واقعیتهای صحنه را باید نگاه کرد. حرکت عظیمی اتفاق افتاده. حرکت، حرکت مردمی است؛ نشان دهندهی بیداری است. این بیداری، صبغهی اسلامی دارد. نه اینکه همهی آنهائی که توی صحنه هستند، معتقد به حکومت اسلامی باشند؛ و نه اینکه آنهائی که معتقد به حکومت اسلامی هستند، مدل ما را قبول داشته باشند؛ اینها نیست، اینها تحلیلهای ضعیفی است، اینجوری نمیشود فرض کرد؛ اما این حرکت، حرکتی عمومی است؛ حرکتی است متکی به مردم. مردم هم، حتّی ملیگراهاشان، حتّی آن وطنیهاشان، احزاب غیراسلامیشان، بالاخره شخصاً مسلمانند. این تحلیل درستی بود که خود غربیها کردند؛ گفتند امروز در هر کشوری از کشورهای منطقهی خاورمیانه که انتخابات بشود، اسلامیها سر کار میآیند. الان هم همین جور است، بعد از این هم تا مدتها همین جور خواهد بود. باید با این چشم مسائل را نگاه کرد.
حوادث اروپا هم که در پی مشکلات اقتصادی به وجود آمده، خودش یک داستان مفصلی است. این حوادث، مهم و بینظیر است. اینجور حادثهای را ما دیگر سراغ نداریم. در این کشورها، به شکل زنجیرهای و سریالی، از آمریکا گرفته تا داخل کشورهای درجهی یک اروپا، اینجور مردم شعار بدهند، اینجور بیایند توی خیابانها، اینها چیزهائی است که سابقه ندارد. در گذشتهی منطقه، ما یک چنین وضعیتی را نمیشناسیم.
باید دیپلماسی را بر این اساس استوار کرد. جمهوری اسلامی حرف نوئی دارد؛ این حرف نو عبارت است از مردم و ارزشهای الهی. این دو تا باید با هم توأم بشوند و حرکتها و جوامع را شکل بدهند. این حرف ماست. ارزشهای معنوی و ارزشهای الهی، همراه با ارادهی مردم؛ نه تحمیل بر مردم. این حرف جدید جمهوری اسلامی است، که از خود کلمهی «جمهوری اسلامی» هم برمیآید. ما، هم جمهوری هستم، هم اسلامی هستیم. این را بایستی تبیین کرد؛ و شما برای این کار میدان دارید، میتوانید حرکت کنید.1390/10/07
لینک ثابت
امروز - همان طور که در صحبتهای جناب آقای صالحی هم واضح بود - وضع آرایش سیاسی دنیا در حال یک تغییر اساسی است. یک کار بزرگی دارد در دنیا انجام میگیرد. من الان نمیتوانم این را درست تعریف کنم؛ شاید هیچ کس نتواند درست تعریف کند. یک حادثهای در دنیا دارد اتفاق میافتد. بخشی از این حادثه مربوط است به همین کشورهای اسلامی و عمدتاً عربی و این انقلابهائی که در این کشورها اتفاق افتاد. اینها واقعاً انقلاب است. با یک تفسیر و تحلیل درست، اینها همهاش به معنای حقیقی کلمه انقلاب است؛ البته در قد و اندازهها و قوارههای مختلف. این یک بخش از قضیه است، یک بخش از قضیه هم این حوادث عجیبی است که در دنیا دارد اتفاق میافتد و من برایش شبیهی سراغ ندارم. حالا شما به حافظهی تاریخیِ خودتان مراجعه کنید، ببینید شبیهی برای اینها میشناسید؟
البته در قضایای بیداری اسلامی، چرا؛ در مواردی شباهتها و نیز تفاوتهای اساسیای با انقلابهای گذشتهی این منطقه وجود دارد؛ هرچند نه به این عظمت و نه به این عمق. مثلاً فرض بفرمائید در اواخر دههی 50 و اوائل دههی 60 میلادی در همهی این کشورهائی که شما مشاهده میکنید، انقلاب رخ داد. در مصر انقلاب رخ داد، در تونس انقلاب رخ داد، در مغرب انقلاب رخ داد، در الجزائر انقلاب رخ داد؛ همهی اینها حرکت کردند، منتها با یک تفاوت اساسی. اولاً این انقلابها عمومی نبود - بیشتر مجموعهای و محدود بود - یک جاهائی فقط کودتا بود؛ مثل مصر که کودتا بود، یک گروه افسر جوان آمدند سر کار؛ یک جاهائی مثل الجزائر کودتا نبود، حرکت مردمی بود، منتها تحت اِشراف احزاب؛ احزاب بودند که مسلط بودند؛ کار در اختیار مردم به معنای خاص خودش نبود. بنابراین یک تفاوت اینجوری وجود دارد و الان بکل وضعیت جور دیگری است.
یا اگر بخواهیم شبیه دیگری برای این انقلابها فکر کنیم، میتوانیم به حوادث دههی 90 اروپای شرقی اشاره کنیم، که نظام این کشورها یکی پس از دیگری فرو میریخت. البته تفاوت اساسیاش این است که در آن حوادث، رشتهی اصلی به دست آمریکا و غرب بود. مثلاً وقتی این حوادث در لهستان شروع شد، از یک عنصر دستپروردهی غربی - ولو حالا از طبقهی کارگر - استفاده کردند؛ که این بعدها روشن شد. اوائلی که حوادث اتفاق میافتاد، ماها نمیفهمیدیم چه دارد اتفاق میافتد؛ لیکن بعد معلوم شد که این، ساخته و پرداختهی غرب بوده؛ کمک کردهاند، چه کردهاند. تفاوت آن حوادث و این انقلابها این است که اینجا درست نقطهی مقابل آن قضایاست؛ یعنی اینجا آنچه که دارد اتفاق میافتد، علیرغم آمریکاست که دارد اتفاق میافتد. البته تفسیرهای وهمآلودی وجود دارد - شما هم میدانید، من هم میدانم - که تصور میکنند آنچه که در مصر یا در لیبی یا در تونس اتفاق افتاد، پشت سرش آمریکاست که دارد مدیریت میکند. اینجور نیست، اینها توهم است. بله، آمریکائیها بدشان نمیآمد که به جای عنصری مثل مبارک، یک عنصر دموکراتِ مردمیای داشته باشند که به قدر مبارک تابع آنها باشد - این برایشان بهتر بود - اما چنین چیزی امکان نداشت و ندارد. اگر یک عنصر دموکراتِ میهندوستی باشد، مثل مبارک امکانات کشور را در اختیار آمریکا نمیگذارد؛ موضعش در مقابل اسرائیل، موضع یک صهیونیست نمیشود. بنابراین، این عملی نبود.
این که ما تصور کنیم اینها برای آنکه وجههی خودشان را درست کنند، مبارک را کنار زدند تا یکی دیگر را سر جایش بیاورند، یک توهم محض است. آمریکائیها اگر مدیریت این حرکتها را به عهده داشتند، نمیگذاشتند مبارک به این وضع رقتبار دچار شود - این برای آنها خیلی ضرر داشت - نمیگذاشتند مردم بیایند توی میدان. مگر وقتی مردم آمدند توی خیابان، دیگر میشود آنها را برگرداند؟ حالا به تعبیر رایج - که اهانتآمیز است، نمیخواهم - مگر میشود این غول را دوباره به شیشه برگرداند؟ امکان ندارد. آنها اگر میتوانستند یک حرکت طبق میل خودشان انجام بدهند، جور دیگری انجام میدادند؛ شبیهاش را در بعضی از جاها داشتیم.1390/10/07
لینک ثابت
مشاهده تفسیر و ترجمه آیات الهی در واقعیت های زندگیمان
به خدای متعال باید حسنظن داشته باشیم. خداوند متعال ملامت میکند آن کسانی را که به او حسنظن ندارند؛ سوءظن به خدا دارند. سوءظن به خدا چیست؟ سوءظن به خدا این است که انسان خیال کند این که فرموده است: «و لینصرنّ الله من ینصره»(1) خلاف واقع است؛ یا این که فرموده است: «الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا»،(2) وعدهی تخلفپذیری است. آن وقت خدای متعال در سورهی فتح میفرماید: «و یعذّب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظّانّین بالله ظنّ السّوء»؛ خصوصیت مشرکین و مشرکات و منافقین و منافقات این است که به خدا سوءظن دارند. بعد میفرماید: «علیهم دائرة السّوء و غضب الله علیهم و لعنهم و اعدّ لهم جهنّم و سائت مصیرا».(3) نباید به خدا سوءظن داشت. خدای متعال گفته است: اگر برای من، برای پیشبرد دین من، برای احیای ارزشهای مورد قبول من حرکت کنید، اقدام کنید، من به شما کمک میکنم. این راست است، این وعدهی الهی است. فرموده است: «انّ الله یدافع عن الّذین ءامنوا»؛(4) هر کسی که مؤمن به خداست، خدا از او دفاع میکند. خب، خیلی از مؤمنین در دنیا هستند، خدا از آنها دفاع نکرده - مؤمنینی که زیر لگد مستکبرین دارند له میشوند - چرا؟ این به خاطر این است که به سنتهای دیگر الهی عمل نشده است؛ به خاطر این است که حرکت نشده، قیام نشده، اقدام نشده. بنابراین مجاهدت لازم است، تلاش لازم است. یک ملتی اگر مؤمن به خدا بود، اما تلاش نکرد، مجاهدت نکرد، البته لگدمال میشود؛ آن «یدافع عن الّذین ءامنوا» دیگر اینجا را نمیگیرد. این ایمان باید با مجاهدت همراه باشد، آن وقت خدای متعال آن وعده را عملی خواهد کرد. معنای «و الّذین هاجروا و جاهدوا فی سبیلالله»(5) این است که باید حرکت کرد، باید اقدام کرد، باید تصمیم گرفت. این همان مبارزهی مقدسی است که یک مؤمن عمر خود را وقف آن میکند. خب، نقطهی مقابلش هم میل به راحتطلبی است. مبارزه دردسر دارد؛ شکی نیست. هر حرکت دشواری در راه هر آرمان بلندی، نفس راحتطلبِ عافیتجوی انسان را میآزارد. انسان میل به راحتطلبی دارد. اگر بر این میل فائق آمدیم، اگر توانستیم همت خود را، نیروی خود را در راه این آرمانها بسیج کنیم، البته سختیهائی دارد، اما رسیدن به قله، موفقیت را هم دارد.
شما امروز را در جمهوری اسلامی مقایسه کنید با سالهای اول انقلاب: سالهای غربت، سالهای تنگدستی و تهیدستی، سالهای سختیِ همهجانبه؛ این طرف جنگ، آن طرف تحریمهای بینالمللی، آن طرف بستن همهی راهها به روی ما. اینها حرفهائی است که تکرار شده، شماها هم میدانید. شماها خودتان هم آن روزها در همین عرصهها و میدانها بودهاید - یا در سپاه یا در بسیج یا در مجموعههای فعال - سختیها را دیدهاید. امروز را هم نگاه کنید. امروز جمهوری اسلامی گردنی برافراشته دارد؛ در حالی که شعارهائی که سی سال پیش میداده، امروز در کشورهائی که سی سال با ما دشمنی کردند، دارد تکرار میشود. اینها موفقیت نیست؟ اینها پیشرفت نیست؟
من در آن جلسهی بیداری اسلامی گفتم که اوائل انقلاب جزو چیزهائی که ما تصور میکردیم، این بود که بازتاب حرکت انقلابی ما در کشورهای گوناگون اسلامی و در درجهی اول در مصر تحقق پیدا کند. از مصر هیچ صدائی بلند نمیشد - حالا من آنجا یک شعر عربی خواندم؛ عربهائی که در جلسه بودند، فهمیدند که من چه دارم میگویم - اما امروز این مصر، مصرِ حسنی مبارک، مصرِ انورالسادات، مصر پناهدهندهی به محمدرضا شاهِ مطرودِ از همه جا حتّی از آمریکا، در اختیار مردمی است که شعار اللهاکبر میدهند، نماز جماعت میخوانند، شعار اسلامی میدهند، حکومت اسلامی را مطرح میکنند. پیشرفت یعنی این، استحکام یعنی این، قدرت یعنی این. هیچ کار نداریم به این که بگوئیم آنها از کی یاد گرفتند؛ خوب است این حساسیتها را اصلاً ایجاد نکنیم. چه لزومی دارد بگوئیم آنها از کی الهام گرفتند؟ نه، بحث الهام گرفتن نیست؛ بحث این است که حرفی که ما سی سال است داریم میزنیم، امروز در شمال آفریقا، در خاورمیانه، در خلیج فارس، این حرف سبز شده. امروز ایران اسلامی این است. همهی این تلاشی هم که شما مشاهده میکنید علیه جمهوری اسلامی میشود - تحریمهای همهجانبه، کارهای گوناگون، فشارهای سیاسی، تبلیغات مختلف - به خاطر این موفقیتی است که جمهوری اسلامی به دست آورده. اینها معنایش همان «و الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا» است، اینها معنایش همان «انّ الله یدافع عن الّذین ءامنوا» است، اینها تفسیر و ترجمه«لینصرنّ الله من ینصره» است. ما دیگر در کتاب، اینها را نگاه نمیکنیم؛ ما توی واقعیت زندگیمان داریم تفسیر این آیات را مشاهده میکنیم. واقعیتهای زندگی دارد این را به ما نشان میدهد.1390/10/07
1 )
سوره مبارکه الحج آیه 40
الَّذينَ أُخرِجوا مِن دِيارِهِم بِغَيرِ حَقٍّ إِلّا أَن يَقولوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَولا دَفعُ اللَّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَواتٌ وَمَساجِدُ يُذكَرُ فيهَا اسمُ اللَّهِ كَثيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه:
همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه میگفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست!» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعهها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده میشود، ویران میگردد! و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری میکند؛ خداوند قوی و شکست ناپذیر است.
2 )
سوره مبارکه العنكبوت آیه 69
وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنينَ
ترجمه:
و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راههای خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است.
3 )
سوره مبارکه الفتح آیه 6
وَيُعَذِّبَ المُنافِقينَ وَالمُنافِقاتِ وَالمُشرِكينَ وَالمُشرِكاتِ الظّانّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوءِ ۚ عَلَيهِم دائِرَةُ السَّوءِ ۖ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيهِم وَلَعَنَهُم وَأَعَدَّ لَهُم جَهَنَّمَ ۖ وَساءَت مَصيرًا
ترجمه:
و (نیز) مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد میبرند مجازات کند؛ (آری) حوادث ناگواری (که برای مؤمنان انتظار میکشند) تنها بر خودشان نازل میشود! خداوند بر آنان غضب کرده و از رحمت خود دورشان ساخته و جهنم را برای آنان آماده کرده؛ و چه بد سرانجامی است!
4 )
سوره مبارکه الحج آیه 38
إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنوا ۗ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ خَوّانٍ كَفورٍ
ترجمه:
خداوند از کسانی که ایمان آوردهاند دفاع میکند؛ خداوند هیچ خیانتکار ناسپاسی را دوست ندارد!
5 )
سوره مبارکه البقرة آیه 218
إِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَالَّذينَ هاجَروا وَجاهَدوا في سَبيلِ اللَّهِ أُولٰئِكَ يَرجونَ رَحمَتَ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ غَفورٌ رَحيمٌ
ترجمه:
کسانی که ایمان آورده و کسانی که هجرت کرده و در راه خدا جهاد نمودهاند، آنها امید به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است.
لینک ثابت
استحکام درونی، عامل تعیین کننده در میادین مختلف
من به شما عزیزان توصیه میکنم که با صحیفهی سجادیه انس بگیرید، دعای پنجم صحیفهی سجادیه را مکرر در مکرر بخوانید(1). این دعای پنجم صحیفهی سجادیه مال ماست. همهی ادعیهی صحیفهی سجادیه همین طور است. آنجائی که ما را به یاد مرگ میاندازد، آنجائی که ما را از لغزشها برحذر میدارد، آنجائی که عظمت معنویت دستگاه الهی را، از پیغمبر و یاران و ملائکهی الهی را به رخ ما میکشد، اینها همهاش برای ما استحکامبخش است. در هر میدانی، استحکام درونی برای ما تعیین کننده است. اگر ساخت درونی - چه درون شخصیِ خود ما، درون روحی و فکری خود ما، چه درون کلیت جامعهی ما - ساخت مستحکمی بود، هیچ چیز نمیتواند در مقابلش بایستد. این، مهمترین و اولین توصیهی من به شماست.1390/10/07
1 )
قسمتی از دعای پنجم صفحیه سجادیه
يَا مَنْ لَا تَنْقَضِی عَجَائِبُ عَظَمَتِهِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ احْجُبْنَا عَنِ الْإِلْحَادِ فِی عَظَمَتِكَ وَ يَا مَنْ لَا تَنْتَهِی مُدَّةُ مُلْكِهِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعْتِقْ رِقَابَنَا مِنْ نَقِمَتِكَ. وَ يَا مَنْ لَا تَفْنَى خَزَائِنُ رَحْمَتِهِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ لَنَا نَصِيباً فِی رَحْمَتِكَ. وَ يَا مَنْ تَنْقَطِعُ دُونَ رُؤْيَتِهِ الْأَبْصَارُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَدْنِنَا إِلَى قُرْبِكَ وَ يَا مَنْ تَصْغُرُ عِنْدَ خَطَرِهِ الْأَخْطَارُ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ كَرِّمْنَا عَلَيْكَ. وَ يَا مَنْ تَظْهَرُ عِنْدَهُ بَوَاطِنُ الْأَخْبَارِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَفْضَحْنَا لَدَيْكَ. اللَّهُمَّ أَغْنِنَا عَنْ هِبَةِ الْوَهَّابِينَ بِهِبَتِكَ، وَ اكْفِنَا وَحْشَةَ الْقَاطِعِينَ بِصِلَتِكَ حَتَّى لَا نَرْغَبَ إِلَى أَحَدٍ مَعَ بَذْلِكَ، وَ لَا نَسْتَوْحِشَ مِنْ أَحَدٍ مَعَ فَضْلِكَ. اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ كِدْ لَنَا وَ لَا تَكِدْ عَلَيْنَا، وَ امْكُرْ لَنَا وَ لَا تَمْكُرْ بِنَا، وَ أَدِلْ لَنَا وَ لَا تُدِلْ مِنَّا. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ قِنَا مِنْكَ، وَ احْفَظْنَا بِكَ، وَ اهْدِنَا إِلَيْكَ، وَ لَا تُبَاعِدْنَا عَنْكَ إِنَّ مَنْ تَقِهِ يَسْلَمْ وَ مَنْ تَهْدِهِ يَعْلَمْ، وَ مَنْ تُقَرِّبْهُ إِلَيْكَ يَغْنَمْ.
ترجمه:
اى خداوندى كه عجايب عظمت تو پايان نپذيرد، درود بفرست بر محمد و خاندانش و ما را از سرگرايى در برابر عظمت خود بازدار.اى خداوندى كه زمان فرمانرواييت را نهايتى نيست، درود بفرست بر محمد و خاندانش و ما را از مكافات عقوبت خويش رهايى بخش.اى خداوندى كه خزاين رحمتت فنا نشود، درود بفرست بر محمد و خاندانش و ما را از رحمت خويش نصيبى ده.اى خداوندى كه ديدگان از ديدارت فرومانند، درود بفرست بر محمد و خاندانش و ما را به مقام قرب خود نزديك ساز.اى خداوندى كه در برابر عظمت تو هر عظمتى حقير نمايد، درود بفرست بر محمد و خاندانش و ما را در نزد خود گرامى بدار.اى خداوندى كه هر نهانى پيش تو آشكار است، درود بفرست بر محمد و خاندانش و ما را در پيشگاه خود رسوا مگردان.خداوندا، ما را به عطاى خويش از عطاى هر بخشندهاى بىنياز گردان. به پيوند خويش وحشت تنهايى از ما دور بدار تا به بخشش تو به كس جز تو نگراييم و در پناه جود و احسان تو از كس نهراسيم.بار خدايا درود بفرست بر محمد و خاندانش و به سود ما تدبير كن نه بر زيان ما. به سود ما مكر نما نه به زيان ما. ما را پيروزى ده و پيروزى از ما مستان.بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و ما را از خشم خود دور نگهدار و در پناه خود بدار. ما را به خود راه نماى و از خود دور مدار، كه هر كرا از خشم خود دور نگهدارى سلامت به دست آرد و هر كرا راه نمايى به دانش رسد و هر كرا به خود نزديك گردانى سود برد
لینک ثابت
توکل به خدا و یاد خدا راهی برای جلوگیری از ایجاد رخنه در خانواده ها
دستگاه دیپلماسی مهم است. عرصهی دیپلماسی، عرصهی مبارزه است؛ در این مبارزه باید قوی باشید. اگر میخواهید قوی باشید، ارتباط با خدا را مستحکم کنید؛ هم خودتان، هم خانوادهتان. خانواده را مهم بشمرید؛ چه خانوادهی بزرگ دیپلماسی، چه خانوادهی شخصی خودتان. گاهی اوقات یک رخنهی کوچک در درون خانواده، ما را تغییر میدهد. امیرالمؤمنین فرمود: زبیر با ما بود، از ما اهلبیت بود. واقعاً هم همین جور بود. میدانید بعد از رحلت پیغمبر، در مسجد، در پای منبر خلیفهی اول - جناب ابوبکر - حدود ده نفر از صحابه بلند شدند و صریحاً از امیرالمؤمنین دفاع کردند؛ گفتند اینجائی که شما نشستهای، حق علیبنابیطالب است. یکی از آن ده نفر، زبیر بود! زبیر، رفیق دوران عشرت نبود؛ رفیق دوران محنت بود. امیرالمؤمنین فرمود: زبیر همواره با ما بود، «حتّی شبّ ابنه عبدالله»(1) تا پسرش عبدالله بزرگ شد، آمد توی عرصه، در تصمیمگیریها دخالت کرد؛ آن وقت او عوض شد. زبیر همانی شد که آمد در مقابل امیرالمؤمنین شمشیر کشید! گاهی اوقات یک رخنهی کوچک در درون خانواده، یک چنین اثر بسیار مهمی میگذارد. لذا باید جلوی این رخنه را گرفت؛ و این هم جز با توکل به خدای متعال، جز با ذکر، جز با توجه، امکانپذیر نیست.1390/10/07
1 )
1) شرح نهجالبلاغه ابنابىالحديد، ج 2، ص 167
كان أمير المؤمنين ع يقول ما زال الزبير منا أهل البيت حتى شب ابنه عبد الله
ترجمه:
زبير همواره با ما بود، تا پسرش عبدالله بزرگ شد.
لینک ثابت
امام زمان(عج) عامل تحقق بهترین و بیشترین قسط و عدل در چارچوب دین
من یک موقع گفتم که ما وقتی میگوییم منتظر امام زمان هستیم، بیشترین خصوصیتی که برای امام زمان ذکر میکنیم، این است که «یملأ اللَّه به الارض قسطاً و عدلاً»(1)؛ نمیگوییم: «یملأ اللَّه دیناً و صلوةً و صوماً». با اینکه آن هم هست و قسط و عدل در چارچوب دین، بهترین و بیشترین تحقّق را پیدا میکند، لیکن معلوم میشود که این عدل، یک مصرعِ بلند درخواستهای انسان است و اگر این روشی که الان بعضیها غافلانه دنبال میکنند و آن، الگو گرفتن از زندگی غربی است، رواج پیدا کند، روزبهروز این حالت بدتر خواهد شد.1390/10/07
لینک ثابت
حوادث اروپا هم که در پی مشکلات اقتصادی به وجود آمده، خودش یک داستان مفصلی است. این حوادث، مهم و بینظیر است. اینجور حادثهای را ما دیگر سراغ نداریم. در این کشورها، به شکل زنجیرهای و سریالی، از آمریکا گرفته تا داخل کشورهای درجهی یک اروپا، اینجور مردم شعار بدهند، اینجور بیایند توی خیابانها، اینها چیزهائی است که سابقه ندارد. در گذشتهی منطقه، ما یک چنین وضعیتی را نمیشناسیم.1390/10/07
لینک ثابت
اینکه ما تصور کنیم اگر ارزشهای معنوی را ملاک قرار دادیم، کار دیپلماسی به بنبست خواهد خورد، غلط است؛ به بنبست نمیخورد. میتوان با حفظ همین ارزشها، با پایفشاری بر همین ارزشها، در عرصهی دیپلماسی وارد شد، فعال شد، تلاش کرد، منطق را حاکم کرد و طرفها را رفته رفته و بتدریج به مواضع خود نزدیک کرد. اینکه گفتیم «عزت، حکمت، مصلحت»، حکمت این است. حکمت این است که شما بتوانید مواضع طرف مقابل را حکیمانه به مواضع خودتان نزدیک کنید؛ اینها در تضاد با هم نیستند. حکمت و عزت و مصلحت مکمل همند؛ باید در جهت مصالح ملی باشند؛ و در درجهی اول باید با حفظ عزت ملی و عزت هویتی همراه باشند. یعنی تسلیم، انسلام، انظلام، نه در مرحلهی باورهای قلبی و نه در مرحلهی عمل و قرارداد، نباید وجود داشته باشد؛ این با حکمت امکانپذیر است. دعوا کردن و اوقاتتلخی کردن و حرف تند زدن، یک وقتی ممکن است به درد بخورد؛ اما این روش عمومی نیست. روش عمومی، حکمت است. حکمت یعنی با منطق، متین در عرصهی دیپلماسی وارد شدن. اگر چنانچه اینجوری پیش برویم، به توفیق الهی پیشرفتهای ما هرگز متوقف نخواهد شد.1390/10/07
لینک ثابت
اینکه ما تصور کنیم اگر ارزشهای معنوی را ملاک قرار دادیم، کار دیپلماسی به بنبست خواهد خورد، غلط است؛ به بنبست نمیخورد. میتوان با حفظ همین ارزشها، با پایفشاری بر همین ارزشها، در عرصهی دیپلماسی وارد شد، فعال شد، تلاش کرد، منطق را حاکم کرد و طرفها را رفته رفته و بتدریج به مواضع خود نزدیک کرد. اینکه گفتیم «عزت، حکمت، مصلحت»، حکمت این است. حکمت این است که شما بتوانید مواضع طرف مقابل را حکیمانه به مواضع خودتان نزدیک کنید؛ اینها در تضاد با هم نیستند. حکمت و عزت و مصلحت مکمل همند؛ باید در جهت مصالح ملی باشند؛ و در درجهی اول باید با حفظ عزت ملی و عزت هویتی همراه باشند. یعنی تسلیم، انسلام، انظلام، نه در مرحلهی باورهای قلبی و نه در مرحلهی عمل و قرارداد، نباید وجود داشته باشد؛ این با حکمت امکانپذیر است. دعوا کردن و اوقاتتلخی کردن و حرف تند زدن، یک وقتی ممکن است به درد بخورد؛ اما این روش عمومی نیست. روش عمومی، حکمت است. حکمت یعنی با منطق، متین در عرصهی دیپلماسی وارد شدن. اگر چنانچه اینجوری پیش برویم، به توفیق الهی پیشرفتهای ما هرگز متوقف نخواهد شد.1390/10/07
لینک ثابت
شما یک نظامی دارید، دولتی دارید، مجموعهی کشوری دارید که اساساً به نام اسلام ساخته شده، با نام اسلام رشد پیدا کرده، روزبهروز شعارهای اسلامی در آن برجستهتر شده، پیشرفت زیر سایهی این شعارها انجام گرفته. امروز ما در صنعت هستهایمان، یا در صنعت نانو، یا در این صنایع حساسِ پیشرفتهی مدرن، وقتی با مدیران و سردمداران اینها مواجه میشویم، افتخار میکنند به این که ما بسیجی هستیم و بسیجی عمل میکنیم. نظام جمهوری اسلامی یک چنین نظامی است. بنابراین طبیعی است که شما یک چالش فوقالعادهای دارید؛ چالشی فراتر از چالشهای متعارف دیپلماسی که در عرصهی دیپلماسی معمول است و همه جا هست. این موضع، احتیاج دارد به قوّت قلبی، به عزم راسخی که جز با توکل به خدای متعال و اعتماد به قدرت الهی به دست نمیآید.
به خدای متعال باید حسنظن داشته باشیم. خداوند متعال ملامت میکند آن کسانی را که به او حسنظن ندارند؛ سوءظن به خدا دارند. سوءظن به خدا چیست؟ سوءظن به خدا این است که انسان خیال کند این که فرموده است: «و لینصرنّ الله من ینصره»، خلاف واقع است؛ یا این که فرموده است: «الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا»، وعدهی تخلفپذیری است. آن وقت خدای متعال در سورهی فتح میفرماید: «و یعذّب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظّانّین بالله ظنّ السّوء»؛ خصوصیت مشرکین و مشرکات و منافقین و منافقات این است که به خدا سوءظن دارند. بعد میفرماید: «علیهم دائرة السّوء و غضب الله علیهم و لعنهم و اعدّ لهم جهنّم و سائت مصیرا». نباید به خدا سوءظن داشت. خدای متعال گفته است: اگر برای من، برای پیشبرد دین من، برای احیای ارزشهای مورد قبول من حرکت کنید، اقدام کنید، من به شما کمک میکنم. این راست است، این وعدهی الهی است.1390/10/07
لینک ثابت
به خدای متعال باید حسنظن داشته باشیم. خداوند متعال ملامت میکند آن کسانی را که به او حسنظن ندارند؛ سوءظن به خدا دارند. سوءظن به خدا چیست؟ سوءظن به خدا این است که انسان خیال کند این که فرموده است: «و لینصرنّ الله من ینصره»، خلاف واقع است؛ یا این که فرموده است: «الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا»، وعدهی تخلفپذیری است. آن وقت خدای متعال در سورهی فتح میفرماید: «و یعذّب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظّانّین بالله ظنّ السّوء»؛ خصوصیت مشرکین و مشرکات و منافقین و منافقات این است که به خدا سوءظن دارند. بعد میفرماید: «علیهم دائرة السّوء و غضب الله علیهم و لعنهم و اعدّ لهم جهنّم و سائت مصیرا». نباید به خدا سوءظن داشت. خدای متعال گفته است: اگر برای من، برای پیشبرد دین من، برای احیای ارزشهای مورد قبول من حرکت کنید، اقدام کنید، من به شما کمک میکنم. این راست است، این وعدهی الهی است. فرموده است: «انّ الله یدافع عن الّذین ءامنوا»؛ هر کسی که مؤمن به خداست، خدا از او دفاع میکند. خب، خیلی از مؤمنین در دنیا هستند، خدا از آنها دفاع نکرده - مؤمنینی که زیر لگد مستکبرین دارند له میشوند - چرا؟ این به خاطر این است که به سنتهای دیگر الهی عمل نشده است؛ به خاطر این است که حرکت نشده، قیام نشده، اقدام نشده. بنابراین مجاهدت لازم است، تلاش لازم است. یک ملتی اگر مؤمن به خدا بود، اما تلاش نکرد، مجاهدت نکرد، البته لگدمال میشود؛ آن «یدافع عن الّذین ءامنوا» دیگر اینجا را نمیگیرد. این ایمان باید با مجاهدت همراه باشد، آن وقت خدای متعال آن وعده را عملی خواهد کرد. معنای «و الّذین هاجروا و جاهدوا فی سبیلالله» این است که باید حرکت کرد، باید اقدام کرد، باید تصمیم گرفت. این همان مبارزهی مقدسی است که یک مؤمن عمر خود را وقف آن میکند.1390/10/07
لینک ثابت
به خدای متعال باید حسنظن داشته باشیم. خداوند متعال ملامت میکند آن کسانی را که به او حسنظن ندارند؛ سوءظن به خدا دارند. سوءظن به خدا چیست؟ سوءظن به خدا این است که انسان خیال کند این که فرموده است: «و لینصرنّ الله من ینصره»، خلاف واقع است؛ یا این که فرموده است: «الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا»، وعدهی تخلفپذیری است. آن وقت خدای متعال در سورهی فتح میفرماید: «و یعذّب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظّانّین بالله ظنّ السّوء»؛ خصوصیت مشرکین و مشرکات و منافقین و منافقات این است که به خدا سوءظن دارند. بعد میفرماید: «علیهم دائرة السّوء و غضب الله علیهم و لعنهم و اعدّ لهم جهنّم و سائت مصیرا». نباید به خدا سوءظن داشت. خدای متعال گفته است: اگر برای من، برای پیشبرد دین من، برای احیای ارزشهای مورد قبول من حرکت کنید، اقدام کنید، من به شما کمک میکنم. این راست است، این وعدهی الهی است. فرموده است: «انّ الله یدافع عن الّذین ءامنوا»؛ هر کسی که مؤمن به خداست، خدا از او دفاع میکند. خب، خیلی از مؤمنین در دنیا هستند، خدا از آنها دفاع نکرده - مؤمنینی که زیر لگد مستکبرین دارند له میشوند - چرا؟ این به خاطر این است که به سنتهای دیگر الهی عمل نشده است؛ به خاطر این است که حرکت نشده، قیام نشده، اقدام نشده. بنابراین مجاهدت لازم است، تلاش لازم است. یک ملتی اگر مؤمن به خدا بود، اما تلاش نکرد، مجاهدت نکرد، البته لگدمال میشود؛ آن «یدافع عن الّذین ءامنوا» دیگر اینجا را نمیگیرد. این ایمان باید با مجاهدت همراه باشد، آن وقت خدای متعال آن وعده را عملی خواهد کرد. معنای «و الّذین هاجروا و جاهدوا فی سبیلالله» این است که باید حرکت کرد، باید اقدام کرد، باید تصمیم گرفت. این همان مبارزهی مقدسی است که یک مؤمن عمر خود را وقف آن میکند.1390/10/07
لینک ثابت
من در آن جلسهی بیداری اسلامی گفتم که اوائل انقلاب جزو چیزهائی که ما تصور میکردیم، این بود که بازتاب حرکت انقلابی ما در کشورهای گوناگون اسلامی و در درجهی اول در مصر تحقق پیدا کند. از مصر هیچ صدائی بلند نمیشد - حالا من آنجا یک شعر عربی خواندم؛ عربهائی که در جلسه بودند، فهمیدند که من چه دارم میگویم - اما امروز این مصر، مصرِ حسنی مبارک، مصرِ انورالسادات، مصر پناهدهندهی به محمدرضا شاهِ مطرودِ از همه جا حتّی از آمریکا، در اختیار مردمی است که شعار اللهاکبر میدهند، نماز جماعت میخوانند، شعار اسلامی میدهند، حکومت اسلامی را مطرح میکنند. پیشرفت یعنی این، استحکام یعنی این، قدرت یعنی این. هیچ کار نداریم به این که بگوئیم آنها از کی یاد گرفتند؛ خوب است این حساسیتها را اصلاً ایجاد نکنیم. چه لزومی دارد بگوئیم آنها از کی الهام گرفتند؟ نه، بحث الهام گرفتن نیست؛ بحث این است که حرفی که ما سی سال است داریم میزنیم، امروز در شمال آفریقا، در خاورمیانه، در خلیج فارس، این حرف سبز شده. امروز ایران اسلامی این است. همهی این تلاشی هم که شما مشاهده میکنید علیه جمهوری اسلامی میشود - تحریمهای همهجانبه، کارهای گوناگون، فشارهای سیاسی، تبلیغات مختلف - به خاطر این موفقیتی است که جمهوری اسلامی به دست آورده. اینها معنایش همان «و الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا» است، اینها معنایش همان «انّ الله یدافع عن الّذین ءامنوا» است، اینها تفسیر و ترجمهی «لینصرنّ الله من ینصره» است. ما دیگر در کتاب، اینها را نگاه نمیکنیم؛ ما توی واقعیت زندگیمان داریم تفسیر این آیات را مشاهده میکنیم. واقعیتهای زندگی دارد این را به ما نشان میدهد.1390/10/07
لینک ثابت
وضع آرایش سیاسی دنیا در حال یک تغییر اساسی است. یک کار بزرگی دارد در دنیا انجام میگیرد. من الان نمیتوانم این را درست تعریف کنم؛ شاید هیچ کس نتواند درست تعریف کند. یک حادثهای در دنیا دارد اتفاق میافتد. بخشی از این حادثه مربوط است به همین کشورهای اسلامی و عمدتاً عربی و این انقلابهائی که در این کشورها اتفاق افتاد. اینها واقعاً انقلاب است. با یک تفسیر و تحلیل درست، اینها همهاش به معنای حقیقی کلمه انقلاب است؛ البته در قد و اندازهها و قوارههای مختلف. این یک بخش از قضیه است، یک بخش از قضیه هم این حوادث عجیبی است که در دنیا دارد اتفاق میافتد و من برایش شبیهی سراغ ندارم. حالا شما به حافظهی تاریخیِ خودتان مراجعه کنید، ببینید شبیهی برای اینها میشناسید؟
البته در قضایای بیداری اسلامی، چرا؛ در مواردی شباهتها و نیز تفاوتهای اساسیای با انقلابهای گذشتهی این منطقه وجود دارد؛ هرچند نه به این عظمت و نه به این عمق. مثلاً فرض بفرمائید در اواخر دههی 50 و اوائل دههی 60 میلادی در همهی این کشورهائی که شما مشاهده میکنید، انقلاب رخ داد. در مصر انقلاب رخ داد، در تونس انقلاب رخ داد، در مغرب انقلاب رخ داد، در الجزائر انقلاب رخ داد؛ همهی اینها حرکت کردند، منتها با یک تفاوت اساسی. اولاً این انقلابها عمومی نبود - بیشتر مجموعهای و محدود بود - یک جاهائی فقط کودتا بود؛ مثل مصر که کودتا بود، یک گروه افسر جوان آمدند سر کار؛ یک جاهائی مثل الجزائر کودتا نبود، حرکت مردمی بود، منتها تحت اِشراف احزاب؛ احزاب بودند که مسلط بودند؛ کار در اختیار مردم به معنای خاص خودش نبود. بنابراین یک تفاوت اینجوری وجود دارد و الان بکل وضعیت جور دیگری است.1390/10/07
لینک ثابت
واقعیتهای صحنه را باید نگاه کرد. حرکت عظیمی اتفاق افتاده. حرکت، حرکت مردمی است؛ نشان دهندهی بیداری است. این بیداری، صبغهی اسلامی دارد. نه اینکه همهی آنهائی که توی صحنه هستند، معتقد به حکومت اسلامی باشند؛ و نه اینکه آنهائی که معتقد به حکومت اسلامی هستند، مدل ما را قبول داشته باشند؛ اینها نیست، اینها تحلیلهای ضعیفی است، اینجوری نمیشود فرض کرد؛ اما این حرکت، حرکتی عمومی است؛ حرکتی است متکی به مردم. مردم هم، حتّی ملیگراهاشان، حتّی آن وطنیهاشان، احزاب غیراسلامیشان، بالاخره شخصاً مسلمانند. این تحلیل درستی بود که خود غربیها کردند؛ گفتند امروز در هر کشوری از کشورهای منطقهی خاورمیانه که انتخابات بشود، اسلامیها سر کار میآیند. الان هم همین جور است، بعد از این هم تا مدتها همین جور خواهد بود. باید با این چشم مسائل را نگاه کرد.1390/10/07
لینک ثابت
در زمینهی همین محورهائی كه گفتند - دیپلماسی عمومی، دیپلماسی سایبری - تلاش و فعالیت با این نگاه و با این هدف صورت گیرد؛ و بدانید كه پیش میرود. اینكه ما تصور كنیم اگر ارزشهای معنوی را ملاك قرار دادیم، كار دیپلماسی به بنبست خواهد خورد، غلط است؛ به بنبست نمیخورد. میتوان با حفظ همین ارزشها، با پایفشاری بر همین ارزشها، در عرصهی دیپلماسی وارد شد، فعال شد، تلاش كرد، منطق را حاكم كرد و طرفها را رفته رفته و بتدریج به مواضع خود نزدیك كرد. اینكه گفتیم «عزت، حكمت، مصلحت»، حكمت این است. حكمت این است كه شما بتوانید مواضع طرف مقابل را حكیمانه به مواضع خودتان نزدیك كنید؛ اینها در تضاد با هم نیستند. حكمت و عزت و مصلحت مكمل همند؛ باید در جهت مصالح ملی باشند؛ و در درجهی اول باید با حفظ عزت ملی و عزت هویتی همراه باشند. یعنی تسلیم، انسلام، انظلام، نه در مرحلهی باورهای قلبی و نه در مرحلهی عمل و قرارداد، نباید وجود داشته باشد؛ این با حكمت امكانپذیر است. دعوا كردن و اوقاتتلخی كردن و حرف تند زدن، یك وقتی ممكن است به درد بخورد؛ اما این روش عمومی نیست. روش عمومی، حكمت است. حكمت یعنی با منطق، متین در عرصهی دیپلماسی وارد شدن. اگر چنانچه اینجوری پیش برویم، به توفیق الهی پیشرفتهای ما هرگز متوقف نخواهد شد.1390/10/07
لینک ثابت