ورود مراجع عظام در این میدان، تأثیر بسیار زیادی داشت. همه فهمیدند که این شایعات و حرفها و دودستگیهایی که گفته میشود، یاوه و پوچ است. همه پای پرچم اسلام ایستادهاند. گروههای سیاسی و مسؤولان عالیرتبهی کشور، وارد شدند و صحبت کردند. جناحبندیهای مختلف سیاسی کشور؛ اینهایی که آنها میخواهند رویشان اسم بگذارند؛ یکی را چپ میگویند، یکی را راست میگویند؛ یکی را افراطی نام میگذارند، یکی را اصلاحطلب لقب میدهند؛ این لقبهای مندرآوردی و خلاف واقع که فقط برای تفرقه افکندن در بین صفوف مردم است، در هوشمندی مردم، در هوشمندی مسؤولان و در هوشمندی جریانات سیاسی اثر نگذاشت. همه فهمیدند که اینجا مصلحت کشور است. لذا وارد میدان شدند؛ البته به اختلاف، بعضی کمتر، بعضی بیشتر. بیتوجهیهایی هم بعضا انجام گرفت که امیدواریم تجربهای باشد برای خود اشخاصی که توجه نکردند و انشاءالله بیشتر به این مسائل توجه کنند.1377/08/08
لینک ثابت
در ابتدا اشارهای بکنم به اینکه امروز «روز جوان و نوجوان» است و مناسبت آن هم شهادت یک نوجوان بسیجی - شهید حسین فهمیده - است. این از آن مواردی است که شخصیتهای حقیقی، به نماد و به حقایق اسطورهگون تبدیل میشوند. ما در تاریخ خود از این موارد بسیار داریم. ای بسا حوادثی که امروز وقتی گفته شود، از بس عجیب است همه تصور کنند که اسطوره و افسانه است؛ اما حقیقت است. نمونههای آن را ما در زمان خودمان بارها و بارها دیدهایم و شنیدهایم و از جملهی زیباترین آنها، شهادت این نوجوان بسیجی است. او سیزده ساله بود؛ اما با رشد، با شعور، با اراده و مصمم، که کشور خود را میشناخت، امام خود را میشناخت، دشمن خود را میشناخت، اهمیت وجود و فعالیت خود را هم میشناخت و رفت این سرمایه را تقدیم عزت کشور و آیندهی انقلاب و منافع و مصالح مردم کرد. جسم او رفت؛ اما روحش زنده ماند، یادش ابدی شد و خاطرهاش به صورت اسطوره درآمد. این الگوست.1377/08/08
لینک ثابت
عمل صالح و کار در راه خداوند آسان کننده مشکلات برزخ
امیرالمؤمنین علیهالسّلام طبق روایتی که مرحوم مجلسی از «مصباحالمتهجّد» نقل میکند، در یکی از روزهای جمعه خطبهای ایراد فرمود که با حمد و ثنای حضرت باریتعالی با بلیغترین و عمیقترین و زیباترین کلمات شروع میشود و سپس با صلوات و سلام بر محمّد رسولاللَّه، خاتم انبیا صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم و شهادت بر عبودیّت و پیامبری ایشان ادامه پیدا میکند و بعد جملاتی را خطاب به مردم بیان فرماید که من چند عبارت از این جملات را میخوانم و به ترجمهی آن قناعت میکنم.
امیرالمؤمنین علیهالسّلام فرمود: «اوصیکم عباداللَّه بتقوی اللَّه»؛ بندگان خدا! شما را به پرهیزکاری و رعایت تقوا سفارش میکنم. «و اغتنام طاعته»؛ و سفارش میکنم که اطاعت پروردگار را مغتنم بشمارید. «ما استطعتم»؛ تا آن مقداری که در توان و قدرت شماست. «فی هذه الایّام الخالیه الفانیة»؛ هر چه میتوانید، در این روزهای گذرا و رو به فنای عمرتان، اطاعت از خدا و پیروی از فرمان پروردگار را مغتنم بشمارید. «و اعداد العمل الصالح، لجلیل ما یشفی به علیکم الموت»؛ سفارش میکنم، تا آنجا که میتوانید، برای مقابله با آن مشکلات و مصائب عظیمی که مرگ، آنها را مُشرف بر شما قرار خواهد داد - یعنی برای مقابله با دشواریهای شناخته نشده برای بشر از لحاظ عظمت - عمل صالح فراهم و آماده کنید. مرگ را آنچنان باید بزرگ دانست که اولیا و بزرگان از مقابلهی با آن به خود میلرزیدند. حوادثی که پس از مرگ در آغاز حیات نشئهی برزخ برای ما پیش میآید، به قدری با عظمت و مهیب و دشوار و غیر قابل تحمّل است که مردان خدا را - که فیالجمله از آن خبری داشتند - به خود میلرزاند. برای مقابله با آن مشکلات و مصائب، یک راه وجود دارد و آن، عمل صالح و کار در راه خداست. تنها چیزی که آنجا به داد انسان میرسد، عمل صالح است. «فی امرکم بالرفض لهذه الدنیا التارکة لکم»؛ فرمود: من به شما امر میکنم - امیر مؤمنان است؛ امیر معنوی و مادّی، امیر ظاهری و باطنی، امیر جسم و جان - این زخارف دنیا را که ترککنندهی شمایند، رها کنید و اینقدر به فکر مادّیات برای خودتان نباشید؛ چون اینها «الزائلة عنکم»؛ همه زوال پیدا میکند. «و ان لم تکونوا تحبّون ترکها»؛ اگرچه شما دوست ندارید که این مال و این عیش و این مقام، شما را رها کند، اما رها میکند. «و المبلیة لاجسادکم و ان احببتم تجدیدها»؛ این دنیا جسمهای شما را میپوساند و خاک میکند؛ اگرچه شما میخواهید که آنها زنده شوند. این دنیا شما را پیر و ضعیف میکند و قوا را نابود میسازد؛ اگرچه شما میخواهید این قوا همیشه برای شما بماند و روزبهروز تجدید شود. «و انّما مثلکم و مثلها کرکب سلکوا سبیلاً و کانّهم قد قطعوه و افضوا الی علم فکانهم قدبلغوه»؛ در جادهای با سرعت میروید، نشانهای در دوردست است، آن را از دور میبینید؛ اما خواهی نخواهی با طیّ طریق به آن خواهید رسید. این جاده، همان دنیاست. آن سنگِ نشانه و آن عَلَم، همان اجل و همان سرآمد و همان منتهای مدّت است که ناگزیر به آن میرسیم. ... «فلا تنافسوا فی عزّ الدنیا و فخرها»؛ برای عزّتها و جاه و جلال ظاهری و نام و نشانِ گذرا، با یکدیگر تنافس نکنید، حسادت نورزید، رقابت نکنید. «ولا تعجبوا بزینتها و نعیمها»؛ به زینت و نعمت دنیا شگفتزده نشوید. «ولا تجزعوا من ضرائها و بؤسها»؛ از سختیها و دشواریهای زندگیِ کوتاه دنیا، به جزع نیایید. «فان عزّالدنیا و فخرها الی انقطاع»؛ این زینت و عزّت، رو به انقطاع و نابودی است. «وان زینتها و نعیمها الی ارتجاع»؛ زیباییها و نعمتها، رو به برگشت دارد. جوانی و نشاط و زیبایی، جای خود را به پیری و افسردگی و خمودگی میدهد. «وان ضراعها و بؤسها الی نفاد»؛ سختیها هم تمام میشود و از بین میرود. «و کلّ مدّة فیها الی منتهی»؛ همهی زمانهای این عالم و این زندگی، به سوی پایان حرکت میکند. «و کلّ حیّ فیها الی بلی»؛ همهی زندهها به سوی پوسیدگی و کهنگی راه میروند.(1)
این همان امیرالمؤمنین علیهالسّلام است که با دست خودش مزرعه آباد میکرد و چاه حفر مینمود. این حرفها را زمانی بر زبان آورده است که حکومت میکرد. در رأس قدرتی قرار داشت که از مناطق ماوراء النّهر تا دریای مدیترانه، در زیر نگین این قدرت بود و آنها را اداره میکرد. او جنگ داشت، صلح داشت، سیاست داشت، بیتالمال داشت، فعّالیت داشت، سازندگی داشت. این حرفها به معنای آن نیست که دنیا را آباد نکنید. این حرفها به معنای آن است که خودتان را محور همهی تلاشها و کارهای مادّی ندانید؛ برای خود، همهی قوا را صرف نکنید؛ برای سهم خود از زندگی، دنیا را جهنّم نکنید؛ برای مال، برای منال، برای راحتی و برای پول، زندگی را بر انسانهای دیگر تلخ نکنید.1377/08/08
1 )
مصباح المتهجد،شیخ طوسی ص 380 ؛
تنبیه الخواطر، ورام بن ابی فراس، ج 2 ، ص 253 ؛
بحارالانوار،علامه مجلسی : ج 86 ص 236 ح68 ؛
مستدرك وسائل الشیعه ، محدث نوری ج6 ص 30 ح 6359 ؛
خطب أمير المؤمنين علی بن أبی طالب ص يوم الجمعة فقال (...) أوصيكم عباد الله بتقوى الله و اغتنام طاعته ما استطعتم فی هذه الأيام الخالية الفانية و إعداد العمل الصالح لجليل ما يشفی به عليكم الموت فی أمركم بالرفض لهذه الدنيا التاركة لكم الزائلة عنكم و إن لم تكونوا تحبون تركها و المبلية لأجسادكم و إن أحببتم تجديدها و إنما مثلكم و مثلها كركب سلكوا سبيلا و كأنهم قد قطعوه و أفضوا إلى علم فكأنهم قد بلغوه و كم عسى المجری إلى الغاية أن يجری إليها حتى يبلغها و كم عسى أن يكون بقاء من له يوم لا يعدوه و طالب حثيث من الموت يحدوه فلا تنافسوا فی عز الدنيا و فخرها و لا تعجبوا بزينتها و نعيمها و لا تجزعوا من ضراءها و بؤسها فإن عز الدنيا و فخرها إلى انقطاع و إن زينتها و نعيمها إلى ارتجاع و إن ضراءها و بؤسها إلى نفاد و كل مدة فيها إلى منتهى و كل حی فيها إلى بلى أ و ليس لكم فی آثار الأولين و فی آبائكم الماضين معتبر و بصيرة إن كنتم تعقلون أ لم تروا إلى الأموات لا يرجعون و إلى الأخلاف منكم لا يخلدون قال الله تعالى و الصدق قوله وَ حَرامٌ عَلى قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُونَ و قال كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ الآية أ و لستم ترون إلى أهل الدنيا و هم يصبحون على أحوال شتى فمن ميت يبكى و مفجوع يعزى و صريع يتلوى و آخر يبشر و يهنأ و من عائد يعود و آخر بنفسه يجود و طالب للدنيا و الموت يطلبه و غافل ليس بمغفول عنه ... 0
ترجمه:
بندگان خدا شما را به تقوای الهی و مغتنم شمردن اطاعت پروردگار تا آنجا كه می توانید، در اين روزهای فراغتی كه از بين میرود و آماده ساختن عمل نیكو براى مقابله ى با مشكلات عظيمى كه مرگ، را مشرف بر شما قرار می دهد، سفارش می كنم تا آن مقدارى كه در توان و قدرت شماست در اين روزهاى گذرا و ناپایدار، سفارش مى كنم، من شما را امر مى كنم كه اين دنيا را كه شما را ترك مى كند و از شما نیست می شود رها كنيد اگرچه شما دوست نداريد آن را رها سازید دنیایی كه جسمهاى شما را مى پوساند و خاك مى كند اگرچه شما نو شدن آن را مى خواهيد. و همانا كه مثل شما و مثل دنیا مانند مسافرانی است كه راهی را وارد می شوند و گویی كه آن را پیموده اند و سرانجام به پرچمی می رسند گوییكه به آن رسیده اند و جه بسا رونده به سوی هدفی كه به سویش حركت كرده است تا اینكه به آن می رسد و چه بسا كه برای او یك روز باقی است كه آن را حساب نمی كند و طلب كننده سریع كه آن را مشخص می كند پس برای بزرگی و برتری دنیا با هم رقابت نكنید و به زینت و نعمت های آن شگفت زده نشوید و از سختی و ناداری آن بی تابی نكنید زیراكه بزرگی و برتری دنیا رو به پایان است و زینت و نعمت های آن رو به بازگشت است و سختی و ناداری آن رو به نابودی است و تمام زمان های دنیا به سوی تمام شدن می باشند و همه زنده ها به سوی پوسیدگی می باشند آیا اگر فكر كنید، برای شما در اخبار و نشانه های گذشتگان و پدرانتان مایه عبرت و معرفت نیست؟ آیا به مردگان نمی نگرید كه باز نمی گردند و نیز فرزندان خویش كه جاودانه نمی شوند خداوند بزرگ مرتبه كه سخن او راست و حقیقت است فرمود: و مردم شهری كه ما آن را هلاك كرده ایم محال است بازگشتی داشته باشند و فرمود هر كسى مرگ را مىچشد و جز اين نيست كه روز قيامت پاداشتان به تمامى به شما داده مىشود. نشانه اینكه آیا به مردمان دنیا نگریسته اید در حالیكه حالتهای مختلف صبح می كنند؛ برای مرده ای گریه می شود، به سوگوار و دردمندی دلداری و تسلیت گفته می شود و افتاده ای كه از درد به خود می پیچد و دیگری كه مژده و تبریك می گوید و عیادت كننده ای كه عیادت می كند و دیگری كه جان خویش را می بخشد و كسی كه خواهان دنیاست اما مرگ به دنبال اوست و انسان غافلی كه مرگ از او غفلت نمی كند ...
لینک ثابت
یادکرد میلاد امام جواد و امام هادی(علیهماالسلام) در دعای روزهای رجب
من لازم بود از ولادت حضرت جواد الائمّه علیهالسّلام یاد کنم که در آن دعای روزهای رجب میخوانیم: «اللّهم انّی اسئلک بالمولودین فی رجب محمّدبنعلی الثانی و ابنه علیبنمحمّد المنتجب»(1). هم میلاد حضرت جواد و هم میلاد حضرت هادی در این ماه بوده است که باید از این دو روز تجلیل کنیم. من از زبان خودم و از دل شما، ارادت و اخلاص و ایمان بیشائبهی خودمان را به آستان این دو امام همام عرض میکنم و امیدوارم خدای متعال ما را در دنیا و آخرت با معارف آنان و اشخاص آنان و یاد آنان زنده بدارد و محشور کند.1377/08/08
1 )
مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص 804 ؛ اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ص 647 ؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 50، ص 14، ح 14 ؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 135 (اعمال مشتركه ماه رجب).
« اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِالْمَوْلُودَيْنِ فِی رَجَبٍ- مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الثَّانِی وَ ابْنِهِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمَا إِلَيْكَ خَيْرَ الْقُرْبِ يَا مَنْ إِلَيْهِ الْمَعْرُوفُ طُلِبَ وَ فِيمَا لَدَيْهِ رُغِبَ أَسْأَلُكَ سُؤَالَ مُقْتَرِفٍ مُذْنِبٍ قَدْ أَوْبَقَتْهُ ذُنُوبُهُ وَ أَوْثَقَتْهُ عُيُوبُهُ فَطَالَ عَلَى الْخَطَايَا دُءُوبُهُ وَ مِنَ الرَّزَايَا خُطُوبُهُ يَسْأَلُكَ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ وَ النُّزُوعَ عَنِ الْحَوْبَةِ وَ مِنَ النَّارِ فَكَاكَ رَقَبَتِهِ وَ الْعَفْوَ عَمَّا فِی رِبْقَتِهِ فَأَنْتَ مَوْلَايَ أَعْظَمُ أَمَلِهِ وَ ثِقَتِهِ اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُكَ بِمَسَائِلِكَ الشَّرِيفَةِ وَ وَسَائِلِكَ الْمُنِيفَةِ أَنْ تَتَغَمَّدَنِی فِی هَذَا الشَّهْرِ بِرَحْمَةٍ مِنْكَ وَاسِعَةٍ وَ نِعْمَةٍ وَازِعَةٍ وَ نَفْسٍ بِمَا رَزَقْتَهَا قَانِعَةٍ إِلَى نُزُولِ الْحَافِرَةِ وَ مَحَلِّ الْآخِرَةِ وَ مَا هِيَ إِلَيْهِ صَائِرَة »
ترجمه:
[نامه امام زمان علیهالسلام به ابن عیّاش در دعای توسل به دو مولود ماه رجب] خدایا من به سبب این دو مولود در ماه رجب؛ امام جواد (ع) و امام هادی (ع) كه برگزیده است از تو می خواهم و به خاطر این دو بهترین قرب و نزدیكی را به تو می جویم ای كسی كه از او نیكی طلب شود و به آنچه نزد اوست خواسته شود از تو می خواهم خواستن كسی كه مرتكب گناه شده است و گناهانش او را نابود ساخته است و زشتی هایش او را در بند كرده است و عادت او بر گناهان و مشكلاتش در مقابل مصیبت ها طولانی شده است، توبه و بازگشتی نیكو و كناره گیری از گناه و رهایی از آتش و گذشت و بخشش از آنچه بر گردنش است از تو می خواهد پس تو ای سرورم تو بزرگترین آرزو و اطمینانش هستی. خدایا به سبب مسایل شریف و به اسباب رفیعت از تو می خواهم مرا در این ماه به رحمت گسترده خود و نعمت توزیع شده ات و نفس قانعی به آنچه روزیش كردی تا زمانی كه وارد گور و آخرت شود و بدانچه سرانجام بدان رهسپار است، فرو پوشانی.
لینک ثابت
جوانِ زنده و بانشاط و پُرامید و پاکدامن، میتواند یک تاریخ را بیمه کند.1377/08/08
لینک ثابت
شما ملت ایران با این انتخابات عظیم و باشکوه، کشورتان را بیمه کردید؛ به دشمن نشان دادید که مردم در صحنهاند؛ به دشمن نشان دادید که مردم به آرمانها و ارزشهای انقلاب و دین پایبندند و به روحانیون معظّم و علمای اعلام احترام میگذارند و برای سخن مراجع عظیم تقلید و سخن مسئولان دلسوز کشور اهمیت قائلند. اینها برای دشمن خیلی معنیدار است. تأثیری که این انتخابات گذاشت هم خود انتخابات، هم نتایجی که انتخابات خبرگان بههرحال دارد از آن تأثیرات بسیار ماندنی و عمیق و شگفتآور برای دوست و دشمن است. به همین جهت هم بود که دشمن علیه این مجلس بیاندازه تبلیغات کرد. اینها قریب یک سال خرج کردند، زحمت کشیدند، تبلیغ نمودند و خواستند اهمیتش را کم کنند. مرتّب گفتند تحریم میکنند؛ مرتّب گفتند شرکت نمیکنند؛ اما همهی آنچه که اتّفاق افتاد، عکس نظر آنها را ثابت کرد. ملت ایران خیلی هوشیاری نشان میدهد. شما برای نظام جمهوری اسلامی و برای انقلاب و کشورتان آبرو شدید. من لازم است از همهی کسانی که در این حرکت عظیمِ مردمی نقشی ایفا کردند، صمیمانه تشکّر کنم.1377/08/08
لینک ثابت
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، اسلام و مسلمین را نصرت بده؛ دشمنان اسلام را منکوب کن؛ دلهای ما را با خودت آشنا کن.1377/08/08
لینک ثابت
صهیونیستها اوّل با کمک انگلیس، بعد با کمک امریکا و بسیاری از کشورهای دنیا و با انواع و اقسام کارهای خیانتکارانه و تروریستی و ایجاد وحشت و ارعاب، توانستند این حکومت صهیونیستی را در داخل اراضی اشغالی به وجود آورند. چهل، پنجاه سال را هم که بگذرانند، باز یک نکتهی اصلی حل نشده است و آن این است که آدم صهیونیستِ غاصب نمیتواند در این خانهی غصبی خواب راحت بکند؛ امنیت ندارد. بله؛ این واقعیت است. پول دارند، فناوری مدرن و فوق مدرن دارند، حمایت سیاسی قدرتهای استکباری را دارند، اسلحه دارند، وسایل شکنجه دارند، فلسطینیها را در همه جا، حتی نوجوانان را در داخل مدارسشان تعقیب میکنند همهی اینها به جای خود محفوظ اما خدای متعال آسایش و راحتی را از آن جمعِ آسایش و راحتطلب و ترسو باز گرفته است؛ چون فلسطین زنده است، چون ملت فلسطین زنده است، چون جوانان فلسطین زندهاند.1377/08/08
لینک ثابت
بعضی هم بودند که مصرانه و مغرضانه و معاندانه میخواستند جلو آرای مردم را بگیرند. اینها خودی نیستند. در زمان امام هم همان جریانات از اول انقلاب، از اولین انتخاباتهایی که انجام میگرفت، همیشه موضع منفی، موضع مخالف، موضع نقزن و موضع شایعهپرداز داشتند؛ حالا هم دارند. از آنها هم ما غیر از آنچه که کردند، انتظاری نداشتیم و نداریم. امیدواریم که انشاءالله این تجربهی موفق، برای ملت ما موجب پیشرفت و امید بیشتر باشد و مجلس خبرگان بتواند به وظایف قانونی خود عمل کند.1377/08/08
لینک ثابت
خود آمریکاییها مکرّر گفتهاند که قراردادهای صلح بین سازمان به اصطلاح آزادیبخش فلسطین و اسرائیل، نقش کاغذ است و هیچ واقعیت خارجی ندارد. به خاطر ضعف دیپلماسی و ناتوانی امریکا در دنبالگیری این کار، آبروی امریکا در دنیا رفت. مسائل داخلی و خارجیِ متعدّد دیگری هم هست. نشستند با یک کار فشرده در ظرف چند هفتهی کوتاه، توافقی را به امضای کسی که خود را نمایندهی مردم فلسطین میداند، رساندند؛ انسانی حقیر، انسانی خائن، انسانی به شدّت فرورفته در لجنزار خودپرستی و دنیاپرستی که اصلًا لایق نیست انسان او را عضوی از مقاومت فلسطین بداند؛ چه رسد به اینکه بخواهد رهبر آن مقاومت باشد! او در حقیقت مسئولیت تعقیب و دنبالگیری کار مبارزات فلسطینی را بر عهده گرفت؛ یعنی مسألهی گرفتاری بزرگ دولت صهیونیست را از قِبَل انقلابیون مسلمان فلسطینی، از دوش او برداشت و به دوش خودش گرفت! این بار را که او باید حمل میکرد، این حمل کرد و کارِ دشمن آسان شد! برای انقلابیون فلسطین، مشکلات و دردسر آفرید و دخالت زشت و حضور مداخلهجویانهی تحکّمآمیز امریکا را بیشتر کرد!1377/08/08
لینک ثابت
صهیونیستها اوّل با کمک انگلیس، بعد با کمک امریکا و بسیاری از کشورهای دنیا و با انواع و اقسام کارهای خیانتکارانه و تروریستی و ایجاد وحشت و ارعاب، توانستند این حکومت صهیونیستی را در داخل اراضی اشغالی به وجود آورند. چهل، پنجاه سال را هم که بگذرانند، باز یک نکتهی اصلی حل نشده است و آن این است که آدم صهیونیستِ غاصب نمیتواند در این خانهی غصبی خواب راحت بکند؛ امنیت ندارد. بله؛ این واقعیت است. پول دارند، فناوری مدرن و فوق مدرن دارند، حمایت سیاسی قدرتهای استکباری را دارند، اسلحه دارند، وسایل شکنجه دارند، فلسطینیها را در همه جا، حتی نوجوانان را در داخل مدارسشان تعقیب میکنند همهی اینها به جای خود محفوظ اما خدای متعال آسایش و راحتی را از آن جمعِ آسایش و راحتطلب و ترسو باز گرفته است؛ چون فلسطین زنده است، چون ملت فلسطین زنده است، چون جوانان فلسطین زندهاند.1377/08/08
لینک ثابت
امیرالمؤمنین علیهالسّلام طبق روایتی که مرحوم مجلسی از «مصباحالمتهجّد(256)» نقل میکند، در یکی از روزهای جمعه خطبهای ایراد فرمود که با حمد و ثنای حضرت باریتعالی با بلیغترین و عمیقترین و زیباترین کلمات شروع میشود و سپس با صلوات و سلام بر محمّد رسولاللَّه، خاتم انبیا صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم و شهادت بر عبودیّت و پیامبری ایشان ادامه پیدا میکند و بعد جملاتی را خطاب به مردم بیان فرماید که من چند عبارت از این جملات را میخوانم و به ترجمهی آن قناعت میکنم.
امیرالمؤمنین علیهالسّلام فرمود: «اوصیکم عباداللَّه بتقوی اللَّه»؛ بندگان خدا! شما را به پرهیزکاری و رعایت تقوا سفارش میکنم. «و اغتنام طاعته»؛ و سفارش میکنم که اطاعت پروردگار را مغتنم بشمارید. «ما استطعتم»؛ تا آن مقداری که در توان و قدرت شماست. «فی هذه الایّام الخالیه الفانیة»؛ هر چه میتوانید، در این روزهای گذرا و رو به فنای عمرتان، اطاعت از خدا و پیروی از فرمان پروردگار را مغتنم بشمارید. «و اعداد العمل الصالح، لجلیل ما یشفی به علیکم الموت»؛ سفارش میکنم، تا آنجا که میتوانید، برای مقابله با آن مشکلات و مصائب عظیمی که مرگ، آنها را مُشرف بر شما قرار خواهد داد - یعنی برای مقابله با دشواریهای شناخته نشده برای بشر از لحاظ عظمت - عمل صالح فراهم و آماده کنید. مرگ را آنچنان باید بزرگ دانست که اولیا و بزرگان از مقابلهی با آن به خود میلرزیدند. حوادثی که پس از مرگ در آغاز حیات نشئهی برزخ برای ما پیش میآید، به قدری با عظمت و مهیب و دشوار و غیر قابل تحمّل است که مردان خدا را - که فیالجمله از آن خبری داشتند - به خود میلرزاند. برای مقابله با آن مشکلات و مصائب، یک راه وجود دارد و آن، عمل صالح و کار در راه خداست. تنها چیزی که آنجا به داد انسان میرسد، عمل صالح است. «فی امرکم بالرفض لهذه الدنیا التارکة لکم»؛ فرمود: من به شما امر میکنم - امیر مؤمنان است؛ امیر معنوی و مادّی، امیر ظاهری و باطنی، امیر جسم و جان - این زخارف دنیا را که ترککنندهی شمایند، رها کنید و اینقدر به فکر مادّیات برای خودتان نباشید؛ چون اینها «الزائلة عنکم»؛ همه زوال پیدا میکند. «و ان لم تکونوا تحبّون ترکها»؛ اگرچه شما دوست ندارید که این مال و این عیش و این مقام، شما را رها کند، اما رها میکند. «و المبلیة لاجسادکم و ان احببتم تجدیدها»؛ این دنیا جسمهای شما را میپوساند و خاک میکند؛ اگرچه شما میخواهید که آنها زنده شوند. این دنیا شما را پیر و ضعیف میکند و قوا را نابود میسازد؛ اگرچه شما میخواهید این قوا همیشه برای شما بماند و روزبهروز تجدید شود. «و انّما مثلکم و مثلها کرکب سلکوا سبیلاً و کانّهم قد قطعوه و افضوا الی علم فکانهم قدبلغوه»؛ در جادهای با سرعت میروید، نشانهای در دوردست است، آن را از دور میبینید؛ اما خواهی نخواهی با طیّ طریق به آن خواهید رسید. این جاده، همان دنیاست. آن سنگِ نشانه و آن عَلَم، همان اجل و همان سرآمد و همان منتهای مدّت است که ناگزیر به آن میرسیم. ... «فلا تنافسوا فی عزّ الدنیا و فخرها»؛ برای عزّتها و جاه و جلال ظاهری و نام و نشانِ گذرا، با یکدیگر تنافس نکنید، حسادت نورزید، رقابت نکنید. «ولا تعجبوا بزینتها و نعیمها»؛ به زینت و نعمت دنیا شگفتزده نشوید. «ولا تجزعوا من ضرائها و بؤسها»؛ از سختیها و دشواریهای زندگیِ کوتاه دنیا، به جزع نیایید. «فان عزّالدنیا و فخرها الی انقطاع»؛ این زینت و عزّت، رو به انقطاع و نابودی است. «وان زینتها و نعیمها الی ارتجاع»؛ زیباییها و نعمتها، رو به برگشت دارد. جوانی و نشاط و زیبایی، جای خود را به پیری و افسردگی و خمودگی میدهد. «وان ضراعها و بؤسها الی نفاد»؛ سختیها هم تمام میشود و از بین میرود. «و کلّ مدّة فیها الی منتهی»؛ همهی زمانهای این عالم و این زندگی، به سوی پایان حرکت میکند. «و کلّ حیّ فیها الی بلی»؛ همهی زندهها به سوی پوسیدگی و کهنگی راه میروند.
این همان امیرالمؤمنین علیهالسّلام است که با دست خودش مزرعه آباد میکرد و چاه حفر مینمود. این حرفها را زمانی بر زبان آورده است که حکومت میکرد. در رأس قدرتی قرار داشت که از مناطق ماوراء النّهر تا دریای مدیترانه، در زیر نگین این قدرت بود و آنها را اداره میکرد. او جنگ داشت، صلح داشت، سیاست داشت، بیتالمال داشت، فعّالیت داشت، سازندگی داشت. این حرفها به معنای آن نیست که دنیا را آباد نکنید. این حرفها به معنای آن است که خودتان را محور همهی تلاشها و کارهای مادّی ندانید؛ برای خود، همهی قوا را صرف نکنید؛ برای سهم خود از زندگی، دنیا را جهنّم نکنید؛ برای مال، برای منال، برای راحتی و برای پول، زندگی را بر انسانهای دیگر تلخ نکنید.
تقوا پیشه کنید. تقوا، یعنی ملاحظهی همهی کارهای صادر از خود. هر کاری که میکنید، مراقب باشید که چه میکنید. هر سخنی که میگویید، هر اقدامی که میکنید، هر تصمیمی که میگیرید، توجّه کنید که این سخن و این اقدام و این تصمیم، به زیان انسانیت، به زیان جامعه، به زیان آخرتِ خودتان و به زیان دین خودتان نباشد؛ این تقواست. هر جمعه، خطیب جمعه این سخن را خطاب به مردم و خطاب به خودش تکرار میکند: «اوصیکم و نفسی بتقوی اللَّه»؛ شما و خودم را به تقوا توصیه میکنم. همهی ما محتاج شنیدن این توصیهها هستیم و اهمیت نماز جمعه، از جمله در همین است.1377/08/08
لینک ثابت
در اوّلین جملهی این خطبه، خطاب به شما برادران و خواهران عرض میکنم که عزیزان من! زاد و توشهی تقوا را فراموش نکنید و یکدیگر را هم به تقوا و پرهیزکاری سفارش نمایید. در داخل خانه، پدران و مادران به فرزندان؛ فرزندان به پدران و مادران و خواهران و برادران؛ در محیط کار، همکاران به یکدیگر و در محیط جامعه، همه نسبت به هم خیرخواهانه نصیحت به تقوا کنند. نگذارید خدای ناکرده بیتقوایی در ما شکل بگیرد، یا در جامعه گسترش پیدا کند.1377/08/08
لینک ثابت
جوانان و نوجوانان عزیز من! همهی شما میتوانید در کشورتان نقش پیدا کنید. یک روز نقش، نقش «حسین فهمیده» بود؛ یک روز نقشهای دیگر است. در زمینهی مسائل دینی، مسائل فرهنگی، مسائل سیاسی، مسائل اخلاقی، آیندهنگری، امیدبخشی، نشاط دادن به محیط پیرامون خود و تعبّد و تقیّد و پایبندی به شریعت اسلامی - که سرمایهی سربلندی فرد و جامعه است - میتوان مجاهدت کرد. البته در آنها، دادنِ جان مطرح نیست؛ اما همّت و اراده و تصمیم لازم دارد. همه میتوانید در مدارس، در دانشگاهها، در محیطهای کار و غیره، نقش ایفا کنید. جوانِ زنده و بانشاط و پُرامید و پاکدامن، میتواند یک تاریخ را بیمه کند. به همین جهت است که روی جوانان کشورهای دنیا، صهیونیستها و استعمارگران و کمپانیداران عالَم، سالها کار و تلاش کردند تا شاید بتوانند نسلهای جوان را فاسد کنند؛ اراده و امید را از آنها بگیرند؛ آینده را در چشم آنها تیره و تار کنند؛ آنها را به آینده مأیوس نمایند و دچار مشکلات عصبی و اخلاقی کنند. آنچه در دنیا میبینید، تصادفی نیست.1377/08/08
لینک ثابت
در مورد انتخابات خبرگان آنچه که من عرض میکنم - همانطور که اشاره شد - یک تشکّر صمیمانهی عمیق از شما مردم است. این کاری که در انتخابات انجام گرفت و این رأی بالایی که در این انتخابات داده شد، دشمن را، بیگانه را و تحلیلگر خصم و مغرض را حیرتزده کرد. اینها با خودشان حساب کرده بودند که حدّاکثر چهار، پنج میلیون نفر بر اثر تبلیغات و گفتن، پای صندوقها خواهند رفت و مجلس خبرگان بیپشتوانه خواهد شد. بعضی گفتند چهار میلیون، بعضی گفتند پنج میلیون، بعضی گفتند شش میلیون، بعضی گفتند هشت میلیون؛ اما هیچکس فکر نمیکرد که در این انتخابات نسبت به انتخابات دورهی قبل، پنجاه درصد آرای مردم بیشتر باشد. حدود هجده میلیون نفر از مردم بروند به کسانی رأی بدهند که نه منتظرند برایشان جاده بکشند و نه منتظرند برایشان آب و برق ببرند؛ فقط بر اثر انگیزهی معنوی و به سائقهی احساس تکلیف؛ فقط بهخاطر اینکه کشورشان را میشناختند؛ فقط بهخاطر اینکه اهمیت مسألهی خبرگان و نقش آنها را میدانستند. این چیز خیلی عظیمی است. البته تبلیغات دشمن سعی میکند این را کوچک نشان دهد. تبلیغاتچی وظیفهاش همین است که تبلیغات کند. او یک چیزی میگوید، اما محافل سیاسی - آنهایی که پشت این بوقهای تبلیغاتی، مغزهای متفکّر محسوب میشوند - میفهمند چه اتّفاق افتاد.
شما ملت ایران با این انتخابات عظیم و با شکوه، کشورتان را بیمه کردید؛ به دشمن نشان دادید که مردم در صحنهاند؛ به دشمن نشان دادید که مردم به آرمانها و ارزشهای انقلاب و دین پایبندند و به روحانیون معظّم و علمای اَعلام احترام میگذارند و برای سخن مراجع عظیم تقلید و سخن مسؤولان دلسوز کشور اهمیت قائلند. اینها برای دشمن خیلی معنیدار است. تأثیری که این انتخابات گذاشت - هم خود انتخابات، هم نتایجی که انتخابات خبرگان بههرحال دارد - از آن تأثیرات بسیار ماندنی و عمیق و شگفتآور برای دوست و دشمن است. به همین جهت هم بود که دشمن علیه این مجلس بیاندازه تبلیغات کرد. اینها قریب یک سال خرج کردند، زحمت کشیدند، تبلیغ نمودند و خواستند اهمیتش را کم کنند. مرتّب گفتند تحریم میکنند؛ مرتّب گفتند شرکت نمیکنند؛ اما همهی آنچه که اتّفاق افتاد، عکس نظر آنها را ثابت کرد. ملت ایران خیلی هوشیاری نشان میدهد. شما برای نظام جمهوری اسلامی و برای انقلاب و کشورتان آبرو شدید. من لازم است از همهی کسانی که در این حرکت عظیمِ مردمی نقشی ایفا کردند، صمیمانه تشکّر کنم.
ورود مراجع عظام در این میدان، تأثیر بسیار زیادی داشت. همه فهمیدند که این شایعات و حرفها و دودستگیهایی که گفته میشود، یاوه و پوچ است. همه پای پرچم اسلام ایستادهاند. گروههای سیاسی و مسؤولان عالیرتبهی کشور، وارد شدند و صحبت کردند. جناحبندیهای مختلف سیاسی کشور؛ اینهایی که آنها میخواهند رویشان اسم بگذارند؛ یکی را چپ میگویند، یکی را راست میگویند؛ یکی را افراطی نام میگذارند، یکی را اصلاحطلب لقب میدهند؛ این لقبهای مندرآوردی و خلاف واقع که فقط برای تفرقه افکندن در بین صفوف مردم است، در هوشمندی مردم، در هوشمندی مسؤولان و در هوشمندی جریانات سیاسی اثر نگذاشت. همه فهمیدند که اینجا مصلحت کشور است. لذا وارد میدان شدند؛ البته به اختلاف، بعضی کمتر، بعضی بیشتر. بیتوجّهیهایی هم بعضاً انجام گرفت که امیدواریم تجربهای باشد برای خودِ اشخاصی که توجّه نکردند و انشاءاللَّه بیشتر به این مسائل توجّه کنند.
مردم در متن جریانی عظیم قرار گرفتند و وارد شدند. رسانههای خبری، بخصوص صدا و سیما، حقّاً و انصافاً وظیفهشان را خوب انجام دادند که باید از آنها سپاسگزاری شود. برخی از مطبوعات - عمدتاً غالب مطبوعات - خوب عمل کردند. مسؤولان اداری، وزارت کشور و شورای محترم نگهبان، وظایفشان را به وجه احسن انجام دادند؛ بخصوص شورای محترم نگهبان با بردباری در مقابل حرفهایی که زده شد، شایعهپراکنیهایی که شد، با صبر و با استقامت، کار خودش را انجام داد و به آنچه که قانون برعهدهاش گذاشته بود، عمل کرد. عوامل وزارت کشور شب و روز کار و تلاش کردند و صندوقها را به اقصی نقاط رساندند و در اختیار مردم قرار دادند و در کمترین زمان ممکن، آراء را شمردند و نتایج را به اطلاع مردم رساندند. همهی اینها جای تشکّر و سپاسگزاری دارد و اجرش پیش خداست.
بسیاری از مردم هم که قطعاً مایل بودند رأی بدهند، توفیق پیدا نکردند رأی بدهند. آنها یا دوردست بودند، یا در مسافرت بودند، یا مشکلاتِ آنیِ دم دست داشتند. بعضی جاها دهات دوردست است، لذا همه توفیق پیدا نمیکنند رأی بدهند. آنها هم به قدر نیّت خودشان، به قدر عزم خودشان، مسلّماً مثاب و مأجورند. اگر کسانی هم حقیقت برایشان مشتبه شده بود و نیامدند رأی بدهند - میتوانستند، اما رأی ندادند - چنانچه در این کار مقصّر نباشند - یعنی بد فهمیده باشند - آنها هم انشاءاللَّه به خاطر نیّت خودشان مثاب و مأجورند. البته بعضی هم بودند که مصرّانه و مغرضانه و معاندانه میخواستند جلوِ آرای مردم را بگیرند. اینها خودی نیستند. در زمان امام هم همان جریانات از اوّل انقلاب، از اوّلین انتخاباتهایی که انجام میگرفت، همیشه موضع منفی، موضع مخالف، موضع نقزن و موضع شایعهپرداز داشتند؛ حالا هم دارند. از آنها هم ما غیر از آنچه که کردند، انتظاری نداشتیم و نداریم. امیدواریم که انشاءاللَّه این تجربهی موفّق، برای ملت ما موجب پیشرفت و امید بیشتر باشد و مجلس خبرگان بتواند به وظایف قانونی خود عمل کند.1377/08/08
لینک ثابت
مسألهی بعدی، توافق ننگینی است که باز اخیراً میان صهیونیستها و کسانی که خود را نمایندهی فلسطینیها میدانند، انجام گرفته است. من مایل نیستم در تفاصیل این مسأله وارد شوم؛ این را بایستی صدا و سیما و مسؤولان کشور و مسؤولان وزارت خارجه و دیگرانی که توضیح اینگونه مطالب برعهدهی آنهاست، برای مردم ما روشن کنند، تا مردم در جریان این مسألهی بسیار زشت و خطرناک قرار گیرند. هنوز آن توافقهایی که تقریباً در دو سال قبل از این کرده بودند، عمل نشده است که آمدند توافقنامهی دیگری را که صددرصد علیه مردم مظلوم فلسطین و علیه کشور فلسطین و علیه دنیای عرب و علیه جهان اسلام است، امضا کردند.
امریکاییها دنبال قضیه را جدّاً گرفتند! علّت هم این بود که آنها هم به خاطر مشکلات شخصیای که رئیس جمهور امریکا به آنها دچار است و هم به خاطر آبروریزی دیپلماسی امریکا در قضیهی خاورمیانه، به این قضیه احتیاج داشتند. خود امریکاییها مکرّر گفتهاند که قراردادهای صلح بین سازمان به اصطلاح آزادیبخش فلسطین و اسرائیل، نقش کاغذ است و هیچ واقعیت خارجی ندارد. به خاطر ضعف دیپلماسی و ناتوانی امریکا در دنبالگیری این کار، آبروی امریکا در دنیا رفت. مسائل داخلی و خارجیِ متعدّد دیگری هم هست. نشستند با یک کار فشرده در ظرف چند هفتهی کوتاه، توافقی را به امضای کسی که خود را نمایندهی مردم فلسطین میداند، رساندند؛ انسانی حقیر، انسانی خائن، انسانی بهشدّت فرو رفته در لجنزار خودپرستی و دنیاپرستی که اصلاً لایق نیست انسان او را عضوی از مقاومت فلسطین بداند؛ چه رسد به اینکه بخواهد رهبر آن مقاومت باشد! او در حقیقت مسؤولیت تعقیب و دنبالگیری کار مبارزات فلسطینی را برعهده گرفت؛ یعنی مسألهی گرفتاری بزرگ دولت صهیونیست را از قِبَل انقلابیون مسلمان فلسطینی، از دوش او برداشت و به دوش خودش گرفت! این بار را که او باید حمل میکرد، این حمل کرد و کارِ دشمن آسان شد! برای انقلابیون فلسطین، مشکلات و دردسر آفرید و دخالت زشت و حضور مداخلهجویانهی تحکّمآمیز امریکا را بیشتر کرد!
علاوه بر این، جلساتی است که صهیونیستها و دار و دستهی «عرفات» باید مرتّباً هر دو هفته یک بار برای دنبال کردن این کارها داشته باشند! او موظّف است جلسهای با امریکاییها داشته باشد و به آنها گزارش بدهد که من این کارها را کردم، این اشخاص را گرفتم، این اشخاص را زندانی کردم، این افراد را به مجازات رساندم! اگر زندانیای را آزاد کند، امریکاییها به او اعتراض خواهند کرد که چرا این زندانی را که از انقلابیون بود، آزاد کردی؟! چرا سهلانگاری کردی؟! چرا فلان کس را نگرفتی؟! در اینجا اسرائیل گزارشگر است و فهرست میدهد؛ امریکا قاضی است و حکم میکند، آقای «یاسر عرفات» هم مجری حکم آن قاضی است! ننگ بر این انسانهای پَست.
البته ظاهر قضیه فعلاً این است که این مجموعهی مزدور باید فلسطینیها را قلع و قمع کنند؛ اما این ظاهر قضیه است. باطن قضیه این است که باید فلسطینیها را از همین مقدار سرزمینی هم که دارند، برای درازمدّت محروم کنند. ظاهر قضیه این است که مبارزان فلسطینی سرکوب میشوند؛ اما باطن قضیه این است که حکومت صهیونیستی حتّی به همین اندازه حضور فلسطینیها هم قانع نیست! کار را آنچنان باید سخت بگیرد، آنچنان باید دشوار کند، که برای فلسطینی آزادهای که میخواهد راحت زندگی کند، امکان زندگی نماند؛ مگر با نوکری اسرائیل! او پای امریکا را باز کرد، پای سی.آی. ای را - بیش از آنچه که بود - باز کرد، امکان مداخلهی آنها را بیشتر کرد و کار را بر مبارزان دشوار نمود. البته اینها همهاش در خیال و وهم آنهاست. میخواهد امنیت را برای صهیونیستهای روسیاه فراهم کنند، که البته نخواهند توانست؛ مطمئن باشند که نخواهند توانست. صهیونیستها اوّل با کمک انگلیس، بعد با کمک امریکا و بسیاری از کشورهای دنیا و با انواع و اقسام کارهای خیانتکارانه و تروریستی و ایجاد وحشت و ارعاب، توانستند این حکومت صهیونیستی را در داخل اراضی اشغالی به وجود آورند. چهل، پنجاه سال را هم که بگذرانند، باز یک نکتهی اصلی حل نشده است و آن این است که آدم صهیونیستِ غاصب نمیتواند در این خانهی غصبی خواب راحت بکند؛ امنیت ندارد. بله؛ این واقعیت است. پول دارند، فنآوری مدرن و فوق مدرن دارند، حمایت سیاسی قدرتهای استکباری را دارند، اسلحه دارند، وسایل شکنجه دارند، فلسطینیها را در همه جا، حتی نوجوانان را در داخل مدارسشان تعقیب میکنند - همهی اینها به جای خود محفوظ - اما خدای متعال آسایش و راحتی را از آن جمعِ آسایش و راحتطلب و ترسو باز گرفته است؛ چون فلسطین زنده است، چون ملت فلسطین زنده است، چون جوانان فلسطین زندهاند. آنها خواستند که نقشهی فلسطین را از روی نقشهی عالم محو کنند. آنها خواستند اسم فلسطین را به فراموشی بسپارند. آنها خواستند ملت فلسطین را در داخل ملتهای دیگر حلّ و هضم کند و از بین ببرند، تا چیزی به نام فلسطین باقی نماند. آنچه اتّفاق افتاده است، درست بر عکس اینهاست.
ملت فلسطین از سال 1948 تاکنون، به مراتب قویتر، مصمّمتر و آگاهتر است و جمعیت افزونتری دارد و شخصیتهای برتر در میانش بیشتر است. اگر آن روز در داخل خانهی خودشان آنقدر ضعیف بودند که دشمن توانست بیاید دستشان را بگیرد و با اهانت آنها را از خانه بیرون کند، امروز ملت فلسطین آنچنان است که جمعیتِ چند میلیونیِ مجهّزِ صهیونیستها را در داخل کاخهای خودشان، در داخل شهرکهای یهودینشین خودشان و در داخل مزارع خودشان، از آسایش و امنیت محروم کرده است. همه چیز دارند؛ اما امکان زندگی ندارند، آرامش و امنیت ندارند. این قرارداد برای این است که شاید بتوانند به وسیلهی دستهای فلسطینی خائن، این امنیت را برای خودشان به وجود آورند. چون تجربه کردند و خودشان نتوانستند، میخواهند بلکه به وسیلهی عرفات بتوانند به امنیت دست یابند! اما من عرض میکنم که ملت فلسطین با صهیونیستها دشمن است؛ با نوکران صهیونیستها هم - هر چند یاسر عرفات باشد - بهشدّت دشمن است. امیدواریم انشاءاللَّه روزبهروز عزّت دنیای اسلام، عزّت ملت فلسطین و عزّت مبارزان راه خدا و دین بیشتر شود.1377/08/08
لینک ثابت