newspart/index2
انس با قرآن / قرآن
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
انس با قرآن

ما در سالهای قدیم، دوره‏ی بی‏قرآنی را در این مملکت گذراندیم؛ قرآن بتدریج داشت از همه جای کشور جمع می‏شد. در گذشته‏های دور، مکتبخانه‏یی بود که بچه‏ها قرآن را در آن‏جا یاد می‏گرفتند؛ لیکن در دوران پهلوی اینها را بکلی از بین برده بودند؛ این مدارس رسمی هم که مطلقاً چنین چیزی نداشت. البته فقط تعدادی از این جلسات و دوره‏های قرآن فعالیت داشتند و بعضی از افراد در گوشه و کنار کشور - تهران، مشهد، اصفهان و سایر جاها - مشغول بودند؛ اما هیچ چیز نبود؛ هرچه شده، از انقلاب به این طرف است؛ درعین‏حال ما احساس می‏کنیم که از کاروان فراگیری و انس با قرآن عقب هستیم.

در آن دوران طاغوت، من در مشهد جلسات تفسیر و درس قرآن داشتم؛ به جوانانی که می‏آمدند، می‏گفتم که هر کدام از شماها یک نسخه‏ی قرآن در جیب بغلتان داشته باشید؛ اگر در جایی منتظر کاری می‏ایستید و فراغتی پیدا می‏کنید - یک دقیقه، دو دقیقه، پنج دقیقه، نیم ساعت - قرآن را باز کنید و به تلاوت آن مشغول شوید، تا با این کتاب انس پیدا کنید. تعدادی که این‏طور عمل کرده بودند، هرچند بسیار اندک بودند، لیکن احساس می‏کردم که اینها با این‏که غالباً هم عربی نمی‏دانستند، اما از لحاظ فهم معارف اسلامی، از دیگران برجسته‏تر بودند و به طور ممتازی با آنها تفاوت داشتند.

انس با قرآن، معرفت عمومی یک کشور را بالا می‏برد. قرآن، همه چیز ماست؛ نور است. این جوانان ما از وقتی که با قرآن مأنوس شدند، وضعیت خیلی فرق کرد. ما در طول هشت سال جنگ، زیر آتش توپ و تفنگ، جوانانی را در جبهه‏ها داشتیم که به مجردی که بر زمین می‏نشستند و اندک فراغتی پیدا می‏کردند، قرآنشان را باز می‏کردند و مشغول تلاوت می‏شدند؛ یا مثلاً اگر در اتوبوس و یا کامیون نشسته بودند و داشتند می‏رفتند، قرآنشان را درمی‏آوردند و بنا می‏کردند به خواندن. این است که ما می‏گوییم قرآن همه چیز ما بوده است. الان هم به برکت قرآن، کشور رو به پیشرفت است.

امیدواریم که خداوند همه‏ی ما را در دنیا و آخرت با قرآن محشور کند. ان‏شاءاللَّه زندگی ما قرآنی باشد و به سمت اهداف این کتاب شریف حرکت کنیم و ممات ما هم با معرفت قرآن و در خدمت قرآن قرار گیرد.1370/11/03

لینک ثابت
محجوریت قرآن در دوران پهلوی

ما در سالهای قدیم، دوره‌ی بیقرآنی را در این مملکت گذراندیم؛ قرآن بتدریج داشت از همه جای کشور جمع میشد. در گذشته‌های دور، مکتبخانه‌یی بود که بچه‌ها قرآن را در آن‌جا یاد میگرفتند؛ لیکن در دوران پهلوی اینها را بکلی از بین برده بودند؛ این مدارس رسمی هم که مطلقاً چنین چیزی نداشت. البته فقط تعدادی از این جلسات و دوره‌های قرآن فعالیت داشتند و بعضی از افراد در گوشه و کنار کشور - تهران، مشهد، اصفهان و سایر جاها - مشغول بودند؛ اما هیچ چیز نبود؛ هرچه شده، از انقلاب به این طرف است؛ درعین‌حال ما احساس میکنیم که از کاروان فراگیری و انس با قرآن عقب هستیم.

در آن دوران طاغوت، من در مشهد جلسات تفسیر و درس قرآن داشتم؛ به جوانانی که میآمدند، میگفتم که هر کدام از شماها یک نسخه‌ی قرآن در جیب بغلتان داشته باشید؛ اگر در جایی منتظر کاری میایستید و فراغتی پیدا میکنید - یک دقیقه، دو دقیقه، پنج دقیقه، نیم ساعت - قرآن را باز کنید و به تلاوت آن مشغول شوید، تا با این کتاب انس پیدا کنید. تعدادی که این‌طور عمل کرده بودند، هرچند بسیار اندک بودند، لیکن احساس میکردم که اینها با این‌که غالباً هم عربی نمیدانستند، اما از لحاظ فهم معارف اسلامی، از دیگران برجسته‌تر بودند و به طور ممتازی با آنها تفاوت داشتند.1370/11/03

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی