|
این سه خط ... گفتوگو با مهندس بیژن زنگنه مصطفی غفاری · چکیده گفتوگو را اینجا ببینید - مجموعهی دستگاهها و نخبگان تصمیمگیر و اجرایی کشور چه آسیبهایی را مشاهده کردند و چه نیازهایی ما را رساند به دغدغهی تدوین و شکلگیری سند چشمانداز جمهوری اسلامی؟ من فکر میکنم کشورهایی مثل ما که هنوز در مسیر توسعه آن طور که باید قرار نگرفتهاند، چشمانداز برایشان یک علامت مهم و با ارزش است. فعالیتهای زیادی در کشور اتفاق افتاده و میافتد و زحمت زیادی کشیده میشود، اما خیلی وقتها اینها برآیند خوبی ندارد. امتدادهای فعالیتها طوری نیست که به یک برآیند باارزش برسد. فعالیتهای جداگانهای است و هر کسی با جهت و دید خودش و با دیدگاههای مختلف میآید کار کند که هر کدام ممکن است خوب باشد، اما برآیندشان خوبی نیست.
من میگویم همانطور که یک کشور نیاز به پرچم و سرود ملی دارد، نیاز به یک چشمانداز هم دارد. پرچم یک معنی دارد. به بچه یاد میدهند این پرچم چیست و بچه باید سرود ملی را از بچگی یاد بگیرد. چشمانداز را هم از دبستان به نظر من باید شروع کنند و به بچه یاد بدهند و متناسبش باید صدا و سیما و مطبوعات و نهادهای فرهنگساز این ارزش ملی را معرفی کنند. ما میگوییم به خاطر کشورمان جان میدهیم، باید بگوییم به خاطر تحقق چشماندازِ همین میهن و در یک افق زمانی ترسیم شده برای آینده هم اهتمام داریم و فداکاری هم میکنیم. گام بعدی این است که در این جهت، مسائل فرعی که در ادارهی کشور زیاد هم پیش میآید، حذف شود. من همیشه میگویم حکومت نباید کارهای خوب انجام بدهد. بعضیها تعجب میکنند و میگویند یعنی کار بد انجام دهد؟ میگویم نه، فقط باید کار عالی انجام بدهد یا دست کم کار خیلی خوب. چون کار خوب ممکن است زیاد باشد، اما ما باید کار خیلی خوب انجام بدهیم و عالی انجامش بدهیم. کارهایی هست که ممکن است خوب باشد، اما ما را به آن چشمانداز نرساند. اینها را بگذاریم جزو مستحبات. در ادارهی کشور هم ما واجبات و مستحبات و مباهات و مکروهات و محرمات داریم. تحقق چشمانداز، الزاماتی و پیشنیازهایی دارد که اینها میشود مقدمات واجب و در نتیجه خودش واجب میشود. الان اگر از یک نفر در خیابان بپرسید آقا چشمانداز آینده ایران چیست؟ نمیداند اصلاً. اما اگر بگویید پرچم ایران چه رنگی است و سرود ملی چیست؟ میدانند. آرم جمهوی اسلامی را همه میشناسند. اینها مظاهر هویت ملی ماست. چشمانداز هم باید بشود جزو مظاهر هویت ملی. متأسفانه جامعه اصلاً بیتفاوتی است و این خیلی بد است. چشمانداز باید یک مطالبهی ملی از حکومت باشد و ملت باید بدانند که این را باید از حکومت بخواهند و خودشان هم در جهت این چشمانداز حرکت کنند. چشمانداز نظم و انضباط میخواهد، تلاش شبانهروزی میخواهد، وجدان و فداکاری و اخلاق میخواهد. از آن طرف تولید ملی بالا، روابط بینالمللی فعال و پویا، توسعه و رشد سریع اقتصادی میخواهد. نرخ رشدمان الآن سریع نیست. برای اینکه به چشمانداز برسیم، باید نرخ رشدمان بالای هشت درصد در سال باشد. در این سالها زیر پنج درصد رشد داشتهایم. بعد میگوییم این چشمانداز را ده ساله تحقق میدهیم! من اصلاً نمیفهمم این حرفها را چگونه میگویند؟ جز اینکه احساس کنم دارد به شعور کارشناس توهین میشود، چیزی نمیفهمم. یک نفری اگر با سرعت مثلاً صد کلیومتر در ساعت از تهران به قم برود، یک ساعت و نیمه میرسد. حالا اگر با سرعت چهل برود و بگوید من نیم ساعته میرسم، یعنی چی؟ من معتقدم در مدارس و در کتابهای درسی و در صدا و سیما و در تمام مراجع فرهنگساز ما که تأثیر دارند، چشمانداز باید توضیح داده بشود. من یک بار در صدا و سیما به شوخی گفتم اگر از ده تا مدیر صدا و سیما بپرسیم چشمانداز چیست، فکر میکنم ندانند و نتوانند درست بگویند که چیست. یک چیزهایی میگویند که طبق چشمانداز باید بیست ساله فلان بشویم، اما چشمانداز دیگر بیست ساله نیست، الان شانزده ساله است؛ چهار سالش گذشت. آیا ما به بیست و پنج درصد اهداف رسیدهایم؟ بیست درصد چطور؟ بالاخره چشمانداز چیزهای خیلی مهمی میگوید. میگوید ایرانی باید مفتخر باشد به ایرانی بودن خودش. خیلی باارزش است که ایرانی احساس حقارت نکند. میگوید ما باید کشور اول منطقه باشیم. نه از نظر سیاسی و فرهنگی، دقت کنید. نگفته سیاسی و فرهنگی، چون در سیاست و فرهنگ الان هم میتوانیم ادعا کنیم که اولیم. سیاسی و فرهنگی شاخصهایش خیلی پیچیده است، اما خیلی وقت است که شاخصهای اقتصادی کمّی شده است.
- با حذف رژیم صهیونیستی؟ نه، اسرائیل نیست. اسرائیل اصلاً رشدش قابل مقایسه با ما نیست. از نظر تکنولوژی بالاست، ولی از نظر رقم اقتصاد اقتصاد ترکیه سیصد میلیارد
سند چشمانداز اصلاً نیامده وارد بخشهای مختلف بشود، اما من دو نکته بگویم؛ یکی اینکه بخش نفت و گاز و پاییندستیهایش اولین بخش کشور بود که در دههی هفتاد سیاستهای کلیاش را رهبری ابلاغ فرمودند. بعد از ابلاغ چشمانداز هم شاید تنها جایی که ما یک سند چشمانداز ده ساله برای آن نوشتیم، صنعت نفت بود که در یک افق ده ساله اهداف کمّی پخش را نیز ارائه دادیم. رهبر انقلاب هم در یکی از صحبتهاشان -در همان بحث توضیح اصل چهل و چهار برای مدیران- اشاره کردند به اینکه صنعت نفت باید در ده سال مثلاً صد و هفتاد میلیارد دلار سرمایهگذاری کند. این عددی بود که ما در این چشمانداز ده ساله هم نوشتیم. اینکه بعد از دو دورهی ده ساله در پتروشیمی کجا باید باشیم و در نفت و گاز و در تکنولوژی و صادرات به کجا باید برسیم، همه را نوشتیم. - آیا این صد و هفتاد میلیارد دلار برای این است که قابلیتهای فعلی را حفظ کنیم؟ نه، سرمایهگذاری لازم برای رسیدن به هدفهای چشمانداز است؛ البته در میاندورهی دهسالهاش. ما برای بیست سال هدف کمی ندادیم و فقط جایگاه دادیم. گفتیم مثلاً ما در اوپک دوم میمانیم، اما صادراتمان را مثلاً به هفت درصد میرسانیم و تولیدمان در گاز میشود اینقدر. در صادرات و تولید پتروشیمی مثلاً اول میشویم. در صنعت و فنآوری نفت و گاز اول باید بشویم در منطقه. اینها را به عنوان جایگاه دادیم. بعد برای ده سال گفتیم مثلاً تولید نفتمان هفت میلیون و تولید گازمان هزار و سیصد متر مکعب در روز باشد و ارزش تولیدات پتروشیمیمان به بیست میلیارد دلار برسد. بعد اینها را جمع زدیم گفتیم و میشود صد و هفتاد میلیارد دلار سرمایهگذاری. من این را رفتم خدمت آقا هم توضیح دادم که این کارها را ما کردیم، اینها قدم اول هست. اما نکتهی دوم در رسیدن به چشمانداز اینست که نفت میتواند نقش تعیین کنندهای داشته باشد. البته نه اینکه کشور را روزبهروز بیشتر وابسته کند به نفت، بلکه درآمد نفت اگر درست مدیریت بشود، میتواند منابع لازم برای تحقق اهداف چشمانداز را تأمین بکند؛ بی اینکه وابستگی کشور را به نفت زیاد کند.
- آیا ممکن است این درآمدها در عمران و آبادانی کشور هزینه شود و ظرفیتهای ما برای توسعه را بالا ببرد؟ اگر این پولها را خرج طرحهای عمرانی هم بکنیم، به نظر من انحراف است. باید این پولها برود در صندوق ذخیره و صندوق ذخیره وام بدهد به بخش خصوصی. جالب است من بهتان بگویم بعد از چشمانداز ما سیاستهایی را در مجمع نوشتیم برای برنامه و در جهت الزامات و تحقق اهداف چشمانداز که اولین و مهمترینش که تصویب و ابلاغ هم شده، اصل چهل و چهار است. اصل چهل و چهار فقط خصوصیسازی نیست؛ خصوصیسازی بیست درصدش هست و هشتاد درصدش سیاستهایی است که ابلاغ شده و مربوط به آزادسازی اقتصادی است و سیاستهای کلان اقتصاد برای بخش خصوصی. سیاستهای اصل 44 جایگاه دولت را بازتعریف میکند. دولت باید در اقتصاد، تصدیگریاش را کم کند. اقتصاد ما در افق چشمانداز باید به قیمتهای امروز بشود حدوداً هزار میلیارد دلار. - حجم گردش پول در اقتصاد کشور چقدر است؟ ارزش تولید ناخالص داخلی ایران الان حدود دویست میلیارد دلار است که دستکم صد میلیاردش از نفت است. این نفت میتواند اضافه بشود و به صد و پنجاه میلیارد دلار برسد. اگر در دویست میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی تولید نفت، صد و پنجاه میلیارد دلار بشود، وابستگی اقتصاد ما به نفت اضافه شده، اما اگر در هزار میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی تولید نفت به صد و پنجاه میلیارد دلار برسد، فقط پانزده درصد است و هیچ مشکلی نیست. نفت میتواند از راههای مختلف به رشد اقتصاد غیرنفتی کمک کند؛ به شرط اینکه دولت را در مدیریت و درآمدهای نفتی با حدود و شروطی محدود کنیم. دسترسی مستقیم دولت به درآمدهای کلان نفت زیانبار است. دولت باید به عنوان مباشرت این پول را در اختیار بخش خصوصی بگذارد تا چرخ صنعت و کارهای اقتصادی را بگرداند و بازگشت سرمایه را تضمین کند. من همیشه گفتهام نفت میتواند یک موتور take off سریع باشد و ما را از این ارتفاع پایینی که هستیم، یک دفعه ببرد در ارتفاع سی هزار پا. ولی چه میشود اگر بد عمل کنیم؟ هر چیزی که خدا به انسان داده، میتواند خوب استفاده کند یا بد. میتواند از هر چیزی در جهت درست استفاده کند یا در جهت غلط. مدیریت منابع و درآمدهای نفت بستگی دارد به اراده ما. یکی از چیزهایی هم که میگویم در جهت چشمانداز حرکت نمیکنیم، همین است. با بزرگ کردن اقتصاد دولتی نمیشود به چشمانداز رسید. با رشد اقتصادی پایین نمیشود به چشمانداز رسید. با اضافه کردن انتظارات مردم و اینکه به مردم بگویید بنشینید تا ما همه چیز را برایتان درست کنیم، به چشمانداز نمیرسیم.
- از برآیند صحبتهای شما میتوان نتیجه گرفت که در نخبگان کشور هم هنوز این هماهنگی صورت نگرفته؟ بله به نوعی؛ در برخی قسمتها اینها را فهمیدند، اما در یک قسمتهایی هم متوجه نیستند. اگر کمی بخواهم جلوتر بروم، باید بگویم به نظر من متأسفانه بعضیها اصلاً قبول ندارند چشمانداز را. بعضیها رشد و توسعهی اقتصادی را هنوز مخالف ارزشهای انسانی و اسلامی میدانند و فکر میکنند اگر مردم پولدار و باسواد بشوند، از دین دور میشوند. - در مالزی همه مردم میدانند طرح 2020 چیست و نقش خودشان را هم در تحقق آن میدانند. اما اینجا صحبت از این است که برخی مسؤلان و نخبگان ما هنوز چشمانداز را قبول ندارند. این از کجا نشأت میگیرد؟ پس ما به چه دلیلی چشماندازمان را ابلاغ کردیم؟
بله، این یک نقص است، ولی بالاخره اهتمام همه و مسئلهی اصلی باید چشمانداز باشد. از هر چیز دیگری در کشور کوتاه بیاییم، از چشمانداز نباید بگذریم. غیر از چشمانداز اصلاً چقدر چیزهای مهم داریم در کشور؟ ما دچار اغتشاش ذهنی در مدیریت کشور شدهایم و چشمانداز انضباط ذهنی و فکری به ما میدهد. چشمانداز یعنی مشخصاً داریم به اینجا میرویم و دیگر به حاشیه نرویم. حالا که راه افتادهایم، باید به طرف مقصد برویم. مقصد هم مبهم نیست. - سهم انرژیهای جدید مثل انرژی هستهای در تحقق چشمانداز چیست؟ اصلاً ما در سند چشمانداز وارد بحث انرژی و اینکه چطور انرژیمان را تأمین کنیم، نشدهایم. البته انرژی مورد نیاز کشور یکی از پایههای توسعهی اقتصادی است و برای سیاستهای انرژی یک چیزهایی نوشتهایم که همهی آنها هم دارد دنبال میشود؛ در همان سال هفتاد و هفت هم ابلاغ شده. - آیا تأکید ما روی بحث انرژی هستهای ارتباطی به تحقق سند چشمانداز دارد؟ یعنی آیا سیاستهای انرژی به عنوان مبنا و پیش فرض برای سند چشمانداز گرفته شده است؟ تأمین انرژی در زیربناهای توسعه قطعی و انکار ناشدنی است. حالا چقدرش هستهای و چقدرش انرژیهای دیگر، بحثهای کارشناسی خودش را دارد که ذیل چشمانداز مطرح میشود. - در کشورهای همسایه یا رقبای خودمان چه الگوهایی داریم که سندی را دیده باشند و با میزانی از موفقیت محقق شده باشد؟ در همسایهها نمیدانم اما در مالزی و ژاپن و ایالتهایی از آمریکا داشتهاند. در همسایگی ما ترکیه سالهاست افقی برای خودش دارد که عضو شدن در اتحادیهی اروپاست. این را هدفی برای خودش گرفته؛ حالا درست و غلطش را کاری نداریم، ولی خیلی وقت هست که همه چیزش را دارد در آن جهت شکل میدهد و خودش را تنظیم میکند تا بتواند آن اتصال را برقرار کند. ما برای خودمان یک چشمانداز ملی داریم. هیچ کسی هم نیامده بگوید این اشکال دارد، همه هم تأیید کردند که کارشناسی شده است، ولی همت میخواهد. چشمانداز برای اجرایش به یک فرماندهی نیاز دارد. به نظرم خود رهبر انقلاب باید این فرماندهی را به عهده بگیرند. در الزامات هم نوشتهایم که باید سازوکار مناسب اجرای چشمانداز توسط ایشان طراحی بشود. دیگر ننوشتیم چطور. اگر خواستند از ما مشورت بگیرند، آمادهایم. به هر حال یک سازوکار مناسب میخواهیم برای اینکه این سند تحقق پیدا کند. هر کسی میخواهد این ساز و کار را طراحی و راهاندازی بکند، باید زودتر انجامش دهد.
- به نظر میرسد که تجربیات اجرایی این پنج سال اول چشمانداز چندان مطلوب نیست. بهترین کار برای رفع کمبودهایی که داشتیم و برای اینکه در آینده حرکتمان را بهسازی کنیم، چیست؟ بالاترینش اهتمام است. آن سازوکار باید درست بشود. باید سازوکاری داشته باشیم که با هر چیزی خارج از چهارچوب این سند برخورد کند و جلویش را بگیرد. این هم فقط در اختیار رهبری است. - آیا این بحث فراتر از نظارت مجلس است؟ بله. باید یکی بالاتر از مجلس این فرآیند را هدایت و کنترل کند که به نتیجه برسد. شاید اول انقلاب چیزی به نام رهبری برای دنیا نامفهوم بود، اما امروزه رهبری در عرف مدیریت دنیا معنی دارد. - آیا مجمع تشخیص مصلحت به عنوان بازوی نظارتی رهبری نمیتواند اینکار را بکند؟ نه. مجمع نهادی نیست که بتواند نظارت با ضمانت اجرایی داشته باشد. دستکم الآن اینطور نیست. ما پیگیری میکنیم و خدمت رهبر انقلاب بارها تخلفات را گفتهایم که این روندها دارد تحقق سند را مخدوش میکند. تفویض اختیارات رهبری در این مورد به مجمع، لزومی ندارد؛ امری است که خودشان میدانند. ما میتوانیم خدمتشان گزارش کنیم، ولی ایشان باید تصمیم بگیرند. بالاخره چشمانداز جایگاهی است که باید به آن رسید. تمام اهتمامها و توجهها باید متوجه این باشد. عزم و ارادهی اصلی کشور اگر در جهت تحقق چشمانداز باشد، سند تحقق مییابد. خود رهبری هم به عنوان فرمانده، این روند را اداره میکنند. از نظر من چشمانداز بیش از هر چیزی فرهنگی است. نتیجهاش اقتصادی است، ولی ذاتش فرهنگی است. نباید مردم اهتمامشان کم بشود و تنبل بشوند. مردم باید بخواهند تا این سند محقق بشود. تا نخواهند نمیشود. شما وقتی میخواهید برای دکتری درس بخوانید، اولین تصمیمتان تصمیم فرهنگی است که میگویید میخواهم درس بخوانم و کنکور بدهم. آن ارادهی اصلی یک امر فرهنگی و معنوی است که تا در ذاتتان نداشته باشید، به آن نمیرسید. نتیجهاش هم این است که زندگی بهتری هم خواهید داشت. عنصر حیاتی و اصلی چشمانداز، یک امر فرهنگی است. یعنی در کشور یک تحول فرهنگی باید اتفاق بیفتد و یک اهتمام و ارادهی ملی شکل بگیرد تا به چشمانداز رسید. نگاه کنید که در یک سال اخیر تلویزیون ما چند فیلم کرهای گذاشته؟ چطور شد که فیلم کرهای پایش باز شد در تلویزیونهای دنیا؟ کره دارد رشد اقتصادی میکند و متناسب با این رشد دارد فیلمهایی تولید میکند که در کلاس بینالمللی است و ارائه میدهد به دنیا. ولی فیلم ما به بازارهای بینالمللی نمیرود.
|
|||||