newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
وحدت کلمه

امروز مصلحت کشور، مصلحت ملت و مصلحت انقلاب، اتحاد کلمه و اتحاد دلهاست. بعد از صحبتی که ما یکی، دو ماه قبل از این در توصیه به وحدت در نماز جمعه به ملت ایران عرض کردیم، برخی از شخصیتهای سیاسی نامه نوشتند و پیغام دادند که ما حاضر هستیم؛ بنده هم از آقایان خواستم، بتدریج آمدند و با بعضی از این مسؤولان و شخصیتهای برخی از گروه‌بندیها و جناح‌بندیهای سیاسی - که در بین آنها شخصیتهای محترم، علمای بزرگ و اشخاص سیاسی سابقه‌دار هستند - صحبت کردیم؛ همه هم پذیرفتند؛ عملا هم کارها و اقدامهایی کردند و فضای سیاسی جامعه، به میزان زیادی از آن التهاب دشمن پسند خارج شد و دلها به هم نزدیک گردید؛ که بنده خیلی تشکر می‌کنم. حالا باز بر سر این قضیه، بعضیها چیزی بگویند؛ بعضیها در جواب، چیز دیگری بگویند - هایی در مقابل هویی - جنجالی درست کنند؛ من مجددا تکرار می‌کنم و از کسانی که جناحها و گروههای سیاسی جامعه‌ی ما را شکل می‌دهند، خواهش می‌کنم که به متن مردم، به اخلاص و صفای مردم نگاه کنند، ببینند این ملت چگونه ملتی است. نباید کاری کرد که دلهای مردم به تصور این‌که گروههای سیاسی در مرکز نشسته‌اند و با همدیگر دعوا می‌کنند، بلرزد و آزرده و اندوهگین شود. با هم مهربانی کنند.1378/07/09
لینک ثابت
نوآوری و شکوفایی

او روشن‌بین و روشنفکر و نوآور در مباحث دینی بود؛ اما نوآوری دور از لاقیدیهای نوآوران. خیلیها در زمینه‌ی مسائل دینی، سخن نویی را به میدان می‌آورند؛ اما این سخن نو، نشانه‌ی لاقیدی و لاابالیگری آنها در وفاداری به متون اسلامی است؛ سخنِ آنهاست، نه سخن دین! روشن‌بینی و نوآوریِ امام، متّکی به دین و مبانی دینی بود؛ لذا آنچه را که در زمینه‌ی مسائل اعتقادی و اخلاقی و فقهی اسلام عرضه کرد و نو بود، آن‌چنان بود که متبحّرترین و واردترین کسانی که در این علوم و دانشها ورود داشتند، در مقابل آن اظهار تسلیم کردند و آن را به عنوان یک سخنِ بابنیاد پذیرفتند؛ نه به عنوان سخنی که متّکی به مبانی و اصول نیست.
1378/07/09

لینک ثابت
استحاله

گروههای خودی، فاصله‌ی بین خودشان را کم کنند. گروههای خودی، به همان معنایی که در نماز جمعه‌ی قبل معنا کردم؛ یعنی کسانی که اسلام را قبول دارند؛ حکومت اسلامی را قبول دارند؛ این مرد بزرگ را - که نشانه‌های او بحمدالله در میان ما به وفور مشاهده می‌شود - قبول دارند؛ راه و خط او را قبول دارند. با این معنا، این گروهها اگر نماینده‌ی مردم باشند، نماینده‌ی اکثریت قاطع مردمند؛ اگر نماینده‌ی مردم هم نباشند، باید بدانند که اکثریت قاطع مردم در این راه حرکت می‌کنند. ممکن است در گوشه و کنار، یک گروه از زخم‌خورده‌های انقلاب، وابسته‌های به دشمن و ضعیف‌النفسهای استحاله شده باشند که اینها را قبول نداشته باشند. این گروههای خودی، خطوط و فاصله‌های بین خودشان را کم و ضعیف کنند؛ فاصله‌ها بین خودشان که کم شد، فاصله‌ی با غریبه‌ها آشکار می‌شود؛ همانی که امام در وصیت‌نامه و در بیانیه‌ی خود فرمود که نگذارید غریبه‌ها بر سرنوشت این کشور تأثیر بگذارند. تأثیرگذاری غریبه فقط این نیست که بیاید مقامی را متصدی شود و به عهده گیرد؛ گاهی غریبه از راههای دیگری اعمال نفوذ می‌کند. خودیها نباید اجازه دهند. باید به هم نزدیک شوند تا غریبه‌ها فاصله‌شان با آنها آشکار شود. آن کسانی که اصل اسلام و حکومت اسلامی را قبول ندارند - البته این‌که می‌گوییم اصل اسلام را قبول ندارند، به‌عنوان یک مذهب نمی‌گوییم؛ خیلی از اقلیتهای دینی در کشور ما هستند که اسلام را قبول ندارند؛ اما راه ملت ایران را قبول دارند و با ملت همراهند - شاخصهای انقلاب و شاخصهای خط امام را قبول ندارند، اصلا منکرند و منتظرند از بیرون این مرزها کسی بیاید و زمام امور کشور را دردست گیرد، منتظرند بیگانه بیاید، منتظرند اوضاع قبل از انقلاب تکرار شود، اینها غریبه‌اند. هر چه شما خودیها با هم نزدیکتر و مهربانتر باشید، غریبه‌ها از شما فاصله‌ی بیشتری خواهند گرفت.1378/07/09
لینک ثابت
بیداری اسلامی

یک نفر یک‌تنه وارد میدان شد؛ با جاذبه‌های عظیمی که خدای متعال به برکت خصوصیات ذاتی و اکتسابی در او قرار داده بود، دلها را مجذوب خود کرد؛ دستها و پاها را به حرکت وادار کرد؛ مغزها را به اندیشیدن انداخت و این حرکت عظیم را در این‌جا، و نهضت عظیم جهانی و بیداری اسلامی را در دنیا به وجود آورد: «باش تا صبح دولتش بدمد / کاین هنوز از نتایج سحر است». بعد از این، راه امام و حکمت امام و مکتب امام و تفکر امام، در دنیا نقشها خواهد آفرید و نسلها آن را آزمایش خواهند کرد.1378/07/09
لینک ثابت
شاخص انقلاب اسلامی

گروههای خودی، فاصله‌ی بین خودشان را کم کنند. گروههای خودی، به همان معنایی که در نماز جمعه‌ی قبل معنا کردم؛ یعنی کسانی که اسلام را قبول دارند؛ حکومت اسلامی را قبول دارند؛ این مرد بزرگ را - که نشانه‌های او بحمداللَّه در میان ما به وفور مشاهده می‌شود - قبول دارند؛ راه و خطّ او را قبول دارند. با این معنا، این گروهها اگر نماینده‌ی مردم باشند، نماینده‌ی اکثریت قاطع مردمند؛ اگر نماینده‌ی مردم هم نباشند، باید بدانند که اکثریت قاطع مردم در این راه حرکت می‌کنند. ممکن است در گوشه و کنار، یک گروه از زخم‌خورده‌های انقلاب، وابسته‌های به دشمن و ضعیف‌النّفسهای استحاله شده باشند که اینها را قبول نداشته باشند. این گروههای خودی، خطوط و فاصله‌های بین خودشان را کم و ضعیف کنند؛ فاصله‌ها بین خودشان که کم شد، فاصله‌ی با غریبه‌ها آشکار می‌شود؛ همانی که امام در وصیّت‌نامه و در بیانیه‌ی خود فرمود که نگذارید غریبه‌ها بر سرنوشت این کشور تأثیر بگذارند. تأثیرگذاری غریبه فقط این نیست که بیاید مقامی را متصدّی شود و به عهده گیرد؛ گاهی غریبه از راههای دیگری اعمال نفوذ می‌کند. خودیها نباید اجازه دهند. باید به هم نزدیک شوند تا غریبه‌ها فاصله‌شان با آنها آشکار شود. آن کسانی که اصل اسلام و حکومت اسلامی را قبول ندارند - البته این‌که می‌گوییم اصل اسلام را قبول ندارند، به‌عنوان یک مذهب نمی‌گوییم؛ خیلی از اقلیتهای دینی در کشور ما هستند که اسلام را قبول ندارند؛ اما راه ملت ایران را قبول دارند و با ملت همراهند - شاخصهای انقلاب و شاخصهای خطّ امام را قبول ندارند، اصلاً منکرند و منتظرند از بیرونِ این مرزها کسی بیاید و زمام امور کشور را دردست گیرد، منتظرند بیگانه بیاید، منتظرند اوضاع قبل از انقلاب تکرار شود، اینها غریبه‌اند. هر چه شما خودیها با هم نزدیکتر و مهربانتر باشید، غریبه‌ها از شما فاصله‌ی بیشتری خواهند گرفت.1378/07/09
لینک ثابت
خط امام

این‌که ما امروز می‌گوییم خط امام، وصیت امام و توصیه‌ی امام، بر مبنای این‌چیزی است که عرض کردم. مسأله این نیست که ما به‌صورت متحجر به چیزی چسبیده باشیم، بدون این‌که تعقلی در آن‌جا باشد؛ نه. آن مرد دانا، آن مرد حکیم، آن مرد خبیر به اسلام، آن مرد دنیاشناس، با توجه به نیاز این ملت، راهی را انتخاب کرد، نشانه‌هایی را گذاشت و توصیه‌هایی را کرد؛ هرجا هم به آن توصیه‌ها عمل شد، جواب داد. امروز هم ما به همان توصیه‌ها نیاز داریم. امروز هم کشور ما به همان راه، به همان نشانه‌ها و به همان خطوط احتیاج دارد. بحمدالله عزم راسخ ملت و مسؤولان بر همین است که این راه دنبال شود. به فضل پروردگار، این راه را - که راه خدا، راه پیامبر، راه تحقق کوثر، راه نجات و سربلندی و عزت و برداشته شدن مشکلات کشور است - علی‌رغم خواست و دشمنی دشمنان و حرفهای کوته‌بینان، با کمال قدرت ادامه خواهیم داد.1378/07/09
لینک ثابت
خط امام

ممکن است بعضی نقاط اختلاف نظری درباره‌ی مسائل سیاسی و غیره بین اشخاص باشد - باشد - اختلاف نظر داشتن، حتی در مسائل دینی، گاهی موجب دعوا نیست. شما به فقهای اسلام نگاه کنید؛ یک فقیه در مسأله‌ای رأیی دارد، فقیه دیگر صددرصد رأیش مخالف اوست؛ اما پشت سر هم نماز می‌خوانند؛ به هم اقتدا می‌کنند؛ یکدیگر را عادل می‌دانند. در مسائل، این‌گونه باید حرکت کرد. اگر هوای نفس نباشد، اگر خودخواهی نباشد، اگر مصلحت قبیله‌گرایی نباشد؛ مصلحت کشور، مصلحت نظام، آینده‌های بلندمدت مورد نظر باشد، این جنجالها و این مناقشه‌ها چیزی نیست که دو گروه را، دو نفر را، دو انسان انقلابی را به جان هم بیندازد. من الان هم عرض می‌کنم که گروههای خودی، فاصله‌ی بین خودشان را کم کنند. گروههای خودی، به همان معنایی که در نماز جمعه‌ی قبل معنا کردم؛ یعنی کسانی که اسلام را قبول دارند؛ حکومت اسلامی را قبول دارند؛ این مرد بزرگ را - که نشانه‌های او بحمدالله در میان ما به وفور مشاهده می‌شود - قبول دارند؛ راه و خط او را قبول دارند. با این معنا، این گروهها اگر نماینده‌ی مردم باشند، نماینده‌ی اکثریت قاطع مردمند؛ اگر نماینده‌ی مردم هم نباشند، باید بدانند که اکثریت قاطع مردم در این راه حرکت می‌کنند. ممکن است در گوشه و کنار، یک گروه از زخم‌خورده‌های انقلاب، وابسته‌های به دشمن و ضعیف‌النفسهای استحاله شده باشند که اینها را قبول نداشته باشند. این گروههای خودی، خطوط و فاصله‌های بین خودشان را کم و ضعیف کنند؛ فاصله‌ها بین خودشان که کم شد، فاصله‌ی با غریبه‌ها آشکار می‌شود؛ همانی که امام در وصیت‌نامه و در بیانیه‌ی خود فرمود که نگذارید غریبه‌ها بر سرنوشت این کشور تأثیر بگذارند. تأثیرگذاری غریبه فقط این نیست که بیاید مقامی را متصدی شود و به عهده گیرد؛ گاهی غریبه از راههای دیگری اعمال نفوذ می‌کند. خودیها نباید اجازه دهند. باید به هم نزدیک شوند تا غریبه‌ها فاصله‌شان با آنها آشکار شود. آن کسانی که اصل اسلام و حکومت اسلامی را قبول ندارند - البته این‌که می‌گوییم اصل اسلام را قبول ندارند، به‌عنوان یک مذهب نمی‌گوییم؛ خیلی از اقلیتهای دینی در کشور ما هستند که اسلام را قبول ندارند؛ اما راه ملت ایران را قبول دارند و با ملت همراهند - شاخصهای انقلاب و شاخصهای خط امام را قبول ندارند، اصلا منکرند و منتظرند از بیرون این مرزها کسی بیاید و زمام امور کشور را دردست گیرد، منتظرند بیگانه بیاید، منتظرند اوضاع قبل از انقلاب تکرار شود، اینها غریبه‌اند. هر چه شما خودیها با هم نزدیکتر و مهربانتر باشید، غریبه‌ها از شما فاصله‌ی بیشتری خواهند گرفت.1378/07/09
لینک ثابت
حضرت زهرا(سلام الله علیها)، برجسته‌ترین مصداق کوثر برای نبیّ اکرم(صلی الله علیه و آله)

وقتی که پسران نبیّ‌اکرم در مکه یکی پس از دیگری از دنیا رفتند، دشمنان شماتتگر اسلام و پیامبر - که ارزشهایشان منحصر در مال و ثروت و فرزند و جاه و جلال دنیایی بود - پیامبر را شماتت کردند و گفتند تو ابتر هستی - یعنی بی‌دنباله - و با مرگ تو، همه چیز از آثار و نشانه‌های وجود تو تمام خواهد شد! خداوند متعال این سوره را بر پیامبر نازل کرد، تا هم قلب پیامبر را تسلّی دهد، هم حقیقتی را برای آن بزرگوار و برای مسلمانان روشن کند؛ لذا فرمود: «انّا اعطیناک الکوثر»(1)؛ ما به تو کوثر بخشیدیم؛ آن حقیقت عظیم و کثیر و فزاینده.

مصداق کوثر برای نبیّ‌اکرم، چیزهای گوناگون است. یکی از برجسته‌ترین مصادیق کوثر، وجود مقدّس فاطمه‌ی زهراست که خداوند متعال در این وجود مبارک، دنباله‌ی معنوی و مادّی پیامبر را قرار داد. برخلاف تصوّر دشمنان ملامتگر، این دختر بابرکت و این وجود ذی‌جود، آن‌چنان مایه‌ی بقای نام و یاد و مکتب و معارف پیامبر شد که از هیچ فرزند برجسته و باعظمتی، چنین چیزی مشاهده نشده است. اوّلاً از نسل او یازده امام و یازده خورشید فروزان، معارف اسلامی را بر دلهای آحاد بشر تابانیدند؛ اسلام را زنده کردند، قرآن را تبیین کردند، معارف را گسترانیدند، تحریفها را از دامن اسلام زدودند و راه سوء استفاده‌ها را بستند. یکی از این یازده امام، حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام است که پیامبر طبق روایت فرمود: «انا من حسین(2) و حسین سفینة النّجاة و مصباح الهدی».(3) با آن همه آثار و برکاتی که در آن شخصیت، در آن شهادت و بر آن قیام در تاریخ اسلام مترتّب شده است، او یکی از ذراره‌های فاطمه‌ی زهراست. یکی از این خورشیدهای فروزان، امام باقر، و یکی دیگر امام صادق علیهماالسّلام است که معارف اسلامی، مرهون زحمات آنهاست. نه فقط معارف شیعی که ائمّه‌ی معروفِ اهل سنّت، یا بی‌واسطه، یا باواسطه، بهره‌مندان از فیض دانش آنها هستند. این کوثر فزاینده‌ی روزبه‌روز درخشنده‌تر، نسل عظیم پیامبر را در تمام اقطار اسلامی پراکند و امروز هزاران، بلکه هزاران هزار خاندانهای مشخّصِ شناخته شده در همه‌ی دنیای اسلام، نمودار بقای نسل جسمانی آن بزرگوارند؛ همچنان که هزاران مشعل هدایت در دنیا نمودار بقای معنوی آن مکتب و آن وجود مقدّسند. این کوثر، فاطمه‌ی زهراست. سلام خدا بر او، درود همه‌ی انبیا و اولیا و فرشتگان و آفریدگان پروردگار بر او تا روز قیامت.1378/07/09


1 ) سوره مبارکه الكوثر آیه 1
بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ إِنّا أَعطَيناكَ الكَوثَرَ
ترجمه:
ما به تو کوثر [= خیر و برکت فراوان‌] عطا کردیم!
2 )
الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد ،شیخ مفید ج2 ص 127 ؛
كامل‏الزيارات،محمد بن قولویه ص53ح11 ؛ المناقب،ابن شهر آشوب،ج1ص74 ؛ 
ارشاد : ج 2  ص 167  ؛ كشف الغمه : ج 2 ص 11 ؛
بحار الانوار،مجلسی،ج43 ص262ح1 ؛ سنن ترمذی : ج5 ص 324 ح3864؛  قَالَ رَسُولَ اللَّهِ ص حُسَيْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً حُسَيْنٌ سِبْطٌ مِنَ الْأَسْبَاط»

حسين منی و أنا من حسين أحب الله من أحب حسينا حسين سبط من الأسباط
ترجمه:
حسین از من است و من از حسین هستم. خدا دوست دارد كسی را كه حسین دوست بدارد. حسین نوه ای از نوه ها[یم] است.
3 )
مدينة المعاجز ، السيد هاشم البحرانی  ج 4  ص 52  ؛
كمال الدین و تمام النعمة  ، شیخ صدوق ج 1 ص 264 ؛
عیون اخبار الرضا : ج 1 ص 60  ح 29 ؛
 اعلام الوری ، فضل بن حسن طبرسی : ج 2 ص ص 186 ؛
 میزان الحكمه ، محمدی ری شهری : ج 4 ص 3260 ؛

« فقال النبی - صلى الله عليه وآله - يا أبی بن كعب والذی بعثنی بالحق نبيا ، إن الحسين بن علی فی السماوات ، أعظم مما هو فی الأرض واسمه مكتوب عن يمين العرش : إن الحسين مصباح الهدى وسفينة النجاة . »
ترجمه:
پیامبر (ص) فرمود: ای ابی بن كعب قسم به كسی كه مرا به حق به پیامبری مبعوث ساخت، براستى كه حسين بن على در آسمان بزرگتر از در زمين است و اسم او در جانب راست عرش نوشته شده است :حسین چراغ هدايت و كشتى نجات است.
لینک ثابت
روشنفکری

او متعبّد بود؛ اما تعبّدی دور از تحجّر و توقّف. او روشن‏بین و روشن‏فکر و نوآور در مباحث دینی بود؛ اما نوآوری دور از لاقیدیهای نوآوران. خیلی‏ها در زمینه‏ی مسائل دینی، سخن نویی را به میدان می‏آورند؛ اما این سخن نو، نشانه‏ی لاقیدی و لاابالیگری آن‏ها در وفاداری به متون اسلامی است؛ سخنِ آن‏هاست، نه سخن دین! روشن‏بینی و نوآوریِ امام، متّکی به دین و مبانی دینی بود؛ لذا آنچه را که در زمینه‏ی مسائل اعتقادی و اخلاقی و فقهی اسلام عرضه کرد و نو بود، آن‏چنان بود که متبحّرترین و واردترین کسانی که در این علوم و دانشها ورود داشتند، در مقابل آن اظهار تسلیم کردند و آن را به عنوان یک‏سخنِ بابنیاد پذیرفتند؛ نه به عنوان سخنی که متّکی به مبانی و اصول نیست. بنابراین، او متدیّن و متعبّد، اما درعین‏حال روشن‏بین و آگاه و به‏کارگیرنده‏ی خرد، با آفاق عظیم در مسائل اعتقادی و عملی بود؛ دین‏داری‏ای که به یادآورنده‏ی دین‏داری‏های عصر نبوّت یا جلوه‏هایی از عصر معصومین علیهم‏السّلام بود.1378/07/09
لینک ثابت
مکتب امام خمینی

یک نفر یک‏تنه وارد میدان شد؛ با جاذبه‏های عظیمی که خدای متعال به برکت خصوصیّات ذاتی و اکتسابی در او قرار داده بود، دل‏ها را مجذوب خود کرد؛ دستها و پاها را به حرکت وادار کرد؛ مغزها را به اندیشیدن انداخت و این حرکت عظیم را در اینجا، و نهضت عظیم جهانی و بیداری اسلامی را در دنیا به وجود آورد: «باش تا صبح دولتش بدمد/ کاین هنوز از نتایج سحر است». بعد از این، راه امام و حکمت امام و مکتب امام و تفکّر امام، در دنیا نقشها خواهد آفرید و نسلها آن را آزمایش خواهند کرد1378/07/09
لینک ثابت
دموکراسی غربی

امام جمهوری اسلامی را مطرح کرد. جمهوری اسلامی، یعنی یک نظام حکومتیِ نوبنیاد و نوآورده شده که با هیچ‏یک از نظامهای متعارف دنیایی شباهت نداشت؛ اما همه‏ی خصوصیّات مثبتی را که می‏شود در یک نظام پیش‏بینی کرد، در جمهوری اسلامی هست: اسلام هست، آراءِ مردم هست، ایمان مردم هست، احساس عزّت هست، تعبّد هست، احکام و مقرّرات اسلامی که احیاکننده‏ی زندگی انسان است هست. بله؛ اگر ما اسلام را به معنای شناخته‏شده‏ی به‏وسیله‏ی امام یعنی به همان معنای صحیح و ناب و متّکی به مبانی و اصول به مرحله‏ی عمل بیاوریم، همه جا جواب خواهد داد؛ همچنان که هرجا به میدان آمدیم و دفاع کردیم و اصرار ورزیدیم، جواب داد. این اسلام، در نظام حکومتی جواب داد؛ که حالا مجال نیست من بگویم این قواره‏ی حکومتی که امروز در ایران وجود دارد، از همه‏ی قواره‏هایی که امروز در بخشهای مختلف جهان هست، برای آزادی و پیشرفت یک ملت متناسب‏تر است؛ هم از دمکراسی‏های غربی، هم از انواع و اقسام نظامهای حکومتی دیگر؛ چه برسد به آن نظامهای بسته‏ی استبدادی که راجع به آن‏ها اصلًا بحثی نداریم. آنجایی که پیشنهاد نظام اسلامی، هرچه بود، عمل شد، جواب داد؛ در زمینه‏ی پایبندی به مسائل فرهنگی و مقابله‏ی با دشمن، جواب داد. تا آن روز، همیشه کشور و ملت ما گیرنده‏ی فرهنگ غرب بود؛ اما به برکت اقدام امام، جریان فرهنگی دوسویه شد؛ یک جریان فرهنگی هم از سوی مرکز ما یعنی از سوی جامعه‏ی اسلامی به سمت بیرون این جامعه به حرکت درآمد؛ آن‏چنان شد که سران استکبار را بارها و بارها به وحشت انداخت و تا امروز هم آن را تکرار می‏کنند؛ البته این روزها کمتر. فریاد می‏کردند که شما می‏خواهید انقلابتان را صادر کنید؛ درحالی‏که ما انقلابمان را بسته‏بندی نکرده بودیم تا به جایی صادر کنیم! معنایش همین جریان این‏سویه‏ی فرهنگی بود که به کشورهای اسلامی و حتّی به غیر کشورهای اسلامی می‏رفت و انسانها را بیدار و متوجّه می‏کرد.1378/07/09
لینک ثابت
کالای داخلی

در دوره‏ی پیش از انقلاب همان سالهای اواخر دهه‏ی چهل و اوایل دهه‏ی پنجاه بارها در سخنرانیهایی که برای جوانان تشکیل می‏شد، از روی شواهد و قرائن می‏گفتم این وضعیتی که ما از لحاظ بی‏بندوباری و بی‏حجابی و فحشا در کشورمان داریم، در کشورهای اروپایی نیست! واقعا هم نبود؛ من اطّلاع داشتم. البته در کشورهای اروپایی ممکن بود فلان مرکزِ فسادی وجود داشته باشد؛ اما عرف زندگی مردم در آنجا مثلًا وضع و پوشش و رفتار زنان بهتر از آن چیزی بود که انسان بخصوص در بعضی از شهرهای ما ملاحظه می‏کرد و می‏دید! از لحاظ اخلاقی، مردم دچار انواع و اقسام آسیبهای اخلاقی بودند؛ نه فقط اخلاق شهوانی. توسط آن‏ها، ارتباطات مردم، مراودات مردم، تکیه و اعتماد مردم، همه‏اش آفت‏زده شده بود. این‏طوری پیش برده بودند و اداره کرده بودند؛ بحثِ تعمّد بود. مردم را بی‏حال و بی‏حوصله و ناامید می‏خواستند. اخلاقهای پیش‏برنده‏ی یک ملت، امید و تحرّک و جدّیت است. ملتی که ناامید باشد، ملتی که از آینده‏ی خود مأیوس باشد، ملتی که خود را تحقیر کند، پیشرفت نخواهد کرد. هر جنسی که گفته می‏شد در داخل تولید شده است، خودِ این داخلی بودن، معنایش این بود که ارزشی ندارد! خود افراد، تحصیل‏کرده‏ها، دیگران، به هم می‏گفتند که ایرانی یک لولهنگ آن آفتابه‏های گِلی قدیمی هم نمی‏تواند بسازد! یعنی نسل پیشرفته‏ی علمی هم نسبت به آینده‏ی علمی این کشور ناامید بود. این، آن مشکل اخلاقی است.1378/07/09
لینک ثابت
اقتصاد اسلامی

اگر ما در زمینه‏ی اقتصادی و در زمینه‏ی تشکیلات اداری هم توصیه‏ی اسلام را دقیقاً عمل می‏کردیم، یقیناً وضعمان بهتر از این بود. ما آنچه را که در زمینه‏های اقتصادی عمل کرده‏ایم، متأسفانه یک نسخه‏ی مخلوط است. چیزهایی از اسلام در آن هست؛ اما مخلوط دارد. آن بخشِ مخلوط شده، برای ما هرگز خیری به بار نیاورده است. امروز نظرات اقتصادی غربی که تا اندکی قبل جزو مسلّمات محسوب می‏شد، مورد مناقشه‏ی خود غربی‏ها قرار می‏گیرد. واقعاً تقصیر ملتها چیست؟ تقصیر ملتهایی که به‏وسیله‏ی سرانشان به پیروی از این روشهای اقتصادی مجبور می‏شوند، چیست؟ ما بانک بدون ربای اسلامی را در اواخر حیات مبارک امام راه انداختیم، اما ناقص! یکی از همّتهای دولت فعلی این هست و امیدواریم إن شاء اللّه در این کار موفّق شوند که بانک اسلامیِ بدون ربا را به‏طور کامل اجرا کنند. البته قبلًا فعّالیتهای زیادی شده است؛ اما بایستی قدمهای بعدی برداشته شود.1378/07/09
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی