newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
نوآوری و شکوفایی

الحمدلله چیز خوبی که در این مجله هست، حس اعتماد به نفس و نوآوری است، که از اول در این مجله مشهود بوده و الان هم هست؛ این بایستی حفظ بشود. هر چیزی که امروز نو باشد، چند سال دیگر نو نیست. بایستی اقتضای نو بودن را در هر زمانی پیدا کرد؛ یعنی واقعا گروهی مثل گروههای طرح و برنامه - که در واحدها و مجتمعهای بزرگ هست - به دنبال این قضیه باشد. مثلا در ستاد ارتش، اداره‌یی به نام «اداره‌ی پنجم» وجود دارد که کارش فقط همین است که هر روز نگاه کند ببیند این قالب و این ترکیبی که وجود دارد، کجایش کم است، کجایش زیاد است. ممکن است امروز همه چیز کامل باشد - کم و زیاد نباشد - اما فردا که نگاه می‌کنیم، ببینیم این قسمت زیادی است؛ یا این قسمت کج است؛ یا این خطی که این‌طوری کشیده شده، باید انحنایش کمتر یا بیشتر باشد. خوب است که یک گروه طرح و برنامه در داخل مجله وجود داشته باشد - شاید هم آن را داشته باشید - که دایم در فکر نوآوری برحسب اقتضاء باشد.نوآوری هم خودش فی‌نفسه یک ارزش نیست؛ نوآوری برحسب اقتضائات ارزش است. اگر چیز نویی بیاوریم که برحسب اقتضائات نباشد، چیز خوبی نیست. بدعت، یک نوآوری است؛ اما در شرع مقدس اسلام بد است. بنابراین، باید ابتکاراتی بر اساس نیازها و اقتضائات وجود داشته باشد. شما این را شامل همه چیز بکنید؛ طرح مجله، صفحه‌بندی مجله - البته صفحه‌بندی آن خوب است؛ من در صفحه‌بندی هیچ اشکالی ندارم؛ صفحه‌بندی مدرن و زیبایی است؛ اما درعین‌حال کدام چیز زیبایی است که نشود زیباتر بشود - حتی آن فرم و قالبها و بزرگ و کوچک بودن حروف و تیتربندی و تقسیم‌بندی و توزیع مطالب. الان توزیع مطالب شما بین مسائل حوزه و مسائل عمومی، در چه حد است؟ بالاخره شما معیاری دارید که مسائل حوزوی چه‌قدر باشد، مسائل خارج حوزه و غیرحوزوی چه‌قدر باشد؛ این قابل تجدید نظر است؛ یعنی هر وقتی انسان می‌تواند روی این تجدید نظر بکند.1370/11/28
لینک ثابت
تحول در حوزه

البته سرمقاله‌ها و مطالبی که درباره‌ی مسائل حوزه نوشته می‌شود، تا آن‌جا که من می‌توانم ببینم و در ذهنم هست، خوب است؛ منتها حوزه هم یک موجود متحول است. اگرچه تحول حوزه خیلی کند و بطی‌ء و ناسازگار با ضرورت و اقتضاء است، لیکن به‌هرحال دارد تحول پیدا می‌کند. یقینا حوزه‌ی امروز با حوزه‌ی اول انقلاب - حتی دو، سه سال بعد از انقلاب - یکسان نیست. الان ارزشهایی در حوزه مطرح است که آن روز مطرح نبود؛ شاید هم این ارزشها، ارزشهای واقعی باشد. مثلا امروز به مسأله‌ی نظام بخشیدن به حوزه و تمرکز دادن به اداره‌ی حوزه و تحول حوزوی، توجه بیشتری معطوف می‌شود؛ اما در اوایل انقلاب متأسفانه اصلا طلبه‌ها یادشان نبود که چنین چیزی لازم است!
پس یک مسأله این است که ما آن تحول و شکل مطلوبی را که برای حوزه لازم است - ولو ایده‌آلی به‌نظر برسد؛ بگذارید برسد - دنبال کنیم. اگر ایده‌آلها نباشند، حرکت کند خواهد شد. یک مقدار ایده‌آلهای دست نیافتنی در واقعیت، همواره باید مورد نظر ما باشد. ما اگر قهرمان نداشته باشیم، سازندگی شخصی نداریم؛ اصلا فلسفه‌ی وجود «امام» در تفکرات کلامی ما هم همین است. «امام» آن مثال اعلی است که باید ما را به آن سمت بکشاند؛ مثل آن عقابهایی که چیزی بالای سرشان می‌بینند و همین‌طور دایم پر می‌زنند که بالاتر بروند و به آن نقطه برسند. ممکن هم هست که ما هیچ وقت به آن نقطه نرسیم، اما آن مرکز دست‌نیافتنی باید باشد، تا ما این حرکت را با شور و شوق انجام بدهیم. پس ایده‌آلها - ولو ایده‌آلهایی که در واقعیت دست‌نیافتنی هستند - همیشه باید باشند، تا ما بتوانیم حداقل تا نیمه‌ی راه برویم؛ اگرچه آن قله هم یک روز فتح خواهد شد؛ یعنی به نیمه که رسیدیم، قله نزدیکتر و دست‌یافتنی می‌شود. بنابراین، آن ایده‌آلها را تصویر کنید؛ آن مقدارش که واقعیت است، آدم یک‌طور با آن برخورد می‌کند؛ آن مقدارش هم که دور از واقعیت است، طور دیگری با آن برخورد می‌کند.1370/11/28

لینک ثابت
روشنفکری

امام در حالی وارد ایران شدند که جو مبارزه لااقل در سطوحی از ایده‏های به‏اصطلاح روشن‏فکری پُر بود؛ که حتّی خود روحانیون امثال ماها هم در داغ کردن آن جو روشن‏فکری و به عبارت دقیق‏تر، روشن‏فکرزدگی دخالت داشتند؛ اما امام آمد و همه‏ی این چیزها را شست و کنار گذاشت! من احساسات خودم را از همان سخنرانی اول ایشان در فرودگاه به یاد دارم؛ واقعاً حیرت کردم که امام این ملاحظاتی را که ماها داریم، هیچ ندارد! ایشان در آن سخنرانی، اول از روحانیون‏ اسم آورد؛ که ماها اگر جای ایشان بودیم، این کار را نمی‏کردیم! ما اگر می‏خواستیم در آن وقتها سخنرانی بکنیم، شروع آن از روحانیون نبود؛ اما دیدیم که امام اصلًا این ملاحظه را نمی‏کند!1370/11/28
لینک ثابت
راجی، پرویز

اینهایی که در رأس کار آمده بودند، چه کسانی بودند و چه فکر و ذهنیتی داشتند؛ غالباً فاسد بودند؛ بخصوص این نسل جدیدشان که دیگر هیچ چیز نداشتند؛ حتّی از نسل هویدا هم بدتر بودند! من هویدا را مثال می‌زنم که از بدترینهاست؛ یعنی او از فاسدترین رجال ایران بود؛ درعین‌حال نسل هویدا بر نسل راجی - نویسنده‌ی کتاب «خدمتگزار تخت طاووس» - شرف داشت! اگر شما این کتاب را خوانده باشید، می‌توانید بفهمید که این نسل، چه نسلی بوده است؛ اینها می‌خواستند جای هویدا بیایند. حالا نمی‌شود گفت صد رحمت به هویدا؛ اما نسبت به آن نسل، واقعاً باز هویدا! هویدایی که نسبت به رجال ایران، بلاتردید جزو فاسدترینها بود؛ اما بالاخره ته دل او و امثال او، ته‌مانده و رسوبی از آن قدیم - حالا اسمش ملیت بود، وطن‌دوستی بود، آب و خاک بود - وجود داشت؛ ولی نسل جدیدشان که نمونه‌اش همین راجی است، واقعاً اینها چه بودند؟!1370/11/28
لینک ثابت
شهید مطهری‏

ما می‌گفتیم روحانیون به دانشگاه بروند؛ حالا روحانیون هم رفته‌اند. البته روحانیون وجود مبارکی هستند؛ اما نه آن مقداری که توقع بوده است. الآن روحانیونی که در دانشگاه هستند، آیا واقعاً همان شبحی را تداعی می‌کنند که دانشجویان با دیدن مرحوم شهید مطهری از روحانیت به چشم می‌آوردند؟ این سیلی که از دانشگاه به طرف حوزه‌ی قم راه افتاد و مرتب آمدند طلبه شدند، به‌خاطر چه بود؟ چون شبحی که از روحانیت در نظرشان بود، شبح مطهری و باهنر و مفتح و امثال این‌ها بود. آیا این آقایی که حالا به دانشگاه می‌رود، همان شبح را تداعی می‌کند یا نه؟ قاعدتاً نه. این خلأ را شما با مقاله‌هاتان پُر کنید؛ بگذارید حوزه آن جایگاه خودش را داشته باشد.1370/11/28
لینک ثابت
هویدا؛ نمونه‌ای از نخبگان فاسد برآمده از دانشگاه‌های بی‌دین

ایشان [امام خمینی(ره)] از بن دندان معتقد بودند که مشکل آن روز [قبل ازانقلاب] کشور بر اثر خرابی دانشگاه‌هاست؛ درست هم هست. الآن سرِ حوزه هم به سمت اداره‌‌‌ی نظام باز شده است؛ اما یک روز بود که جز دانشگاهها، هیچ محفظه و مخزنی برای اداره‌‌‌ی نظام نبود. شما ببینید اینهایی که در رأس کار آمده بودند، چه کسانی بودند و چه فکر و ذهنیتی داشتند؛ غالباً فاسد بودند؛ بخصوص این نسل جدیدشان که دیگر هیچ‌‌‌چیز نداشتند؛ حتّی از نسل هویدا هم بدتر بودند! من هویدا را مثال می‌‌‌زنم که از بدترین‌‌‌هاست؛ یعنی او از فاسدترین رجال ایران بود؛ درعین‌‌‌حال نسل هویدا بر نسل راجی نویسنده‌‌‌ی کتاب «خدمتگزار تخت طاووس» شرف داشت! اگر شما این کتاب را خوانده باشید، می‌‌‌توانید بفهمید که این نسل، چه نسلی بوده است؛ این‌‌‌ها می‌‌‌خواستند جای هویدا بیایند. حالا نمی‌‌‌شود گفت صد رحمت به هویدا؛ اما نسبت به آن نسل، واقعاً باز هویدا! هویدایی که نسبت به رجال ایران، بلاتردید جزو فاسدترینها بود؛ اما بالاخره ته دل او و امثال او، ته‌‌‌مانده و رسوبی از آن قدیم حالا اسمش ملیت بود، وطن‌‌‌دوستی بود، آب و خاک بود وجود داشت؛ ولی نسل جدیدشان که نمونه‌‌‌اش همین راجی است، واقعاً این‌‌‌ها چه بودند؟! پس امام این معنا را درست فهمیده بود.1370/11/28
لینک ثابت
شجاعت و عدم ملاحظه‌کاری امام خمینی(ره)

در دنیا هم مواضع شجاعانه به درد آدم می‌خورد. ما در این دوران ده سال گذشته کسانی را دیدیم که مواضع غیرشجاعانه گرفتند؛ برای این‌که فلان قشر بدش نیاید؛ برای این‌که فلان قشر کلاً این توقع را دارد، یا از من این توقع را دارد؛ بنابراین طور خاصی حرف بزنم! این کار به ضررشان تمام شد؛ به ضرر آن قشر هم تمام شد؛ به ضرر نظام هم تمام شد؛ این نباید رعایت بشود؛ اما بلندنظری باید فراموش نشود. انسان باید با بلندنظری برخورد کند و با سعه‌ی صدر حرف بزند؛ اما در همان سعه‌ی صدر، شجاعت و صراحت و ایستادگی در مواضع را هم در نظر بگیرد.
بله، امام در حالی وارد ایران شدند که جو مبارزه لااقل در سطوحی از ایده‌‌‌های به‌‌‌اصطلاح روشن‌‌‌فکری پُر بود؛ که حتّی خود روحانیون امثال ماها هم در داغ کردن آن جو روشن‌‌‌فکری و به عبارت دقیق‌‌‌تر، روشن‌‌‌فکرزدگی دخالت داشتند؛ اما امام آمد و همه‌‌‌ی این چیزها را شست و کنار گذاشت! من احساسات خودم را از همان سخنرانی اول ایشان در فرودگاه به یاد دارم؛ واقعاً حیرت کردم که امام این ملاحظاتی را که ماها داریم، هیچ ندارد! ایشان در آن سخنرانی، اول از روحانیون‌‌‌ اسم آورد؛ که ماها اگر جای ایشان بودیم، این کار را نمی‌‌‌کردیم! ما اگر می‌‌‌خواستیم در آن وقتها سخنرانی بکنیم، شروع آن از روحانیون نبود؛ اما دیدیم که امام اصلًا این ملاحظه را نمی‌‌‌کند! در همان ماههای اول پیروزی انقلاب، امام مسأله‌‌‌ی بی‌‌‌حجابی و حجاب را قاطع گفت. آن وقتها ما به عنوان اعضای شورای انقلاب، گاهی در هیئت دولت هم شرکت می‌‌‌کردیم. من کسانی را دیدم که جزو عناصر متدین هیئت دولت بودند، اما به ما می‌‌‌گفتند این چه کاری بود که امام کرد؛ حالا چرا کرد؟! امام اصلًا دچار رودربایستی نمی‌‌‌شد. بنابراین، ملاحظه‌‌‌کاری و رودربایستی داشتن، مطلقاً باید نباشد؛ این خواهد توانست آن خلأ را در دانشگاه پُر کند.1370/11/28

لینک ثابت
شهید مطهری‏, شهید آیت‌الله مفتح, شهید باهنر

ما می‌گفتیم روحانیون به دانشگاه بروند؛ حالا روحانیون هم رفته‌اند. البته روحانیون وجود مباركی هستند؛ اما نه آن مقداری كه توقع بوده است. الآن روحانیونی كه در دانشگاه هستند، آیا واقعاً همان شبحی را تداعی می‌كنند كه دانشجویان با دیدن مرحوم شهید مطهری از روحانیت به چشم می‌آوردند؟ این سیلی كه از دانشگاه به طرف حوزه‌ی قم راه افتاد و مرتب آمدند طلبه شدند، به‌خاطر چه بود؟ چون شبحی كه از روحانیت در نظرشان بود، شبح مطهری و باهنر و مفتح و امثال این‌ها بود. آیا این آقایی كه حالا به دانشگاه می‌رود، همان شبح را تداعی می‌كند یا نه؟ قاعدتاً نه. این خلأ را شما با مقاله‌هاتان پُر كنید؛ بگذارید حوزه آن جایگاه خودش را داشته باشد.1370/11/28
لینک ثابت
جلسه پرسش و پاسخ آیت الله خامنه ای با طلاب

از مسائل حوزه، خلأهای فکری حوزه است. من نمیدانم الان در طرح این تفسیرها یا عقاید یا بحثهای سیاسی - همینهایی که الان در مجله‌ی حوزه هست - آیا شما با آماری به این نتیجه میرسید که الان در حوزه به این مباحث نیاز هست یا نه؛ یعنی طلبه برای منبر خودش، برای قرار گرفتن در جایگاه سیاسی لازم خودش، حتّی برای اندرون خودش، به این مطالب احتیاج دارد یا نه.

یک روز هست که ما مثلاً باید اثبات توحید و اثبات صانع بکنیم؛ یک روز هم هست که ما بایستی مثلاً درباره‌ی مسأله‌ی عدم وابستگی سیاسی بحث کنیم؛ این هم الان یک مسأله‌ی طلبه‌ی حوزه است؛ این جزو مسائل حوزه است؛ این را شما در شمار مسائل بیرون از حوزه جستجو نکنید. اگر آن مجموعه‌یی که غم مسائل طلبه‌ها و سرنوشت حوزه را میخورد، نتواند طلبه‌یی را که الان در حوزه زندگی میکند و نهالی است برای این‌که یک روز درخت تناوری بشود، با ایمان خودش حفظ بکند، خیلی خسارت است.

گاهی اوقات ممکن است طلبه فکر کند که مثلاً این جنجال و این شکنجه‌ی تمام‌نشدنییی که ما در مجادله‌ی با دولتهای بزرگ داریم، واقعاً چه لزومی دارد. اگر این سؤال برای طلبه پیدا شد، آیا شما جوابی برای آن فراهم میکنید، یا نمیکنید؟ آیا ما موظف هستیم جوابی فراهم کنیم، یا موظف نیستیم؟

من در اواخر دوران ریاست جمهوری یک سفر به قم آمدم؛ که شاید آخرین سفر، یا یکی از آخرین سفرهای من به قم بود. در آن دیدار، یک جلسه‌ی پاسخ به سؤالات گذاشتم. ایده‌ی این قضیه از این‌جا هم شروع شد که من در اواخر دوران جنگ به اهواز رفته بودم؛ در آن‌جا یک طلبه‌ی خیلی معمولی به من رسید و گفت شما به دانشگاه میروید، پاسخ به سؤالات میگذارید؛ مگر حوزه‌ی به این عظمت، از یک دانشگاه کمتر است!؟ دیدم راست میگوید. این نکته در ذهنم بود و در وقتی که ممکن شد، این کار را کردم و به قم رفتم. در آن‌جا طلبه‌ها هم زیاد آمدند و از من سؤالاتی کردند؛ من دیدم عجب مسائلی در حوزه مطرح است؛ یعنی واقعاً آدم تا برخورد نکند، نمیفهمد. ما مقاله مینویسیم، کتاب مینویسیم؛ اما آیا این چیزی که ما مینویسیم، خلأ لحظه‌ها را پُر میکند؟1370/11/28

لینک ثابت
حجاب

در همان ماههای اول پیروزی انقلاب، امام مسأله‌ی بیحجابی و حجاب را قاطع گفت. آن وقتها ما به عنوان اعضای شورای انقلاب، گاهی در هیأت دولت هم شرکت میکردیم. من کسانی را دیدم که جزو عناصر متدین هیأت دولت بودند، اما به ما میگفتند این چه کاری بود که امام کرد؛ حالا چرا کرد!؟ امام اصلاً دچار رودربایستی نمیشد. بنابراین، ملاحظه‌کاری و رودربایستی داشتن، مطلقاً باید نباشد؛ این خواهد توانست آن خلأ را در دانشگاه پُر کند.1370/11/28
لینک ثابت
امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)

امام در حالی وارد ایران شدند که جو مبارزه - لااقل در سطوحی - از ایده‌های به‌اصطلاح روشنفکری پُر بود؛ که حتّی خود روحانیون - امثال ماها - هم در داغ کردن آن جو روشنفکری - و به عبارت دقیق‌تر، روشنفکرزدگی - دخالت داشتند؛ اما امام آمد و همه‌ی این چیزها را شست و کنار گذاشت! من احساسات خودم را از همان سخنرانی اول ایشان در فرودگاه به یاد دارم؛ واقعاً حیرت کردم که امام این ملاحظاتی را که ماها داریم، هیچ ندارد! ایشان در آن سخنرانی، اول از روحانیون اسم آورد؛ که ماها اگر جای ایشان بودیم، این کار را نمیکردیم! ما اگر میخواستیم در آن وقتها سخنرانی بکنیم، شروع آن از روحانیون نبود؛ اما دیدیم که امام اصلاً این ملاحظه را نمیکند! در همان ماههای اول پیروزی انقلاب، امام مسأله‌ی بیحجابی و حجاب را قاطع گفت. آن وقتها ما به عنوان اعضای شورای انقلاب، گاهی در هیأت دولت هم شرکت میکردیم. من کسانی را دیدم که جزو عناصر متدین هیأت دولت بودند، اما به ما میگفتند این چه کاری بود که امام کرد؛ حالا چرا کرد!؟ امام اصلاً دچار رودربایستی نمیشد.1370/11/28
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی