انتظار از آحاد مردم، مخصوصاً افرادی که از زبدگان هستند و حرف و روش آنها، بر ذهن و عمل مردم تأثیر میگذارد، این است که درست نقطهی مقابل آنچه که دشمن میخواهد، عمل کنند. دشمن میخواهد مردم را نسبت به آیندهی خود بدبین و ناامید کند. دشمن میخواهد وانمود کند که مسؤولان جمهوری اسلامی و مدیران این کشور، نمیتوانند با اراده و تدبیر خود، بنا و بازسازی این کشور را انجام بدهند. دشمن میخواهد بگوید نظام اسلامی قادر نیست از عهدهی نیازهای مردم برآید. دشمن میخواهد بگوید مردم ایران نسبت به مسؤولان خود خوشبین نیستند و به آنها اعتماد ندارند. دشمن میخواهد بگوید میان مردم و مسؤولان فاصله بهوجود آمده است و این فاصله، روزبهروز بیشتر میشود. دشمن، این چیزها را تفهیم و سمپاشی میکند. دشمن میخواهد از طریق تبلیغات، رادیوها، نوشتجات، مقالات، مجلات و اظهارات آدمهای بیخبر و ناآگاه - که تحتتأثیر تبلیغات جهانی قرار میگیرند و حرف میزنند - در جامعه بذر تردید و شک و بیاعتمادی و بدبینی بپاشد.
ملت ما واقعیات را لمس میکنند و میبینند که واقعیتها، درست نقطهی مقابل آن چیزی است که دشمن میخواهد به مردم تفهیم کند و بباوراند. مردم میبینند که مسؤولان، در دل مردم جا دارند و به آنها محبت میورزند. در زمان حیات حضرت امام(ره) هم، تبلیغات بر این نقطه متمرکز بود که بگویند مردم از امام جدا شدند! البته، مردم ما به باطن و قلب خود که مراجعه میکردند، میدیدند که پُر از محبت امام است.
این حس اعتمادی که مردم نسبت به مسؤولان دارند، چیز بسیار باارزشی است. تبلیغات دشمن سعی میکند این حس اعتماد را از مردم بگیرد؛ در حالی که این حس اعتماد، در طول دوران بعد از انقلاب و حتّی پیش از پیروزی آن، برای ملت و انقلاب ما کارساز بود. با همین روح اعتماد بود که مردم حرکت کردند، تجاوز دشمن را دفع نمودند و مملکت را نجات دادند.
وقتی به آنها گفته شد که دشمن قصد دارد با تهاجم نظامی، نظام جمهوری اسلامی را منهدم کند و از بین ببرد، مردم قبول کردند و به میدان جنگ رفتند و از موجودیت جمهوری اسلامی و تمامیت کشور دفاع کردند. با گذشت زمان، روشن شد که قضیه چه بوده است. همه فهمیدند که قصد دشمن از سازماندهیِ این حمله و تهاجم نظامی، همین بود که نظام جمهوری اسلامی را از بین ببرد. مسأله، یک مسألهی مرزی و اختلاف دو همسایه نبود.
این اعتماد، کشور را نجات داده است. این اعتماد، در طول دوران حیات بابرکت امام عزیزمان، به مسؤولان شجاعت و جرأتِ کار داده است. در دوران امام بزرگوار، شما میدیدید که ایشان چهقدر بر حمایت مردم از مسؤولان تکیه میکردند. اینطور نبود که امام ضعفهایی را که در دستگاهها وجود دارد، ندانند و نبینند. امام(ره) ضعفها را شاید از بسیاری افراد هم دقیقتر و بهتر مشاهده میکردند. ضعفهایی که در دستگاههای دولتی و قوّهی قضاییه و بخشهای مختلف دستگاه وسیع ادارهی کشور بود، بر امام پوشیده نبود؛ اما با وجود این، تأکید امام این بود که مردم باید با مسؤولان همکاری کنند و پشت سر مدیران کشور قرار بگیرند، تا آن مدیران بتوانند این ضعفها را برطرف کنند.
امروز هم همانگونه است. امروز هم سه نکته وجود دارد که من به شما برادران و خواهران و همهی ملت ایران توصیه میکنم:
یکی اینکه روح خوشبینی و امیدتان نسبت به آینده را از دست ندهید. بدانید که این خوشبینی و امید بجاست. شما آن شجرهی طیبهیی هستید که فرمود: «اصلها ثابت و فرعها فیالسّماء تؤتی اکلها کلّ حین باذن ربّها». چرا به آینده خوشبین نباشیم؟ یک ملتِ باشجاعتِ باشهامتِ نیرومند، متحد، اهل کار، خوشفکر و بااستعداد، ساکن بر سرزمینی سرشار از برکات الهی، چرا به آینده امیدوار و خوشبین نباشد؟ در حالیکه روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم و گذراندیم. اگر بنا بود کسی بدبین و ناامید باشد، آن روزها باید بدبین و ناامید میبود.
به برکت هدایت امام و رهبر عظیمالشّأنمان، از گذرگاههای بسیار خطرناکی گذشتیم. با قوّت و قدرت، راه را ادامه میدهیم و کشور را میسازیم و قدرتمان را از لحاظ اقتصادی و نظامی و سیاسی و توانایی عظیم فرهنگی اضافه میکنیم و روزبهروز در جامعه پیشرفت خواهیم کرد. ما مسلمانیم، قرآن در دست ماست و دلهای ما به اسلام و قرآن وابسته است. قرآن فرموده است: «کنتم خیر امّة اخرجت للنّاس». باید بهترین باشیم. باید پیش برویم و خواهیم رفت. شبهای تاریک و ظلمانی را گذراندهایم، باز هم پارههای ابر فتنه را در هر زمانی با تمسک به خداوند و قرآن، از سر خواهیم گذراند.
چرا امیدوار نباشیم؟ تک تک آحاد مردم باید امید به آینده و خوشبینی نسبت به آن را - علیرغم میل دشمن - در دلهایشان نگهدارند؛ چون دشمن میخواهد امید را در دلها بمیراند. میداند که بزرگترین دشمن او، امیدواری شماست. شما اگر ناامید شدید، دشمن نفس راحتی خواهد کشید و کار او آسان خواهد شد؛ لذا میخواهد ناامیدی را بر مردم چیره کند.
نکتهی دومی که به تک تک آحاد مردم توصیه میکنم، این است که حس اعتمادتان را نسبت به کارگزاران کشور از دست ندهید. ما امروز، بهترینها را در رأس امور مشاهده میکنیم. کسی خیال نکند که اگر اینها نبودند و دیگری بود، چه میشد. به هیچوجه اینطور نیست. همهی گروهها و مجموعهها و تیپهای اجتماعی، در این یازده سال به صحنهی امتحان آمدند. امروز، کسانی که مسؤولیتها را - که خیلی هم سنگین است - بر دوش گرفتهاند، انسانهای شایسته و صالحی هستند که میتوان به آنها اعتماد کرد.
همه تکلیف دارند این روح اعتماد را در دلها راسخ کنند. کسی مجاز نیست که این روح اعتماد را از مردم بگیرد و دلهای آنان را متزلزل کند. این که بعضی اینجا و آنجا بنشینند و بدون اینکه احساس مسؤولیت بکنند، اعتماد مردم نسبت به مسؤولان را متزلزل نمایند، یک عمل غلط و غیرانقلابی و غیراسلامی انجام دادهاند. مردم باید به رانندهیی که این قطار یا این اتوبوس را میراند و جلو میبرد، اطمینان داشته باشند تا به او امکان بدهند و کمک کنند که این قافله را به منزل برساند. اگر روح بیاعتمادی حاکم شد، او هم نمیتواند کار کند، اینها هم نمیتوانند کمک کنند.
همانطور که در خطبهی قبل هم مطرح کردم، فضای جامعهی اسلامی در عهد صدر اول، به برکت تعالیم پیامبر(ص)، یک فضای اعتماد و اطمینان متقابل بود. امروز هم همینگونه است؛ بخصوص کسانی که در تریبونهای گوناگون قرار میگیرند و سخنرانی میکنند و حرف میزنند و مینویسند. آنها بیش از دیگران باید سعی کنند که این روح اعتماد را در دلها قوی کنند. مبادا آن را تضعیف و متزلزل نمایند.1368/07/28
لینک ثابت