اعتماد به نفس ملی امروز نظام جمهوری اسلامی - که مستقل و دارای اعتماد به نفس است - در مقابل زیادهخواهی نظام استکبار جهانی ایستاده است. امروز برای نادیده گرفتن حقِّ ملت فلسطین، امریکا و دستیارانش و صهیونیستهای دنیا و پولدارهای درجه یک عالم، همه نیروی رسانهای و سیاسیِ خود را صرف میکنند، برای اینکه چند میلیون انسان فلسطینی را بهکلّی خفه و از صحنه معادلات جهانی و انسانی حذف کنند. هر جا هم که دستشان رسیده است، اعمال نفوذ کردهاند و دولتها را با خودشان همراه کردهاند؛ اما وقتی به ایران میرسند، شمشیرشان با صخره برخورد میکند و میبینند هیچ فایدهای ندارد. بنابراین با نظام جمهوری اسلامی مخالفت میکنند و میخواهند این مانع را از سر راه بردارند. اگر دستگاه استکباری، با انگیزه شوم و خباثتآمیز و با تکیه به پول و ارتباطات سیاسی و قدرت پوشش رسانهایِ خود توانست در داخل کشور پایگاهی درست کند و انسانهای فریبخورده و زبونی را علیه مصالح کشورشان به خدمت گیرد و اینها در جهت خواست دشمن، عملی انجام دهند، این جنایت از آن جنایتِ مالی به مراتب بالاتر است. چه کسی میخواهد در مقابل این بیعدالتی علیه ملت ایران بایستد؟ این کار، شجاعت و اقتدار و انگیزه لازم دارد.1380/04/07
دفاع شجاعانه و قدرتمندانه از عدالت ، وظیفهی اساسی دستگاه قضایی وظیفهی اساسی دستگاه قضایی چیست؟ عبارت است از دفاع شجاعانه و قدرتمندانه از عدالت. روحِ کار، این است. اجرای قوانین، وظیفهی همه است؛ اما تخلّف از قوانین، جرمی است که دستگاه قضاء به آن رسیدگی میکند. مجموعهی قوانین در نظام جمهوری اسلامی باید به یک قلّه منتهی شود و آن عبارت است از عدالت؛ «بالعدل قامت السّموات والأرض»(1)؛ عدالت در بنیان عالم و آفرینش، نقش اساسی دارد؛ یعنی سنّت آفرینش، عدل است و هر نظام اجتماعی اگر به دنبال این سنّت طبیعی و قانون الهیِ آفرینش حرکت کرد، ماندگار و موفّق و کامیاب است. انسان زمانی کامیاب است که خود را با قوانین آفرینش و سنّتهای الهی - که تغییر و تبدّلناپذیر است - تطبیق دهد. بنابراین، بنا بر دیدگاه الهی، در مجموع آفرینش، عدالت یک ریشهی تکوینی و طبیعی دارد. چه مرجعی باید این عدالت را تضمین کند؟ قوّهی قضاییّه. چه مراکزی باید آن را اجرا کنند؟ همهی دستگاهها. درعینحال اگر دستگاهها در اجرای عدالت تخلّف کردند، آن ترازوی دقیقی که میتواند این تخلّف را بدون اغماض تشخیص دهد و بعد آن دست و پنجهی قدرتمندی که میتواند متخلّف را به سزای تخلفش برساند، کیست؟ قوّهی قضاییّه. بنابراین اگر قوّهی قضاییّه حضور نداشته باشد، یا قدرت نداشته باشد، یا شجاعت نداشته باشد، یا امکان کار نداشته باشد، یا خدای نکرده دچار ضعفهای داخلی باشد، مطلقاً در جامعه عدالت تضمین ندارد. اهمیت قوّهی قضاییّه از اینجا ناشی میشود. پس دفاع شجاعانه و قدرتمندانه از عدالت در جامعه، وظیفهی قوهی قضایّیه است.1380/04/07
روشنفکری در رأس قضاء کشور، یک شخصیت فاضل، روشنفکر، آگاه، مدیر، باتدبیر و از عمق جان معتقد به احکام و قضای اسلام قرار داشت. این چیزی بود که بسیاری از مخالفتها را علیه شهید بهشتی و قوّهی قضائیّه در آن روز سازماندهی میکرد. امام فرمودند شهید بهشتی مظلوم بود. ما هم یادمان هست که او چقدر مظلوم بود؛ اما این مظلومیت از سوی چه کسانی بر او تحمیل میشد؟ از جملهی کسانی که باید پاسخ مظلومیت این شهید عزیز را بدهند، اینهایی هستند که حاضر نبودند قضای اسلامی را در جامعهی ایران اسلامی تحمّل کنند. اینها مایل بودند که قضاوت کشور، همچنان با الگوهای ناقص، نارسا، کاملًا کهنه شده و منسوخِ غربی ادامه پیدا کند؛ آن هم با همان فسادهایی که قبل از انقلاب چنان در دستگاه قضاء رسوخ کرده بود که شبیه آن را در کمتر جایی میشد پیدا کرد. اینکه بنای قضای اسلامی به دست یک معمار توانا و شجاع و بااراده، آن هم درست بر پایههای اسلامی تشکیل و بنیانگذاری شود، برای آنها غیر قابل تحمّل بود. میخواستند مسئولان قضای اسلامی را با هو و جنجال و تهمت زدن از میدان خارج کنند. کسانی که آن زمانها را به یاد دارند، جزئیات را میدانند.1380/04/07
روشنفکری قوّهی قضائیّه وظایف سنگینی بر دوش دارد. من بارها خدای متعال را به خاطر نعمت وجود رئیس فاضل، عالم، فقیه، روشنفکر و شجاع در رأس این قوّه شکرگزاری کردهام. بسیاری از اوقات وقتی به بعضی از مطالبی که مطرح میشود و برنامههایی که دنبال میگردد، نگاه میکنم، به یاد همان دورهی مرحوم شهید بهشتی میافتم. قوّهی قضائیّه حقیقتاً به این مایه و مبلغ علمی و فکری و سلامت نفسانی و شجاعت و روشنبینی و روشنفکری احتیاج دارد. باید تلاش کرد و همهی این سرمایهها را در راه اعتلای قوّهی قضائیّه به کار برد.1380/04/07
رحمت الهی برای صبر بر یک عمل بزرگ و انقلابی همهی قضات شجاع و همهی بخشهای دستگاه قضایی، آن روزی که به وظیفهی خودشان عمل کنند و خدا را حاضر و ناظر بدانند و با چشم باز قضاوت کنند، باید به خودشان ببالند؛ چون «اولئک علیهم صلوات من ربّهم و رحمة».(1) در شرایط دشوار، صبر بر یک عمل بزرگ و انقلابی، صلوات و رحمت الهی را در بر دارد. بنابراین باید به خودشان ببالند. آنها باید بدانند که کارشان زیر مراقبت کرامالکاتبین قرار دارد. بهترین یادداشتکنندگانِ جزئیات اعمال ما، مأموران الهیاند.(2) با این روحیه، کار را دنبال و عمل کنند.1380/04/07
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 157 أُولٰئِكَ عَلَيهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَرَحمَةٌ ۖ وَأُولٰئِكَ هُمُ المُهتَدونَ ترجمه: اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایتیافتگان!
2 )
مصباحالمتهجد، شیخ طوسی، ص 844؛
مصباح،الكفعمی،ص559 ؛
اقبال الاعمال،سیدبن طاووس ص709 ؛
البلد الامین،كفعمی،191 ؛
... فاسئلك بالقدرة التی قدرتها و بالقضیه التی حتمتها و حكمتها و غلبت من عليه أجريتها أن تهب لی فی هذه الليلة و فی هذه الساعة كل جرم أجرمته و كل ذنب أذنبته و كل قبيح أسررته و كل جهل عملته كتمته أو أعلنته أخفيته أو أظهرته و كل سيئة أمرت بإثباتها الكرام الكاتبين الذين وكلتهم بحفظ ما يكون منی و جعلتهم شهودا علی مع جوارحی و كنت أنت الرقيب علی من ورائهم و الشاهد لما خفی عنهم و برحمتك أخفيته و بفضلك سترته ... ترجمه: خدایا به سبب آن قدرتی كه آن را مقدر كردی و به سبب آن حكم و فرمانی كه آن را واجب كردی و فرمانروایی كردی، و بر هركس جاری كردی او را مغلوب ساختی از تو درخواست می كنم در این شب و در این ساعت هر خطایی كه كردم و هر گناهی كه مرتكب شدم و هر كار زشتی كه پنهان نمودم و هر نادانی كه انجام دادم، چه آن را پنهان كردم یا اینكه آشكار كردم، مخفی ساختم یا اینكه ظاهر ساختم و هر بدی كه فرشتگان گرامیت را مامور ثبت آن كردی و آنان را موكل حفظ كارهایی كه از من سر می زند، نمودی و ایشان را به همراه اعضایم شاهدان بر من قرار دادی و تو خود قبل از ایشان مراقب من و همچنین گواه و شاهدی برآنچه از ایشان پنهان ماند، هستی و به وسیله رحمتت آن را پنهان نمودی و به سبب فضل و احسانت آن را پوشاندی.
اقتدار قضایی یک رکن اساسی از نظام کشور ما، قوّهی قضائیّه است. سازوکاری هم که در قانون اساسی برای این قوّه پیشبینی شده است، از جهات مختلف بسیار متقن و اطمینانبخش است. وظایفی که برای قوّهی قضائیه معیّن شده، نوع تکالیفی که بر دوش این قوّه گذاشته شده، شرایطی که برای مسئولان گوناگون در این قوّه در قانون اساسی و دیگر قوانین و مبانی اسلامی معیّن شده، تضمینکنندهی این معناست که دستگاه قضاء بتواند به وظیفهی خود عمل کند. وظیفهی اساسی دستگاه قضائی چیست؟ عبارت است از دفاع شجاعانه و قدرتمندانه از عدالت. روحِ کار، این است. اجرای قوانین، وظیفهی همه است؛ اما تخلّف از قوانین، جرمی است که دستگاه قضاء به آن رسیدگی میکند. مجموعهی قوانین در نظام جمهوری اسلامی باید به یک قلّه منتهی شود و آن عبارت است از عدالت؛ «بالعدل قامت السّماوات و الأرض»؛ عدالت در بنیان عالم و آفرینش، نقش اساسی دارد؛ یعنی سنّت آفرینش، عدل است و هر نظام اجتماعی اگر به دنبال این سنّت طبیعی و قانون الهیِ آفرینش حرکت کرد، ماندگار و موفّق و کامیاب است. انسان زمانی کامیاب است که خود را با قوانین آفرینش و سنّتهای الهی- که تغییر و تبدّلناپذیر است- تطبیق دهد. بنابراین، بنا بر دیدگاه الهی، در مجموع آفرینش، عدالت یک ریشهی تکوینی و طبیعی دارد. چه مرجعی باید این عدالت را تضمین کند؟ قوّهی قضائیّه. چه مراکزی باید آن را اجرا کنند؟ همهی دستگاهها. درعینحال اگر دستگاهها در اجرای عدالت تخلّف کردند، آن ترازوی دقیقی که میتواند این تخلّف را بدون اغماض تشخیص دهد و بعد آن دست و پنجهی قدرتمندی که میتواند متخلّف را به سزای تخلفش برساند، کیست؟ قوّهی قضائیّه. بنابراین اگر قوّهی قضائیّه حضور نداشته باشد، یا قدرت نداشته باشد، یا شجاعت نداشته باشد، یا امکان کار نداشته باشد، یا خدای نکرده دچار ضعفهای داخلی باشد، مطلقاً در جامعه عدالت تضمین ندارد. اهمیت قوّهی قضائیّه از اینجا ناشی میشود. پس دفاع شجاعانه و قدرتمندانه از عدالت در جامعه، وظیفهی قوهی قضائیّه است. البته این عدالت، عرضِ عریضی دارد: گاهی در یک مرافعهی خصوصی است؛ دعوا سر فلان مقدار پول، چند متر زمین، وقوع یک جنایت، ضرب و جرح و از این قبیل چیزها. گاهی در یک مسألهی مهمتر است؛ آنجایی است که به سرنوشت و حقوق و مسیر زندگی مردم ارتباط پیدا میکند. گاهی یک امر مالیِ بزرگ است؛ کسانی دست تطاول به سوی اموال متعلّق به مردم و فقرا میگشایند؛ فرض بفرمایید هزاران انسان یا هزاران خانواده در روستا و یا در شهر باید با صرف مبلغی جادهدار و کارخانهدار شوند، امکانات زندگی و شغل و مزرعه و غیره برایشان فراهم شود؛ بعد یک انسان زیادهطلب و متجاوز میآید و همین پولی را که باید صرف این همه کار شود، یکجا به کیسهی مطامع شخصی خود میریزد. این جرم، بسیار بزرگتر است از اینکه یک نفر مثلًا به صورت دیگری سیلی بزند؛ البته آن هم جرم است و از آن هم نباید گذشت؛ اسلام حتّی «أرش الخدش» را نادیده نمیگیرد- اگر با ناخن، اثری بر روی پوست کس دیگری گذاشتید، چنانچه طرف، مدّعی باشد، اسلام از این هم نمیگذرد- اما جرائم، عرض عریضی از زمین تا آسمان دارد. بعضی جرائم در اوج جنایتند؛ لذا اهمیت اینها بیشتر است. وقتی شما میخواهید با کسی که بیتالمال و اموال عمومی را با کمال وقاحت و بیرحمی به کیسهی مطامع شخصی خود ریخته است، مقابله کنید، این کار شجاعت و اقتدار و حیثیّت قضائی در میان مردم میخواهد. کسانی که با بهانههای جزئی، مرتّب دستگاه قضائی را مورد تهاجم قرار میدهند، فکر این جاها را میکنند یا نه؟! خدشه وارد آوردن به حیثیّت دستگاه قضائی، یکی از مضرترینِ ضربهها بر نظام زندگی مردم است و میشود گفت یک جنایت است. فرقی نمیکند؛ گاهی ممکن است خدای نکرده این خدشه از درون قوّهی قضائیّه اتفاق بیفتد؛ گاهی هم از بیرون قوّهی قضائیّه. پس دفاع از عدالت، چنان مصادیق سنگینی دارد. گاهی قضیه از این هم بالاتر است. امروز نظام جمهوری اسلامی- که مستقل و دارای اعتماد به نفس است- در مقابل زیادهخواهی نظام استکبار جهانی ایستاده است. امروز برای نادیده گرفتن حقِّ ملت فلسطین، امریکا و دستیارانش و صهیونیستهای دنیا و پولدارهای درجهی یک عالم، همهی نیروی رسانهای و سیاسیِ خود را صرف میکنند، برای اینکه چند میلیون انسان فلسطینی را بهکلّی خفه و از صحنهی معادلات جهانی و انسانی حذف کنند. هرجا هم که دستشان رسیده است، اعمال نفوذ کردهاند و دولتها را با خودشان همراه کردهاند؛ اما وقتی به ایران میرسند، شمشیرشان با صخره برخورد میکند و میبینند هیچ فایدهای ندارد. بنابراین با نظام جمهوری اسلامی مخالفت میکنند و میخواهند این مانع را از سر راه بردارند. اگر دستگاه استکباری، با انگیزهی شوم و خباثتآمیز و با تکیه به پول و ارتباطات سیاسی و قدرت پوشش رسانهایِ خود توانست در داخل کشور پایگاهی درست کند و انسانهای فریبخورده و زبونی را علیه مصالح کشورشان به خدمت گیرد و اینها در جهت خواست دشمن، عملی انجام دهند، این جنایت از آن جنایتِ مالی به مراتب بالاتر است. چه کسی میخواهد در مقابل این بیعدالتی علیه ملت ایران بایستد؟ این کار، شجاعت و اقتدار و انگیزه لازم دارد. عزیزان! کار بزرگی بر عهده گرفتهاید. هر تلاشی در راه اعتلای قوّهی قضائیّه، قدمی در راه اعلای کلمهی اسلام و یک جهاد فی سبیل الله است.1380/04/07
قوه قضائیه, شیوه قضایی اسلام, مخالفت با نظام اسلامی, دشمنان اسلام, عوامل درونی دشمنی با انقلاب, علت دشمنی با انقلاب اسلامی, دشمنی با جمهوری اسلامی از نقاطی که از اوّلِ تشکیل نظام اسلامی، دشمنان اسلام و این نظام را به مخالفت بر میانگیخت، همین مسألهی قوّهی قضاییّه و قضای اسلامی بود.1380/04/07
قانون, عدالت, قانونگرایی, قانونگذاری, نظام جمهوری اسلامی ایران, اجرای عدالت, استقرار عدالت مجموعهی قوانین در نظام جمهوری اسلامی باید به یک قلّه منتهی شود و آن عبارت است از عدالت.1380/04/07
قوه قضائیه, خیانت ملی, اقتدار قضایی, اعتماد مردم به قوه قضائیه خدشه وارد آوردن به حیثیّت دستگاه قضایی، یکی از مضرترینِ ضربهها بر نظام زندگی مردم است و میشود گفت یک جنایت است.1380/04/07
قاضی, شیوه قضایی اسلام, اقتدار قضایی قاضی باید مستقل باشد و تحت تأثیر کسی قرار نگیرد. با تلفن و امرِ کسی نمیشود قضاوت کرد؛ باید با وجدان و علم و حجّت شرعیِ خود قضاوت کند.1380/04/07
شهید بهشتی در رأس قضاء کشور، یک شخصیت فاضل، روشنفکر، آگاه، مدیر، باتدبیر و از عمق جان معتقد به احکام و قضای اسلام قرار داشت. این چیزی بود که بسیاری از مخالفتها را علیه شهید بهشتی و قوّه قضاییّه در آن روز سازماندهی میکرد. امام فرمودند شهید بهشتی مظلوم بود. ما هم یادمان هست که او چقدر مظلوم بود؛ اما این مظلومیت از سوی چه کسانی بر او تحمیل میشد؟ از جمله کسانی که باید پاسخ مظلومیت این شهید عزیز را بدهند، اینهایی هستند که حاضر نبودند قضای اسلامی را در جامعه ایران اسلامی تحمّل کنند. اینها مایل بودند که قضاوت کشور، همچنان با الگوهای ناقص، نارسا، کاملاً کهنه شده و منسوخِ غربی ادامه پیدا کند؛ آن هم با همان فسادهایی که قبل از انقلاب چنان در دستگاه قضاء رسوخ کرده بود که شبیه آن را در کمتر جایی میشد پیدا کرد. این که بنای قضای اسلامی به دست یک معمار توانا و شجاع و بااراده، آن هم درست بر پایههای اسلامی تشکیل و بنیانگذاری شود، برای آنها غیر قابل تحمّل بود. میخواستند مسؤولان قضای اسلامی را با هو و جنجال و تهمت زدن از میدان خارج کنند. کسانی که آن زمانها را به یاد دارند، جزئیات را میدانند.1380/04/07
شهید بهشتی حقیقت مخالفت با شخصیتهایی مثل شهید بهشتی و دیگر بزرگانی که در هفتم تیر به شهادت رسیدند، در همین جمله خلاصه میشود: مقابله با حاکمیت اسلام و قوانین و ارزشهای اسلامی. لذا این عزیزان در تاریخ ما جای برجستهای دارند؛ هم شهید بهشتی و هم دیگر عزیزان شهیدشده در آن ماجرای خونبار.1380/04/07
شهید بهشتی بارها خدای متعال را به خاطر نعمت وجود رئیس فاضل، عالم، فقیه، روشنفکر و شجاع در رأس این قوّه شکرگزاری کردهام. بسیاری از اوقات وقتی به بعضی از مطالبی که مطرح میشود و برنامههایی که دنبال میگردد، نگاه میکنم، به یاد همان دوره مرحوم شهید بهشتی میافتم. قوّه قضاییّه حقیقتاً به این مایه و مبلغ علمی و فکری و سلامت نفسانی و شجاعت و روشنبینی و روشنفکری احتیاج دارد. باید تلاش کرد و همه این سرمایهها را در راه اعتلای قوّه قضاییّه به کار برد.1380/04/07
اعتماد به نفس ملی, نظام جمهوری اسلامی ایران, استکبارستیزی, ایستادگی مقابل استکبار, اعتماد به نفس نظام امروز نظام جمهوری اسلامی - كه مستقل و دارای اعتماد به نفس است - در مقابل زیادهخواهی نظام استكبار جهانی ایستاده است.1380/04/07