![]()
علی بن بابویه
![]()
جریانات فقهی شیعه،پیش از شیخ مفید
شیخ مفید؛ مبداء جريان زاينده و رو به عمق فقه شیعه
![]() مربوط به : پیام به کنگرهی جهانی هزارهی شیخ مفید
تاریخ : 1372/01/28 نوع(ها) : روایت تاریخی کلیدواژه(ها) : تاریخ علما و فقهای سلف, تاریخ حوزه های علمیه, تاریخ حوزههای علمیه و مجاهدتهای علما, جریانات فقه شیعه, جریان قمیین, علی بن بابویه, جعفربنقولویه, مبسوط, حسنابنابیعقیل العمانی, ابنجنید الاسکافی, شیخ مفید, فقه استدلالی, فقه استدلالی شیعه, استدلال فقهی, اجتهاد, اجتهاد فقهی عنوان فیش :[با کلیک روی عنوان زیر، عنوان جدیدی پیشنهاد دهید] جریانات فقهی شیعه،پیش از شیخ مفید متن فیش : پیش از شیخ مفید دو جریان متفاوت در فقه شیعه وجود داشته است یكی جریانی است كه فرد شاخص آن علیبنبابویه (متوفی 329) است و شاید بشود آن را جریان قمیین نامید و به گمان زیاد استاد مفید در فقه یعنی جعفربنقولویه (متوفی 368) نیز از آن زمره است. فقاهت در این جریان به معنای افتاء بر طبق متون روایات است. بطوری كه هر فتوا در كتب فقهی این گروه از فقهاء، حاكی از وجود روایتی در مضمون آن بوده و لذا هر گاه صاحب آن فتوا از وثاقت و ضبط لازم برخوردار باشد آن فتوا میتواند جایگزین یك حدیث باشد. بدین جهت است كه شهید (ره) در ذكری فرموده است كه: قد كان الاصحاب یتمسكون بما یجدونه فی شرائع الشیخ ابیالحسنبنبابویه رحمةاللَّه عند اعواز النصوص لحسن ظنهم به و ان فتواه كروایته. بدیهی است كه فقاهت با این كیفیت، بسی ابتدایی و عاری از اسلوب فنی و پیچیده است و فروع مذكور در كتب فقهی این جریان منحصر به فروع منصوص و بسی كم و محدود است و این همان است كه طعن مخالفین به قلت فروع را متوجه فقه شیعه میكرده و شیخ طوسی رحمةاللَّه بعدها به خاطر دفع این طعن كتاب «المبسوط» را تالیف فرموده است. جریان دوم نقطهی مقابل این جریان و متكی به استدلال و به ظن غالب، متخذ و سرمشق گرفته از فقه سنی است و دو چهرهی معروف این جریان حسنابنابیعقیل العمانی (متوفی؟) و ابنجنید الاسكافی (متوفی احتمالاً 381) میباشند. اگر چه دربارهی این جریان و حتی همین دو فقیه معروف اطلاعات كافی وجود ندارد كه نشان دهد دقیقاً چه مایه از اجتهاد و نظر در استنباطات فقهای آنان وجود داشته است ولی از آنچه مفید و دیگران دربارهی ابنجنید گفتهاند مسلم مینماید كه وی گرایش به قیاس و رأی داشته و از طریقهی معروف و مقبول شیعه بركنار بوده است. و اما عمانی اگر چه به این گرایش انتساب نیافته بلكه بنابه گفتهی نجاشی كه میگوید «و سمعت شیخنا اباعبداللَّه یكثر الثناء علی هذا الرجل رحمة اللَّه» و از آنچه او و شیخ در دو فهرست دربارهی كتاب او گفتهاند میتوان چنین فهمید كه وی فقیهی مستقیم و شاید نزدیك به همان طریقهیی بوده است كه مفید اتخاذ كرده و مشی نموده و در آن، تألیف و تحقیق كرده و بر آن، شاگردان خود را پرورش داده است. لیكن، با این حال از آنجا كه آراء وی غالباً در شمار شذوذات فقهی و متروك است و شاید به همین جهت هم از كتاب او جز نامی برای اعصار بعد از علامه و محقق(ره) باقی نمانده است، میتوان حدس زد كه وی نمیتواند سلف جریان فقهی بعد از خود باشد و فقاهت او دارای عیبی بوده است. البته شك نباید كرد كه آن عالم اقدم كه بحر العلوم دربارهی او گفته است كه: هو اول من هذب الفقه و استعمل النظر و فتق البحث عن الاصول و الفروع فی ابتداء الغیبة الكبری (فتاوی العلمین ص 13) در دستیابی شیخ مفید به قاعده و پایهی صحیح فقاهت كه باید گام اول در باب خود شمرده شود، تأثیر داشته و چون مقدمهیی برای آن محسوب میشده است. چنانكه ملاحظه میشود هر یك از دو جریان فقاهت از جهتی ناقص است. در جریان اول، فتوا همان متن روایت است بدون تفریع و رد فرع بر اصل و بحث و مناقشه و نقد و استنتاج. اجتهاد به معنای مصطلح آن، در فقاهت دخالت و تأثیری ندارد. و در جریان دوم اگر چه استدلال و نظر هست، لیكن گویا آن نیست كه به اقتضای تعالیم مكتب اهل بیت (علیهمالسّلام) باید باشد، با قیاسی همراه است و یا به نحوی است كه به آراء شاذه، منتهی میشود و بگونهیی است كه در حوزهی فقاهت شیعه قابل دوام نیست. فقه مفید از این هر دو عیب، پاك و دارای هر دو مزیت است. آخرین ها
|