صلوات و رحمت خدا، نتیجه صبر خانوادههای شهدا از اعماق دل به همهی شما عزیزان سلام عرض میکنم: جوانان عزیز، پدران و مادران، فرزندان شهدا، همسران عزیز شهیدان و مادران صبور شهدای عزیزمان. این جلسه و جلسات مشابه این در همهی سفرها، برای من یکی از شورانگیزترین جلسات است.
یادگاران ایثار و شهادت؛ آن کسانی که شربت صبر در راه خدا را چشیدند؛ «و بشّر الصّابرین الّذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انّا للَّه و انّا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات من ربّهم و رحمة»(1). در قرآن یکی از کمنظیرترین تعبیرات، این تعبیر است. صلوات و رحمت خدا بر آن صابران که مصیبت و حادثهی گزنده را تحمل میکنند و با روی باز با آن مواجه میشوند. مادری که دستهگلِ عزیز خود را در طول سالیان دراز بزرگ کرده و به برگ و بار رسانده؛ پدری که آرزویِ جوانی فرزند را در طول سالیان دشوارِ تربیت همواره در دل پرورانده، ناگهان خبر میشود که این جوان در جبههی جنگ به شهادت رسید؛ صبر میکند. خبر شهادت به همسر محبوب او میرسد؛ یارِ دورانهای تلخ و شیرین زندگی و دلِ پیوند خوردهی با دلِ این زن؛ خیلی اینها سخت است؛ خیلی سخت است؛ اما مردم ما با بازترین چهره و شیرینترین برخورد، این سختیها را تحمل کردند. این گزافه نیست اگر بگوییم در هیچ ملتی و در هیچ جنگی، آزمایشی که ملت ما دادند، پیش نیامده است. خود جنگ یک داستان است، دنبالههای جنگ - یعنی خانههای رزمندگان، خانههای شهیدان، خانههای جانبازان، خودِ آن جانبازان - یک داستان دیگری است؛ این داستان دوم گاهی از آن داستان اول گزندهتر است. صبرِ پدر و مادر و همسر و فرزند در فقدان عزیزشان در جبهه، گاهی دشوارتر از صبر خود آن رزمنده است در زیر گلولههای آتشبار دشمن. این صبر را مردم نشان دادند. من با پدران شهدا، مادران شهدا و همسران شهدا زیاد نشست و برخاست کردهام و میکنم؛ داستانها و ماجراها در این دیدارها از زبان آنها شنیدهام که حیرتآور است. شماها هم میدانید.1385/08/18
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 156 الَّذينَ إِذا أَصابَتهُم مُصيبَةٌ قالوا إِنّا لِلَّهِ وَإِنّا إِلَيهِ راجِعونَ ترجمه: آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند: «ما از آنِ خدائیم؛ و به سوی او بازمیگردیم!»
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 157 أُولٰئِكَ عَلَيهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَرَحمَةٌ ۖ وَأُولٰئِكَ هُمُ المُهتَدونَ ترجمه: اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایتیافتگان!
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 155 وَلَنَبلُوَنَّكُم بِشَيءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجوعِ وَنَقصٍ مِنَ الأَموالِ وَالأَنفُسِ وَالثَّمَراتِ ۗ وَبَشِّرِ الصّابِرينَ ترجمه: قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش میکنیم؛ و بشارت ده به استقامتکنندگان!
بهشت، بهای جان هر انسان شهدای برجستهی این استان[سمنان] زیادند. عکس بعضی از اینها را اینجا نصب کردهاند. شهید شاهچراغی، شهید سید کاظم موسوی - که از شهدای هفتم تیر است - شهید سید کاظم کاظمی، شهید حسن شوکتپور، شهید محمود اخلاقی، شهید همتی - که فرماندهی ناوچهی پیکان بود - شهید سید احمد نبوی، شهید حسن عرب عامری، شهید مرتضی شادلو و شهدای فراوان دیگر؛ فرزندانِ برجستگانِ این حوزه و این مجموعه: فرزند حضرت آقای اختری، فرزند حضرت آقای نصیری؛ اینها خیلی ارزش و اهمیت دارند. استان شما از این جهت استان پُرافتخاری است و این را قدر بدانید.جوانهای عزیز بدانند که شناسنامهی یک ملت و یک قوم با این چیزها تعیین میشود؛ اینهاست که تعیین کننده است؛ اینهاست که اگر امروز شما آن را ساختید، فردای خوبی در اختیار شماست. کسانی که در دنیا به جایی رسیدند و ملتهایی که عظمتی کسب کردند، اینطوری کسب کردند. البته اکثر آن ملتها امیدی به سرنوشت شخصی خودشان بعد از پایان این دوران حیات ظاهری نداشتند؛ خیلیهایشان هم امید به آینده نداشتند؛ اما شما دارید. «انّ اللَّه اشتری من المؤمنین أنفسهم و أموالهم بأنّ لهم الجنّة»(1)؛ این جان را خدای متعال با بهشت معامله میکند. «هی فلا تبیعوها بغیرها»(2)، مبادا این جان با ارزشِ انسانی را به غیر بهشت بفروشید. ارزش جان شما بهشت است. جان شما ارزشی به قدر بهشت دارد.1385/08/18
1 )
سوره مبارکه التوبة آیه 111 إِنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنينَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ۚ يُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَيَقتُلونَ وَيُقتَلونَ ۖ وَعدًا عَلَيهِ حَقًّا فِي التَّوراةِ وَالإِنجيلِ وَالقُرآنِ ۚ وَمَن أَوفىٰ بِعَهدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاستَبشِروا بِبَيعِكُمُ الَّذي بايَعتُم بِهِ ۚ وَذٰلِكَ هُوَ الفَوزُ العَظيمُ ترجمه: خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد؛ (به این گونه که:) در راه خدا پیکار میکنند، میکشند و کشته میشوند؛ این وعده حقّی است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده؛ و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدی که با خدا کردهاید؛ و این است آن پیروزی بزرگ!
2 )
الكافی،ثقة الاسلام كلینی ج1ص 13 ؛
نهج البلاغه : حكمت، 456
تحفالعقول، حسن بن شعبه حرانی ص390؛
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 75، ص 306 ؛
... أَمَا إِنَّ أَبْدَانَكُمْ لَيْسَ لَهَا ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةُ فَلَا تَبِيعُوهَا بِغَيْرِهَا ... ترجمه: برای شما بهایی جز بهشت نیست پس به غیر از آن نفروشید.
2 )
قصار 456 : وَ قَالَ ( عليه السلام ) : أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا . ترجمه: و آن حضرت فرمود: آيا آزاد مردى نيست كه اين نيم خورده دنيا را به اهل دنيا واگذارد براى وجود شما قيمتى جز بهشت نيست، آن را جز به بهشت نفروشيد
مقاومت و صبر ما عامل رنج دشمن آنچه که برای یک انسان اهمیت دارد، این است؛ موفقیت در این دنیا، چشمانداز خوب و در نهایت چشمانداز رضوان الهی و بهشت الهی است. این با مجاهدت به دست میآید، با صبر به دست میآید، با پرهیزگاری و پاکدامنی به دست میآید و با تلاش خستگیناپذیر به دست میآید. در مقابل چالشهایی که دشمن آفریده، انسان سختیهایی را تحمل میکند؛ اما قرآن به ما میگوید از این سختیها نترسید: «ان تکونوا تألمون فإنّهم یألمون کما تألمون»؛ اگر شما از ناحیهی آسیب دشمن رنجی را تحمل میکنید، دشمن هم از ناحیهی مقاومت، صبر و رشادت شما رنجهایی را تحمل میکند؛ اما با این فرق: «و ترجون من اللَّه ما لا یرجون»(1)؛ چشمانداز برای شما چشماندازِ روشن است، اما برای دشمن نه. مسئلهی شهادت و مسئلهی جهاد در اسلام این است: تلاشِ از همه سو سود، بدون زیان؛ تلاشِ صادقانهای که به زندگی انسان معنا میدهد؛ جهت حرکت انسان رامعین میکند؛ چشمانداز آیندهی زندگی را به عنوان یک ملت، چشمانداز روشن و تابناکی میکند و چشمانداز سرنوشت نهایی انسان را به عنوان یک فرد، رضوان الهی قرار میدهد؛ این جهاد و شهادت اسلام است؛ هیچ چیز جای این را نمیگیرد.1385/08/18
1 )
سوره مبارکه النساء آیه 104 وَلا تَهِنوا فِي ابتِغاءِ القَومِ ۖ إِن تَكونوا تَألَمونَ فَإِنَّهُم يَألَمونَ كَما تَألَمونَ ۖ وَتَرجونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرجونَ ۗ وَكانَ اللَّهُ عَليمًا حَكيمًا ترجمه: و در راه تعقیب دشمن، (هرگز) سست نشوید! (زیرا) اگر شما درد و رنج میبینید، آنها نیز همانند شما درد و رنج میبینند؛ ولی شما امیدی از خدا دارید که آنها ندارند؛ و خداوند، دانا و حکیم است.
دستاوردهای ملت ایران آن سه نوجوانی که از مهدیشهر باهم پیمان میبندند که هرکدام شهید شدند، آن دو نفر دیگر را در روز قیامت پیش خداوند شفاعت کنند؛ سه تا نوجوان و هر سه شهید میشوند؛ نام اینها را شماها میدانید؛ داستان اینها را شماها میدانید. اینها جزو ماجراهای فراموشنشدنیِ تاریخ است. اینها چیزهایی نیست که از خاطره یک ملت برود. آن جوان دلاوری که در جبهه جانباز میشود؛ بعد از جانبازی، شرکت و فعالیت او در جبهه آنچنان است که او را گاهی روی دوش میگیرند و برای شناسایی میبرند؛ بارها جانباز میشود. دو نفر از این شهدا را ما داریم؛ همین شهید محمود اخلاقی که اینجا عکسش هست؛ یکی هم شهید شوکتپور. اینها اول جانباز شدند؛ در حال جانبازی به جبهه رفتند و بعد هم در نهایت، شهید شدند. خانوادههای سه شهید، خانوادههای دو شهید؛ اینها خیلی مایهی افتخار است. ما اگر این دستاوردها را هم نداشتیم- همهی این دستاوردها متعلق به خون این عزیزان شماهاست: این عزت ملی، این پیشرفت علمی، این استقلال سیاسی، این زنده ماندن آرمانهای انقلابی و سخنان امام، که همهی اینها چیزهایی است که برای یک ملت آسان به دست نمیآید، این ایستادگی در این راه، این روز به روز مدارج ترقی را در بخشهای گوناگون طی کردن و پیش رفتن، از یک ملت ضعیف و عقبمانده و فراموش شده به یک ملت مطرح در سطح بینالمللی تبدیل شدن- باز این یادگارها و خاندانهای شهدا و این شجاعتها و عظمتهایی که اینها آفریدند، در تاریخ ماندنی بود و افتخارکردنی.1385/08/18
عزت ملی آن سه نوجوانی که از مهدیشهر باهم پیمان میبندند که هرکدام شهید شدند، آن دو نفر دیگر را در روز قیامت پیش خداوند شفاعت کنند؛ سه تا نوجوان و هر سه شهید میشوند؛ نام اینها را شماها میدانید؛ داستان اینها را شماها میدانید. اینها جزو ماجراهای فراموشنشدنیِ تاریخ است. اینها چیزهایی نیست که از خاطره یک ملت برود. آن جوان دلاوری که در جبهه جانباز میشود؛ بعد از جانبازی، شرکت و فعالیت او در جبهه آنچنان است که او را گاهی روی دوش میگیرند و برای شناسایی میبرند؛ بارها جانباز میشود. دو نفر از این شهدا را ما داریم؛ همین شهید محمود اخلاقی که اینجا عکسش هست؛ یکی هم شهید شوکتپور. اینها اول جانباز شدند؛ در حال جانبازی به جبهه رفتند و بعد هم در نهایت، شهید شدند. خانوادههای سه شهید، خانوادههای دو شهید؛ اینها خیلی مایهی افتخار است. ما اگر این دستاوردها را هم نداشتیم- همهی این دستاوردها متعلق به خون این عزیزان شماهاست: این عزت ملی، این پیشرفت علمی، این استقلال سیاسی، این زنده ماندن آرمانهای انقلابی و سخنان امام، که همهی اینها چیزهایی است که برای یک ملت آسان به دست نمیآید، این ایستادگی در این راه، این روز به روز مدارج ترقی را در بخشهای گوناگون طی کردن و پیش رفتن، از یک ملت ضعیف و عقبمانده و فراموش شده به یک ملت مطرح در سطح بینالمللی تبدیل شدن- باز این یادگارها و خاندانهای شهدا و این شجاعتها و عظمتهایی که اینها آفریدند، در تاریخ ماندنی بود و افتخارکردنی.1385/08/18
حافظ شیرازی پادشاهِ معاصر حافظ، شاه شیخ ابواسحاق - که البته شاه بود، اما شیخ نبود؛ اسمش شیخ ابواسحاق است - یک جوان خوشگذرانِ خوش قیافه بود که از شعرهای حافظ فهمیده میشود که به او خیلی علاقه داشته.1385/08/18
پیشرفت علمی ایران ما اگر این دستاوردها را هم نداشتیم- همهی این دستاوردها متعلق به خون این عزیزان شماهاست: این عزت ملی، این پیشرفت علمی، این استقلال سیاسی، این زنده ماندن آرمانهای انقلابی و سخنان امام، که همهی اینها چیزهایی است که برای یک ملت آسان به دست نمیآید، این ایستادگی در این راه، این روز به روز مدارج ترقی را در بخشهای گوناگون طی کردن و پیش رفتن، از یک ملت ضعیف و عقبمانده و فراموش شده به یک ملت مطرح در سطح بینالمللی تبدیل شدن- باز این یادگارها و خاندانهای شهدا و این شجاعتها و عظمتهایی که اینها آفریدند، در تاریخ ماندنی بود و افتخارکردنی.1385/08/18
شهید چمران یک روز- در شهریور 1320- چند لشکر از شرق و چند لشکر از غرب وارد کشور شدند و چند تا هواپیما در آسمانها پیدا شدند؛ نیروهای نظامی آن روزِ کشور از پادگانها هم گریختند! نه فقط در جبههها نماندند، بلکه آنهایی هم که در پادگان بودند، خزیدند تو خانهها و خود را مخفی کردند! یک روز هم همین ملت ساعت 2 بعد از ظهر امام اعلام کرد که مردم بروند پاوه را از دست دشمنان خارج کنند؛ مرحوم شهید چمران به خود من گفت: بهمجرد اینکه پیام امام از دیوار پخش شد، ما که آنجا در محاصرهی دشمن بودیم، احساس کردیم که دشمن دارد شکست میخورد. بعد از چند ساعت هم سیل جمعیت به سمت پاوه راه افتاد. من ساعت چهار و پنج همان روز در خیابان به طرف منزل امام میرفتم؛ دیدم اصلًا اوضاع دگرگونه است. همینطور مردم در خیابانها سوار ماشینها میشوند و از مراکز سپاه و مراکز مربوط به اعزام جبهه، به جبههها میروند.1385/08/18
شرکت تيپ مستقل قائم در 25 عملیات آفندی و پدافندیِ دفاع مقدس تیپ مستقلِ قائم كه از سال 65 تشكیل شده است، تا آخر جنگ - تقریباً در طول دو سال و نیم - در بیست و پنج عملیات آفندی و پدافندی شركت كرده است. این شوخی است؟! بیست و پنج عملیات! رزمندگان این استان، تیپ قائم را سال 65 تشكیل دادند و قبلش هم در قالب لشگر هفده علی بن ابیطالب و تیپ امام رضا (علیهماالسّلام) از سمنان و شاهرود و دامغان و گرمسار و سراسر این استان به جبههها میرفتند و فعالیت میكردند. آنها به جای خود محفوظ؛ اما از وقتی این تیپ تشكیل شد، در طول تقریباً دو سال و نیم، در بیست و پنج عملیات آفندی و پدافندی شركت كردند؛ این ارزش یك مجموعهی مردمی را نشان میدهد؛ قدرتِ ارادهها را نشان میدهد؛ صبر خانوادهها را نشان میدهد. همین تیپ قائم در عملیات مرصاد مهمترین نقش را ایفا كرد. شنیدم كه نقش تیپ قائم در عملیات مرصاد آنچنان بود كه اگر نبود، دشمن ممكن بود تا كرمانشاه پیش بیاید. آن كه ایستاد، تیپ قائم بود. اینها در تاریخ میماند.1385/08/18
ساخت 25 هزار كيلومتر جاده توسط ستادهای پشتيبانىِ جنگ سمنان ستادهای پشتیبانی جنگ این استان[سمنان] ... در مجموعههای مهندسی - رزمی كارهای برجستهای انجام دادند. آنچه كه به من گزارش كردند اینها بیست و پنج هزار كیلومتر در جبهه جادهساختهاند؛ چهارهزار كیلومتر خاكریز زدند! رقم را ببینید! نقل میكنند پسر بچهی چهارده، پانزده ساله پشت فرمان بولدوزر نشسته بود و خاكریز میزد؛ از بس كوچك بود، پشت فرمان دیده نمیشد! گاهی میخواست جلوش را ببیند، مجبور بود از روی صندلیاش بلند شود و ببیند؛ این بچه تا صبح خاكریز زد. این جوانها كجایند؟ در بین شماهایند؛ در میان این ملتند. این ارادهها كجایند؟ اینها تشكیل دهندهی ارادهی عمومی ملت ایران هستند و از بین نمیروند.1385/08/18
حرکت سیل جمعیت به سمت پاوه بعد از فرمان امام خمینی(ره) امروز نسل جوان ما در برابر هر امتحانی مثل همان نسل جوان دوران جبهه است. بعضی با دیدن یک ناهنجاری در یک دختر یا پسری در خیابانی یا در محیطی، فوراً قضاوت میکنند که نسل جوان ما از بین رفت؛ نه آقا! آن وقت هم داشتیم. نسل جوان، نسل جوانِ مؤمنی است. در آزمونهای دشوار است که یک ملت را میتوان شناخت؛ یک ملت در آزمونهای دشوار خودش را نشان میدهد. نخبگان یک ملت تأثیر خودشان را در سرنوشت کشورشان آن وقتی میتوانند نشان دهند که آزمایشهای دشوار پیش بیاید.یک روز - در شهریور 1320 - چند لشگر از شرق و چند لشگر از غرب وارد کشور شدند و چند تا هواپیما در آسمانها پیدا شدند؛ نیروهای نظامی آن روزِ کشور از پادگانها هم گریختند! نه فقط در جبههها نماندند، بلکه آنهایی هم که در پادگان بودند، خزیدند تو خانهها و خود را مخفی کردند! یک روز هم همین ملت ساعت 2 بعد از ظهر امام اعلام کرد که مردم بروند پاوه را از دست دشمنان خارج کنند؛ مرحوم شهید چمران به خود من گفت: بهمجرد اینکه پیام امام از دیوار پخش شد، ما که آنجا در محاصرهی دشمن بودیم، احساس کردیم که دشمن دارد شکست میخورد. بعد از چند ساعت هم سیل جمعیت به سمت پاوه راه افتاد. من ساعت چهار و پنج همان روز در خیابان به طرف منزل امام میرفتم؛ دیدم اصلاً اوضاع دگرگونه است. همینطور مردم در خیابانها سوار ماشینها میشوند و از مراکز سپاه و مراکز مربوط به اعزام جبهه، به جبههها میروند. این همان مردمند؛ اما فکر و محتوای ذهن تغییر پیدا کرده است؛ آرمان پیدا کردند؛ به هویت خودشان واقف شدند؛ خود را شناختهاند. همینطور باید پیش برود.1385/08/18
شهید چمران یك روز- در شهریور 1320- چند لشكر از شرق و چند لشكر از غرب وارد كشور شدند و چند تا هواپیما در آسمانها پیدا شدند؛ نیروهای نظامی آن روزِ كشور از پادگانها هم گریختند! نه فقط در جبههها نماندند، بلكه آنهایی هم كه در پادگان بودند، خزیدند تو خانهها و خود را مخفی كردند! یك روز هم همین ملت ساعت 2 بعد از ظهر امام اعلام كرد كه مردم بروند پاوه را از دست دشمنان خارج كنند؛ مرحوم شهید چمران به خود من گفت: بهمجرد اینكه پیام امام از دیوار پخش شد، ما كه آنجا در محاصرهی دشمن بودیم، احساس كردیم كه دشمن دارد شكست میخورد. بعد از چند ساعت هم سیل جمعیت به سمت پاوه راه افتاد. من ساعت چهار و پنج همان روز در خیابان به طرف منزل امام میرفتم؛ دیدم اصلًا اوضاع دگرگونه است. همینطور مردم در خیابانها سوار ماشینها میشوند و از مراكز سپاه و مراكز مربوط به اعزام جبهه، به جبههها میروند.1385/08/18
مقاومت ملت ایران آنچه که براى یک انسان اهمیت دارد، این است؛ موفقیت در این دنیا، چشم انداز خوب و در نهایت چشم انداز رضوان الهى و بهشت الهى است. این با مجاهدت به دست مى آید، با صبر به دست مى آید، با پرهیزگارى و پاکدامنى به دست مى آید و با تلاش خستگى ناپذیر به دست مى آید. در مقابل چالشهایى که دشمن آفریده، انسان سختى هایى را تحمل مى کند؛ اما قرآن به ما مى گوید از این سختیها نترسید: «ان تکونوا تألمون فإنّهم یألمون کما تألمون»؛ اگر شما از ناحیه ى آسیب دشمن رنجى را تحمل مى کنید، دشمن هم از ناحیه ى مقاومت، صبر و رشادت شما رنجهایى را تحمل مى کند؛ اما با این فرق: «و ترجون من اللَّه ما لا یرجون»؛ چشم انداز براى شما چشم اندازِ روشن است، اما براى دشمن نه. مسئله ى شهادت و مسئله ى جهاد در اسلام این است: تلاشِ از همه سو سود، بدون زیان؛ تلاشِ صادقانه اى که به زندگى انسان معنا مى دهد؛ جهت حرکت انسان رامعین مى کند؛ چشم انداز آینده ى زندگى را به عنوان یک ملت، چشم انداز روشن و تابناکى مى کند و چشم انداز سرنوشت نهایى انسان را به عنوان یک فرد، رضوان الهى قرار مى دهد؛ این جهاد و شهادت اسلام است؛ هیچ چیز جاى این را نمى گیرد.1385/08/18