سازمان مجاهدین خلق / مسعود رجوی/رجوی/روزنامه انقلاب اسلامی / مجاهدین خلق/منافقین
ترسیم چهره منافقین/تفسیر آیه 11 و 12 و 13 سوره بقره
وإذا قیل لهم لا تفسدوافی الارض قالوا إنما نحن مصلحون، ألا إنهم هم المفسدون و لکن لایشعرون، وإذا قیل لهم آمنوا کما آمن الناس قالوا أنؤمن کما آمن السفهاء ألا إنهم هم السفهاء و لکن لایعلمون.»(1)
وچون به آنان گفته شود در زمین فساد مکنید گویند: ما همین اصلاح کنندهایم آگاه باشید که آنان همین مفسدند و لیکن نمیفهمند. و چون به آنان گفته شود ایمان آورید چنانکه مردم ایمان آوردهاند گویند: آیا ایمان آوریم چنانکه نابخردان ایمان آوردهاند، آگاه باشید آنان خود نابخردند و لیکن نمیفهمند.
مسألهی اصلی در این آیات، ترسیم چهرهی منافقین است. و عرض کردیم که مقصود عمده از منافقین، عبارتست از آن جریان نفاق در جامعهی اسلامی، یعنی سخن بر سر این نیست که کسی ظاهر و باطنش با هم یکی نیست. این البته یک بیماری است، اما این آن چیزی نیست که این آیات با این همه توجه و شدت به مقابله با آن برخاسته باشد، بلکه مقصود اینست که در جامعه یک جریان خصومت و دستگاه توطئهای زیر پوشش دین و زیر ظاهر ادعای ایمان وجود دارد، که این آیات، با آن جریان مقابله میکند و او را میخواهد افشاء کند، در حقیقت یک گروه دشمنی را میخواهد ترسیم و چهرهنگاری کند. ولذا آیات سیزده گانهای که اینجا هست، هر کدام از یک بعد بر شخصیت این مجموعهی زیانبخش خطرناک یک پرتوی از افشاگری میاندازد و میافشاند تا مؤمنین اشتباه نکنند و دشمن را بشناسد.1370/08/29
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 11
وَإِذا قيلَ لَهُم لا تُفسِدوا فِي الأَرضِ قالوا إِنَّما نَحنُ مُصلِحونَ
ترجمه:
و هنگامی که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» میگویند: «ما فقط اصلاحکنندهایم»!
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 12
أَلا إِنَّهُم هُمُ المُفسِدونَ وَلٰكِن لا يَشعُرونَ
ترجمه:
آگاه باشید! اینها همان مفسدانند؛ ولی نمیفهمند.
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 13
وَإِذا قيلَ لَهُم آمِنوا كَما آمَنَ النّاسُ قالوا أَنُؤمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ ۗ أَلا إِنَّهُم هُمُ السُّفَهاءُ وَلٰكِن لا يَعلَمونَ
ترجمه:
و هنگامی که به آنان گفته شود: «همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید!» میگویند: «آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟!» بدانید اینها همان ابلهانند ولی نمیدانند!
لینک ثابت
خدعهگری؛خصوصیت دوم منافقین/تفسیر آیه 9 سوره بقره
و در آیه دوم: (1) خدعهگری آنها و تصمیم آنها بر فریب مؤمنین و به تعبیر آیه، فریب خدا مورد توجه قرار میگیرد، فقط این نیست که ظاهر و باطنشان یکی نیست، بلکه درصدد فریبزنی و خدعه هم هستند، میخواهند با شما خدعه کنند و این خدعه چیزی ورای آن دروغزنی است. یک وقت یک کسی صرفاً دروغی به شما میگوید، اما یک وفت هست که پشت سر این دروغ یک فتنهای هست و میخواهد با خدعه و نیرنگ آن فتنه را تحقق ببخشد و این چیز بزرگتری است. البته اساس این خصوصیت دوم بر خصوصیت اول استوار است، یعنی دروغزنی آنها محور کار است، اما پشت سر این دروغزنی یک خدعهگری وجود دارد که این، هشیاری بیشتری را میطلبد، البته آن منافق فردی بعنوان یک خصوصیت فردی، این دومی را دیگر ندارد و همان ظاهر و باطنش یکی نیست.
اما جریان نفاق در جامعه، بعنوان یک جریان دشمن و مخاصم، مسألهاش این نیست که باطنش با ظاهرش یکی نیست، بلکه پشت سر این یکی نبودن یک خدعه و نیرنگ و یک مقصود باطل است که میخواهد اجرا شود و آیه دوم اینرا گفته است. البته در همین آیه دوم: مسأله را برای مؤمنین و برای همهی مردم روشن میکند که بدانید این خدعه بیفرجام است، یعنی با خودشان خدعه میکنند، نه با خدا، اگر چه ممکن است مؤمنین تا مدتی هم نفهمند که اینها درصدد چه هستند، اما آنکه در یک جامعهی ارزشی، ارزشها را نمیپذیرد و درصدد ضربه زدن به آن ارزشهاست این با کسی جز خودش خدعه نمیکند و خود اوست که خودش را از سفرهی رحمت الهی دور میکند و خود را از خیرات جامعهی اسلامی مبرّا و جدا میسازد و در حقیقت، منافق ضرر عمده را به خودش میزند.1370/08/29
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 9
يُخادِعونَ اللَّهَ وَالَّذينَ آمَنوا وَما يَخدَعونَ إِلّا أَنفُسَهُم وَما يَشعُرونَ
ترجمه:
میخواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالی که جز خودشان را فریب نمیدهند؛ (اما) نمیفهمند.
لینک ثابت
فساد کردن منافقین در زمین/تفسیر آیه 11 سوره بقره
آیه چهارمی که امروز خواندیم: «و إذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا إنما نحن مصلحون»(1)در این آیه، سخن از این گفته میشود: که کسانی به منافقین میگویند فساد نکنید در زمین، اینجا قرآن با نفس بیان این مطلب اعلام میکند که منافقین دارند فساد میکنند، خود این که میگوید: «و إذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض» وقتی که به ایشان گفته شود فساد نکنید، قبل از آنکه ما به جواب آنها بپردازیم، یک قضاوتی را از قرآن احساس میکنیم، قضاوت قرآنی این است که اینها دارند در زمین فساد میکنند، حقیقت قضیه هم این است، که کدام فساد بالاتر از خدعهی مؤمنین و کدام فساد بالاتر از خنجر در پشت پنهان کردن برای فرود آوردن ـ در کتف یک حرکت جوان پرشتاب نورانی به سمت ارزشها و هدفهای والاست؟ از این فسادی بالاتر نیست، در آن روز هم اینطور بود، امروز هم اینطور است، همیشه هم همینطور خواهد بود، وقتی یک ملتی با اتکاء به ایمان به سمت هدفهای والایی دارد حرکت میکند، طبیعی است که با زحمت دارد حرکت میکند، چون هرگز حرکت به سمت ارزشهای والای الهی آسان و بیدردسر نخواهد بود، و طبیعی است که عوامل گوناگون، چون گرگ و دزد و خار و سنگ و صخره و همه چیز سر راهش قرار میگیرد و او افتان و خیزان از همهی اینها با همت حرکت میکند و میرود و با دشواری دارد این حرکت را ادامه میدهد، که اگر این دشواریها و برخورد با مشکلات نبود و بروز توانائیهای والای انسان هم نبود، آنوقت یکی از پشت بیاید به این حرکت خنجر بزند، آیا هیچ فسادی از این بالاتر هست؟
در صدر اسلام، بین کفر و جاهلیت آنروز عالم، نور توحید و نور آزادی انسان و نور قطع رشتههای بردگی از گردن و دستپای انسان داشت و از اسلام همهجا را منور میکرد و اسلام و پیغمبر اسلام داشتند حرکت میکردند به سمت تعالی که یک مشت آدمهای حقیر و خفاشان کوردل، خودشان را پنهان کردند تا به پیغمبر ضربه بزنند. ضربهها چگونه بود؟ ضربهها این بود، که در جاهای متعدد قرآن هست، مسخره میکردند تا شاید روحیه مسلمانها را ضعیف کنند، صبح ایمان میآوردند، شب از ایمان برمیگشتند شاید اینها را مردد کنند، مدینه آنروز اوایل کار، شاید ده پانزده هزار نفر جمعیت بیشتر نداشته آنوقت در این شرایط چند نفر بیایند اول صبح پیش پیغمبر (ص) بگویند ما ایمان آوردیم بعد وقت غروب که میشود بیایند میان اجتماعات مردم بگویند این چه ایمانی است، این حرفها را بیندازید دور، برای اینکه روحیه مردم را ضعیف کنند و این در قرآن هست، که یکی از شیوههای منافقین بود، یا اینکه بروند توطئه کنند، با مرکز امپراطوری روم تماس بگیرند و به آنها چرا شما نمیآیید حمله کنید به مدینه، اگر شما بیائید ما هم از داخل به شما کمک میکنیم و بساط اسلام را از بین میبریم. فسادهای اینها اینجور کارها بود، که البته طبعاً این کارها به نتیجه مطلوب نمیرسید، کما اینکه در جامعه خود ما هم همینطور بود.
از اوایل انقلاب تا امروز با مسخره کردن با تضعیف روحیه و با استفاده کردن از امکاناتی که در اختیار آن ناباوران هست مثل امکانات مالی، امکانات عشیرهای که در آن اوایل که تفتین و القائات و تحریکات عشایری میکردند یا مثلاً: امکانات هنری و امکانات علمی، که یک نفری با اتکاء به دانشی که دارد و تحصیلاتی که کرده است، استفاده کند بر ضربه زدن به ایمان آن کسانی که در اختیار او قرار میگیرند یک هنرمندی و یا یک قصه نویسی، یک شاعری یک نقاشی، یک فیلمساز، یک هنرمندی از هر شکلش از هنر خودش برای ضربه زدن به روحیه مردم استفاده کند، که همهی اینها توطئه و فساد است، برای اینکه یک حرکت صحیح خوشیمن و خوش عاقبتی، بر مبنای توحید و بر مبنای ارزشگذاری بر روی انسان، براساس ارزشهای الهی و براساس یک نظام درست ارزشی یک حرکت را به سمت یک اهدافی آغاز کردهاند و اینها دارند با این ابزارهایی که گفته شد و با انگیزهای که قبلاً به آن اشاره شد مقابله میکنند، این فساد است، پس آیه قرآن از آغاز میگوید: «و إذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض» وقتی که به اینها گفته میشود در زمین فساد نکنید، قبل از اینکه ما بپردازیم که آنها چه جواب دارند و خدا چه قضاوت کرده است؟ قضاوت قرآن را از همین آیه میفهمیم که دارند فساد میکنند. آنها در جواب وقتی به ایشان گفته میشود در زمین فساد نکنید چه میگویند؟ اینست که: «قالوا إنما نحن مصلحون» ما داریم اصلاح میکنیم و حالا، قبل از اینکه من بپردازم به تشریح پاسخ آنها که گفتند ما اصلاح میکنیم، چه اصلاحی مورد نظر آنهاست که ادعایش را میکنند، این نکته را عرض بکنم که این که، در آیه قرآن گفته میشود: «و إذا قیل لهم» و چون به آنها گفته شود، معلوم نیست که حالا حتماً این اتفاق افتاده باشد و اینرا کسانی به آنها گفته باشند«لا تفسدوا فی الارض» ممکن هم هست گفته باشند، اما این به آن معنی نیست که ما تصور کنیم در صدر اسلام که منافقین بودهاند، یک عدهای میرفتند به آنها میگفتند: «لا تفسدوا فی الارض» فساد نکنید در زمین، گرچه ممکن هم هست که کسانی چنین گفته باشند، که اگر چنین چیزی اتفاق افتاده باشد، یا از مسلمانهایی بودند که اینها را میشناختند میرفتند میگفتند چرا اینقدر فتنه راه میاندازید و این چه فسادی است که شماها راه انداختید؟ شما هم بیاید بین مردم و کار آنها را بکنید، یا اینطور بوده است، یا در بین مجموعه خودشان و گروه خودشان کسانی بودند که یک مقدار وجدان بیدارتری داشتند، به اینها میگفتند اینقدر فساد نکنید،این چه کاری است که ما داریم با این مردم انجام میدهیم و با انواع و با اشکال توطئهها ذهن آنها را منحرف و خراب میکنیم؟ که کسی اینطور به اینها میگفته، یا ممکن است هیچکدام از اینها نباشد بلکه یک خطاب طبیعی است در تاریخ به اینها، یعنی اگر فرض کنید صاحب دانشی و خردی و وجدان بیداری پیدا شود به اینها بگوید شما چرا اینطور فساد میکنید؟ چه میخواهید از جان یک ملتی که دارد در یک راه درستی با این اخلاص و صفا حرکت میکند؟ چرا شما میخواهید برای خاطر قدرت خودتان که حکومت دست شما باشد یا برای خاطر آن سیاست مطلوب خودتان که میخواهید با فلان قطب، مثلاً: با روم آن روز دنیا، یا با آمریکای امروز میخواهید پیوند داشته باشید یا در آن دورانی که گروههای چپ در ایران نفاق میورزیدند و مخالفت میکردند، که میخواستند مثلاً فرض کنید با امپراطوری سوسیالیستی آنروز که از هم پاشیده و نابود شد، میخواهید با او پیوند داشته باشید، چرا بخاطر اینها میآیید فساد میکنید در میان این مردمی که حالا طبق میل شما حرکت نمیکنند؟ این خطابی است که همیشه ممکن است به یک عده منافق بشود، چه داعیهای دارید؟ چه مرضی دارید؟ چرا مردم را اذیت میکنید؟ چرا جلوی این ملتی که راهی را شناخته و فهمیده و دارد حرکت میکند، مانع میگذارید و فریبگری و اغواگری میکنید، داعیه شما چیست؟ چه انگیزهای دارید؟ چرا فساد میکنید؟ اگر این سؤال بشود آنوقت آنها در جواب میگویند «قالوا إنما نحن مصلحون» این فساد نیست که ما داریم میکنیم ما داریم اصلاح میکنیم و کارهای خراب را درست میکنیم. یعنی با همهی این خرابکاریها، داعیهی اصلاحگری هم دارند، که حالا انگیزهای این داعیه و متن معنای این داعیه را انشاءالله در هفته آینده عرض خواهم کرد.1370/08/29
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 11
وَإِذا قيلَ لَهُم لا تُفسِدوا فِي الأَرضِ قالوا إِنَّما نَحنُ مُصلِحونَ
ترجمه:
و هنگامی که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» میگویند: «ما فقط اصلاحکنندهایم»!
لینک ثابت