شرط دیگر این است که در محیط کار و تلاش اقتصادی کشور، ابتکار وجود داشتهباشد. من عرض میکنم چه خوب است کارخانههایی که در کشور ما وجود دارد؛ چه آنهایی که در اختیار دولت است و چه آنهایی که در اختیار مردم است امروز تعداد زیادی از واحدهای تولیدی در اختیارمردم و مال خود مردم است یک مقدار از درآمدشان را برای تحقیق، برای پیشبرد کار و برای کیفیّت بخشیدن به کالای تولیدیشان صرف کنند. چرا ما باید بنشینیم که دیگری در اروپا، یا در یک گوشهی دیگر دنیا تحقیقی بکند و ما از او یاد بگیریم؟! مگر ما کمتر از آنها هستیم؟! مگر ما کمتر میفهمیم؟! پس باید تحقیقات کنند، ابتکار کنند، تولید را جلو ببرند، صنعت را جلو ببرند، تولید را از لحاظ کیفیّت و کمیّت بالا ببرند. این هم یک شرط؛ ابتکار داشتن و نوآوری.
1372/02/15
لینک ثابت
همان مبارزه موجب شد که مطهری به شرف شهادت نائل شود؛ یعنی آن دشمنی که مطهری را بر زمین انداخت و خون او را جاری کرد، دشمنی بود که از ارشادها و آگاهیهایی که او به مردم میداد، صدمه میدید. چون شهید مطهری در مقابل التقاط ایستاد، در مقابل نفاق ایستاد، در مقابل تهاجم فرهنگ غرب و شرق ایستاد و اسلام ناب و اسلام فقاهتی را ترویج کرد، لذا کسانیکه با این چیزها مخالف بودند، او را بر زمین انداختند. اگر دستشان میرسید، هر کسی را هم که شبیه مطهری و کوچکتر از مطهری و در راه مطهری بود، بر زمین میانداختند؛ اما خدای متعال به آنها این فرصت را نداد و انشاءالله، هرگز هم نخواهد داد.1372/02/15
لینک ثابت
سومی که از همه سختتر است، «استقلال فرهنگی» است. این، بسیار سخت است و بسیار خون دل دارد. مبارزه برای استقلال فرهنگی، از همهی انواع استقلالها سختتر است. من یک وقت گفتم دشمنان «شبیخون فرهنگی» میزنند. این ادعا راست است و خدا میداند که راست است. بعضی نمیفهمند؛ یعنی صحنه را نمیبینند. کسی که صحنه را میبیند، ملتفت است که دشمن چهکار میکند و میفهمد که شبیخون است، و چه شبیخونی هم هست!1372/02/15
لینک ثابت
حال اگر دشمن با امواج خبری وارد کشور ما شود؛ با رادیوهایش وارد کشور ما شود و حرفهایش را وارد کشور ما کند و در ذهن ملت اینطور وارد کند که «مبارزه خوب نیست؛ دفاع از اسلام فایدهای ندارد؛ ایستادگی در مقابل دشمن ثمری ندارد؛ هر چه زحمت بکشید و مبارزه کنید، ضرر کردهاید» آیا باز هم در مملکت ایران، مبارزهای علیه دشمنان اسلام باقی خواهد بود؟! معلوم است که نه! خیلی از مسلمانان در دنیا هستند که با امریکا و دشمنان اسلام مبارزه نمیکنند. خیلی ملتها هستند که قرآن هم میخوانند، نماز هم میخوانند، عبادت هم میکنند، اما با دشمن اسلام مبارزه نمیکنند که هیچ، با آنها دوستی هم میکنند! اگر دشمن بتواند ملت ما را به ملتی که اعتقادی به مبارزه ندارد، امیدی به پیروزی ندارد، زهدی نسبت به جلوههای شهوانی و مادی ندارد، تبدیل کند، پیروز شدهاست. اینجاست که مبارزهی فرهنگی، مبارزهای واجبتر از واجب میشود.1372/02/15
لینک ثابت
عدهای خیال کردهاند که وقتی ما به تهاجم فرهنگی غرب حمله میکنیم، فقط مسألهمان ایناست که یک نفر در خیابان حجابش را درست رعایت نکرده است. مردم بحمدالله حجابشان را رعایت میکنند؛ الا افرادی قلیل. مسألهی اینها نیست. این، فرعی است. اصل قضیه آن است که داخل خانههاست و از مجامع جوانان سرچشمه میگیرد و دشمنان آنجا کار میکنند. آنکه آشکار نیست، آنکه پنهان است، خطر آنجاست. جوانان ما شهوات را دور انداختند، راحتی و لذت را دور انداختند؛ رفتند در میدان مبارزه و توانستند دشمن را به زانو درآورند. حال دشمن از جوانان ما انتقامش را میگیرد. انتقامش چیست؟ انتقام دشمن این است که جوانان ما را به لذات و شهوات سرگرم کند. پول خرج میکنند، عکس مبتذل چاپ میکنند و مجانی بین جوانان منتشر میکنند. ویدئو درست میکنند و فیلمهای مهیج شهوت را مجانی به این و آن میدهند که نگاه کنند. البته، یکعده از این طریق، پول هم دست میآورند؛ اما آنهایی که سرمایهگذاری میکنند، برای پول، سرمایهگذاری نمیکنند. میتوانند آنها را در کشورهای دیگر، آزادانه پخش کنند و پول بهدست آورند. اینجا میخواهند نسل جوان را ضایع و نابود کنند.1372/02/15
لینک ثابت
هدف تهاجم فرهنگی دشمن این است که ذهن مردم را عوض کند؛ از راه اسلام منصرف نماید و از مبارزه ناامید سازد. آن آقایی که خودش به حسب آنچه که ما میبینیم خسر الدنیا و الاخره است، بر میدارد مینویسد که «ملت ایران خسر الدنیا و الاخره شدهاند»! مینویسند، و چاپ هم میکنند که «مسلمانهای عالم و از جمله ملت ایران، خسر الدنیا و الاخره شدند.» چرا؟ چون با امریکا جنگیدند؛ مقصودش این است! این، خسر الدنیا و الاخره بودن است؟! ملت ایران که توانست خود را از ذلت وابستگی نجات دهد؛ توانست خود را از ذلت و ننگ ارتباط و اتصال با رژیم منحوس دست نشاندهی فاسد پهلوی و ارتباط با امریکا نجات دهد و اینطور شجاعت و شهامت و سربلندی در دنیا از خود به نمایش بگذارد و در جادهی آزادگی گام نهد، خسر الدنیا و الاخره است؟! این جوانان ما، این خانوادههای مؤمن ما، این زن و مرد دلباختهی دین و عاشق راه خدا، خسر الدنیا و الاخرهاند؟! خودشان خسر الدنیا و الاخرهاند! کسی که این را میگوید، حقیقتا خسر الدنیا و الاخره است. نه دنیا دارند، نه آخرت. دنیاشان، دنیای نکبت؛ آخرتشان هم بلاشک، قهر و عذاب الهی است. نسبت به مردم این حرفها را میزنند و پخش هم میکنند. برای چه پخش میکنند؟ برای اینکه مردم را متزلزل کنند؛ برای اینکه ایمان مردم را عوض کنند. این، کار کیست؟ کار همان دشمنی که استقلال اقتصادی به ضرر اوست، استقلال سیاسی به ضرر اوست؛ استقلال فرهنگی به ضرر اوست.
اینها عوامل دشمنند. این، تهاجم فرهنگی است. این، مبارزه با ملت ایران است، که دشمنان انجام میدهند. مخصوص ما هم نیست؛ اینها با اسلام بدند و با اسلام دشمنی میکنند.
حال وظیفهی ما چیست؟ من میگویم وظیفهی معلم و فرهنگی و دانشآموز که اینها در مرکز دایره قرار دارند و همچنین همهی کسانیکه با امور فرهنگی کشور سر و کار دارند، یک جهاد و مبارزهی طولانی است.1372/02/15
لینک ثابت
یکی از شرایطی است که اگر محقق شود، ما به استقلال اقتصادی میرسیم. چرا ما باید بنشینیم که دیگری در اروپا، یا در یک گوشهی دیگر دنیا تحقیقی بکند و ما از او یاد بگیریم؟! مگر ما کمتر از آنها هستیم؟! مگر ما کمتر میفهمیم؟! پس باید تحقیقات کنند، ابتکار کنند، تولید را جلو ببرند، صنعت را جلو ببرند، تولید را از لحاظ کیفیت و کمیت بالا ببرند. این هم یک شرط؛ ابتکار داشتن و نوآوری.1372/02/15
لینک ثابت
ماآنچهراکه فهمیدهایم، آنچه را که تکلیفمان است، آنچه را که میدانیم خدای متعال آن رامیخواهد؛ آنرامیگوییم، آن را انتخاب میکنیم و آن راهرامیرویم. کسی نمیتواند روی ملت و دولت و نظام جمهوری اسلامیایران وخدمتگزاران شمامردم، تأثیری بگذارد. این، استقلال سیاسی است و ما، این را بهدست آوردهایم.
از این مشکلتر، «استقلال اقتصادی» است. استقلال اقتصادی، یعنی ملت و کشور، در تلاش اقتصادی خود روی پای خود بایستد و به کسی احتیاج نداشته باشد. معنایش این نیست که ملتی که استقلال اقتصادی دارد، با هیچکس در دنیا داد و ستد نمیکند؛ نه. داد و ستد، دلیل ضعف نیست. چیزی را خریدن، چیزی رافروختن، معامله کردن، گفتگوی تجاری کردن، اینها دلیل ضعف نیست. اما باید طوری باشد که یک ملت، اوّلاً نیازهای اصلی خودش رابتواند خودش فراهم کند. ثانیاً، در معادلات اقتصادی دنیا و مبادلات جهانی، وزنهای باشد. نتوانند او را به آسانی کنار بگذارند؛نتوانند او را به آسانی محاصره کنند؛ نتوانند او را به آسانی فرو دهند و هر چه میخواهند به او املا کنند. امروز کشورهایی که از لحاظ اقتصادی پیشرفته هستند و قدرتی دارند - و متأسفانه استعمار و استکبار دنیا را هم در اختیار دارند و دنبال میکنند اگر بخواهند با کشوری کالایی را مبادله کنند و داد و ستد و همکاری داشته باشند، مواردی را به آن کشور تحمیل میکنند. اقتصاد مستقل یک کشور، یعنی آن چیزی که کشور لازم دارد، در داخل کشور قابل تأمین باشد؛ کارخانههای کشور، همه کار کنند و کارگران کشور، کار را وظیفه انسانی و دینی و وجدانی خودشان بدانند. کارگر هم فقط کسی نیست که در کارخانه است. هرکس که یک کارمفید در این مملکت انجام میدهد، یک کارگر است. یک نویسنده، یک هنرمند، یک معلّم، یک مبتکر و یک محقّق، اینها هم کارگرند.
کارگری افتخار است. افتخار است که کسی کارگر باشد؛ چه رسد به آن بازوها و پنجههای توانا و قدرتمندی که این چرخهای کارخانهها را به کارمیاندازند؛ که اگر آن بازوها نباشند، آن چرخها به کار نخواهد افتاد و ملتیکه به چنین وضعی دچار شود، روزگارش سیاه خواهد بود.
حالا ما به استقلال اقتصادی رسیدهایم یانه؟ من عرض میکنم این همان است که مشکلتراست. باید تلاش کنیم. البته میتوانیم امروز ادّعای استقلال اقتصادی کنیم؛ اما به شرطها و شروطها. این، چند شرط دارد: اوّلاً اینکه در کشور، هر کس، هر کاری را که به عهده دارد، خوب انجام دهد. فرمود: «رحم اللَّه امرء عمل عملاً فاتقنه»؛ خدا رحمت کند آن کسی را که کاری انجام دهد و آن رامحکم و متقن انجام دهد؛ خوب انجام دهد. شما اگر یک پیچ را میگردانید و سفت میکنید، اگر یک چرخ را میچرخانید، اگر جایی یک بخیه میزنید، اگر ماشینی را گریسکاری میکنید، اگر کتابی را چاپ میکنید، اگر کتابی را مینویسید، اگر سرِ کلاس درس میدهید، اگر در بیمارستان به بیماران میرسید، اگر در شهرداری مشغول تمیزکردن معابر شهری مردم خودتان هستید، اگرگویندهاید، اگر نویسندهاید، اگر محقّقید، اگر روحانی هستید، اگر مشغول تحصیل و درس خواندن هستید، اگر در دانشگاه یا مدرسه هستید، اگر در کار هنر مشغولید، اگر فیلمسازید، اگر داستان نویس هستید، اگر روزنامه نگارید؛ هر چه هستید و هر که هستید و هر جا کار میکنید، باید سعی کنید کاری را که انجام میدهید، درست انجام دهید، کامل انجام دهید، محکم انجام دهید، و کم نگذارید. این، یکی از شرایطی است که اگر محقّق شود، مابه استقلال اقتصادی میرسیم.
شرط دوم این است کسانی که پول و امکانات دارند، فقط به فکر خودشان نباشند؛ چون آن پول هم از همین کشور بهدست آمده، آن پول هم در سایه همین ملت و از همین آب و خاک بهدست آمده است. چه کسی میتواند بگوید «من پول دارم و در پولدارشدنِ خودم، مرهون خدمات و کمکهای دولت وملت نیستم»؟ مگر چنینچیزی میشود؟ از آسمان که برای انسان پول نمیریزند! پول در همین زندگی و تلاش روزمرّه بهدست میآید. هزاران نفر کار میکنند؛ یکنفر تصادفاً پولدار میشود. کسانیکه پول و امکان دارند، این پول را فقط برای استفاده خودشان مصرف نکنند. شما اگر میخواهی در جایی سرمایهگذاری کنی و به کاری بپردازی، فقط به فکراین نباش که اینکار چقدر به من سود میرساند؟ ما نمیگوییم هیچ ملاحظه شخص خودتان را نکنید. میگوییم ملاحظه کشورتان را هم بکنید. سرمایهگذاری مضر نکنید. سرمایهگذاری بیفایده نکنید. در کاری که تولید آن، مملکت را به پیش نمیبرد سرمایهگذاری نکنید. کسانیکه پول و امکانات دارند، وجدان دینی و احساس مسؤولیت داشته باشند.
شرط دیگر این است که درمحیط کار و تلاش اقتصادی کشور، ابتکار وجود داشتهباشد. من عرض میکنم چه خوب است کارخانههایی که در کشور ما وجود دارد؛ چه آنهایی که در اختیار دولت است و چه آنهایی که در اختیار مردم است - امروز تعداد زیادی از واحدهای تولیدی دراختیارمردم و مال خودمردم است - یک مقدار از درآمدشان را برای تحقیق، برای پیشبرد کار و برای کیفیّت بخشیدن به کالای تولیدیشان صرف کنند. چرا ما باید بنشینیم که دیگری در اروپا، یا در یک گوشه دیگر دنیا تحقیقی بکند و ما از او یاد بگیریم؟! مگر ما کمتر از آنها هستیم؟! مگر ما کمتر میفهمیم؟! پس باید تحقیقات کنند، ابتکار کنند، تولید را جلو ببرند، صنعت را جلو ببرند، تولید را از لحاظ کیفیّت و کمیّت بالا ببرند. این هم یک شرط؛ ابتکار داشتن و نوآوری.1372/02/15
لینک ثابت
در محیط کار و تلاش اقتصادی کشور، ابتکار وجود داشته باشد. من عرض میکنم چه خوب است کارخانههایی که در کشور ما وجود دارد؛ چه آنهایی که در اختیار دولت است و چه آنهایی که در اختیار مردم است امروز تعداد زیادی از واحدهای تولیدی در اختیار مردم و مال خود مردم است یک مقدار از درآمدشان را برای تحقیق، برای پیشبرد کار و برای کیفیّت بخشیدن به کالای تولیدیشان صرف کنند. چرا ما باید بنشینیم که دیگری در اروپا، یا در یک گوشهی دیگر دنیا تحقیقی بکند و ما از او یاد بگیریم؟! مگر ما کمتر از آنها هستیم؟! مگر ما کمتر میفهمیم؟! پس باید تحقیقات کنند، ابتکار کنند، تولید را جلو ببرند، صنعت را جلو ببرند، تولید را از لحاظ کیفیّت و کمیّت بالا ببرند. این هم یک شرط؛ ابتکار داشتن و نوآوری.
چیزی را به بازار خواستِ بشر در سطح جهان عرضه کنید که چشمها را به طرف شما بگرداند و به آن احساس احتیاج کنند. فقط ادّعا نباشد. در این میدان باید واقعاً عمل باشد. این هم یک شرط است. بعد، دستگاههای علمی کشور به کمک اقتصاد کشور بیایند. متفکّرین دانشگاهها بیایند و برای دولت کار کنند. دولت تکیه به متفکّرین و علمایی کند که در دانشگاهها هستند و درس میخوانند. خیال هم نکنند که تحقیق و حرف فلان متفکّر اروپایی که چیزی گفته، همیشه همین است. امروز چیزی میگویند و بیست سال دیگر، ده سال دیگر، پنج سال دیگر، یک نفر عالم دیگر میآید و آن حرف را باطل میکند و حرف دیگری میزند. چرا ما عادت کردهایم هرچه غربیها گفتند، بیقید و شرط قبول کنیم و دست روی دست بگذاریم و از آنها گوش کنیم و بپذیریم؟! شما باید درستش را پیدا کنید. اقتصاددانان کشور ما باید آنچه را که با اوضاع سرزمین ما، با عقاید ما، با خصوصیات مملکت ما و متناسب با مسائل اقتصادی ماست، پیدا کنند. همینطور که اینجا اظهار شد، امروز ما میبینیم بحمد اللّه طرحهای جدید اقتصادی از طرف دولت و مسئولین کشور در جریان است. این طرحهای اقتصادی آنطور که مسئولین آنها بیان میکنند إن شاء اللّه در آینده نتایج شیرین و خوبی خواهد داشت و امیدواریم که آن آینده، زودتر برسد. اما من این را میخواهم عرض کنم که قشرهای محروم و فقیر و کمدرآمد، که گران شدن یک جنس فوراً در زندگی شخصیشان اثر میگذارد، باید تحت حمایت و پوشش قرار گیرند. این را عرض میکنیم تا مسئولین مسائل اقتصادی و بخشهای مختلف اقتصادی و کسانی که کار و تولید در اختیارشان است، روی این قضایا درست فکر کنند و این قشرهای آسیبپذیر و بهاصطلاح مستضعفین و محرومین و کم درآمدها، به نحوی کمک شوند، تا إن شاء اللّه این ملت بتواند اقتصاد را شکوفا کند. این میشود استقلال اقتصادی.1372/02/15
لینک ثابت
.هدفِ تهاجم فرهنگی دشمن این است که ذهن مردم را عوض کند؛ از راه اسلام منصرف نماید و از مبارزه ناامید سازد. آن آقایی که خودش به حسب آنچه که ما میبینیم خسر الدنیا و الآخره است، برمیدارد مینویسد که «ملت ایران خسر الدنیا و الآخره شدهاند»! مینویسند، و چاپ هم میکنند که «مسلمانهای عالم و از جمله ملت ایران، خسر الدنیا و الآخره شدند.» چرا؟ چون با امریکا جنگیدند؛ مقصودش این است! این، خسر الدنیا و الآخره بودن است؟! ملت ایران که توانست خود را از ذلّتِ وابستگی نجات دهد؛ توانست خود را از ذلّت و ننگ ارتباط و اتّصال با رژیم منحوس دستنشاندهی فاسد پهلوی و ارتباط با امریکا نجات دهد و اینطور شجاعت و شهامت و سربلندی در دنیا از خود به نمایش بگذارد و در جادهی آزادگی گام نهد، خسر الدنیا و الآخره است؟! این جوانان ما، این خانوادههای مؤمن ما، این زن و مرد دلباختهی دین و عاشق راه خدا، خسر الدنیا و الآخرهاند؟! خودشان خسر الدنیا و الآخرهاند! کسی که این را میگوید، حقیقتاً خسر الدنیا و الآخره است. نه دنیا دارند، نه آخرت. دنیاشان، دنیای نکبت؛ آخرتشان هم بلاشک، قهر و عذاب الهی است. نسبت به مردم این حرفها را میزنند و پخش هم میکنند. برای چه پخش میکنند؟ برای اینکه مردم را متزلزل کنند؛ برای اینکه ایمان مردم را عوض کنند. این، کار کیست؟ کار همان دشمنی که استقلال اقتصادی به ضرر اوست، استقلال سیاسی به ضرر اوست؛ استقلال فرهنگی به ضرر اوست.1372/02/15
لینک ثابت
یکی از نکات برجسته در فرهنگ اسلامی، که مصداقهای بارزش، بیشتر در تاریخ صدر اسلام و کمتر در طول زمان دیده میشود، «فرهنگ رزمندگی و جهاد» است. جهاد هم فقط به معنای حضور در میدان جنگ نیست؛ زیرا هرگونه تلاش در مقابله با دشمن، میتواند جهاد تلقّی شود. البته بعضی ممکن است کاری انجام دهند و زحمت هم بکشند و از آن، تعبیر به جهاد کنند. اما این تعبیر، درست نیست. چون یک شرط جهاد، این است که در مقابله با دشمن باشد. این مقابله، یکوقت در میدان جنگِ مسلّحانه است که «جهاد رزمی» نام دارد؛ یکوقت در میدان سیاست است که «جهاد سیاسی» نامیده میشود؛ یکوقت هم در میدان مسائل فرهنگی است که به «جهاد فرهنگی» تعبیر میشود و یکوقت در میدان سازندگی است که به آن «جهاد سازندگی» اطلاق میگردد. البته جهاد، با عنوانهای دیگر و در میدانهای دیگر هم هست. پس، شرط اوّلِ جهاد این است که در آن، تلاش و کوشش باشد و شرط دومش اینکه، در مقابل دشمن صورت گیرد.1372/02/15
لینک ثابت
اگر دشمن با امواج خبری وارد کشور ما شود؛ با رادیوهایش وارد کشور ما شود و حرفهایش را وارد کشور ما کند و در ذهن ملت اینطور وارد کند که «مبارزه خوب نیست؛ دفاع از اسلام فایدهای ندارد؛ ایستادگی در مقابل دشمن ثمری ندارد؛ هرچه زحمت بکشید و مبارزه کنید، ضرر کردهاید» آیا بازهم در مملکت ایران، مبارزهای علیه دشمنان اسلام باقی خواهد بود؟! معلوم است که نه! خیلی از مسلمانان در دنیا هستند که با امریکا و دشمنان اسلام مبارزه نمیکنند. خیلی ملتها هستند که قرآن هم میخوانند، نماز هم میخوانند، عبادت هم میکنند، اما با دشمن اسلام مبارزه نمیکنند که هیچ، با آنها دوستی هم میکنند! اگر دشمن بتواند ملت ما را به ملتی که اعتقادی به مبارزه ندارد، امیدی به پیروزی ندارد، زهدی نسبت به جلوههای شهوانی و مادّی ندارد، تبدیل کند، پیروز شده است. اینجاست که مبارزهی فرهنگی، مبارزهای واجبتر از واجب میشود.1372/02/15
لینک ثابت
شرط دیگر این است که در محیط کار و تلاش اقتصادی کشور، ابتکار وجود داشته باشد. من عرض میکنم چه خوب است کارخانههایی که در کشور ما وجود دارد؛ چه آنهایی که در اختیار دولت است و چه آنهایی که در اختیار مردم است امروز تعداد زیادی از واحدهای تولیدی در اختیار مردم و مال خود مردم است یک مقدار از درآمدشان را برای تحقیق، برای پیشبرد کار و برای کیفیّت بخشیدن به کالای تولیدیشان صرف کنند. چرا ما باید بنشینیم که دیگری در اروپا، یا در یک گوشهی دیگر دنیا تحقیقی بکند و ما از او یاد بگیریم؟! مگر ما کمتر از آنها هستیم؟! مگر ما کمتر میفهمیم؟! پس باید تحقیقات کنند، ابتکار کنند، تولید را جلو ببرند، صنعت را جلو ببرند، تولید را از لحاظ کیفیّت و کمیّت بالا ببرند. این هم یک شرط؛ ابتکار داشتن و نوآوری.1372/02/15
لینک ثابت
محکم کاری یکی از شروط استقلال اقتصادی
میتوانیم امروز ادّعای استقلال اقتصادی کنیم؛ اما به شرطها و شروطها. این، چند شرط دارد: اوّلاً اینکه در کشور، هر کس، هر کاری را که به عهده دارد، خوب انجام دهد. فرمود: «رحم اللَّه امرء عمل عملاً فاتقنه(1)»؛ خدا رحمت کند آن کسی را که کاری انجام دهد و آن را محکم و متقن انجام دهد؛ خوب انجام دهد. شما اگر یک پیچ را میگردانید و سفت میکنید، اگر یک چرخ را میچرخانید، اگر جایی یک بخیه میزنید، اگر ماشینی را گریسکاری میکنید، اگر کتابی را چاپ میکنید، اگر کتابی را مینویسید، اگر سرِ کلاس درس میدهید، اگر در بیمارستان به بیماران میرسید، اگر در شهرداری مشغول تمیزکردن معابر شهری مردم خودتان هستید، اگرگویندهاید، اگر نویسندهاید، اگر محقّقید، اگر روحانی هستید، اگر مشغول تحصیل و درس خواندن هستید، اگر در دانشگاه یا مدرسه هستید، اگر در کار هنر مشغولید، اگر فیلمسازید، اگر داستان نویس هستید، اگر روزنامه نگارید؛ هر چه هستید و هر که هستید و هر جا کار میکنید، باید سعی کنید کاری را که انجام میدهید، درست انجام دهید، کامل انجام دهید، محکم انجام دهید، و کم نگذارید. این، یکی از شرایطی است که اگر محقّق شود، مابه استقلال اقتصادی میرسیم.1372/02/15
1 )
مسائل علی بن جعفر و مستدركاتها، علی بن جعفر (علیه السلام) ص 93 ؛
رحم اللّه امرءا عمل عملا صالحا فأتقنه
ترجمه:
خداوند فردی را كه كار نیكویی انجام دهد و آن [كار] را محكم ومتقن گرداند، مورد رحمت قرار میدهد.
لینک ثابت
دشمنی که مطهّری را بر زمین انداخت و خون او را جاری کرد، دشمنی بود که از ارشادها و آگاهیهایی که او به مردم میداد، صدمه میدید. چون شهید مطهّری در مقابل التقاط ایستاد، در مقابل نفاق ایستاد، در مقابل تهاجم فرهنگ غرب و شرق ایستاد و اسلام ناب و اسلام فقاهتی را ترویج کرد، لذا کسانی که با این چیزها مخالف بودند، او را بر زمین انداختند. اگر دستشان میرسید، هرکسی را هم که شبیه مطهّری و کوچکتر از مطهّری و در راه مطهّری بود، بر زمین میانداختند؛ اما خدای متعال به آنها این فرصت را نداد و إن شاء اللّه، هرگز هم نخواهد داد.1372/02/15
لینک ثابت
کسانی که پول و امکانات دارند، فقط به فکر خودشان نباشند؛ چون آن پول هم از همین کشور بهدست آمده، آن پول هم در سایهی همین ملت و از همین آب و خاک بهدست آمده است. چه کسی میتواند بگوید «من پول دارم و در پولدار شدنِ خودم، مرهون خدمات و کمکهای دولت و ملت نیستم»؟ مگر چنین چیزی میشود؟ از آسمان که برای انسان پول نمیریزند! پول در همین زندگی و تلاش روزمرّه بهدست میآید. هزاران نفر کار میکنند؛ یک نفر تصادفاً پولدار میشود. کسانی که پول و امکان دارند، این پول را فقط برای استفادهی خودشان مصرف نکنند. شما اگر میخواهی در جایی سرمایهگذاری کنی و به کاری بپردازی، فقط به فکر این نباش که این کار چقدر به من سود میرساند؟ ما نمیگوییم هیچ ملاحظهی شخص خودتان را نکنید. میگوییم ملاحظهی کشورتان را هم بکنید. سرمایهگذاری مضر نکنید. سرمایهگذاری بیفایده نکنید. در کاری که تولید آن، مملکت را به پیش نمیبرد سرمایهگذاری نکنید. کسانی که پول و امکانات دارند، وجدان دینی و احساس مسئولیت داشته باشند.1372/02/15
لینک ثابت