در عرصهی اجتماعی، توسعه باید با مردم گره بخورد؛ مردم باید محور توسعه باشند. عدالت حتما یکی از شاخصهای اصلی است. برنامهریزی و سیاستگذاریای که عدالت و توزیع عادلانهی ثروت را در جامعه ندیده بگیرد، نمیتواند چشمانداز مورد نظر ما را تأمین کند و برنامهی مطلوب ما نیست. چون برادران سازمان مدیریت و کارشناسان و برنامهریزان اینجا هستند، این مطلب را میگویم: توجه کنید حتما عنصر عدالت اجتماعی و اقتصادی و توزیع عادلانهی ثروت رعایت شود. نمیگوییم همه درآمد برابر داشته باشند - اینکه مورد بحث نیست - اما نمیتوانیم از عنصر عدالت که یکی از اساسیترین عناصر در نظام جمهوری اسلامی است، صرفنظر کنیم؛ باید حتما رعایت شود.1382/05/15
لینک ثابت
در کنار همهی اینها و یکی از مهمترین اقلام، مردمسالاری دینی است؛ مردمسالاری برخاسته از اسلام که مایهی افتخار مسلمانان است. این کشور هرگز طعم بروز و تجسم ارادههای مردمی را در طول تاریخش نچشیده بود؛ جز در یک دورهی کوتاه در زمان نهضت ملی شدن صنعت نفت، آن هم با آن همه محدودیتها که داستان آن مفصل است. زمان بسیار کوتاهی بود؛ بعد هم طاقت نیاوردند و زدند خرابش کردند و نتوانست خود را نگهدارد. ما توانستهایم مردمسالاری، حضور مردم در انتخابات، در تعیین رئیس جمهور، در تعیین نمایندگان مجلس و حضور در عرصههای سیاسی و تصمیمگیری را در کشورمان شاهد باشیم؛ این هنر بزرگ نظام اسلامی است.1382/05/15
لینک ثابت
من از همهی قوای سهگانه - نمایندگان مجلس، مسؤولان در دولت، مسؤولان در قوهی قضاییه - خواهش میکنم سعی کنند فضای سیاسی کشور را متعادل نگه دارند تا مردم در یک فضای متعادل به موسم انتخابات برسند. مردم به انتخابات علاقه دارند. آنچه مردم را میرماند، برخی از صحنههای ناخشنود کنندهای است که در سطوح ما به چشم آنها میآید. فضا باید متعادل، منطقی و عقلایی باشد. گفتگوی انتقادی اشکالی ندارد؛ اما گفتگو با های و هوی فرق دارد. در مردمسالاری اسلامی، گفتگو با عربدهکشی و چاقوکشی در بعضی از دمکراسیها تفاوت دارد. اینجا گفتگو میکنند؛ به قول امام، مثل مباحثههای طلبگی. در مجلس و جاهای دیگر مباحثه کنند، حتی بر سر مسألهای دعوا کنند؛ اما کینه از هم به دل نگیرند؛ بعد هم پهلوی همدیگر بنشینند و با هم صحبت کنند. نگذارند اختلافنظر به تنازع برسد. این تنازع موجب فشل و ضعف قوا خواهد شد. دروغ، اهانت، دستگاهها یکدیگر را متهم کردن، شایعهپراکنی، افتراء به رقیب، تحریک عصبیتهای گوناگون؛ اینها هیچکدام با انتخابات اسلامی سازگار نیست. این خطاب به همهی جناحهاست؛ خطاب به اشخاص یا جناح معینی نیست؛ این وظیفهی همهی ماست. همهی جناحها باید این چیزها را رعایت کنند. همه هم در چارچوب قانون حرکت کنند. نه مجلس، نه شورای نگهبان، نه مجمع تشخیص مصلحت، نه رئیس جمهور، نه رهبری، هیچکدام حق ندارند از چارچوب قانون تخطی کنند. هرجا قانون اختیاراتی به کسی یا مجموعهای داده، طبق آن عمل کنند
1382/05/15
لینک ثابت
معمولا قبل از انتخابات جنجالهایی در کشور بهوجود میآید که غالبا هم ماهیت تبلیغاتی دارد. من از همهی قوای سهگانه - نمایندگان مجلس، مسؤولان در دولت، مسؤولان در قوهی قضاییه - خواهش میکنم سعی کنند فضای سیاسی کشور را متعادل نگه دارند تا مردم در یک فضای متعادل به موسم انتخابات برسند. مردم به انتخابات علاقه دارند. آنچه مردم را میرماند، برخی از صحنههای ناخشنود کنندهای است که در سطوح ما به چشم آنها میآید. فضا باید متعادل، منطقی و عقلایی باشد. گفتگوی انتقادی اشکالی ندارد؛ اما گفتگو با های و هوی فرق دارد. در مردمسالاری اسلامی، گفتگو با عربدهکشی و چاقوکشی در بعضی از دمکراسیها تفاوت دارد. اینجا گفتگو میکنند؛ به قول امام، مثل مباحثههای طلبگی. در مجلس و جاهای دیگر مباحثه کنند، حتی بر سر مسألهای دعوا کنند؛ اما کینه از هم به دل نگیرند؛ بعد هم پهلوی همدیگر بنشینند و با هم صحبت کنند. نگذارند اختلافنظر به تنازع برسد. این تنازع موجب فشل و ضعف قوا خواهد شد. دروغ، اهانت، دستگاهها یکدیگر را متهم کردن، شایعهپراکنی، افتراء به رقیب، تحریک عصبیتهای گوناگون؛ اینها هیچکدام با انتخابات اسلامی سازگار نیست. این خطاب به همهی جناحهاست؛ خطاب به اشخاص یا جناح معینی نیست؛ این وظیفهی همهی ماست. همهی جناحها باید این چیزها را رعایت کنند. همه هم در چارچوب قانون حرکت کنند. نه مجلس، نه شورای نگهبان، نه مجمع تشخیص مصلحت، نه رئیس جمهور، نه رهبری، هیچکدام حق ندارند از چارچوب قانون تخطی کنند. هرجا قانون اختیاراتی به کسی یا مجموعهای داده، طبق آن عمل کنند. دشمن با اختلاف میان ما، وسوسه میشود؛ همچنانکه در سال پنجاهونه شد. سال پنجاهونه دو جریانی داخل نظام - که آن رئیس جمهور فراری مطرود آن را راه انداخته بود - دشمن را وسوسه کرد. گفتند اختلاف شد و اینها به جان هم افتادند. دشمن وسوسه شد و به ما حمله کرد. البته دشمن تو دهنی خورد، اما خسارت هم وارد شد و هشت سال وقت ما به جنگ گذشت. نگذارید با اختلافاتی که گاهی اوقات به آن حتی تظاهر میشود، دشمن وسوسه شود و به ما ضربهیی بزند.1382/05/15
لینک ثابت
ما باید روحیهی ایمان و عنصر ایثار و فداکاری را در درجهی اول در خودمان و سپس در مردم تقویت کنیم. این هم باید در برنامهها گنجانده و دیده شود. بخش مهمی که قدرت ملی ما را تشکیل داد، همین روحیهی ایثار بود که در جنگ به صورت شهادتطلبی ظاهر شد. در میدانی هم که امروز در مقابل خود داریم - که یقینا از میدان جنگ پیچیدهتر و دشوارتر است - نیروی ایثار و فداکاری که همهی معادلات را به هم میریزد، باید مطرح شود. اگر ما بتوانیم این را در خودمان تقویت کنیم، همهی معادلات قدرت در دنیا به سود ما به هم خواهد ریخت.1382/05/15
لینک ثابت
اتحاد ملی و انسجام اسلامی
وحدت را باید حفظ کرد. من خواهش میکنم به مسألهی حفظ وحدت و اتحاد و همدلی اهمیت دهند؛ این یکی از اصول است. البته مخاطب این کار، ملت نیست - ملت متحد است و اختلافی ندارد - مخاطب این کار، نخبگان و سیاسیون از جناحهای مختلف هستند. به بهانههای مختلف و با اختلافهای کوچک، در مقابل هم قرار نگیرند و با توجیههای غلط، علیه هم جنجال راه نیندازند.1382/05/15
لینک ثابت
گاهی اوقات از اینکه درهای دنیا به روی ما بسته باشد، خیلی ناراحت میشویم؛ اما همین موجب میشود که ما به خودمان بپردازیم و از استعداد خودمان استفاده کنیم و این رشدها و شکوفاییها بهوجود آید. کارشناسان، داخلی؛ کنندگان اصلی، داخلی. البته از دانش جهانی تا آنجایی که توانستهایم، استفاده کردهایم؛ چون دانش جهانی متعلق به همهی انسانهاست؛ دانش ما هم متعلق به همهی انسانهاست. یک روز دنیای اسلام به همهی دنیا خدمت کرد؛ امروز هم ما از دانش جهانی استفاده میکنیم. در دوران انقلاب، ما با تحریم و جنگ و مشکلات گوناگون و کارشکنیها مواجه بودهایم؛ اما به فضل پروردگار این موفقیتها در نظام اسلامی به دست آمده و جزو افتخارات نظام اسلامی است.1382/05/15
لینک ثابت
در زمینهی دیپلماسی، کارآمدی، تحرک بیوقفه، جهتدار بودن و حضور فعال در معاهدات و مجموعهها و هستههای منطقهای و جهانی مورد نظر است. در زمینهی علمی، نهضت نرمافزاری و تولید علم - که ما دو سه سال است مرتب آن را مطرح کردهایم - باید تحقق پیدا کند. این شعار نیست. من دنبال این قضیه را گرفتهام و به همهی مراکزی که ممکن بوده، توصیه کردهام. منتها من کار اجرایی نمیکنم؛ کار اجرایی را باید دستگاههای اجرایی بکنند. بحمدالله این کار شروع شده؛ اما باید مسألهی تولید علم جدی شود. ما باید در همهی زمینهها - چه علوم طبیعی و چه علوم انسانی - علم تولید کنیم. اتصال علم و صنعت - که من بارها روی آن تأکید کردهام - باید تحقق پیدا کند. همهی اینها ساز و کار دارد و میتواند در برنامه گنجانده شود.1382/05/15
لینک ثابت
چیزهای دیگری هم در کنار برنامه وجود دارد. اعتماد به نفس ملی را از دست ندهیم. اینکه امام فرمودند «ما میتوانیم»، جملهی بسیار مهم و پُرمعنایی است. باور کنیم که میتوانیم. با این همه دشمنی، شما توانستید کار کنید. حتّی اگر هیچ کار مثبتی هم نکرده بودید و توانسته بودید بمانید، هنر بود. این همه کارهای مثبت و ارزشمند صورت گرفته؛ این نشاندهندهی آن است که میتوانید و میتوانیم. اگر انسان بخواهد نمونههای این توانستن را بگوید، خیلی زیاد است. از همین توانستنهای ماست که ناراحتند. صریحاً اعلام کردهاند که ما نمیتوانیم ببینیم جمهوری اسلامی به فناوری برتر هستهای و از این قبیل چیزهایی که وجود دارد، برسد. در زمینههای گوناگون، در زمینههای گیاهی و غیره هم انصافاً کارهای خیلی خوبی در کشور شده است. بنابراین ما میتوانیم این اعتماد به نفس را حفظ کنیم.1382/05/15
لینک ثابت
ببینید در دنیا دولتهایی که گاهی اعتراضهایی هم به جمهوری اسلامی میکنند، قانون اساسی دویست سیصد سالهی خود را محکم نگه داشتهاند. ارزشهای کهنهی دویست سیصد ساله، بلکه بیشتر را محکم و دو دستی نگه میدارند و نمیگذارند به آن خدشه وارد شود. شما دیدید در نامهای که سال گذشته عدهای از بهاصطلاح روشنفکران امریکا برای توجیه جنگطلبی رئیس جمهور امریکا و دار و دستهاش صادر کردند، روی ارزشهای امریکایی تکیه کردند. این ارزشها، ارزشهای «جورج واشنگتن» است که دویست سال از عمر آن میگذرد. ارزشهای امریکایی برای آنها اصل شد، که بر اساس آن ارزشها حتی جنگطلبی و استعمال بمب اتم نیز مطرح گردید. همان روزها«بوش» تهدید کرد که من چند کشور را با بمب اتم میزنم! این کار توجیه میگردد و جایز شمرده میشود. روی ارزشهای خودشان اینطور تکیه میکنند؛ اما وقتی نوبت به ما و قانون اساسی و ارزشهای ما میرسد، ما میشویم اصولگرا به معنای متحجر! اصولگرایی امریکایی میشود مثبت؛ اما اصولگرایی اسلامی متکی به منطق و عقل و استدلال و تجربه و شوق آزادیخواهی و استقلالطلبی یک ملت میشود یک چیز محکوم، میشود فحش: اصولگراها! البته مدتی است تعبیر «اصولگراها» را عوض کردهاند و میگویند «محافظهکارها»؛ غافل از اینکه در کشور ما جناحهای مختلف همهشان اصولگرایند. البته ممکن است تعدادی تندرو در هر گوشهای وجود داشته باشند، اما جل عناصر کشور ما که در دستگاهها هستند، اصولگرایند و همهشان به این اصل معتقدند. این اصول باید در این چشماندازها کاملا دیده و رعایت شود. ما به مرحلهای رسیدهایم که میتوانیم و باید این بنا را بر اساس این اصول حفظ کنیم و پیش برویم.1382/05/15
لینک ثابت
امروز بیداری اسلامی، از شرق دنیای اسلام - حداقل از پاکستان - تا شمال آفریقا را فرا گرفته است. مردم اسلامخواهی دارند و آن را علنی کردهاند؛ این خطر بزرگی برای امریکاست. آنها تصریح هم میکنند و میگویند منافع ما تهدید میشود. البته راست هم میگویند، منافعشان تهدید میشود؛ منتها این منافع نامشروع است. بله؛ منافع نامشروع و ظالمانهشان با حرکت بیداری اسلامی تهدید میشود. اینها با نظام اسلامی بهجد مخالفند؛ صهیونیستها هم که معلوم است. صهیونیستها احساس کردند که با پیدایش نظام اسلامی، نفس و جان جدیدی به مقاومت ملت مظلوم فلسطین دمیده شد. جمهوری اسلامی را متهم میکنند که به مردم فلسطین کمک تسلیحاتی میکند. همهی اینها دروغ است؛ خود ملت فلسطین است که بهپا خاسته است. البته بله؛ بلاشک آنها از حرکت اسلامی متأثرند. بنابراین صهیونیستها با این نقطهی کانونی بهشدت مسأله دارند و با آن مخالفند.1382/05/15
لینک ثابت
همانطور که اشاره شد، سیاستها و برنامه باید به چشماندازی متوجّه باشد، که آقای رئیس جمهور اشاره کردند و این نکتهی مهمّی است. ما در اواخر سال هشتادویک به مجمع تشخیص مصلحت گفتیم که چشمانداز ده ساله را - که شامل دو برنامهی پنجساله خواهد شد - پیشنهاد کنند تا بر اساس چشماندازی که تصویر خواهد شد، سیاستهای کلّی را تنظیم کنیم. این چشمانداز، نگاه و توقّع ما را از کشور در ده سال آینده مشخّص خواهد کرد؛ البته نه بهطور دقیق - چون محاسبات و پیشامدها کم و زیاد خواهد کرد - اما بهطور تقریبی مشخّص میکند که در ده سال آینده باید در کجا قرار داشته و در چه وضعی باشیم؛ یعنی یک نگاه میانمدّت. مسؤولان کشور از سه قوّه اینجا هستید؛ بنابراین شاخصهایی را در زمینهی این چشمانداز و سیاستهای کلّی عرض میکنم تا در ذهنها باشد.
در زمینهی اقتصادی، چیزهایی که ما به آنها اهمیت میدهیم، رونق اقتصادی و اشتغال و کاهش تورّم و خودکفایی در مواد اساسی کشاورزی است؛ یعنی امنیت غذایی کشور. اینها مسائل بسیار مهم و اساسی است و باید در این دوره، ما به حدّ مطلوب به این اهداف نائل شویم. ما باید تورّم را یکرقمی کنیم. البته در بعضی از کشورهایی که اسم بردند، آن طور که آمار نشان میدهد، تورّم خیلی بالاست. البته پیشرفتها و رشدهایی داشتهاند، اما سطح تورّم خیلی بالاست؛ اصلاً غیرقابل تحمّل است و زندگی خیلی سخت است، که من نمیخواهم اسم این کشورها را بیاورم.
در عرصهی اجتماعی، توسعه باید با مردم گره بخورد؛ مردم باید محور توسعه باشند. عدالت حتماً یکی از شاخصهای اصلی است. برنامهریزی و سیاستگذاریای که عدالت و توزیع عادلانهی ثروت را در جامعه ندیده بگیرد، نمیتواند چشمانداز مورد نظر ما را تأمین کند و برنامهی مطلوب ما نیست. چون برادران سازمان مدیریّت و کارشناسان و برنامهریزان اینجا هستند، این مطلب را میگویم: توجّه کنید حتماً عنصر عدالت اجتماعی و اقتصادی و توزیع عادلانهی ثروت رعایت شود. نمیگوییم همه درآمد برابر داشته باشند - اینکه مورد بحث نیست - اما نمیتوانیم از عنصر عدالت که یکی از اساسیترین عناصر در نظام جمهوری اسلامی است، صرفنظر کنیم؛ باید حتماً رعایت شود.
رفع فقر و ایجاد امنیت مدنی و قضایی هم بسیار مهمّ است و باید حتماً ملاحظه شود. آزادی باید به شکل منطقی و صحیح در جامعه تأمین شود؛ همان آزادیای که انقلاب اسلامی و نظام اسلامی پرچمش را در دنیای اسلام بلند کرد؛ نه آزادی به شکل افراطی، تقلیدی و مندرآوردی. کجا بحث آزادی در این منطقه از دنیا مطرح بود؟ در دنیای اسلام، پرچم آزادی را نظام جمهوری اسلامی بلند کرد؛ در شعارهایش «استقلال» و «آزادی» طنینانداز بود. البته خیلی از کشورها ادّعای آزادی دارند و شعارش را هم میدهند؛ اما آزادی مدنی در بخشهایی بهشدّت نقض میشود. هم در اروپا و هم در خودِ ایالات متّحدهی امریکا اینگونه است. در امریکا آزادی تا آنجایی است که به منافع اساسی سرمایهداران - که صحنهگردانهای پشت صحنهی نظام امریکایند - لطمه نخورد. هرجا مختصر خدشهای وارد آید، آزادی بهشدّت سرکوب میشود؛ از هیچکس هم ملاحظه و تقیّه نمیکنند. ما به آزادی معتقدیم. اعتقاد ما به آزادی و تأمین حقوق شهروندی در مسائل اجتماعی هم، ریشهدار و دارای مبنای دینی است.
در زمینهی دیپلماسی، کارآمدی، تحرّک بیوقفه، جهتدار بودن و حضور فعّال در معاهدات و مجموعهها و هستههای منطقهای و جهانی مورد نظر است. در زمینهی علمی، نهضت نرمافزاری و تولید علم - که ما دو سه سال است مرتّب آن را مطرح کردهایم - باید تحقّق پیدا کند. این شعار نیست. من دنبال این قضیه را گرفتهام و به همهی مراکزی که ممکن بوده، توصیه کردهام. منتها من کار اجرایی نمیکنم؛ کار اجرایی را باید دستگاههای اجرایی بکنند. بحمداللَّه این کار شروع شده؛ اما باید مسألهی تولید علم جدّی شود. ما باید در همهی زمینهها - چه علوم طبیعی و چه علوم انسانی - علم تولید کنیم. اتّصال علم و صنعت - که من بارها روی آن تأکید کردهام - باید تحقّق پیدا کند. همهی اینها ساز و کار دارد و میتواند در برنامه گنجانده شود.
در زمینهی فرهنگی، باید به تقویت روحیهی ایمان توجّه شود. آقای رئیس جمهور در زمینهی جامعهی اخلاقی مطالب بسیار خوبی بیان کردند. منطق ایشان، کاملاً صحیح و درست است. ما باید روحیهی ایمان و عنصر ایثار و فداکاری را در درجهی اوّل در خودمان و سپس در مردم تقویت کنیم. این هم باید در برنامهها گنجانده و دیده شود. بخش مهمّی که قدرت ملی ما را تشکیل داد، همین روحیهی ایثار بود که در جنگ به صورت شهادتطلبی ظاهر شد. در میدانی هم که امروز در مقابل خود داریم - که یقیناً از میدان جنگ پیچیدهتر و دشوارتر است - نیروی ایثار و فداکاری که همهی معادلات را به هم میریزد، باید مطرح شود. اگر ما بتوانیم این را در خودمان تقویت کنیم، همهی معادلات قدرت در دنیا به سود ما به هم خواهد ریخت.
تبیین مبانی ارزشی و تقویت قانون اساسی هم مهمّ است. قانون اساسی مثل ستونها و پِیهای یک بناست. اگر ما بخواهیم عمارت بزرگ و رفیعی بسازیم، پِی و ستون لازم دارد تا بتواند به ساختمان شکل کلّی دهد. این پِیها و ستونها، همان قانون اساسی است. قوانین عادّی عبارت است از کاری که در داخلِ بنا انجام میگیرد؛ تقسیمبندیها، دیوارکشیها و آرایشها. ارزشها به مثابهی مصالح ساختمانیاند. همهی ستونهایی که ایجاد میشود و همهی کارهایی که در این عمارت انجام میگیرد - چه در بخش قانون اساسی، چه در بخش قانون عادّی - مصالحش همان ارزشهای ماست؛ از ارزشهای ما تشکیل و ترکیب میشود. ما این قانون اساسی و این چارچوب مستحکم را داریم. در این بیستوچهار پنج سال، برای آراستن داخل این بنای رفیع و فخیم سعی زیادی هم شده است. ما میتوانیم یک بنای مستحکم و زیبا به دنیا ارائه دهیم. همهی تلاش دشمن این است که این نمونه ارائه نشود؛ لذا به ستونها و پِیها حمله میکند، برای اینکه آنها را فرو ریزد. البته قوانین عادّی منعطف است. برای تغییر و بروز کردن قوانین عادّی، عاقلانه و مدبّرانه نیست که پِیها را به هم بریزیم. برای تغییر یک دکور، هیچوقت ستونها را خراب نمیکنند. برای عوض کردن تقسیمبندیها، پِی را خراب نمیکنند. پِی را باید محکم نگه داریم؛ این پِی، خوب ریخته شده است.
ببینید در دنیا دولتهایی که گاهی اعتراضهایی هم به جمهوری اسلامی میکنند، قانون اساسیِ دویست سیصد سالهی خود را محکم نگه داشتهاند. ارزشهای کهنهی دویست سیصد ساله، بلکه بیشتر را محکم و دو دستی نگه میدارند و نمیگذارند به آن خدشه وارد شود. شما دیدید در نامهای که سال گذشته عدّهای از بهاصطلاح روشنفکران امریکا برای توجیه جنگطلبی رئیس جمهور امریکا و دار و دستهاش صادر کردند، روی ارزشهای امریکایی تکیه کردند. این ارزشها، ارزشهای «جورج واشنگتن» است که دویست سال از عمر آن میگذرد. ارزشهای امریکایی برای آنها اصل شد، که بر اساس آن ارزشها حتّی جنگطلبی و استعمال بمب اتم نیز مطرح گردید. همان روزها«بوش» تهدید کرد که من چند کشور را با بمب اتم میزنم! این کار توجیه میگردد و جایز شمرده میشود. روی ارزشهای خودشان اینطور تکیه میکنند؛ اما وقتی نوبت به ما و قانون اساسی و ارزشهای ما میرسد، ما میشویم اصولگرا به معنای متحجّر! اصولگرایی امریکایی میشود مثبت؛ اما اصولگرایی اسلامیِ متّکی به منطق و عقل و استدلال و تجربه و شوقِ آزادیخواهی و استقلالطلبیِ یک ملت میشود یک چیزِ محکوم، میشود فحش: اصولگراها! البته مدتّی است تعبیر «اصولگراها» را عوض کردهاند و میگویند «محافظهکارها»؛ غافل از اینکه در کشور ما جناحهای مختلف همهشان اصولگرایند. البته ممکن است تعدادی تندرو در هر گوشهای وجود داشته باشند، اما جُلِّ عناصر کشور ما که در دستگاهها هستند، اصولگرایند و همهشان به این اصل معتقدند. این اصول باید در این چشماندازها کاملاً دیده و رعایت شود. ما به مرحلهای رسیدهایم که میتوانیم و باید این بنا را بر اساس این اصول حفظ کنیم و پیش برویم.
بخش عمدهی کار را برنامهی چهارم خواهد کرد. چیزهایی هم در کنار برنامهی چهارم وجود دارد. البته خودِ برنامه مهمّ است - چون هدف مهمّ است - چشمانداز مهمّ است؛ اما راه هم مهمّ است. اینطور نیست که ما بگوییم از هر راهی توانستیم، به این هدف برسیم؛ نه، راه را هم باید انتخاب کرد. بعضی از راهها هست که اگر از آنها برویم - به تعبیر یکی از دوستان - آنجا پست و قرنطینه گذاشتهاند و تا خلع سلاحمان نکنند، دست برنمیدارند. ما نباید حاضر به خلع سلاح شویم. از راهی برویم که مستلزم خلع سلاح ما از سلاحهای حقیقیمان نباشد. راه را درست انتخاب کنیم.
البته برنامه خصوصیاتی دارد؛ باید منطبق بر خصوصیات جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی کشور باشد. از برنامهی کشورهای دیگر نمیشود تقلید کرد؛ برنامه یک چیز تقلیدی نیست. اینکه فلان کشور از این راه به توسعه رسید، پس ما هم از این راه برویم، غلط است. باید امکانات و موجودی و تواناییها و زمینههای کشور محاسبه و راه انتخاب شود. برنامه، فقط اقتصادیِ محض نباشد. در برنامه، فرهنگ، امنیت، معنویّت و اخلاق باید حتماً دیده شود. فقط رشد اقتصادی مورد تکیه نباشد؛ در چارچوب سیاستهای کلانی باشد که عرض شد.
در برنامه، هضم نشدن در اقتصاد جهانی رعایت شود؛ این را توجّه داشته باشید. من یکی دو بار دیگر هم تکرار کردم: پیوستن به سازمان تجارت جهانی از نظر من کاری است مثبت؛ اما هنگامی که ما زیرساختهای لازم را برای این کار داشته باشیم، که الان این را نداریم. الان برداشتن تعرفهها و رفتن داخل سازمان تجارت جهانی، یعنی هضم شدن در یک اقتصاد برتر، بدون امکان رقابت؛ یعنی کَم شدن و غرق شدن؛ یعنی همین تولید داخلی را هم که تا امروز با زحمت و خون دل فراهم شده، از دست دادن و نابود کردن. بله؛ سازمان تجارت جهانی میدان گستردهای برای فعّالیت است؛ اما باید قدرت شنا داشته باشیم. آن روز من گفتم این کار مثل این است که ما یک تیم فوتبال را به مسابقات جامجهانی بفرستیم؛ در حالیکه اعضای آن هیچ تمرینی نکرده باشند. نتیجهی این کار این است که ما بیست تا گل میخوریم و برمیگردیم! ما باید آمادگی را فراهم کنیم و عجّله هم نداشته باشیم. پنج سال دیگر شد، ده سال دیگر شد، دیر نمیشود. اوّل باید زیرساختهای اقتصادی مستحکم شود و ما خاطر جمع شویم، بعد با خیال راحت و با میل وارد صحنه شویم. الان توصیهی هضم شدن در اقتصاد جهانی، برای اقتصاد ملی و مستقل ما سمّ مهلکی خواهد بود.
چیزهای دیگری هم در کنار برنامه وجود دارد. اعتماد به نفس ملی را از دست ندهیم. اینکه امام فرمودند «ما میتوانیم»، جملهی بسیار مهم و پُرمعنایی است. باور کنیم که میتوانیم. با این همه دشمنی، شما توانستید کار کنید. حتّی اگر هیچ کار مثبتی هم نکرده بودید و توانسته بودید بمانید، هنر بود. این همه کارهای مثبت و ارزشمند صورت گرفته؛ این نشاندهندهی آن است که میتوانید و میتوانیم. اگر انسان بخواهد نمونههای این توانستن را بگوید، خیلی زیاد است. از همین توانستنهای ماست که ناراحتند. صریحاً اعلام کردهاند که ما نمیتوانیم ببینیم جمهوری اسلامی به فناوری برتر هستهای و از این قبیل چیزهایی که وجود دارد، برسد. در زمینههای گوناگون، در زمینههای گیاهی و غیره هم انصافاً کارهای خیلی خوبی در کشور شده است. بنابراین ما میتوانیم این اعتماد به نفس را حفظ کنیم.
وحدت را باید حفظ کرد. من خواهش میکنم به مسألهی حفظ وحدت و اتّحاد و همدلی اهمیت دهند؛ این یکی از اصول است. البته مخاطب این کار، ملت نیست - ملت متّحد است و اختلافی ندارد - مخاطب این کار، نخبگان و سیاسیّون از جناحهای مختلف هستند. به بهانههای مختلف و با اختلافهای کوچک، در مقابل هم قرار نگیرند و با توجیههای غلط، علیه هم جنجال راه نیندازند. ظریفی از دوستان ما میگفت این مسألهی خودی و غیرخودی را که شما مطرح کردید، همه قبول کردند؛ منتها بعضیها جای خودی و غیرخودی را عوض کردند! کسانی را که برای نظام و انقلاب و اسلام احساس مسؤولیت میکنند، خودی بدانید. غیرخودی کسانی هستند که با اصل نظام مخالفند.
ابتکار و کار خستگیناپذیر هم یکی از کارهایی است که ما لازم داریم. مهار نفس هم مهمّ است. در جنگ اُحد میدانید چه اتّفاقی افتاد. پیروزی پیش آمد، بعد این پیروزی تبدیل به شکست و خسارت شد؛ بهخاطر اینکه جمعی نتوانستند نفس خود را مهار کنند. آیهی قرآن میفرماید: «انّ الذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا»؛ آنهایی که در جنگ اُحد نتوانستند خود را حفظ کنند و پایشان لغزید، شیطان بهخاطر بعضی از کارهایی که خودشان بر سر خود آورده بودند - نانی که خودشان در سفرهی خود گذاشته بودند - آنها را به این بلا دچار کرد. خودشان برای خودشان مشکل ایجاد کرده بودند؛ این عدمِ مهار نفس است. ما باید نفس خود را مهار کنیم. ما در مسؤولیتهایی که قرار گرفتهایم، باید به لذّات و شهوات و جمعآوری ثروت دل نسپاریم. مقطع ما، مقطع عظیمی است؛ در تاریخ، یکی از مقاطع بسیار حسّاس و برجسته است. بدانید همهی ما زیر ذرّهبین قضاوت مردم در طول صدها سال آینده قرار خواهیم داشت؛ روی اعمال و کارهای ما قضاوت میکنند. اگر خطا کنیم، بلغزیم و دل به لذّت و راحت و شهوت دنیا بدهیم - که این برای انقلاب گران تمام خواهد شد - در پروندهی ما در تاریخ ثبت خواهد شد. پیش خدای متعال هم که معلوم است و عرض کردیم چقدر هم دشوار است.
مطلب بعد، خدمترسانی به مردم است. خدمترسانی منطقی دارد. ما اصلاً برای خدمت به مردم آمدهایم. فلسفهی وجود ما خدمت به مردم است. در روایات وارد شده است که والی و حاکم اسلامی - حاکم در همهی سطوح؛ وزیر و استاندار و بالاتر و پایینتر و همه، مشمول این جملهاند - با مردم باید مثل پدر مهربان نسبت به فرزندان باشد. اگر به شما خبر برسد که فرزندتان از بیماری، از سرما، از گرما، از گرسنگی، از تحقیر، از اهانت و از غربت رنج میکشد، چه حالی پیدا میکنید؟ میتوانید تحمّل کنید؟ در سطح کشور نسبت به هر کس چنین اتّفاقی بیفتد، تا آنجاییکه شما علم و اطلاع دارید، باید همین احساس را داشته باشید؛ نباید آرام و قرار داشته باشیم. نهضت خدمترسانی یعنی این. این خدمت را باید برای مردم محسوس کنیم. کارهای بزرگی را که صورت گرفته، باید به زندگی مردم بکشانیم تا لذّتش را حس کنند. انضباط مالی و مبارزه با فساد هم از کارهای لازم است.1382/05/15
لینک ثابت
سیاستها و برنامه باید به چشماندازی متوجّه باشد، که آقای رئیسجمهور اشاره کردند و این نکته مهمّی است. ما در اواخر سال هشتادویک به مجمع تشخیص مصلحت گفتیم که چشمانداز ده ساله را - که شامل دو برنامه پنجساله خواهد شد - پیشنهاد کنند تا بر اساس چشماندازی که تصویر خواهد شد، سیاستهای کلّی را تنظیم کنیم. این چشمانداز، نگاه و توقّع ما را از کشور در ده سال آینده مشخّص خواهد کرد؛ البته نه بهطور دقیق - چون محاسبات و پیشامدها کم و زیاد خواهد کرد - اما بهطور تقریبی مشخّص میکند که در ده سال آینده باید در کجا قرار داشته و در چه وضعی باشیم؛ یعنی یک نگاه میانمدّت. مسؤولان کشور از سه قوّه اینجا هستید؛ بنابراین شاخصهایی را در زمینه این چشمانداز و سیاستهای کلّی عرض میکنم تا در ذهنها باشد.
در زمینه اقتصادی، چیزهایی که ما به آنها اهمیت میدهیم، رونق اقتصادی و اشتغال و کاهش تورّم و خودکفایی در مواد اساسی کشاورزی است؛
در عرصه اجتماعی، توسعه باید با مردم گره بخورد؛ مردم باید محور توسعه باشند. عدالت حتماً یکی از شاخصهای اصلی است. برنامهریزی و سیاستگذاریای که عدالت و توزیع عادلانه ثروت را در جامعه ندیده بگیرد، نمیتواند چشمانداز مورد نظر ما را تأمین کند و برنامه مطلوب ما نیست.
رفع فقر و ایجاد امنیت مدنی و قضایی هم بسیار مهمّ است و باید حتماً ملاحظه شود. آزادی باید به شکل منطقی و صحیح در جامعه تأمین شود؛
در زمینه دیپلماسی، کارآمدی، تحرّک بیوقفه، جهتدار بودن و حضور فعّال در معاهدات و مجموعهها و هستههای منطقهای و جهانی مورد نظر است. در زمینه علمی، نهضت نرمافزاری و تولید علم - که ما دو سه سال است مرتّب آن را مطرح کردهایم - باید تحقّق پیدا کند.
در زمینه فرهنگی، باید به تقویت روحیه ایمان توجّه شود.
تبیین مبانی ارزشی و تقویت قانون اساسی هم مهمّ است.1382/05/15
لینک ثابت
ببینید در دنیا دولتهایی که گاهی اعتراضهایی هم به جمهوری اسلامی میکنند، قانون اساسیِ دویست سیصد سالهی خود را محکم نگه داشتهاند. ارزشهای کهنهی دویست سیصد ساله، بلکه بیشتر را محکم و دو دستی نگه میدارند و نمیگذارند به آن خدشه وارد شود. شما دیدید در نامهای که سال گذشته عدّهای از بهاصطلاح روشنفکران امریکا برای توجیه جنگطلبی رئیس جمهور امریکا و دار و دستهاش صادر کردند، روی ارزشهای امریکایی تکیه کردند. این ارزشها، ارزشهای «جورج واشنگتن» است که دویست سال از عمر آن میگذرد. ارزشهای امریکایی برای آنها اصل شد، که بر اساس آن ارزشها حتّی جنگطلبی و استعمال بمب اتم نیز مطرح گردید. همان روزها«بوش» تهدید کرد که من چند کشور را با بمب اتم میزنم! این کار توجیه میگردد و جایز شمرده میشود. روی ارزشهای خودشان اینطور تکیه میکنند؛ اما وقتی نوبت به ما و قانون اساسی و ارزشهای ما میرسد، ما میشویم اصولگرا به معنای متحجّر! اصولگرایی امریکایی میشود مثبت؛ اما اصولگرایی اسلامیِ متّکی به منطق و عقل و استدلال و تجربه و شوقِ آزادیخواهی و استقلالطلبیِ یک ملت میشود یک چیزِ محکوم، میشود فحش: اصولگراها! البته مدتّی است تعبیر «اصولگراها» را عوض کردهاند و میگویند «محافظهکارها»؛ غافل از اینکه در کشور ما جناحهای مختلف همهشان اصولگرایند. البته ممکن است تعدادی تندرو در هر گوشهای وجود داشته باشند، اما جُلِّ عناصر کشور ما که در دستگاهها هستند، اصولگرایند و همهشان به این اصل معتقدند. این اصول باید در این چشماندازها کاملاً دیده و رعایت شود. ما به مرحلهای رسیدهایم که میتوانیم و باید این بنا را بر اساس این اصول حفظ کنیم و پیش برویم.1382/05/15
لینک ثابت
در زمینهی اقتصادی، چیزهایی که ما به آنها اهمیت میدهیم، رونق اقتصادی و اشتغال و کاهش تورّم و خودکفایی در مواد اساسی کشاورزی است؛ یعنی امنیت غذایی کشور. اینها مسائل بسیار مهم و اساسی است و باید در این دوره، ما به حدّ مطلوب به این اهداف نائل شویم. ما باید تورّم را یکرقمی کنیم. البته در بعضی از کشورهایی که اسم بردند، آن طور که آمار نشان میدهد، تورّم خیلی بالاست. البته پیشرفتها و رشدهایی داشتهاند، اما سطح تورّم خیلی بالاست؛ اصلاً غیرقابل تحمّل است و زندگی خیلی سخت است، که من نمیخواهم اسم این کشورها را بیاورم.1382/05/15
لینک ثابت
تنوع اقلیمی و آب و هواهای مختلف در کشور ما خودش یک فرصت بزرگ است. دریاها در جنوب و شمال، از فرصتهای بسیار باارزش است. موقعیت مهم جغرافیایی و ارتباطی در اتصال شرق و غرب عالم، از لحاظ بازرگانی و بسیاری فعالیتهای دیگر، از موقعیتهای باارزش است. جمعیت جوان و با استعداد ما، یک فرصت دیگر است. مایهی تأسف است که بعضیها از کثرت افراد جوان در کشور ما بهعنوان یک نعمت یاد نمیکنند؛ در حالیکه این بزرگترین سرمایه است. اینهمه جوان تشنهی کار و فعالیت، چیز بسیار باارزشی است. البته همهی امکاناتی که من به گوشهی کوچکی از آنها اشاره کردم، قرنهای متمادی در اختیار سلاطین مستبد و حکام دیکتاتور در این کشور بود. شما به شرح حال این پادشاهان نگاه کنید - البته متونی که بیشتر در اختیار ماست، خاطرات و گزارشهای دوران قاجار و پهلوی است - اینها کشور را مال خودشان میدانستند؛ مثل یک ملک شخصی که یک عده در آنجا کار میکنند و بالاخره باید چیزی بخورند و زندگیای کنند. بنابراین مردم نقشی نداشتند. طبعا آن پادشاهان و حکام به سرنوشت کشور و به پیشرفت علمی کشور اهمیتی نمیدادند. سالهای متمادی اینطور گذشت و کشور ما از این امکانات استفاده نکرد. اما در دورهی انقلاب، پیشرفتها فوقالعاده و چشمگیر است. آنچه آقای رئیس جمهور گفتند، بسیار درست بیان کردند. البته مطالبی که گفته میشود، گوشهای از موفقیتهاست.1382/05/15
لینک ثابت