![]()
آزادی عقیده / آزادی/آزادی اندیشه/ آزادی بیان
![]()
هر بیان عقیدهای آزاد است مگر بیان گمراهکننده
ضرورت وجود آزادی بیان برای رشد افکار یک جامعه
بتشکنی پیامبران برای بیدار کردن وجدانهای مردم بود
رعایت قسط و عدل در جامعه اسلامی حتی برای طرفداران عقاید باطل
ممنوع نبودن «آزادی عقیده» در جامعه اسلامی
![]() مربوط به : خطبههای نماز جمعه تهران
تاریخ : 1366/02/18 نوع(ها) : قرآن کلیدواژه(ها) : آزادی بیان, آزادی عقیده عنوان فیش :[با کلیک روی عنوان زیر، عنوان جدیدی پیشنهاد دهید] هر بیان عقیدهای آزاد است مگر بیان گمراهکننده متن فیش : اگر یک سخنی از گویندهای در فضا و محیطی و در شرایطی و با مخاطبینی صادر بشود که مایهی گمراهی جمعی از مردم هست، این از نظر اسلام ممنوع است. دلیل و فلسفهی این ممنوعیت هم واضح است؛ چون اساساً آزادی برای هدایت افکار است، برای رشد افکار است، برای پیشرفت جامعه است. آن آزادیای که موجب گمراهی افکار باشد، موجب رکود افکار باشد، موجب عقبگرد جامعه باشد، این یقیناً قابل قبول نیست. پس یکی از مرزهای آزادی بیان عبارت است از اغواگری، گمراهسازی. هر سخنی که گمراه کننده و به خطا افکنندهی دلها و ذهنها در جامعه باشد، این ممنوع است. یکی از مرزها، تشنج عمومی در جامعه است. در قرآن، اگر برای آزادی بیان عرض کردم من یک دلیل و مدرک صریحی پیدا نکردم، برای آزاد نبودن بیان در موارد تشنج عمومی، دلیل واضحی هست که در سورهی احزاب در آیهای میفرماید: «لئن لم ینته المنافقون و الّذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینة لنغرینّک بهم».(1) «مرجفون» یعنی آن کسانی که در جامعه تشنجآفرینی میکنند، جامعه را به اضطراب میکشانند، به حرکات ناسالم میکشانند؛ اینها مرجفون در مدینهاند. «مرجف» یعنی آن کسی که با سخن خود، با شایعهپراکنی خود، با موضعگیری خود، با اظهارنظر خود جو عمومی جامعه را به تشنج میکشاند. این قابل قبول نیست، حتی در جامعهی کوچک زمان پیغمبر. مدینه مگر چقدر بوده؟ همهی مدینه به قدر یکی از محلات تهران نه وسعت داشته و نه جمعیت داشته؛ این سر تا پای نظام اسلامی در زمان پیغمبر است. اما در همان جو هم چون دشمنی زیاد است، چون مخالفت دشمنان جدی است، چون قدرتهای بزرگ متحد شدند علیه اینکه نظام مدینهی نبوی را از بین ببرند، چون احزاب همدست شدند برای اینکه اسلام را ریشهکن کنند، چون هنوز افکار و ایمانها و دلها آن عمق لازم را در زمینهی مسائل اسلامی به طور عام پیدا نکرده، لذا مرجف در مدینه قابل گذشت نیست: «لنغرینّک بهم»؛ یعنی اگر دست بر ندارند این شایعهپراکنها، این تشنجآفرینها، این کسانی که جامعه را از سلامت و از سکون و آرامش خودش میخواهند خارج کنند، ما تو را «اغرا» خواهیم کرد به آنها؛ یعنی تو را به جان آنها خواهیم انداخت تا انتقام مردم را بگیری. یعنی یک لحن شدیدِ خشن در مقابل کسانی که جو سالم جامعه را حاضر نیستند تحمل کنند و سلامت جامعه را به حال خود بگذارند. حالا جنجال کنیم که این بر خلاف روشهای دموکراسی غربی است، دموکراسی غربی این را قبول ندارد. خب ما در بسیاری از جهات موکراسی غربی را اصلاً قبول نداریم؛ آن آزادی و دموکراسی نیست، آن فتنه است، آن دروغ است، آن فریب است و همان طور که در خطبهی قبل عرض کردم، حتی در خود دموکراسیهای غربی هم علیرغم اینکه شعار آزادی بیان را علم کردند و آن را تو سر بلوک شرق زدند - یعنی جوامع سوسیالیستی و کمونیستی، که میگویند شما ندارید، ما داریم - در عین حال در خود آن کشورها هم آزادی بیان به معنای حقیقی کلمه اصلاً وجود ندارد و جنجالی که آنها میکنند علیه یک بیان درست و حقیقتگو از قبیل همان جنجالی است که کفار قریش اطراف پیغمبر میکردند. کسی نمیآمد دهن پیغمبر را بگیرد که آیهی قرآن نخواند؛ چون به هر دلیلی این کار را نمیتوانستند بکنند، اما آنقدر جنجال علیه اطراف پیغمبر به راه مینداختند که کسی صدای تلاوت قرآن به گوشش نرسد. امروز روش غرب، روش آمریکا، روش تبلیغات صهیونیستی جهانی این است. بنابراین آنها هم آزادی به هیچ وجه ندارند؛ اما بههرحال ما روشها و پایههائی را که از روی سیاستهای مغرضانه اساساً در زمینهی مسائل آزادی در غرب گذاشته شده - که بنده مفصل دربارهی این مطلب در چند خطبه در همین سلسلهی بحثها صحبت کردم - قبول نداریم و تکرار نمیکنم. به هر حال اسلام اینجوری است؛ تشنجآفرینی را در جامعه قبول نمیکند. این یکی از مرزهاست. کسی حق ندارد بگوید که من میخواهم عقیدهی خودم را بیان کنم و بیان در اسلام آزاد است؛ اجازه بدهید من حرفم را بزنم. بله، بیان آزاد است، اما اگر با این بیان کسی بخواهد جو آرام جامعه را، سلامت محیط همزیستی مردم این جامعه را به هم بزند، اسلام به هیچ وجه این را قبول ندارد. میفرماید: «لنغرینّک بهم»؛ دستگاهها موظف خواهند بود که یک چنین بیانی را در مقابلش بایستند و تعقیب قانونی و سیاسی و حقوقی بکنند؛ این قابل قبول نیست. این هم یکی از مرزهای آزادی است. پس بیان اظهار عقیده غیر از تشنجآفرینی است. 1) سوره مبارکه الأحزاب آيه 60 آخرین ها
پیشنهاد ما
|