فضای نقد نقشه
دکتر بهزاد سلطانی*
در سند چشمانداز بهصراحت قید شده که ما به لحاظ علم و فناوری باید در منطقه رتبهی اول را داشته باشیم. بنابراین ما باید نقشهی جامع علمی کشور را با توجه به هدفگذاری چشمانداز و جزئی از آن ببینیم تا در میان بیست و شش کشور منطقهی آسیای غربی در سال 1404 رتبهی اول را کسب کنیم. اینکه معنی رتبهی اول علمی یا فناوری چیست، موضوعی است که باید در نقشهی جامع به آن پرداخته شود.
نکتهی دوم اینکه ما در افق چشمانداز باید دارای رتبهی اول اقتصادی در منطقه هم باشیم. رتبهی اول اقتصادی از منظر همهی افرادی که به این موضوع نگاه راهبردی دارند، در جهان امروز امکانپذیر نیست، مگر از طریق فناوری. یعنی رشد اقتصادییی که انتظار داریم ما را به جایگاه اول در منطقه برساند، مبتنی بر رشد تکنولوژی ممکن خواهد بود. بنابراین به روش دیگری، سند چشمانداز میگوید که از نظر علم و فناوری نیز باید به سمت اول شدن در منطقه حرکت کنیم.
این دو موضوع باید بهعنوان مقدمه و پیشفرض در نقشهی جامع علمی کشور هم مدّنظر قرار گیرد. در تفسیر این دو موضوع، نقشهی جامع باید بتواند آینده را ترسیم کند. با فرض اینکه ما میخواهیم اول باشیم، این اول بودن را تعریف و سپس آینده را ترسیم کند، یعنی با آیندهپژوهیهای لازم باید بتواند بگوید که علم و تکنولوژی در بیست سال آینده در دنیا به کجا خواهد رسید، چه اتفاقاتی در دنیای علم و فناوری خواهد افتاد و این اتفاقات چه آثار اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خواهد داشت و در بیست سال آینده کدام یک ممکن است بر جامعهی ایران تأثیرگذار باشد؟ در این فضای آیندهنگرانه باید بتوانیم وضعیت علم و فناوری ایران در آن زمان را پیشبینی و سناریوهای مختلف را برای آن ترسیم کنیم.
بنابراین باید اولاً جهان را بشناسیم. ثانیاً رقبای خودمان را بشناسیم، چون به هر حال، رقبای ما هم در این بیست سال در علم و تکنولوژی رشد میکنند. ثالثاً باید وضعیت کنونی خودمان را بشناسیم . رابعاً باید ارزشها و سیاستهای کلی خودمان را که بومی است، از اسناد بالادستیمان استخراج کنیم، مثل قانون اساسی، سند چشمانداز و خط مشیهایی که رهبری مشخص میکنند و... . خامساً باید بتوانیم تصویری از آیندهی کشور خودمان در بیست سال آینده ارائه بدهیم. این تصویر ممکن است بهصورت سناریوهای مختلف ارائه شود، چون آیندهی علم و تکنولوژی از فضای اقتصادی کشور، اقتصاد دنیا، فضای علم و تکنولوژی و شرایط مختلف اجتماعی و سیاسی متأثر خواهد بود.
این اولین گام در نقشهی جامع علمی کشور است که باید بتواند افقی از آینده را ترسیم کند و به جملات کلی اکتفا نکند. اینکه ما بخواهیم اول شویم، باید بازتعریف شود. گام دوم که ما میخواهیم بهش برسیم، از سند چشمانداز به دست میآید. شناخت وضعیت کنونی هم گام دیگری است در نقشهی جامع که آن هم چیز سادهای نیست. ما نمیتوانیم وضعیت کنونی و چالشهای علم و فناوری کشور را مبتنی بر نظرات شخصی و سلیقهای بشناسیم. بنا بر تجربیات و سلیقهی شخصی هر کسی چیزی میگوید. یکی میگوید مهمترین مشکل ما در علم و تکنولوژی تجاریسازی است. یکی میگوید مشکل ما مقالات هست و.... اینها برخوردی نظاممند و علمی نیست که بر نظریه و مدلی قابل بحث مبتنی باشد.
باید با دلیل و استناد بررسی کنیم که به ویژه در کشور ما، عوامل مؤثر بر رشد علم و فناوری چیست. شناخت وضع موجود یک پایهی بحث است که نیازمند رویکردهای نظری است. گام بعدی ترسیم راه حرکت از وضع کنونی به وضعیت آینده است. در این مسیر باید برنامههای تحول تنظیم شود و سیاستهای کلی، راهبردهای رسیدن به آنها و اهداف و شاخصهای کمّی مشخص شود. در نقشهی جامع باید فعالیتها دقیق تعریف شود و الزامات دربیاید که در چهار دورهی پنجساله به چه صورت میتوانیم به هدف چشمانداز دست پیدا کنیم.
اما تا کنون در این ارتباط چه اتفاقهایی افتاده و چه مطالعاتی انجام شده است؟
پیش از تدوین سند چشمانداز، برخی مطالعات عمومی در این باره انجام شده بود، مثل مطالعات توسعهی علمی که توسط وزارت علوم انجام شده بود یا مطالعات توسعهی فناوری که به سفارش وزارت علوم توسط یک شرکت خصوصی انجام شده بود. اما بعد از اینکه سند چشمانداز مطرح شد و هدفگذاری مشخصی را در کشور ترسیم کرد، سه سند مرتبط با این سند در سالهای 83 تا 85 منتشر شد. اول، سند توسعهی پژوهش فناوری، دوم سند ملی تمهید شرایط جذب و استفادهی بهینه از نخبگان که بهطور خلاصه به آن سند نخبگان میگوییم و سوم، سند ملی توسعهی آموزش عالی.
هر سهی این اسناد با فرض پنجساله انجام شد. بنابراین اسم نقشهی جامع علمی کشور را نمیشد رویش گذاشت. در سالهای 85 تا 86 دو کار دیگر هم انجام شد. یکی، سند RFPهای نقشهی جامع علمی کشور؛ منظورم پیشنهادیهی پروژه است. اگر کسی میخواهد نقشهی جامع علمی کشور را بنویسد، باید به چه مسائلی بپردازد؟ چه عناوینی مطرح است؟ روش رسیدن به نقشهی جامع چه باید باشد؟ سیاستهای نوشتن نقشهی جامع چه باید باشد؟ اینها تازه میشود سرآغازی برای نوشتن نقشه توسط کارشناسهای بعدی. این مجموعه در پانزده مجلد و حدود 700 صفحه در سالهای 75 و 76 انجام شد.
سند دوم مشخصاً در ارتباط با نقشهی جامع بود؛ سند کوتاهمدت توسعهی علمی کشور بود که به موازات سند قبلی در وزارت علوم تدوین شد، با این دلیل که شاید نقشهی جامع طول بکشد و در این فاصله ما باید برای علم و فناوری سندی داشته باشیم. اینها در سال اولی بود که رهبر معظم انقلاب بحث سند جامع را مطرح کردند. در تهیهی این دو سند نیز گروههای مختلف اجرایی و دانشگاهی همکاری داشتند.
در سال 86 رهبری دوباره در سالگرد صحبت قبلیشان تأکید زیادی کردند که باید روند ترسیم نقشهی جامع علمی کشور تسریع شود. این کار توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی به شورای تخصصی واگذار شد. شورا بهسرعت بحث نقشه را در گروههای ششگانه جلو برد و آن را جمعبندی کرد. هماکنون نسخهی چهارم نقشهی جامع علمی کشور آماده است. این سند حدود بیست صفحه است و حدود سی و پنج هزار صفحه هم سند پشتیبان دارد. باید در مرحلهی بعد تأیید شورای انقلاب فرهنگی را بگیرد تا تمام شود. این سند اصلیترین سندی است که نام نقشهی جامع علمی کشور را به خود گرفته و در چشمانداز آن به صراحت از سند چشمانداز استفاده شده است.
"ایران توانا در تولید و توسعهی علم، فناوری و نوآوری و توانا در بهکارگیری دستاوردها و در کلیهی حوزهها، حایز رتبهی نخست منطقه، در اولویتهای علم و فناوری کشورهای برجسته در حوزهی فناوریهای نوین در سطح جهانی، دارای تمدن شکوفا، روزآمد و مبتنی بر هویت اسلامی ایران...".
در چشمانداز نقشهی جامع، تفسیری از اول بودن ما در علم و فنآوری آورده شده. در این جا تفسیرش این است که اگر ما در اولویتهای علم و فناوریمان اول شویم، همین برای ارضا شدن سند چشمانداز کافی است، چون شما شاید اول بودن را بهصورتهای مختلف تفسیر کنید. شاید گفته شود ما باید در همهی علوم و فناوریها در بین بیست و شش کشور منطقه اول شویم. اینکه باید در شاخصهای بینالمللی علم و فناوری اول شویم تا در منطقه کشور اول باشیم. مثلاً باید رشد تعداد مقالات، رشد ثبت اختراعات و شاخصهای مختلفی را کسب کنیم که در سطح جهانی شاخص دستیابی به فناوری هستند. در نسخهی چهارم نقشهی جامع علمی کشور آمده که ما اگر در منطقه، در اولویتهای خودمان در علم و فنآوری اول شویم، به چیزی رسیدهایم که سند چشمانداز میگوید. قسمتهای مختلف نقشهی جامع کنونی از سند چشمانداز ایران 1404 نشأت میگیرد.
این سند فرآیندی را تا حدّ زیادی طی کرده است که آیندهپژوهی و ترسیم وضعیت کنونی و... را شامل میشود و از نظر روشمندی، کارشناسها را تا حدی اقناع میکند؛ البته میتواند کاملتر شود. سند دیگری که به موازات این نقشه و توسط معاونت علمی فناوری ریاستجمهوری تنظیم شده، یک سند صد صفحهای بود که بخشهایی از آن عملاً در سند نقشهی جامع علمی کشور ادغام شد و سند دیگری با این نام نداریم. در کنار اینها مطالعات دیگری هم توسط وزارت علوم انجام شده که به برنامهی تحول معروف است که در فضای نقشهی جامع علمی کشور حرکت کرده است. آن جا هم حدود ده کمیته داشتند و نُه پروژه انجام شد که در راستای عملیاتی شدن سند چشمانداز، یک برنامهی تحول را ارائه میکند. وزارت علوم به دلیل اختلافاتی که بود، بهطور مستقل برنامهی تحول را به موازات این سند تهیه کرده است.
به هر حال، نقشهی اصلی همانی است که شورای انقلاب فرهنگی ارائه میکند. رهبر معظم انقلاب این مسئولیت را صریحاً به شورای عالی انقلاب فرهنگی سپردند. این شورا که نقش فرابخشی دارد و از وزارتخانههای گوناگون مثل علوم و فناوری در آن حضور دارند، کار را به شورای تخصصی نقشهی جامع علمی کشور سپرده و محصول کار که حدود هزار نفر پژوهشگر در آن همکاری داشتهاند، اکنون آماده است.
با اینکه معتقدم این نقشه تا حدودی واقعگرایانه است، اما همچنان جای کار دارد. مثلاً در زمینهی عملیاتی شدن این سند، دو دیدگاه هست. برخی معتقدند نقشهی جامع کافی است که تا سرحد راهبردها پایین بیاید و نباید حرفهای عملیاتی بزند. برخی هم معتقدند که خوب است این نقشه تا سرحد برنامههای عملیاتی هم ریز شود. سند کنونی با دیدگاه اول بیشتر هماهنگ است.
بعد از اینکه چشمانداز آماده شد، برای تحقق چشمانداز علم و فنآوری کشور پنج هدف مشخص در نظر گرفته شد؛ توسعهی علمی، توسعهی فنآوری، تولید ثروت و ایجاد رفاه، الهامبخشی و فرهنگسازی. بعد برای رسیدن به این پنج هدف، شاخصهای متعددی در هشت مقوله تألیف شد؛ سرمایههای انسانی، اخلاق و ایمان، شاخصهای مالی، شاخصهای نوآوری، شاخصهای فنآوری، انتشارات ملی و اثربخشی و کار گروهی و... . برای اینکه بدانیم به اول شدن نزدیک شدهایم یا نه، میتوانیم این شاخصها را بررسی کنیم.
بعد از این چشمانداز، سیاستها و راهبردها و بررسی نگاشت نهادی برای رسیدن به آن اهداف گفته شده و در حقیقت، نقشهی جامع این گونه پایان یافته است، اما هماکنون دوستان اعتقاد ندارند که ریزتر از این وارد فرآیندهای اجرایی شوند و همین حد از بحث را کافی میدانند. آنها معتقدند که هر کدام از دستگاههای اجرایی باید برنامههای عملیاتی خودشان را متناسب با نقشه بنویسند. البته به نکات عملیاتی در راهبردها اشاره میشود و این طور نیست که در فضایی انتزاعی نوشته شده باشد، اما بنا بر این نبوده که سطوح پایینتر مورد بحث مفصل قرار بگیرند. طبیعت این نقشه همین است که وقتی میخواهیم برای بیست سال چشمانداز ترسیم کنیم، نمیتوانیم خیلی ریز و مشخص وظایف دستگاهها را روشن کنیم.
تعریفی که از اول بودن در منطقه شده است، تعریف مناسبی است، حتا با شاخصهای بینالمللی موجود هم دور از دسترس نیست. البته اینکه با شاخصهای بینالملی علم و فناوری باید در بین بیست و شش کشور منطقه اول باشیم، نباید کمرنگ باشد.
نقشهی جامع علمی کشور برای رسیدن به برخی اهداف خاص در سند چشمانداز 1404، بیستساله است. دستگاههای مرتبط با اجرای این نقشه در این بیست سال ذکر شدهاند و حتا نهادهای جدیدی برای برخی بخشهای نقشه پیشبینی شده است. مثلاً نهادی برای انتقال تکنولوژی، کانونهای تفکر برای علم و فناوری یا سازمانی زیر نظر معاونت علم و فناوری ریاستجمهوری ایجاد شود. بنابراین خلأهای سازمانی تا حدودی هم دیده شده است.
مشارکت در تهیه و تکمیل نقشهی جامع با مشارکت صاحبنظرها میتواند بیشتر شود. خوب است در تدوین نقشهی جامع علمی کشور از سه گروه استفاده کنیم. یکی، کسانی که از دانش سیاستگذاری علم و فناوری برخوردارند - که امروزه در دانشگاههای جهان و یک دانشگاه ایران یک رشتهی علمی در حدّ دکترا است. – دوم، کسانی که سالها تجربهی این کار را دارند و در سطح کشور بر مسند سیاستگذاری بودهاند. سوم، کسانی که دانشمند در موضوعات خاص مرتبط هستند؛ دانشمندان علوم انسانی یا مهندسی و پزشکی و... .
برداشت من این است که تا کنون این استفاده بهطور گسترده صورت نگرفته است. درست است که این نقشه مدعی است که از هزار صاحبنظر استفاده کرده، اما هر چه مشارکت صاحبنظرها بیشتر شود، این سند محکمتر خواهد شد. کارهایی که در این باره انجام شده، نسبت به گذشته خوب است. شاید تا کنون در کشور حرکتی به این وسعت در برنامهریزی علم انجام نشده باشد، اما میشود همین تجربه را کاملتر کرد.
نکتهی دیگر اینکه همان طور که رهبری فرمودند و در ارزشهای حاکم بر این نقشه هم آمده، باید نقد و تحمل نقد را جدی بگیریم و نقدپذیری و آزاداندیشی را در مورد خود نقشه هم اعمال کنیم. این جزو ارزشهای بنیادین علم و فناوری کشور در خود نقشه است. باید فضای نقد نقشه را باز بگذاریم. این کافی نیست که در سایت بگوییم تا هر کسی نقدی دارد، بفرستد. فرصت بیست سی صفحه نقشهی کارشناسی شده را در اینترنت بهصورت دقیق خواندن و نقد کردن برای خیلیها فراهم نمیشود. ما همان طور که برای نوشتن نقشه برنامه داشتیم و با گروههای متعدد پروژههایی را تعریف کردیم، برای نقدش هم ارزش قایل شویم و از کارشناسهای این موضوع بخواهیم که این کار را کنند. پیش از اینکه این نقشه نهایی و ابلاغ شود، میتوان در برنامههای علمی تلویزیون آن را به نقد بگذاریم. این نقد به نفع کشور است.
میتوانیم از سیاست تلفیق هم استفاده کنیم، یعنی نقشهی جامع علمی کشور از برنامههایی که دیگران انجام دادهاند استفاده کند و همافزایی ایجاد شود و این نقشه را پربار کند. پیشنهاد آخر این است که نوشتن نقشهی جامع علمی کشور، یک بار برای همیشه، شدنی نیست. باید بهصورت مداوم متکامل شود. اگر امروز ما نقشهی جامعی را ابلاغ کردیم، معنایش این نیست که تا بیست سال آینده دیگر نباید کاری بکنیم. مثلاً باید سه سال بر اساس این نسخه بهصورت جدی کار و تحقیق شود. بعد میتوان بازخورد گرفت، بهینهاش کرد و نسخهی دوم نقشهی جامع علمی کشور را درآورد. البته باید با صبر و تحمل کارهای تحقیقاتی لازم انجام شود، نه با فشار جلسهای و با شتاب بیجهت.
میتوانم بگویم برای نقشهی کنونی حداکثر یک سال زمان صرف شده است، آن هم با همهی فرصتهایی که تلف شده. وقتی میخواهیم برای بیستسال سیاستگذاری کنیم، دستکم باید یکدهم این زمان، یعنی دو سال را برای آماده نمودن این سند، زمان و فرصت بگذاریم. این روشن است اما این کار را نکردهایم.
* عضو هیئت علمی دانشگاه کاشان
|