news/content
پیوندهای مرتبطعکس ويژهعکس ويژه
نسخه قابل چاپ
1388/03/15

روایت یک انتخاب

در چهاردهمین روز از خرداد 1368، دو خبر از دو حادثه بزرگ، هر یک به نوعی، ملت ایران را تحت تأثیر خود قرار دادند.
در نخستین ساعات بامدادی این روز انتشار خبر عروج ملکوتی بزرگ مرد تاریخ ایران و جهان اسلام، و رهبری که ایرانیان و مستضعفان جهان از جان عزیزترش می‌داشتند، چنان غم و اندوهی عظیم را بر دل این ملت حاکم ساخت که وصف آن براستی از قدرت قلم بیرون است: «غم فراق نه آن می‌کند که بتوان گفت»
و اما در پسین ساعات این روز ، انتشار خبر انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به ولایت امر و رهبری نظام از سوی مجلس خبرگان، دل‌های ماتم زده‌ی این امت را آرامش بخشید و پرده‌های ظلمانی نگرانی را از هم درید: «ز در درآ و شبستان ما منور کن»
اعضای خبرگان رهبری نیز در این روز دوبار در محل مجلس شورای اسلامی گردهم آمدند. صبح هنگام، اعضای این مجلس به همراه دیگر شخصیت‌های بلند پایه کشوری و لشکری، در فضایی حزن آلود به وصیت‌نامه‌ی سیاسی الهی حضرت امام حاوی عصاره اندیشه‌ها ، آرمانها و تجربیات این عارف روحانی و پیر خردمند عرصه سیاست و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی که  توسط آیت‌الله خامنه‌ای قرائت گردید، گوش فرا دادند و در بعدازظهر این روز با تشکیل جلسه‌ای فوق العاده به منظور تصمیم‌گیری درباره چگونگی استمرار رهبری نظام، طی اقدامی امید آفرین، مسئولیت خطیر ولایت امر را بر عهده‌ی آیت‌الله خامنه‌ای نهادند.
***
جلسه بعدازظهر خبرگان رهبری به ریاست آیت‌الله مشکینی و با حضور اکثریت اعضای آن رسمیت یافت. در ابتدای این جلسه ، علی‌رغم آن که آیت‌الله منتظری پس از عتاب حضرت امام‌، با ارسال نامه مورخ 68/1/7 رسماً استعفای خود از قائم‌مقام رهبری را اعلام داشته و حضرت امام نیز طی جوابیه‌ای به تاریخ 68/1/8، از این اقدام استقبال کرده و آن را پذیرفته بودند، اعضای خبرگان به منظور مرتفع ساختن هرگونه شائبه‌ای در این زمینه، طی یک رأی‌گیری، استعفا و برکناری مشارالیه از این مسئولیت را به رسمیت شناختند و آن‌گاه وارد شور برای تصمیم‌گیری درباره ولایت امر و رهبری نظام گردیدند.
این نکته را باید در نظر داشت که جلسه مزبوردر حالی برگزار گردید که شورای بازنگری قانون اساسی مصوب 1358 مشغول بحث و بررسی بر روی تعدادی از اصول این قانون از جمله اصول 5، 107، 109 مربوط به ویژگی‌ها و مشخصات رهبری نظام بود. در اصل پنجم قانون اساسی مصوب 1358، رهبری «فردی» یا «شورایی» نظام توسط فقیه  یا فقهای عادل و با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر به رسمیت شناخته شده بود و طبق اصول یکصد و هفتم و یکصد و نهم آن قانون، برخورداری از «صلاحیت مرجعیت و رهبری» و نیز «صلاحیت علمی  و تقوایی لازم برای افتاء و مرجعیت» به عنوان شرط لازم برای رهبر عنوان گردید، بود.
***
در همین حال، نکته بسیار مهم دیگری که باید به آن توجه داشت مکاتبات صورت گرفته میان آیت‌الله مشکینی رئیس مجلس خبرگان و حضرت امام خمینی، ولی امر و رهبر انقلاب بود. در پی آغاز به کار شورای بازنگری قانون اساسی، آیت‌الله مشکینی که ریاست این شورا را نیز بر عهده داشت طی نامه‌ای به امام خمینی خواستار ارائه رهنمودهایی توسط ایشان در زمینه این امر خطیر گردید و حضرت امام در پاسخ به این نامه، در تاریخ 68/2/9 جوابیه‌ای بدین شرح مرقوم فرمودند:
«بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب‌ آقای حاج شیخ علی مشکینی دامت افاضاته
پس از عرض سلام خواسته بودید نظرم را در مورد متمم قانون اساسی بیان کنم. هرگونه آقایان صلاح دانستند عمل کنند من دخالتی نمی‌کنم فقط در مورد رهبری، ما که نمی‌توانیم نظام اسلامیمان را بدون سرپرست رها کنیم. باید فردی را انتخاب کنیم که از حیثیت اسلامی‌مان در جهان سیاست و نیرنگ  دفاع کند. من از ابتدا معتقد بوده و اصرار داشتم که شرط مرجعیت لازم نیست. مجتهد عادل مورد تأیید خبرگان محترم سراسر کشور کفایت می‌کند. اگر مردم به خبرگان رای دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبری حکومتشان تعیین کنند، وقتی آنها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را به عهده بگیرد، قهراً او مورد قبول مردم است؛ در این صورت او ولی منتخب مردم می‌شود و حکمش نافذ است. در اصل قانون اساسی من این را می‌گفتم ولی دوستان در شرط مرجعیت پافشاری کردند، من هم قبول کردم. من در آن هنگام می‌دانستم که این‌، در آینده نه چندان دور قابل پیاده شدن نیست.
توفیق آقایان را از درگاه خداوند متعال خواستارم»
این پاسخ حضرت امام به عنوان ولایت امر و رهبری نظام، از سوی اعضای شورای بازنگری قانون اساسی، نه فقط یک توصیه حکیمانه و دوراندیشانه بلکه به مثابه یک حکم حکومتی تلقی می‌گردد و بر همین مبنا نیز در کمیسیون بررسی و اصلاح اصول مربوط به رهبری، شرط مرجعیت بالفعل برای تصدی مسئولیت رهبری حذف و به جای آن بر «صلاحیت افتاء» تأکید می‌شود.
در این حال اعضای خبرگان رهبری نیز در جلسه روز چهاردهم خرداد با ملاک قرار دادن:
الف- حکم حکومتی حضرت امام،
ب- تأکید معظم له  بر عبارت «مجتهد عادل»،
ج- اصلاحات صورت گرفته در شورای بازنگری قانون اساسی و حذف شرط مرجعیت،
د- اشاره به  «صلاحیت مرجعیت» در اصل 107 قانون اساسی مصوب 1358،
بر آن می‌شوند تا در تصمیم‌گیری خود ، شرط «مرجعیت بالفعل» را به کنار نهاده و از میان «مجتهدان عادل» رهبری نظام را برگزینند.
البته در چارچوب این رویکرد همچنان مسأله انتخاب «رهبر» یا «شورای رهبری» به صورت جدی مطرح است و لذا بحث‌ها بر این مسأله متمرکز می‌گردد.
در این مرحله، موافقان استمرار رهبری نظام به صورت فردی، بعضاً به معرفی مصادیقی بدین منظور می‌پردازند که اگر چه از شخصیتهای برجسته روحانی و قابل احترام از سوی همگان بودند -از جمله آیت الله العظمی گلپایگانی اما غالب اعضای خبرگان با تصدی مسئولیت خطیر و پیچیده رهبری نظام از سوی این شخصیتها موافقت نداشتند. در مقابل، دیدگاه موافقان تشکیل «شورای رهبری» -که آیت الله خامنه‌ای نیز در این طیف قرار داشت- با انتقادات جدی مواجه می‌گردد که از یک سو مبتنی بر طرح اشکالات منطقی و اصولی بر آن بود و از سوی دیگر، از تجربیات ناموفق یک دهه گذشته در زمینه «مسئولیت‌های شورایی» بهره می‌گرفت و تبعات ناشی از شکل‌گیری چنین شورایی را گوشزد می‌کرد.
***
اما فارغ از این دو نظریه، نکته جالب توجه آن که در کلیه پیشنهادهای ارائه شده برای ترکیب اعضای شورای رهبری، نام آیت الله خامنه‌ای نیز به چشم می‌خورد و حتی هنگامی که آیت‌الله آذری قمی از طرفداران نظریه رهبری فردی، آیت الله العظمی گلپایگانی را به عنوان رهبر معرفی می‌نماید، بر این نکته تأکید می‌ورزد که آیت الله خامنه‌ای معاونت ایشان را بر عهده داشته باشد.
***
پس از بحث‌های فراوانی که درباره استمرار رهبری نظام به صورت فردی یا شورایی صورت می‌گیرد، نهایتاً اکثریت خبرگان نظر موافق خود را با انتخاب یک فرد به عنوان رهبر نظام در یک رأی‌گیری اعلام می‌دارند و بنابراین با کنار رفتن نظریه شورایی، بلافاصله یافتن مصداق رهبری در دستور کار قرار می‌گیرد و این بار، بیشتر از قبل نگاه‌ها متوجه آیت الله خامنه‌ای می‌گردد.
در همین حال، درخواست آیت الله محسن مجتهد شبستری از آیت‌ الله ‌‌هاشمی‌ رفسنجانی، نائب رئیس مجلس خبرگان، برای بیان آنچه ایشان از امام خمینی راجع به شایستگی آیت الله العظمی خامنه‌ای برای رهبری نظام شنیده است، توجه همگان را به خود جلب می‌کند!
آیت الله هاشمی رفسنجانی با بیان این که حضرت امام یک بار در جمع رؤسای سه قوه با حضور حاج سید احمد آقا و یک بار در گفتگوی دو طرفه با ایشان، بر شخص آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان فرد شایسته رهبری تأکید کرده‌اند، اعضای خبرگان را از نظر رهبر فقید خود مطلع می‌سازد و آیت‌الله موسوی اردبیلی که در جلسه مزبور حاضر بوده است نیز بر صحت این نقل قول شهادت می‌دهد.
از سوی دیگر نقل قول این مطلب از حاج سید احمد خمینی که حضرت امام به هنگام مسافرت اخیر آیت الله خامنه‌ای به کره شمالی و مشاهده تصویر ایشان از تلویزیون بر شایستگی ایشان برای رهبری تأکید ورزیده‌اند، این واقعیت برای اعضای خبرگان روشن می‌گردد که حضرت امام تا آخرین روزها  بر این نظر خود ثابت بوده‌اند و با تکرار آن به مناسبت‌های مختلف قصد تثبیت نظر خاص خود را در ذهن نزدیکانشان داشته‌اند.
با به میان آمدن نام آیت الله خامنه‌ای به عنوان رهبری نظام ، تنها یک نفر به مخالفت جدی با این مسأله می‌پردازد و پیش از آن که رأی‌گیری در این‌باره صورت گیرد، خود را به پشت تریبون می‌رساند.
آیت‌الله خامنه‌ای ابتدا به اعلام نظر خود مبنی بر موافقت با «شورای‌رهبری» می‌پردازند که با توجه به تصویب رهبری فرد از سوی خبرگان، بناچار از آن عبور می‌کنند.
در مرحله بعد ایشان تلاش می‌کنند تا نگاه‌ها را از خود منصرف و به سوی دیگری معطوف دارند که این نیز به دلیل شناخت اعضای خبرگان از ایشان، مؤثر واقع نمی‌شود.
سپس ایشان با طرح سؤالی خاص در صدد برانگیختن واکنشی در قبال خویش بر می‌آید و لذا با قاطعیت از آیت الله آذری قمی که مؤکداً بر انتخاب ایشان به رهبری اصرار داشت، می‌پرسند چنانچه من رهبر شوم و حکمی کنم، شما تبعیت می‌کنید؟ پاسخ آیت الله آذری قمی به این سؤال که  تبعیت از حکم ولی امر را بر خود واجب می‌شمارد، همه راه‌ها را بر آیت‌ الله خامنه‌ای بست و ایشان در نهایت با اعلام مخالفت خویش با این انتخاب، تریبون را ترک می‌نمایند.
دقایقی پس از این‌، خبرگان با اکثریت قریب به اتفاق آرا، آیت‌الله خامنه‌ای را به رهبری نظام برگزیده و مسئولیت سنگین ولایت امر را بر دوش ایشان می‌گذارند.
در پایان، روایت آن روزها را از نگاه آیت الله خامنه‌ای می خوانیم:
«... مکرر از من به عنوان عضو شورای رهبری اسم می‌آوردند، که البته در ذهن خودم آن را رد می‌کردم، اگر چه به نحو یک احتمال برایم مطرح می‌شد که شاید واقعاً این مسئولیت را به من متوجه کنند. در همان موقع به خدا پناه بردم و روز شنبه قبل از تشکیل مجلس خبرگان، با تضرع و توجه و التماس، به خدای متعال عرض کردم: پروردگارا، تو که مدبر و مقدر امور هستی، چون ممکن است به عنوان عضوی از مجموعه شورای رهبری، این مسئولیت متوجه من شود، خواهش می‌کنم اگر این کار ممکن است اندکی برای دین و آخرت من زیان داشته باشد ، طوری ترتیب کار را بده که چنین وضعیتی پیش نیاید. واقعاً از ته دل می‌خواستم که این مسئولیت متوجه من نشود.
بالأخره در مجلس خبرگان بحثهایی پیش آمد و حرفهایی زده شد که نهایتاً به این انتخاب منتهی شد. در همان مجلس، کوشش و تلاش و استدلال و بحث کردم، تا این کار انجام نگیرد، ولی انجام گرفت و این مرحله گذشت. من همین الآن خودم را یک طلبه معمولی و بدون برجستگی و امتیازی خاص می‌دانم، نه فقط برای این شغل با عظمت و مسئولیت بزرگ بلکه - همان طور که صادقانه گفتم- برای مسئولیتهای به مراتب کوچکتر از آن، مثل ریاست‌جمهوری و کارهای دیگری که در طول این ده سال داشتم. اما حالا که این بار را روی دوش من گذاشتند، با قوت خواهم گرفت؛ آن چنان که خدای متعال به پیامبرانش توصیه فرمود : «خذها بقوه»
برای این مسئولیت، از خدا استمداد کردم و باز هم استمداد می‌کنم و هر لحظه و هر آن ، در حال استمداد از پروردگار هستم تا بتوانم این مسئولیت را در حد وسع خودم - که تکلیف هم بیش از وسع نیست - با قدرت و قوت و حفظ شأن والای این مقام ، حفظ کنم و انجام بدهم. این تکلیف من است که امیدوارم ان‌شاء‌الله مشمول لطف و ترحم الهی و دعای ولی‌عصر (عج) و مؤمنین صالح باشم.»
بیانات در مراسم بیعت ائمه جمعه سراسر کشور به اتفاق رئیس مجلس خبرگان - 12/4/1368
 

پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی