بنده این مطلب را بارها در خطاب به مسؤولان و شاغلان در قوّهی قضایّیه - در طول سالیان متمادی و شاید از ده سال پیش یا پیشتر تاکنون - عرض کردهام و اکنون هم میخواهم روی همین نکته تکیه کنم. چون اگر در این قوّه، خوب کار و احقاق حق گردد و با جرم و تخلّف و تجاوز از قانون مبارزه شود؛ به عبارت دیگر، وقتی که یک جمع کمربستهی کارآمدِ کارشناس، دائماً با جرم مبارزه کنند، بدیهی است که این پدیدهی شوم، در سطح جامعه و دستگاههای دیگر نیز مغلوب خواهد شد و عقب خواهد نشست. در این صورت، مجرم هم از انجام جرم، مرتدع خواهد شد.1374/04/07
لینک ثابت
احقاق حق، وظیفه قوهی قضاییه
در آیات کریمهی قرآن و روایات مکرّر آمده است که قوّهی قضایّیه، برای احقاق حقّ است: «و انْحَکَمَ بِالْحَق»، «رجل قضا بِالحَقّ».(1) مسألهی «حق» در قضایای مربوط به قضا و قضاوت، دائماً تکرار میشود. خوب؛ حق چیست؟ حق در بینش و جهانبینی اسلامی عبارت است از قرارِ حقیقیِ عالم هستی: «ما خَلَقْنا السَّمواتِ والاَرضْ و ما بینهما اِلّا بِالْحَقّ.(2)» و در آیهی شریفهی دیگر - آنطور که در ذهنم هست - : «خَلَقَ السَّمواتِ والاَرْضْ بِالْحَقّ.(3)» و باز در دو آیهی دیگر: «خَلَقَ اللَّه السَّمواتِ والاَرضْ بِالحَقّ»(4) و «ما خلق اللَّه و السموات و الارض و ما بینهما الّا بالحق»(5) که یکی در سورهی «عنکبوت» و دیگری در سورهی «روم» است. آیه شریفهی «و ما خَلَقنا السَّمواتِ والاَرضْ و ما بَینَهُما لاعِبین»(6) هم هست که متعاقب آن در آیهی بعد میفرماید: «ما خَلَقناهُما اِلّا بِالحقّ.»(7)
خوب؛ حق یعنی چه؟ یعنی آن قرارِ حقیقیِ عالمِ وجود. همان که خدا آن چنان آفریده است که باید باشد. همان که محصولِ حکمتِ الهی است و باید چنان باشد و چنان سیر کند که مطابق واقع و حکمت الهی باشد.1374/04/07
1 )
الكافی،ثقة الاسلام كلینی ج7 ص407 ح 1 ؛
من لایحضره الفقیه ، شیخ صدوق، ج 3 ص 4 ؛
تهذیب الاحكام ، شیخ طوسی ج 6 ص 218 ؛
تحف العقول، ابن شعبه حرانی ص 365 ؛
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 75 ص 247 ح 78 ؛
« الْقُضَاةُ أَرْبَعَةٌ ثَلَاثَةٌ فِی النَّارِ وَ وَاحِدٌ فِی الْجَنَّةِ رَجُلٌ قَضَى بِجَوْرٍ وَ هُوَ يَعْلَمُ فَهُوَ فِی النَّارِ وَ رَجُلٌ قَضَى بِجَوْرٍ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ فَهُوَ فِی النَّارِ وَ رَجُلٌ قَضَى بِحَقٍّ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ فَهُوَ فِی النَّارِ وَ رَجُلٌ قَضَى بِالْحَقِّ وَ هُوَ يَعْلَمُ فَهُوَ فِی الْجَنَّة .....»
ترجمه:
قاضيان بر چهار دستهاند: سه دستهآنها در آتش و يك دسته از آنان در بهشت مىباشند؛ [اوّل] مردى كه حكم به ستم و ناروا مىكند و خود هم مىداند كه چه كرده است پس او أهل دوزخ است، [دوم] مردى كه حكم به ناروا مىكند ولى نمىفهمد كه حكمش نادرست است او نيز اهل آتش است. [سوم] مردى كه حكم به حقّ و راستى مىكند ولى خود نمىداند كه چه كرده است [به سليقه خود حكم به صواب كرده است] او نيز اهل آتش است، [ چهارم] آنكه حكم به حقّ مىكند و خود نيز حقّ و باطل را مىشناسد اين مرد اهل بهشت خواهد بود».
2 )
سوره مبارکه الحجر آیه 85
وَما خَلَقنَا السَّماواتِ وَالأَرضَ وَما بَينَهُما إِلّا بِالحَقِّ ۗ وَإِنَّ السّاعَةَ لَآتِيَةٌ ۖ فَاصفَحِ الصَّفحَ الجَميلَ
ترجمه:
ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است، جز بحق نیافریدیم؛ و ساعت موعود [= قیامت] قطعاً فرا خواهد رسید (و جزای هر کس به او میرسد)! پس، از آنها به طرز شایستهای صرفنظر کن (و آنها را بر نادانیهایشان ملامت ننما)!
2 )
سوره مبارکه الأحقاف آیه 3
ما خَلَقنَا السَّماواتِ وَالأَرضَ وَما بَينَهُما إِلّا بِالحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى ۚ وَالَّذينَ كَفَروا عَمّا أُنذِروا مُعرِضونَ
ترجمه:
ما آسمانها و زمین و آنچه را در میان این دو است جز بحق و برای سرآمد معیّنی نیافریدیم؛ امّا کافران از آنچه انذار میشوند روی گردانند!
3 )
سوره مبارکه الأنعام آیه 73
وَهُوَ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ بِالحَقِّ ۖ وَيَومَ يَقولُ كُن فَيَكونُ ۚ قَولُهُ الحَقُّ ۚ وَلَهُ المُلكُ يَومَ يُنفَخُ فِي الصّورِ ۚ عالِمُ الغَيبِ وَالشَّهادَةِ ۚ وَهُوَ الحَكيمُ الخَبيرُ
ترجمه:
اوست که آسمانها و زمین را بحق آفرید؛ و آن روز که (به هر چیز) میگوید: «موجود باش!» موجود میشود؛ سخن او، حق است؛ و در آن روز که در «صور» دمیده میشود، حکومت مخصوص اوست، از پنهان و آشکار با خبر است، و اوست حکیم و آگاه.
3 )
سوره مبارکه ابراهيم آیه 19
أَلَم تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ بِالحَقِّ ۚ إِن يَشَأ يُذهِبكُم وَيَأتِ بِخَلقٍ جَديدٍ
ترجمه:
آیا ندیدی خداوند، آسمانها و زمین را بحق آفریده است؟! اگر بخواهد، شما را میبرد و خلق تازهای میآورد!
3 )
سوره مبارکه النحل آیه 3
خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ بِالحَقِّ ۚ تَعالىٰ عَمّا يُشرِكونَ
ترجمه:
آسمانها و زمین را بحق آفرید؛ او برتر است از اینکه همتایی برای او قرار میدهند!
3 )
سوره مبارکه الزمر آیه 5
خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ بِالحَقِّ ۖ يُكَوِّرُ اللَّيلَ عَلَى النَّهارِ وَيُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّيلِ ۖ وَسَخَّرَ الشَّمسَ وَالقَمَرَ ۖ كُلٌّ يَجري لِأَجَلٍ مُسَمًّى ۗ أَلا هُوَ العَزيزُ الغَفّارُ
ترجمه:
آسمانها و زمین را بحقّ آفرید؛ شب را بر روز میپیچد و روز را بر شب؛ و خورشید و ماه را مسخّر فرمان خویش قرار داد؛ هر کدام تا سرآمد معیّنی به حرکت خود ادامه میدهند؛ آگاه باشید که او قادر و آمرزنده است!
3 )
سوره مبارکه التغابن آیه 3
خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ بِالحَقِّ وَصَوَّرَكُم فَأَحسَنَ صُوَرَكُم ۖ وَإِلَيهِ المَصيرُ
ترجمه:
آسمانها و زمین را بحق آفرید؛ و شما را (در عالم جنین) تصویر کرد، تصویری زیبا و دلپذیر؛ و سرانجام (همه) بسوی اوست.
4 )
سوره مبارکه العنكبوت آیه 44
خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَالأَرضَ بِالحَقِّ ۚ إِنَّ في ذٰلِكَ لَآيَةً لِلمُؤمِنينَ
ترجمه:
خداوند، آسمانها و زمین را بحق آفرید؛ و در این آیتی است برای مؤمنان.
4 )
سوره مبارکه الجاثية آیه 22
وَخَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَالأَرضَ بِالحَقِّ وَلِتُجزىٰ كُلُّ نَفسٍ بِما كَسَبَت وَهُم لا يُظلَمونَ
ترجمه:
و خداوند آسمانها و زمین را بحقّ آفریده است تا هر کس در برابر اعمالی که انجام داده است جزا داده شود؛ و به آنها ستمی نخواهد شد!
5 )
سوره مبارکه الروم آیه 8
أَوَلَم يَتَفَكَّروا في أَنفُسِهِم ۗ ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَالأَرضَ وَما بَينَهُما إِلّا بِالحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى ۗ وَإِنَّ كَثيرًا مِنَ النّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِم لَكافِرونَ
ترجمه:
آیا آنان با خود نیندیشیدند که خداوند، آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است جز بحق و برای زمان معیّنی نیافریده است؟! ولی بسیاری از مردم (رستاخیز و) لقای پروردگارشان را منکرند!
6 )
سوره مبارکه الأنبياء آیه 16
وَما خَلَقنَا السَّماءَ وَالأَرضَ وَما بَينَهُما لاعِبينَ
ترجمه:
ما آسمان و زمین، و آنچه را در میان آنهاست از روی بازی نیافریدیم!
6 )
سوره مبارکه الدخان آیه 38
وَما خَلَقنَا السَّماواتِ وَالأَرضَ وَما بَينَهُما لاعِبينَ
ترجمه:
ما آسمانها و زمین و آنچه را که در میان این دو است به بازی (و بیهدف) نیافریدیم!
7 )
سوره مبارکه الدخان آیه 39
ما خَلَقناهُما إِلّا بِالحَقِّ وَلٰكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَعلَمونَ
ترجمه:
ما آن دو را جز بحق نیافریدیم؛ ولی بیشتر آنان نمیدانند!
لینک ثابت
موظف بودن افراد به نقل مطالب آن چنانکه هست و پرهیز از کذب
خوب؛ حق یعنی چه؟ یعنی آن قرارِ حقیقیِ عالمِ وجود. همان که خدا آن چنان آفریده است که باید باشد. همان که محصولِ حکمتِ الهی است و باید چنان باشد و چنان سیر کند که مطابق واقع و حکمت الهی باشد. از اینرو، حکایتِ حق، مطابق با واقع و قرار الهیِ صدق، و مخالف با واقع و قرار الهیِ کذب است که در بین گناهانِ فردیِ یک انسان، هیچ گناهی به عظمت آن نیست. بدین معنی که اگر حکایت امرِ واقع خلاف شد و مثلاً به ناحق، قولِ درستِ انسانی کذب شد، درواقع یکی از بزرگترین ذمایم اخلاقیِ انسانی پدید آمده است.
پس، هرگاه مطلبی را میخواهید نقل کنید، موظّفید آن را چنان که هست بگویید. یعنی مطابق با همان قرارِ حقیقیِ هستی. اگر خلاف آن گفتید، کذب میشود و کذب، همان گناه بزرگی است که در قرآن، طرد و لعنت و در روایات اسلامی، بر پرهیز از آن، این همه تأکید شده است.(1)1374/04/07
1 )
الكافی ، شیخ كلینی ج2 ص 338 ؛
من لا يحضره الفقيه ، شیخ صدوق ج4 ص 352 ؛
تحف العقول ، حسن بن شعبه حرّانىعن آل الرسول ص 13؛
بحار الأنوار ،علامه مجلسی ج 69ص 261 ؛
كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ص يَقُولُ لِوُلْدِهِ اتَّقُوا الْكَذِبَ الصَّغِيرَ مِنْهُ وَ الْكَبِيرَ فِی كُلِّ جِدٍّ وَ هَزْلٍ فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذَا كَذَبَ فِی الصَّغِيرِ اجْتَرَى عَلَى الْكَبِيرِ أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ مَا يَزَالُ الْعَبْدُ يَصْدُقُ حَتَّى يَكْتُبَهُ اللَّهُ صِدِّيقاً وَ مَا يَزَالُ الْعَبْدُ يَكْذِبُ حَتَّى يَكْتُبَهُ اللَّهُ كَذَّابا
ترجمه:
حضرت باقر عليه السلام فرمود: على بن حسين بفرزندنش ميفرمود: از دروغ كوچك و بزرگش، جدى و شوخيش بپرهيزيد، زيرا آن كس كه در چيز كوچك دروغ گفت بدروغ بزرگ نيز جرات پيدا كند. آيا ندانيد كه رسول خدا (ص) فرمود: بنده (خدا) پيوسته راست گويد تا خدا او را صديق نويسد، و پيوسته دروغ گويد تا خدا او را كذاب (و دروغگو) نويسد »
1 )
سوره مبارکه آل عمران آیه 61
فَمَن حاجَّكَ فيهِ مِن بَعدِ ما جاءَكَ مِنَ العِلمِ فَقُل تَعالَوا نَدعُ أَبناءَنا وَأَبناءَكُم وَنِساءَنا وَنِساءَكُم وَأَنفُسَنا وَأَنفُسَكُم ثُمَّ نَبتَهِل فَنَجعَل لَعنَتَ اللَّهِ عَلَى الكاذِبينَ
ترجمه:
هرگاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
1 )
سوره مبارکه النور آیه 7
وَالخامِسَةُ أَنَّ لَعنَتَ اللَّهِ عَلَيهِ إِن كانَ مِنَ الكاذِبينَ
ترجمه:
و در پنجمین بار بگوید که لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد.
لینک ثابت
در گذشته، دستگاه قضائی و بهاصطلاح «سیستم» نبوده است؛ لکن مجتهدان بزرگ مجریِ امر قضا بودهاند و محضر مینوشتهاند و امضای آنها بوده که به قبالهها و اسناد و قراردادها اعتبار میداده است. در همهی بخشها همینطور بوده است و امروز هم باید اینگونه باشد. یعنی بعضی مجتهدان بزرگِ حوزههای علمیّه- نمیگوییم همهی مجتهدان- گروهی تشکیل دهند؛ عدّهای تدریس کنند، عدّهای تحقیق کنند، عدّهای شاگرد تربیت کنند، عدّهای إن شاء اللّه مراحل عالی فقاهت و رسیدن به مراتب اعلی را طی کنند و عدّهای از نخبگان خود را هم به قوّهی قضائیّه بفرستند. این، یک وظیفه است. دانشکدههای حقوق و مؤسّسات و سازمانهایی هم که شاگردِ حقوق قضائی تربیت میکنند، همینطور باید نخبگانشان را به قوّهی قضائیّه بفرستند و قوّهی قضائیّه هم باید آنها را جذب کند. این یک وظیفه است.
خوب؛ پس اوّل «علم» لازم است و در مرحلهی دوم «حقگرایی»؛ یعنی همانکه ناشی از عدالت، وجدان پاک و روحِ باطلستیزی است. همه- چه آنهایی که در قوّهی قضائیّه مشغولند و چه آنهایی که در سایر بخشهای اداری و دفتری- باید این خصوصیّات را داشته باشند. ولی این خصوصیّات، در دستگاه قضائی، بیشتر باید باشد؛ چون در هرجا که خدای ناکرده فسادی به وجود آید، به بدنهی دستگاه قضا ربط پیدا میکند. قوّهی قضائیه، باید دستگاهی با چنین خصوصیّات باشد و إن شاء اللّه روز به روز هم در این جهت پیش برود. بههرحال، همین نظارت و اشرافی که از طرف رؤسا، بزرگان و مسئولان طراز اوّل بر قوّهی قضائیه وجود دارد- و جناب آقای یزدی هم به آن اشاره فرمودند- باید ادامه پیدا کند و در حدّ امکان سعی شود که عناصر کارآمد جذب شوند و اگر کسانی هم به سبب نداشتن علم و خصوصیّات لازم، این بار سنگین را نمیکشند، قوّهی قضائیه خودش را از وجود آنان پاک کند؛ زیرا اگر قوّهی قضائیّه در حدّ مطلوب- حدّ اقلِ آنچه لازم و مطلوب است؛ نه حدّ اکثرِ آن- قرار گیرد، خواهید دید که روز به روز در جامعه، جرائم و اشکالات، روز به روز در بدنهی دستگاههای دولتی کمتر خواهد شد. دستیابی به این اهداف، قطعاً بسته به کمک قوّهی مقنّنه است که با تنظیم مواد قانونی محکم و لازم، این امکان را فراهم آورد تا، قوّهی قضائیّه، با دستهای قدرتمند خود آنها را اجرا کند.1374/04/07
لینک ثابت
شأن دستگاه قضائی، دیوان عدالت اداری و یا هر تشکیلات دیگری که در این کارهاست، صرفاً دیدن و ارائه دادن تخلّف نیست؛ بلکه مبارزه با تخلّف است. اگر مثلًا در بخشی از جامعه، بیعدالتی رایج بود و یا در نقطهای، العیاذ باللّه، قتل فراوان و یا به حقوق قشری از اقشار جامعه (مثلًا زنان و کودکان؛ در خانواده یا بیرون از خانواده) تجاوز میشد و یا مسائلی از این قبیل رخ میداد، چاره آن است که بیندیشیم و دریابیم که بخشهای مسئول در قوّهی قضائیّه، چه نارساییهایی دارند که نتوانستهاند مانع از رشد این تخلفات شوند؟1374/04/07
لینک ثابت
این خاصیت گناه است که اگر با آن مقابله نشد، به شکل عجیبی رشد میکند.1374/04/07
لینک ثابت
حق در بینش و جهانبینی اسلامی عبارت است از قرارِ حقیقیِ عالم هستی: «ما خَلَقْنا السَّمواتِ والاَرضْ و ما بینهما اِلّا بِالْحَقّ».1374/04/07
لینک ثابت
قوه قضائیه, اصلاح دستگاه قضایی, قاضی
شأن قضا و قضاوت را در نظام اسلامی درنظر بگیرید، سپس شأن قوّه و کار قضاوتِ خودتان را با آن بسنجید. قطعاً فاصله وجود دارد.1374/04/07
لینک ثابت
در قوّهی قضایّیهی نظامِ جمهوریِ اسلامی، پیش از هرچیز، علم و آگاهی و معرفت لازم است.1374/04/07
لینک ثابت
شایسته است كه همین جا از كسانی كه پایهگذار این قوّه عالی شأن بودهاند - مخصوصاً شهید بزرگوار، مرحوم آیتاللَّه بهشتی رضواناللَّهتعالیعلیه كه با شخصیت استوار و قوی و ابتكارِ فكری و روحِ بیدار و سرزنده، پایهگذار برجسته این قوّه بود - متشكّر باشیم و برای ارواح پاك آنان دعا كنیم و از خدای متعال برایشان علوّ درجات بخواهیم.1374/04/07
لینک ثابت
برخورد با ظالم و دفاع از مظلوم
شأن قوّه قضایّیه ، شأن تصحیح، شأن اصلاح و شأن مبارزه با ظلم و ناحق1374/04/07
لینک ثابت
اگر... دستگاه[قضایی] خوب عمل نکند، این خوب عمل نکردن، علاوه بر اینکه حاکی از فساد در خودِ این دستگاه است، العیاذ باللَّه، موجب فساد در دستگاههای دیگر و در سطح جامعه هم خواهد بود؛ زیرا اژدهای گناه و فساد و شهوات، اینگونه است که اگر راه خود را باز ببیند، پیشروی میکند و گسترش مییابد و حجم خود را روزافزون میکند. یعنی این خاصیت گناه است که اگر با آن مقابله نشد، به شکل عجیبی رشد میکند. این مقابلهها، مختلف است، که یکی از اهمِّ انواع آن، همین مقابله قضایی است.1374/04/07
لینک ثابت
هر خلاف قانونی در نظام الهی و اسلامی تخلّف از حق است.1374/04/07
لینک ثابت
در نظام الهی و اسلامی قوانین، قوانین الهی است.1374/04/07
لینک ثابت
حُکم کار در قوّه قضایّیه، اگر چه مانند حُکم کار در همه دستگاههای جمهوری اسلامی، عبادت، ثواب و حسنه است؛ اما این دستگاه این خصوصیت را دارد که اگر سالم باشد و در آن خوب کار شود، همه دستگاههای دیگر کشور نیز سالم خواهند بود و خوب کار خواهند کرد... اگر در این قوّه، خوب کار و احقاق حق گردد و با جرم و تخلّف و تجاوز از قانون مبارزه شود؛ به عبارت دیگر، وقتی که یک جمع کمربسته کارآمدِ کارشناس، دائماً با جرم مبارزه کنند، بدیهی است که این پدیده شوم، در سطح جامعه و دستگاههای دیگر نیز مغلوب خواهد شد و عقب خواهد نشست. در این صورت، مجرم هم از انجام جرم، مرتدع خواهد شد. اما اگر این دستگاه خوب عمل نکند، این خوب عمل نکردن، علاوه بر اینکه حاکی از فساد در خودِ این دستگاه است، العیاذ باللَّه، موجب فساد در دستگاههای دیگر و در سطح جامعه هم خواهد بود؛ زیرا اژدهای گناه و فساد و شهوات، اینگونه است که اگر راه خود را باز ببیند، پیشروی میکند و گسترش مییابد و حجم خود را روزافزون میکند. یعنی این خاصیت گناه است که اگر با آن مقابله نشد، به شکل عجیبی رشد میکند. این مقابلهها، مختلف است، که یکی از اهمِّ انواع آن، همین مقابله قضایی است. خوب؛ پس شأنِ دستگاه قضایی این شد: «اِنْ صَلَحَتْ، صَلَحَ ماسِواها» ؛ و خدای ناکرده «اِنْ فَسَدَتْ، فَسَدَماسِواها». یعنی در جامعه اسلامی، نقشی محوری دارد. اهمیت قوّه قضایّیه، از این جهت است.1374/04/07
لینک ثابت
در آیات کریمه قرآن و روایات مکرّر آمده است که قوّه قضایّیه، برای احقاق حقّ است: «وانْحَکَمَ بِالْحَق» ، «رجل قضا بِالحَقّ». مسأله «حق» در قضایای مربوط به قضا و قضاوت، دائماً تکرار میشود... هر گناهی تخلّف از حقّ است. هر خلاف قانونی در نظام الهی و اسلامی - که قوانین، قوانین الهی است - تخلّف از حق است. هر ظلمی، تخلّف از حقّ است. هر کوتاهیای در اجرای وظیفه - در آنجا که وظیفهای هست - تخلّف از حقّ است. در چنین شرایطی، دستگاه قضایی سینه سپر کرده و در مقابل این انواعِ گوناگونِ تخلّف از حق، ایستاده است. این، اهمیت دستگاه قضایی است. شما ایستادهاید تا مانع شوید که باطل بر نظامِ زندگىِ مردم تسلّط پیدا کند. در این مجموعهای که شما زندگی میکنید، درواقع همه بهحق کمر بستهاند؛ یعنی به تضمینِ اجراىِ صحیح آن چیزی که قرارِ اصلی هستی و آفرینش حق تعالی است. بیجهت هم نیست که در شرع مقدّس و در فقه ما، این همه در باب قضاوت و درباره متصدّیان و مباشران امر قضا، دقّت شده است. در حالیکه هیچ یک از کارهای دولتی این همه مورد توجّه قرار نگرفته و تأکید نشده است، که باید این خصوصیت را داشته باشد و آن را نداشته باشد. این، به خاطر اهمیت این موضوع است.1374/04/07
لینک ثابت