1386/09/14
حاشیههای دیدار سران قوه قضائیه کشورهای اسلامیهمه چیزش برای مهمانهای رنگ و وارنگ، هم عجیب بود و هم ساده؛ مهرههایی که در زبان و ملیت و جنسیت و حتی رنگ اختلاف داشتند، با یک نخ تسبیح به هم گره خورده و به وحدت رسیده بودند؛ با قانونی نانوشته که امروز، چشمها را خیره کرده بود و دهنها را باز؛ قانونی با فقط 5 ماده و 11 بند و 6 تبصره!
مادهی 1: سادگی و مهمان نوازی بند اول: رسمیِ غیر ِرسمی گاهی اوقات این صندلیهای سادهی پلاستیکی ، چه معجزهای میکنند. هیچکس نمیتوانست با ژست جلسههای رسمیِ سیاسی روی آنها بنشیند. آنهایی هم که خیلی شق و رق نشسته بودند، کمی که در صمیمیت فضا جا افتادند، یخشان وا شد و کوتاه آمدند. بند دوم: میهماندار میزبان اصلی هم با جملهی پایانی خود، رسم میهماننوازی را به جا آورد: "امیدوارم در تهران به شما خوش بگذرد و شما با خاطرات خوب، ایران را ترک کنید." تبصره: در انتهای طبقهی بالای حسینیه که مکان جلسهی امروز بود، بر روی همین صندلیها، دو اوگاندایی کنار هم نشسته بودند و با هم خوش و بش میکردند. هر دو از سران دستگاه قضایی کشورشان و میان سال بودند؛ اما گرم و با نشاط. به سراغشان رفتیم و از یکی شان که قاضی هم بود، در مورد ایران و سفرشان پرسیدیم: "ایران یک کشور اسلامی بسیار پیشرفته است. همه چیز اینجا خوب پیش میرود، شما دستگاه قضایی اسلامی خوبی درست کردهاید... اما یک چیز متعجبم میکند..."
از او خواستیم که بیشتر توضیح دهد: اول به صندلی پلاستیکی تکیه زد و آن را با بدنش تکان تکان داد و به این طرف و آن طرف رفت؛ بعد با دوستش دو تایی زدند زیر خنده! خندهشان که تمام شد، پاهایش را نشان داد و گفت: من پابرهنهام، کفشهایم دمِ در است. باز با هم زدند زیر خنده! پرسیدیم: از این موضوع ناراحت هستید؟ فوراً ابروهایش را بالا انداخت و گفت نه، نه؛ همه چیزِ اینجا مرتب است و البته به همان اندازه عجیب! این اولین دیدار رسمی من است که به صورت غیررسمی و بدون تشریفات برگزار میشود. بند سوم: به جای خنده؛ مادهی 2: توکل به خدا و اعتماد به نفس در امر قض بند اول: هیبت؛ بند دوم: تولد؛ حالا این نوزاد مبارک متولد شده است: "اتحادیهی رؤسای دستگاههای قضایی کشورهای اسلامی" آن هم با پیشنهاد رهبر و پیگیری مسؤول قضای ایران؛ اما نوپاست و تازه باید اساسنامهاش در تهران تنظیم شود و در اجلاس آتی در عربستان تصویب. بند سوم: آستینهای بالا زده؛ تبصره: بازمانده! تیجانسی هم رو کرد به آقا و با این جمله میکروفون را واگذار کرد: "من حامل سلام گرم و صمیمانهی رئیس جمهوری سنگال به حضرتعالی میباشم." بعد از او رئیس قوهی قضاییهی اندونزی با سابقهی نگارش 15 جلد کتاب حقوقی و وزیر دادگستری سودان هم آمادگی کشورشان برای شکلگیری اتحادیهی حقوقی و قضایی کشورهای اسلامی را اعلام کردند. بند چهارم: سوگند به تورات! "والتّوراتِ! لَعَدْلِکُمْ أحَبّّ إلَیْنا مِمّا مَضی عَلَیْنا" قسم به تورات! که عدالت شما برای ما بسیار عزیزتر از آن چیزی است که در گذشته با ما رفتار شده است.» این هم نمونهای از سابقهی جهان اسلام که آقا بیان کردند.
مادهی 3: زبان رسمی ".I have a question" اصراری نبود که زبان مادری را کنار بگذارند. اصلا آدم ها با همهی تفاوتهایشان، اسلام را پذیرفتند؛ چون اسلام، تفاوت آنها را پذیرفته بود: "و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا" و عجیب است که اسلام، نقطهی تفاوت را نقطهی آغاز آشنایی میداند. تبصرهی1: لبخند و تحسین؛ تبصرهی 2: رشتهی اول و آخر؛ رشتهای که مهرههای رنگارنگ را به یک گردن بند مبدل کرده بود.
مادهی 4: وحدت در عین کثرت بند اول: از همه رنگ! تبصره: تفاوت رنگ چهرهها و نوع لباسها، در کنارِ رنگ واحدی که دین به آنها زده بود، برنگ باخته بود. بند دوم: نه تمامْ مردانه؛ مادهی 5: نظم رأس ساعت 9:30 جلسه رسمیت پیداکرد با حضور رهبر . عبا ، صندلی و چوپ زیر پای آقا، همه همرنگ بودند ویکدست. بند اول:درست 5 دقیقه؛ بند دوم: وقتی جلسه جهانی میشود، کدام مجری بهتر از معاون امور بین الملل قوهی قضائیه، محمد جواد لاریجانی؟! تبصره - تأخیر نیم ساعتهی دری نجفآبادی باعث نشد جایش را از دست بدهد.به هر حال، سمت چپ رهبری، جای قاضیان سایر بلاد اسلامی و سمت راست، محل جلوس مسؤولان قضایی ملی بود و باید جای دادستان کل کشور، در این میان، محفوظ میماند. مسؤول تشریفات هم با دست و پا کردن یک صندلی و جابجایی سایر صندلیها، همان دور و بر جایی برایش درست کرد.
برچسبها: دیدار مسئولین قوهی قضائیه؛
در این
رابطه بخوانید :
برگزیدهها
آخرینها
|