزْوَى وَ إِلَى بِلَادِكُمْ تُغْزَى انْفِرُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ إِلَى قِتَالِ عَدُوِّكُمْ وَ لَا تَثَّاقَلُوا إِلَى الْأَرْضِ فَتُقِرُّوا بِالْخَسْفِ وَ تَبُوءُوا بِالذُّلِّ وَ يَكُونَ نَصِيبُكُمُ الْأَخَسَّ وَ إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ يُنَمْ عَنْهُ وَ السَّلَامُ .
ترجمه:
اما بعد، خداوند سبحان محمّد صلّى اللّه عليه و آله را ترساننده جهانيان از عذاب فردا، و گواه بر انبيا فرستاد. چون از جهان در گذشت- صلّى اللّه عليه و آله- پس از او مسلمانان در رابطه با خلافت به نزاع برخاستند.
به خدا قسم در قلبم نمىافتاد، و بر خاطرم نمىگذشت كه عرب پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله خلافت را از خاندانش بيرون برند، يا آن را بعد از او از من دور دارند.
چيزى مرا شگفت زده نكرد مگر شتافتن مردم به جانب فلان كه با او بيعت مىكردند. از مداخله در كار دست نگاه داشتم تا آنكه مشاهده نمودم گروهى از اسلام باز گشته، و مردم را به نابود كردن دين محمّد صلّى اللّه عليه و آله دعوت مىكنند،
ترسيدم اگر به يارى اسلام و اهلش برنخيزم رخنهاى در دين ببينم يا شاهد نابودى آن باشم كه مصيبت آن بر من بزرگتر از فوت شدن حكومت بر شماست، حكومتى كه متاع دوران كوتاه زندگى است، و همچون سراب از بين مىرود، يا همچون ابر از هم مىپاشد.
بنا بر اين در ميان آن فتنهها قيام كردم تا باطل از بين رفت و نابود شد، و دين به استوارى و استحكام رسيد.
و قسمتى از اين نامه است
به خدا قسم اگر به تنهايى با دشمنان روبرو شوم در حالى كه تمام زمين را پر كرده باشند، مرا نه باك است و نه ترس. من بر گمراهى آنان و هدايت خويش از جانب خود بر بصيرت از سوى پروردگارم بر يقينم. هر آينه من آرزومند لقاى خدايم و به پاداش نيك او در انتظار و اميد،
اما تأسّفم از اين است كه حكومت اين امت به دست بىخردان و تبهكاران افتد، و مال خدا را در بين خود دست به دست كنند، و عباد حق را به بردگى گيرند، و با شايستگان به جنگ خيزند، و فاسقان را همدست خود نمايند،
زيرا از اينان كسى است كه در ميان شما شراب حرام نوشيد، و حدّى كه در اسلام مقرر بود بر او جارى گشت، و هم از اينان كسى است كه مسلمان نشد تا اينكه براى اسلام آوردنش به او بخشش كمى شد.
اگر از حكومت اين نابكاران بر شما نمىترسيدم اين مقدار شما را ترغيب و توبيخ نمىكردم، و در جمع و تحريك شما كوشش روا نمىداشتم، و زمانى كه سر باز زديد و سستى نموديد رهايتان مىكردم.
آيا شما نمىبينيد سرزمين شما با حمله دشمن كم شده، و شهرهايتان تحت فرمان آنان در آمده، و كشورهايتان ربوده شده، و در شهرهاى شما جنگ در گرفته
خدا شما را بيامرزد، به جانب جنگ با دشمنانتان كوچ كنيد، و خود را بر زمين سنگين مسازيد كه تن به خوارى بسپاريد، و به ذلّت برگرديد، و پستترين برنامه نصيب شما شود. مرد جنگجو هميشه بيدار و هوشيار است، و هر كه از دشمن آسوده بخوابد دشمن نسبت به او نخواهد خفت. و السلام
لینک ثابت
جماعت دانشجو و مجموعههای دانشجویی به یک تفکّر زیربنایی محکم احتیاج دارند. این نیاز قطعی آنها است؛ این نصیحت همیشگی من بوده؛ باز هم من همین را میخواهم تأکید کنم. اگر مبانی معرفتی یک جوان، بخصوص جوان دانشجو مستحکم باشد، دل او قرص میشود، گام او استوار میشود، حرکت او استمرار پیدا میکند، دیگر خستگی وجود ندارد. اطمینان دل موجب میشود که ایمان هم افزایش پیدا کند، خود ایمان اطمینان میآورد؛ اطمینان دل و سکینهی قلب هم ایمان را افزایش میدهد. هُوَ الَّذی اَنزَلَ السَّکینَةَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادوا ایماناً مَعَ ایمانِهِم؛(1) قبلاً مؤمن بودند امّا وقتی این آرامش قلبی را خدای متعال به آنها داد به خاطر تکیهی به واقعیّات معنوی و الهی، این ایمان افزایش پیدا میکند.1402/01/29
1 )
سوره مبارکه الفتح آیه 4
هُوَ الَّذي أَنزَلَ السَّكينَةَ في قُلوبِ المُؤمِنينَ لِيَزدادوا إيمانًا مَعَ إيمانِهِم ۗ وَلِلَّهِ جُنودُ السَّماواتِ وَالأَرضِ ۚ وَكانَ اللَّهُ عَليمًا حَكيمًا
ترجمه:
او کسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند؛ لشکریان آسمانها و زمین از آن خداست، و خداوند دانا و حکیم است.
لینک ثابت
لزوم رعایت عدالت در عرصههای مختلف زندگی
مسئلهی عدالت یکی از مهمترین مسائل معرفتی است... البتّه یک مصداق مهمّ عدالت رفع نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی و مانند اینها است امّا فقط این نیست؛ این یک قلم عمدهاش است. عدالت از قضاوتهای شخصی ما شروع میشود؛ عدالت از عمل شخصی ما، حرف زدن ما، داوریهای ما در مورد اشخاص، در مورد کارها شروع میشود. وَ لا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلی اَلّا تَعدِلوا اِعدِلوا؛(1) اگر با کسی مخالفت هم داریم، دشمنی هم داریم، جدایی فکری هم داریم، دربارهاش نباید ظلم کنیم.1402/01/29
1 )
سوره مبارکه المائدة آیه 8
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كونوا قَوّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالقِسطِ ۖ وَلا يَجرِمَنَّكُم شَنَآنُ قَومٍ عَلىٰ أَلّا تَعدِلُوا ۚ اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعمَلونَ
ترجمه:
ای کسانی که ایمان آوردهاید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت، گواهی دهید! دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام میدهید، با خبر است!
لینک ثابت
انتظار فرج یعنی امکان برطرف شدن همه سختیها
انتظار فرج یعنی همهی سختیها قابل برداشته شدن و برطرف شدن است. نه اینکه بنشینید انتظار بکشید؛ [بلکه] دل شما گوشبهزنگ باشد. همینطور که در قضیّهی حضرت موسیٰ به مادرش گفته شد: اِنّا رادُّوهُ اِلَیکِ وَ جاعِلوهُ مِنَ المُرسَلین؛(1) این بچّه را به تو برمیگردانیم و او را هم از مرسلین قرار میدهیم و نجاتتان خواهد داد؛ این، بنیاسرائیل را مستحکم کرد. بنیاسرائیل در مصرِ فرعونی، سالهای متمادی، مقاومت کردند؛ البتّه بعد خراب شدند، امّا سالها مقاومت کردند. همین مقاومت بود که موسیٰ را آورد و حرکتش را آغاز کرد و دنبال او راه افتادند و به نابودی فرعون و فرعونیان منتهی شد؛ این، انتظارِ فرج است.1402/01/29
1 )
سوره مبارکه القصص آیه 7
وَأَوحَينا إِلىٰ أُمِّ موسىٰ أَن أَرضِعيهِ ۖ فَإِذا خِفتِ عَلَيهِ فَأَلقيهِ فِي اليَمِّ وَلا تَخافي وَلا تَحزَني ۖ إِنّا رادّوهُ إِلَيكِ وَجاعِلوهُ مِنَ المُرسَلينَ
ترجمه:
ما به مادر موسی الهام کردیم که: «او را شیر ده؛ و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا (ی نیل) بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمیگردانیم، و او را از رسولان قرار میدهیم!»
لینک ثابت
غلبه راه پیامبران، قانون قطعی خداوند
خدای متعال در قرآن مکرّر گفته؛ کَتَبَ اللهُ لَاَغلِبَنَّ اَنا وَ رُسُلی.(1) «کَتَبَ اللَه» یعنی قانون قطعی خدا است که راه پیغمبران غلبه پیدا خواهد کرد و دیگر بحثی ندارد. اِنَّ اللهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا؛(2) خدا از مؤمنین، دفاع خواهد کرد؛ در این هیچ تردیدی نیست. یا «وَ نُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ وَ نَجعَلَهُم اَئِمَّة»؛(3) در این هیچ تردیدی وجود ندارد؛ این قول خدای متعال است.1402/01/29
1 )
سوره مبارکه المجادلة آیه 21
كَتَبَ اللَّهُ لَأَغلِبَنَّ أَنا وَرُسُلي ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه:
خداوند چنین مقرر داشته که من و رسولانم پیروز میشویم؛ چرا که خداوند قوّی و شکستناپذیر است!
2 )
سوره مبارکه الحج آیه 38
إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنوا ۗ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ خَوّانٍ كَفورٍ
ترجمه:
خداوند از کسانی که ایمان آوردهاند دفاع میکند؛ خداوند هیچ خیانتکار ناسپاسی را دوست ندارد!
3 )
سوره مبارکه القصص آیه 5
وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثينَ
ترجمه:
ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!
لینک ثابت
وسوسهگر بودن رسانههای دشمن
رسانههای جورواجورِ بدخواه، اصرارشان این است که ثابت کنند ملّت ایران از اعتقادات دینی روگردان شده، از احساسات انقلابی روگردان شده... یک دنبالههایی هم اینجا دارند که اینها هم میگویند؛ در فضای مجازی میگویند، در روزنامه میگویند، در حرفهای گوناگون میگویند که «مردم از دین روگردان شدهاند»... امّا شب قدر شد، ناگهان شما میبینید جلسات امسال از پارسال پُرشورتر است؛ تضرّع و گریه و ابتهال و حضور جوانها و اشک جوانها در این جلسات از پارسال بیشتر است؛ [راهپیمایی] روز قدس میشود، جمعیّت از پارسال فشردهتر است؛ [راهپیمایی] بیستودوّم بهمن میشود، جمعیّت دو برابر پارسال است. یعنی خلاف آنچه او میگوید وجود دارد، امّا او وسوسهی خودش را میکند. من گفتم «مِن شَرِّ الوَسواسِ الخَنّاس * اَلَّذی یُوَسوِسُ فی صُدورِ النّاس * مِنَ الجِنَّةِ وَالنّاس»،(1) «ناس» همینها هستند که دائم در حال وسوسهاند.1402/01/29
لینک ثابت
جوانهای عزیز! راه روشن را با جدّیّت دنبال کنید؛ راه روشن انقلاب و اسلام و کشور و نظام و مانند اینها را با جدّیّت دنبال بکنید؛ کشور به شماها نیاز دارد. [در این راه،] احتیاج دارید به آرمانخواهی ــ یکی از این چند چیزی که واقعاً به آن نیاز است، آرمانخواهی است ــ احتیاج دارید به امید، احتیاج دارید به عقلانیّت. این [جور] است. آرمانخواهی یعنی همان [نگاه به] افقهای دور که اشاره کردم؛ این اگر نباشد، [حرکت] امکان ندارد؛ «آرمانخواهی» موتور پیشران حرکت است؛ «امید» سوخت این موتور است؛ اگر امید نباشد، این موتور حرکت نمیکند، آرمانخواهی در دلش میماند و غصّهاش را میخورد اگر امید وجود نداشته باشد؛ «عقلانیّت» هم فرمان این موتور است؛ باید با عقلانیّت فکر کنید و خردورزی کنید و پیش بروید.1402/01/29
لینک ثابت
نظر قطعی و حتمی من این است: فعّالیّتهای دانشجویی مثل خود دانشجو یک فرصت است برای کشور. اینکه حالا بعضیها از فعّالیّتهای دانشجویی یا هر جور فعّالیّتی که [انجام میشود] ــ البتّه فعّالیّت سالم؛ حالا به بعضی از آفتهایش اشاره میکنم ــ ممکن است احساس تهدید بکنند، اشتباه میکنند؛ فعّالیّت دانشجویی برای کشور یک فرصت است؛ مطالبات دانشجویی فرصت است؛ زبان دانشجو فرصت است؛ این احساس مسئولیّتی که دانشجوها دربارهی حوادث کشور میکنند، فرصت است. اینکه شما میآیید اینجا با شور و شوق و اهتمام، فلان اشکال را ذکر میکنید، این یک فرصت است برای کشور، این یک ارزش است برای کشور. شوقی که جامعهی دانشجویی و جوان دانشجو برای برطرف کردن نابسامانیها دارند، یک فرصت است. حضور شورانگیز دانشجوها در حوادث گوناگون، چه در حوادث طبیعی، چه در حوادث سیاسی مثل همین راهپیماییها ــ قدس، بیستودوّم بهمن و امثال اینها ــ همهی اینها فرصتهای مهمّی است. اظهار نظرهای در مسائل سیاسی، اقتصادی، در برخی تصمیمها، اینها فرصت است. این اظهار نظرها فرصت است. نمیگویم درست است؛ حواستان باشد. ممکن است بعضیاش درست باشد، بعضیاش هم درست نباشد، امّا خود نفْس اظهار نظر، فکر کردن، روی مسئله اندیشیدن، این یک فرصت است برای کشور. البتّه آفاتی هم دارد؛ فعّالیّت دانشجویی نباید دچار آفات بشود؛ مواظب باشید.1402/01/29
لینک ثابت
اینکه ناامیدی عمدتاً منشأ داخلی دارد، این را من قبول ندارم. بله، مشکلاتی در داخل حتماً وجود دارد و ما این مشکلات را میدانیم امّا اینجور نیست که این مشکلات، جوان دانشجوی پُرانگیزه را ناامید کند. جوان دانشجوی پُرانگیزه جور دیگری ناامید میشود؛ [آن وقتی که] استاد یا مثلاً فرض کنید فلان آدمی که تعهّدی ندارد، مینشیند پای دل جوان ــ به صورت فردی و البتّه همین کار به شکل دیگری به صورت جمعی و گسترده انجام میگیرد ــ که «شما به چه دلخوشیای اینجا درس میخوانی؟ ول کن برو»! به جوان مبارز [میگوید:] «شما با دلار قیمت فلان قدر، تورم چندسالهی فلان مقدار، به چه امید و به چه دلخوشیای اینجا درس میخوانی، کار میکنی؟». ناامیدی اینجوری وارد میشود؛ این اثر میگذارد. البتّه پاسخ جوان مؤمن و مبارز و آگاه و هوشمند بیلکنت و رسا است که «بله، مشکلات در کشور وجود دارد [امّا] من درس میخوانم برای اینکه بنا دارم دهها سال دیگر در این کشور عمر کنم، زندگی کنم و صدها سال دیگر فرزندان من و نوههای من و ذرّیّهی من و هممیهنان من در این کشور زندگی کنند؛ من میخواهم مشکلات را برطرف کنم؛ درس میخوانم برای اینکه مشکل را برطرف کنم؛ مبارزه میکنم برای اینکه مشکل را برطرف کنم»؛ جواب جوان مسلمان این است. امّا او، کار خودش را میکند و روی بعضیها تأثیر هم میگذارد... یک مثال دیگر؛ مثلاً فرض کنید چهار نفر سرمایهدار یا کارآفرین کشور را ترک کردند، پولشان را برداشتهاند و رفتهاند یک کشور دیگر. میگوید «آقا ببین! به چه امید شما میخواهی اینجا فعّالیّت اقتصادی بکنی؟ دارند میروند»! خب بله، چهار نفر رفتهاند، چهل نفر ماندهاند و دارند فعّالیّت میکنند. هزاران شرکت دانشبنیان دارد به وجود میآید، جوانها دارند به کار جذب میشوند؛ واقعیّتهای جامعه اینها است امّا دشمن سعی خودش را میکند برای اینکه همه را ناامید بکند. خب این طرّاحی دشمن است. پس توجّه بشود که امروز طرّاحی دشمن، بدبین کردن ما به خودمان است. [میخواهند] به خودمان بدبینمان کنند؛ به دولتمان بدبین بشویم، به محیط دانشجوییمان بدبین بشویم، به مردممان بدبین بشویم؛ نه، کشور دارد حرکت میکند، حرکت خوبی هم میکند.1402/01/29
لینک ثابت
از من میپرسند به نظر شما وظیفهی یک دانشجوی مطلوب و دارای همّت بلند و آیندهنگر چیست؟ جواب بنده این است: اوّل، ایجاد تحوّل در ذهن و در واقعیّت جامعهی خود؛ بعد، ایجاد تحوّل در ذهن و واقعیّت جهان. تعجّب میکنید؟ دانشجو مثلاً واقعیّت جهان را عوض میکند؟ تعجّب ندارد. شما امروز دانشجو هستید، امّا فردا همین دانشجوی امروز مدیر سیاسی است، ادارهکنندهی یک بخش مهمّی از کشور است. اینهایی که الان مسئولین کشورند، دیروز دانشجو بودند مثل شما، حالا الان مشغول ادارهی کشورند؛ مشغول ادارهی سیاسی، اقتصادی، دیپلماسی؛ دانشجوی امروز فیلسوف فردا است، محقّق فردا است؛ دانشجوی امروز فعّال فرهنگی یا مطبوعاتی و رسانهایِ مؤثّرِ فردا است؛ دانشجوی امروز رئیس فردا، مغز متفکّر فردا، عنصر اثرگذار فردا است. انسان بنا است همیشه که جوان و دانشجو نماند؛ شما امروز میتوانید جوری زمینه را آماده کنید که فردا که تبدیل شدید به این عناصری که گفتم، به معنای واقعی کلمه اثر بگذارید، هم ذهن جامعه را عوض کنید، هم واقعیّت جامعه را عوض کنید. امروز همه دارند میگویند دیگر ــ ما گفتیم، دیگران هم همه دارند میگویند ــ که دنیا در حال تحوّل است؛ این تحوّل را چه کسی به وجود میآورد؟ مغزهای متفکّر، آدمهای فعّال، دستاندرکاران کارهای بزرگ؛ تحوّل را اینها به وجود میآورند. او همین شما هستید؛ شما امروز دانشجویید، فردا همان کسی هستید که میتوانید آن تحوّل را به وجود بیاورید. بنابراین، توقّع ما این است که شما به آینده اینجوری نگاه کنید. البتّه این کسی که میتواند فردا تحوّل ایجاد کند، لزوماً یک انسانِ پارسای برجستهی مؤمنِ وفاداری نیست؛ گاهی هم بعضیها منحرف میشوند. باید سعی کنید منحرف نشوید؛ باید سعی کنید در خطّ درست و صراط مستقیم الهی حرکت کنید؛ شما دارید به سمت آنچنان فردایی میروید. بنیهی خودتان را، بنیهی فکری را، بنیهی ایمانی را، بنیهی عقلانی را، در خودتان از امروز قوی کنید برای اینکه برای آنچنان فردایی آماده باشید.1402/01/29
لینک ثابت
مسئلهی آزادی یکی از مبانی معرفتی است که در اسلام مطرح شده... آزادی خیلی مهم است. مهمترین بخش نظریّهی آزادی در اسلام، آزادی از این چهارچوب مادّه است. نگاه مادّی میگوید شما یک روز دنیا آمدید، چند سال هم زندگی میکنید، بعد هم معدوم میشوید، همهی ما محکوم به معدوم شدن هستیم. در این قفس مادّی، یک آزادیهایی به شما میدهند؛ آزادی شهوت، آزادی غضب، آزادی ظلم، همه جور آزادی؛ این آزادی نیست. آزادی، آزادی اسلامی است؛ اسلام ما را در چهارچوب مادّه محصور نمیکند. خُلِقتُم لِلبَقاءِ لا لِلفَناء؛ شما برای ماندن خلق شدهاید، آفریده شدهاید، نه برای از بین رفتن. ما معدوم نمیشویم، از بین نمیرویم. مولوی میگوید:
وقتِ مردن آمد و جستن ز جو
کلّ شیء هالک الّا وجهه
مردن، آخرِ کار نیست؛ مردن شروع یک مرحلهی جدید، [و در واقع] مرحلهی اصلی است. وقتی شما با این نگاه، نگاه کردید، آنوقت میتوانید اوج بگیرید و دیگر برای حرکت شما، برای پیشرفت شما، برای تعالی شما حدّی وجود ندارد؛ این آزادی است. همهی آزادیهای زندگی، [اعمّ] از آزادی شخصی، آزادی عقیده، رها شدن از اسارتِ تحجّر و جمود و خمود و عقبماندگیهای گوناگون و تعصّبات بیمورد و رهایی از اسارت ابرقدرتها و رهایی از اسارت دیکتاتورها، ناشی از این مبنای آزادی اسلامی است؛ باید روی اینها فکر کنید، باید روی اینها کار کنید. راهکارش هم این نیست که حالا بنده بیایم مثلاً نیم ساعت با شما صحبت بکنم؛ باید خودتان باید کار کنید؛ باید فکر کنید، کتاب بخوانید.1402/01/29
لینک ثابت
وَ لا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلی اَلّا تَعدِلوا اِعدِلوا؛ اگر با کسی مخالفت هم داریم، دشمنی هم داریم، جدایی فکری هم داریم، دربارهاش نباید ظلم کنیم. مصیبتبارترین مسائل این است که یک وقتی یک کافری روز قیامت یقهی بنده را بگیرد که آقا، تو به من در فلان جا ظلم کردی؛ یعنی واقعاً دیگر از این چیزی سختتر نیست! یا دشمن خدا روز قیامت حقّی به گردن من پیدا کند، یقهی ما را بگیرد بگوید شما ظلم کردید. یعنی عدالت اینجوری است. عدالت بینالمللی؛ این مبارزهی با استکبار که ما مدام تکرار میکنیم، یکی از مهمترین مصادیق عدالت است. بعضیها دنبال عدالت هستند امّا فکر نمیکنند که مبارزهی با استکبار و آمریکا و صهیونیسم هم جزو مصادیق عدالتطلبی است؛ هست. این [جور] است.1402/01/29
لینک ثابت
من میخواهم شما حرکتتان را مبنائی کنید؛ یعنی با نگاه به افقهای بلندِ پیشِ رو حرکتتان را تنظیم کنید. شما اهل حرکتید؛ یعنی بهترین جوانهای کشور غالباً دانشجوهای ما هستند و شما دانشجوهای مؤمن میخواهید حرکت کنید. من میخواهم این مقصود تأمین بشود: نگاه به افقهای دوردست. از من میپرسند به نظر شما وظیفهی یک دانشجوی مطلوب و دارای همّت بلند و آیندهنگر چیست؟ جواب بنده این است: اوّل، ایجاد تحوّل در ذهن و در واقعیّت جامعهی خود؛ بعد، ایجاد تحوّل در ذهن و واقعیّت جهان. تعجّب میکنید؟ دانشجو مثلاً واقعیّت جهان را عوض میکند؟ تعجّب ندارد. شما امروز دانشجو هستید، امّا فردا همین دانشجوی امروز مدیر سیاسی است، ادارهکنندهی یک بخش مهمّی از کشور است. اینهایی که الان مسئولین کشورند، دیروز دانشجو بودند مثل شما، حالا الان مشغول ادارهی کشورند؛ مشغول ادارهی سیاسی، اقتصادی، دیپلماسی؛ دانشجوی امروز فیلسوف فردا است، محقّق فردا است؛ دانشجوی امروز فعّال فرهنگی یا مطبوعاتی و رسانهایِ مؤثّرِ فردا است؛ دانشجوی امروز رئیس فردا، مغز متفکّر فردا، عنصر اثرگذار فردا است. انسان بنا است همیشه که جوان و دانشجو نماند؛ شما امروز میتوانید جوری زمینه را آماده کنید که فردا که تبدیل شدید به این عناصری که گفتم، به معنای واقعی کلمه اثر بگذارید، هم ذهن جامعه را عوض کنید، هم واقعیّت جامعه را عوض کنید. امروز همه دارند میگویند دیگر ــ ما گفتیم، دیگران هم همه دارند میگویند ــ که دنیا در حال تحوّل است؛ این تحوّل را چه کسی به وجود میآورد؟ مغزهای متفکّر، آدمهای فعّال، دستاندرکاران کارهای بزرگ؛ تحوّل را اینها به وجود میآورند. او همین شما هستید؛ شما امروز دانشجویید، فردا همان کسی هستید که میتوانید آن تحوّل را به وجود بیاورید. بنابراین، توقّع ما این است که شما به آینده اینجوری نگاه کنید.
البتّه این کسی که میتواند فردا تحوّل ایجاد کند، لزوماً یک انسانِ پارسای برجستهی مؤمنِ وفاداری نیست؛ گاهی هم بعضیها منحرف میشوند. باید سعی کنید منحرف نشوید؛ باید سعی کنید در خطّ درست و صراط مستقیم الهی حرکت کنید؛ شما دارید به سمت آنچنان فردایی میروید. بنیهی خودتان را، بنیهی فکری را، بنیهی ایمانی را، بنیهی عقلانی را، در خودتان از امروز قوی کنید برای اینکه برای آنچنان فردایی آماده باشید. من اینجا به نظرم رسید چهار نکته هست: دین، خرد، علم، عزم. این چهار چیز لازم است. بنیهی دینی، بنیهی علمی، بنیهی عقلی، و بنیهی ارادی، عزمی؛ عزم راسخ، ارادهی راسخ؛ اینها را باید در خودتان قوی کنید. هر کس که در این کارها خودسازی بیشتری انجام بدهد، فردا امکان تأثیرگذاری بیشتری خواهد داشت. بعضیها به قلّه میرسند؛ بعضیها ممکن است به قلّه نرسند، امّا در یک حدودی تأثیر میگذارند. بستگی دارد به اینکه شما چقدر خودتان را آماده کنید. این هم یک مطلب.1402/01/29
لینک ثابت
نظر قطعی و حتمی من این است: فعّالیّتهای دانشجویی مثل خود دانشجو یک فرصت است برای کشور. اینکه حالا بعضیها از فعّالیّتهای دانشجویی یا هر جور فعّالیّتی که [انجام میشود] ــ البتّه فعّالیّت سالم؛ حالا به بعضی از آفتهایش اشاره میکنم ــ ممکن است احساس تهدید بکنند، اشتباه میکنند؛ فعّالیّت دانشجویی برای کشور یک فرصت است؛ مطالبات دانشجویی فرصت است؛ زبان دانشجو فرصت است؛ این احساس مسئولیّتی که دانشجوها دربارهی حوادث کشور میکنند، فرصت است. اینکه شما میآیید اینجا با شور و شوق و اهتمام، فلان اشکال را ذکر میکنید، این یک فرصت است برای کشور، این یک ارزش است برای کشور. شوقی که جامعهی دانشجویی و جوان دانشجو برای برطرف کردن نابسامانیها دارند، یک فرصت است. حضور شورانگیز دانشجوها در حوادث گوناگون، چه در حوادث طبیعی، چه در حوادث سیاسی مثل همین راهپیماییها ــ قدس، بیستودوّم بهمن و امثال اینها ــ همهی اینها فرصتهای مهمّی است. اظهار نظرهای در مسائل سیاسی، اقتصادی، در برخی تصمیمها، اینها فرصت است. این اظهار نظرها فرصت است. نمیگویم درست است؛ حواستان باشد. ممکن است بعضیاش درست باشد، بعضیاش هم درست نباشد، امّا خود نفْس اظهار نظر، فکر کردن، روی مسئله اندیشیدن، این یک فرصت است برای کشور. البتّه آفاتی هم دارد؛ فعّالیّت دانشجویی نباید دچار آفات بشود؛ مواظب باشید.1402/01/29
لینک ثابت
وَ لا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلی اَلّا تَعدِلوا اِعدِلوا؛ اگر با کسی مخالفت هم داریم، دشمنی هم داریم، جدایی فکری هم داریم، دربارهاش نباید ظلم کنیم. مصیبتبارترین مسائل این است که یک وقتی یک کافری روز قیامت یقهی بنده را بگیرد که آقا، تو به من در فلان جا ظلم کردی؛ یعنی واقعاً دیگر از این چیزی سختتر نیست! یا دشمن خدا روز قیامت حقّی به گردن من پیدا کند، یقهی ما را بگیرد بگوید شما ظلم کردید. یعنی عدالت اینجوری است. عدالت بینالمللی؛ این مبارزهی با استکبار که ما مدام تکرار میکنیم، یکی از مهمترین مصادیق عدالت است. بعضیها دنبال عدالت هستند امّا فکر نمیکنند که مبارزهی با استکبار و آمریکا و صهیونیسم هم جزو مصادیق عدالتطلبی است؛ هست. این [جور] است.1402/01/29
لینک ثابت