عمل بد، به عدم استقامت در میدان و تغییر باورها منتهی میشود
ما بایستی کاری کنیم که اخلاق اسلامی در جامعه رائج شود. وقتی میگوئیم انقلاب اسلامی، خب، اسلام یک بخشش اخلاق است. پس بایستی رسالت اخلاقی انقلاب در جامعه تحقق پیدا کند.
یک بخش هم مربوط به عقاید و باورهاست. این عقاید و باورها باید در عمق جان مردم ما رسوخ و نفوذ کند. همین عقاید است که ما را به میدان میآورد و در میدان نگه میدارد. این عقاید باید روی رفتارهای ما اثر بگذارد. جامعهی ما باید جامعهی گناه نباشد. گناه باید در جامعه روزبهروز کم شود. گناه موجب میشود که ما نتوانیم در مقابل دشمن بزرگ خودمان - که شیطان انس و جن، دشمن ماست - مقاومت کنیم؛ «انّ الّذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا»،(۱) یا در آیهی دیگر: «ثمّ کان عاقبة الّذین اساؤا السّوای ان کذّبوا بأیات اللَّه».(۲) عمل بد، به عدم استقامت در میدان منتهی میشود. عمل بد، به تغییر باورها منتهی میشود؛ «ان کذّبوا بأیات اللَّه». ما تعجب میکنیم گاهی اوقات وقتی میبینیم عقاید افراد دگرگونی پیدا میکند. حالا به عامهی مردم و به متن جامعه خیلی کاری ندارم؛ انسان گاهی روی نخبگان نگاه میکند، وقتی یک خرده تفحص میکند، میبیند که این مربوط میشود به همین آیهی شریفهی «انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا». یک پوسیدگی در دندان به وجود میآید، به آن نمیرسیم، یک وقت میبینیم زیر یک چیز سختی دندان شکست؛ میفهمیم ظاهر خوبی داشته، اما پوک بوده. انسان یک شکستگیهای اینجوری را مشاهده میکند. خب، اینها همهاش مربوط به فرهنگ است.۱۳۹۰/۰۳/۲۳
۱ )
سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۵۵
إِنَّ الَّذينَ تَوَلَّوا مِنكُم يَومَ التَقَى الجَمعانِ إِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشَّيطانُ بِبَعضِ ما كَسَبوا ۖ وَلَقَد عَفَا اللَّهُ عَنهُم ۗ إِنَّ اللَّهَ غَفورٌ حَليمٌ
ترجمه:
کسانی که در روز روبرو شدن دو جمعیت با یکدیگر (در جنگ احد)، فرار کردند، شیطان آنها را بر اثر بعضی از گناهانی که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت؛ و خداوند آنها را بخشید. خداوند، آمرزنده و بردبار است.
۲ )
سوره مبارکه الروم آیه ۱۰
ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساءُوا السّوأىٰ أَن كَذَّبوا بِآياتِ اللَّهِ وَكانوا بِها يَستَهزِئونَ
ترجمه:
سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند!
لینک ثابت
گمراهی؛ نتیجه تبعیت از دیگران
در زمینههای گوناگون هم، همینطور که به بعضی از زمینهها اشاره کردند، واقعاً سندهای مکتوب و مدون لازم است، که اینها سندهای بالادستی قوانین خواهند بود. در زمینههای مختلف، این سندها لازم است؛ در مسئلهی خانواده، مسئلهی زن، خود مسئلهی تعلیم و تربیت، مسئلهی علم؛ همین نقشهی جامع علمی، یا آن موضوع عام و وسیعی که ما عرض کردیم، که مهندسی فرهنگی است.
(...)
یا همین بحث آموزش و پرورش و تحول نظام آموزشی کشور؛ این هم یک سند بالادستی لازم دارد. تحول، معنای خودش را دارد. تحول، یعنی در بعضی از موارد، زیر و رو شدن. اصلاحات، مورد نظر نیست - که یک بخشهائی مثلاً کم شود، زیاد شود - واقعاً یک تحول لازم است. علتش هم واضح است: چون نظام کنونی آموزش و پرورش، یک نظام وارداتی است؛ حالا وارداتیای که به یک معنا بومیسازی هم شده، اما شاکله، شاکلهی وارداتی است. نه اینکه ما بخواهیم هرچه وارداتی است، رد کنیم؛ نه، ما خیلی چیزها را وارد میکنیم، از آن هم استفاده میکنیم، خوب هم هست؛ اما آنچه که نامطلوب است، تبعیت است. تبعیت بد است؛ اما گرفتن و پسندیدن و به کار بستن، چیز خوبی است؛ هیچ اشکالی ندارد. ما الان از پیشرفتهای فناوری غربیها داریم استفاده میکنیم. البته با خیلیهاش هم آنها راضی نیستند، دندشان هم نرم؛ ولی ما استفادهی خودمان را خواهیم کرد، بیشتر هم استفاده میکنیم. بنابراین استفاده کردن مهم نیست، منتها تبعیت بد است. تبعیت چیز نامطلوبی است. در قرآن و در آیات متعدد، نتیجهی تبعیت، ضلال است؛ «یضلّوک عن سبیلاللَّه».(۱) نبایستی تبعیت کرد؛ بایستی نگاه کرد، آنچه را که خوب است، پسندید. ما تبعیتاً نظام کنونی آموزش و پرورش را قبول کردیم. یعنی یک چیزی را عمل میکردند، دادند به ما، ما هم قبول کردیم. حالا آنها خودشان در همین نظام، تغییرات فراوانی به وجود آوردند. بعضی از تغییرات آنها در جهت آن چیزی است که برای ما از قدیم بومی و سنتی هم بوده. ما نه، چسبیدیم به همان شکل قدیمیای که از آنها گرفتیم؛ و این شده برای ما یک سنت. بنابراین یک تحول لازم است. البته تحول - همین طور که اشاره کردند - احتیاج دارد به این که ما فلسفهی آموزش و پرورش را بدانیم، وضع کشور را بدانیم، نیازهای آینده را بدانیم. بر اساس اینها باید افراد صاحب فکر و به اصطلاح «راهبردنگران فرهنگی» - به تعبیر رائج، استراتژیستهای فرهنگی - بنشینند و راه حلهای اساسی پیدا کنند.۱۳۹۰/۰۳/۲۳
۱ )
سوره مبارکه الأنعام آیه ۱۱۶
وَإِن تُطِع أَكثَرَ مَن فِي الأَرضِ يُضِلّوكَ عَن سَبيلِ اللَّهِ ۚ إِن يَتَّبِعونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِن هُم إِلّا يَخرُصونَ
ترجمه:
اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند؛ (زیرا) آنها تنها از گمان پیروی مینمایند، و تخمین و حدس (واهی) میزنند.
لینک ثابت
امروز به واقعیت که نگاه میکنیم، میبینیم نه، حقاً و انصافاً اختلالهائی وجود دارد. البته من این را به شما بگویم، بارها هم در اعلانهای عمومی گفتهام - که همان عقیدهی قلبی و عمیق خود بنده است - من به این نسل جوانِ خودمان خیلی اعتقاد دارم. من معتقدم با این همه عوامل مخرب، در عین حال نسل جوان ما نمایشهای دینی و اعتقادیاش بمراتب عمیقتر، جذابتر و پرمغزتر و پرمعناتر است. حالا همین روزها، روزهای اعتکاف است؛ ماه رمضانش یک جور دیگر، ایام توسلات یک جور دیگر، نوع ورودشان در میدانهای مقابلهی نظام با دستگاههای بینالمللی یک جور دیگر است. بنابراین هیچگونه اختلالی در اعتقاد بنده نسبت به این مردم و به این جوانها به وجود نیامده و انشاءاللَّه به وجود نخواهد آمد؛ لیکن واقعیتها را باید نگاه کرد و دید. ما ظرفیتمان بیش از اینهاست، ما توانائیمان بیش از اینهاست. ما بایستی کاری کنیم که اخلاق اسلامی در جامعه رائج شود. وقتی میگوئیم انقلاب اسلامی، خب، اسلام یک بخشش اخلاق است. پس بایستی رسالت اخلاقی انقلاب در جامعه تحقق پیدا کند.۱۳۹۰/۰۳/۲۳
لینک ثابت
من در مورد اهمیت فرهنگ لازم نیست چیزی عرض بکنم؛ همهی شماها فرهنگی هستید و جزو نخبگان هستید و واقفید به اینکه چقدر مسئلهی فرهنگ در یک جامعه اهمیت دارد. ما هم بارها عرایضی عرض کردیم. به طور خلاصه اینجور میتوان گفت که فرهنگ یک ملت و یک کشور، در حقیقت شاکلهی معنوی این ملت است. یعنی اگر ما در یک کشور، وضع اقتصادی، نظام اقتصادی و نظام سیاسی را شاکلهی جسمی برای یک ملت بدانیم، روح این مجموعه عبارت است از فرهنگ. در حقیقت فرهنگ است که هویت و شاکلهی معنوی یک ملت را معین میکند. طبعاً این فرهنگ، شاخصهای مصداقی دارد. شاخصهای مصداقیاش عقاید است، اخلاق است، آداب است، رفتارهای اجتماعی است، رفتارهای فردی است، خلقیات و خصال ملی است؛ اینها شاخصهای آن هویت معنوی است. از روی این شاخصها میتوان کشف کرد و شناخت که این ملت هویتش چیست، شاکلهی معنویاش چیست، شخصیت این ملت کدام است. حتّی اگر چنانچه فرض کنیم در زمینهی شکل سیاسی یا شکل اقتصادی دچار مشکلاتی باشد، اما فرهنگ غنی و عمیقی داشته باشد، این ملت، بالقوه ملت مقتدری است. این که ما به مواریث فرهنگی اهمیت میدهیم، به خاطر همین است. مواریث فرهنگی، آن ذخیرهها و گنجینههائی هستند که در یک جامعهای حفظ میشوند. یک وقت ممکن است ساختمانی خراب شود، فرو بریزد، یا سست شود؛ اما آن گنج، آنجا محفوظ است. وقتی این گنج در آنجا بود، به برکت این گنج میتوان آن ساختمان را بازسازی کرد. یعنی برای یک ملت، ویرانی و خرابی ظاهری، دلیل ویرانی و نابودی حقیقی و نهائی نیست. آنچه که دلیل ویرانی نهائی است، ویرانی فرهنگی است. اگر چنانچه یک کشوری از لحاظ فرهنگ - یعنی از لحاظ علم، از لحاظ عقیده، از لحاظ اخلاق، از لحاظ رفتارها، از لحاظ خصال و خلقیات مدنی - وضع نابسامانی داشته باشد، وضع منحطی داشته باشد، این ملت ورشکسته است؛ ولو حالا ظاهراً هم یک شمایل و شاکلهی مقبولی داشته باشد؛ لیکن باطن خراب شده است، ویران شده است و با یک حادثه از بین میرود و دیگر قابل بازسازی نیست؛ برخلاف آن وقتی که این ذخیره را داشته باشد. اهمیت فرهنگ این است.۱۳۹۰/۰۳/۲۳
لینک ثابت
تحول بنیادین آموزش و پرورش
یا همین بحث آموزش و پرورش و تحول نظام آموزشی کشور؛ این هم یک سند بالادستی لازم دارد. تحول، معنای خودش را دارد. تحول، یعنی در بعضی از موارد، زیر و رو شدن. اصلاحات، مورد نظر نیست - که یک بخشهائی مثلاً کم شود، زیاد شود - واقعاً یک تحول لازم است. علتش هم واضح است: چون نظام کنونی آموزش و پرورش، یک نظام وارداتی است؛ حالا وارداتیای که به یک معنا بومیسازی هم شده، اما شاکله، شاکلهی وارداتی است. نه اینکه ما بخواهیم هرچه وارداتی است، رد کنیم؛ نه، ما خیلی چیزها را وارد میکنیم، از آن هم استفاده میکنیم، خوب هم هست؛ اما آنچه که نامطلوب است، تبعیت است. تبعیت بد است؛ اما گرفتن و پسندیدن و به کار بستن، چیز خوبی است؛ هیچ اشکالی ندارد. ما الان از پیشرفتهای فناوری غربیها داریم استفاده میکنیم. البته با خیلیهاش هم آنها راضی نیستند، دندشان هم نرم؛ ولی ما استفادهی خودمان را خواهیم کرد، بیشتر هم استفاده میکنیم. بنابراین استفاده کردن مهم نیست، منتها تبعیت بد است. تبعیت چیز نامطلوبی است. در قرآن و در آیات متعدد، نتیجهی تبعیت، ضلال است؛ «یضلّوک عن سبیلاللَّه». نبایستی تبعیت کرد؛ بایستی نگاه کرد، آنچه را که خوب است، پسندید. ما تبعیتاً نظام کنونی آموزش و پرورش را قبول کردیم. یعنی یک چیزی را عمل میکردند، دادند به ما، ما هم قبول کردیم. حالا آنها خودشان در همین نظام، تغییرات فراوانی به وجود آوردند. بعضی از تغییرات آنها در جهت آن چیزی است که برای ما از قدیم بومی و سنتی هم بوده. ما نه، چسبیدیم به همان شکل قدیمیای که از آنها گرفتیم؛ و این شده برای ما یک سنت. بنابراین یک تحول لازم است. البته تحول - همین طور که اشاره کردند - احتیاج دارد به این که ما فلسفهی آموزش و پرورش را بدانیم، وضع کشور را بدانیم، نیازهای آینده را بدانیم. بر اساس اینها باید افراد صاحب فکر و به اصطلاح «راهبردنگران فرهنگی» - به تعبیر رائج، استراتژیستهای فرهنگی - بنشینند و راه حلهای اساسی پیدا کنند.۱۳۹۰/۰۳/۲۳
لینک ثابت
ما یك نگاهی بكنیم به وضع كشورمان، به وضع جامعهمان؛ آیا فرهنگ جامعه، آن فرهنگ مطلوب و منظور نظر انقلاب عظیم اسلامی هست یا نیست؟ اگر چنانچه نقصی وجود دارد، خللی وجود دارد، نارسائیای وجود دارد، باید این نارسائی را اصلاح كرد. كی اصلاح كند؟ طبعاً در درجهی اول، ما هستیم؛ یعنی من و شما. شما نخبگانی هستید. مجموعهی شما هم یك ركنی از اركان نظام اسلامی است. یعنی شورای عالی انقلاب فرهنگی یك بخشی از نظام است با یك اقتداری و تسلطی از لحاظ قانونی، كه میتواند امر كند، نهی كند، باز بدارد، اقدام كند. بنابراین مسئولیت سنگین است. من همهی همتم در این بیان این است كه اهمیت كار را مجدداً گوشزد كنم.
خب، امروز به واقعیت كه نگاه میكنیم، میبینیم نه، حقاً و انصافاً اختلالهائی وجود دارد. البته من این را به شما بگویم، بارها هم در اعلانهای عمومی گفتهام - كه همان عقیدهی قلبی و عمیق خود بنده است - من به این نسل جوانِ خودمان خیلی اعتقاد دارم. من معتقدم با این همه عوامل مخرب، در عین حال نسل جوان ما نمایشهای دینی و اعتقادیاش بمراتب عمیقتر، جذابتر و پرمغزتر و پرمعناتر است. حالا همین روزها، روزهای اعتكاف است؛ ماه رمضانش یك جور دیگر، ایام توسلات یك جور دیگر، نوع ورودشان در میدانهای مقابلهی نظام با دستگاههای بینالمللی یك جور دیگر است. بنابراین هیچگونه اختلالی در اعتقاد بنده نسبت به این مردم و به این جوانها به وجود نیامده و انشاءاللَّه به وجود نخواهد آمد؛ لیكن واقعیتها را باید نگاه كرد و دید. ما ظرفیتمان بیش از اینهاست، ما توانائیمان بیش از اینهاست. ما بایستی كاری كنیم كه اخلاق اسلامی در جامعه رائج شود. وقتی میگوئیم انقلاب اسلامی، خب، اسلام یك بخشش اخلاق است. پس بایستی رسالت اخلاقی انقلاب در جامعه تحقق پیدا كند.
یك بخش هم مربوط به عقاید و باورهاست. این عقاید و باورها باید در عمق جان مردم ما رسوخ و نفوذ كند. همین عقاید است كه ما را به میدان میآورد و در میدان نگه میدارد. این عقاید باید روی رفتارهای ما اثر بگذارد. جامعهی ما باید جامعهی گناه نباشد. گناه باید در جامعه روزبهروز كم شود. گناه موجب میشود كه ما نتوانیم در مقابل دشمن بزرگ خودمان - كه شیطان انس و جن، دشمن ماست - مقاومت كنیم؛ «انّ الّذین تولّوا منكم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما كسبوا»، یا در آیهی دیگر: «ثمّ كان عاقبة الّذین اساؤا السّوای ان كذّبوا بأیات اللَّه». عمل بد، به عدم استقامت در میدان منتهی میشود. عمل بد، به تغییر باورها منتهی میشود؛ «ان كذّبوا بأیات اللَّه». ما تعجب میكنیم گاهی اوقات وقتی میبینیم عقاید افراد دگرگونی پیدا میكند. حالا به عامهی مردم و به متن جامعه خیلی كاری ندارم؛ انسان گاهی روی نخبگان نگاه میكند، وقتی یك خرده تفحص میكند، میبیند كه این مربوط میشود به همین آیهی شریفهی «انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما كسبوا». یك پوسیدگی در دندان به وجود میآید، به آن نمیرسیم، یك وقت میبینیم زیر یك چیز سختی دندان شكست؛ میفهمیم ظاهر خوبی داشته، اما پوك بوده. انسان یك شكستگیهای اینجوری را مشاهده میكند. خب، اینها همهاش مربوط به فرهنگ است. جمع شما دوستان عزیز، متصدی این مسئولیت بزرگید. این بارِ سنگین بر دوش شماست. یعنی شما اینجا در یك قرارگاه اصلی ایستادید، برای پشتیبانی این مبارزهی عظیم. بخشی از این، مربوط به مسائل علم است - كه حالا اشاره كردند، بنده هم تأیید میكنم، تقدیر میكنم - همین نقشهی جامع علمی یا آنچه كه در مورد دانشگاهها اتفاق افتاده. بخش تعلیم، یك بخشی از این كار بزرگ است، منتها همهی این كارِ بزرگ نیست. بخش تربیت هست، بخش مربوط به خانواده هست، بخش زن و مرد هست، مسائل گوناگون اخلاقی هست، ارتباطات اجتماعی هست، همكاری و تكافل اجتماعی هست؛ حسن ظن افراد به یكدیگر، در مقابل سوءظن افراد نسبت به یكدیگر هست؛ بددلی و بدخواهی نسبت به یكدیگر، در مقابل خیرخواهی و خیرطلبی برای یكدیگر هست؛ اینها مسائلی است كه در زندگی اجتماعی ما وجود دارد. یا همین مسئلهی تنبلی اجتماعی كه ایشان گفتند، كه من یك وقتی هم قبلاً روی این خیلی تكیه كردم. احساس تلاش، احساس مسئولیت در كل جامعه و عناصر جامعه، اینها چیزهائی است كه اگر كمبودهائی در آن وجود دارد، مربوط به اختلال فرهنگی است؛ اینها باید برطرف شود. كی باید برطرف كند؟ دستگاههای میدانی. كی باید سیاستگذاری كند، پشتیبانی كند، هدایت كند؟ شما. یعنی اینجا یك چنین قرارگاه عظیمی است.۱۳۹۰/۰۳/۲۳
لینک ثابت
گستره تهاجم فرهنگی جبهه استكبار، همه كشورهای دنیا است اما در این تهاجم مهمترین هدف، نظام جمهوری اسلامی است.۱۳۹۰/۰۳/۲۳
لینک ثابت
راه مقابله با تهاجم فرهنگی جبهه استكبار، گسترش و تعمیق رسالتهای فرهنگی انقلاب اسلامی در عرصههای اخلاقی، رفتارهای فردی و اجتماعی، عقاید و باورهای دینی و مسائل سیاسی است.۱۳۹۰/۰۳/۲۳
لینک ثابت
با تحولات عظیم ارتباطاتی كه امروز در دنیا بوجود آمده، جنگ فرهنگی به عرصهای با ابعاد مختلف و فراگیر و پیچیده تبدیل شده است.۱۳۹۰/۰۳/۲۳
لینک ثابت
من معتقدم با اين همه عوامل مخرب، در عين حال نسل جوان ما نمايشهاى دينى و اعتقادىاش بمراتب عميقتر، جذابتر و پرمغزتر و پرمعناتر است.۱۳۹۰/۰۳/۲۳
لینک ثابت
تبدیل ستاد انقلاب فرهنگی به شورای انقلاب فرهنگی
شورای عالی انقلاب فرهنگی جزو نهادهای قطعی نظام است. خب، قبل از این شورا، ستاد انقلاب فرهنگی بود، که امام یک عدهای از دوستان را برای مسئلهی دانشگاهها معین کرده بودند. بنده رئیس جمهور بودم، مسئول بودم، حضور داشتم، میآمدیم، میرفتیم؛ به این نتیجه رسیدیم که این کافی نیست؛ ما بایستی اینجا را، هم دائرهاش را وسیعتر کنیم، هم مسئولیتش را بیشتر تبیین کنیم، و هم ضمانت بدهیم. آن وقت رؤسای سه قوه و بعضی دوستان دیگر را وارد کردیم و «شورای عالی انقلاب فرهنگی» را به امام (رضوان اللَّه تعالی علیه) پیشنهاد کردیم، ایشان هم تأیید کردند. خب، چند سال ادامه داشت و روزبهروز تکمیل شده. این شورائی که امروز ما داریم، نسبت به آن شورائی که ما آن وقت داشتیم، کاملتر، قویتر، مجربتر و پختهتر است. علاوه بر این، کارهائی که در این شورا انجام میگیرد، خیلی گستردهتر است و دائرهی وسیعتری دارد. آن وقت بیشتر توجه ما به دانشگاهها بود و اندکی هم به آموزش و پرورش و بخش دیگر؛ امروز دائره خیلی وسیعتر است.۱۳۹۰/۰۳/۲۳
لینک ثابت
مسئولیت جمهوری اسلامی نسبت به زنان
]در زمینههای گوناگون[، واقعاً سندهای مکتوب و مدون لازم است، که اینها سندهای بالادستی قوانین خواهند بود. در زمینههای مختلف، این سندها لازم است؛ در مسئلهی خانواده، مسئلهی زن، خود مسئلهی تعلیم و تربیت، مسئلهی علم؛ همین نقشهی جامع علمی، یا آن موضوع عام و وسیعی که ما عرض کردیم، که مهندسی فرهنگی است.۱۳۹۰/۰۳/۲۳
لینک ثابت
توقعات در زمینهی مسائل فرهنگی بالاتر است. ما عقبماندگیهای زیادی داریم، نقیصههای زیادی داریم؛ ضعفهای زیادی وجود دارد که یک جائی بایستی برای ترمیم و اصلاح اینها و معالجهی آنچه که نابسامان است، به طور مداوم فکر کند، تلاش کند، کار کند؛ و آن در ترکیب کلی نظام ما، همین شورای عالی انقلاب فرهنگی است.۱۳۹۰/۰۳/۲۳
لینک ثابت
ما یک نگاهی بکنیم به وضع کشورمان، به وضع جامعهمان؛ آیا فرهنگ جامعه، آن فرهنگ مطلوب و منظور نظر انقلاب عظیم اسلامی هست یا نیست؟ اگر چنانچه نقصی وجود دارد، خللی وجود دارد، نارسائیای وجود دارد، باید این نارسائی را اصلاح کرد. کی اصلاح کند؟ طبعاً در درجهی اول، ما هستیم؛ یعنی من و شما. شما نخبگانی هستید. مجموعهی شما هم یک رکنی از ارکان نظام اسلامی است. یعنی شورای عالی انقلاب فرهنگی یک بخشی از نظام است با یک اقتداری و تسلطی از لحاظ قانونی، که میتواند امر کند، نهی کند، باز بدارد، اقدام کند. بنابراین مسئولیت سنگین است.۱۳۹۰/۰۳/۲۳
لینک ثابت
شورای عالی انقلاب فرهنگی جزو نهادهای قطعی نظام است. خب، قبل از این شورا، ستاد انقلاب فرهنگی بود، که امام یک عدهای از دوستان را برای مسئلهی دانشگاهها معین کرده بودند. بنده رئیس جمهور بودم، مسئول بودم، حضور داشتم، میآمدیم، میرفتیم؛ به این نتیجه رسیدیم که این کافی نیست؛ ما بایستی اینجا را، هم دائرهاش را وسیعتر کنیم، هم مسئولیتش را بیشتر تبیین کنیم، و هم ضمانت بدهیم. آن وقت رؤسای سه قوه و بعضی دوستان دیگر را وارد کردیم و «شورای عالی انقلاب فرهنگی» را به امام (رضوان اللَّه تعالی علیه) پیشنهاد کردیم، ایشان هم تأیید کردند. خب، چند سال ادامه داشت و روزبهروز تکمیل شده. این شورائی که امروز ما داریم، نسبت به آن شورائی که ما آن وقت داشتیم، کاملتر، قویتر، مجربتر و پختهتر است. علاوه بر این، کارهائی که در این شورا انجام میگیرد، خیلی گستردهتر است و دائرهی وسیعتری دارد. آن وقت بیشتر توجه ما به دانشگاهها بود و اندکی هم به آموزش و پرورش و بخش دیگر؛ امروز دائره خیلی وسیعتر است... اعتقادم این است که باید این نقش را جدی گرفت... بنابراین آنچه که در اینجا تصویب میشود - با همان سازوکار تصویبی که قانونىِ جلسهی شماست - باید راحت در دستگاهها اجرائی شود؛ یعنی هیچ توقفی نباید داشته باشد. تضمین عملیاتی شدن مصوبات اینجا، در واقع در خود ترکیب این شورا مندرج یا مندمج است. در زمینههای گوناگون هم ... واقعاً سندهای مکتوب و مدون لازم است، که اینها سندهای بالادستی قوانین خواهند بود. در زمینههای مختلف، این سندها لازم است؛ در مسئلهی خانواده، مسئلهی زن، خود مسئلهی تعلیم و تربیت، مسئلهی علم؛ همین نقشهی جامع علمی، یا آن موضوع عام و وسیع... مهندسی فرهنگی.۱۳۹۰/۰۳/۲۳
لینک ثابت
[در کشور] یک نقشهی مهندسی فرهنگی لازم است. ما وضع فرهنگی مطلوب کشور را تصویر کنیم و اجزاء متشکل آن را در مقابل خودمان ترسیم کنیم، بعد ببینیم کجاها اولویت دارد، کجاها احتیاج به مراقبت بیشتر دارد؛ به آنجاهائی که در این مدت مغفولعنه باقی مانده، برسیم و مسئله را دنبال کنیم؛ یک جاهائی سرمایهگذاری بیشتری لازم دارد، به اینها توجه کنیم. این، مهندسی فرهنگی است؛ که خب، کار سختی است؛ از نقشهی جامع علمی سختتر است. به همین دلیل هم که کار سختتری است، کمتر پیش رفته. الان چند سال است که در شورای عالی انقلاب فرهنگی مسئلهی مهندسی فرهنگی مطرح است؛ حالا .... گزارش میدهند که این موضوع، مورد بحث است! بایستی به این مسئله پرداخت؛ مسئلهی مهمی است.۱۳۹۰/۰۳/۲۳
لینک ثابت