newspart/index2
استقلال / نه‌ شرقی نه غربی/وابستگی/وابسته / استقلال‌طلبی/استقلال‌خواهی/مستقل
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
کار از روی عشق و ایمان، عامل رسیدن به استقلال حقیقی

همه‌ی پیشرفتهای علمیِ دنیا نیز این گونه پیش آمده است که کسانی از روی عشق یا ایمان و یا هر دو، کار کرده‌اند. یا باید عشق به کار باشد یا ایمان به ثواب الهی، یا هر دو با هم. و شما می‌توانید هر دو را با هم را داشته باشید. این گونه می‌شود که ملت ایران می‌تواند آن استقلال حقیقی و واقعی را که استقلال سیاسی مقدّمه‌ی آن است و آن نیز به یک معنا پشتوانه و پشتیبان و نگهدارنده‌ی استقلال سیاسی است، تأمین کند.
دشمن، دشمنی می‌کند و از او جز دشمنی هم انتظاری نیست. تبلیغاتی که رادیوهای دشمن می‌کنند و مطالبی که مطبوعات صهیونیستیِ جهانی می‌نویسند، ما کمترش را از آنها توقّع نداریم. دشمن است دیگر! دشمن، بدجنسی می‌کند، خباثت می‌کند، تهمت می‌زند و دروغ می‌گوید. ادّعا می‌کند که طرفدار انسانیت است؛ اما به دروغ. از او توقّعِ بیش از این نیست.
چیزی که برای ما لازم است، این است که خودِ ما در نقطه‌ی تحقّق آرمانهای اسلامی قرار گیریم. آن کار و آن تعلیم، با آن نیّت، با آن احساس و آن غیرت انجام گیرد، تا در آینده‌ی نزدیک، ان‌شاءاللَّه کشور در موضعی قرار گیرد که «لیظهره علی الدّین کلّه و لو کره المشرکون(1)». همانی شود که خدا برای شما ملت بزرگ اراده کرده است، خواسته است و ان‌شاءاللَّه مقدّر فرموده است. امیدواریم خداوند این روز و این ایام را بر شما مبارک کند و به همه‌ی ما توفیق دهد تا بتوانیم این وظایف را درست درک و براساس آنها ان‌شاءاللَّه عمل کنیم.1373/02/13


1 ) سوره مبارکه التوبة آیه 33
هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ
ترجمه:
او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!
1 ) سوره مبارکه الصف آیه 9
هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ
ترجمه:
او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!
لینک ثابت
خرید هواپیماهای جنگی در رژیم پهلوی از آمریکا؛ نمونه وابستگی به استکبار

در کشور ما و نیز بسیاری از کشورهای به اصطلاح جهان سوم، جهت اداره‌ی امور مملکتی دو نظر وجود دارد: یک نظر این است که مردم یک کشور و روشنفکران و تصمیم‌گیران آن، اظهار نظر می‌کنند که برای ساختن کشورشان و به دست آوردن آینده، باید به قدرت حاکم جهانی متّکی باشند. این قدرت حاکم جهانی در هر زمان و هر که هست - چه قدرت برتر علمی باشد و چه قدرت برتر سیاسی و فرهنگی دنیا - برایشان فرقی نمی‌کند. می‌گویند: «ما باید دنباله‌رو قدرتهایی باشیم که امروز سکّوهای اوّل دنیا را در مسابقات علمی، سیاسی و تسلیحاتی به خود اختصاص داده‌اند». استدلالشان این است که چون آنها قوی‌اند، ما باید زیر بالشان برویم!
این دیدگاه و طرز فکر، در کشورهای عقب‌افتاده‌ی دنیا حاکم است. کسانی که در مسائل سیاسی و جغرافیایی مطالعه کرده‌اند، می‌دانند که چنین طرز فکری در کشورهای امریکای لاتین، در کشورهای آفریقایی و در بعضی از کشورهای آسیایی وجود داشته است و عدّه‌ای از روشنفکران و سیاستمداران، از آن تبعیت می‌کرده‌اند. سران رژیم گذشته‌ی ایران نیز چنین عقیده و طرز فکری داشتند. می‌گفتند: «امریکا، یا بعضی از ممالک اروپایی، پولدار، قوی، صاحب علم و دارای سلاحند. چرا ما خودمان را از اینها جدا کنیم؟! چرا ما دنباله‌رو این قدرتها نباشیم؟! بالاخره هر چه باشد اینها ارباب و آقایند!»
در ایرانِ گذشته، چنین طرز فکری حاکم بود. اگر کسی از شما در روستاهای خان‌زده‌ی دوران طاغوت زندگی کرده باشد، این طرز فکر را در میان قشرهای پستِ ذلیل و ضعیفی هم که خود و عیالاتشان از پس مانده‌ی سفره‌ی خان ارتزاق می‌کردند، مشاهده کرده است. نتیجه‌ی چنین طرز فکری این می‌شد که رؤسای رژیم طاغوتی پهلوی، ثروتهای این ملتِ باهوش، با غیرت، شجاع و سابقه‌دار در تمدّن و علم را صرف خرید هواپیمای جنگی از امریکا می‌کردند. وقتی هم قطعه‌ای از قطعات یک هواپیما عیب و ایرادی پیدا می‌کرد، مهندس یا مکانیسین ایرانی حق نداشت آن قطعه را باز کند و در رفع عیب و ایرادش بکوشد. زیرا قطعه‌ها، قطعه‌های مرکّب بود؛ یعنی گاهی یک قطعه از یک هواپیما، مرکّب از ده قطعه‌ی به هم بسته شده بود. باید قطعه‌ی معیوب را باز می‌کردند، به وسیله‌ی هواپیما به کشور سازنده و فروشنده - که عمدتاً امریکا بود - می‌فرستادند. آن گاه، ضمن تحویلِ قطعه‌ی معیوب، یک قطعه‌ی جدید می‌خریدند و باز می‌گشتند! چرا مهندسین ایرانی حق نداشتند به قطعه‌ی معیوب هواپیما دست بزنند؟ برای این‌که به آنها می‌گفتند: «شما را چه به این کارها؟! این مسائل مربوط به متخصصّین خارجی است. اصلاً شما دخالت نکنید و به چنین مواردی نزدیک هم نشوید!» تحقیر یک ملت همین است دیگر! بنده بسیار متأسفم که باید بگویم: امروز هم در گوشه و کنار کشور کسانی پیدا می‌شوند که چنین طرز فکری دارند. یعنی هنوز هم عدّه‌ای تحت تأثیر پس مانده‌های فکری و سلیقه‌ایِ گذشتگانِ وابسته به غرب و امریکایند.
این یک نظر و طرز فکر است. یک نظر و طرز فکر دیگر هم وجود دارد که می‌گوید: «ما ملتی هستیم که تواناییهایی داریم و باید اصل را بر این بگذاریم که از این تواناییها استفاده کنیم. البته هر جا گیر کردیم و دیدیم دیگری ابزار بهتری دارد، می‌رویم از او ابزارش را قرض می‌کنیم؛ آن گاه می‌آییم کارمان را راه می‌اندازیم. بعد هم سعی می‌کنیم خودمان آن ابزار را بسازیم.» این یک کار عاقلانه است. نمی‌شود که شما هر وقت اتومبیلتان، اجاق گازتان یا یخچالتان خراب شد به سراغ همسایه بروید و بگویید: «بی‌زحمت بیایید این وسیله را برای ما تعمیر کنید.» این کار، عین وابستگی است. البته یک وقت هم لازم است؛ یعنی طرف خبرویّتی دارد و شما باید از او یاد بگیرید. این اشکالی ندارد. همسایه وسیله‌ای دارد که می‌تواند با آن کار کند. شما آن را از او امانت بگیرید و بعد هم سعیتان بر این باشد که خودتان را از او بی‌نیاز کنید. در مقیاس یک ملت، این بی‌نیازی به معنای استقلال علمی، عملی، فنّی، فرهنگی و در یک کلام استقلال همه جانبه است. انقلاب اسلامی از ابتدا به دنبال چنین استقلالی بوده است.1373/02/13

لینک ثابت
استقلال

در کشور ما و نیز بسیاری از کشورهای به اصطلاح جهان سوم، جهت اداره امور مملکتی دو نظر وجود دارد: ‌یک نظر این است که مردم یک کشور و روشنفکران و تصمیم‌گیران آن، اظهار نظر میکنند که برای ساختن ‌کشورشان و به دست آوردن آینده، باید به قدرت حاکم جهانی متّکی باشند. این قدرت حاکم جهانی در هر ‌زمان و هر که هست - چه قدرت برتر علمی باشد و چه قدرت برتر سیاسی و فرهنگی دنیا - برایشان فرقی ‌نمیکند. میگویند: «ما باید دنباله‌رو قدرتهایی باشیم که امروز سکّوهای اوّل دنیا را در مسابقات علمی، سیاسی و ‌تسلیحاتی به خود اختصاص داده‌اند». استدلالشان این است که چون آنها قویاند، ما باید زیر بالشان برویم! این ‌دیدگاه و طرز فکر، در کشورهای عقب‌افتاده دنیا حاکم است. کسانی که در مسائل سیاسی و جغرافیایی مطالعه ‌کرده‌اند، میدانند که چنین طرز فکری در کشورهای امریکای لاتین، در کشورهای آفریقایی و در بعضی از ‌کشورهای آسیایی وجود داشته است و عدّه‌ای از روشنفکران و سیاستمداران، از آن تبعیت میکرده‌اند. سران ‌رژیم گذشته ایران نیز چنین عقیده و طرز فکری داشتند. میگفتند: «امریکا، یا بعضی از ممالک اروپایی، ‌پولدار، قوی، صاحب علم و دارای سلاحند. چرا ما خودمان را از اینها جدا کنیم!؟ چرا ما دنباله‌رو این قدرتها ‌نباشیم!؟ بالاخره هر چه باشد اینها ارباب و آقایند».‌
در ایرانِ گذشته، چنین طرز فکری حاکم بود. اگر کسی از شما در روستاهای خان‌زده دوران طاغوت زندگی ‌کرده باشد، این طرز فکر را در میان قشرهای پستِ ذلیل و ضعیفی هم که خود و عیالاتشان از پس مانده ‌سفره خان ارتزاق میکردند، مشاهده کرده است. نتیجه چنین طرز فکری این میشد که رؤسای رژیم طاغوتی ‌پهلوی، ثروتهای این ملتِ باهوش، با غیرت، شجاع و سابقه‌دار در تمدّن و علم را صرف خرید هواپیمای جنگی ‌از امریکا میکردند. وقتی هم قطعه‌ای از قطعات یک هواپیما عیب و ایرادی پیدا میکرد، مهندس یا مکانیسین ‌ایرانی حق نداشت آن قطعه را باز کند و در رفع عیب و ایرادش بکوشد. زیرا قطعه‌ها، قطعه‌های مرکّب بود؛ ‌یعنی گاهی یک قطعه از یک هواپیما، مرکّب از ده قطعه به هم بسته شده بود. باید قطعه معیوب را باز ‌میکردند، به وسیله هواپیما به کشور سازنده و فروشنده - که عمدتاً امریکا بود - میفرستادند. آن گاه، ضمن ‌تحویلِ قطعه معیوب، یک قطعه جدید میخریدند و باز میگشتند! چرا مهندسین ایرانی حق نداشتند به قطعه ‌معیوب هواپیما دست بزنند؟ برای این‌که به آنها میگفتند: «شما را چه به این کارها!؟ این مسائل مربوط به ‌متخصصّین خارجی است. اصلاً شما دخالت نکنید و به چنین مواردی نزدیک هم نشوید!» تحقیر یک ملت ‌همین است دیگر! بنده بسیار متأسفم که باید بگویم: امروز هم در گوشه و کنار کشور کسانی پیدا میشوند که ‌چنین طرز فکری دارند. یعنی هنوز هم عدّه‌ای تحت تأثیر پس مانده‌های فکری و سلیقه‌اىِ گذشتگانِ وابسته ‌به غرب و امریکایند.‌
این یک نظر و طرز فکراست. یک نظر و طرز فکر دیگر هم وجود دارد که میگوید: «ما ملتی هستیم که ‌تواناییهایی داریم و باید اصل را بر این بگذاریم که از این تواناییها استفاده کنیم. البته هر جا گیر کردیم و ‌دیدیم دیگری ابزار بهتری دارد، میرویم از او ابزارش را قرض میکنیم؛ آن گاه میآییم کارمان را راه میاندازیم. ‌بعد هم سعی میکنیم خودمان آن ابزار را بسازیم.» این یک کار عاقلانه است. نمیشود که شما هر وقت ‌اتومبیلتان، اجاق گازتان یا یخچالتان خراب شد به سراغ همسایه بروید و بگویید: «بیزحمت بیایید این وسیله ‌را برای ما تعمیر کنید.» این کار، عین وابستگی است. البته یک وقت هم لازم است؛ یعنی طرف خبرویّتی ‌دارد و شما باید از او یاد بگیرید. این اشکالی ندارد. همسایه وسیله‌ای دارد که میتواند با آن کار کند. شما آن را ‌از او امانت بگیرید و بعد هم سعیتان بر این باشد که خودتان را از او بینیاز کنید. در مقیاس یک ملت، این ‌بی¬نیازی به معنای استقلال علمی، عملی، فنّی، فرهنگی و در یک کلام استقلال همه جانبه است. انقلاب ‌اسلامی از ابتدا به دنبال چنین استقلالی بوده است‌.‌‌ امروز در سطح دنیا که نگاه میکنیم، میبینیم بعضی از ‌کشورها این راه را رفته‌اند و به نتیجه هم رسیده‌اند‌.‌‌... پس به نتیجه میرسیم که میشود با چنین طرز فکری ‌به استقلال علمی و فنّی و غیره دست یافت‌.‌1373/02/13

لینک ثابت
استقلال

یک نظر و طرز فکر... وجود دارد که میگوید: «ما ملتی هستیم که تواناییهایی داریم و باید اصل را بر این ‌بگذاریم که از این تواناییها استفاده کنیم. البته هر جا گیر کردیم و دیدیم دیگری ابزار بهتری دارد، میرویم از ‌او ابزارش را قرض میکنیم؛ آن گاه میآییم کارمان را راه میاندازیم. بعد هم سعی میکنیم خودمان آن ابزار را ‌بسازیم.» این یک کار عاقلانه است. نمیشود که شما هر وقت اتومبیلتان، اجاق گازتان یا یخچالتان خراب شد ‌به سراغ همسایه بروید و بگویید: «بیزحمت بیایید این وسیله را برای ما تعمیر کنید.» این کار، عین وابستگی ‌است. البته یک وقت هم لازم است؛ یعنی طرف خبرویّتی دارد و شما باید از او یاد بگیرید. این اشکالی ندارد. ‌همسایه وسیله‌ای دارد که میتواند با آن کار کند. شما آن را از او امانت بگیرید و بعد هم سعیتان بر این باشد ‌که خودتان را از او بینیاز کنید. در مقیاس یک ملت، این بینیازی به معنای استقلال علمی، عملی، فنّی، ‌فرهنگی و در یک کلام استقلال همه جانبه است. انقلاب اسلامی از ابتدا به دنبال چنین استقلالی بوده است. ‌امروز در سطح دنیا که نگاه میکنیم، میبینیم بعضی از کشورها این راه را رفته‌اند و به نتیجه هم رسیده‌اند. ‌کشورهایی که بعد از جنگ دوم جهانی - به تعبیر مبالغه‌آمیزی که معمولاً گفته میشود - تقریباً با خاک ‌یکسان شده بودند، کمر راست کردند و به خودشان پرداختند. در واقع از نیروهای درون خودشان استفاده ‌کردند و امروز در زمینه اداره امور دنیای خود از کسانی که اینها را در جنگ به خاک سیاه نشانده بودند بالاتر ‌رفته‌اند. پس به نتیجه میرسیم که میشود با چنین طرز فکری به استقلال علمی و فنّی و غیره دست یافت. ‌امام ما رضوان اللَّه تعالی علیه همّتش این بود که به ملت بگوید: «ای ملت ایران! ای جوان ایرانی! ای کارگر ‌ایرانی! ای مهندس و ای مدیر ایرانی! تو بدون این‌که به بیگانه تکیه کنی خودت میتوانی.» امام میخواست ‌روحیه «توانستن» را در ما زنده کند.‌1373/02/13
لینک ثابت
استقلال

همه پیشرفتهای علمىِ دنیا نیز این گونه پیش آمده است که کسانی از روی عشق یا ایمان و یا هر دو، کار ‌کرده‌اند. یا باید عشق به کار باشد یا ایمان به ثواب الهی، یا هر دو با هم. و شما میتوانید هر دو را با هم را ‌داشته باشید. این گونه میشود که ملت ایران میتواند آن استقلال حقیقی و واقعی را که استقلال سیاسی ‌مقدّمه آن است و آن نیز به یک معنا پشتوانه و پشتیبان و نگهدارنده استقلال سیاسی است، تأمین کند‌.‌1373/02/13
لینک ثابت
استقلال

امام ما رضوان اللَّه تعالی علیه همّتش این بود که به ملت بگوید: «ای ملت ایران! ای جوان ایرانی! ای کارگر ‌ایرانی! ای مهندس و ای مدیر ایرانی! تو بدون این‌که به بیگانه تکیه کنی خودت میتوانی.» امام میخواست ‌روحیه «توانستن» را در ما زنده کند.‌1373/02/13
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی