آسیبشناسی انقلاب اسلامی
در آن لحظهیی که امام(ره) ناراحتی قلبی پیدا کرده بودند، ما بشدت نگران بودیم. وقتی که من رسیدم، ایشان انتظار و آمادگی برای بروز احتمالی حادثه را داشتند. بنابراین، مهمترین حرفی که در ذهن ایشان بود، قاعدتاً میباید در آن لحظهی حساس به ما میگفتند. ایشان گفتند: قوی باشید، احساس ضعف نکنید، به خدا متکی باشید، «اشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم» باشید، و اگر با هم بودید، هیچکس نمیتواند به شما آسیبی برساند. به نظر من، وصیت سیصفحهیی امام(ره) میتواند در همین چند جمله خلاصه شود.1368/04/12
لینک ثابت
لزوم پرهیز از غفلت در مقابل دشمن
حقیقتاً به این کلام امیرالمؤمنین(ع) رسیدهام که: «و من نام لم ینم عنه»(1) اگر غفلت کردیم، در همان لحظهی غفلت، ضربه را خواهیم خورد. دشمن از ضربه زدن و هجمه کردن و توطئه کردن علیه این بساط دینی و اسلامی، هیچوقت منصرف نخواهد شد؛ منتها آن وقتی که ما قاعدهی کار را محکم کرده باشیم، دشمن مأیوس خواهد شد. اگرچه در حال یأس هم بتواند، ضربه میزند، منتها وقتی امید دشمن از او گرفته شد، طبعاً تلاش و تحرک او هم کم خواهد شد. ما باید خودمان را به آنجا برسانیم، و در وضع کنونی نباید یک لحظه از کید و توطئهی دشمن و طرق گوناگون آن غافل باشیم.1368/04/12
1 )
نامه 62 : از نامههاى آن حضرت است به اهل مصر كه با مالك اشتر فرستاد، زمانى كه او را به حكومت مصر منصوب كرد
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً ( صلى الله عليه وآله ) نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَ مُهَيْمِناً عَلَى الْمُرْسَلِينَ فَلَمَّا مَضَى ( عليه السلام ) تَنَازَعَ الْمُسْلِمُونَ الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ فَوَاللَّهِ مَا كَانَ يُلْقَى فِي رُوعِي وَ لَا يَخْطُرُ بِبَالِي أَنَّ الْعَرَبَ تُزْعِجُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ ( صلى الله عليه وآله ) عَنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ لَا أَنَّهُمْ مُنَحُّوهُ عَنِّي مِنْ بَعْدِهِ فَمَا رَاعَنِي إِلَّا انْثِيَالُ النَّاسِ عَلَى فُلَانٍ يُبَايِعُونَهُ فَأَمْسَكْتُ يَدِي حَتَّى رَأَيْتُ رَاجِعَةَ النَّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الْإِسْلَامِ يَدْعُونَ إِلَى مَحْقِ دَيْنِ مُحَمَّدٍ ( صلى الله عليه وآله ) فَخَشِيتُ إِنْ لَمْ أَنْصُرِ الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ أَنْ أَرَى فِيهِ ثَلْماً أَوْ هَدْماً تَكُونُ الْمُصِيبَةُ بِهِ عَلَيَّ أَعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلَايَتِكُمُ الَّتِي إِنَّمَا هِيَ مَتَاعُ أَيَّامٍ قَلَائِلَ يَزُولُ مِنْهَا مَا كَانَ كَمَا يَزُولُ السَّرَابُ أَوْ كَمَا يَتَقَشَّعُ السَّحَابُ فَنَهَضْتُ فِي تِلْكَ الْأَحْدَاثِ حَتَّى زَاحَ الْبَاطِلُ وَ زَهَقَ وَ اطْمَأَنَّ الدِّينُ وَ تَنَهْنَهَ
وَ مِنْهُ : إِنِّي وَ اللَّهِ لَوْ لَقِيتُهُمْ وَاحِداً وَ هُمْ طِلَاعُ الْأَرْضِ كُلِّهَا مَا بَالَيْتُ وَ لَا اسْتَوْحَشْتُ وَ إِنِّي مِنْ ضَلَالِهِمُ الَّذِي هُمْ فِيهِ وَ الْهُدَى الَّذِي أَنَا عَلَيْهِ لَعَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ نَفْسِي وَ يَقِينٍ مِنْ رَبِّي وَ إِنِّي إِلَى لِقَاءِ اللَّهِ لَمُشْتَاقٌ وَ حُسْنِ ثَوَابِهِ لَمُنْتَظِرٌ رَاجٍ وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِينَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِينَ حِزْباً فَإِنَّ مِنْهُمُ الَّذِي قَدْ شَرِبَ فِيكُمُ الْحَرَامَ وَ جُلِدَ حَدّاً فِي الْإِسْلَامِ وَ إِنَّ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ يُسْلِمْ حَتَّى رُضِخَتْ لَهُ عَلَى الْإِسْلَامِ الرَّضَائِخُ فَلَوْ لَا ذَلِكَ مَا أَكْثَرْتُ تَأْلِيبَكُمْ وَ تَأْنِيبَكُمْ وَ جَمْعَكُمْ وَ تَحْرِيضَكُمْ وَ لَتَرَكْتُكُمْ إِذْ أَبَيْتُمْ وَ وَنَيْتُمْ أَ لَا تَرَوْنَ إِلَى أَطْرَافِكُمْ قَدِ انْتَقَصَتْ وَ إِلَى أَمْصَارِكُمْ قَدِ افْتُتِحَتْ وَ إِلَى مَمَالِكِكُمْ تُزْوَى وَ إِلَى بِلَادِكُمْ تُغْزَى انْفِرُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ إِلَى قِتَالِ عَدُوِّكُمْ وَ لَا تَثَّاقَلُوا إِلَى الْأَرْضِ فَتُقِرُّوا بِالْخَسْفِ وَ تَبُوءُوا بِالذُّلِّ وَ يَكُونَ نَصِيبُكُمُ الْأَخَسَّ وَ إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ يُنَمْ عَنْهُ وَ السَّلَامُ .
ترجمه:
اما بعد، خداوند سبحان محمّد صلّى اللّه عليه و آله را ترساننده جهانيان از عذاب فردا، و گواه بر انبيا فرستاد. چون از جهان در گذشت- صلّى اللّه عليه و آله- پس از او مسلمانان در رابطه با خلافت به نزاع برخاستند.
به خدا قسم در قلبم نمىافتاد، و بر خاطرم نمىگذشت كه عرب پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله خلافت را از خاندانش بيرون برند، يا آن را بعد از او از من دور دارند.
چيزى مرا شگفت زده نكرد مگر شتافتن مردم به جانب فلان كه با او بيعت مىكردند. از مداخله در كار دست نگاه داشتم تا آنكه مشاهده نمودم گروهى از اسلام باز گشته، و مردم را به نابود كردن دين محمّد صلّى اللّه عليه و آله دعوت مىكنند،
ترسيدم اگر به يارى اسلام و اهلش برنخيزم رخنهاى در دين ببينم يا شاهد نابودى آن باشم كه مصيبت آن بر من بزرگتر از فوت شدن حكومت بر شماست، حكومتى كه متاع دوران كوتاه زندگى است، و همچون سراب از بين مىرود، يا همچون ابر از هم مىپاشد.
بنا بر اين در ميان آن فتنهها قيام كردم تا باطل از بين رفت و نابود شد، و دين به استوارى و استحكام رسيد.
و قسمتى از اين نامه است
به خدا قسم اگر به تنهايى با دشمنان روبرو شوم در حالى كه تمام زمين را پر كرده باشند، مرا نه باك است و نه ترس. من بر گمراهى آنان و هدايت خويش از جانب خود بر بصيرت از سوى پروردگارم بر يقينم. هر آينه من آرزومند لقاى خدايم و به پاداش نيك او در انتظار و اميد،
اما تأسّفم از اين است كه حكومت اين امت به دست بىخردان و تبهكاران افتد، و مال خدا را در بين خود دست به دست كنند، و عباد حق را به بردگى گيرند، و با شايستگان به جنگ خيزند، و فاسقان را همدست خود نمايند،
زيرا از اينان كسى است كه در ميان شما شراب حرام نوشيد، و حدّى كه در اسلام مقرر بود بر او جارى گشت، و هم از اينان كسى است كه مسلمان نشد تا اينكه براى اسلام آوردنش به او بخشش كمى شد.
اگر از حكومت اين نابكاران بر شما نمىترسيدم اين مقدار شما را ترغيب و توبيخ نمىكردم، و در جمع و تحريك شما كوشش روا نمىداشتم، و زمانى كه سر باز زديد و سستى نموديد رهايتان مىكردم.
آيا شما نمىبينيد سرزمين شما با حمله دشمن كم شده، و شهرهايتان تحت فرمان آنان در آمده، و كشورهايتان ربوده شده، و در شهرهاى شما جنگ در گرفته
خدا شما را بيامرزد، به جانب جنگ با دشمنانتان كوچ كنيد، و خود را بر زمين سنگين مسازيد كه تن به خوارى بسپاريد، و به ذلّت برگرديد، و پستترين برنامه نصيب شما شود. مرد جنگجو هميشه بيدار و هوشيار است، و هر كه از دشمن آسوده بخوابد دشمن نسبت به او نخواهد خفت. و السلام
لینک ثابت
انجام مسئولیت رهبری با تمام قوت
من همین الان خودم را یک طلبهی معمولی و بدون برجستگی و امتیازی خاص میدانم؛ نه فقط برای این شغل باعظمت و مسؤولیت بزرگ، بلکه - همانطور که صادقانه گفتم - برای مسؤولیتهای به مراتب کوچکتر از آن، مثل ریاست جمهوری و کارهای دیگری که در طول این ده سال داشتم. اما حالا که این بار را روی دوش من گذاشتند، با قوّت خواهم گرفت؛ آنچنان که خدای متعال به پیامبرانش توصیه فرمود: «خذها بقوّة»(1)1368/04/12
1 )
سوره مبارکه الأعراف آیه 145
وَكَتَبنا لَهُ فِي الأَلواحِ مِن كُلِّ شَيءٍ مَوعِظَةً وَتَفصيلًا لِكُلِّ شَيءٍ فَخُذها بِقُوَّةٍ وَأمُر قَومَكَ يَأخُذوا بِأَحسَنِها ۚ سَأُريكُم دارَ الفاسِقينَ
ترجمه:
و برای او در الواح اندرزی از هر موضوعی نوشتیم؛ و بیانی از هر چیز کردیم -«پس آن را با جدّیت بگیر! و به قوم خود بگو: به نیکوترین آنها عمل کنند! (و آنها که به مخالفت برخیزند، کیفرشان دوزخ است؛) و بزودی جایگاه فاسقان را به شما نشان خواهم داد!»
لینک ثابت
دشمنی با کفار و رحمت با دوستان،خلاصه وصیتنامه امام (ره)
در آن لحظهیی که امام(ره) ناراحتی قلبی پیدا کرده بودند، ما بشدت نگران بودیم. وقتی که من رسیدم، ایشان انتظار و آمادگی برای بروز احتمالی حادثه را داشتند. بنابراین، مهمترین حرفی که در ذهن ایشان بود، قاعدتاً میباید در آن لحظهی حساس به ما میگفتند. ایشان گفتند: قوی باشید، احساس ضعف نکنید، به خدا متکی باشید، «اشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم»(1) باشید، و اگر با هم بودید، هیچکس نمیتواند به شما آسیبی برساند. به نظر من، وصیت سیصفحهیی امام(ره) میتواند در همین چند جمله خلاصه شود.
او واقعاً حکیم بود و مصداق کامل «صیرورت الانسان عالما عقلیّا مضاهیا للعالم العینی» محسوب میشد. انسان احساس میکرد که تمام حقایق عالم در وجود او منعکس بود. او چیزهایی را بوضوح و روشنی و با همان نورانیت نفسانی و نگاه رحمانی و حکمت خودش - نه با استدلال و تمهید مقدمات معمولی - میدید و میفهمید که دیگران عصازنان خودشان را به آن نقطه میرساندند.
این مرد حکیم الهی مجرب دلسوزی که چندین سال این جامعه را اداره کرده بود، مهمترین مسأله را همین چند کلمه میدانست، که یکی از آنها «رحماءبینهم» است. من وصیت حقیقی امام(ره) را تحقق همین نکات میدانم. باید بر سلایق پا گذاشت؛ آنجا که موجب جدا شدن از دیگران است؛ چه رسد به اهواء و هوسها و انگیزههای مادّی که حالش معلوم است.1368/04/12
1 )
سوره مبارکه الفتح آیه 29
مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم ۖ تَراهُم رُكَّعًا سُجَّدًا يَبتَغونَ فَضلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضوانًا ۖ سيماهُم في وُجوهِهِم مِن أَثَرِ السُّجودِ ۚ ذٰلِكَ مَثَلُهُم فِي التَّوراةِ ۚ وَمَثَلُهُم فِي الإِنجيلِ كَزَرعٍ أَخرَجَ شَطأَهُ فَآزَرَهُ فَاستَغلَظَ فَاستَوىٰ عَلىٰ سوقِهِ يُعجِبُ الزُّرّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الكُفّارَ ۗ وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ مِنهُم مَغفِرَةً وَأَجرًا عَظيمًا
ترجمه:
محمّد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی که جوانههای خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و بقدری نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وامیدارد؛ این برای آن است که کافران را به خشم آورد (ولی) کسانی از آنها را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است.
لینک ثابت
امروز هر دو بُعد انقلاب برای ما حایز اهمیت است. در بُعد داخلی، باید تمام اقشار ملت و مسئولان و علمای اعلام و معلمان و گویندگان و نویسندگان و سازندگان و برنامهریزان و سیاستگذاران تلاش کنند، تا بازهم جامعه را به سمت زندگی اسلامی جلوتر ببریم و به آرمانها نزدیکتر کنیم. و در بُعد خارجی انقلاب نیز، باید همهی ملتهای مسلمان- بخصوص علما و روشنفکران و کسانی که حرفشان بر ذهن مردم اثر میگذارد- تلاش کنند، تا وحدت و نزدیکی و آشناییِ ایجادشده، حفظ و تقویت شود.1368/04/12
لینک ثابت
نماز جمعه, حضور مردم در صحنه, ایمان
یکی از مهمترین عوامل حفظ ایمان و روحیه در مردم، همین نمازهای جمعه و خطبههای جمعه و حضور معنوی مردم در صحنهی نماز جمعه است.1368/04/12
لینک ثابت
خلاصه وصیت¬نامه امام خمینی در جریان عارضه قلبی سال 65 ایشان
حفظ وحدت را اصل قرار بدهیم و اگر تکلیف شرعییی هم احساس کردیم، ولی دیدیم عمل به این تکلیف ممکن است مقداری تشنج به وجود آورد و وحدت را از بین ببرد، قطعاً انجام آنچه که تصور میکردیم تکلیف شرعی است، حرام است و حفظ وحدت واجب خواهد بود.
پس از رحلت امام(ره)، مسؤولان خوب و ارزشمند کشور در سطوح بالا، خوشبختانه با قضایا هوشمندانه و قوی برخورد کردند. همهی افراد و مراکزی که دشمن فکر میکرد بتواند روی آنها سرمایهگذاری کند، در مقابله با توطئهی دشمن، قوی و صادقانه و مخلصانه برخورد کردند. از بیت شریف حضرت امام و بازماندگان ایشان و فرزند ارجمند و عزیزشان، تا مسؤولان کشور وشخصیتهای روحانی و چهرههای طراز اول جامعهی ما، خیلی خوب و قوی و قاطع و هوشمندانه و مخلصانه و مؤمنانه با قضایا برخورد کردند و حقیقتاً دشمن را دچار حیرت کردند.
در ردیفهای بعدی، مدیران گوناگون کشور نیز همینگونه بودند. عامهی مردم هم که واقعاً در صفا و اخلاصشان هیچوقت شک و تردیدی نبوده و نیست، در این مقطع بسیار خوب عمل کردند. بایستی همین هوشمندی و توجه به کید و توطئهی دشمن، دایماً مورد توجه باشد. وقتی که دشمن میخواهد اختلاف ایجاد کند، صریحاً نیت خود را بیان نمیکند؛ بلکه حرفی را برای اذهان اشخاص مطرح میکند که فکر میکنند واقعاً حرف منطقی است و باید عکسالعمل نشان داد و اعتراض کرد. همینجاست که هوشمندی لازم است و باید با این توطئهها مقابله کرد.
بهار سال 1365 را - روزی که امام(ره) در بستر بیماری بودند - فراموش نمیکنم. ایشان دچار ناراحتی قلبی شده بودند و تقریباً ده، پانزده روزی در بستر بیماری بودند. در آن زمان من در تهران نبودم. آقای حاج احمد آقا - آقازادهی محترم ایشان (حفظهاللَّهوسلمهوایده)- به من تلفن کردند و گفتند سریعاً به آنجا بیایید؛ فهمیدم که برای امام(ره) مسألهیی رخ داده است. آناً حرکت کردم و پس از چند ساعت طی مسیر، خود را به تهران رساندم. اولین نفر از مسؤولان کشور بودم که شاید حدود ده ساعت پس از بروز حادثه، بالای سر ایشان حاضر شدم. در آن وقت برادر عزیزمان جناب آقای هاشمی در جبهه بودند و هیچکس دیگر هم از این قضیه مطلع نبود. روزهای نگرانکننده و سختی را گذراندیم. خدمت امام(ره) رفتم و هنگامی که نزدیک تخت ایشان رسیدم، منقلب شدم و نتوانستم خودم را نگهدارم و گریه کردم. ایشان تلطف فرمودند و با محبت نگاه کردند. بعد چند جمله گفتند که چون کوتاه بود، به ذهنم سپردم؛ بیرون آمدم و آنها را نوشتم. برادر عزیزمان آقای صانعی هم در اتاق بودند. از ایشان کمک گرفتم، تا عین جملات امام(ره) را بازنویسی کنم. در آن لحظهیی که امام(ره) ناراحتی قلبی پیدا کرده بودند، ما بشدت نگران بودیم. وقتی که من رسیدم، ایشان انتظار و آمادگی برای بروز احتمالی حادثه را داشتند. بنابراین، مهمترین حرفی که در ذهن ایشان بود، قاعدتاً میباید در آن لحظهی حساس به ما میگفتند. ایشان گفتند: قوی باشید، احساس ضعف نکنید، به خدا متکی باشید، «اشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم» باشید، و اگر با هم بودید، هیچکس نمیتواند به شما آسیبی برساند. به نظر من، وصیت سیصفحهیی امام(ره) میتواند در همین چند جمله خلاصه شود. او واقعاً حکیم بود و مصداق کامل «صیرورت الانسان عالما عقلیّا مضاهیا للعالم العینی»محسوب میشد. انسان احساس میکرد که تمام حقایق عالم در وجود او منعکس بود. او چیزهایی را بوضوح و روشنی و با همان نورانیت نفسانی و نگاه رحمانی و حکمت خودش - نه با استدلال و تمهید مقدمات معمولی - میدید و میفهمید که دیگران عصازنان خودشان را به آن نقطه میرساندند.1368/04/12
لینک ثابت
توضیح مقام معظم رهبری از روند انتخاب رهبریشان
آنچه که در خصوص تعیین رهبر واقع شد و بار این مسؤولیت بر دوش بندهی کوچک ضعیف حقیر گذاشته شد، برای خود من حتّی یک لحظه و یک آن از آنات گذشتهی زندگی، متوقع و منتظر نبود. اگر کسی تصور کند که در طول دوران مبارزه و بعداً در طول دوران انقلاب و مسؤولیت ریاست قوّهی اجرایی، حتّی یک لحظه در ذهن خودم خطور میدادم که این مسؤولیت به من متوجه خواهد شد، قطعاً اشتباه کرده است. من همیشه خودم را نه فقط از این منصب بسیار خطیر و مهم، بلکه حتّی از مناصبی که به مراتب پایینتر از این منصب بوده است - مثل ریاست جمهوری و دیگر مسؤولیتهایی که در طول انقلاب داشتم - کوچکتر میدانستم. یک وقتی خدمت امام(ره) این نکته را عرض کردم که گاهی نام من در ردیف بعضی از آقایان آورده میشود، در حالی که در ردیف آنها نیستم و من یک آدم کوچک و بسیار معمولی هستم. نه اینکه بخواهم تعارف کنم؛ الان هم همان اعتقاد را دارم. بنابراین، چنین معنایی اصلاً متصور نبود. البته در آن ساعات بسیار حساسی که سختترین ساعات عمرمان را گذراندیم و خدا میداند که در آن شب شنبه و صبح شنبه چه بر ما گذشت، برادرها از روی مسؤولیت و احساس وظیفه، با فشردگی تمام، فکر و تلاش میکردند که چگونه قضایا را جمعوجور کنند. مکرر از من به عنوان عضو شورای رهبری اسم میآوردند، که البته در ذهن خودم آن را رد میکردم؛ اگرچه به نحو یک احتمال برایم مطرح میشد که شاید واقعاً این مسؤولیت را به من متوجه کنند. در همان موقع به خدا پناه بردم و روز شنبه قبل از تشکیل مجلس خبرگان، با تضرع و توجه و التماس، به خدای متعال عرض کردم: پروردگارا! تو که مدبر و مقدر امور هستی، چون ممکن است به عنوان عضوی از مجموعهی شورای رهبری، این مسؤولیت متوجه من شود، خواهش میکنم اگر این کار ممکن است اندکی برای دین و آخرت من زیان داشته باشد، طوری ترتیب کار را بده که چنین وضعیتی پیش نیاید. واقعاً از ته دل میخواستم که این مسؤولیت متوجه من نشود. بالاخره در مجلس خبرگان بحثهایی پیش آمد و حرفهایی زده شد که نهایتاً به این انتخاب منتهی شد. در همان مجلس، کوشش و تلاش و استدلال و بحث کردم، تا این کار انجام نگیرد؛ ولی انجام گرفت و این مرحله گذشت. من همین الان خودم را یک طلبهی معمولی و بدون برجستگی و امتیازی خاص میدانم؛ نه فقط برای این شغل باعظمت و مسؤولیت بزرگ، بلکه - همانطور که صادقانه گفتم - برای مسؤولیتهای به مراتب کوچکتر از آن، مثل ریاست جمهوری و کارهای دیگری که در طول این ده سال داشتم. اما حالا که این بار را روی دوش من گذاشتند، با قوّت خواهم گرفت؛ آنچنان که خدای متعال به پیامبرانش توصیه فرمود: «خذها بقوّة». برای این مسؤولیت، از خدا استمداد کردم و باز هم استمداد میکنم و هر لحظه و هر آن، در حال استمداد از پروردگار هستم، تا بتوانم این مسؤولیت را در حد وسع خودم - که تکلیف هم بیش از وسع نیست - با قدرت و قوّت و حفظ شأن والای این مقام، حفظ کنم و انجام بدهم. این تکلیف من است، که امیدوارم انشاءاللَّه مشمول لطف و ترحم الهی و دعای ولیّعصر(عج) و مؤمنین صالح باشم.1368/04/12
لینک ثابت
پیشنهاد تشکیل سمینار ائمه جمعه به امام خمینی(ره)
اوایلی که به امامت جمعهی تهران منصوب شده بودم، تشکیل این سمینار[سمینار ائمه جمعه] را خدمت حضرت امام(ره) پیشنهاد کردم. به ایشان گفتم: ما در سرتاسر کشور، تعدادی علمای محترم داریم که امام جمعه هستند - البته در آن وقت تعدادشان به اندازهی الان نبود - و درحقیقت یک شبکهی سراسری برای ادارهی معنوی جامعه و حفظ ایمان و حصار ایمانی کشور تشکیل میدهند. اگر شما موافقت کنید، ما این شبکه را به هم وصل کنیم و بعداً بین این مجموعه و ائمهی جمعهی جهان اسلام، کنگرههایی تشکیل دهیم. ایشان از این پیشنهاد خیلی خرسند شدند و استقبال کردند. پس از جلب موافقت امام(ره) به قم آمدیم و آن سمینار اول را که در کتابخانهی مدرسهی فیضیه برگزار شد، تشکیل دادیم و نتیجتاً این کار پایهگذاری شد و بحمداللَّه تا امروز هم ادامه دارد.1368/04/12
لینک ثابت
ما در طول این ده سال، تجربههای زیادی کسب کردهایم. حقیقتاً به این کلام امیر المؤمنین (ع) رسیدهام که: «و من نام لم ینم عنه». اگر غفلت کردیم، در همان لحظهی غفلت، ضربه را خواهیم خورد. دشمن از ضربه زدن و هجمه کردن و توطئه کردن علیه این بساط دینی و اسلامی، هیچوقت منصرف نخواهد شد؛ منتها آن وقتیکه ما قاعدهی کار را محکم کرده باشیم، دشمن مأیوس خواهد شد. اگرچه در حال یأس هم بتواند، ضربه میزند، منتها وقتی امید دشمن از او گرفته شد، طبعاً تلاش و تحرک او هم کم خواهد شد.1368/04/12
لینک ثابت
ما باید خودمان را به آنجا برسانیم، و در وضع کنونی نباید یک لحظه از کید و توطئهی دشمن و طرق گوناگون آن غافل باشیم. فکرنکنیم که چون مسألهی رهبری حل شد، قانون اساسی شکل مطلوب خودش را پیدا کرد و مردم حضور قوی خودشان را در صحنه نشان دادند، پس همهی قضایا تمام شد، و بنابراین از دقت وسواسآمیز و مراقبتهایی که باید بکنیم، خدای نکرده غافل بشویم و منصرف بمانیم؛ نه، من در مسؤولیت خودم، مسؤولان گوناگون کشوری و عامهی مردم در کار خودشان، و بخصوص شما آقایان محترم در مسؤولیت و وظیفهی خطیری که بر دوشتان گذاشته شده و بسیار مهم و تعیینکننده است، نباید غافل شویم، که دشمن از طرق مختلف ممکن است وارد شود و ضربه بزند.
ما در نظام جمهوری اسلامی، با روحیه و ایمان مردم پیش میرویم و حرکت میکنیم. اگرچه استعداد و امکانات و منابع ما به عنوان یک کشور و ملت، خیلی زیاد است و بحمداللَّه تجربهی انقلابیِ کشورداریِ سطح عالی هم در اختیار مسؤولان کشور است، اما آنچه که نقداً و بالفعل در اختیار ماست و قبل از آنکه منابع استخراج بشوند و صنعت ما شکل لازم را پیدا کند و توسعهی کشور به نحو صحیحی انجام گیرد، آن را در دست داریم، همین مردمی هستند که در همهی آنات، رضایت و قبول و حمایتشان، پشت سر مسؤولان کشور بوده است و ضمن اینکه ایمانشان خیلی بالاست، اما در مواردی به خاطر کمبودها و کسریها و یا حتّی به خاطر بعضی از واردات ذهنییی که به وسیلهی دشمن یا دوست در ذهن مردم جای میگیرد، ممکن است روحیهی آنها آسیبپذیر هم باشد.
آنچه که درحقیقت این حصار را الان نگهداشته، ایمان و روحیهی مردم است. ایمان و روحیه را چه کسی برای مردم حفظ میکند؟ به نظر من، یکی از مهمترین عوامل حفظ ایمان و روحیه در مردم، همین نمازهای جمعه و خطبههای جمعه و حضور معنوی مردم در صحنهی نمازجمعه است و اینکه یک نفر انسان امین، با زبان صادقی که مردم او را قبول دارند، هر جمعه از اوضاع کشور برای مردم میگوید و آنها را نصیحت، و جهتگیریشان را تصحیح میکند.1368/04/12
لینک ثابت
برادران عزیز و آقایان محترم! شما كه زمام اندیشه و ایمان و روحیهی دینی مردم را به میزان زیادی در دست دارید، خوب است كه اهمیت زمان و حساسیت وضع را به طور كامل و دقیق مورد توجه قرار دهید. دشمنان ما فرض كرده بودند كه جامعه از هم گسسته شود و میان مردم حیرت به وجود آید و در بین مسؤولان اختلاف كلمه بروز كند و انقلاب از حمایت مردمی و حصار دفاع عمومی محروم شود. آنها به این فرض امید بسته، و برای آن لحظه سرمایهگذاری كرده بودند.
بحمداللَّه در آن برهه دشمن نا كام شد و مردم وحدتشان را حفظ كردند و نسبت به انقلاب و امام(ره) وفاداری فوق تصوری از خود نشان دادند. مسؤولیت جای خودش را پیدا كرد و مورد تسالم خواص و عامهی مردم قرار گرفت. دشمن حیرت كرد، و حتّی تحلیلگرهای سیاسی آنها در روزهای اول حادثه سعی كردند وانمود كنند كه قضیه جدی نیست؛ گفتند قضیه موقتی و مصلحتی است! آنها میخواستند وانمود كنند كه آنچه را كه در انتظارش بودند، هنوز فوت نشده است؛ بنابراین هنوز جای این است كه بین مردم اختلاف بیفتد و صفوف از هم جدا بشود و حمایت عمومی مردم نسبت به انقلاب، از بین برود!
با گذشت زمان و با قاطعیتی كه رهبران امت و خواص ملت و وفایی كه عامهی مردم نشان دادند و با آگاهی و هوشیاری عمومی، وضع عوض شد. امروز تحلیلها و برداشتهای دنیا طور دیگر است. بالاخره دشمن تودهنی را از مردم ما خورد.1368/04/12
لینک ثابت
مردم به نمازجمعه و امام جمعه و چیز فهمیدن و یادگیری مسایل سیاسی عالم علاقهمندند. هر كس قدری از اخبار و تحلیلها و حرفهای تازهی دنیا و كشور را برای مردم بزند، آنها با شوق و علاقه دور او جمع میشوند و به حرف او گوش میدهند. اگر این برنامه در نمازجمعه باشد، بلاشك جاذبه پیدا خواهد كرد. باید با جاذبههای گوناگون، نمازجمعه را مورد توجه مردم قرار داد، تا آنها بیایند و اهمیت آن را درك كنند.1368/04/12
لینک ثابت
آنچه كه درحقیقت این حصار را الان نگهداشته، ایمان و روحیهی مردم است. ایمان و روحیه را چه كسی برای مردم حفظ میكند؟ به نظر من، یكی از مهمترین عوامل حفظ ایمان و روحیه در مردم، همین نمازهای جمعه و خطبههای جمعه و حضور معنوی مردم در صحنهی نمازجمعه است و اینكه یك نفر انسان امین، با زبان صادقی كه مردم او را قبول دارند، هر جمعه از اوضاع كشور برای مردم میگوید و آنها را نصیحت، و جهتگیریشان را تصحیح میكند.
به اعتقاد من، این مهم یكی از پایههای اساسی حفظ نظام اجتماعی ماست؛ در تاریخ هم همینطور بوده است. هم ائمهی عدل - مثل رسول مكرم اسلام(ص) - و هم خلفای جور در دوران بنیامیه و بنیعباس و امرای آنها در اقطار بلاد اسلامی، از نمازجمعه برای تحكیم پایههای حكومت استفاده میكردند. اینها كه نظام باطلی داشتند، بر مبنای ظلم و تبعیض و عمل فاسقانه كار میكردند - مثل حجاجبنیوسفثقفی - و نمازجمعهشان حقیقی نبود و دعوت به تقوایی كه میكردند، به خاطر عمل غیرپرهیزكارانهی خودشان، اثر حقیقی را نداشت، اما درعینحال این حرفها تأثیر زیادی میگذاشت؛ چون حساسیت و اهمیت این تریبون زیاد است.
در حال حاضر، دستگاه حقی بر مبنای امامت و ولایت حق به وجود آمده است و كسانی كه امروز متصدی امر امامت جمعهاند، حقیقتاً انسانهای مؤمن و متقی و صادق و معنوی و روحانی و بیطمع هستند و قصد اقتدار و قدرتمندی ندارند و این منصب را مقام و موقعیت دنیایی نمیدانند. تأثیر و نقش این تریبون در چنین شرایطی، فوقالعاده و طراز اول خواهد بود و قوام معنوی و حصار ایمانی جامعه را حفظ خواهد كرد. اگر ما این تریبون را نمیداشتیم، معلوم نبود وضع انقلاب و روحیهی مردم چگونه بود. این، یكی از بركات انقلاب بود و امام(ره) به این نكته توجه داشتند.1368/04/12
لینک ثابت
حیات طیبه, ملت ایران(مخاطب)
ملت ما به فضل پروردگار خواهد توانست حیات طیبهی اسلامی را كه دنیا و آخرت و ماده و معنا و علم و عبادت و رفاه در آن جمع شده است، به وجود آورد.1368/04/12
لینک ثابت
زندگی و حیات طیبهی اسلامی، یعنی سعادت دنیا و عقبی و رفاه مادی و تعالی معنوی.1368/04/12
لینک ثابت