این نکته را برای آن عرض میکنم، تا توجه بکنید که مسألهی اختلاف، چهقدر برای دشمن مهم است. کسانی که زبان و قلمشان در جامعه کار میکند و ذهنها و دلها و نفوسی متوجه آنها میشود، مواظب باشند که دشمن از اظهارات آنها سوء استفاده نکند. امروز، هر حرکتی که نمایش دودستگی و اختلاف عمیق و توأمِ با تضاد باشد و هر حرکتی که مسؤولان نظام و مجریان کشور و مدیران زحمتکش و دلسوز و خدمتگزار را تضعیف بکند، حرکتی برخلاف مصالح این ملت و بر ضد خواستههای اسلام و امام بزرگوارمان است.
بحمداللَّه در جامعهی ما، دلها به هم نزدیک است. از آن انگیزههای خودخواهانه و قدرتطلبانهیی که نظایرش در دنیا دیده میشود، در جامعهی ما بندرت دیده میشود. نمیگویم وجود ندارد - شیطان همه جا هست - اما آنطوری که در دنیا معمول است، در جامعهی ما نیست. به آن شدتی که همه جا هست، بحمداللَّه اینجا نیست. اینجا، معنویت و وظیفهی دینی حاکم است. کوشش کنید که این جامعه و این نظام اسلامی و این کشور اسلامی را با وحدت کلمه، یکپارچگی، مدیریتِ توأمِ با محبت و عواطف و همراهی مردم، آنچنان بسازید و پیش ببرید که امید ملتها، با دیدن شما روزافزون بشود. این، آن چیزی است که اسلام از ما میخواهد.1369/04/20
لینک ثابت
سلامت دستگاه مدیریت جامعه، عامل هدایت جامعه
اینکه علمای اسلام و ملت انقلابی ما و دلسوزان جامعه، اینقدر روی مسألهی ولایت فقیه عادل تکیه میکنند و امام بزرگوار ما(رضواناللَّهتعالیعلیه)، آن را آنقدر مهم میشمردند، به خاطر همین بود که اگر این مسألهی معنوی را از جامعهی اسلامیمان سلب بکنیم - همچنانکه آن کسانی که دلسپرده به روشهای غربی بودند و ارزشهای غربی برای آنها اصل بود، در باب حکومت در جامعهی اسلامی، میخواستند در سالهای اول، به همان شیوههای غربی عمل بکنند - و اگر ما این اشتباه را میکردیم و بکنیم که در مسألهی حکومت و مدیریت جامعه، ملاک و معیار اسلامی را فراموش بکنیم و به سمت همان فرمهای رایج دنیایی برویم، معنای جامعهی اسلامی ما از بین خواهد رفت. این نقطه، تعیینکننده است.
شاید این حدیث را ماها بارها گفتهایم و شنیدهایم و نقل کردهایم که «لاعذّبنّ کلّ رعیّة فیالاسلام اطاعت اماما جائرا لیس من اللَّه عزّوجل و ان کانت الرّعیّة فی اعمالها برّة تقیّة ولاعفونّ عن کلّ رعیّة فیالاسلام اطاعت اماما هادیا من اللَّه عزّ و جل و ان کانت الرّعیّة فی اعمالها ظالمة مسیئة»(1). حاصل، اینکه اگر دستگاه مدیریت جامعه، صالح و سالم باشد، خطاهای متن جامعه، قابل اغماض است و در مسیر جامعه، مشکلی بهوجود نخواهد آورد. اما اگر مدیریت و رأس جامعه، از صلاح و سلامت و عدل و تقوا و ورع و استقامت دور باشد، ولو در میان مردم صلاح هم وجود داشته باشد، آن صلاح بدنهی مردم، نمیتواند این جامعه را به سرمنزل مطلوب هدایت کند. یعنی تأثیر رأس قله و هرم و مجموعهی مدیریت و دستگاه اداره کننده در یک جامعه، اینقدر فوقالعاده است. این است که ما روی مسألهی غدیر، اینقدر تکیه میکنیم.
مسألهی غدیر، یعنی گزینش علم و تقوا و جهاد و ورع و فداکاری در راه خدا و سبقت در ایمان و اسلام و تکیه روی اینها در تشخیص و تعیین مدیریت جامعه. این قضیه، یک قضیهی ارزشی است. به این معنا، غدیر نه برای شیعیان، بلکه برای همهی مسلمانان، آموزنده و حاوی درس است و میتواند مورد تجلیل و تکریم قرار بگیرد که حالا نمیخواهیم در این زمینهها، وارد بحثهای فرقهیی و طایفهیی بشویم و نباید بشویم. عید غدیر، حقیقتاً برای مردم عید است؛ چون به یادآورندهی یک امر حساس و مهم است.1369/04/20
1 )
الكافی ،ثقة الاسلام كلینی ج 1 ص 376
الأماليللطوسی ،شیخ طوسی، ص634
محاسن، احمد بن ابى عبد اللّه برقى،ج1 ،ص94
بحارالأنوار ،علامه مجلسی ،ج 25 ،ص 110
قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَأُعَذِّبَنَّ كُلَّ رَعِيَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَايَةِ كُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ كَانَتِ الرَّعِيَّةُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِيَّةً وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ كُلِّ رَعِيَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَايَةِ كُلِّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ كَانَتِ الرَّعِيَّةُ فِی أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِيئَةً
ترجمه:
امام باقر (ع) فرمود: خداى تبارك و تعالى فرموده است: بدون شك افرادی را كه در اسلام با پيروى از امام ستمگرى كه از جانب خدا نيست ديندارى كنند، عذاب ميكنم هر چند كه آن رعيت در كردار خود نيكوكار و پرهيزگار باشد و هر آينه افرادی كه در اسلام با پيروى از امام عادل از جانب خدا ديندارى كند، در ميگذرم هر چند كه آن رعيت نسبت به خود ستمگر و بدكردار باشد.
لینک ثابت
خدای متعال، این ولایت و حاکمیت را از مجاری خاصی اعمال میکند. یعنی آن وقتی هم که حاکم اسلامی و ولیّ امور مسلمین، چه بر اساس تعیین شخص آنچنانکه طبق عقیدهی ما، در مورد امیر المؤمنین و ائمه (علیهمالسّلام) تحقق پیدا کرد و چه بر اساس معیارها و ضوابط انتخاب شد، وقتی این اختیار به او داده میشود که امور مردم را اداره بکند، باز این ولایت، ولایت خداست؛ این حق، حق خداست و این قدرت و سلطان الهی است که بر مردم اعمال میشود. آن انسان هرکه و هرچه باشد منهای ولایت الهی و قدرت پروردگار، هیچگونه حقی نسبت به انسانها و مردمِ دیگر ندارد. خود این، یک نکتهی بسیار مهم و تعیینکننده در سرنوشت جامعهی اسلامی است.
و اما آن کسی که این ولایت را از طرف خداوند عهدهدار میشود، باید نمونهی ضعیف و پرتو و سایهیی از آن ولایت الهی را تحقق ببخشد و نشان بدهد، یا بگوییم در او باشد. خصوصیات ولایت الهی، قدرت و حکمت و عدالت و رحمت و امثال اینهاست. آن شخص یا آن دستگاهی که ادارهی امور مردم را به عهده میگیرد، باید مظهر قدرت و عدالت و رحمت و حکمت الهی باشد. این خصوصیت، فارق بین جامعهی اسلامی و همهی جوامع دیگری است که به شکلهای دیگر اداره میشوند. جهالتها، شهوات نفسانی، هوی و هوس و سلایق شخصیِ متکیِ به نفع و سود شخصی یا گروهی، این حق را ندارند که زندگی و مسیر امور مردم را دستخوش خود قرار بدهند. لذا در جامعه و نظام اسلامی، عدالت و علم و دین و رحمت باید حاکم باشد؛ خودخواهی نباید حاکم بشود، هوی و هوس از هرکس و در رفتار و گفتار هر شخص و شخصیتی نباید حکومت کند.
سرّ عصمت امام در شکل غایی و اصلی و مطلوب در اسلام هم همین است که هیچگونه امکان تخطی و تخلفی وجود نداشته باشد. آنجایی هم که عصمت وجود ندارد و میسر نیست، دین و تقوا و عدالت باید بر مردم حکومت کند که نمونهیی از ولایت الهی محسوب میشود. پس، روز عید غدیر، روز ولایت و روز تعیینکنندهای در سرنوشت جامعهی اسلامی است.1369/04/20
لینک ثابت
در این یازده سال، آگاهیِ مردم ما را تجربه کردند. مردم، اوضاع را خوب میدانند. مردم، چقدر سختی گذراندند و چه کمبودهایی را تحمل کردند. همهی اینها، ناشی از آگاهی مردم است. مردم میدانند که استکبار جهانی، به چه امیدی روی نظام جمهوری اسلامی فشار میآورد و چه میخواهد. مردم ما میدانند که استکبار جهانی فشار میآورد، برای اینکه راه برگشت استعمارگران را به این کشور باز کند. مردم ما میدانند که بسیاری از نابسامانیها و کمبودها و مشکلات، به خاطر دشمنی و دخالت و خباثت دشمنان جهانی ماست. و این را هم میدانند که با تکیه به نیروی خودشان، با مقاومت و پشتکار و یگانگی و همکاری و صمیمیتشان با دولت و مسئولان اجرایی کشور، خواهند توانست این مشکلات را حل کنند؛ همچنان که خیلی از این مشکلات را حل کردند.
پس، میدانند که از این راه هم نمیتوانند به این انقلاب و این نظام جمهوری اسلامی، صدمه بزنند. امیدشان، به دو، سه نقطهی داخلی است و از همه مهمتر، ایجاد اختلاف و شکاف بین مسئولان، بین دولت و ملت، بین آحاد مردم، بین دستگاههای گوناگون و بین شخصیتهای مختلف است. این، تنها امید آنهاست. اگر توانستند اختلاف ایجاد کنند، ایجاد میکنند؛ اگر هم نتوانستند، وانمود میکنند که اختلاف هست. تقریباً تمام دستگاههای تبلیغی دنیا آنهایی که نسبت به مسائل ایران اهتمام دارند امروز همتشان را در این متمرکز کردهاند که ثابت کنند در دستگاههای اصلی نظام جمهوری اسلامی، اختلاف عمیق هست! برای اینکه هم چهرهی این نظام را در دنیا مغشوش جلوه بدهند و بگویند نظامی مبتلا به مشکلات خودش و درگیرِ اختلافات و جنگ قدرت است از این تعبیراتی که میکنند و هم اگر صدایشان به گوش ملت ما و هرکس دیگر رسید، او را مأیوس و ناامید کنند.1369/04/20
لینک ثابت
روز عید غدیر، روز ولایت و روز تعیین کننده یی در سرنوشت جامعهی اسلامی است.1369/04/20
لینک ثابت
وقتی برای یک ملت، قضیهی ولایت و حکومت حل شود، آن هم به شکلی که در غدیر خم حل شد، حقیقتاً آن روز برای آن ملت، عید است. چون اگر ما بگوییم که مهمترین و حساسترین مسألهی هر ملتی، همین مسألهی حکومت و ولایت و مدیریت و حاکمیتِ والای بر آن جامعه است، این تعیینکنندهترین مسئله برای آن ملت است. ملتها هرکدام به نحوی، این قضیه را حل کردهاند؛ ولی غالباً نارسا و ناتمام و حتّی زیانبخش.
پس، اگر ملتی توانسته باشد این مسألهی اساسی را به نحوی حل کند که در آن، همه چیز آن ملت کرامت او، معنویت او، توجه او به خدا، حفظ سعادت دنیایی او و بقیهی چیزهایی که برای یک ملت مهم است رعایت شده باشد، واقعاً آن روز و آن لحظه، برای آن ملت عید است. در اسلام، این قضیه اتفاق افتاد. روز عید غدیر، ولایت اسلامی یعنی رشحه و پرتوی از ولایت خدا در میان مردم تجسم پیدا کرد و اینچنین بود که دین کامل شد. بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعاً ناقص میماند و به همین خاطر بود که نعمت اسلام بر مردم تمام شد. مسألهی ولایت در اسلام، اینطور مسألهیی است.1369/04/20
لینک ثابت
علت اهمیت عید غدیر، مسألهی ولایت است. در این ماه ذی حجة الحرام هم عید غدیر را داریم و هم روز مباهله را كه آن هم اشارهی روشنی به مسألهی ولایت است. به خاطر این دو خاطره كه هر دو مربوط به ولایت است بعضی از بزرگان، این ماه را «شهر الولایة» و افضل ماهها دانستهاند.
وقتی برای یك ملت، قضیهی ولایت و حكومت حل شود، آن هم به شكلی كه در غدیر خم حل شد، حقیقتاً آن روز برای آن ملت، عید است. چون اگر ما بگوییم كه مهمترین و حساسترین مسألهی هر ملتی، همین مسألهی حكومت و ولایت و مدیریت و حاكمیتِ والای بر آن جامعه است، این تعیینكنندهترین مسئله برای آن ملت است. ملتها هركدام به نحوی، این قضیه را حل كردهاند؛ ولی غالباً نارسا و ناتمام و حتّی زیانبخش.
پس، اگر ملتی توانسته باشد این مسألهی اساسی را به نحوی حل كند كه در آن، همه چیز آن ملت كرامت او، معنویت او، توجه او به خدا، حفظ سعادت دنیایی او و بقیهی چیزهایی كه برای یك ملت مهم است رعایت شده باشد، واقعاً آن روز و آن لحظه، برای آن ملت عید است. در اسلام، این قضیه اتفاق افتاد. روز عید غدیر، ولایت اسلامی یعنی رشحه و پرتوی از ولایت خدا در میان مردم تجسم پیدا كرد و اینچنین بود كه دین كامل شد. بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعاً ناقص میماند و به همین خاطر بود كه نعمت اسلام بر مردم تمام شد. مسألهی ولایت در اسلام، اینطور مسألهیی است.
ولایت، یعنی حاكمیت و سرپرستی در جامعهی اسلامی، طبیعتاً چیزی جدا از ولایت و سرپرستی و حكومت در جوامع دیگر است. در اسلام، سرپرستی جامعه، متعلق به خدای متعال است. هیچ انسانی این حق را ندارد كه ادارهی امور انسانهای دیگر را بهعهده بگیرد. این حق، مخصوص خدای متعال است كه خالق و منشئ و عالم به مصالح و مالك امور انسانها، بلكه مالك امور همهی ذرات عالم وجود است. خود این احساس در جامعهی اسلامی، چیز كمنظیری است. هیچ قدرتی، هیچ شمشیر برایی، هیچ ثروتی، حتّی هیچ قدرت علم و تدبیری، به كسی این حق را نمیدهد كه مالك و تصمیمگیرنده در بارهی سرنوشت انسانهای دیگر باشد. اینها ارزش هستند. حق تولیت امور و زمامداری مردم را به كسی اعطا نمیكند. این حق، متعلق به خداست.
خدای متعال، این ولایت و حاكمیت را از مجاری خاصی اعمال میكند. یعنی آن وقتی هم كه حاكم اسلامی و ولیّ امور مسلمین، چه بر اساس تعیین شخص آنچنانكه طبق عقیدهی ما، در مورد امیر المؤمنین و ائمه (علیهمالسّلام) تحقق پیدا كرد و چه بر اساس معیارها و ضوابط انتخاب شد، وقتی این اختیار به او داده میشود كه امور مردم را اداره بكند، باز این ولایت، ولایت خداست؛ این حق، حق خداست و این قدرت و سلطان الهی است كه بر مردم اعمال میشود. آن انسان هركه و هرچه باشد منهای ولایت الهی و قدرت پروردگار، هیچگونه حقی نسبت به انسانها و مردمِ دیگر ندارد. خود این، یك نكتهی بسیار مهم و تعیینكننده در سرنوشت جامعهی اسلامی است.
و اما آن كسی كه این ولایت را از طرف خداوند عهدهدار میشود، باید نمونهی ضعیف و پرتو و سایهیی از آن ولایت الهی را تحقق ببخشد و نشان بدهد، یا بگوییم در او باشد. خصوصیات ولایت الهی، قدرت و حكمت و عدالت و رحمت و امثال اینهاست. آن شخص یا آن دستگاهی كه ادارهی امور مردم را به عهده میگیرد، باید مظهر قدرت و عدالت و رحمت و حكمت الهی باشد. این خصوصیت، فارق بین جامعهی اسلامی و همهی جوامع دیگری است كه به شكلهای دیگر اداره میشوند. جهالتها، شهوات نفسانی، هوی و هوس و سلایق شخصیِ متكیِ به نفع و سود شخصی یا گروهی، این حق را ندارند كه زندگی و مسیر امور مردم را دستخوش خود قرار بدهند. لذا در جامعه و نظام اسلامی، عدالت و علم و دین و رحمت باید حاكم باشد؛ خودخواهی نباید حاكم بشود، هوی و هوس از هركس و در رفتار و گفتار هر شخص و شخصیتی نباید حكومت كند.
سرّ عصمت امام در شكل غایی و اصلی و مطلوب در اسلام هم همین است كه هیچگونه امكان تخطی و تخلفی وجود نداشته باشد. آنجایی هم كه عصمت وجود ندارد و میسر نیست، دین و تقوا و عدالت باید بر مردم حكومت كند كه نمونهیی از ولایت الهی محسوب میشود. پس، روز عید غدیر، روز ولایت و روز تعیینكنندهای در سرنوشت جامعهی اسلامی است.
اهمیتی كه به این روز دادهاند، چه خود نبیّ اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) كه بنا به وحی الهی، یك موقعیت استثنایی و روز گرم و جایگاه سختی را انتخاب كرد، تا اهمیت قضیه را نشان بدهد، و چه روایات ما و ائمهی اطهار (علیهمالسّلام) كه به این روز، اینقدر اهمیت دادند، به خاطر این است كه مسألهی ولایت و حكومت در اسلام، مسألهی اساسی و مهم است. اگر اسلام كه دین خداست و میخواهد زندگی مردم را بر اساس ارزشهای الهی اداره بكند در امر حكومت، دچار یك وضعیت دنیایی شد؛ دچار همان چیزی شد كه جوامع دیگر به آن مبتلا هستند، مصالحِ مترتب بر نظام اسلامی، بكلی از آن سلب خواهد شد. در دستگاه ادارهكننده و مدیریت و حاكمیت، باید یك نظام معنوی و الهی باشد.
اینكه علمای اسلام و ملت انقلابی ما و دلسوزان جامعه، اینقدر روی مسألهی ولایت فقیه عادل تكیه میكنند و امام بزرگوار ما (رضوان الله تعالی علیه)، آن را آنقدر مهم میشمردند، به خاطر همین بود كه اگر این مسألهی معنوی را از جامعهی اسلامیمان سلب بكنیم همچنان كه آن كسانی كه دلسپرده به روشهای غربی بودند و ارزشهای غربی برای آنها اصل بود، در باب حكومت در جامعهی اسلامی، میخواستند در سالهای اول، به همان شیوههای غربی عمل بكنند و اگر ما این اشتباه را میكردیم و بكنیم كه در مسألهی حكومت و مدیریت جامعه، ملاك و معیار اسلامی را فراموش بكنیم و به سمت همان فرمهای رایج دنیایی برویم، معنای جامعهی اسلامی ما از بین خواهد رفت. این نقطه، تعیینكننده است.
شاید این حدیث را ماها بارها گفتهایم و شنیدهایم و نقل كردهایم كه «لاعذّبنّ كلّ رعیّة فی الإسلام اطاعت اماما جائرا لیس من الله عزّ و جلّ و ان كانت الرّعیّة فی اعمالها برّة تقیّة و لأعفونّ عن كلّ رعیّة فی الإسلام اطاعت اماما هادیا من الله عزّ و جل و ان كانت الرّعیّة فی اعمالها ظالمة مسیئة». حاصل، اینكه اگر دستگاه مدیریت جامعه، صالح و سالم باشد، خطاهای متن جامعه، قابل اغماض است و در مسیر جامعه، مشكلی به وجود نخواهد آورد. اما اگر مدیریت و رأس جامعه، از صلاح و سلامت و عدل و تقوا و ورع و استقامت دور باشد، و لو در میان مردم صلاح هم وجود داشته باشد، آن صلاح بدنهی مردم، نمیتواند این جامعه را به سرمنزل مطلوب هدایت كند. یعنی تأثیر رأس قله و هرم و مجموعهی مدیریت و دستگاه ادارهكننده در یك جامعه، اینقدر فوقالعاده است. این است كه ما روی مسألهی غدیر، اینقدر تكیه میكنیم.
مسألهی غدیر، یعنی گزینش علم و تقوا و جهاد و ورع و فداكاری در راه خدا و سبقت در ایمان و اسلام و تكیه روی اینها در تشخیص و تعیین مدیریت جامعه. این قضیه، یك قضیهی ارزشی است. به این معنا، غدیر نه برای شیعیان، بلكه برای همهی مسلمانان، آموزنده و حاوی درس است و میتواند مورد تجلیل و تكریم قرار بگیرد كه حالا نمیخواهیم در این زمینهها، وارد بحثهای فرقهیی و طایفهیی بشویم و نباید بشویم. عید غدیر، حقیقتاً برای مردم عید است؛ چون به یادآورندهی یك امر حساس و مهم است.
امروز گرفتاریهای عمدهی ملتها در دنیا، گرفتاری ناشی از مدیران و دستهای گردانندهی جامعه است. آنها فاسدند كه فساد در ملتها، ریشهی همهی ارزشها و اصالتها را میكند و از بین میبرد. آنها فاسدند كه ملتها، ذلیل و برده و نوكرصفت بار میآیند. آنها فاسدند كه قدرتهای شیطانی، بر ملتهایشان تسلط پیدا میكنند. آنها فاسد و بیبندوبارند كه در متن جوامعشان، ایمان بكلی رخت برمیبندد. امروز، این بلای عمومیِ جوامع غربی است؛ بلای بیایمانی و سردرگمی و عدم تكیهی روحی به یك نقطهی مطمئن و بقیهی انواع فسادهایی كه در دنیا هست. چیز خیلی خطرناك و بلای بزرگی است و همین نقطه، جوامعی را كه به آن دچار هستند، به باد فنا خواهد داد. این ظواهر، تعیینكننده نیست. این مهم است كه آحاد یك ملت، بر گرد یك محور ایمانی جمع نشده باشند.
البته آقایان و بخصوص مسئولان، این نكته را توجه داشته باشند كه اگر ما بر نقش مدیریت و سرپرستی در جامعهی اسلامی تكیه میكنیم و آن را تعیینكننده معرفی مینماییم، با یك گزینش، قضیه تمام نمیشود. اینطور نیست كه یك شخص، در رأس برگزیده بشود و شرایط لازم را داشته باشد، بعد دیگر همه چیز بهخودیخود، حل خواهد شد. تأثیر مدیران بالا در سرنوشت جامعه هم تا حدود زیادی از این جهت است كه مدیر برتر و بالاتر، این قدرت را دارد كه دستها و ایادی چرخانندهی چرخهای كشور را سالم انتخاب بكند. یعنی سلامت آنها، جزو سلامت دستگاه حكومت است.
وقتی امیر المؤمنین علیّ بن ابی طالب (علیه الصّلاة و السّلام) در رأس حكومت قرار میگیرد، تمام شاخههای مدیریت در جامعه، به طرف صلاح حركت میكند؛ بهطوریكه اگر یكگوشه از مجموعهی این دستگاه مدیریت، ناسالم و ناپاك و غیر منطبق با معیارها باشد، برای قطع و قلعوقمع آن، امیر المؤمنین (ع) جنگِ چندینماهه را بر خودش هموار میكند. یعنی مجموعهی دستگاه مدیریت كشور، باید علوی باشد.
آن دستگاهی كه حكومتش به شكل ولایت است، ارتباط بین ولیّ و مردم، غیر قابل انفكاك میباشد. ولایت، یعنی سرپرستی، پیوند، ارتباط، اتصال، به هم پیچیدهشدن دو چیز، بههمجوشیدگی و بههمپیوستگی كسانی كه با یكدیگر ولایت دارند. معنا و شكل و مفهوم ولایت در جامعه و نظام اسلامی، این است. از این جهت، در جامعهی اسلامی، كلمهی ولایت به حكومت اطلاق میشود و رابطهی بین ولیّ و مردم، یك رابطهی ولایتی است و ارتباط و اتصال آنها، غیر قابل انفكاك میباشد و تمام اجزای این جامعه، با یكدیگر متصلند و از هم جدا نیستند. قضیه، مثل دستگاههای سلطنت، دستگاههای قدرت و كودتاچیهایی كه بر یك جامعه مسلط میشوند، نیست.
در جامعهی اسلامی، دستگاه مدیریت و حاكمیت جامعه، همه و همه، متكی به مردم، جزو مردم، همراه با مردم، متصل به مردم به تمام معنای اتصال هستند و جدا نیستند. آنجایی كه دستگاههای حكومت، به راهی میروند و مصالح مردم، به راه دیگری، به خاطر همین احساس جدایی است. مصالح دستگاه حاكم، یك چیز است؛ مصالح مردم، یك چیز دیگر. مصالح دستگاه حاكم، پیوند با امریكا و قدرتهای مسلط و استعمارگران و غارتگران منابع نفتی و این چیزهاست همچنان كه در دوران رژیم منحوس پهلوی، در كشور ما بود و امروز در خیلی از كشورهای دیگر هست مصالح مردم، یك چیز دیگر است. مصالح مردم در این است كه آن دستگاه حاكم و آن نوكران و پیوستگان بیگانه را از سر راه كمال خودشان بردارند. مصالح این دو، بكلی در دو جهت قرار دارد. لیكن در نظام اسلامی، اینطور نیست. در نظام اسلامی، حاكم، ولیّ و دوست و سرپرست و برادر و مرتبط و برای مردم است.
این، یكی از افتخارات جمهوری اسلامی است كه توانسته ولایت اسلامی را پیاده كند. ما هنوز نتوانستهایم خیلی از احكام اسلامی را بهطور كامل تحقق ببخشیم. یك جامعه، تا بهطور كامل اسلامی بشود، زمانِ زیادی لازم است؛ لیكن بحمد اللّه مسألهی حكومت و ولایت، در جامعهی اسلامی ما تحقق بخشیده شد. شكل اسلامی، علیرغم طرد و نفی و بغض و عناد قدرتهای جهانی، در جامعهی ما پیاده شد. دشمنان اسلام، مخالفت هم كردند؛ اما بحمد اللّه روز به روز در جامعهی ما، ثابتتر و درخشانتر و ماندگارتر شده است.
ما مسئولان وظیفه داریم كه ولایت الهی و اسلامی را در جامعهی خودمان، در شكل پرجاذبهی آن، برای انسانهای مشتاق و محروم، هرچه بیشتر تحقق ببخشیم. قدم اول این است كه از راه مردم جدا نشویم و فراموش نكنیم كه همین مردم، پابرهنگان، طبقات ضعیف، این كسانی كه در معیارهای مادّی جوامع، چیزی به حساب نمیآیند، صاحبان اصلی كشورند و پیروزیهای این انقلاب و این كشور و عزت ایران، به خاطر فداكاریهای آنان بهدست آمده است. فراموش نكنیم كه این مردم بودند كه اسلام را برای این كشور الهی و اسلامی خواستند و اراده كردند و آن را تحقق بخشیدند. از مردم جدا نشوید.
این، افتخار نظام و جامعهی اسلامی است كه قریب دوازده سال از پیروزی این انقلاب میگذرد و با وجود اینهمه تبلیغات و كارشكنیهای دشمنان، مردم روز به روز به آرمانهای این انقلاب و این نظام اسلامی، علاقهمندتر و دلبستهتر شدهاند و دشمن حقیقتاً در مقابل خواست و ارادهی این مردم، عاجز مانده است.
امروز دنیای اسلام، به جامعهی اسلامی ما متوجه است. هرچه در اینجا اسلام، بهتر و قویتر و واقعیتر پیاده بشود، مسلمانان در كشورهای اسلامی و در سرتاسر عالم، امیدوارتر میشوند. این جوانان و گروههای اسلامی كه با مظلومیت، در فلسطین و در بسیاری از كشورهای اسلامی، با كفر و استكبار و ایادی آنها مبارزه میكنند، پشتگرمی و دلگرمیشان، به جمهوری اسلامی است. ایستادگی این ملت است كه آنها را شاداب نگهداشته و سختیها را بر آنها هموار كرده است.1369/04/20
لینک ثابت
مدیریت صالح, صلاحیت حاکم اسلامی
اگر مدیریت و راس جامعه، از صلاح و سلامت و عدل و تقوا و ورع و استقامت دور باشد، ولو در میان مردم صلاح هم وجود داشته باشد، آن صلاح بدنهی مردم، نمیتواند این جامعه را به سرمنزل مطلوب هدایت كند.1369/04/20
لینک ثابت
افتخارات جمهوری اسلامی, حاکم اسلامی, حکومت اسلامی
در نظام اسلامی، حاکم، ولی و دوست و سرپرست و برادر و مرتبط و برای مردم است. این، یكی از افتخارات جمهوری اسلامی است كه توانسته ولایت اسلامی را پیاده كند.1369/04/20
لینک ثابت
امامت و ولایت, حکومت, حاکمیت, مردم ایران
مهمترین و حساسترین مسالهی هر ملتی، همین مسالهی حكومت و ولایت و مدیریت و حاكمیت والای بر آن جامعه است، این تعیینكنندهترین مساله برای آن ملت است.1369/04/20
لینک ثابت
امامت و ولایت, جامعه اسلامی, ولی فقیه
در جامعهی اسلامی، كلمهی ولایت به حكومت اطلاق میشود و رابطهی بین ولی و مردم، یك رابطهی ولایتی است و ارتباط و اتصال آنها، غیرقابل انفكاك میباشد و تمام اجزای این جامعه، با یكدیگر متصلند و از هم جدا نیستند.1369/04/20
لینک ثابت
در این یازده سال، آگاهىِ مردم ما را تجربه کردند. مردم، اوضاع را خوب مىدانند. مردم، چهقدر سختى گذراندند و چه کمبودهایى را تحمل کردند. همهى اینها، ناشى از آگاهى مردم است. مردم مىدانند که استکبار جهانى، به چه امیدى روى نظام جمهورى اسلامى فشار مىآورد و چه مىخواهد. مردم ما مىدانند که استکبار جهانى فشار مىآورد، براى اینکه راه برگشت استعمارگران را به این کشور باز کند. مردم ما مىدانند که بسیارى از نابسامانیها و کمبودها و مشکلات، به خاطر دشمنى و دخالت و خباثت دشمنان جهانى ماست. و این را هم مىدانند که با تکیه به نیروى خودشان، با مقاومت و پشتکار و یگانگى و همکارى و صمیمیتشان با دولت و مسؤولان اجرایى کشور، خواهند توانست این مشکلات را حل کنند؛ همچنانکه خیلى از این مشکلات را حل کردند.1369/04/20
لینک ثابت
غدیرخم، برای کسانی که اهل معنا و معنویت و درک حقایقند، درسهای فراوان و بینهایت و فوقالعادهیی دارد. برای ما نیز، درس صفا و معنویت و تقوا در مدیریت کشور و همهی بازوهای گرداننده و اجرایی دارد. ما باید این درس را از غدیر بگیریم و مطمئناً در این راه، دست قدرت الهی، کمک و پشتیبان ماست. ارادهی الهی بر این است که در این برهه از زمان، انشاءاللَّه کلمهی حق پیروز بشود و اسلام جایگاه برجستهی خودش را در دنیا پیدا بکند و این تلاشهای دشمنان هم، به جایی نخواهد رسید.1369/04/20
لینک ثابت
اگر اسلام - که دین خداست و میخواهد زندگی مردم را بر اساس ارزشهای الهی اداره بکند - در امر حکومت، دچار یک وضعیت دنیایی شد؛ دچار همان چیزی شد که جوامع دیگر به آن مبتلا هستند، مصالحِ مترتب بر نظام اسلامی، بکلی از آن سلب خواهد شد. در دستگاه ادارهکننده و مدیریت و حاکمیت، باید یک نظام معنوی و الهی باشد.
اینکه علمای اسلام و ملت انقلابی ما و دلسوزان جامعه، اینقدر روی مسألهی ولایت فقیه عادل تکیه میکنند و امام بزرگوار ما(رضواناللَّهتعالیعلیه)، آن را آنقدر مهم میشمردند، به خاطر همین بود که اگر این مسألهی معنوی را از جامعهی اسلامیمان سلب بکنیم - همچنانکه آن کسانی که دلسپرده به روشهای غربی بودند و ارزشهای غربی برای آنها اصل بود، در باب حکومت در جامعهی اسلامی، میخواستند در سالهای اول، به همان شیوههای غربی عمل بکنند - و اگر ما این اشتباه را میکردیم و بکنیم که در مسألهی حکومت و مدیریت جامعه، ملاک و معیار اسلامی را فراموش بکنیم و به سمت همان فرمهای رایج دنیایی برویم، معنای جامعهی اسلامی ما از بین خواهد رفت. این نقطه، تعیینکننده است.1369/04/20
لینک ثابت
این، افتخار نظام و جامعهی اسلامی است که قریب دوازده سال از پیروزی این انقلاب میگذرد و با وجود اینهمه تبلیغات و کارشکنیهای دشمنان، مردم روزبهروز به آرمانهای این انقلاب و این نظام اسلامی، علاقهمندتر و دلبستهتر شدهاند و دشمن حقیقتاً در مقابل خواست و ارادهی این مردم، عاجز مانده است.1369/04/20
لینک ثابت
متقابلاً این عید سعید را به همهی ملت عظیمالشأن ایران و به سایر مسلمین در سرتاسر عالم و به شما برادران و خواهران، صمیمانه تبریک عرض میکنم. امسال، به خاطر آغاز پانزدهمین قرن اعلام ولایت در غدیرخم، خصوصیتی دارد. بزرگداشت عید مبارک غدیر در تمام سالهای بعد از انقلاب، معنای روشنتر و مفهوم زیباتر و شیرینتری را برای ملت ما داشته است و دارد. عید غدیر، حقیقتاً یکی از عظیمترین اعیاد اسلامی است و بنا بر بعضی از روایات، بزرگتر از اعیاد دیگر است و در این باب که فضیلت عیدغدیر نسبت به دیگر اعیاد، چهقدر افزونتر است، روایات معتبری هم داریم.
علت اهمیت عیدغدیر، مسألهی ولایت است. در این ماه - ذی حجةالحرام - هم عیدغدیر را داریم و هم روز مباهله را که آن هم اشارهی روشنی به مسألهی ولایت است. به خاطر این دو خاطره - که هر دو مربوط به ولایت است - بعضی از بزرگان، این ماه را «شهرالولایة» و افضل ماهها دانستهاند.
وقتی برای یک ملت، قضیهی ولایت و حکومت حل شود، آن هم به شکلی که در غدیرخم حل شد، حقیقتاً آن روز برای آن ملت، عید است. چون اگر ما بگوییم که مهمترین و حساسترین مسألهی هر ملتی، همین مسألهی حکومت و ولایت و مدیریت و حاکمیتِ والای بر آن جامعه است، این تعیینکنندهترین مسأله برای آن ملت است. ملتها هرکدام به نحوی، این قضیه را حل کردهاند؛ ولی غالباً نارسا و ناتمام و حتّی زیانبخش.
پس، اگر ملتی توانسته باشد این مسألهی اساسی را به نحوی حل کند که در آن، همه چیز آن ملت - کرامت او، معنویت او، توجه او به خدا، حفظ سعادت دنیایی او و بقیهی چیزهایی که برای یک ملت مهم است - رعایت شده باشد، واقعاً آن روز و آن لحظه، برای آن ملت عید است. در اسلام، این قضیه اتفاق افتاد. روز عید غدیر، ولایت اسلامی - یعنی رشحه و پرتوی از ولایت خدا در میان مردم - تجسم پیدا کرد و اینچنین بود که دین کامل شد. بدون تعیین و تبیین این مسأله، دین واقعاً ناقص میماند و به همین خاطر بود که نعمت اسلام بر مردم تمام شد. مسألهی ولایت در اسلام، اینطور مسألهیی است.
ولایت، یعنی حاکمیت و سرپرستی در جامعهی اسلامی، طبیعتاً چیزی جدا از ولایت و سرپرستی و حکومت در جوامع دیگر است. در اسلام، سرپرستی جامعه، متعلق به خدای متعال است. هیچ انسانی این حق را ندارد که ادارهی امور انسانهای دیگر را بهعهده بگیرد. این حق، مخصوص خدای متعال است که خالق و منشئ و عالم به مصالح و مالک امور انسانها، بلکه مالک امور همهی ذرات عالم وجود است. خود این احساس در جامعهی اسلامی، چیز کمنظیری است. هیچ قدرتی، هیچ شمشیر برایی، هیچ ثروتی، حتّی هیچ قدرت علم و تدبیری، به کسی این حق را نمیدهد که مالک و تصمیمگیرنده دربارهی سرنوشت انسانهای دیگر باشد. اینها ارزش هستند. حق تولیت امور و زمامداری مردم را به کسی اعطا نمیکند. این حق، متعلق به خداست.
خدای متعال، این ولایت و حاکمیت را از مجاری خاصی اعمال میکند. یعنی آن وقتی هم که حاکم اسلامی و ولىّ امور مسلمین، چه بر اساس تعیین شخص - آنچنانکه طبق عقیدهی ما، در مورد امیرالمؤمنین و ائمه(علیهمالسّلام) تحقق پیدا کرد - و چه بر اساس معیارها و ضوابط انتخاب شد، وقتی این اختیار به او داده میشود که امور مردم را اداره بکند، باز این ولایت، ولایت خداست؛ این حق، حق خداست و این قدرت و سلطان الهی است که بر مردم اعمال میشود. آن انسان - هرکه و هرچه باشد - منهای ولایت الهی و قدرت پروردگار، هیچگونه حقی نسبت به انسانها و مردمِ دیگر ندارد. خود این، یک نکتهی بسیار مهم و تعیینکننده در سرنوشت جامعهی اسلامی است.
و اما آن کسی که این ولایت را ازطرف خداوند عهدهدار میشود، باید نمونهی ضعیف و پرتو و سایهیی از آن ولایت الهی را تحقق ببخشد و نشان بدهد، یا بگوییم در او باشد. خصوصیات ولایت الهی، قدرت و حکمت و عدالت و رحمت و امثال اینهاست. آن شخص یا آن دستگاهی که ادارهی امور مردم را به عهده میگیرد، باید مظهر قدرت و عدالت و رحمت و حکمت الهی باشد. این خصوصیت، فارق بین جامعهی اسلامی و همهی جوامع دیگری است که به شکلهای دیگر اداره میشوند. جهالتها، شهوات نفسانی، هوی و هوس و سلایق شخصىِ متکىِ به نفع و سود شخصی یا گروهی، این حق را ندارند که زندگی و مسیر امور مردم را دستخوش خود قرار بدهند. لذا در جامعه و نظام اسلامی، عدالت و علم و دین و رحمت باید حاکم باشد؛ خودخواهی نباید حاکم بشود، هوی و هوس - از هر کس و در رفتار و گفتار هر شخص و شخصیتی - نباید حکومت کند.
سرّ عصمت امام در شکل غایی و اصلی و مطلوب در اسلام هم همین است که هیچگونه امکان تخطی و تخلفی وجود نداشته باشد. آنجایی هم که عصمت وجود ندارد و میسر نیست، دین و تقوا و عدالت باید بر مردم حکومت کند که نمونهیی از ولایت الهی محسوب میشود. پس، روز عید غدیر، روز ولایت و روز تعیینکنندهیی در سرنوشت جامعهی اسلامی است.
اهمیتی که به این روز دادهاند، چه خود نبىّاکرم (صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم) که بنا به وحی الهی، یک موقعیت استثنایی و روزگرم و جایگاه سختی را انتخاب کرد، تا اهمیت قضیه را نشان بدهد، و چه روایات ما و ائمهی اطهار(علیهمالسّلام) که به این روز، اینقدر اهمیت دادند، به خاطر این است که مسألهی ولایت و حکومت در اسلام، مسألهی اساسی و مهم است. اگر اسلام - که دین خداست و میخواهد زندگی مردم را بر اساس ارزشهای الهی اداره بکند - در امر حکومت، دچار یک وضعیت دنیایی شد؛ دچار همان چیزی شد که جوامع دیگر به آن مبتلا هستند، مصالحِ مترتب بر نظام اسلامی، بکلی از آن سلب خواهد شد. در دستگاه ادارهکننده و مدیریت و حاکمیت، باید یک نظام معنوی و الهی باشد.
اینکه علمای اسلام و ملت انقلابی ما و دلسوزان جامعه، اینقدر روی مسألهی ولایت فقیه عادل تکیه میکنند و امام بزرگوار ما(رضواناللَّهتعالیعلیه)، آن را آنقدر مهم میشمردند، به خاطر همین بود که اگر این مسألهی معنوی را از جامعهی اسلامیمان سلب بکنیم - همچنانکه آن کسانی که دلسپرده به روشهای غربی بودند و ارزشهای غربی برای آنها اصل بود، در باب حکومت در جامعهی اسلامی، میخواستند در سالهای اول، به همان شیوههای غربی عمل بکنند - و اگر ما این اشتباه را میکردیم و بکنیم که در مسألهی حکومت و مدیریت جامعه، ملاک و معیار اسلامی را فراموش بکنیم و به سمت همان فرمهای رایج دنیایی برویم، معنای جامعهی اسلامی ما از بین خواهد رفت. این نقطه، تعیینکننده است.
شاید این حدیث را ماها بارها گفتهایم و شنیدهایم و نقل کردهایم که «لاعذّبنّ کلّ رعیّة فیالاسلام اطاعت اماما جائرا لیس من اللَّه عزّ و جل و ان کانت الرّعیّة فی اعمالها برّة تقیّة ولاعفونّ عن کلّ رعیّة فیالاسلام اطاعت اماما هادیا من اللَّه عزّ و جل و ان کانت الرّعیّة فی اعمالها ظالمة مسیئة»(1). حاصل، اینکه اگر دستگاه مدیریت جامعه، صالح و سالم باشد، خطاهای متن جامعه، قابل اغماض است و در مسیر جامعه، مشکلی بهوجود نخواهد آورد. اما اگر مدیریت و رأس جامعه، از صلاح و سلامت و عدل و تقوا و ورع و استقامت دور باشد، ولو در میان مردم صلاح هم وجود داشته باشد، آن صلاح بدنهی مردم، نمیتواند این جامعه را به سرمنزل مطلوب هدایت کند. یعنی تأثیر رأس قله و هرم و مجموعهی مدیریت و دستگاه اداره کننده در یک جامعه، اینقدر فوقالعاده است. این است که ما روی مسألهی غدیر، اینقدر تکیه میکنیم.
مسألهی غدیر، یعنی گزینش علم و تقوا و جهاد و ورع و فداکاری در راه خدا و سبقت در ایمان و اسلام و تکیه روی اینها در تشخیص و تعیین مدیریت جامعه. این قضیه، یک قضیهی ارزشی است. به این معنا، غدیر نه برای شیعیان، بلکه برای همهی مسلمانان، آموزنده و حاوی درس است و میتواند مورد تجلیل و تکریم قرار بگیرد که حالا نمیخواهیم در این زمینهها، وارد بحثهای فرقهیی و طایفهیی بشویم و نباید بشویم. عید غدیر، حقیقتاً برای مردم عید است؛ چون به یادآورندهی یک امر حساس و مهم است.1369/04/20
لینک ثابت