از حدود ده سال، دوازده سال پیش یك حركت علمیِ جدید و رو به گسترشی در كشور آغاز شد و این حركت ادامه پیدا كرد و رو به تزاید گذاشت. یعنی من اینجور میبینم و میفهمم كه حركت تولید علم و نگاه مجاهدتآمیز به كار علمی و تلاش علمی در كشور كه از همان حدود ده دوازده سال قبل آغاز شده است تا امروز، نه فقط متوقف نشده است، بلكه رو به عمق و توسعه پیش رفته. تقریباً میشود گفت كه در همهی زمینههای علمی هم این حركت وجود داشته است - در بعضی كمتر، و در بعضی بیشتر - این همان چیزی است كه ما دنبالش بودیم؛ این همان مجاهدت علمی است كه برای نظام جمهوری اسلامی و برای كشور ما لازم بود.
در این حدود دوازده سال، رشد علمی كشور نسبت به قبل از این دوازده سال، شانزده برابر شده. اینها آمارهای تقریبی است و از مراكز مطمئنی به دست آمده است؛ این خیلی مهم است. همین حركت علمیِ رو به گسترش موجب شده كه پایگاههای اطلاعرسانی علمی معتبر دنیا اظهارنظر كنند كه رشد پیشرفت علم در ایران سیزده برابر متوسط دنیا است. این واقعیتها را در نظر داشته باشیم، اینها خیلی نكات مهمی است؛ ما چون زیاد میشنویم، زیاد تكرار میكنیم، برایمان عادی شده. این جزو آمارهای داخلی نیست كه حالا یك نفری آماری بدهد، یك نفر هم بگوید نخیر، این آمار درست نیست؛ نه، این پایگاههای اطلاعرسانی رسمی دنیایند كه این قضاوت را دارند میكنند؛ با ما هم خوب نیستند. یعنی من باور نمیكنم كه سیاستهای مسلط جهانی از دخالت در مراكز علمی و امثال اینجور پایگاهها دست بردارند؛ اگر بتوانند، انكار میكنند؛ كمااینكه خیلی از پیشرفتهای ما را انكار میكنند؛ اما درعینحال این آمار را به ما میدهند. همین پایگاههای اطلاعرسانی علمی میگویند - كه در دنیا منتشر شده و در اختیار همه هم هست - اگر همین پیشرفت در ایران ادامه پیدا كند، در سال ۲۰۱۸، یعنی پنج سال دیگر، ایران رتبهی چهارم علمی دنیا را خواهد داشت؛ این خیلی چیز مهمی است. یعنی بعد از سه كشور دیگر - آمریكا و چین و انگلیس؛ آن سه كشوری است كه ذكر كردند - كشور چهارم، ایران خواهد بود؛ این خیلی چیز مهمی است. البته من نمیخواهم ادعا كنم كه این آمارها صددرصد آمارهائی است كه انسان میتواند رویش سوگند یاد كند؛ نه، لیكن روش و حركت دانشگاههای كشور الان به این سبك است؛ یك حركت عمومیِ رو به پیشرفت.
خب، ما اگر وضعیت دانشگاهیِ امروز كشور را با دوران اول انقلاب - یعنی آنچه كه میراث قبل از انقلاب و دوران طاغوت بود - مقایسه كنیم، آمارها شگفتآورتر از اینها هم هست. آن روزی كه انقلاب پیروز شد، صد و هفتاد هزار دانشجو داشتیم؛ امروز چهار میلیون و چهار صد هزار دانشجو در كشور هست؛ یعنی حدود بیست و پنج برابر. آن روز بار تعلیم بر دوش حدود پنج هزار استاد و استادیار و دانشیار و معلم و امثال اینها بود، امروز در حدود شصت هزار معلم دانشگاهی داریم؛ چه در دانشگاهها، چه در مراكز پژوهشی. اینها مسائل مهمی است، اینها پیشرفتهای ارزندهای است. البته من اینجا چیزهائی یادداشت كردهام كه دیگر لزومی ندارد بیان كنم؛ بعضی از اینها را شماها میدانید و شنیدهاید، بعضیها هم لازم نیست مطرح شود. مقالات علمی پراستناد - یعنی مقالات علمیای كه از طرف محققین ایرانی منتشر میشود و در دنیا به آنها استناد میشود - روزبهروز رو به افزایش است؛ آمارش را به طور ریز به من دادهاند، كه حالا من نمیخواهم روی آن تكیه كنم؛ اما این خیلی پدیدهی مهمی است. پس مجاهدت علمی در كشور اتفاق افتاده.
یك سؤالی در اینجا مطرح است: آیا حالا كه ما این پیشرفتهای علمی را در زمینههای مختلف در كشور مشاهده میكنیم، یك نفس راحتی بكشیم، بنشینیم سر جایمان؟ خب، پیدا است كه پاسخ منفی است؛ نه. ما هنوز از خط مقدم علم عقبیم، هنوز در بسیاری از دانشهای مورد نیاز زندگی دچار عقبماندگیهای مزمن هستیم؛ با همهی این پیشرفتی كه در بخشی از دانشها داشتهایم. پس چون دچار عقبماندگی هستیم، باید كار كنیم. وانگهی كاروان علم در دنیا متوقف كه نمیشود؛ دارند با سرعت حركت میكنند. ما نه فقط باید جایگاه فعلیمان را حفظ كنیم، بلكه باید جلو برویم؛ اینها همهاش تلاش لازم دارد، مجاهدت لازم دارد. لذا اولین حرف ما به دانشگاههای كشور و دانشمندان كشور و نخبگان كشور این است كه نگذارید این حركت از دوْر بیفتد، نگذارید حركت علمی كشور متوقف شود؛ هیچ مانعی نتواند دانشگاه كشور را از رشد به سمت پیشرفت علمی باز بدارد.
اینكه ما روی علم تكیه میكنیم، فقط به جهت احترام آرمانی به علم نیست - كه البته این خودش یك نقطهی مهمی است؛ اسلام برای علم ارزش ذاتی قائل است - لیكن علاوهی بر این ارزش ذاتی، علم قدرت است. یك ملت برای اینكه راحت زندگی كند، عزیز زندگی كند، با كرامت زندگی كند، احتیاج دارد به قدرت. عامل اصلی كه به یك ملت اقتدار میبخشد، علم است. علم، هم میتواند اقتدار اقتصادی ایجاد كند، هم میتواند اقتدار سیاسی ایجاد كند، هم میتواند آبرو و كرامت ملی برای یك ملت در چشم جهانیان به وجود بیاورد. یك ملت عالم، دانا، تولید كنندهی علم، در چشم جامعهی بینالمللی و انسانها طبعاً با كرامت است. پس علم علاوه بر كرامت ذاتی و ارزش ذاتی، این ارزشهای بسیار مهمِ اقتدارآفرین را هم دارد. بنابراین باید این حركتی كه وجود دارد، این شتابی كه وجود دارد، بههیچوجه متوقف و كنْد نشود.1392/05/15
لینک ثابت
از حدود ده سال، دوازده سال پیش یك حركت علمیِ جدید و رو به گسترشی در كشور آغاز شد و این حركت ادامه پیدا كرد و رو به تزاید گذاشت. یعنی من اینجور میبینم و میفهمم كه حركت تولید علم و نگاه مجاهدتآمیز به كار علمی و تلاش علمی در كشور كه از همان حدود ده دوازده سال قبل آغاز شده است تا امروز، نه فقط متوقف نشده است، بلكه رو به عمق و توسعه پیش رفته. تقریباً میشود گفت كه در همهی زمینههای علمی هم این حركت وجود داشته است - در بعضی كمتر، و در بعضی بیشتر - این همان چیزی است كه ما دنبالش بودیم؛ این همان مجاهدت علمی است كه برای نظام جمهوری اسلامی و برای كشور ما لازم بود.1392/05/15
لینک ثابت
از حدود ده سال، دوازده سال پیش یك حركت علمیِ جدید و رو به گسترشی در كشور آغاز شد و این حركت ادامه پیدا كرد و رو به تزاید گذاشت. یعنی من اینجور میبینم و میفهمم كه حركت تولید علم و نگاه مجاهدتآمیز به كار علمی و تلاش علمی در كشور كه از همان حدود ده دوازده سال قبل آغاز شده است تا امروز، نه فقط متوقف نشده است، بلكه رو به عمق و توسعه پیش رفته. تقریباً میشود گفت كه در همهی زمینههای علمی هم این حركت وجود داشته است - در بعضی كمتر، و در بعضی بیشتر - این همان چیزی است كه ما دنبالش بودیم؛ این همان مجاهدت علمی است كه برای نظام جمهوری اسلامی و برای كشور ما لازم بود.1392/05/15
لینک ثابت
اگر وضعیت دانشگاهیِ امروز كشور را با دوران اول انقلاب - یعنی آنچه كه میراث قبل از انقلاب و دوران طاغوت بود - مقایسه كنیم، آمارها شگفتآورتر از اینها هم هست. آن روزی كه انقلاب پیروز شد، صد و هفتاد هزار دانشجو داشتیم؛ امروز چهار میلیون و چهار صد هزار دانشجو در كشور هست؛ یعنی حدود بیست و پنج برابر. آن روز بار تعلیم بر دوش حدود پنج هزار استاد و استادیار و دانشیار و معلم و امثال اینها بود، امروز در حدود شصت هزار معلم دانشگاهی داریم؛ چه در دانشگاهها، چه در مراكز پژوهشی. اینها مسائل مهمی است، اینها پیشرفتهای ارزندهای است. البته من اینجا چیزهائی یادداشت كردهام كه دیگر لزومی ندارد بیان كنم؛ بعضی از اینها را شماها میدانید و شنیدهاید، بعضیها هم لازم نیست مطرح شود. مقالات علمی پراستناد - یعنی مقالات علمیای كه از طرف محققین ایرانی منتشر میشود و در دنیا به آنها استناد میشود - روزبهروز رو به افزایش است؛ آمارش را به طور ریز به من دادهاند، كه حالا من نمیخواهم روی آن تكیه كنم؛ اما این خیلی پدیدهی مهمی است. پس مجاهدت علمی در كشور اتفاق افتاده.
یك سؤالی در اینجا مطرح است: آیا حالا كه ما این پیشرفتهای علمی را در زمینههای مختلف در كشور مشاهده میكنیم، یك نفس راحتی بكشیم، بنشینیم سر جایمان؟ خب، پیدا است كه پاسخ منفی است؛ نه. ما هنوز از خط مقدم علم عقبیم، هنوز در بسیاری از دانشهای مورد نیاز زندگی دچار عقبماندگیهای مزمن هستیم؛ با همهی این پیشرفتی كه در بخشی از دانشها داشتهایم. پس چون دچار عقبماندگی هستیم، باید كار كنیم. وانگهی كاروان علم در دنیا متوقف كه نمیشود؛ دارند با سرعت حركت میكنند. ما نه فقط باید جایگاه فعلیمان را حفظ كنیم، بلكه باید جلو برویم؛ اینها همهاش تلاش لازم دارد، مجاهدت لازم دارد. لذا اولین حرف ما به دانشگاههای كشور و دانشمندان كشور و نخبگان كشور این است كه نگذارید این حركت از دوْر بیفتد، نگذارید حركت علمی كشور متوقف شود؛ هیچ مانعی نتواند دانشگاه كشور را از رشد به سمت پیشرفت علمی باز بدارد.1392/05/15
لینک ثابت
در این حدود دوازده سال، رشد علمی كشور نسبت به قبل از این دوازده سال، شانزده برابر شده. اینها آمارهای تقریبی است و از مراكز مطمئنی به دست آمده است؛ این خیلی مهم است. همین حركت علمیِ رو به گسترش موجب شده كه پایگاههای اطلاعرسانی علمی معتبر دنیا اظهارنظر كنند كه رشد پیشرفت علم در ایران سیزده برابر متوسط دنیا است. این واقعیتها را در نظر داشته باشیم، اینها خیلی نكات مهمی است؛ ما چون زیاد میشنویم، زیاد تكرار میكنیم، برایمان عادی شده. این جزو آمارهای داخلی نیست كه حالا یك نفری آماری بدهد، یك نفر هم بگوید نخیر، این آمار درست نیست؛ نه، این پایگاههای اطلاعرسانی رسمی دنیایند كه این قضاوت را دارند میكنند؛ با ما هم خوب نیستند. یعنی من باور نمیكنم كه سیاستهای مسلط جهانی از دخالت در مراكز علمی و امثال اینجور پایگاهها دست بردارند؛ اگر بتوانند، انكار میكنند؛ كمااینكه خیلی از پیشرفتهای ما را انكار میكنند؛ اما درعینحال این آمار را به ما میدهند. همین پایگاههای اطلاعرسانی علمی میگویند - كه در دنیا منتشر شده و در اختیار همه هم هست - اگر همین پیشرفت در ایران ادامه پیدا كند، در سال ۲۰۱۸، یعنی پنج سال دیگر، ایران رتبهی چهارم علمی دنیا را خواهد داشت؛ این خیلی چیز مهمی است. یعنی بعد از سه كشور دیگر - آمریكا و چین و انگلیس؛ آن سه كشوری است كه ذكر كردند - كشور چهارم، ایران خواهد بود؛ این خیلی چیز مهمی است. البته من نمیخواهم ادعا كنم كه این آمارها صددرصد آمارهائی است كه انسان میتواند رویش سوگند یاد كند؛ نه، لیكن روش و حركت دانشگاههای كشور الان به این سبك است؛ یك حركت عمومیِ رو به پیشرفت.
خب، ما اگر وضعیت دانشگاهیِ امروز كشور را با دوران اول انقلاب - یعنی آنچه كه میراث قبل از انقلاب و دوران طاغوت بود - مقایسه كنیم، آمارها شگفتآورتر از اینها هم هست. آن روزی كه انقلاب پیروز شد، صد و هفتاد هزار دانشجو داشتیم؛ امروز چهار میلیون و چهار صد هزار دانشجو در كشور هست؛ یعنی حدود بیست و پنج برابر. آن روز بار تعلیم بر دوش حدود پنج هزار استاد و استادیار و دانشیار و معلم و امثال اینها بود، امروز در حدود شصت هزار معلم دانشگاهی داریم؛ چه در دانشگاهها، چه در مراكز پژوهشی. اینها مسائل مهمی است، اینها پیشرفتهای ارزندهای است. البته من اینجا چیزهائی یادداشت كردهام كه دیگر لزومی ندارد بیان كنم؛ بعضی از اینها را شماها میدانید و شنیدهاید، بعضیها هم لازم نیست مطرح شود. مقالات علمی پراستناد - یعنی مقالات علمیای كه از طرف محققین ایرانی منتشر میشود و در دنیا به آنها استناد میشود - روزبهروز رو به افزایش است؛ آمارش را به طور ریز به من دادهاند، كه حالا من نمیخواهم روی آن تكیه كنم؛ اما این خیلی پدیدهی مهمی است. پس مجاهدت علمی در كشور اتفاق افتاده.
یك سؤالی در اینجا مطرح است: آیا حالا كه ما این پیشرفتهای علمی را در زمینههای مختلف در كشور مشاهده میكنیم، یك نفس راحتی بكشیم، بنشینیم سر جایمان؟ خب، پیدا است كه پاسخ منفی است؛ نه. ما هنوز از خط مقدم علم عقبیم، هنوز در بسیاری از دانشهای مورد نیاز زندگی دچار عقبماندگیهای مزمن هستیم؛ با همهی این پیشرفتی كه در بخشی از دانشها داشتهایم. پس چون دچار عقبماندگی هستیم، باید كار كنیم. وانگهی كاروان علم در دنیا متوقف كه نمیشود؛ دارند با سرعت حركت میكنند. ما نه فقط باید جایگاه فعلیمان را حفظ كنیم، بلكه باید جلو برویم؛ اینها همهاش تلاش لازم دارد، مجاهدت لازم دارد. لذا اولین حرف ما به دانشگاههای كشور و دانشمندان كشور و نخبگان كشور این است كه نگذارید این حركت از دوْر بیفتد، نگذارید حركت علمی كشور متوقف شود؛ هیچ مانعی نتواند دانشگاه كشور را از رشد به سمت پیشرفت علمی باز بدارد.
اینكه ما روی علم تكیه میكنیم، فقط به جهت احترام آرمانی به علم نیست - كه البته این خودش یك نقطهی مهمی است؛ اسلام برای علم ارزش ذاتی قائل است - لیكن علاوهی بر این ارزش ذاتی، علم قدرت است. یك ملت برای اینكه راحت زندگی كند، عزیز زندگی كند، با كرامت زندگی كند، احتیاج دارد به قدرت. عامل اصلی كه به یك ملت اقتدار میبخشد، علم است. علم، هم میتواند اقتدار اقتصادی ایجاد كند، هم میتواند اقتدار سیاسی ایجاد كند، هم میتواند آبرو و كرامت ملی برای یك ملت در چشم جهانیان به وجود بیاورد. یك ملت عالم، دانا، تولید كنندهی علم، در چشم جامعهی بینالمللی و انسانها طبعاً با كرامت است. پس علم علاوه بر كرامت ذاتی و ارزش ذاتی، این ارزشهای بسیار مهمِ اقتدارآفرین را هم دارد. بنابراین باید این حركتی كه وجود دارد، این شتابی كه وجود دارد، بههیچوجه متوقف و كنْد نشود.
یك نكته هم در كنار این وجود دارد؛ این را باید باور كنیم. دوستان در زمینهی جبههبندیهای سیاسی در دنیا نكات خوبی را بیان كردند؛ نكات قابل توجهی است و درست است، ما هم اعتقاد داریم؛ اما چیزی كه باید در نظر باشد، این است كه یك جبههی دشمن عنودی در مقابل نظام جمهوری اسلامی در میان قدرتهای دنیا وجود دارد. آیا این جبههی عنود و لجوج در دشمنی با جمهوری اسلامی، مشتمل بر اكثر كشورهای دنیا است؟ ابداً؛ آیا مشتمل بر اكثر كشورهای غربی است؟ ابداً؛ این مربوط به چند كشور قدرتمندی است كه به خاطر دلائل خاصی با نظام جمهوری اسلامی و با اقتدار نظام جمهوری اسلامی مخالفند و كارشكنی میكنند؛ یكی از كارشكنیها، همین كارشكنی در زمینهی علمی است. بعضی از دوستان گفتند «دیپلماسی علمی»، «دیپلماسی دانشگاهی»؛ بنده هم اعتقاد به این دارم، تشویق هم كردهام؛ اما توجه داشته باشید كه طرف مقابل روی این نكته بخصوص توجه دارد، روی این نكته برنامهریزی میكنند. بر روی همین نقطهی «دیپلماسی علمی» برنامهریزی میكنند و اهداف خودشان را دنبال میكنند. اگر با توجه، با آگاهی، با بصیرت، كار انجام بگیرد، ما كاملاً موافق هستیم. از پیشرفت علمی ما هم راضی نیستند. بخشی از این كارهائی كه امروز در زمینهی تحریم و امثال اینها مشاهده میكنید، مربوط به همین است كه نمیخواهند جامعهی ایرانی به این اقتدار درونزا دست پیدا كند؛ كه اقتدار علمی، یك اقتدار درونزا است. بنابراین، این پیشرفت باید ادامه پیدا كند.
خب، نكتهای كه بر این اساس بنده اصرار دارم در ذهن آقایان و خانمها و اساتید محترم مطرح باشد، این است كه «گفتمان علم و پیشرفت علمی» و «گفتمان پیشرفت عمومی كشور» - یعنی انگیزه برای سهیم شدن دانشگاه در پیشرفت كشور - در دانشگاه باید حفظ شود؛ كه البته امروز وجود دارد، اما باید حفظ و تقویت شود. هیچ چیزی نباید با این گفتمان در دانشگاه مزاحمت كند. باید اصرار بر نوآوری علمی در دانشگاه وجود داشته باشد؛ اصرار بر قرار گرفتن پیشرفتهای علمی در خدمت نیازهای كشور، كه یكی از جهتگیریها و معیارهای اساسی این است. بالاخره ظرفیتها محدود است - هم ظرفیتهای انسانی، هم ظرفیتهای مالی و مادی - حتماً باید توجه شود كه كار علمی ما در جهت نیاز كشور باشد. ما نیازهای گوناگونی داریم كه دانشگاه میتواند به این نیازها پاسخ دهد، این خلأها را پر كند. این هم یك تجربهی ما است.1392/05/15
لینک ثابت
باید همه مراقبت كنند - هم استادان، هم مدیران، هم مؤثرین و متنفذین در دانشگاهها - كه فضای دانشگاه به سمت مسائل پوچ حركت نكند؛ فضا، فضای دنبالهگیری مسائل اصلی و اساسی باشد؛ گفتمان علم و گفتمان پیشرفت علمی و گفتمان پیشرفت عمومی كشور بر دانشگاهها همچنان حاكم باشد. البته اینجا هم دشمنانی هستند كه مایلند حتّی مسائل صنفی در دانشگاهها به سمت مسائل سیاسی و جنجالهای سیاسی گرایش پیدا كند؛ از این باید پرهیز كرد. این برای یك دانشگاه افتخار نیست كه مسائل اساسی آن تحتالشعاع مسائل كوچك و كماهمیت و احیاناً تحت تأثیر جریانهای سیاسی واقع شود. فضای دانشگاه باید یك فضائی باشد كه در آنجا علم و عالِم بتواند زیست مناسب خودش را داشته باشد.
البته این هم معلوم است؛ همهی دوستان توجه دارند كه این پیشرفت علمی و این توفیقاتی كه تا امروز در محیط علمی كشور اتفاق افتاده است، به بركت انقلاب اسلامی است؛ این به بركت اسلام است، به بركت انقلاب است. اگر عامل فعال و پیشبرندهی انقلاب و اعتقاد دینی نمیتوانست اوضاع كشور را به طور عموم و از جمله در مسئلهی علم تحت تأثیر قرار دهد، یقیناً شعاع نفوذ قدرتهای سلطهگر اجازه نمیداد یك كشوری مثل ایران - كه آنها چشم طمع به آن دوختهاند - بتواند در زمینهی علم این پیشرفتها را بكند و این خودباوری و اعتمادبهنفس را به دست آورد؛ نمیگذاشتند؛ كمااینكه جاهای دیگر هم نمیگذارند؛ آنجاهائی كه آنها تسلط و نفوذ دارند.1392/05/15
لینک ثابت
از پیشرفت علمی در كشور برای گسترش و نفوذ زبان فارسی استفاده شود. زبان خیلی مهم است برادران و خواهران عزیز! اهمیت زبان ملی یك كشور برای خیلیها هنوز دانسته و شناخته نیست. زبان فارسی باید گسترش پیدا كند. باید نفوذ فرهنگیِ زبان فارسی در سطح جهان روزبهروز بیشتر شود. فارسی بنویسید، فارسی واژهسازی كنید و اصطلاح ایجاد كنید. كاری كنیم كه در آینده، آن كسانی كه از پیشرفتهای علمی كشور ما استفاده میكنند، ناچار شوند بروند زبان فارسی را یاد بگیرند. این افتخاری نیست كه ما بگوئیم حتماً زبان علمی كشور ما فلان زبان خارجی است. زبان فارسی اینقدر ظرفیت و گنجایش دارد كه دقیقترین و ظریفترین علوم و دانشها میتوانند با این زبان بیان شوند. ما زبان پرظرفیتی داریم. كمااینكه بعضی از كشورهای اروپائی هم نگذاشتند زبان انگلیسی تبدیل شود به زبان علمی آنها - مثل فرانسه، مثل آلمان - اینها زبان خودشان را به عنوان زبان علمی در دانشگاههایشان حفظ كردند. مسئلهی زبان، مسئلهی بسیار مهمی است؛ واقعاً احتیاج دارد به این كه حمیت بهخرج دهید. یكی از اهتمامهائی كه دولتهای آگاه و هوشیار در دنیا انجام میدهند، تكیه بر روی گسترش زبان ملیشان در دنیا است. متأسفانه با غفلت خیلی از كشورها، این كار اتفاق نیفتاده؛ حتّی زبانهای بومی را، زبانهای اصلیِ بسیاری از ملتها را بكلی از بین برده یا تحتالشعاع قرار دادهاند. بنده از پیش از انقلاب، از اینكه واژههای بیگانه بیدریغ در دست و زبان مردم ما به كار میرفت و به آنها افتخار میكردند - كأنه كسی اگر چنانچه یك مطلبی را با یك تعبیر فرنگی بیان كند، این را یك افتخاری میدانست - همیشه رنج میبردم؛ متأسفانه تا امروز هم این باقی است! خیلی از سنتهای غلط پیش از انقلاب، با انقلاب از بین رفت؛ این یكی متأسفانه از بین نرفت! یك عدهای كأنه افتخار میكنند كه یك حقیقتی را، یك عنوانی را با یك واژهی فرنگی بیان كنند؛ در حالی كه واژهی معادل فارسی برای آن عنوان وجود دارد، دوست میدارند از تعبیرات غربی استفاده كنند؛ بعد حالا یواش یواش این دیگر به دامنههای گستردهای در سطوح پائین و سطوح عوامانه هم رسیده، كه واقعاً رنجآور است. من نمونههائی در ذهن دارم، كه دیگر حالا لزومی ندارد آنها را عرض كنم.
یك نكتهی دیگر هم - كه شاید نكتهی آخر باشد - این است كه ما اگر دنبال پیشرفت هستیم و پیشرفت علمی را شرط لازم پیشرفت عمومی كشور میدانیم، توجه داشته باشیم كه مراد ما از پیشرفت، پیشرفت با الگوی غربی نیست. دستور كار قطعی نظام جمهوری اسلامی، دنبال كردن الگوی پیشرفت ایرانی - اسلامی است. ما پیشرفت را به شكلی كه غرب دنبال كرد و پیش رفت، نمیخواهیم؛ پیشرفت غربی هیچ جاذبهای برای انسان آگاهِ امروز ندارد. پیشرفت كشورهای پیشرفتهی غربی نتوانست فقر را از بین ببرد، نتوانست تبعیض را از بین ببرد، نتوانست عدالت را در جامعه مستقر كند، نتوانست اخلاق انسانی را مستقر كند. اولاً آن پیشرفت بر پایهی ظلم و استعمار و غارت كشورهای دیگر بنا شد.1392/05/15
لینک ثابت
آیا حالا كه ما این پیشرفتهای علمی را در زمینههای مختلف در كشور مشاهده میكنیم، یك نفس راحتی بكشیم، بنشینیم سر جایمان؟ خب، پیدا است كه پاسخ منفی است؛ نه. ما هنوز از خط مقدم علم عقبیم، هنوز در بسیاری از دانشهای مورد نیاز زندگی دچار عقبماندگیهای مزمن هستیم؛ با همهی این پیشرفتی كه در بخشی از دانشها داشتهایم. پس چون دچار عقبماندگی هستیم، باید كار كنیم. وانگهی كاروان علم در دنیا متوقف كه نمیشود؛ دارند با سرعت حركت میكنند. ما نه فقط باید جایگاه فعلیمان را حفظ كنیم، بلكه باید جلو برویم؛ اینها همهاش تلاش لازم دارد، مجاهدت لازم دارد.1392/05/15
لینک ثابت
اقتدار ملی, اقتدار درونزا
اینكه ما روی علم تكیه میكنیم، فقط به جهت احترام آرمانی به علم نیست - كه البته این خودش یك نقطهی مهمی است؛ اسلام برای علم ارزش ذاتی قائل است - لیكن علاوهی بر این ارزش ذاتی، علم قدرت است. یك ملت برای اینكه راحت زندگی كند، عزیز زندگی كند، با كرامت زندگی كند، احتیاج دارد به قدرت. عامل اصلی كه به یك ملت اقتدار میبخشد، علم است. علم، هم میتواند اقتدار اقتصادی ایجاد كند، هم میتواند اقتدار سیاسی ایجاد كند، هم میتواند آبرو و كرامت ملی برای یك ملت در چشم جهانیان به وجود بیاورد. یك ملت عالم، دانا، تولید كنندهی علم، در چشم جامعهی بینالمللی و انسانها طبعاً با كرامت است. پس علم علاوه بر كرامت ذاتی و ارزش ذاتی، این ارزشهای بسیار مهمِ اقتدارآفرین را هم دارد. بنابراین باید این حركتی كه وجود دارد، این شتابی كه وجود دارد، بههیچوجه متوقف و كنْد نشود.
یك نكته هم در كنار این وجود دارد؛ این را باید باور كنیم. دوستان در زمینهی جبههبندیهای سیاسی در دنیا نكات خوبی را بیان كردند؛ نكات قابل توجهی است و درست است، ما هم اعتقاد داریم؛ اما چیزی كه باید در نظر باشد، این است كه یك جبههی دشمن عنودی در مقابل نظام جمهوری اسلامی در میان قدرتهای دنیا وجود دارد. آیا این جبههی عنود و لجوج در دشمنی با جمهوری اسلامی، مشتمل بر اكثر كشورهای دنیا است؟ ابداً؛ آیا مشتمل بر اكثر كشورهای غربی است؟ ابداً؛ این مربوط به چند كشور قدرتمندی است كه به خاطر دلائل خاصی با نظام جمهوری اسلامی و با اقتدار نظام جمهوری اسلامی مخالفند و كارشكنی میكنند؛ یكی از كارشكنیها، همین كارشكنی در زمینهی علمی است. بعضی از دوستان گفتند «دیپلماسی علمی»، «دیپلماسی دانشگاهی»؛ بنده هم اعتقاد به این دارم، تشویق هم كردهام؛ اما توجه داشته باشید كه طرف مقابل روی این نكته بخصوص توجه دارد، روی این نكته برنامهریزی میكنند. بر روی همین نقطهی «دیپلماسی علمی» برنامهریزی میكنند و اهداف خودشان را دنبال میكنند. اگر با توجه، با آگاهی، با بصیرت، كار انجام بگیرد، ما كاملاً موافق هستیم. از پیشرفت علمی ما هم راضی نیستند. بخشی از این كارهائی كه امروز در زمینهی تحریم و امثال اینها مشاهده میكنید، مربوط به همین است كه نمیخواهند جامعهی ایرانی به این اقتدار درونزا دست پیدا كند؛ كه اقتدار علمی، یك اقتدار درونزا است. بنابراین، این پیشرفت باید ادامه پیدا كند.1392/05/15
لینک ثابت
اقتدار اقتصادی, کرامت ملتها
اینكه ما روی علم تكیه میكنیم، فقط به جهت احترام آرمانی به علم نیست - كه البته این خودش یك نقطهی مهمی است؛ اسلام برای علم ارزش ذاتی قائل است - لیكن علاوهی بر این ارزش ذاتی، علم قدرت است. یك ملت برای اینكه راحت زندگی كند، عزیز زندگی كند، با كرامت زندگی كند، احتیاج دارد به قدرت. عامل اصلی كه به یك ملت اقتدار میبخشد، علم است. علم، هم میتواند اقتدار اقتصادی ایجاد كند، هم میتواند اقتدار سیاسی ایجاد كند، هم میتواند آبرو و كرامت ملی برای یك ملت در چشم جهانیان به وجود بیاورد. یك ملت عالم، دانا، تولید كنندهی علم، در چشم جامعهی بینالمللی و انسانها طبعاً با كرامت است. پس علم علاوه بر كرامت ذاتی و ارزش ذاتی، این ارزشهای بسیار مهمِ اقتدارآفرین را هم دارد.1392/05/15
لینک ثابت
یك جبههی دشمن عنودی در مقابل نظام جمهوری اسلامی در میان قدرتهای دنیا وجود دارد. آیا این جبههی عنود و لجوج در دشمنی با جمهوری اسلامی، مشتمل بر اكثر كشورهای دنیا است؟ ابداً؛ آیا مشتمل بر اكثر كشورهای غربی است؟ ابداً؛ این مربوط به چند كشور قدرتمندی است كه به خاطر دلائل خاصی با نظام جمهوری اسلامی و با اقتدار نظام جمهوری اسلامی مخالفند و كارشكنی میكنند؛ یكی از كارشكنیها، همین كارشكنی در زمینهی علمی است. بعضی از دوستان گفتند «دیپلماسی علمی»، «دیپلماسی دانشگاهی»؛ بنده هم اعتقاد به این دارم، تشویق هم كردهام؛ اما توجه داشته باشید كه طرف مقابل روی این نكته بخصوص توجه دارد، روی این نكته برنامهریزی میكنند. بر روی همین نقطهی «دیپلماسی علمی» برنامهریزی میكنند و اهداف خودشان را دنبال میكنند. اگر با توجه، با آگاهی، با بصیرت، كار انجام بگیرد، ما كاملاً موافق هستیم. از پیشرفت علمی ما هم راضی نیستند. بخشی از این كارهائی كه امروز در زمینهی تحریم و امثال اینها مشاهده میكنید، مربوط به همین است كه نمیخواهند جامعهی ایرانی به این اقتدار درونزا دست پیدا كند؛ كه اقتدار علمی، یك اقتدار درونزا است.1392/05/15
لینک ثابت
ارزشهای انقلاب اسلامی, اعتماد به نفس ملی
این پیشرفت علمی و این توفیقاتی كه تا امروز در محیط علمی كشور اتفاق افتاده است، به بركت انقلاب اسلامی است؛ این به بركت اسلام است، به بركت انقلاب است. اگر عامل فعال و پیشبرندهی انقلاب و اعتقاد دینی نمیتوانست اوضاع كشور را به طور عموم و از جمله در مسئلهی علم تحت تأثیر قرار دهد، یقیناً شعاع نفوذ قدرتهای سلطهگر اجازه نمیداد یك كشوری مثل ایران - كه آنها چشم طمع به آن دوختهاند - بتواند در زمینهی علم این پیشرفتها را بكند و این خودباوری و اعتمادبهنفس را به دست آورد؛ نمیگذاشتند؛ كمااینكه جاهای دیگر هم نمیگذارند؛ آنجاهائی كه آنها تسلط و نفوذ دارند. این انقلاب اسلامی بود كه آمد آن فضا را شكست و فضای علمی را غالب كرد. بنابراین همه باید خودمان را مدیون بدانیم و متعهد بدانیم به حفظ و پاسداری آرمانهای انقلاب و ارزشهای انقلاب.1392/05/15
لینک ثابت
از پیشرفت علمی در كشور برای گسترش و نفوذ زبان فارسی استفاده شود. زبان خیلی مهم است برادران و خواهران عزیز! اهمیت زبان ملی یك كشور برای خیلیها هنوز دانسته و شناخته نیست. زبان فارسی باید گسترش پیدا كند. باید نفوذ فرهنگیِ زبان فارسی در سطح جهان روزبهروز بیشتر شود. فارسی بنویسید، فارسی واژهسازی كنید و اصطلاح ایجاد كنید. كاری كنیم كه در آینده، آن كسانی كه از پیشرفتهای علمی كشور ما استفاده میكنند، ناچار شوند بروند زبان فارسی را یاد بگیرند. این افتخاری نیست كه ما بگوئیم حتماً زبان علمی كشور ما فلان زبان خارجی است. زبان فارسی اینقدر ظرفیت و گنجایش دارد كه دقیقترین و ظریفترین علوم و دانشها میتوانند با این زبان بیان شوند. ما زبان پرظرفیتی داریم. كمااینكه بعضی از كشورهای اروپائی هم نگذاشتند زبان انگلیسی تبدیل شود به زبان علمی آنها - مثل فرانسه، مثل آلمان - اینها زبان خودشان را به عنوان زبان علمی در دانشگاههایشان حفظ كردند. مسئلهی زبان، مسئلهی بسیار مهمی است؛ واقعاً احتیاج دارد به این كه حمیت بهخرج دهید. یكی از اهتمامهائی كه دولتهای آگاه و هوشیار در دنیا انجام میدهند، تكیه بر روی گسترش زبان ملیشان در دنیا است. متأسفانه با غفلت خیلی از كشورها، این كار اتفاق نیفتاده؛ حتّی زبانهای بومی را، زبانهای اصلیِ بسیاری از ملتها را بكلی از بین برده یا تحتالشعاع قرار دادهاند. بنده از پیش از انقلاب، از اینكه واژههای بیگانه بیدریغ در دست و زبان مردم ما به كار میرفت و به آنها افتخار میكردند - كأنه كسی اگر چنانچه یك مطلبی را با یك تعبیر فرنگی بیان كند، این را یك افتخاری میدانست - همیشه رنج میبردم؛ متأسفانه تا امروز هم این باقی است! خیلی از سنتهای غلط پیش از انقلاب، با انقلاب از بین رفت؛ این یكی متأسفانه از بین نرفت! یك عدهای كأنه افتخار میكنند كه یك حقیقتی را، یك عنوانی را با یك واژهی فرنگی بیان كنند؛ در حالی كه واژهی معادل فارسی برای آن عنوان وجود دارد، دوست میدارند از تعبیرات غربی استفاده كنند؛ بعد حالا یواش یواش این دیگر به دامنههای گستردهای در سطوح پائین و سطوح عوامانه هم رسیده، كه واقعاً رنجآور است.1392/05/15
لینک ثابت
الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی
ما اگر دنبال پیشرفت هستیم و پیشرفت علمی را شرط لازم پیشرفت عمومی كشور میدانیم، توجه داشته باشیم كه مراد ما از پیشرفت، پیشرفت با الگوی غربی نیست. دستور كار قطعی نظام جمهوری اسلامی، دنبال كردن الگوی پیشرفت ایرانی - اسلامی است. ما پیشرفت را به شكلی كه غرب دنبال كرد و پیش رفت، نمیخواهیم؛ پیشرفت غربی هیچ جاذبهای برای انسان آگاهِ امروز ندارد. پیشرفت كشورهای پیشرفتهی غربی نتوانست فقر را از بین ببرد، نتوانست تبعیض را از بین ببرد، نتوانست عدالت را در جامعه مستقر كند، نتوانست اخلاق انسانی را مستقر كند. اولاً آن پیشرفت بر پایهی ظلم و استعمار و غارت كشورهای دیگر بنا شد. شما ببینید همین حالا یكی از آقایان راجع به حملهی پرتغال به ایران مطالبی گفتند. خب، فقط ایران نبود. در این منطقهی شرق آسیا، جاهای مختلفی پرتغالیها رفتند، هلندیها رفتند. مگر هلند چه اندازه عرض و طول جغرافیائی و تاریخی و ارزش علمی دارد؟ یا پرتغال یا اسپانیا یا انگلیس همین جور؟ تمام این قارهی عظیم آسیا را، قارهی آفریقا را اینها در مشت گرفتند و فشردند؛ اینها مراكز ثروت بود. نگاه كنید به نوشتهی نهرو در «نگاهی به تاریخ جهان»؛ او تشریح میكند پیشرفتهای علمی و فنی موجود در هند را پیش از ورود انگلیسها. بنده تا قبل از اینكه این مطلب را از نگاه آدم مطلعی مثل نهرو - كه آن روز این را نوشته بود - بخوانم، از چنین مسئلهای مطلع نبودم. یك كشوری در مسیر علمیِ معقول و صحیحی حركت میكند، بعد میآیند به كمك علم و به كمك سلاح این كشور را تصرف میكنند، بیدریغ انسانها را میكُشند، منابع ثروت او را از بین میبرند و خودشان را بر او تحمیل میكنند. ثروت را از هند بیرون میكشند، میروند در كشور خودشان سرمایهگذاری میكنند، ذخیره درست میكنند. انگلیسها آمریكا را با پولی كه از هند به دست آوردند، گرفتند. تا قبل از سالهای استقلال آمریكا كه انگلیسها بر كشور آمریكا مسلط بودند، عمدهی درآمد تجار انگلیسی از تجارتی بود كه از هند به سواحل آمریكا میكردند؛ كه بعد با مقابلهی ساكنان آمریكا - البته نه ساكنان بومی، بلكه باز هم همان مهاجرین انگلیسی و اسپانیائی و دیگران - و جنگی كه انجام گرفت و سپس استقلال آمریكا، دوران تسلط انگلیس تمام شد. بههرحال اینها پایهی تمدن خودشان را با مكیدن خون ملتها شروع كردند؛ بعد هم با پیشرفتهای گوناگون، نه ظلم را در كشورهای خودشان برطرف كردند، نه تبعیض را برطرف كردند، نه جوامع فقیر را توانستند به بینیازی برسانند؛ میبینید امروز هم وضع اقتصاد در این كشورها چه جوری است، وضع اجتماعی چه جوری است، وضع اخلاقی چه جوری است؛ این انحطاط اخلاقی، این لجنزار اخلاق جنسی در غرب. پیشرفت تمدن غربی، یك چنین پیشرفتی است با این خصوصیات؛ این را ما بههیچوجه نمیپسندیم. ما دنبال الگوی مطلوب و آرمانیِ خودمان هستیم، كه یك الگوی اسلامی و ایرانی است؛ از هدایت اسلام سرچشمه میگیرد، از نیازها و سنتهای ایرانی بهره میبرد؛ یك الگوی مستقل. البته امروز محققین و صاحبنظرانتلاشهای فراوانی هم دارند میكنند برای اینكه این الگو را تدوین كنند.1392/05/15
لینک ثابت
غربیها پایهی تمدن خودشان را با مكیدن خون ملتها شروع كردند؛ بعد هم با پیشرفتهای گوناگون، نه ظلم را در كشورهای خودشان برطرف كردند، نه تبعیض را برطرف كردند، نه جوامع فقیر را توانستند به بینیازی برسانند؛ میبینید امروز هم وضع اقتصاد در این كشورها چه جوری است، وضع اجتماعی چه جوری است، وضع اخلاقی چه جوری است؛ این انحطاط اخلاقی، این لجنزار اخلاق جنسی در غرب. پیشرفت تمدن غربی، یك چنین پیشرفتی است با این خصوصیات؛ این را ما بههیچوجه نمیپسندیم. ما دنبال الگوی مطلوب و آرمانیِ خودمان هستیم، كه یك الگوی اسلامی و ایرانی است؛ از هدایت اسلام سرچشمه میگیرد، از نیازها و سنتهای ایرانی بهره میبرد؛ یك الگوی مستقل.1392/05/15
لینک ثابت
پيشرفت غرب با ظلم و غارت كشورهای ديگر
ما اگر دنبال پیشرفت هستیم و پیشرفت علمی را شرط لازم پیشرفت عمومی كشور میدانیم، توجه داشته باشیم كه مراد ما از پیشرفت، پیشرفت با الگوی غربی نیست. دستور كار قطعی نظام جمهوری اسلامی، دنبال كردن الگوی پیشرفت ایرانی - اسلامی است. ما پیشرفت را به شكلی كه غرب دنبال كرد و پیش رفت، نمیخواهیم؛ پیشرفت غربی هیچ جاذبهای برای انسان آگاهِ امروز ندارد. پیشرفت كشورهای پیشرفتهی غربی نتوانست فقر را از بین ببرد، نتوانست تبعیض را از بین ببرد، نتوانست عدالت را در جامعه مستقر كند، نتوانست اخلاق انسانی را مستقر كند. اولاً آن پیشرفت بر پایهی ظلم و استعمار و غارت كشورهای دیگر بنا شد. شما ببینید همین حالا یكی از آقایان راجع به حملهی پرتغال به ایران مطالبی گفتند. خب، فقط ایران نبود. در این منطقهی شرق آسیا، جاهای مختلفی پرتغالیها رفتند، هلندیها رفتند. مگر هلند چه اندازه عرض و طول جغرافیائی و تاریخی و ارزش علمی دارد؟ یا پرتغال یا اسپانیا یا انگلیس همین جور؟ تمام این قارهی عظیم آسیا را، قارهی آفریقا را اینها در مشت گرفتند و فشردند؛ اینها مراكز ثروت بود. نگاه كنید به نوشتهی نهرو در «نگاهی به تاریخ جهان»؛ او تشریح میكند پیشرفتهای علمی و فنی موجود در هند را پیش از ورود انگلیسها. بنده تا قبل از اینكه این مطلب را از نگاه آدم مطلعی مثل نهرو - كه آن روز این را نوشته بود - بخوانم، از چنین مسئلهای مطلع نبودم. یك كشوری در مسیر علمیِ معقول و صحیحی حركت میكند، بعد میآیند به كمك علم و به كمك سلاح این كشور را تصرف میكنند، بیدریغ انسانها را میكُشند، منابع ثروت او را از بین میبرند و خودشان را بر او تحمیل میكنند. ثروت را از هند بیرون میكشند، میروند در كشور خودشان سرمایهگذاری میكنند، ذخیره درست میكنند. انگلیسها آمریكا را با پولی كه از هند به دست آوردند، گرفتند. تا قبل از سالهای استقلال آمریكا كه انگلیسها بر كشور آمریكا مسلط بودند، عمدهی درآمد تجار انگلیسی از تجارتی بود كه از هند به سواحل آمریكا میكردند؛ كه بعد با مقابلهی ساكنان آمریكا - البته نه ساكنان بومی، بلكه باز هم همان مهاجرین انگلیسی و اسپانیائی و دیگران - و جنگی كه انجام گرفت و سپس استقلال آمریكا، دوران تسلط انگلیس تمام شد. بههرحال اینها پایهی تمدن خودشان را با مكیدن خون ملتها شروع كردند؛ بعد هم با پیشرفتهای گوناگون، نه ظلم را در كشورهای خودشان برطرف كردند، نه تبعیض را برطرف كردند، نه جوامع فقیر را توانستند به بینیازی برسانند؛ میبینید امروز هم وضع اقتصاد در این كشورها چه جوری است، وضع اجتماعی چه جوری است، وضع اخلاقی چه جوری است؛ این انحطاط اخلاقی، این لجنزار اخلاق جنسی در غرب. پیشرفت تمدن غربی، یك چنین پیشرفتی است با این خصوصیات؛ این را ما بههیچوجه نمیپسندیم. ما دنبال الگوی مطلوب و آرمانیِ خودمان هستیم، كه یك الگوی اسلامی و ایرانی است؛ از هدایت اسلام سرچشمه میگیرد، از نیازها و سنتهای ایرانی بهره میبرد؛ یك الگوی مستقل.1392/05/15
لینک ثابت