بهنظر من خیلی مهم است که در تعامل با دنیا، انسان جای خودش را بداند، خواست خودش را بداند، نیرو و قدرت خودش را بداند و بداند که باید چهکار کند. امروز دنیا یک میدان بی دردسر آرامِ بیرقیبی نیست که انسان بگوید: خب، ما هم منافعی داریم، دنبال منافعمان آرام آرام راه میافتیم و میرویم! نه، دنیا اینطور نیست. البته همیشه همینجور بوده؛ امروز با ارتباطات نزدیکی که بین افراد بشر هست، این تشدید شده. دنیا جای تعارض، جای کارشکنی و جای تعرض زورمندهاست به کسانی که زور ندارند یا کم زور دارند؛ به معنای واقعی، یک قانون جنگل در فضای سیاسی دنیا حاکم است. این کارهایی که الان دولتهای مستکبر و در رأسشان امریکا انجام میدهند، منطق عقلائی و عقلانی و سیاسی و بینالمللپسند دنبالش نیست؛ منطق زور دنبالش است. میگوید: چون میتوانیم، پس میکنیم! منطق، منطق زور است. در یک چنین دنیایی اگر انسان تسلیم شد و از خودش وادادگی نشان داد و بر سر مواضعش ایستادگی نکرد و از توان خودش در مقابله و مواجهه استفاده نکرد، قطعاً ضرر خواهد دید. در چنین دنیایی کسی رحم به کسی نمیکند!1386/06/04
لینک ثابت
سفارش اول ما مسألهی «سند چشمانداز» است. در گزارش آقای رئیسجمهور یک جملهی کوتاهی گفته شد و اسم سند چشمانداز آمد؛ لکن این کافی نیست. سند چشمانداز، یک مسألهی فرادولتی است؛ مال این دولت و آن دولت و این سیاست و آن سیاست و این جریان و آن جریان نیست؛ محصول یک کار فشرده و متراکم است؛ کارِ کارشناسی شده است؛ و درست هم هست. این سند، در واقع برنامهی کلان بیستسالهی ماست و یک سند به معنای حقیقی کلمه است. آنچه که در این سند گفته شده، تعارف نشده. باید در همهی برنامهریزیها - چه در قانونگذاری که قانونگذارها مسؤولش هستند، چه در اجرا و مقررات اجرائی که شماها مسؤولش هستید - سند چشمانداز را مورد ملاحظه قرار بدهید؛ بسنجید و ببینید کجاها در جهت سند چشمانداز نیست، آنجا را تصحیح کنید و نگذارید زاویه بخورد. این فقط مسؤولیت رئیسجمهور نیست - اگرچه رئیسجمهور، بیشترین مسؤولیت را در این زمینه دارد - بلکه مسؤولیت یکایک شما آقایانی است که در رأس دستگاههای اجرائی قرار دارید. یعنی واقعاً سند چشمانداز را بعنوان یک میثاق، مبنای عمل قرار بدهید. این یک نکته و سفارش مؤکد من است.1386/06/04
لینک ثابت
توجه پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به ماه شعبان نشان از اهمیت این ماه
این ایام ماه شعبان را مغتنم بشمارید. در این صلوات شریف ظهرها میخوانید: «الّذی کان رسولاللَّه - صلّی اللَّه علیه و اله - یدأب فی صیامه و قیامه فی لیالیه و ایّامه بخوعا لک فی اکرامه و اعظامه الی محلّ حمامه»؛ یعنی پیغمبر تا لحظهی مرگ هم ماه شعبان و روزها و شبهای شعبان را گرامی میداشتند و همهی شعبانها در زندگی آن بزرگوار اینطور بود؛ که بعد در همین صلوات میخوانید: «اللّهم فأعنّا علی الاستنان بسنّته فیه و نیل الشّفاعة لدیه»(1) سنت این بزرگوار را در این ماه انشاءاللَّه ادامه بدهید؛ توجه، دعا، ذکر و آماده شدن برای ورود در ماه مبارک رمضان.1386/06/04
1 )
مصباح المتهجد ،شیخ طوسی ص828 ؛
اقبال الاعمال ،سیدبن طاووس ص688 ؛
بلدالامین ،ابراهیم بن علی عاملی كفعمی ص 186؛
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلَائِكَةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ أَهْلِ بَيْتِ الْوَحْيِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ الْفُلْكِ الْجَارِيَةِ فِی اللُّجَجِ الْغَامِرَةِ يَأْمَنُ مَنْ رَكِبَهَا وَ يَغْرَقُ مَنْ تَرَكَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللَّازِمُ لَهُمْ لَاحِقٌ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ- الْكَهْفِ الْحَصِينِ وَ غِيَاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَكِينِ وَ مَلْجَإِ الْهَارِبِينَ وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَاةً كَثِيرَةً تَكُونُ لَهُمْ رِضًا وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَدَاءً وَ قَضَاءً بِحَوْلٍ مِنْكَ وَ قُوَّةٍ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبِينَ-
الْأَبْرَارِ الْأَخْيَارِ الَّذِينَ أَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَ وَلَايَتَهُمْ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اعْمُرْ قَلْبِی بِطَاعَتِكَ وَ لَا تُخْزِنِی بِمَعْصِيَتِكَ وَ ارْزُقْنِی مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَيْهِ مِنْ رِزْقِكَ بِمَا وَسَّعْتَ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ نَشَرْتَ عَلَيَّ مِنْ عَدْلِكَ وَ أَحْيِنِی تَحْتَ ظِلِّكَ وَ هَذَا شَهْرُ نَبِيِّكَ سَيِّدِ رُسُلِكَ شَعْبَانُ الَّذِی حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ الَّذِی كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَدْأَبُ فِی صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ فِی لَيَالِيهِ وَ أَيَّامِهِ بُخُوعاً لَكَ فِی إِكْرَامِهِ وَ إِعْظَامِهِ إِلَى مَحَلِّ حِمَامِهِ اللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى الِاسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِيهِ وَ نَيْلِ الشَّفَاعَةِ لَدَيْهِ اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْهُ لِی شَفِيعاً مُشَفَّعاً وَ طَرِيقاً إِلَيْكَ مَهْيَعاً وَ اجْعَلْنِی لَهُ مُتَّبِعاً حَتَّى أَلْقَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَنِّی رَاضِياً وَ عَنْ ذُنُوبِی غَاضِياً قَدْ أَوْجَبْتَ لِی مِنْكَ الرَّحْمَةَ وَ الرِّضْوَانَ وَ أَنْزَلْتَنِی دَارَ الْقَرَارِ وَ مَحَلَّ الْأَخْيَار
ترجمه:
خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود فرست [كسانی كه] درخت نبوت و جایگاه رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان و منشا و سرچشمه دانش و خاندان وحی [می باشند] خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود فرست [كسانی كه] كشتی روان در گرداب های خطرناك [می باشند] كسی كه سوارش شد امان می یابد و كسی كه آن را رها نمود غرق می شود. آن كس كه از ایشان جلو افتاد، از دین جدا شود و آن كس كه از ایشان عقب افتاد، نابود است و كسی كه همراه آنان شد [به منزل مقصود] رسید. خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست، [كسانی كه] پناهگاه محكم و فریادرس انسان بیچاره و خوار و پناه فرار كنندگان و پناه پناهندگان [می باشند] و خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست درودی فراوان كه به توان و نیرویی از جانب خودت، برای ایشان سبب خشنودی و انجام حقوق محمد و خاندان محمد (ص) باشد. خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست و دلم را به اطاعت خود آباد كن و مرا به معصيت خود رسوا مكن و همدردى با كسى كه از روزیت براى او تنگ گرفته اى روزیم كن كه بر من از فضل خود وسعت رزق دادى و از عدالتت بر من منتشر كردى و مرا در زير سايه ات زنده كردى و اين ماه پيغمبر تو، سرور رسولانت است و اين شعبانى است كه آن را با رحمت و خشنودی خویش آكنده ساختی كه رسول خدا كه درود خدا بر او و خاندانش باد آن را روزه داشت و شب زنده دارى مى كرد براى تواضع به تو در اكرام و گراميداشت آن، و به همين حال تا هنگام مرگش بود. خدايا! ما را در اين ماه در پيروى روشش و رسيدن به شفاعت او ياری كن بارخدايا! او را برای ما شفيعى پذيرفته شده و راهى مستقيم به سوى خودت قرار بده ، و مرا پيرو او بگردان تا اینكه تو را در روز قيامت ملاقات كنم و از من راضى باشى و از گناهانم چشم بپوشى و برايم از طرف خودت رحمت و خشنودی واجب و لازم دانسته باشی و مرا در دارالقرار و جايگاه خوبان فرود آورى.
لینک ثابت
برجستهترین خط در جهان پس از ظهور، خط عدالت است
اولاً ایام مبارک شعبان و قلهی اعیاد شعبانیه یعنی نیمهی شعبان را به شما برادران و خواهران عزیز که در خدمت آرزوها و امیدهای نیمهی شعبان قرار دارید، تبریک عرض میکنیم. این تصادف هم تصادف جالب توجهی است که این روزها با نیمهی شعبان و ولادت حضرت حجت (سلام اللَّه علیه و عجّل اللَّه تعالی له الفرج) مصادف شده است؛ چون خصوصیت نیمهی شعبان و جشن ولادت حضرت بقیة اللَّه (ارواحنا فداه) عبارتست از امید و عدالت. دو نقطهی برجستهای که در انتظار ما و جشنگیری ما برای نیمهی شعبان وجود دارد، یکی مسئلهی امیدزایی است که نوید این ولادت و آیندهای که بر اثر این ولادت، دنیای بشر در انتظار آن است، خود این امیدزاست؛ و دیگر اینکه در آن جهانی که پس از آمدن آن بزرگوار شکل خواهد گرفت، برجستهترین خط، خط عدالت است. شما وقتی در همهی روایات و آثاری که راجع به آن بزرگوار و راجع به آن دوران آمده نگاه میکنید، میبینید اغلب تکیه بر روی این نیست که مردم در آن دوران دیندار میشوند - با اینکه دیندار هم میشوند - بلکه تکیه بر روی این است که مردم در آن وقت برخوردار از عدالت میشوند و قسط و عدل اقامه میشود؛ این مطلب در دعاها و زیارتهای آن بزرگوار و روایات هست.(1) یعنی نقطهی برجسته در آن آیندهی پر از نوید، عبارتست از عدالت بشر تشنهی عدالت است.1386/06/04
1 )
كمال الدين و تمام النعمة ، شیخ صدوق، ج 1، ص 258 ح 3 ؛
الكافی، شیخ كلینی، ج 1 ، ص 338 ، ح 7 ؛
احتجاج، شیخ طبرسی، ج 2، ص 494 ؛
حَدَّثَنِی جَبْرَئِيلُ عَنْ رَبِّ الْعِزَّةِ جَلَّ جَلَالُهُ أَنَّهُ قَالَ مَنْ عَلِمَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِی وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدِی وَ رَسُولِی وَ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ خَلِيفَتِی وَ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ حُجَجِی أُدْخِلُهُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِی وَ نَجَّيْتُهُ مِنَ النَّارِ بِعَفْوِی وَ أَبَحْتُ لَهُ جِوَارِی وَ أَوْجَبْتُ لَهُ كَرَامَتِی وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْهِ نِعْمَتِی وَ جَعَلْتُهُ مِنْ خَاصَّتِی وَ خَالِصَتِی إِنْ نَادَانِی لَبَّيْتُهُ وَ إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَيْتُهُ وَ إِنْ سَكَتَ ابْتَدَأْتُهُ وَ إِنْ أَسَاءَ رَحِمْتُهُ وَ إِنْ فَرَّ مِنِّی دَعَوْتُهُ وَ إِنْ رَجَعَ إِلَيَّ قَبِلْتُهُ وَ إِنْ قَرَعَ بَابِی فَتَحْتُهُ وَ مَنْ لَمْ يَشْهَدْ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِكَ وَ لَمْ يَشْهَدْ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدِی وَ رَسُولِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِكَ وَ لَمْ يَشْهَدْ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ خَلِيفَتِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِكَ وَ لَمْ يَشْهَدْ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ حُجَجِی فَقَدْ جَحَدَ نِعْمَتِی وَ صَغَّرَ عَظَمَتِی وَ كَفَرَ بِآيَاتِی وَ كُتُبِی إِنْ قَصَدَنِی حَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی حَرَمْتُهُ وَ إِنْ نَادَانِی لَمْ أَسْمَعْ نِدَاءَهُ وَ إِنْ دَعَانِی لَمْ أَسْتَجِبْ دُعَاءَهُ وَ إِنْ رَجَانِی خَيَّبْتُهُ وَ ذَلِكَ جَزَاؤُهُ مِنِّی وَ ما أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ فَقَامَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيُّ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنِ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ قَالَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ ثُمَّ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ فِی زَمَانِهِ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ الْبَاقِرُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ وَ سَتُدْرِكُهُ يَا جَابِرُ فَإِذَا أَدْرَكْتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّی السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْكَاظِمُ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ الرِّضَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ التَّقِيُّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ النَّقِيُّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الزَّكِيُّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ ابْنُهُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ مَهْدِيُّ أُمَّتِی الَّذِی يَمْلَأ
ترجمه:
امام صادق (ع) از پدرانش علیهم السلام نقل فرمودند كه رسول خدا (ص) فرمود: جبرئیل درباره پروردگار بزرگ و بلند قدر مرا آگاه كرد كه گفت كسی كه بداند معبودی جز من نیست كه یگانه ام و محمد بنده و فرستاده من و علی بن ابیطالب جانشین من و امامان كه از نسل اویند حجت های منند، او را به سبب رحمتم وارد بهشت می كنم و با عفو بخششم از آتش نجاتش می دهم و همسایگی خویش را برای او قرار می دهم و ارجمندی خود را برای او واجب می كنم و نعمتم را برای او تمام می گردانم و او را از [بندگان] خاص و صمیمی خود قرار می دهم. اگر مرا ندا دهد او را پاسخ دهم و چون مرا بخواند او را اجابت كنم و اگر از من چیزی درخواست كند به او می دهم و چون او ساكت شود من [با نعمت دادن به او] شروع می كنم .اگر بدی كند به او رحم كنم و اگر از من فرار كند او را می خوانم هر چند به قبله خود برگردد و اگر درب مرا بكوبد برویش باز كنم و كسی كه گواهی ندهد كه پروردگاری جز منِ یكتا نیستیا اینكه به آن گواهی بدهد اما شهادت ندهد كه محمد بنده و رسول من است یا اینكه به آن گواهی بدهد اما شهادت ندهد علی جانشین من است یا اینكه به آن گواهی بدهد اما شهادت ندهد كه امامانی كه از نسل اویند حجت های من هستند براستی كه به نعمت های من كافر شده و عظمت مرا حقیر كرده وبه آیات و كتابهای من كافر شده اگر آهنگ من كند از آمدنش جلوگیری می كنم و اگر از من درخواست كند محرومش می كنم و اگر مرا ندا دهد صدای او نخواهم شنید و اگر مرا بخواند دعوتش را اجابت نمی كنم و اگر به من امید بندد ناامیدش می كنم و این است كیفر او از طرف من و من هرگز نسبت به بندگان ستمكار نیستم پس جابر بن عبدالله انصاری برخاست و گفت ای رسول خدا امامان از نسل علی(ع) چه كسانی هستند گفت حسن و حسین سروران جوانان بهشت سپس سرور عابدان عصر خود، علیبن حسین بعد باقر، محمد بن علی و تو ای جابر او را درك خواهی كرد و سلام مرا به او برسان بعد صادق جعفر بن محمد بعد كاظم موسى بن جعفر بعد رضا علی بن موسى بعد تقی محمد بن علی بعد نقی علی بن محمد بعد زكی حسن بن علی و سپس پسرش قیام كننده به حق مهدی و هدایت گر امتم كه زمین را كه پر از انحراف و ستم شده است آكنده از عدالت می كند. ای جابر ایشان جانشینان و اوصیاء و فرزندان و خویشان من می باشند.
لینک ثابت
شما هم دولتی هستید که این دو خصوصیت را جزو شعارها و برنامههای عملکرد خودتان قرار دادهاید؛ هم به مردم امید میدهید، هم وعدهی عدالت میدهید. همان امید هم به خاطر این است که شما پرچم عدالت را بلند کردهاید و دم از عدالت میزنید. حقیقتاً هم خلأ امروز دنیا، بیش از همه چیز خلأ عدالت است. در کشور و جامعهی خود ما هم بیشترین چیزی که این جامعه تشنهی اوست، عبارت است از عدالت. وقتی ما به مشکلات، کمبودها، توقعات و انتظارات مردم و آرزوهای بلندی که در ذهن خود ما برای مردم هست، نگاه میکنیم، میبینیم تقریباً همهی اینها برمیگردد به مسئلهی تأمین عدالت؛ که اگر عدالت تأمین بشود، همهی این چیزها حل خواهد شد. شما عدالت را مطرح کردید، خیلی خوب است. البته ممکن است در این وادی طولانی و پرخطر و دشوار، شما بتوانید قدمهایی را طی کنید؛ ممکن است تا پایان راه، عمرهای ما یا فرصتهای خدمتگزاری کفاف ندهد؛ اما همین قدمی که میگذارید و جهتی که اتخاذ کردهاید، بسیار باارزش و زندهکنندهی این شعار است. بنابراین امسال، تصادف هیئت دولت و این هفتهی مبارک با نیمهی شعبان یک تصادف دلنشینی است و معناهایی را در ذهن انسان تداعی میکند.
شهید رجایی و شهید باهنر هم حقیقتاً از کسانی بودند که امروز برای ما، دو نقطه برای همین مفاهیم والا و باارزش محسوب میشوند؛ یعنی حقیقتاً آنچه آنها را به حرکت وامیداشت- که ما از نزدیک میدیدیم- عشق به عدالت و عشق به ارزشهای انقلاب و اینها بود. جا دارد که شما هفتهی دولت را به یاد آنها بزرگ و گرامی بشمارید و خودتان را به آن بزرگوارها منتسب بدانید. إن شاء اللَّه یادشان گرامی باشد.1386/06/04
لینک ثابت
مسئلهی پایبندی به اصول و ارزشهاست که خیلی شاخص مهمی است. دولت، هم در قول و شعار- که مهم است- و هم در عمل، نشان میدهد که به اصول انقلاب و ارزشهای انقلاب پایبند است. توجه کنید به اینکه وقتی به همهی انقلابهای بزرگ دنیا نگاه میکنیم- تحولات عظیم سیاسی که در این قرون نوزدهم و بیستم میلادی در دنیا اتفاق افتاده و قبل از اینها انقلاب فرانسه- میبینیم این انقلابها در مدت کوتاهی به مبادی و اصول خودشان پشت کردند و بیوفایی کردند! این- بدون هیچ تحلیلی- برخاسته و برگرفتهی از متن تاریخ است. حالا گاهی اوقات این اصول را به زبان میآوردند؛ اما همه میدانستند که این مفاهیم تغییر کرده؛ هم در فرانسه و هم در انقلاب شوروی در مدت کوتاهی اینطور شد و این مبانی در قول و عمل تغییر کرد و دگرگون شد. در این خرده انقلابهایی هم که در این مدت در گوشه و کنار دنیا اتفاق افتاده، بدون استثناء- یعنی تا آنجایی که من اطلاع دارم، حتی یک مورد استثناء برای این پیدا نمیکنم- این مبانی تغییر کرده است.
این برای انقلاب ما یک پدیدهی معجزآسا و بینظیر است که ما امروز همان شعارهایی را میدهیم و همان اصول و مبانیای را برای خودمان برنامهی عمل قرار دادهایم که در اول انقلاب همانها اعلام شده بود؛ یعنی در برنامهریزیهای ما و در خواست ما، هیچ تخطیای از این اصول صورت نگرفته است. این خیلی مهم است. روشها تغییر پیدا میکنند، لکن مبانی و اصول باقی میمانند. این اصول اساسی باقی مانده. همهی دشمنی و خصومتی هم که با انقلاب ما انجام میگیرد، برای بقاء این اصول است. شاید در مرور زمان و در دورههای مختلف، غبارهایی بر روی این اصول نشست؛ اما امروز انسان میبیند که این اصول از همیشه شفافتر، زندهتر و برجستهتر مطرح است؛ در زبان شما و در شعارهای شما و در برنامههایی که اعلام میکنید، اینها مطرح میشود و شماها چون مسئول هستید، آنچه که میگویید، در مقام حرف باقی نمیماند و یک خط و شیار و عمقی را در جامعه به وجود میآورد؛ این طبیعت مسئولیت است. البته در بین الهلالین عرض بکنیم که به همین علت، مسئولیت حرف زدنهای شما هم بالا میرود و اینطور نیست که حرفی که میگوییم، مثل خطی که روی آب میکشیم برطرف بشود؛ نه، حرفی که میزنید، در واقعیتها و در ذهنیتهای جامعه، تأثیرات ماندگاری دارد؛ حالا کوتاه یا بلند. پس شعارهای شما، فضای اصولگرایی و فضای ارزشهای انقلابی و فضای وفاداری به مبانی امام و انقلاب را بر جامعه حاکم کرده است؛ این خیلی چیز باارزشی است. اولین و مهمترین شاخصهی دولت شما این است.1386/06/04
لینک ثابت
بودجهی تحقیقات هم حقیقتاً یکی از آن نقاط ضعف ماست. من گاهی که با دانشگاهیها و اساتید و مسئولین بخشهای علمی کشور مواجه میشوم، این مسألهی بودجه تحقیقات را مطرح میکنند. سه، چهار سال است که مرتب به ما گفتهاند بناست به سه درصد بودجه برسد؛ اما حالا مثلًا با شش دهم درصد یا هفت دهم درصد داریم پیش میرویم و کار میکنیم! واقعاً خیلی کم است. همهاش وعده میدهند آقا بهتر خواهد شد و نمیدانم چه خواهد شد؛ اثری هم دیده نمیشود. بودجهی تحقیقات را حقیقتاً زیاد کنید؛ به جاهای دیگر فشار بیاورید، ولی این را پیش ببرید. این معاونت علمی و تحقیقیای که بحمد اللَّه اخیراً در ریاست جمهوری تشکیل شد، این از آن کارهای بسیار مهم است- یکی از کارهای ساختاری همین است- به آنها میدان بدهید، راه را باز کنید، کمک کنید و از آنها مطالبه کنید و بخواهید؛ آنها میتوانند این کارها را پیش ببرند. یکی هم این مسئله است.1386/06/04
لینک ثابت
خودتان را عالم کنید. کشورتان و ملتتان را در قافلهی علم جلو ببرید. ما در این زمینه عقبماندگی داریم. لعنت خدا بر آن کسانی که در هنگام خود، اولویت علم و تحقیق را در این کشور نفهمیدند و کشور را عقب نگه داشتند؛ بعد هم دیگر آن همتهای والا در این کشور دیده نشد که بتواند عقبماندگی را جبران بکند. حالا انقلاب شد؛ انقلاب بکلی ورق را برگرداند و مسیر را عوض کرد. ما میتوانیم این عقبماندگی را جبران کنیم. البته اگر بخواهیم عیناً همان خطی را که دیگران رفتند دنبال بکنیم، دائماً و تا ابدالدهر از آنها عقب خواهیم ماند. راههای میانبر وجود دارد. آفرینشِ الهی راههای تودرتوی عجیب و غریبی دارد؛ آنها را باید کشف کرد. همهی این پیشرفتهای علمی، کشف راههای میانبر است. اینقدر راههای میانبر وجود دارد که اگر شما آنها را پیدا کردید و کشف کردید و پیش رفتید، خواهید توانست ناگهان خودتان را در آن منزل مقدم این مسابقه بیابید و پیدا کنید. البته پیدا کردن راه میانبر بدون داشتن مقدمات علمی، امکانپذیر نیست. مقدمات علمی را باید گذراند و مردم را باید عالم و دانشمند کرد؛ منتها کار تحقیق را باید جدی گرفت. پس مسألهی نهضت علمی و جهش علمی، مهم است.1386/06/04
لینک ثابت
یک مسئله هم مسئلهی سیاستهای اصل 44 است که حالا بهطور موردی من این را عرض میکنم؛ سیاستهای اصل 44 خیلی مهم است. لایحهای که به مجلس داده شد، نواقصی داشت؛ در مجلس هم بعضی از نواقص آن را برطرف کردند؛ من میخواهم توصیه کنم به گونهای رفتار شود که این لایحه با اهداف ذکرشدهی در این سیاستها تطبیق کند؛ یعنی حقیقتاً این خط غلطی که در سالهایی از اوائل انقلاب به ناحق در امر اقتصاد کشیده شده و همینطور هم ادامه پیدا کرده، این خط را کور کنید و به خط درست بروید! این با مسئلهی عدالتخواهی و آن چیزی که ما در سیاستهای اصل 44 ذکر کردیم، هیچ منافاتی هم ندارد؛ یعنی مسئلهی عدالتخواهی را حتماً در نظر بگیرید؛ منتها اقتصاد کشور باید شکوفا بشود؛ نیروهای مردمی باید به میدان اقتصاد بیایند و کار کنند؛ این هم با حرف و گفتن عملی نمیشود، عمل و اقدام لازم دارد و باید حس بشود.
حالا بحث سرمایهگذاری مطرح میشود؛ یکوقتی اینجا- چند سال قبل از این- یک جلسهی مفصلی از مسئولین بخشهای مختلف اقتصادی برگزار شد؛ یکی از آقایان حرف خوبی زد؛ گفت: ما به خارجیها میگوییم بیایند اینجا سرمایهگذاری کنند! خب خارجیها نگاه میکنند ببینند سرمایهگذارهای داخلی ما در داخل کشور سرمایهگذاری میکنند یا نه؟! این ویترین ماست؛ اگر دیدند کسانی در داخل که قدرت سرمایهگذاری دارند، در داخل کشور با خیال راحت سرمایهگذاری میکنند، آن وقت آنها هم تشویق میشوند و میآیند؛ اما وقتی ببینند اینها خودشان اینجا سرمایهگذاری نمیکنند، خیلی مشکل است که سرمایهگذار خارجی را انسان قانع کند که بیا اینجا سرمایهگذاری کن تا ما از آن سرمایهگذاری تو استفاده کنیم! اینها همهاش در سیاستهای اصل 44 مورد توجه قرار گرفته است.1386/06/04
لینک ثابت
فرصتهای خدمت، خیلی زودگذرند. ببینید فرصت خدمت چه زود میگذرد! این برای ما عبرت و درس است؛ از هیچ لحظهای نباید غفلت کرد و هیچ فرصتی را نباید از دست داد.1386/06/04
لینک ثابت
یك مسئله هم مسئلهی سیاستهای اصل 44 است كه حالا بهطور موردی من این را عرض میكنم؛ سیاستهای اصل 44 خیلی مهم است. لایحهای كه به مجلس داده شد، نواقصی داشت؛ در مجلس هم بعضی از نواقص آن را برطرف كردند؛ من میخواهم توصیه كنم به گونهای رفتار شود كه این لایحه با اهداف ذكر شدهی در این سیاستها تطبیق كند؛ یعنی حقیقتاً این خط غلطی كه در سالهایی از اوائل انقلاب به ناحق در امر اقتصاد كشیده شده و همینطور هم ادامه پیدا كرده، این خط را كور كنید و به خط درست بروید! این با مسئلهی عدالتخواهی و آن چیزی كه ما در سیاستهای اصل 44 ذكر كردیم، هیچ منافاتی هم ندارد؛ یعنی مسئلهی عدالتخواهی را حتماً در نظر بگیرید؛ منتها اقتصاد كشور باید شكوفا بشود؛ نیروهای مردمی باید به میدان اقتصاد بیایند و كار كنند؛ این هم با حرف و گفتن عملی نمیشود، عمل و اقدام لازم دارد و باید حس بشود.
حالا بحث سرمایهگذاری مطرح میشود؛ یك وقتی اینجا - چند سال قبل از این - یك جلسهی مفصلی از مسئولین بخشهای مختلف اقتصادی برگزار شد؛ یكی از آقایان حرف خوبی زد؛ گفت: ما به خارجیها میگوییم بیایند اینجا سرمایهگذاری كنند! خب خارجیها نگاه میكنند ببینند سرمایهگذارهای داخلی ما در داخل كشور سرمایهگذاری میكنند یا نه؟! این ویترین ماست؛ اگر دیدند كسانی در داخل كه قدرت سرمایهگذاری دارند، در داخل كشور با خیال راحت سرمایهگذاری میكنند، آن وقت آنها هم تشویق میشوند و میآیند؛ اما وقتی ببینند اینها خودشان اینجا سرمایهگذاری نمیكنند، خیلی مشكل است كه سرمایهگذار خارجی را انسان قانع كند كه بیا اینجا سرمایهگذاری كن تا ما از آن سرمایهگذاری تو استفاده كنیم! اینها همهاش در سیاستهای اصل 44 مورد توجه قرار گرفته است.1386/06/04
لینک ثابت
ارزشهای انقلاب اسلامی, شهید رجائی, شهید باهنر, عدالت, عدالتخواهی
حقیقتا آنچه شهید رجایی و شهید باهنر را به حركت وامیداشت؛ عشق به عدالت و ارزشهای انقلاب بود.1386/06/04
لینک ثابت
یك خصوصیت دیگر هم كه باز جای ذكر دارد، این است كه این دولت در برابر زیادهخواهیهای استكبار، دچار انفعال نشد؛ این بهنظر من خیلی مهم است كه در تعامل با دنیا، انسان جای خودش را بداند، خواست خودش را بداند، نیرو و قدرت خودش را بداند و بداند كه باید چهكار كند. امروز دنیا یك میدان بی دردسر آرامِ بیرقیبی نیست كه انسان بگوید: خب، ما هم منافعی داریم، دنبال منافعمان آرام آرام راه میافتیم و میرویم! نه، دنیا اینطور نیست. البته همیشه همینجور بوده؛ امروز با ارتباطات نزدیكی كه بین افراد بشر هست، این تشدید شده. دنیا جای تعارض، جای كارشكنی و جای تعرض زورمندهاست به كسانی كه زور ندارند یا كم زور دارند؛ به معنای واقعی، یك قانون جنگل در فضای سیاسی دنیا حاكم است. این كارهایی كه الان دولتهای مستكبر و در رأسشان امریكا انجام میدهند، منطق عقلائی و عقلانی و سیاسی و بینالمللپسند دنبالش نیست؛ منطق زور دنبالش است. میگوید: چون میتوانیم، پس میكنیم! منطق، منطق زور است. در یك چنین دنیایی اگر انسان تسلیم شد و از خودش وادادگی نشان داد و بر سر مواضعش ایستادگی نكرد و از توان خودش در مقابله و مواجهه استفاده نكرد، قطعاً ضرر خواهد دید. در چنین دنیایی كسی رحم به كسی نمیكند! این ایستادگی در مقابل زیادهخواهی استكبار و احساس عزتی كه در این میدان میشود، بهنظر من یكی از خصوصیات این دولت است. اینها خصوصیاتی است كه بحمداللَّه هست.1386/06/04
لینک ثابت
پیشرفت علمی ایران, پیشرفت علمی و فناوری, حرکت علمی ایران
خودتان را عالم كنید. كشورتان و ملتتان را در قافلهی علم جلو ببرید.1386/06/04
لینک ثابت
شهدای دولت, شهید رجائی, شهید باهنر
شهید رجایی و شهید باهنر هم حقیقتاً از كسانی بودند كه امروز برای ما، دو نقطه برای همین مفاهیم والا و باارزش محسوب میشوند؛ یعنی حقیقتاً آنچه آنها را به حركت وامیداشت- كه ما از نزدیك میدیدیم- عشق به عدالت و عشق به ارزشهای انقلاب و اینها بود. جا دارد كه شما هفتهی دولت را به یاد آنها بزرگ و گرامی بشمارید و خودتان را به آن بزرگوارها منتسب بدانید. إن شاء اللَّه یادشان گرامی باشد1386/06/04
لینک ثابت
تغییر اصول و مبانی انقلابهای جهان در مدت کوتاهی
دولت[نهم]، هم در قول و شعار - که مهم است - و هم در عمل، نشان میدهد که به اصول انقلاب و ارزشهای انقلاب پایبند است. توجه کنید به اینکه وقتی به همهی انقلابهای بزرگ دنیا نگاه میکنیم - تحولات عظیم سیاسی که در این قرون نوزدهم و بیستم میلادی در دنیا اتفاق افتاده و قبل از اینها انقلاب فرانسه - میبینیم این انقلابها در مدت کوتاهی به مبادی و اصول خودشان پشت کردند و بیوفایی کردند! این - بدون هیچ تحلیلی - برخاسته و برگرفتهی از متن تاریخ است. حالا گاهی اوقات این اصول را به زبان میآوردند؛ اما همه میدانستند که این مفاهیم تغییر کرده؛ هم در فرانسه و هم در انقلاب شوروی در مدت کوتاهی اینطور شد و این مبانی در قول و عمل تغییر کرد و دگرگون شد. در این خرده انقلابهایی هم که در این مدت در گوشه و کنار دنیا اتفاق افتاده، بدون استثناء - یعنی تا آنجایی که من اطلاع دارم، حتی یک مورد استثناء برای این پیدا نمیکنم - این مبانی تغییر کرده است.
این برای انقلاب ما یک پدیدهی معجزآسا و بینظیر است که ما امروز همان شعارهایی را میدهیم و همان اصول و مبانیای را برای خودمان برنامهی عمل قرار دادهایم که در اول انقلاب همانها اعلام شده بود؛ یعنی در برنامهریزیهای ما و در خواست ما، هیچ تخطیای از این اصول صورت نگرفته است. این خیلی مهم است. روشها تغییر پیدا میکنند، لکن مبانی و اصول باقی میمانند.1386/06/04
لینک ثابت